سایر منابع:
سایر خبرها
حسن پروانه: لطمه بداخلاقی ها به هندبال جبران پذیر نیست/ مهدوی قسم خورد نمی ماند
است؟ مدیریت وقت بیش از 11 سفر داشته است. رهن منزل دبیر کل فدراسیون تنها 110 میلیون تومان است . دبیر فدراسیون با حقوق کارمندی، چگونه 35 میلیون در ریو هزینه کرد. چقدر منافع بود در آن زمان که او به ریو رفت. دبیر فدراسیون اگر به واسطه دبیر بودنش نتواند برای همسر خود ویزا بگیرد که نباید اصلا این سفر مهیا شود. چرا باید همسر خود را به عنوان ورزشکار جای بزند تا بعد موضوع در وزارت ورزش و جوانان و امور خارجی ...
استخدام نخبگان علمی بزرگترین خیانت به آنها است/قبل از سال 96 یک یا دو پرتاب فضایی داریم
؟ ستاری: من ارتباط نزدیکی با بیت نداشتم تا قبل از این سمت، می رفتم یک وقت هایی جلسات دعوت می کردند، جلسات مسئولین نظام بود، حضرت آقا هم دو سه بار خدمتشان رسیده بودم، بعد از شهادت پدر یا ایشان تشریف آورده بودند منزل ما، باز ارتباط آنطور نزدیک نبود، ولی خیلی ارتباط صمیمی برقرار شد، من فکر می کنم ایشان خیلی برای من تا حالا سنگ تمام گذاشته اند، خارج از لیاقتی که دارم و الان روی دوش من سنگینی ...
اجیر کردن قاتل برای کشتن همسر
که اعلام کردند خبری از وی ندارند و حتی او را ندیده اند. ماجرا را به خانواده اش اطلاع دادم. همان طور که من در جست وجوی همسرم بودم آنها نیز جست وجو برای یافتن او را آغاز کردند، اما هیچ کدام موفق به یافتن وی نشدیم و اکنون از پلیس برای پیدا کردن همسر گمشده ام کمک می خواهم. بعد از شنیدن گفته های این مرد، مشخصات آخرین تصویر همسرش را از وی تحویل گرفتم و در پوشه ای سفید رنگ ثبت کردم. از همان روز ...
قتل پیرزن تنها در خیابان جیحون
درجنایت اعتراف کرد. اعترافات مجید مجید در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: حدودا چهار سال پیش با مریم و خانواده اش درمنطقه سی متری جی آشنا شدم؛ آن زمان با همسرم درگیر بودم. مریم به عنوان یکی ازهمسایه ها، با میانجیگری سعی در آشتی ما دونفر داشت. پس از متارکه از همسرم، من به مصرف موادمخدر روی آوردم؛ مریم نیز به صورت پنهانی شیشه مصرف می کرد و همین موضوع زمینه ارتباط نزدیک مرا با مریم ایجاد ...
ماه عسل، سفر رویایی یا یک ایده احمقانه؟!
، همین که پایم را از در بیرون گذاشتم، نخستین قطرۀ باران از آسمان پایین افتاد و نقطه ای خیس بر روی پیراهنم به اندازۀ انگشت شستم ایجاد کرد. نیم ساعت بعد، ما در حال قدم زدن در کنار تالار ورودی بودیم و باران حاره ای آن چنان سیل آسا به داخلِ میان تالار می بارید که هرگز تا آن موقع ندیده بودم. بهت آور بود، اما این بهت همانند احساسی بود که از تماشای ورود اقیانوس به داخل خانه به آدمی دست می دهد. درواقع نوعی ...
از آشنایی با دختر جوان در ترکیه و آینده ای تلخ در تهران!
چنین گفت: من همراه مادر و دو خواهرم در ترکیه زندگی می کردیم. چند سالی می شد که برای زندگی از ایران به ترکیه رفته بودیم. تا این که چهار سال پیش محسن را در ترکیه دیدم و با او آشنا شدم. محسن برای سفر به ترکیه آمده بود و قصد داشت به زودی به ایران برگردد. بعد از آشنایی با او ارتباط ما ادامه یافت تا این که تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم. محسن از من خواستگاری کرد به خاطر این که عاشقش شده بودم ...
قطع یارانه یک خانواده یتیم در یاسوج/حکایت زندگی تلخ خانواده 4 نفره (+تصاویر)
: در 14 سالگی با پسری که همسایه عمه ام بود و به اصرار آنها ازدواج کردم. بچه بودم و نادان و کسی نبود که برایم از این خانواده و این پسر تحقیق کند. آنها گفتند پسر خوبی است و من هم قبول کردم و تن به ازدواج دادم به امید آنکه بتوانم هم باری از دوش مادرم بردارم و هم خودم زندگی خوبی داشته باشم اما اینها همش خیال بود چرا که این ازدواج تنها سه سال طول کشید و من ماندم و پسرم که در کنار مادرم زندگی می کنیم. ...
قتل پیرزن تنها به خاطر سرقت
محل زندگی مان را تغییر دادیم و به خیابان جیحون آمدیم. بعد از به دست آمدن این سرنخ بود که کارآگاهان محل زندگی مجید را در خیابان مرتضوی شناسایی و ششم بهمن ماه او را بازداشت کردند. مجید در اولین تحقیقات جرمش را انکار کرد و گفت که در ماجرای قتل نقش نداشته است. او زمانی که تصاویر دوربین مداربسته را دید به ارتکاب قتل با همدستی مریم اعتراف کرد. او در شرح ماجرا گفت: چهار سال قبل با مریم و خانواده ...
مهاتما گاندی؛ کودک گیج، قهرمان جهانی
.... این تحول چطور اتفاق می افتد و در این کتاب سیر این تحول چگونه نشان داده شده؟ خب کتاب از سنین کودکی و از بدو تولد گاندی شروع می شود و نشان می دهد که او در خردسالی کودک گیج و خنگی است (در نگاه دیگران). نشان داده می شود که به شدت وابسته به مادر و عاشق اوست. بعد خیلی زود در سیزده سالگی ازدواج می کند. در دامن خانواده زندگی مشترکش ادامه پیدا می کند و در هجده سالگی پدر می شود ...
نقشه کثیف زن پلید برای پدر یک خانواده خوشبخت
دور و دورتر می شد. تا این که یک روز به صورت جدی با همسرم صحبت کردم و از او خواستم تا به این رفتارها پایان دهد که با عصبانیت او روبه رو شدم که البته انتظار این رفتار را هم داشتم اما انتظار اینکه حرف طلاق و جدایی را از زبان او بشنوم نداشتم! وقتی در میان گریه هایم دلیلش را پرسیدم با دلایل واهی همسرم روبه رو شدم. اینکه می گفت: این زن قول ازدواج از من گرفته است و من به او قول دادم. این زن از خانواده ...
خانم دکتری که پس ازدواج، دل در گرو کسان دیگری داشت
افکار به هم ریخته و افسردگی های شدید به جایی رسید که در یک اقدام جنون آمیز دست به خودکشی زدم و تا چند قدمی مرگ پیش رفتم اما خانواده ام متوجه شدند و مرا از مرگ حتمی نجات دادند. مادرم که به شدت نگران وضعیت روحی من بود دختری باوقار و با کمالات را برایم انتخاب کرد و این گونه من و سعیده با یکدیگر ازدواج کردیم و برای آغاز زندگی مشترک راهی خارج از کشور شدیم. هنوز چندان پایه های زندگی ام مستحکم نشده بود که ...
بدهی نجومی یک پاسدار!
هایتان در زندگی ام، هر چند که دقیقا نمی دانم که آیا شهادت نصیبم خواهد شد یا نه، ولی همین قدر می دانم که در کنار فرزندان مظلوم امام به خاطر اسلام شهید خواهم شد. هر چند که دشوار است شهادت مرا بپذیرید، ولی این خواست خداست و آرزوی من است. چند سال پیش در خواب دیدم که برادر کاوه به من گفت برو وسایلت را جمع کن، که برویم جبهه. یک روز بعد از آن عازم جبهه کردستان شدم، از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدم و همان ...
زینبی که باشیم همه ما مدافع حرم می شویم
اهل نماز شب و قرائت قرآن. دائماً هم زیارت عاشورا می خواند. اغلب شهدا روحیه مجاهدت و رزمندگی داشتند، همسرتان هم چنین روحیاتی داشت؟ همسرم متولد سال 1349 بود و زمان دفاع مقدس هم خیلی علاقه داشت همراه برادرانش در جبهه جنگ تحمیلی حضور داشته باشد، ولی از آنجایی که برادران ایشان در جبهه بودند اجازه حضور به آقا محمدعلی داده نشد. برادرهایش به او گفته بودند شما در خانه بمان و مراقب پدر مریضمان باش ...
زن صیغه ای ام روزگارم را سیاه تر کرد
شدم و او را به عقد موقت خودم درآوردم. حالا دیگر مجبور بودم هزینه های اعتیاد همسرم را نیز بپردازم. این در حالی بود که به خاطر مصرف مواد مخدر صنعتی حتی به درستی نمی توانستم راه بروم. به همین خاطر تصمیم گرفتم دوچرخه و موتورسیکلت سرقت کنم ولی چون اهالی منطقه ای که در آن ساکن بودم مرا می شناختند، مجبور شدم برای سرقت موتورسیکلت و دوچرخه به مرکز شهر بیایم. وقتی موتورسیکلتی را سرقت می کردم و نزد مالخر می ...
همسر شهید بودم ولی بازجویی شدم!
این بود که حتماً باهوش باشد! درواقع داریوش انتخاب پدرم بود و حتی نظر من قبل از ازدواج متمایل به منفی بود. فکر می کردم دارم با یک آدم خودشیفته ازخودمتشکر ازدواج می کنم که از لحاظ دیدگاه سیاسی هم به من نمی خورد؛ (با خنده) اما بعد از ازدواج خیلی چیزها عوض شد. اوایل ورود به دانشگاه خیلی سیاسی و فعال بودم اما از ترم پنجم درس اولویتم شد. تقریباً درسخوان بودم تا جایی که معدلم در دیپلم 19/29 بود و بعد که ...
می خواستند هیأت ما را پلمپ کنند
بانی های هیات حساب می کنید؟ بله، پایه جلسه ما روی عوام است و هر کسی به اندازه توانش به هیات کمک می کند . تاکنون شما را به جلسات عزاداری بیت رهبری دعوت کرده اند؟ من یک بار سرباز بودم که در بیت خواندم اما در سایر جلسات تا جایی که مقدور بوده شرکت کرده ام . صحبتی بین ایشان و شما رد و بدل شده است؟ من خودم آقا را دیده ام و ایشان اظهار لطف فراوانی ...
گلدان و روزنامه را با لذت بخورید! +تصاویر
.... او بعد از گرفتن مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد از تهران به مشهد نقل مکان می کند و در دانشگاه آزاد مشهد در رشته طراحی صنعتی مشغول به تدریس می شود. من تا هشت سال پیش فعالیت های مختلفی انجام می دادم و تدریس می کردم تا اینکه خدا لطف کرد و فرزند اولم به دنیا آمد برای همین مجبور شدم از دانشگاه مرخصی بگیرم؛ ولی بعد از دوسال فرزند دومم هم به دنیا آمد که دیگر بعد از آن متوجه شدم با وجود ...
شانه های کارگران زیر غبار بیکاری!
کارگاه ها در شهرستان نیست. در مرکز تهران و در هزار توی تولیدی های کوچه برلن است. این کارگران که به حداقل قانع اند- شاید به کمتر از حد اقل ها- نه بیمه ای دارند و نه حتی نام اصلی شان مشخص است. هانیه می گوید: اگر یک وقتی خدای نکرده در کارگاه آتش سوزی شود، چون اینجا آن قدر انباشته از پارچه و تنگ است، اصلا راه در رو نداریم. بعدهم صاحبکارم حتی نام فامیل مرا نمی داند که به درستی بتواند خانواده ام را در ...
مایلی کهن: مسی را بیشتر از رونالدو دوست دارم
مثل خودتان خاص است (30/3/1333). کمی در مورد این تاریخ و اینکه کجا به دنیا آمدید توضیح می دهید؟ شما با این سوال دست رو نقطه حساس گذاشتید و من را به پل بردید (باخنده). بله من همانطور که شما گفتید در همین تاریخ در انزلی و در محله "میان پشته" به دنیا آمدم؛ تا یکی، دو سالگی همینجا بودم ولی پدر و مادرم از دنیا رفتند. هر چه دارم از مادرم دارم؛ با اینکه مادرم سواد نداشت یک پروفسور به تمام معنی بود ...
یک آوانتاژ برای ادامه زندگی
. محمد و جواد به من کمک کردند تا بتوانم نزدیک رستوران یک خانه نقلی بگیرم. همسر و پسرم قرار است برگردند. همسرم اولش از من متنفر بود. خب من اذیتش کردم اما سعی کردم خودم را به او ثابت کنم. حالا که تلفنی با او حرف می زنم، از پشت تلفن به من می گوید که دلش برایم تنگ شده است. بابک: خدا را شکر بعد از پاک شدن، خانواده ام مرا پذیرفتند. من هم هفته ای یک بار به خانواده ام سر می زنم. مهدی: با ...
چرا ازاشتباه وشکست هراس ندارم؟
اشتباهات فراوان ولی همراه با تلاش بی وقفه خودم و تشویق های مکرر پدر و مادرم که کوچک ترین موفقیتم را ارج می نهادند، بالاخره یاد گرفتم، اگر آن زمان قرار بود ناامید شوم و دست از تلاش بردارم، هرگز موفق نمی شدم. امروز هم سعی می کنم کوچک ترین موفقیت خود را ببینم و خودم را تشویق کنم و می دانم موقعی می توانم به فرزندانم کمک کنم که آنها را از شکست و اشتباه نترسانم و همراهی پیروزی و شکست را به آنها خاطر نشان کنم ...
زن 85 ساله برای سرقت خفه کردند و طلاها و فرش هایش را دزدیدند
خود با موضوع قتل شد اما در ادامه و پس از ارائه اطلاعات دقیق از سوی کارآگاهان از جمله تصاویر بدست آمده از دوربین های مداربسته به ناچار لب به اعتراف گشود و به ارتکاب جنایت و همدستی مریم در جنایت اعتراف کرد . مجید در اعترافاتش به کارآگاهان گفت : " حدودا چهار سال پیش با مریم و خانواده اش در منطقه سی متری جی آشنا شدم ؛ آنزمان متأهل بودم و دائما با همسرم درگیری داشتم . مریم به عنوان یکی از ...
عاقبت وقت نگذاشتن برای تربیت فرزند
...: حجت الاسلام قرائتی میفرمودند: منزل یکی از محترمین تهران بودم، پسرش از منافقین فراری بود. پدر، عالمی وارسته و پسر، منافقی فراری!؛ درباره این که چطور شد پسرش این گونه شد، گفت: به تربیت پسرم نرسیدم. از صبح زود تا آخر شب اینجا و آنجا سخنرانی و برنامه های علمی و تحقیقی داشتم، ولی از فرزندم غافل شدم. الآن چوبش را می خورم. همه اعضای خانواده در این غم می سوزیم که چرا باید جوانی از ...
بورسیه آلمان را رها کرد و به جبهه مقاومت پیوست
تمکن مالی ندارند. من خودم آنچه از دستم بر می آمد برای تربیت فرزندانم انجام دادم و خوشحالم پسرم سعادتمند در دنیا و آخرت شد. از نحوه شهادتش اطلاع دارید؟ 27 خرداد 95 حالم خوب نبود. دل آشوب بودم و گریه می کردم. بی قراری ام زیاد بود. کمی بعد اقوام به منزلمان آمدند و خواهرم در حالی که اشک می ریخت گفت از محمد امین خبر داری؟ گفتم محمد امین من شهید شد. همرزمش از مشهد آمد خانه مان گفت ما 48 ...
حقایقی جالب از زندگی در کاخ سفید
ها از فرانکی بلر ، یکی از کارکنان بخش خدماتی کاخ سفید خواست تا با او در زیرزمین بولینگ بازی کند. بازی تا ساعت 2 نیمه شب به طول انجامید و مستخدم بیچاره که دیرش شده بود به نیکسون گفته بود: همسرم باور نخواهد کرد که تا این موقع شب با رییس جمهوری مشغول بازی بودم. نیکسون خندید و یادداشتی برای همسر بلر نوشته بود تا او باور کند شوهرش تا آن وقت شب در حال بازی با رییس جمهوری بوده است. 4- از روسای ...
سرقت خودروی زنی که به دنبال شوهر می گشت!
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز، چند روز قبل این زن وارد پلیس فتای مشهد شد و علیه مردی فریبکار اعلام شکایت کرد. او گفت: مدتی قبل برای یافتن شوهر در یک سایت همسریابی ثبت نام کردم. آنجا با مردی آشنا شدم که خودش را دندانپزشک معرفی کرد. مدتی از تماس های ما گذشت تا اینکه امروز قرار ملاقات گذاشتیم و با خودروی خودم سر قرار رفتم. بعد از کمی حرف زدن برای انجام کاری، خودروی من را به امانت گرفت و رفت. بعد از ...
سام و ملک ابراهیم
نشسته بود که نه حرف می زد و نه به کسی نگاه می کرد. حاکم گفت: برو همین آدم را بیار. نوکره رفت و پیرمرد را با زنبیلش آورد پیش حاکم. پیرمرد تا حاکم را دید، خنده ای کرد و گفت: بالاخره پیدات کردم. دویست سال است که منتظر چنین روزی هستم. حاکم از حرف او حیران و مات ماند. اما پیرمرد معطل نکرد و شروع کرد به تعریف قصه ی خودش و گفت: وقتی جوان بودم و پدر و مادرم زن برایم گرفتند. شب عروسی تا ...
همکاری با ارکستر ملی برای اجرای آثار دهلوی ادامه دارد/ از برخی گروه های موسیقی گله مندم
مند هستم و امیدوارم این گله مندی به گوش آن ها برسد. این آهنگساز موسیقی ایرانی تصریح کرد: همسرم حسین دهلوی مانند سابق بوده و حالش بهتر نشده است. وی همچنین یادآور شد: حسین دهلوی گاهی به منزل خواهرش می رود اما متاسفانه بیماری آلزایمر باعث شده تا یک روز آرام باشد و روز دیگر عصبی. این نوازنده سنتور همچنین گفت: متاسفانه بیماری آلزایمر به گونه ای است که افراد را هم لاغر ...
مرتضی رفت اما یادش همیشه زنده است
طعم شیرین داشتن پدر را چشید و همان مدت زمان اندک برای تجربه مهر و محبت بین پدر و فرزند کافی بود. امروز اولین سال است که نازنین زهرا برای پدرش جشن تولد می گیرد. نازنین زهرا بی قرار پدر... طاهره رحیمی، همسر شهید خدادادی این روزها خیلی بی قرار همسرش است. او درباره نحوه آشنایی و ازدواجش با شهید می گوید: ما در محل کارمان با هم آشنا شدیم و او بعد از مدتی از من خواستگاری کرد. زمانی که ...
آراسته به پرهیزکاری و پارسایی
الله سید ابراهیم خسروشاهی در سال 1303 در کرمانشاه به دنیا آمد، پدرش سیدهاشم فرزند حاج سیدجعفر از متدینین خسروشاه (خسروشهر)، در مسیر سفر زیارت عتبات عالیات رحل اقامت در کرمانشاه می افکند، بعد از این که همسرش فوت می کند، با خانواده ای یزدی الاصل، وصلت می کند. آیت الله خسروشاهی ثمره این ازدواج مبارک است. پدر برای این که به روایت در فتنه های آخرالزمان به قم پناه ببرید عمل کرده باشد، به قم مهاجرت می ...