سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته های مهدی هاشمی از سینما و دلیل انصراف از کاناپه
. با جسارت آن را بازی کردم. بعضی از دوستان هم می گفتند خودت را آلوده کارهای سیاسی نکن. گفتم داستان این فیلم در زمان خودش معنای دیگری داشت. ساواک بر علیه مبارزان سیاسی بود، اما در این دوران ماموران یا اطلاعات علیه اقدام می کنند . ما در دوره ای زندگی می کنیم که حتی به تن بچه های بی گناه جلیقه انفجاری می بندند و آنها را در میان جمعیت منفجر می کنند. بنابراین فیلم سیانور جدای از این که یک واقعه تاریخی ...
خاطرات اسارت/ فهرست روزه داران
خواهم بود. من در همه ی سختی ها در کنار شما می مانم . پس با افتخار نام خود را به فهرست اضافه کردیم. بیش از چهارصد نفر شدیم که اعلام کردیم می خواهیم روزه بگیریم و این با وجود تهدیدات مأموران بعثی و نیروهای منافق و جاسوس صورت گرفت. همۀ این افراد مؤمن ، اعلام آمادگی کردند که در همه ی رنج ها و مصیبت ها در کنار هم باشند. عراقی ها، صف روزه داران را جدا کردند و در چهار آسایشگاه مجزا ...
روحانی مشی معتدلی را که گفت نتوانست رعایت کند
و اگر الان رئیس جمهور شوید چهره شما خواهد شکست. وقتی خصوصی صحبت کردیم قبول کردند. گفتند درست است و حق با تو است. باید یک فردی را پیدا کنیم و شما کمک کنید. سه روز بعد که خدمت ایشان رفتیم تا نتیجه بگیریم گفتند همه اینها را بررسی کردیم و حق با شما است. من هم اگر بخواهم رئیس جمهور بشوم می شکنم، قبول! اما در موقعیتی هستیم که باید همه نیروهای خود را جمع کنیم و یک بازسازی بعد از جنگ و سازندگی ...
سیاهی دل شب های سرد پایخت
این تکه از گزارش را نه به عنوان مقدمه یا به قول مطبوعاتی ها لید ، بلکه به عنوان یک حاشیه نویسی بر این گزارش بخوانید؛ چراکه نه مرتبط با گزارش است و نه در محتوای آن تغییری ایجاد می کند. هدف از نوشتن آن هم مختصر به این است که بگوییم خواننده این صفحه قرار است چه بخواند. این گزارشی است از یک راهپیمایی چهارساعته که از ساعت هفت تا 11 شنبه شب در حد فاصل چهارراه ولیعصر تا میدان راه آهن اتفاق افتاد. ...
بادامچیان:به آقای هاشمی گفتم رییس جمهور شوید چهره شما خواهد شکست/برای وزارت پیشنهاد داشتم
قضائیه است. به او بگویند معاون شوید و قبول نکند کلی تلاش می کند پستی به او بدهند. 15-10 روز بعد من را خواستند و گفتند بهتر از شما پیدا نکردیم و من هم دوباره نظر خود را بیان کردم. آیت الله یزدی گفتند تکلیف شرعی است. 10 سال در قوه قضائیه با آقای یزدی کار کردم. نه حقوق گرفتیم و نه کارمند شدیم و نه چیزی! این برای شما جالب است یک ماه قبل یکی از خبرنگاران گفتند حقوق شما چقدر است؟ گفتم خیلی ...
الهام حمیدی: حال سینما خوب است؛ اما نه برای همه!
! نقش خاکستری بازی کرده ام ولی راستش بیننده این نقش ها را پس می زند و از من نمی پذیرد. پیشنهاد نمی شود یا خودتان رد می کنید؟ پیشنهاد که می شود.در اخلاقتو خوب کن آن نقش به نظرم خاکستری بود. تا یک مرحله ای شما تصور می کردید زن بدکاره است اما کیف زن و دزد بود. فهمیدیم که بدذات نیست و به خاطر گذران زندگی دست به چنین کارهایی می زند. بعد از آن کار تقریبا همه خرده می گرفتند ...
حکایت بی پایان گورخوابی، کارتن خوابی و بی سرپناهی
. سرما امان می برید. همان روزها بود که شهرداری یک منطقه در تهران از سرازیر شدن 750 کارتن خواب به گرمخانه خاوران در یک شب خبر داد. آماری که تا قبل از سرد شدن هوا به 400 کارتن خواب می رسید. همان روز ها بود که خبرهایی از مرگ یک به یک کارتن خواب ها به گوش می رسید. این ماجرا تنها خاصه تهران درندشت نبود. فرمانده انتظامی نهاوند از کشف جسد یک مرد 28 ساله کارتن خواب در سالن ورزشی نیمه کاره بانوان ...
اولاً باید به آقا تسلیت گفت/روز باشکوه خداحافظی ملت ایران با یار دیرین امام(ره)/جزئیات روز درگذشت آیت ...
" روز چهارشنبه 22 دی ماه،در توضیح چگونگی اطلاع وی از خبر ناخوشی پدرش، توضیح می دهد:" در مسیر دانشگاه آزاد به منزل بودم که به من گفتند ایشان حالشان خوب نیست و به بیمارستان شهدای تجریش منتقل شدند، 15 دقیقه بعد خودم را به بیمارستان رساندم ..." قرائت بخشی از وصیت نامه آیت الله هاشمی رفسنجانی در برنامه زنده "...بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون چیزی بر دارایی های قبل از انقلابم ...
خاطره بازی با فیلم های آخر هفته تلویزیون
: اصغر دهقان شما پنج شنبه 23 دی ماه ساعت 23 اصغر دهقان، افسانه صالحی، لیدا شریفی و شیلا ماندگار حاج حسن عطارزاده از میناکاران قدیمی شهر اصفهان است. سال ها پیش به دلیل جوانی و بی تجربگی باعث دل شکستگی همسرش شده و از هم جدا می شوند. بعد از گذشت سال ها، هنوز حاجی به گذشته و خاطراتش می اندیشد و پشیمان است. روزی دختر جوانی به نام مینا برای کارورزی ...
داستان یک زندگی عجیب در کره شمالی
می خواستم با مشت به صورت پدرم بکوبم. اما از طرف دیگر خیلی دلم برایش تنگ شده بود. به پدربزرگ و مادربزرگم گفتم که می خواهم به چین بروم تا پدرم را ببینم و با مشت به صورتش بکوبم و بعد برگردم. سونگجو پیاده و با کمک آن قاچاقچی به چین رفت. سپس با مدارک جعلی که به او داده شد، توانست به کره جنوبی سفر کند. آنجا بود که سرانجام با پدرش ملاقات کرد. کره جنوبی برای سونگجو کاملا عجیب بود ...
خاطره شنیده نشده سردار سپاه از چگونگی نامگذاری فرزندان شهید کاظمی
حضرت آیت الله مدنی (ره) است؛ وقتی که فرزندم را نزد آیت الله مدنی (ره) بردم تا برایش اسم بگذارند، ایشان تبسمی کردند و فرمودند که مستحب است تا 7 روز اولاد ذکور را محمد صدا بزنیم؛ سپس خندیدند و گفتند که کدام خوش انصاف اسم به این زیبایی را از روی بچه اش برمی دارد؟ گفتیم مبارک است پس نامش محمد است؛ آیت الله مدنی (ره) گفتند نه، مادرش چه اسمی را می خواهد؟ گفتیم مادرش اسم مهدی را خیلی دوست دشت؛ و آیت الله ...
شهادت در وقت اضافه!
... بیشتر از یک هفته از قم رفتن شان نگذشته بود مساله پذیرش قطعنامه پیش آمد، بعد از پیام امام و بدون خداحافظی یک گردان آرپی جی زن را با خود به سوی اسلام آباد برد و در تنگه اسلام آباد با منافقان روبه رو شد. نبرد سختی بین آنها در می گیرد که همه افراد گروهانش از جمله فرمانده آنها، سید حسین به شهادت می رسند. طوبی لهم و حسن مآب / والسلام علی من اتبع الهدی خبرگزاری حوزه ...
بازگشت به کودکی با گربه آوازه خوان / آل پاچینو در مخمصه افتاد
به گزارش خبرگزاری مهر ، فیلم های سینمایی، تلویزیونی و انیمیشن ذهن خاموش ، فرار ، من بتی نیستم ، بابا بزرگ آهنی ، فرزند ماه ، بچه رو بگیر ، همیشه آغاز ، دنیای جدید ، کلید ازدواج ، اپراتور ، گمشده در تایلند ، چراغ های قرمز ، بندر آور ، ریو 2 ، گربه آوازه خوان ، شوق زندگی ، به پانچ خوش آمدید ، دنیای کامل ، مخمصه ، سرمینا ، الله مزار ، هاچیپو ، آستریکس گالی ، مولان1 ، یک تکه نان ، پاسخ ناعادلانه ...
ماجرای نبش قبر شهید بهنام محمدی/ جسدی که پس از 31 سال سالم بود
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : مادر شهید محمدی می گفت که بهنام هر شب به خوابش می آید و می گوید من از دوستانم جا ماندم، مرا به مسجد سلیمان ببرید ؛ به اصرار مادر شهید، ایشان را سال 90 نبش قبر کردند. با اجازه علما قرار بر این شد که پیکر ایشان از محل دفن به مسجد سلیمان انتقال پیدا کند. آیت الله جمی امام جمعه و جناب سروان دهقان با من تماس گرفتند ، و گفتند شما هم برای مراسم ...
عبارتی که اشتباهی بر سنگ مزار شهید مدافع حرم حک شد!
که با او خداحافظی کنم یعنی یک جورهایی دوست نداشتم خداحافظی کنم، اما این اولین و آخرین خداحافظی با برادرم بود و اصلا نمی دانم که چطور شد، به او گفتم: مواظب خودت باش و او هم در جواب گفت: شما هم مراقب زن و بچه من باش. من طاقت ندارم برادرم را تنبیه کنند و تماشاچی باشم در دوره آموزشی هم با محمد حسین یکجا بودیم. قشنگترین خاطره ای که از او دارم هم در این دوره اتفاق افتاد. مربی آموزش ...
6کشته درانتقام خونین/400میلیون تومان برای بخشش داماد اعدامی/آخرین وضعیت قاتل ستایش/پلیس درجست و جوی قاتل ...
کرده بودم. در ادامه تماس های مکرر با مرد جوان احساس کردم به او علاقه مند شده ام اما شوهرم مانعی بر سر راه خوشبختی ماه بود. به همین خاطر او را کشتم. در حالی که هیچ وقت فکر نمی کردم راز جنایت فاش شود. پس از اعتراف های تکان دهنده زن جوان وی در چندین مرحله تحت محاکمه قرار گرفت و سرانجام روز گذشته از سوی قضات شعبه دوم دادگاه کیفری تهران محاکمه شد. در پایان جلسه زن جنایتکار به اتهام قتل همسرش به قصاص و ...
مرگ مادر و 2 فرزند در گودبرداری خانه همسایه
بزن و مهار بگذار برای ساختمان ولی نزد. داماد خانواده هم توضیح می دهد: گودبرداری از اول بدون جواز بود. پیش هر مسئولی رفتیم و هرجا شکایت بردیم، اتفاقی نیفتاد. اما مگر ما زن و بچه مان را از سر راه آوردیم که کسی گوش به حرفمان نداد؟ بعد از اتفاق مالک زمین هنوز خودش را نشان نداده. آتش نشانی تجهیزات نداشت با زبانه کشیدن آتش، چند دقیقه بعد، آتش نشانی که 500متری تا خانه فاصله داشت، رسیده ...
حجت الاسلام ماندگاری: اگر ما به خانواده های شهدا نرسیم؛ دشمن رسیدگی خواهد کرد+گزارش تصویری
وارث : مراسم اولین سالگرد شهید مدافع حرم سعید انصاری با سخنرانی حجت الاسلام ماندگاری و مداحی حاج سعید حدادیان در مسجد نظام مافی برگزار شد. در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام ماندگاری را می خوانید: فقط خدا قیمت جان انسان را می داند شهدا به من و شما می گویند اگر با غیرخدا معامله کردی باخته ای، اگر با احساس معامله کردی باخته ای، اگر با زن و بچه ات معامله کردی باختی ...
در آغوش آقا دردهایم را فراموش کردم/ آن روز خان طومان ، کربلا شد + فیلم
یک جا بُردم و این نصیب من شد ولی بعد با خودم گفتم نه ، بازهم تو باختی ، وقتی من ولی فقیه زمانم بغلم کرده اند و دارم بال در می آورم و قصه ها و دردهایم را فراموش کرده ام تو علی اکبر (ع) و قاسم (ع) بغلت می کنند پس باز هم تو بردی. - کلیپی از شما پخش شد که بسیار هم فراگیر شد . میان مخاطبین اینگونه مطرح شد که یک مدافع حرم با بچه اش شعری را زمزمه می کند . ولی خب ما می دانستیم که شما مجردید و ...
معجزات شهدا
. همین که وارد کوچه شد منم رسیدم . از اینکه این طور همسایه ای دارم هم خوشحال بودم و هم از گریه ی دخترم زینب. شب شوهر شهیدم ، به خواب زن همسایه می آید . و از اوتشکر می کند ، شهید به زن همسایه می گوید دست من باز است ، برای تشکر از من چه میخواهید؟ زن همسایه میگوید از خدا بخواه همیشه هوای من و بچه هایم را داشته باشد . همسر شهیدم می گوید در قیامت شفاعتتون می کنم . خانم همسایه متعجب فردا به ...
طالب زاده: گلعلی بابایی از محققینی است که حوزه جنگ به او نیاز دارد
...، رسیدیم به اینکه ادب و هنر در دو قرن گذشته با جنگ ها چه کردند؟ یک نکته مرا خیلی دلگیر کرد؛ کمتر جماعتی و کمتر جنگی دیدم که بعد از جنگ با بقیه السیف جنگ شان، به آن سردی استقبال کنند که از بچه های ما استقبال شد. من از روی گلایه این حرف را از طرف بچه های رزمنده نگفتم، اما یک جای کار این ماند. حسرت هم نمی خوریم. درست است آقای کوثری؟ نمی دانم کدامیک از شما دو ماه اول و آخر جنگ در جبهه بودید؟ هر ...
آیت الله مرد روزهای سخت نظام و یک چهره بین المللی بود | استوانه اعتدال در مقابل افراطیون
سردار محمدعلی جعفری/ فرمانده کلّ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یار دیرین حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) و حضرت امام خامنه ای "مد ظلّه العالی"، آیت الله حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی که عمر خود را در مبارزه ی با نظام ستم شاهی و شکل دهی به نظام جمهوری اسلامی ایران و پذیرش مسئولیت هایی خطیر در ارتقای موقعیت کشور سپری نمود محمود هاشمی شاهرودی/ نایب رئیس مجلس خبرگان ...
مراسم آبروی محله یادواره سردار شهید حامد یعقوب نژاد در اسلام آبادغرب برگزار شد+تصاویر
فرماندهان پیشکسوت دفاع مقدس و از همرزمان شهید یعقوب نژاد به ذکرخاطراتی از این شهید والامقام پرداخت. وی سخن خود را اینگونه آغاز کرد: هرچند مراسم آبروی محله است، اما شهیدانی نظیر حاج حامد یعقوب نژاد آبروی منطقه هستند و فراتر از محله هستند، هرجای جبهه های غرب و جنوب، جبهه میانی و کردستان گذری داشته باشید، ردپایی از حاج حامد بوده و هست و شما باید ایشان را بشناسید و به هم شهری بودن با ایشان ...
فراموش شدگان در پارک چیتگر+عکس
فراموش شدیم ورودی خانه ها سنگ چین است. سنگ ها به شکل هلالی روی هم چیده شده اند و دالان ساخته اند. آن دالان سنگ چین شده که تمام می شود، چشم منتظر است تا خانه هایی چوبی ببیند با دودکش. از آنها که کارت پستال می شوند و باید هدیه دادشان به دوست و آشنا. اما فقط سیمان است و چند پنجره با پرده های آویزان. مردها، بازنشسته سازمان جنگل ها و مراتع اند. هنوز یکی از بین شان کار می کند. هر روز می رود کرج و برمی گردد جنگل. یکی از مردها آلزایمر دارد. دیگری جانباز است. ...
روایت خاطراتی از شهدای غواص در خندوانه
بسته فرمانده لشکر افتاد. زمانی که این صحنه را دیدم سرم را بالا آوردم و در دلم گفتم جانم فدای این فرمانده لشکر. من می روم. ما برای آموزش غواصی به زیبا کنار رفتیم. دلبریان راوی دفاع مقدس در خصوص عملیات کربلای چهار و پنج گفت: تمام جنگ یک طرف عملیات کربلای پنج طرف دیگر. عملیات های کربلای چهار و پنج قله های جنگ بودند. درسته ما در عملیات کربلای چهار شکست خوردیم اما باعث پیروزی عملیات کربلای پنج ...
زهرا حاجی کریمی همسر شهید مدافع حرم حسین رضایی می گوید: وقتی حسین به جبهه مقاومت اسلامی اعزام شد 42 ساله ...
بوده و گفته بود خدا راضی است شما هم راضی باشید. همه این خواب ها من را نگران کرد. برای همین یک ختم صلوات 40 روزه برداشتم. دو روز بعد از پایان ختم صلواتم، خبر شهادت حسین را برایمان آوردند. حسین در 14 بهمن سال 1394 آسمانی شد. گویا شما دو فرزند پسر دارید، همسرتان چه سفارشی به فرزندانتان داشتند؟ همسرم در وصیتنامه اش خطاب به فرزندانش نوشت: ولایتی باشید و پیرو خط رهبر، نکند قدمی جلو یا ...
آوارگی مردمانی به جرم حاشیه نشینی/سقفی که در چله زمستان ویران شد
کارگری سالها دربدری می کشند و پولی پس انداز می کنند تا زمانی برای خود آلونکی داشته باشند بعداز چند سال سر و کله مامورینی پیدا می شوند و می گویند جایی که شما مالک شده اید مال دولت است و چنین خانه اشان را ویران می کنند آیا واقعا درست است چنین صحنه هایی را کودکان باهوش امروز ما شاهدش باشند و یا خانمی که می گفت به ما می گویند بچه دار شوید در این زمانه با آن همه تورم و تحریم از یک طرف و مشکلاتی که مسئولین ...
روزگار رفته
سرسری نبود سامان دستش را در هوا تکان می دهد: گفتم شما بشین تزت رو بنویس خانم دکتر! به هر دویشان تشر می زنم که بس کنند. سارا را در آینه می پایم. دست زیر چانه از پنجره بیرون را نگاه می کند. منتظرم چیزی بگوید، اما سامان به حرف می آید: دانشگاه ما اینقدر همه چیش آسونه. سر کلاسای آزمایشگاه نمی ری بعدش واسه استاده ننه من غریبم درمیاری حل می شه همه چی! خودمو تو سراسری با اون سختگیریاشون علاف کنم که چی ...
خروش کاوه ضدانقلاب را زمین گیر کرد
برم اون جا، شما اجازه می دی؟ گفتم: بله. اجازه می دم، چرا که نه، فرمان امامه همه باید بریم دفاع کنیم. پرسید: می دونین اون جا چه وضعیتی داره؟ جنگ، جنگ نامردیه؛ احتمال برگشت خیلی ضعیفه. با خنده گفتم: می دونم، برای این که خیالش را راحت کنم، ادامه دادم: از همان روز اولی که به دنیا آمدی، با خدا عهد کردم که تو را وقف راه دین و حق کنم. اصلا آرزوی من این بود که تو توی این راه باشی؛ برو به امان خدا پسرم. ...
شکایت از زن به خاطر کشتن بچه قبل از به دنیا آمدن!
زمانی که به خانه بازگشتم، تازه شروع بدبختی هایم بود، چراکه خانواده ام فهمیده بودند پنهانی به سراغ وسایل پدرم رفته و مواد برداشته ام. برادرهایم تحصیلکرده بودند و هیچکدام راه پدرمان را طی نکردند. مادرم برای تربیت ما بسیار زحمت کشید و نمی گذاشت حتی کسی در محل متوجه شود که پدرمان است. همیشه می گفت نمی خواهم شما به خاطر پدرتان شرمنده شوید. حالا که من داشتم ...