سایر منابع:
سایر خبرها
داستانی که دختر 17 ساله برای توجیه خودش ساخته بود!
آوردم . من که تشنه محبت بودم با همین لبخند خیابانی شیفته ارسلان شدم و با شماره تلفنی که به من داده بود تماس گرفتم و بدین ترتیب ارتباط های تلفنی ما آغاز شد. ارسلان با جملات عاشقانه رویاهای زیبایی را در ذهنم می ساخت و من فکر می کردم پس از ازدواج به همه آرزوهایم می رسم. در واقع به خاطر این که احساس می کردم در خانه پدرم فقط کارگری می کنم دوست داشتم خیلی زود ازدواج کنم تا از این شرایط رهایی یابم ...
رامبد جوان: عاشق سینمای اکشن هستم
در بامداد چهارشنبه (13 بهمن ماه) نشست مطبوعاتی فیلم نگار به تهیه کنندگی و کارگردانی رامبد جوان در برج میلاد برگزار شد که البته این نشست با توجه به حضور مانی حقیقی که در چند ماه گذشته چالشی را با خبرنگاران داشت، با حاشیه هایی همراه بود. این حاشیه ها و اشاره چند خبرنگار به اینکه به دلیل حضور مانی حقیقی در نشست ترجیح می دهند سوالات خود را از رامبد جوان در زمان دیگری بپرسند باعث شد مانی حقیقی بگوید ...
سناریوی یک زن برای خلاصی از دست شوهرش / پلیس هم گمراه شده بود تا اینکه...
داشتم با او ازدواج کنم اما در این میان همسرم مرا طلاق نمی داد و همین موضوع موجب کشمکش و درگیری های خانوادگی بین ما شده بود. وقتی مقاومت همسرم را برای حفظ کانون خانواده دیدم ماجرا را برای مرد مکانیک بازگو کردم. او هم با توجه به سابقه اعتیاد همسرم پیشنهاد کرد تا چنین نقشه ای را طرح ریزی کنیم من هم برای رسیدن به امیال نفسانی و شیطانی خود تصمیم گرفتم مقداری مواد را داخل خودروی همسرم جاسازی کنم تا او به اتهام حمل مواد مخدر شود و من هم بتوانم طلاقم را بگیرم اما در یک لحظه هول شدم و مواد را به داخل خودرو پرت کردم و این گونه با هوشیاری ماموران رسوا شدم... اخبار زیر را از دست ندهید: ...
رضایت فراوان هاشمی از آخرین ملاقاتش با رهبری / هاشمی از توضیحات نهاوندیان قانع نشد / میرسلیم ویژگی های ...
فعالیتشان در تقابل با دفتر تحکیم وحدت آن زمان بود و از جانب کلیت نظام هم حمایت می شدند. دفتر رئیس جمهور هم به آنها کمک می کرد. وقتی من رئیس دفتر آقای هاشمی شدم به ایشان گفتم مصلحت نیست که ما در مقابل جریان دانشجویی، جریان دیگری بسازیم. ما باید از هیچ گروهی به طور ویژه حمایت نکنیم بلکه باید به همه آنها کمک کنیم و شخصیت دولت را فراتر از پیام دانشجو یا دفتر تحکیم وحدت بدانیم. هاشمی گفت حرف درستی ...
گفت وگو با همسر و دختر یکی از شهدای آتش نشان
کرده بودم از دستم ناراحت بود. شبش آمد بوسم کرد و بغلم کرد. گفت بیا دلم بخواب. یک بار هم در پارک سرخه حصار از روی دوچرخه پرت شدم. همه مرا دعوا کردند. فقط بابایم به من آرامش داد. همه گفتند هواس پرت اما بابا بغلم کرد، من را بوسید و گفت مبینا اشکالی ندارد، خدا خواست این را به تو نشان دهد تا دفعه بعد مراقب خودت باشی. اگر بخواهی چند خط نامه بنویسی و به یک فرشته بدهی تا به دست بابایت برساند، چه می نویسی؟ نمی دانم این حرفم درست است یا نه. اما می نویسم که خیلی نامردی. چرا؟ نباید ولم می کرد. (اشک) ...
اخاذی از مرد جنسیس سوار
داشتم تا زن جوان را پیاده کنم که موتورسیکلتی با دو سرنشین جلوی خودروی مرا سد کردند. دو پسر جوان از موتورسیکلت پیاده شدند و به سراغ من آمدند و مرا از خودرو پیاده کردند و به شدت کتک زدند. پسران خشن تمام پول ها، کارت عابر و انگشتر و گردنبند طلایم را به زور گرفتند. آنها با تهدید رمز کارتم را هم از من گرفتند و بعد سه نفری سوار موتورسیکلت شدند و از محل گریختند. پس از طرح این شکایت پرونده به دستور ...
آوار شایعات بر سر پلاسکو
. به زور توانستم خودم را از وسط آوار بیرون بکشم. سعی کردم به سمت پنجره بروم تا خودم را به بیرون پرت کنم که دیدم نردبان به سمت پنجره طبقه هفتم آمد. دقیقا همان پنجره ای که من می خواستم خودم را از آن پایین بیندازم. اپراتور از پایین نردبان را هدایت می کرد. سوار نردبان شدم و با هر سختی که بود به پایین ساختمان رسیدم. در تمام لحظاتی که روی نردبان بودم با خودم می گفتم کپسول اکسیژن فقط 45 دقیقه آن هم با تنفس ...
خاطرات عکاس فرانسوی/ماجرای عکس امام در زیر درخت سیب
دیبا همیشه در روزنامه های خارجی بود. من همیشه به جوان ها می گویم در این حرفه تا حدودی باید شانس نیز داشته باشید. اما در کنار شانس یک تلاش هم هست. آقای ستبون شما در جایی گفتید که یک حسی وادار می کرد به ایران بیایید، درباره این حس بگویید. نمی دانم شاید جزو محصولات زندگی باشد. روزهای اول خیلی برای من سخت بود، چون تنها بودم، پولم تمام می شد. بعد از 15 روز به خودم گفتم من ...
شگردهای پیچیده مأمور قلابی برای کلاهبرداری
شناسایی را تهیه و برای خود نگه داشتم و درنهایت با توجه به وضعیت ظاهری این شخص، به او اعتماد کردم و رشته گردنبند طلا را در اختیارش قرار دادم. فردای آن روز به بانک مراجعه کردم و متوجه شدم پولی به حسابم واریز نشده است. پس از تماس با تلفن همراه این شخص و عدم پاسخ گویی وی، اطمینان پیدا کردم مورد کلاهبرداری قرار گرفته ام . کارآگاهان با بهره گیری از تصویر کارت شناسایی متعلق به حبیب اقدام به شناسایی ...
دومین ازدواج زن جوان هم یک هفته دوام آورد
به خانه برگردد و با پسرم زندگی کند تا اینکه ساعتی قبل تر بهاره به همراه یکی از بستگانش به خانه من رفت و تمام طلا و جواهرات همسرم را سرقت کرد. وی ادامه داد: من و پسرم در یک ساختمان زندگی می کنیم و زمانی که این اتفاق رخ داد، همسرم در خانه تنها بود. او به این بهانه که قصد جمع کردن وسایلش را دارد به اتاق خواب ما رفته و همه کادوها به همراه تمامی طلا و جواهرات همسرم و دلار و یوروهایی که متعلق به من بود ...
خاطرات وزیر سپاه از امام/امام را از بنز پیاده کردیم تا سوار بلیزر شود
دیگر نمی توانستند مقاومت بکنند. امکان خارج شدن امام از داخل جمعیت نبود. من به حاج احمدآقا گفتم که امام را دوباره به باند ببرید تا همان جا سوار ماشین بشوند. امام با سید احمدآقا برگشتند و من سریع با بلیزر از در ورودی باند، وارد باند شدم. دیدم داخل باند کوچه ای توسط دو ردیف از افسران نیروی هوایی تشکیل شده و همه سلام نظامی دادند. امام از میان آن ها عبور کردند و می خواستند به همراه سید احمدآقا سوار یک ...
کفش مسلمان را واکس زدم چون پاس پنالتی را داد!
؟ گفت با رامین رضاییان رفیق هستم ولی بی معرفت گل قشنگی به ما زد و آبرویم را برد! نه بابا! با هم رفیق هستیم. به خودش هم گفتم بی معرفت فصل قبل و هفته آخر لیگ پانزدهم خیلی ما را اذیت کرد و می خواستم حالش را بگیرم! با این حال معتقدم با گل خوردن از روی یک ضربه پنالتی آبروی آدم نمی رود. برای محسن در تمام مراحل زندگی آرزوی موفقیت می کنم. فوتبال همین است دیگر، یک روز خوب هستی و یک روز ...
رامبد جوان: عاشق سینمای اکشن هستم/داوران جشنواره فیلم فجر با حال هستند
نشست نگار جواهریان درباره تفاوت نقش خود در فیلم جدید رامبد جوان گفت: قطعا برایم مهم بوده که در نگار بازی کرده ام و هیچ شباهتی با نقش های دیگرم در این فیلم نمی بینم. در چنین ریسکی قرار گرفتن برایم جذاب بود . از زمان طرح یک خطی فیلمنامه در جریان آن بودم و بسیار خوش شانس بودم که قدم به قدم با فیلمنامه پیش رفتم و نقش را برای خود تحلیل کردم. این بازیگر ادامه داد: در سینمای ایران استفاده از ویژوال افکت ...
گفتگوی صمیمی با آیت الله یزدی؛نماز جمعه ای که به دستور امام،بدون آمادگی قبلی خوانده شد
از همه جری تر بودم و کمتر ملاحظه بعضی چیزها را می کردم. یک بار همراه با چند تن از مراجع کنونی، نزد آقای شریعتمداری رفتیم. ایشان گفت: من دارم همان کارهایی را که آقای خمینی در نجف انجام می دهند در اینجا انجام می دهم، با این تفاوت که ایشان در خارج از کشور و آزادند و من در اینجا گرفتار هزاران محدودیت هستم! من گفتم: آقای خمینی دائماً دارند همه تقصیرها را به گردن شاه می اندازند، اما شما از گفتن حرف ش هم ...
فرمانداران استان کرمانشاه در روزهای انقلاب کجا بودند؟/ از پرتاب سنگ برای نیروهای شهربانی تا سبیل کشیدن ...
رنجبر در گفتگو با خبرنگار پاک پرس ، با اشاره به اینکه در آن سال دانش آموز بوده اظهار داشت: در روز پیش از پیروزی انقلاب اسلامی که آحاد مختلف مردم در حال تظاهرات بودند با دیدن شعاری علیه امام خمینی(ره) که با گچ بر روی دیوار یکی از کوچه های هرسین درج شده بود به دور از چشم نیروهای ژاندارمری در حالی که در جمع تظاهرات کنندگان بودم پشت لباس خود را به نوشته می کشیدم تا موفق به پاک کردن آن نوشته شدم. ...
تکه ای از هما ی کاظم رضا
هزاران نقش و خط، خطاب نامه ها، سرانجام خانواده شد: دیگر وقتش رسیده که از شما و از هما و از همه خداحافظی کنم... این حرف ها را از رمان ها یاد گرفته بودم، اما، نه جرأت داشتم جراحت ببینم، نه از بلندی به پایین نگاه بیندازم. می خوابیدم – و باز، سلام به صبح! تکلیف نامه ها چه شد؟ سرودنِ شعر و نوشتن نامه آسان بود – ادامه می دادم؛ اما سرنوشتِ آن ها را پیش خودم معلوم کردم: اگر همه نامه ها به دست هما می رسید ...
اخراج متهمان تجاوز به توریست فرانسوی از ایران
شهریور از طریق مرز زمینی ارمنستان وارد ایران شدم. روز گذشته در حال کوه نوردی در فرحزاد بودم که هم زمان با غروب، هوا توفانی شد. درحالی که خسته شده بودم، در بین مسیر با چهار مرد روبه رو شدم و آنها برای استراحت من را به باغی که در کوهپایه بود، دعوت کردند. من هم همراهشان به باغ رفتم، اما آنها من را مورد تعرض قرار دادند. به این ترتیب، با شروع تحقیقات پلیسی، دو نفر از متهمان به تجاوز دستگیر شدند، اما دو ...
ناگفته هایی درباره دکتر حسن حبیبی به روایت همسرش
می کردیم. بعد وزارت خارجه به این کار اعتراض کرد و ناچار شدم محل دیگری را پیدا کنم . بنابراین داوطلب جمعیت هلال احمر شدم و به صورت داوطلبانه مدتی می رفتم آنجا و بقیه ساعات هم در وزارت خارجه بودم. تا اینکه جنگ شروع شد و بیشتر به هلال احمر می رفتم. بنابراین در هلال احمر ماندم و تعدادی مؤسسه راه اندازی کردم که بتوانند کمک رسان به منطقه جنگی باشند. این کمک ها شامل مواد غذایی و دارو بود . ...
زیدان چگونه به یک مربی موفق تبدیل شد؟ / درباره سختی های یک حرفه پرمسوولیت
...، شجاع تر از پله و همین شاید رمز موفقیت مربی فعلی رئال است. او درباره سیری که برای رسیدن به نیمکت کاستیا (تیم دوم رئال) و بعدا رئال طی کرد، می گوید: سه سال و نیم را به آموزش و سفر گذراندم. افتخار می کنم که توانستم مدرک مربیگری را بگیرم. مثل بچه ای که نمره خوبی می گیرد خوشحال بودم. برایم مهم بود فرزندانم ببینند که برای این مدرک زحمت کشیدم و خودشان هم باید همین راه را بروند. زیدان ...
نشست نقد کتاب گچ پژ برگزار شد
کار کردم. تغییر لحن این پنج نوشته به علت این است که آن ها برای مجله با فضا و مخاطب متفاوت نوشته شده است. او درباره لحن قاجاری نیز متذکر شد: من با ارفاق با این عنوان کنار آمدم. هیچ وقت قصد نوشتن با ادبیات قجری را نداشتم. سبک نوشتاری ام را هم از خانواده و نزدیکانم گرفتم. همیشه خانواده ام با استفاده از کلمات، فعل و عباراتی حرف می زدند که در سطح جامعه نمی شنیدم و متوجه شدم مردم این ها ...
تجاوز راننده تاکسی به دختر آبادانی در شب خلوت
را متوقف کرد و با تهدید سرنگ اسیدی نقشه سیاهش را به اجرا رساند و هیچ راهی جز تسلیم شدن نداشتم. وی افزود: راننده ارابه شیطان پس از اجرای نقشه اش مرا در خیابانی تاریک در پشت دانشگاه آزاد از خودرو پیاده کرد و زمانیکه تصمیم گرفتم شماره پلاک خودرویش را بردارم متوجه شدم تاکسی پراید پلاک ندارد. بدین ترتیب تیمی ازماموران دایره جنایی پلیس آگاهی آبادان برای تحقیقات ویژه و دستگیری عامل ...
واکنش بازیگر مسلمان هالیوود به فرمان ترامپ
بین مردم شود. وی بعد از دیدار از یک مسجد، مسلمان شد و در مورد تجربه خود چنین گفت: به مسجد که رفتم دعا می خواندم، قدرت دعا را درونم حس می کردم و به گریه افتاده بودم. یک هفته بعد یک روز صبح، وقتی از خواب بیدار شدم، به خودم گفتم باید به مسجد بروم؛ خیلی سریع و ساده این اتفاق افتاد و من به اسلام ایمان آوردم. ...
مطهری: مرحوم هاشمی با شناختی که از احمدی نژاد داشت، نگران انقلاب بود
هاشمی در آن شرایط شنیده می شد؟ نه، کسی متوجه نبود یعنی کسی به خطر آقای احمدی نژاد آگاه نبود و تنها کسی که کاملا این موضوع را می شناخت و احساس خطر می کرد آقای هاشمی بود و من خودم شاید جزو اولین کسانی بودم که منتقد آقای احمدی نژاد شدم ولی من هم حدود یک سال بعد به اینجا رسیدم که گروه خطرناکی هستند. شما فکر می کنید که آقای هاشمی به خاطر تجربه چنین درکی داشت یا اطلاعاتی داشت؟ ...
دوستی: دریاچه ماهی از برخی فیلم های بخش سودای سیمرغ بهتر است/ سعدی: اعتراض کردیم به جایی نرسید
کوتاه در یک دوره که سپری می کند بالاخره یک روز باید فیلم بلند خود را بسازد اما من برای این موضوع عجله نکردم شاید باید 7 الی 8 سال پیش اولین فیلم بلند خود را می ساختم. وی در ادامه افزود: خودم خواستم اولین قدم خود را محکم بردارم که 3 سال طول کشید تا این فیلم را بسازم. خوشحالم که این فیلم به تهیه کنندگی سعید سعدی ساخته شد اما باید بگویم متأسفانه مدیران به فیلم سازان زن نگاه امیدوارانه ندارند ...
رضا کیانیان: در عکاسی طبیعت، شکار می کنم
عکاسان هم سن و سال خودم نشان دادم و همه گفتند که برای این عکس ها نمایشگاه برگزار کن، من نمایشگاه اولم را برگزار کردم. او ادامه داد: خیلی ها به من خرده گرفتند و گفتند از شهرتم برای عکاسی و برگزاری نمایشگاه استفاده می کنم؛ اما من به آن ها جواب دادم کلکسیونر به خاطر شهرت، از کسی عکس نمی خرد و اگر کار هنری فردی تداوم نداشته باشد، خریداری نمی شود. خوشبختانه کار عکاسی من تداوم پیدا کرد و دو ...
شلاق و اخراج ازکشور، مجازات آزارگران زن توریست فرانسوی
.... آن شب به دره فرحزاد رفته بودم که هوا تاریک و ابری شد. ترسیدم. همان طور که می رفتم، با چند مرد افغان روبه رو شدم. آنها مرا به چادرشان دعوت کردند. من هم دعوت آنها را پذیرفتم. به آنها اعتماد کرده بودم. شب شده بود و چون زبان آنها را متوجه نمی شدم و آنها هم قادر به صحبت به زبان انگلیسی نبودند، با زبان اشاره از آنها خواستم تا اجازه دهند آن جا را ترک کنم، اما یکی از آنها تصویر یک گرگ و عکسی از شب ...
کلاهبرداری مرد مسلح در سایت دیوار
...؛ تصویری از کارت شناسایی را تهیه و برای خود نگه داشتم و با توجه به وضعیت ظاهری این شخص ، به او اعتماد کرده و رشته گردنبند طلا را در اختیارش قرار دادم . فردای آنروز به بانک مراجعه و متوجه شدم که پولی به حسابم واریز نشده است ؛ پس از تماس با تلفن همراه این شخص و عدم پاسخگویی وی ، اطمینان پیدا کردم که مورد کلاهبرداری قرار گرفته ام " . کارآگاهان پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران با بهره گیری از ...
دیوند برنت، عکاس روزهای انقلاب 57
برنت در گفت وگو با تایم گفته است: من درست زمانی وارد ایران شدم که هر روز اخبار جدیدی رخ می داد و این تنها مختص ایران نبود، بلکه در تمام دنیا اتفاقات مختلفی رخ می داد. ساعت 8 به فرودگاه رسیدم، ساعت 9 در هتل بودم، ساعت 10 در دفتر خبرگزاری آسوشیتدپرس بودم و ساعت 10 و نیم نخستین تصویرم را به ثبت رساندم. در خیابان صدای تیراندازی می آمد و آنجا بود که متوجه شدم در اتفاقی حضور دارم که مربوط به آن روز و آن ساعت نیست بلکه بسیار واقعی است و ادامه خواه ...
پای صحبت زنان آتش نشان/ما زبان آتش را می فهمیم
کننده را توسط یک فرمانده آتش نشانی آموختم. آنقدرعلاقه مند شده بودم و نمره هایم بالا بود که مرا به این فرمانده معرفی کردند و گفتند دوره های ستاد بحران را هم بگذران؛ کار با لوله و خاموش کننده و... گفتم علاقه ای ندارم و به کارهای پزشکی علاقه مندم اما اصرار کردند. با خنده ای اضافه می کند: الان اگر بیرونم کنندهم برمی گردم، عاشق کارم هستم. سیما می گوید با اینکه تحصیلکرده بوده اصول اولیه ...
لحظه های دردناکی که آتش نشانان دوستانشان را صدا می زدند
همکارم از ساختمان پایین آمد در چهارراه استانبول همدیگر را دیدیم و به دفتر خبرگزاری بازگشتیم؛ گفتم بعد از انتشار گزارش تصویری، بلافاصله به محل حادثه بازگردم؛ به خبرگزاری رسیدیم و در حال سلکت عکس ها بودیم؛ یک دفعه خبر تخریب طبقه یازدهم را اعلام شد؛ عکس هایم را به یکی از همکاران سپردم و به سرعت و بدون وسیله نقلیه از خیابان فردوسی خودم را به پلاسکو رساندم. به محض رسیدن به محل حادثه عکسی از ...