سایر منابع:
سایر خبرها
خاطر خواه خواهرش بودم/ یک شب برادرش عمل زشتی را به من پیشنهاد کرد
به گزارش سرویس حوادث"جام نیوز" ، با خانواده ام مشکل داشتم. احساس می کردم از هم خیلی فاصله داریم. تصورم این بود که چون چند کلاس درس خوانده ام خیلی می فهمم و آن ها هیچی نمی فهمند. پدرم می گفت تو که دانشگاه رفته و درس خوانده ای، ببینیم چه تاجی به سر خودت خواهی گذاشت. یک جا برایم کاری جور شد. چون غرور بیش از حد داشتم و آنجا هم شاخ و شانه می کشیدم؛ طاقت نیاوردم. از ...
من تحت تاثیر حرف های وسوسه انگیز شدم / تازه فهمیدم دوستم با ارتباط کثیفش با این دختر چه کرده بود!
یک کتک مفصل نوش جان کردم. من تازه فهمیدم این دختر در اثر ارتباطی که با حمید داشته متاسفانه باردار شده است. موضوع را به پلیس گفتم و برای خودم واقعا متاسفم که با چنین فرد فاسدی دوست شده بودم. با این کارابروی چندین و چند ساله پدر و مادرم را به باد دادم. حمید دستگیر شده است و پس از آزمایش های فنی از اتهام باردار کردن دختر جوان تبرئه شدم و فقط باید جوابگوی ...
افشاگری بازیگر سینما علیه شبکه جم و تخلف برخی سینماگران
.... من از پدر رشتی هستم و از مادر تهرانی الاصل، ولی به خوبی می توانم به گویش مازندرانی صحبت کنم. هنوز هم هر وقت فرصت کنم به مازندران می روم. بتازگی چند روز به نوشهر رفتم و مدت ها به دریا نگاه کردم. آنجا رفتم تا تسکین پیدا کنم و همه ناراحتی های شبکه جم و آنتالیا را از یاد ببرم. من همیشه 49 سال دارم! آن وقتی که می خواستند برایم شناسنامه بگیرند، چون بچه بودم و سواد نداشتم، کارمند ثبت احوال ...
توطئه شوم یک دختر علیه نوعروس / او هر روز نشانی لباس زیر داماد را می داد و ...
اما چند روز بعد همسرش با همه تلاش توانست به عروس جوان بقبولاند که هرگز خیانتی انجام نداده بلکه دشمنان برایش توطئه ای چیده اند و به این ترتیب همسرش حاضر شد به خانه و زندگی اش برگردد. اما این آرامش قبل از توفان در زندگی شان بود و دختر ناشناس چند روز بعد تماس گرفت و به او گفت: - منیژه خانم این قدر ساده دل نباش، می خواهم حقیقتی را برایت فاش کنم، شوهرت درحقیقت من را دوست دارد و مدتهاست با هم ...
آخرین بار کی خندیدی؟
امروزش نیست، اما پای روزهای گذشته که به میان می آید، خنده از لبانش محو نمی شود. مخصوصا خاطره های مربوط به ازدواجش. از آن خاطره ها که با هر مرتبه یادآوری شان لبخند روی لب هایش می نشیند. می گوید: موقع خواستگاری، مامانم پایش رو توی یک کفش کرد که الاوبلا باید با همون کسی که من می گم ازدواج کنی. حالا من قول و قرارهام رو گذاشته بودم، نمی تونستم بهش بگم نمی خوام با اونی که تو میگی ازدواج کنم و مجبورش کنم ...
با زن میانسالی به نام مهری آشنا شدم / از این راه پولی هم در می آورد / با شنیدن حرف هایش وسوسه شده بودم
اینکه یک روز با زن میانسالی به نام مهری آشنا شدم. به قول خودش بنگاه بخت گشایی داشت و برای دخترها شوهر و برای پسرها زن خوب پیدا می کرد و از این راه پولی هم در می آورد. وقتی او به من پیشنهاد کرد همکارش شوم به فکررفتم. من که با شنیدن حرف هایش وسوسه شده بودم قبول کردم وبه قولی اوایل کار مدتی شاگردی اش را کردم و بعد خودم حرفه ای شدم و درآمدمان بالا رفت. کارم شده بود پیدا کردن دختر و پسرهای دم ...
کار زشت و باورنکردنی تازه داماد در شب عروسی با همسر 16 ساله اش!
با این متهم را می خوانید. خودت را معرفی کن؟ سارا هستم و 26 سال سن دارم؛ 10 سال قبل ازدواج کردم و یک پسر هشت ساله دارم. چطور به سرقت رو آوردی؟ زمانی که ازدواج کردم فقط 16 سال سن داشتم و همسرم در شب عروسی به من شیشه داد و باهم شیشه کشیدیم؛ از آن به بعد معتاد شیشه شدم و در نهایت سرقت کردم، چند شب قبل نیز قصد داشتم شیشه بخرم که با دوستانم بازداشت شدم. ...
ماجرای مرد جوانی که به خانه زن شوهردار تردد می کرد/ همسرش چرا این زن را طلاق نمی داد؟
خودم را به پشت بام رساندم و او را دیدم که کنار دیوار و پشت کولر مخفی شده بود.ازاوپرسیدم: اینجا چکار می کنی که با دیدن من ترسید و عقب عقب رفت.به دلیل اینکه پشت بام مان دیوار ندارد همان طور که عقب رفت به لبه پشت بام نزدیک شد.به او گفتم مراقب باش اما او توجهی نکرد. داشت می افتاد که یقه اش را گرفتم، اما دیر شده بود. او خیلی سنگین بود؛ داشت مرا هم با خودش پایین می کشید که یقه اش را رها کردم و دستش را ...
آخر دوستی در شبکه های اجتماعی و ملاقات با فتانه در استخر خصوصی چه شد؟
جوانی به نام اردلان را برای ازدواج به المیرا معرفی کرد. مدتی از آشنایی دختر و پسر جوان گذشته بود که اردلان از المیرا خواستگاری کرد و او هم خیلی زود جواب مثبت داد. مدتی بعد دو دختر به خانه اردلان رفته بودند که به پیشنهاد المیرا آنها برای شنا به استخر مجتمع محل زندگی اردلان رفتند. همان موقع نیز پسرجوان برای انجام کارهایش از خانه رفت. ساعت 7:30 بعدازظهر همان روز و طبق قرار قبلی ...
نجات 4 زن و یک دختر 14 ساله از مرده شورخانه ای در کرمان + عکس
خاطر بوی سدر و کافور است و توجهی به این موضوع نداشتند.دقایقی بعد دو عروس جوان، یک زن 80 ساله و مادر یکی از عروس های متوفی برای کمک درشست و شو به غسالخانه رفتند. دختر 14 ساله نیز در گوشه ای برای آرامش روح مادربزرگش قرآن و دعا می خواند. مادربزرگ را با صلوات و دعا شستند. کفن را پهن کردند تا آخرین مرحله کار نیز انجام شود اما زن غسال که رنگ پریده بود و حال خوبی نداشت مدام می گفت به خاطر گرسنگی ...
ماجرای باورنکردنی 2 مردی که قربانی ارتباط با یک زن شدند
کرد تا کارآگاهان دراین باره به دقت تحقیق کنند ورازمرگ جوان غریبه را فاش کنند. ایران 110 این اخبار را از دست ندهید: باورتان می شود این آقا جیب بر سابقه دار باشد؟ + عکس من با یک لحاف و تخت خواب تنها ماندم / مزاحمت های خواهر زنم پایان نداشت دختر نوجوان بعد از اینکه فیلم پنهانی خودش را در تلگرام دید چه کرد؟ ببینید تیبا در تصادف با X3 چه قدرتی دارد + عکس از بلایی که پسر افغان بر سر دختر زیبای مشاور حقوقی آورد با خبر شوید + عکس زیبایی دختر سه ساله باعث شد خودم رو نتوانم کنترل کنم و به سراغش رفتم! ...
روزی مردم در دست شرکت های گردن کلفت
نیاید و کمتر ضرر کنم. گفتم 10میلیون وام ازدواجش را امروز و فردا خرج می کنم و جهیزیه اش را تهیه می کنم. فکر می کند من هم برای خرید عروسی آمده ام. می گوید: نکند جهیزیه ات را ببری در انباری خانه تان. هر طور شده در اتاقت جایش بده. چند وقت پیش انباری همسایه مان را دزد زده بود، همه وسایل برقی کوچک جهیزیه دخترش را با خود برده بود. دوباره به مغازه ای می روم. یخچالی را قیمت می کنم ...
مردی که کف توالت عمومی می خوابید و میلیونر شد!
...> مادر الهام بخش کریس گاردنر در میلواکی٬ ایالت ویسکانسین٬ به دنیا آمد و هیچ وقت نفهمید پدر واقعی اش کیست. در فقر و با مادری به نام بتی جین و پدرخوانده ای الکلی بزرگ شد که او را آزار فیزیکی می داد. بعد از آن که مادرش در اوج ناامیدی سعی کرد پدرخوانده اش را بکشد٬ سرپرستی او برای مدتی به خانواده ای دیگر سپرده شد. با وجود این مشکلات در کودکی٬ می گوید مادرش برای او زنی ...
باید و نبایدهای روابط خانوادگی
حمید درباره خاطرات کودکی اش می گوید: پدرم، مغازه دار و سنتی بود. او سبیل از بنا گوش در رفته و ته ریش می گذاشت و وقتی شب به خانه می آمد، یا خواب بودیم یا باید می رفتیم و می خوابیدیم. خیلی زود فهمیده بودم، بغل بابا قدغن است. مریض شدن را فقط به یک دلیل دوست داشتم، آن هم به خاطر این که وقتی مریض می شدم، پدرم مرا گرم در آغوش می گرفت، می بوسید و دکتر می برد. آن موقع حتی به خاطر زبری ریشش اعتراض نمی کردم. وقت های دیگر، اگر به سمتش می دویدم که مثل مادر، بغل او هم بپرم، جوابم یک چشم غره وحشتناک بود. مادرم همیشه می گفت: بابا خسته است. ...
جدایی زوج جوان در اوج عاشقی
ساخت اثار انیمیشن چندان زیاد نبود و به قدری که وقت و انرژی می گذاشت نتیجه نمی گرفت. از سوی دیگر مرجان نان آور اصلی خانه بود و در شیفت های عصر و شب مسئولیت نگهداری دخترشان را به عهده پدر گذاشته بود تا آنکه مشکلات مالی بالاخره مرجان را رو در روی همسرش قرار داد. در دو سال اخیر چند بار بر سر این موضوع با هم مشاجره کرده بودند ولی فرشاد به هر دری زده بود نه توانسته بود آثارش را به جایی بفروشد ...
سازمان روزنامه های ما تغییر کرد
کیهان که من آنجا آموزش دیدم، شرط اول حضور این بود که 250 حرف در دقیقه تایپ کنیم. ما زمان زیادی برای کار داشتیم. ما شام را در روزنامه می خوردیم و به شکل روتین تا نیمه شب در ساختمان بودیم. بعد از 12 که صفحات بسته شده بود، چند نفر هم به صورت شیفتی تا ساعت سه صبح می ماندیم؛ مانند خبر نخست وزیر کانادا که پدر همین نخست وزیر فعلی کاناداست، در ساعت دو نیمه شب به تهران رسید و من در همان فرودگاه گفت وگو ...
محمود صادقی:صداوسیما اگر میلی نباشد مردم سمت بوق های بیگانه نمی روند/از بوق بی بی سی اعلام برائت می کنم
رادیو ملی که برای شوروی بود را گوش می کردیم. او ادامه داد: در آن زمان مردم چاره ای جز این نداشتند. اما بعدها کارکنان مطبوعات و رادیو تلویزوین اعتصاب کردند و آن را در همان دوره آزاد کردند. روزی که امام آمد در بهشت زهرا قرار بود، تلویزیون پخش کند. مرحوم پدر من چون فراری بود و در اراک زندگی می کرد شب آمدن امام به بهشت زهرا رفت . فردای آن روز یکی از همسایگان ما تلویزیون کوچکی داشت که ما از ...
چرا باقری معتمد به جمهوری آذربایجان رفت؟
بعد از المپیک دیگر در اردوی تیم ملی حضور نداشتی؟ این ذهنیت درباره تو وجود دارد که خودت مایل به پوشیدن پیراهن تیم ملی نبودی؟ به نظر می رسد باید صحبت های زیادی را مطرح کنم تا ذهن مردم روشن شود. حدود سه سال پیش من و بهنام اسبقی از ناحیه زانو دچار پارگی رباط صلیبی شده ایم. پس از طی شدن دوران نقاهت سرمربی فعلی یا فدراسیون هیچ گونه دعوت رسمی جهت حضور در اردوی تیم ملی از من نکردند ولی برای هم ...
ما شیعه هستیم یا مُحب اهل بیت؟/ پاسخ امام حسن عسکری(ع)
انجام نده، من به راستی از شیعیان علی بن ابی طالب و شیعه این امام بزرگوار پدر کسی که به امر خدا قیام می کند می باشم. من از او دست برداشتم و گفتم: تو را نزد امام(ع) می برم، اگر آن حضرت گفته ات را تصدیق کرد که از شیعیان او هستی تو را رها می کنم، و اگر دروغ گفته بودی بعد از آنکه هزار تازیانه به تو زدم دست و پایت را قطع خواهم کرد، اکنون او را به حضور شما آورده ام، آیا او همان طور که ادعا کرده ...
طنز تلخ اعتیاد در از اینجا تا اونجا
گریم های خاص علاقه دارم و خیلی وقت ها پیشنهادهایی را هم به کارگردانان می دهم. از قبل با آقای عسکری همکاری کرده بودم و گروه را می شناختم و این تجربه خوبی برایم بود. بازیگر مجموعه هایی چون پایتخت 1 و در حاشیه تاکید می کند: امیدوارم ساعت پخش خوبی به کار اختصاص داده شود و این مجموعه بتواند مخاطبان خود را پیدا کند؛ زیرا از اینجا تا اونجا مجموعه ای است که از آیتم های مختلفی تشکیل شده است و ازاین رو می تواند برای مخاطبان مفرح و سرگرم کننده باشد. زهرا غفاری ...
واکنش های شوخی و جدی مخاطبان از تصویب لایحه تبدیل شدن واحد پول ایران به تومان
تغییر نام پول ملی -خیلی خوبه لااقل دیگه یه واحد پولی مشخص داریم نباید به تومان حرف بزنیم و موقع نوشتن به ریال بنویسیم دیگه از این به بعد فقط میگیم تومان - خیلی خوبه... تو برخی معاملات و اسناد و قراردادها همین مسئله ی ریال و تومان باعث اختلافات و بروز مشکلات می شده و میشه...بازاری ها همه تومان رو میشناسن نه ریال - خیلی خوبه، فقط ای کاش به جای یک صفر چند تا صفر حذف ...
فریبا ابراهیم خواه
؛ صدای خنده اش پیچید توی دشت! کمی بعد انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است آمد و روی پای مادرش نشست. مثل همیشه شروع کرد با انگشت سبابه و شست، لب هایش را نیشگون گرفتن. از دور، لب هایش سرخ بود و می درخشید. پدر با خیاری در دست دراز کشید؛ با چشمان بسته آن را گاز می زد و می خورد. مادر، پسر کوچک را به کناری نشاند و گفت تو هم برو بازی کن و مشغول کندن پوست خیار و گوجه و آماده کردن ساندویچ ها برای ...
ترویج فرهنگ مقاومت و تربیت همسران صالحه برای جوانان رزمنده
برنامه ریزی های امام موسی صدر چند ساله بود. ایشان برای آیندۀ مؤسسات چشم انداز داشتند که ما باید چکار کنیم، چه چیزهایی را اضافه کنیم، چه برنامه هایی داشته باشیم. ایشان برای ما نقشه راه گذاشتند. ما آن راه را می رویم و با توجه به امکانات روز هرچه در توان داریم، انجام می دهیم. مؤسسات امام موسی صدر در مقایسه با زمان حضور ایشان گسترش پیدا کرده است و این رشد براساس فکر و نقشه و طرحی است که ایشان برای ما ...
شهادت امام عسکری(ع) و امامت امام زمان (عج)
...: ... هنگام درگذشت ابومحمد حسن بن علی عسکری(ع) معتمد، خلیفه عباسی حال مخصوصی پیدا کرد که ما از آن شگفت زده شدیم و فکر نمی کردیم چنین حالی در او (که خلیفه وقت بود و قدرت را در دست داشت) دیده شود. وقتی ابومحمد (امام عسکری) رنجور شد، پنج نفر از اطرافیان خاص خلیفه که همه از فقیهان درباری بودند، به خانه او گسیل شدند. معتمد به آنان دستور داد در خانه ابو محمد بمانند و هرچه روی می دهد به او گزارش ...
خاطرات فراموش نشدنی ازدواج در تهران بزرگ
ماه ربیع الثانی نیز عقد و عروسی انجام می شد، ازاین رو، پس از محرم و صفر که ماه های بدشگون و عزاداری بود، با فرا رسیدن ربیع الاول و ربیع الثانی، خانواده های دختردار تهرانی گوش به زنگ بودند زیرا عقیده داشتند در این دو ماه خوش یمن، خواستگار به خانه دختر می آید و عقد و نامزد ها در آن سر می گیرد. آشنایی با خانواده های دختردار معمولا وقتی پسر به سن 17 - 18 سالگی می رسید، پدر و ...
وصل تو، عجب صفایی دارد!
بود و به حرف هایم گوش می داد؛ بعد از بیان جزئیات خوشی هایم، با چشمانی سرد و بدون احساس شگفتی، نگاهم کرد و به آرامی گفت: - کاش آزاد بودی! چه زنجیرهای محکمی جانت را فشار می دهد! گیج شده بودم، پرسیدم: - هنوز علاقه مند به شعر و نثرهای زیبا هستی؟! این هم یکی از همان نثرهای ادبی است؟! لبخند تلخی زد و گفت: - این شعر از من نیست. وصف زندان توست. می دانی که خدای خودت را تغییر ...
چشم رنگی های موفق سینما
منیژه خسروی - بخش سینما وتلویزیون تبیان روزگاری داشتن چشمان رنگین برای بازیگر عار بود! نسل داشت عوض می شد و ذائقه ها، دیگر قهرمان های خشن نمی خواست. بازیگران تازه اما فقط به اتکا صورت های صاف و چشمان روشن قصد تامین ذائقه داشتند و خب طبیعی است بعد از چند فیلم دل مخاطب زده شود. در این بین آن ها که تکیه شان به توان و تلاش بود هم بری از برچسب چشم رنگی نبودند و این صفت منفی چون پتکی بر ...
مردی که تازه در 80 سالگی داماد شد!
خصوصیات خوب حاج احمد این است که از گذشته های دور تا به امروز هیچ وقت اهل گله و شکایت نبوده؛ مثلاً حتی اگر ساعت ها از وقت غذا خوردنش بگذرد حتی یک مرتبه هم گله نمی کند. صبور است و آرام و همین صبر و آرامش موجب عمر طولانی اش بوده است.رفتارش با من و خواهر و برادرهایم و مادرم بسیار پسندیده بود، همواره در خصوص پدرم که از دنیا رفته بود تعصب خاصی داشت و بعد از درگذشت مادرم رفتن سر مزارش و قرائت فاتحه و قرآن ...
اهمیت نقش پدران در فرزند پروری
کامل و با برنامه ریزی صاحب فرزند شوند. 8. زمانی که پدر نقش موثری در خانه ایفا نمی کند، تمام مسوولیت های بچه ها برعهده مادر خانواده می افتد و مادر همیشه احساس افسردگی، خستگی و عصبی بودن دارد و تصور می کند در خانه مظلوم واقع شده است. همین مساله باعث می شود مادر نیز نتواند وظایف مادری خود را به خوبی انجام دهد و روابط موثری با بچه ها نخواهد داشت، بنابراین پدر ها حتما باید 3-2 ساعت در روز کنار بچه ها باشند تا مادر نیز بتواند برای خودش وقت بگذارد و به کارهای موردعلاقه اش بپردازد. در غیر این صورت مادر همیشه خسته است و از نظر روانی و جسمی توان لازم را برای نقش موثر مادری و فرزندی نخواهد داشت. ...
استخدام ارتش جمهوری اسلامی ایران
(متولدین نیمه دوم سال 1367 به بعد) می باشد. تبصره 1: داوطلبانی که خدمت دوره ضرورت را انجام داده اند طول مدت دوره ضرورت به حداکثر سن آنان اضافه خواهد شد. تبصره 2: مدت 5 سال به حداکثر سن فرزندان شهدا ، آزادگان و جانبازان از کار افتاده کلی اضافه خواهد شد. یاد آوری مهم: 1)استخدام مشمولین وظیفه عمومی مستلزم ارایه مدرکی دال بر رسیدگی به وضع مشمولیت آنان از ...