سایر منابع:
سایر خبرها
حاشیه های اولین روز جشنواره فیلم فجر
درآمده در روز نخست جشنواره، همایون اسعدیان، سروش صحت، غلامرضا موسوی، جواد خیابانی، امیرعلی دانایی، پژمان لشگری پور، محمدرضا عباسیان، مسعود فراستی، بهروز افخمی، امیررضا دلاوری و لوون هفتوان از جمله چهره های حاضر در کاخ رسانه دراولین روز جشنواره بودند. * در اولین روز جشنواره اولین دست زدن های تماشاگران کاخ رسانه در حین نمایش فیلم که در سال های گذشته به نشانه تمسخر و اعتراض مرسوم شده است به بخشی از فیلم آزاد به قید شرط حسین شهابی، به عنوان آخرین فیلم روز اول تعلق داشت که اتفاقا مخاطبان زیادی هم در سالن اصلی برج میلاد به تماشای فیلم نشسته بودند. منبع: ...
روایت آخرین دیدارباجان فشانان پلاسکو+تصاویر
سال 93 در ایستگاه شماره 1 آتش نشانی مشغول به خدمت شد. مادر این شهید در گفت وگو با پویا می گوید: فریدون از ابتدا به این شغل علاقه داشت و در هنرستان آتش نشانی مشغول به تحصیل شد و بعد وارد سازمان شد. روز وقوع حادثه فریدون امتحان داشت و بعد از امتحان بلافاصله به محل حادثه اعزام شد و برای نجات جان هم نوعانش به شهادت رسید.مادر ادامه می دهد: نبود فریدون من را اذیت می کند اما وقتی این حجم عظیم خدمت را ...
این مرد را می شناسید / او از 6 سالگی در پرورشگاه بزرگ شده است+فیلم و عکس
هم 3 فرزند است که هر کدام مشغول زندگی خود هستند و علاقه دارند پدرشان خانواده اش را پیدا کند. سوری خانوم می گوید آرزو دارم قبل از مرگ خانواده غلام را پیدا کنیم تا دلش شاد شود. سوری خانوم می گوید چند سال پیش غلام همراه پسر بزرگم به قائنات رفتند تا بلکه بتوانند نشانی از خانواده اش پیدا کنند اما نشد. بعد از آن هم درگیر بیماری قلبی غلام شدیم و دیگر نتوانستیم برای پیدا کردن خانواده اش ادامه ...
حال و روز ناخوش ترانه سرایی از زبان محمدعلی بهمنی
نمی شد و بعد هم که انتقالی گرفت و رفت. خلاصه این ها شورای سوم را راه انداختند. یعنی در عرض دو سال، دو شورای جدید اضافه شد. در صورتی که الان شورای شعر و ترانه ما هنوز دارد با همان انرژی کار می کند. تازه کسانی مثل مرحوم استاد مشفق و... هم دیگر در شورا نیستند. چند بار هم تاکید کردیم ما به نیروهای جوان احتیاج داریم که آقایان فیض و بیابانکی و کاکایی و اهورا آمدند ولی خب تعدادی از همین ها هم به ...
به من لقب مادر روابط عمومی دادند
است که در کارم دارم و این مورد را پذیرفته ام که باید به اندازه کافی برای کارم رمان بگذارم تا همه چیز آن گونه که می پسندم پیش برود. دخترم گاهی شکایت می کند البته دخترم همیشه شاکی است و می گوید کمترین زمان ممکن را به امور خانه و خانواده اختصاص می دهی. البته در آن زمان محدودی که در خانه هستم با تلفن کارهایم را هماهنگ می کنم و در طول این سال ها حتی به ندرت مرخصی رفته ام و شاید یکی از ...
از پرورش ماهی تا جام حذفی کرم ها!/ سفر به اعماق متفاوت ترین الگوی آموزشی کشور
بیند می پرسد: ببخشید شما خبرگزار هستید؟ وقتی می فهمد خبرنگاریم، خنده ای می کند و می گوید: آره. از قیافه تون معلوم بود! تا آخر حضورمان در مدرسه، یکی دوبار دیگر هم می بینمش و هربار، همان خنده دفعه اول روی صورتش هست. از پلیمر ِ امیرکبیر تا تئوری های آموزشی جدید قرار می شود اول میزگردمان را برگزار کنیم و بعد بازدید را ادامه بدهیم. وعده گفتگو را با محمد آزین داریم. جوانی حداکثر ...
اعتقاد به وجعلنا زیر پای عراقی ها! +عکس
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز ، در این مطلب تلاش شده تا حدودی با محمدعلی ظهوریان از تخریبچی های زبردست دوران جنگ تحمیلی آشنا شویم. محمدعلی ظهوریان متولد 1339 بود. بچه ی تهران است. فرزند پدری که بنّا بود و مادری خانه دار. وقتی جنگ شروع شد، بیست سال داشت و دیپلم گرفته بود. بچه های تخریب می گویند: محمدعلی در دنیای رفاقت لوتی است و موقع کار بسیار جدّی و با انضباط. ملاحظه ی هیچ ...
شاهرخ و نارپری
...، شستش خبردار شد که باید خود دختره باشد که به این صورت درآمده. پول درست و حسابی به پیرزنه و نوه اش داد و گل را از آنها خرید و با خودش برد خانه و گذاشتش تو گلدان نقره ای قشنگی و شب و روز باهاش راز و نیاز می کرد. حالا کمی آرام شده بود. اما چند روزی که گذشت، یک روز بعدازظهر تو باغ قدم می زد که گذرش افتاد به سر همان چاه و ساعتی کنار چاه ایستاد و با غصه و ناراحتی و حسرت نگاهش کرد. یکهو اشک تو ...
بی پرده با عبدالله موحد
... غفوریان از همان اول متوجه استعداد من در کشتی شد و به من خیلی می رسید. یک روز به من گفت “موحد قبل از اینکه به خانه بروی، پیش من بیا، با تو کار دارم. باشگاه تهران جوان دوش نداشت و ما مجبور بودیم بعد از تمرین به حمام عمومی بازارچه صبا باشی پشت عین الدوله برویم تا دوش بگیریم.بعد از تمرین دوش گرفتم و پیش غفوریان رفتم و گفتم آقا غفور با من امری داشتید؟ دیدم او یک پاکت جلویم گذاشت و به من گفت این ...
حلال خور
را هفته ی آینده بگیرد. چند کیسه پول طلا به زنه داد و این بیچاره که عمری با فقر و نداری، چیزی ندیده بود، خوشحال و خندان برگشت خانه. زنه همان روز عمله و بنا آورد و خانه را کوبید و پولی خرج کرد و به جای خانه ی توسری خورده، عمارتی درست و حسابی ساخت و مثل آدمهایی که از اصلی و نسب دارا بوده اند، به نان و نوایی رسیدند. تاجر سر سال دوباره رفت مشهد و هم ولایتی ای غربت نشین را دید. آن بابا که ...
بخت بیدار
سوار مادیان لاغر و لندوکی شد و راه افتاد به طرف یمن، رفت و رفت تا همان روزی که قرار بود، رسید به یمن و دید شهر را آذین بسته اند و وزیر و وکیل و لشکر پادشاه همه جا ایستاده اند. از یکی پرسید چی شده که شهر را شلوغ کرده اند. گفتند آمده اند پیشواز داماد شاه. اما شیرعلی عین دیو وارد شهر شده بود. چون آن همه روز و شب در آفتاب و باد و گرما، بیابان را از زیر پا در کرده بود و رخت تنش هم از گرما و باد شندره ...
مردی که با اجلاس غیرمتعهدها آسمانی شد + تصاویر
من نزدیک خانواده ام باشم و کمتر احساس تنهایی کنم. نهایتا 5 سال با هم زندگی کردیم که در همین مدت هم خیلی کنار هم نبودیم. به خصوص چند ماه آخر که گاهی از 15 روز تا دو ماه هم ماموریتش طول می کشید. در حالت عادی هم چهار ماه خانه بود و یک هفته می رفت ماموریت. تقریبا به این شیوه زندگی عادت کرده بودم و زمانی که خانه نبود من هم می رفتم منزل مادرم اما گاهی هم خیلی خسته می شدم که کاری نمی توانستم بکنم ...
بچه هایتان را با درس و مشق نکُشید
آنچه امروزه به نام آموزش در جامعه ما جریان دارد، نوعی فرزندکشی است. از نگاه روان شناختی، هوش عاطفی کودک هشت یا 9 ساله باید در کنار خانواده پرورش یابد، اما نظام آموزشی امروز، این کودک را نزدیک به نیمی از شبانه روز، در محیط مدرسه و دور از خانواده، تحت آموزش فشرده قرار می دهد؛ آموزش هایی که حتی به فرض کاربردی بودن، روح کودک را آزرده می کند و شادابی کودکی اش را از او می ستاند. حداقل آسیب ...
صورتش زیبا بود و سیرتش زیباتر
شهری و بازرسی قطار متروی مشهد بود. از طرفی پدر من و ایشان هشت سال با یکدیگر رفیق بودند و همدیگر را می شناختند. همین طور در هیئات مذهبی حسین آقا با برادرم دوست شده بودند. مادر آقا حسین در مراسم روضه ای که در خانه مان برگزار شده بود من را دید و بعد از گذشت مدتی از این موضوع ایشان من را برای پسرش خواستگاری کرد. یک روز خانواده حسین با خود حسین برای مراسم خواستگاری به خانه ما آمدند. قبل از نامزدی ...
شهید شد تا جان همرزم افغانش را نجات دهد
مأموریت های داخلی برایتان سخت بود، چطور راضی شدید به سوریه برود؟ چند بار به آنجا اعزام شد؟ علی آقا سه بار به سوریه اعزام شد. بار اول که سال 91 رفت من اصلاً با خبر نشدم به سوریه رفته است. گفته بود می روم تهران دوره ببینم. جایی هستیم که گوشی مان آنتن نمی دهد. هر بار هم که خودش زنگ می زد پیش شماره تهران می افتاد. همین طور بود تا اینکه دو، سه هفته بعد از طرف تیپ 33 المهدی برای سرکشی به خانه مان ...
گفتگو با دختری 17ساله که هرخلافی در زندگی کرده
مفهوم مشخصی دارد و او با قاطعیت می گوید: من نمی خواستم اون اتفاق بیفته خیلی هم جیغ زدم... . بعد از مدتی سکوت می گوید: برای اولین بار سه شب خانه نرفتم، خانه دوستم ماندم و همه چیز عوض شد... . مریم می گوید بعد از مردن پدرم وضع مالی مان خوب نبود، پدرم که مرد، خانواده اش به کلی رهایمان کردند و مادرم ماند و کلی قرض و بدهی و بچه ها. مادرم 14 سال آرایشگری کرد، ولی بعدش دکتر به او ...
زندگی تلخ خانواده 11 نفره که شناسنامه ندارند
روزی بتواند درس بخواند تا دکتر شود و بعد ازدواج کند. خودم هم ناراحتی اعصاب و روان دارم، اما چون دفترچه بیمه ندارم و وضعمان خوب نیست نمی توانم به دکتر بروم. زخم روی صورت دخترتان به خاطر چیست؟ چند سال پیش تصادف کرد و یکی از چشم هایش آسیب دید، اما تا امروز نتوانسته ایم برای درمان کامل حتی به شهر زاهدان برویم. او حتی آرزو دارد روزی به مشهد برود اما چون مدرک ندارد نتوانسته. ...
تولد یک جنین پس از 14 سال فریز در اصفهان
اسدالله کلانتری، متخصص زنان و زایمان و عضو هیأت موسس مرکز باروری و ناباروری اصفهان، دیروز صبح که این نوزاد را به دنیا آورد، چشمانش خیس شد. او شاهد تولد نوزادی بود که 14 سال پیش، به تشخیص خودش، فریز شد و حالا، به دنیا آمده و در آغوش مادرش است. او مسئول مرکزی است که 23 سال پیش در اصفهان کارش را شروع کرد و حالا چهارمین مرکز باروری و ناباروری است: ما در این مدت هزاران نوزاد را به صورت جنین فریز شده، به دنیا آوردیم. کلانتری به یاد دارد، 14 سال پیش را، وقتی که آذر حسنی نژاد و رحمت الله وکیلی، به مرکزشان آمدند: سال 81 این زوج به مرکز ما آمدند و ما برای مادر که آن موقع 28 ساله بود، ای.وی.اف کردیم اما جنین منتقل شده به رحم مادر، منجر به بارداری نشد و درنهایت به آنها پیشنهاد داده شد تا جنین شان را فریز کنیم. اما متاسفانه مادر مبتلا به سرطان هوچکین یا سرطان غدد لنفاوی شد و دیگر سراغ ...
چهل برادر
برگشت پیش دیو و گفت آتشش خاموش شده و حالا سردش است و دیو لطف کند و چند گله آتش به اش بدهد. تا دیو خم شد که آتش بردارد، پسره با تمام قدرت انداختش تو آتش و با ضرب شمشیر سرش را از گردن جدا کرد. بعد رفت سراغ مردی که دستهایش را بسته بود و پرسید چرا امشب صبح نمی شود؟ مرد جواب داد اگر صد سال دست هایش بسته باشد، صبح نمی شود، چون باید اول نخ ها را بپیچد تا صبح شود. پسر گفت اگر دست هایش را باز کند و برگردد ...
موسوی بجنوردی: به امیرانتظام نگفتم جاسوس/ آیت الله انواری برای جزنی عزاداری کرد
مجله ای داشتند به نام الاضواء ما می رفتیم توی دفتر مجله و این مجله ها را توی پاکت می کردیم که می خواستند برای جاهای مختلف بفرستند و بعد هم یک تیم فوتبال درست کردند همان بچه های حزب الدعوه که ما با بچه ها می رفتیم خارج شهر و آنجا فوتبال بازی می کردیم. این جریان حزب الدعوه به این صورت بود. البته برای ما کلاس هم می گذاشتند، در کلاس، اقتصادنا و فلسفتُنا را درس می دادند. من یک مدتی که ماندم به آن ها گفتم ...
مرد بی خانمان قتل پیرمرد را شرح داد
.... در مدتی که در خوابگاه بودم، متوجه شدم در ساختمان چند طبقه مقابل خوابگاه پیرمرد و پیرزنی به تنهایی زندگی می کنند و بقیه طبقات آن خالی است. یک روز به عنوان مأمور گاز وارد شدم و ساختمان را بررسی کردم. بعد از آن پنهانی وارد آنجا می شدم و در یکی از طبقه ها استراحت می کردم. مدتی که گذشت پیرمرد متوجه حضورم شد و با هم درگیر شدیم. برای فرار با چاقو ضربه ای به او زدم که کشته شد. با کامل شدن ...
مسابقه سگ هایی به نام مسی و رونالدو!+عکس
جوان خانواده های قدیمی هند به شکلی نقش "دولت سایه" را بازی می کنند. آقای دیلون دقیقا مثال خوبی برای این موضوع است. گرچه او در آخرین انتخابات پارلمانی شکست خورد، اما هنوز هم روزانه چند ساعت در روز را برای پاسخ به متقاضیان در تراس خانه اش اختصاص دهد. مردم مشکلاتشان را نزد دیلون مطرح می کنند و منتظر قضاوتش می مانند. برخی نیز لقب "سردار" را به او منتسب کرده اند. خانواده آقای دیلون مالک ...
فقط جیب زوار را می زدیم
به این راه ها کشیده شوند (هر چند که برخی تبعه افغانستانی بودند) با تمام شدن مراسم همه را بردند و سه نفر ماندند فرصتی بود تا با آنان گفت وگویی داشته باشم. جلو رفتم و گفتم که عکس نمی گیرم؛ چشم بندشان را درآوردند هر سه سر به زیر و رو به دیوار ایستادند، نفر اول که به نظر سنش از همه گروه بیشتر بود خود را مجتبی متولد سال 59 معرفی کرد اما از شدت شکستگی باورش سخت بود که 36 ساله باشد ...
موقع خواب اثر انگشتم را پای برگه اعزامش زد و رفت
سال داشت اما از اول جنگ تا سال 65 که شهید شد، مرتب به جبهه می رفت. هر بار کاری می کرد که من متوجه نشوم کی می رود. با آن سن کمش نخواستید جلوی رفتنش را بگیرید؟ چرا خیلی نگرانش می شدم. بچه آخرم بود. کوچک بود. دلم نمی آمد خدای نکرده بلایی سرش بیاید. یکبار گفتم اصغر جان تو هنوز خیلی کوچک هستی. بمان درست را ادامه بده تا آدم موفقی بشوی. همه اش که نمی شود جبهه بروی. گفت الان که جنگ است و خیلی ...
بیوگرافی اشکان خطیبی و همسرش+ ماجرای ازدواج
احتیاج داشتم و در آن سال ها نمی توانستم از هیچ حرفه دیگری آن طور که از بازیگری پول در می آوردم درآمد داشته باشم؛ مثلا قلم می زدم و چهار روز برای ترجمه یک مقاله وقت می گذاشتم و دست آخر به من 15 هزار تومن دستمزد می دادند ولی در همان زمان با بازی در یک سریال سطح پایین بیشتر از یک میلیون تومان درآمد داشتم. تئاتر کم درآمد و پرخرج بود و با بازی در تلویزیون می توانستم خرج کارهای تئاتری ام را در بیاورم. این ...
فیلم فجر 35 کلید خورد/ از تحسین ترانه علیدوستی تا یاد آتش نشانان
سینما تعطیل شد. نباید فراموش کنیم این افراد در دولت دهم چه کردند و نباید امروز مسایل صنفی را به دست برخی از افراد تاثیرگذار در آن دولت سپرد موسوی تاکید کرد: در نهایت از ترانه علیدوستی سپاسگزارم و به احترام او کلاه از سر برمی دارم. همچنین از همسرم که 38 سال من را تحمل کرده است تشکر می کنم. در ادامه به نمایندگی از همه پیشکسوت ها صدیقه کیانفر را تشویق کردند. *رییس جمهور ...
اگر در فضا بمیرید، چه بر سر بدنتان خواهد آمد؟
برای آن ها برنامه داشت. اما حتی با وجود این فرض وحشت آور، همه می دانستند که آن ها به ماه قدم خواهند گذاشت. در بخشی از متن سخنرانی جایگزین نیکسون آمده است: افرادی دیگر راه آن ها را ادامه خواهند داد و راه بازگشت به خانه را خواهند یافت. جست و جوی انسان متوقف نخواهد شد. اما این مردان پیشگامان ما بودند و همواره در قلب ما، بهترین خواهند ماند. با ورود ما به عصر جدیدی از اکتشافات فضایی که قطعا پر ...
جان آپدایک در حوالی زندگی و هنرش
ترجمه آثار نویسندگانی چون الکساندر دوما و فئودور داستایفسکی به دوره نویسندگان پست مدرن برسیم. بدون این که دوره گذار را شناخته باشیم . جان آپدایک _ پیرمردی که همیشه در عکس هایش دست ها را تکیه گاه سرش می کرد و با موهای سپید به جایی دوردست خیره می شد و لبخند می زد _ بالاخره از اسب پیاده شد. هر چند که پیش از این در مصاحبه اش گفته بود: من هنوز دوست دارم به کارم ادامه بدهم. من هنوز عاشق کتاب هایی ...
درمان و آموزش همچنان دخل و خرج ایرانی ها را می خورند
درمان و آموزش همچنان در صدر اقلام تورمی خدمات مصرفی در 12 ماه منتهی به دی 95 قرار دارند. این آماری بود که همین چند روز پیش بانک مرکزی از شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی در دی 95 اعلام کرد. آن چنان که این گزارش نشان می دهد دو شاخص آموزش و درمان به ترتیب با رقم 11 و 17 درصد، صدرنشینان تورم در دی سال جاری هستند. این درحالی است که نرخ تورم در دو شاخص ذکر شده در چندین ماه متوالی، همواره در ...
روایتی تلخ از مادر بنابی با 2 فرزند مهربان که در اندیشه فروش کلیه خود می باشد!
ادامه میداد، تا زمانی که شروع به فروش مواد کرد. وی در ادامه می گوید: روز به روز زندگی ما بیشتر آسیب می دید، کار تا جایی پیش رفت که قرض های سرسام آور ما را زمین گیر کرده و صاحب منزل هر روز برای طلب کرایه عقب مانده خود در خانه ما را میکوبید، چون همسرم هیچ درآمدی نداشت و درآمد اندکش را هم صرف مواد میکرد، به همین خاطر مجبور بودم برای جبران هزینه های زندگی و فرزندانم خودم مشغول کار شوم. ...