سایر خبرها
سرانجام این ارتباط پنهانی به جایی رسید که همسرم پس از ازدواج باز هم ...
به گزارش سرویس حوادث"جام نیوز" ، زن 21 ساله که دست کودک خردسالی را می فشرد و در انتظار تولد دومین فرزندش روزشماری می کرد، دادخواست طلاق را روی میز مشاور کلانتری گذاشت و در حالی که عنوان می کرد می خواهم از همسرم طلاق بگیرم و زندگی خوبی را برای فرزندانم مهیا کنم به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی جنوبی مشهد گفت: 2 ساله بودم که مادرم پس از تحمل یک بیماری سخت از دنیا رفت ومدتی بعد پدرم با زن دیگری ...
مرگ مشکوک دو دختر در استخر خصوصی بعد از پاسخ مثبت یکی از آنها به خواستگاری
را برای ازدواج به المیرا معرفی کرد. مدتی از آشنایی دختر و پسر جوان گذشته بود که اردلان از المیرا خواستگاری کرد و او هم خیلی زود جواب مثبت داد. مدتی بعد دو دختر به خانه اردلان رفته بودند که به پیشنهاد المیرا آنها برای شنا به استخر مجتمع محل زندگی اردلان رفتند. همان موقع نیز پسرجوان برای انجام کارهایش از خانه رفت. ساعت 7:30 بعدازظهر همان روز و طبق قرار قبلی، خواهر فتانه به دنبالش رفت تا ...
او با دختر خواهر مطلقه من ارتباط برقرار کرد / مجبورم کرد خودم را در اختیار پسران غریبه قرار بدهم!
همین این حرفا رو می زنند! به تماس های تلفنی وقت و بی وقتت با دیگران مشکوک شدم، اعتراض کردم اما به گونه ای باهام برخورد کردی که دیگه جرات نکردم درباره ش حرفی بزنم. من چهارده سال تو خونه تو، همه رفتارها واعمال تو رو دیده و تنها تحمّلت کردم. تو شوهر من بودی و من با بی غیرتی تمام، همه چیزایی که دیگران درباره تو می گفتند رو نشنیده می گرفتم، امّا این بار خودم دیدمت، با چشمای خودم! این ...
مصاحبه به میشل توبور؛ نویسنده ای که دو هزار کتاب نوشت!
که چرا دوربینی همراه من نبود تا آن صحنه سورئالیستی در مقابل حیاط خانه اش را ضبط کنم. پس تصمیم گرفتم یک بار دیگر ببینمش، ولی این بار با ضبط گفت و گو. چند ماه بعد، یعنی در فروردین 1394، حضور دوست سینماگر و فیلمبردارم مسعود جعفران قران سعد شد و با میشل بوتور قرار دیگری گذاشتم. پیرمرد باز هم با روی گشاده ما را پذیرفت. گفت و گوی آن روز مفصل بود، تمام روز را آنجا بودیم، از هر دری سخن گفتیم و ...
خطرهایی که در ترکیه در کمین تان است
و قتل یک جوان ایرانی را در پی داشت در استانبول رخ داد. این حادثه در آخرین ساعت های روز پنجشنبه هشتم مهرماه در استانبول رخ داد. دو توریست ایرانی چهل و بیست و نه ساله که برای تفریح راهی ترکیه شده بودند، آن شب در یکی از خیابان ها با مردی آشناش دند که وعده داده بود آن ها را به یکی از مکان های تفریحی شهر خواهدبرد. دو جوان با این مرد همراه شدند اما وقتی به محل مورد نظر رسیدند، چند مرد قوی ...
ماجرای مرد جوانی که به خانه زن شوهردار تردد می کرد - همسرش چرا این زن را طلاق نمی داد؟
به گزارش "جام نیوز" ، به دنبال این حادثه، بازپرس محسن مدیر روستا و تیم جنایی راهی محل مورد نظردرشرق تهران شدند. همسر بهرام-صاحب آپارتمان طبقه سوم به تیم تحقیق گفت: رضا-قربانی ماجرا- از دوستان همسرم بود که باهم رفت و آمد خانوادگی داشتیم.اما برای اینکه همسایه ها کنجکاونشوند وشک نکنند به دروغ گفته بودیم رضا برادرمن است. ساعتی پیش همسرم به خانه آمد و از او خواستم ازمغازه کمی خرید کند. بعد ...
فیلم مسافران چه می گوید؟/ دانش بسیار یا وهم گرایی/ آیا سمبل های نهفته در فیلم برای تبلیغ فرقه های مجعول ...
یک اتومبیل بنز کرایه به رانندگی صفر مولوی (آتش تقی پور) می نشینند. آنها حامل یک آینۀ قدیمی هستند که باید آن را برای مراسم عقد به تهران برسانند. مهتاب قبل از سوار شدن به اتومبیل، رو به دوربین می چرخد و می گوید: ما می رویم تهران، برای عروسی خواهر کوچکترم. ما به تهران نمی رسیم. ما همگی می میریم! اندکی جلوتر، آنها یک زن روستایی به نام زرین کلا (فاطمه نقوی) را که از شوهرش می گریزد سوار می کنند. ...
از روزی که منشی شدم هر 2 مدیر شرکت با من ارتباط شوم برقرار کردند و مخفیانه فیلم گرفتند تا اینکه ...
سایت خبری تحلیلی هنگام Hengamnews.com: باز هم مثل همیشه مشغول کار بودم. ساعت از یک گذشته بود. چندین مورد مشاوره انجام داده و سرگرم بررسی دیگر امور کاری بودم که ناگهان سر و صدایی به پا شد. فریاد های پی در پی خانمی شنیده می شد که هر لحظه التماس می کرد و تقاضای مشاوره داشت.درب اتاق را گشودم. خانمی را دیدم که می خواست کسی به درد دلش گوش فرا دهد. بسیا ...
متهم مادرکُشی: تحت تأثیر توهم ناشی از شیشه بودم
...> فرهاد پس از این اظهارات در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفت و چند روز قبل برای انجام بازپرسی، مجدداً به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. فرهاد در این جلسه بازپرسی اظهارات جدیدی مطرح کرد و به بازپرس گفت: روز حادثه برای نخستین بار از یکی از دوستانم در پارک محلمان 5 هزار تومان شیشه خریدم و مصرف کردم، بعد به خانه رفتم و متوجه هیچ چیزی نبودم، در خانه تحت تأثیر شیشه و در توهم ناشی از ...
آیا حواس پرتی در محل کارتان باعث نگرانی شما شده است؟!
به گزارش تیترشهر: نسیم احمدی-روان شناس بالینی: پسری 22 ساله، مجرد، دانشجو و خدمت سربازی نرفته ام. چند وقتی است که دچار حواس پرتی شده ام و همیشه فکرم جای دیگری است؛ مثلا در خانه که هستم فکرم در دانشگاه است و در دانشگاه فکرم جای دیگری است. این ترم مشروط شدم، خودم هیچ سرمایه ای ندارم، فعلا در جایی مشغول به کار هستم که ماهانه500 هزار تومان حقوق می گیرم. به دلیل همان حواس پرتی می ترسم کارم را از دست ...
مرد چرا زن خیانتکارش را طلاق نمی داد؟
عنوان او را هل ندادم بلکه خودش عقب عقب رفت. به گزارش ایران، او درباره اینکه چرا با اطلاع ازاین ماجرا ازهمسرش جدانشده بود گفت: برادرم با خواهر زنم ازدواج کرده بود و اگر من جدا می شدم زندگی آنها هم نابود می شد. از طرفی همسرم می گفت که رضا چندین بار او را تهدید کرده بود که اگر این رابطه را قطع کند به روی خودش و بچه ها اسید می پاشد. او حتی یکبار شیشه های خانه ما را هم شکسته بود. به دنبال این اظهارات بازپرس جنایی، متهم را راهی اداره آگاهی کرد تا کارآگاهان دراین باره به دقت تحقیق کنند ورازمرگ جوان غریبه را فاش کنند. ...
قتل به خاطر 250 هزار تومان
به گزارش سرویس حوادث”کواره”، تحقیقات در این پرونده از شامگاه 29 مرداد سال91 و به دنبال درگیری مرگبار در محله سعادت آباد در دستور کار پلیس قرار گرفت. با حضور ماموران در محل مشخص شد، در این درگیری پسر نوجوانی به نام علیرضا با ضربه چاقو مجروح و پس از انتقال به بیمارستان فوت شده است. بررسی های اولیه حاکی از آن بود که دو جوان موتورسوار به علیرضا و دوستش یورش برده و بعد از مجروح کردن او موتورسیکلت ...
برنامه ای برای قتل نداشتم
مردی که مدعی است در پی یک شکست مالی مرتکب قتل شده، وقتی در جلسه محاکمه حاضر شد، جزئیات قتل را توضیح داد. به گزارش شرق، دو سال قبل مأموران پلیس در جریان مفقود شدن مردی قرار گرفتند. مأموران تحقیقات خود را آغاز و بعد از چند روز جسد مرد گم شده را پیدا کردند. خانواده مقتول در این مرحله به مأموران گفتند او برای انجام کاری از خانه خارج شد و طبق معمول همیشه و خیلی عادی بیرون رفت؛ اما دیگر باز ...
همه چیز درباره نهم ربیع الاول
اجازه بگیر تا به نزد او بیاییم ... گفت: الان از غسل عید فارغ شدم. گفتیم: مگر امروز عید است؟ گفت: بلی و ما را به داخل خانه خود آورد و بر روی کرسی نشانید و چنین گفت: روزی با جمعی از برادران خود به حضور مولای خود امام هادی (علیه السلام) مشرف شدیم در سامرا در مثل این روز (نهم ربیع) که شما به نزد من آمده اید...دیدیم آن حضرت مجلس خود را آراسته و مجمره در پیش خود گذاشته است. و به ...
پیام همسر شهید مدافع حرم برای داعش +عکس
هم شروع کرد و وارد دانشگاه شد. *بچه سخت پسندی بود سال 88 پیشنهاد دادیم زن بگیرد، گفتیم الان درآمد برای اداره یک زندگی داری و به سنی هم رسیدی که نیاز به هم صحبت داری. می خواستم قبل از اینکه شیطان او را از من بگیرد خودم زمینه ازدواج را برای پسرم فراهم کنم. خواهر شوهرم همسر علی را معرفی کرد و یک روز با علی و خواهر شوهرم رفتیم منزل پدری عروسم. قبلش چند بار دیگر ...
برخورد با تخلف آقازاده ها را از شاهرخ یاد بگیریم!
برای کار به اینجا می آید ناراحت می شود. به زن می گوید چادرت را سرت کن و دیگر برای کار اینجا نیا. خانه ای برای این زن اجاره می کند و می گوید همین جا بچه ات را بزرگ کن و نگران نباش چون خودم خرج و مخارجت را می دهم. اتفاقاً زمان جنگ پسر خوانده اش را هم به جبهه آورد که 17، 18 سال سن داشت. به نوعی می توان گفت شهید شاهرخ ضرغام برای بیدار شدن آماده بود و نیاز به یک تلنگر داشت؟ رگ غیرت ...
خیانت خونین زن جوان به شوهرش
از کلیدها دست خودش بود و من از او خواستم که کلید دوم را به من دهد اما گفت کلید دست خواهرش است و آن را به من نداد؛ بعداً متوجه شدم کلید دوم، دست علیرضا بود و به منزلمان رفت وآمد داشته است. داوود پس از این اظهارات در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفت و تحقیقات در رابطه با این پرونده ادامه دارد. ...
این مرد 40 نفر را کشته و خورده است!
اعترافاتش می گفت: من غذای خودم را با افراد گرسنه و فقیر تقسیم کرده ام و از این کار بسیار خوشحالم. دورانگل وارگاس به قتل و خوردن 10 نفر اعتراف کرد اما پلیس ونزوئلا عقیده دارد او بیش از 40 نفر را کشته و به خورد مردم داده است. تولد یک آدمخوار در سال 1957، دورانگل وارگاس گومز در دروستای کانوزاکودو در کشور ونزوئلا متولد شد. او در یک خانواده کشاورز به دنیا آمد اما به دلیل فقر خانواده ...
گفت و گویی متفاوت با خلبان پرواز تهران- نجف
می چرخم با مسافران صحبت می کنم و می گویم می خواهم با هواپیما دور حرم طواف کنیم. موقع طواف هم صلوات مخصوص امام رضا (ع) را پخش می کنم. این کار، هم به خودم حال خیلی خوبی منتقل می کند و هم به مسافران. از انتقال این حال خوب، خاطره ماندگاری هم دارید که برایتان فراموش نشدنی باشد؟ یادم نمی رود؛ پنج، شش سال پیش که خلبان فوکر بودم، پرواز شبانه به مشهد داشتم. حالم هم روبه راه نبود و ...
ماجرای شهادت امام حسن عسکری علیه السلام و اثبات امامت امام زمان عجل الله تعالی وفرجه الشریف
رد قرآن نوشته بود سوزانید و بعدها از دوستداران و در صف پیروان آن حضرت درآمد. ماجرای جانشین بر حق امام عسکری (ع) ابوالادیان می گوید: من خدمت حضرت امام حسن عسکری (ع) می کردم. نامه های آن حضرت را به شهرها می بردم. در مرض موت، روزی من را طلب فرمود و چند نامه ای نوشت به مدائن تا آنها را برسانم. سپس امام فرمود: پس از پانزده روز باز داخل سامره خواهی شد و صدای گریه و شیون از خانه من ...
اِم اِس؛ آه! ای واژه شوم!
نمایش می گذارد. کاش! نمی دیدم . بغلش می کنم و او جیغ می زند. تا درمانگاه و اتاق دکتر راهی نیست. همه اسم های دانسته خدا را بر زبان می آورم تا به او سلامتی بدهد و بس؛ کِه گمان داشت که هست این همه درد، در کمین دل آن کودک خُرد؟ راهی خانه می شوم. چشم هایم داغ اشک اند. توان بازگشت و گرفتن داروی خودم را ندارم. شب سوم؛ 18 پاییز زمستانی است. من به خود، گفتم: یک روز گذشت ، دردی در پهلویم می پیچد ...
مرگ دختران جوان در استخر خصوصی پسر تهرانی
ساعت 7:30 دقیقه عصر 18 مرداد ماه سال جاری ماموران پلیس غرب تهران در جریان مرگ 2 دختر جوان در استخر مجتمع مسکونی قرار گرفتند و خیلی زود تیم های پلیسی به دستور بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شدند. ماموران در محل حادثه به سراغ پسر و دختر جوانی که از ماجرای مرگ 2 دختر جوان خبر داده بودند رفته و در تحقیقات ابتدایی مشخص شد که 2 دختر به واسطه دوستی با پسر جوان اجازه شنا در استخر مجمتع مسکونی را ...
آرزویش بی نشانی بود و پیکرش در سوریه جاماند/ دستمال اشک آلود حاجی را برایمان سوغات آوردند
اعزامش به سوریه بخوانیم. دلنوشته های او بوی بهشت می داد و هر آنچه که لازم بود در نوشته هایش به دو دخترش سفارش کرد. دلنوشته ها را خودم در کیفش دیدم و موقع خواندن اشک امانم را بریده بود. می دانست این سفرش با دیگر سفرهایش کمی فرق می کند روز شهادت حضرت رقیه(س) به سوریه رفت/ خرید خانه را کامل کرد و می گفت شاید دیگر برنگشتم رقیه خانم با این بیت شعر گفتگو را ادامه داد: او می رود ...
هزاران کودک بی مدرسه در شهر تهران!
مدت هاست کمبود مدرسه به پایتخت رسیده است؛ جایی که هر انتظاری می رود غیر از اینکه یک بچه دبستانی، روزی چندین ساعت از وقت و انرژی اش را در مسیر خانه به مدرسه و برعکس طی کند و خانواده ها برای اینکه چنین راهی حداقل با امنیت طی شود، مجبور باشند هزینه هایی میلیونی برای سرویس بچه مدرسه ای های خود، اختصاص بدهند. ما اینجا با مشکل جدیِ مدرسه روبه رو هستیم و خیلی از خانواده ها، بچه هایشان را به ...
اخبار حوادث
...> گلزاری با بیان اینکه ماموران در کمتر از پنج ساعت، محل اختفای متهم به قتل را شناسایی کردند، گفت: این فرد طی یک عملیات پلیسی در محله سرآسیاب ملارد دستگیر شد. جانشین فرمانده انتظامی ویژه غرب استان تهران با اشاره به انتقال متهم و بازجویی از وی اظهارکرد: متهم انگیزه از قتل را اختلاف خانوادگی منجر به درگیری لفظی و ناتوانی در کنترل خشمش اعلام کرد. به گفته گلزاری متهم پس از تشکیل پرونده، برای ...
رمز و راز موفقیت خالق اشباح و خون آشام
برای خودم هم روشن نبود، اجازه ندادند وارد دانشگاه بشوم. با اینکه رتبه ام خیلی خوب بود! یعنی یک بار نفر سوم و یک بار هم نفر چهارم شدم. تأثیر آن اتفاق در من خیلی بد بود. آن موقع تهران زندگی می کردم. بعد از این قضیه سه سالی به اصفهان رفتم. یعنی به زادگاهتان برگشتید؟ بله. تا آن وقت از من داستان هایی در مجلات معروف منتشر شده بود. مجموعه داستانی هم منتشر کرده بودم. اما از همان سال ...
انتقادات تند قالیباف علیه روحانی
بهانه های مختلف – چه درست و غلط – انجام ندادند، به جای اینکه صادقانه بگویند به این دلیل نتوانستیم ولو اینکه یکی از دلیل ها این باشد که توان و عرضه خودم نبود؛ باید به دلایل واهی از عهد و تعهد خودشان بگذرند. شهردار تهران با بیان اینکه عده ای فکر کردند اگر بیایند و به عنوان مسئول در نقش اپوزوسیون صحبت کنند، می توانند کشور را اداره کنند، عنوان کرد: این در حالی است که مشکل اصلی این ها نبود ...
ایدز دارم؛ اما ترکم نکنید
کردم و برخی مواقع می خواستم دست به خودکشی بزنم. این بیمار با بیان اینکه دنیا برای من تمام شده بود و هر روز خود را روبه نابودی می دیدم افزود: این داستان ادامه داشت تا اینکه به مرکز مشاوره بیماریهای رفتاری مراجعه کردم و از مشاوره پزشکان و مشاوران این مرکز بهره مند شدم. وی با بیان اینکه الان هفت سال از بیماری من می گذرد گفت: خانواده ام اصلا در جریان بیماری من نیستند زیرا نمی خواستم خانواده ...
یک عصر پاییزی با محمود دولت آبادی
هستم که با وجود حساسیت هایم سخت جانی های خودم را دارم. اما واقعا نگاه کنید 10 سال سه کتاب مرا نگه داشته اند. یادم هست درباره کلنل با وزرای ارشاد آقایان حسینی و جنتی هم صحبت کردید. بله. به جز ایشان با آقای صالحی هم صحبت کردم. دو ساعت با آقای صالحی صحبت کردیم که این کتاب منتشر شود و در موقعیتی منتشر شود که شلوغ نکنیم. خود من که اهل شلوغ کردن نیستم. ولی عجیب است که درست دو روز بعد ...
لحظه وداع ابوالفضل را به خداسپردم
ندارد ثبت نام کردی؛ ولی پیگیری نکن. ناراحت شد و گفت پس چرا اجازه اش را دادید؟ گفتم خدا اگر بخواهد خودشان زنگ می زنند. هنوز آماده رفتنش نبودم، برای همین گفتم باید آماده شوم، گفت: باشد، من زنگ نمی زنم، منتظر می شوم خودشان تماس بگیرند. مادر روز و ساعت دقیق رفتن ابوالفضلش را به خاطر دارد، چرا که اینبار برخلاف همیشه درست وسط ظهر به خانه آمد، قبل از هرحرفی وقتی خواهر با تعجب سوال می ...