سایر منابع:
سایر خبرها
پاسخ مستند کیهان به دروغ بافی های یک انقلابی پشیمان!
.... ایشان گوشی را به همسر محترمه اشان دادند و گفت وگوی کوتاهی در حد حال و احوال داشتیم و ادعای غفاری که گفته ام مگر چه شده! یک شب آقای غفاری را زود از خواب بیدار کرده ای ؟! دروغ محض است. ایشان از ترس مطرح شدن دوباره اختفای اسلحه و مهمات حاضر به ارسال تکذیبیه نبود و اصرار اینجانب نیز فایده ای نبخشید. آقای غفاری چند روز بعد در مصاحبه با روزنامه اعتماد، تلاش کرده بود ماجرای یاد شده را تحریف ...
وعده های عاشقانه یک شهید مدافع حرم
یاد می گرفت، وی در تکاپو و تلاش بود تا بتواند به سوریه برود. سال 94 اعزام شد، که بعداز 29 روز به شهادت رسید. قول داد، که دفعه بعد من هم همراه ایشان باشم، 2 هفته یک بار تماس می گرفت و قرار همین بود. هر سال محرم امام زاده علی اکبر چیذر می رفتیم بنا بر برنامه همیشگی باید امامزاده می رفتم این دغدغه را داشت که چه طور به آنجا بروم. اولین مرتبه ای که از سوریه تلفن کرد، من امامزاده بودم. وقتی ...
سایه مرگ برسر معلمان در جاده های صعب العبور
بی معلم نباشند: 5 روز هفته از خانواده ام بی خبر هستم. یعنی اگر هم بخواهم نمی توانم بروم و ترجیح می دهم شبها داخل مدرسه روستا بخوابم. تردد در این استان برای ما خطرناک وسخت است چون قاچاقچی ها و اشرار بسیار هستند و در طول مسیر ممکن است برایمان اتفاقی بیفتد. برای همین شب ها در روستا می مانم. چند شب می مانم و آخر هفته به خانه می روم. آقا معلم فقط یک معلم نیست، بلکه عضوی از این روستا شده است ...
برنامه نود این هفته تحت تأثیر دربی پایتخت
؛ سید جلال در دو قدمی هم بیاید نمی زند و اخلاق اش را می شناسم. رحمتی ادامه داد: به آقای فغانی گفتم چرا کارت قرمز دادید؟؛ ما همه بازیکنان با هم دوست هستیم و برخوردها در دربی طبیعی است؛ محسن مسلمان کمی عصبی بود که گفتم خودت را کنترل کن اما او گفت سال قبل شما 4 گل خوردید اینطور با ما رفتار کردید؟ وی اضافه کرد: نمی شود حساسیت دربی را در نظر نگرفت؛ مهدی طارمی سال قبل بعد از گل ...
تلاش کردم کسی او را نبیند
...، 12 سال پیش که به تهران آمدم، در خانه دانشجویی های مختلفی زندگی کردم؛ بنابراین با دختران و خانم های زیادی، البته به واسطه زندگی دور از خانواده در تهران در ارتباط بودم. ماجراها و اتفاقاتی که پیرامون من در زندگی این زن ها روی می داد، به خاطر همنشینی و صحبت هایی که با هم می کردیم، تبدیل به احساسات و دغدغه ذهنی من شده بود. در تعدادی از فیلم های کوتاهی که به ویژه در این اواخر ساختم، این ماجراها را ...
از دختر شینا تا گلستان یازدهم(مصاحبه)
دهنده بود که دو سه روز بعد از این خلوت و دعا تلفنم زنگ خورد؛ آقای ابطحی از حوزه هنری تهران با من تماس گرفتند و به من گفتند از همسر یکی از شهدا که همدانی است مصاحبه گرفتیم و دوست داریم شما که همدانی هستید این خاطره را بنویسید. من پرسیدم همسر کدام شهید و ایشان گفتند همسر شهید چیت سازیان، این را هم در پرانتز بگویم که قبل از کتاب دختر شینا، یکی از آرزوهای من این بود که درمورد شهید چیت سازیان بنویسم، چون ...
حرف های نوید محمدزاده همه را ناراحت کرد
سینمای ایران بگویید. بله؛ دوستم برای تست فیلم مزرعه پدری رفته بود و من هم که مسیرم به سمت ستارخان بود و می خواستم به خانه عمویم بروم تا دفتر آقای ملاقلی پور همراهش رفتم. در آن جا یادم است علی ملاقلی پور که فکر می کرد من هم برای تست رفته ام به من بفرما زد و من گفتم که برای تست نیامدم و بعد هم گفت بیا تا تصویری ازت بگیریم. حقیقتش خیلی حال کردم که آن ها از من خواستند تا تست بدهم و رفتم و خیلی ...
زندگی تلخ زنانی که مردان شان برای کولبری جان می دهند
شوند تا نوبت شان برسد. در مرز تمرچین هر مرد حداکثر دو بار در هفته می تواند بار بیاورد. تعداد کولبرها اونقدر زیاده که بیشتر از دو بار در هفته نوبت بهمون نمی رسه. فقط می دانند جنس های روی دوش شان چیست و چند کیلوست. آنها نصیبی از بارهای روی دوش شان ندارند. تنها سوغاتی برای همسر و فرزندان شان انتظار است. برای نرمین، قمری، حلیمه. زنانی که آنها هم راویان زندگی کول بری اند. زنان انتظار. نرمین ...
خاطرات ناگفته مسیح مهاجری از امام و انقلاب
. به من گفتند که من حالم خوب نیست و می خواهم بروم و نمی توانم بمانم؛ اما نگرانم که از رفتن من مشکلی پیش بیاید و جلسه بر هم بخورد. من گفتم چند دقیقه صبر کنید، من می روم و وقتی یک نفر که برود، رفتن عادی می شود و اگر چند دقیقه بعد از من شما بروید، ان شاء الله که چیزی نمی شود. بعد از دو، سه دقیقه من رفتم در حیاط ایستادم و ایشان هم آمد و گفت طرح خوبی بود و خداحافظی کردیم و رفتیم. این آخرین دیدار ما با ایشان بود و بعد از مدتی از دنیا رفتند. ...
روایتی تکان دهنده از تولد متفاوتِ یک نوزاد
گفتم از در بسته می ترسم، باید هر چند روز یک بار برم دور بزنم، بعد که خودم یادم رفته بود به من گفتند برو بیرون دورت را بزن و برگرد. شراره زیباست، چشم هایش عسلی است، لب هایش همرنگ لب های نازنین است، شالی دور سرش بسته و لباس های خانه تنش است، از همان گلدار راحتی ها: مدیر این جا تخصص دارد، روانشناسش با ما مثل دخترانش رفتار می کند. 16 روز از پاکی شراره 29 ساله می گذرد. آنها صبحشان را با ...
چگونه همسرمان را مجذوب کنیم؟
ثبت کنیم: دوست دارم 80 سال کنار هم زندگی کنیم و هر روز با هم چای بنوشیم یا ما بعد از 50 سال همین جملات را تکرار کرده و جمله امروز را به نوه هایمان نشان می دهیم و از عشق عمیقمان حرف می زنیم . هر از چندگاهی این جملات را بخوانید و عشق رابه خودتان یادآوری کنید. انجام کارهای خانه فرصتی طلایی برای جلب توجه همسر بسیاری از زوج ها کارها و وظایف خانه را بین خود تقسیم می کنند؛ به عنوان مثال مرد خانه مسئولیت خالی کردن سطل زباله و شستن ماشین را به عهده گرفته و خانم شستن لباس ها و پختن غذا اما گاهی می توان با انجام کارهای محوله به همسرتان او را غافلگیر کنید. ...
در مصاحبه شغلی چه سوالاتی از کارفرما بپرسیم؟
کارمندان خود ذره ای احترام قائل نیستند. ای کاش از آنها درباره انتظاراتشان پرسیده بودم. کاش درباره ساعات کاری سوال می کردم. ای کاش می پرسیدم که نظر آنها درباره مقوله توازن میان کار و زندگی چیست. ای کاش به آنها می گفتم وقتی یک روز کامل کار می کنم، دوست دارم به خانه بروم و دیگر به کار فکر نکنم. اما حالا وقتی مشغول آشپزی یا در حال رانندگی ام، فکر پروژه ها راحتم نمی گذارد. ساعت ها پشت میز آشپزخانه می ...
عروس خانم عملی و مار کبری!
بچه به دنیا آوردن مثل پنجه گربه!!! این را گفت و دوباره به حالت غش در سکوت مطلق فرو رفت! کمی تکانش دادیم و آب به سر و صورتش زدیم تا بالاخره دوباره به حرف آمد و ادامه داد: ننه! کلاه برداری توی روز روشن! همه جور کلاه برداری دیده بودیم به جز اینجورش را!!! الهی بمیرم برای پسرم با این عروس آوردنش! آدم چقدر زحمت و ستم بکشه تا یه پسری را مثل یه دسته گل بزرگ کنه بعد بیفته توی دام یک کلاهبردار ...
گزارش کامل برنامه نود با جنجال های دربی
حمله کرد؛ سید جلال گفت می آیم می زنما که من به بازیکنان گفتم ولش کنید بیاید بزند؛ سید جلال در دو قدمی هم بیاید نمی زند و اخلاق اش را می شناسم. رحمتی ادامه داد: به آقای فغانی گفتم چرا کارت قرمز دادید؟؛ ما همه بازیکنان با هم دوست هستیم و برخوردها در دربی طبیعی است؛ محسن مسلمان کمی عصبی بود که گفتم خودت را کنترل کن اما او گفت سال قبل شما 4 گل خوردید اینطور با ما رفتار کردید؟ او ...
منیر قیدی: وزارت ارشاد پروانه ساخت ویلایی ها را نمی داد!
باشند فقط به دلیل اینکه به همسرانشان نزدیک باشند. حتی دوستم یادآور شد که همسران شهید نوری، شهید همت و... هم آنجا بودند. این ایده را پیگیری و با این افراد شروع به مصاحبه کردم. بعد از چند ماه درگیر جمع آوری خاطرات شدم. در ابتدا هر یک از این بانوان با فاصله ای همراهی می کردند. طول کشید تا با آنها صمیمی شوم و به احساسات واقعی شان برسم. براساس این خاطرات، یکی، دو شخصیت اصلی فیلم نامه به وجود آمد. آنها ...
دختر خردسال شاهد قتل پدر
.... او به سعید شک داشت و با تهیه اسلحه می خواست از او انتقام بگیرد. من ترسیده بودم و هیچ نقشی در این حادثه نداشتم. بعد از قتل آن مرد با هم مشاجره کردیم و او گفت که نگران نباشم و مرا بی دردسر به ترکیه می فرستد. حمید ادامه داد: به میلاد گفتم که اعتیاد دارم و او 12 روز مرا در کمپ بستری کرد. بعد با هم به ارومیه رفتیم تا از کشور خارج شویم. 4 روز منتظر ماندیم و میلاد مبلغ زیادی پول به ...
راز 2 پرونده جنایی سربه مهر ماند
گزارش کرد. او گفت: برادرم کارگر شهرداری منطقه 5 بود. روز گذشته همکارش تماس گرفت و گفت چند روزی است که سرکار نمی آید. خودم چندبار با تلفن برادرم تماس گرفتم، اما گوشی او خاموش بود و کسی هم از او خبر نداشت. حالا هم برای یافتن او درخواست کمک دارم. بعد از مطرح شدن شکایت تحقیقات در این باره به جریان افتاد تا اینکه مأموران کلانتری 164 قائم، جسدی با همان مشخصات را در شهرک لاله کشف و به پزشکی قانونی ...
ابراهیم گلستان: فروغ فرخزاد دو بار خودکشی کرد/ به خاطر حرف رضاشاه بینی اش را عمل کرد
.... گلستان با اشاره به روند ساخت فیلم خانه سیاه است ، گفت: فیلم خانه سیاه است درباره جذامی هاست و شبیه کردن وضعیت آن زمان کشور به جذام خانه منظور او بود این یعنی فروغ می خواست بگوید مردم ایران حال ناخوشی دارند. وی ادامه داد: فروغ بعد از ساخت این فیلم، بچه ای را به فرزندی قبول کرد زیرا همسر سابقش فرزندش را از او گرفته بود. گلستان با اشاره به انتشار کتاب تازه ای از ...
هادی غفاری _شیخِ اصلاح طلب؛ از هم بندی با شریعتی تا ماجرای هویدا و ردّ بازداشت در سال 88
... - بعد امام فرمود اصل این عکس کجاست؟ دست کی دیگر از این عکس هست؟ گفتیم آقا این فیلم را به من دادند من از روی این یک عدد عکس گرفتم آوردم برای شما. فرمود فیلم این کجاست؟ گفتم توی گاوصندوق خودم. امام فرمود من نشستم اینجا، الان اذان شد، من نماز را می خوانم تا نمازم تمام بشود باید برگردی. فیلم را بیاوری. گفتم آقا من با شما نماز بخوانم بروم؟ گفت نخیر لازم نکرده! بروید آقا. من رفتم و آمدم. امام تازه ...
حکم اعدام هویدا را چه کسی اجرا کرد؟/ عزت شاهی: از راه و روش [خلخالی]خوشم نمی آمد
...، ولی هیچی نمی گوید، این پدر ما را درآورده است. خلاصه یک روز اینها آمدند، آن شیخ هم آمد که معاون آقای فلاحیان بود. اسمش را یادم رفته است. آمده بودند در دفتر آقای اصفهانی که من را به زور ببرند. من هم گفتم من نمی آیم. گفتند چرا. گفتم شما همه مسئولید من چه سنخیتی با شما دارم. اصفهانی گفتم تو هم مسئول دفتر من هستی. من گفتم تو خودت کی هستی که دفترت چی باشد. یک مقدار حرفهای اینجوری رد و بدل ...
ماجرای دیدار سید حسن نصرالله با رهبر معظم انقلاب در ایام سقوط احتمالی دمشق/ سعید قاسمی: با دیپلماسی ...
نمی خواهم پول شما را بدهم! وقتی برای مذاکره پیش من آمدند، گفتم بند اول این است که این یک میلیون دلار باید به ایران برگردد، گفت چشم، گفت بعد چه؟ گفتم مسعود رجوی را از فرانسه اخراج کنید. گفت چشم. نشان شان دادم وقتی به من حمله می کنید من هم می توانم به شما حمله کنم. این شرط و چند شرط دیگر. یک معارض عراقی به بغداد فرستادید، صدام می خواهد او را اعدام کند. گفتم این جزو قوانین شماست که اگر کسی به کشور ...
به نظر من بالاتر از ناسا، ساختن کشور و مملکت خود آدم است. من این هدف را بلندتر از کار در ناسا می بینم.
؛ وقتی به خانه رسیدم و ایمیل باکسم را بروزرسانی کردم متوجه پیام تبریکی شدم که در متن آن آمده بود "بعد از مصاحبه شما، با اعضای تعیین کننده تیم صحبت کردیم و با عضویت شما در بخش تحقیقات گروه موافقت کردند." جالب بود که در آن نامه زمان شروع کارم هم اعلام شده بود و همه چیز به سرعت شروع شد. این اتفاق در سال 2014 افتاد. به نظر خودتان چه چیزی در رزومه شما بود که علی رغم ...
غلط های دوست داشتنی
چند وقت پیش پشت تلفن گفت: هر روز یه خبری بده از خودتون که خوبید یا نه . آن شب هم بغضم را قورت دادم و گفتم باشه، حتما . اما این شگفت انگیزی کلمه هایی که این روزها می شنوم، هنوز ادامه دارد. هنوز جمله هایی بین ما رد و بدل می شود که وقتی آنها را می شنوم و می خوانم، سر جایم می ایستم و از دنیا غافل می شوم. غافلگیرکننده ترین هایش پیامک هایی است که می زند. وقتی وسط کاری هستم نمی دانم چطوری از پس کلمه های ...
قتل رقیب عشقی در حمایت از رفیق
...؛ اولین بار بود او را می دیدم. آن روز در خانه بودم که سعید با من تماس گرفت و گفت فردی به نام امین مزاحم مینا شده و قرار است با او دعوا کند. از من خواست همراهش بروم. من هم قبول کردم. وقتی امین را دیدیم، اول به یکدیگر فحش دادیم. سعید در میان دعوا محل را ترک کرد. امین فحش بدی به من داد، عصبانی شدم چاقو را برداشتم و آن را پرت کردم. نمی دانم چاقو به کجای امین خورد. لباس هایم خونی شده بود. به خانه ...
امیدوارم مجبور نشوم به کشور دیگری بروم
عملکرد من پیش بینی داشتند و می گفتند مثلا کیانوش در ریو می خواهد چه کار کند؟ همان روزها وقتی می دیدم که مدافعان حرم در چه شرایطی گرفتار می شوند و شهید می شوند، از عملکردشان انگیزه گرفتم و همان زمان هم گفتم مدالم را به این افراد تقدیم می کنم. این تنها کاری بود که می توانستم انجام دهم. * بهترین درسی که می توان از شهدا به خصوص مدافعان حرم گرفت از نظر شما چیست؟ - نمی دانم چه بگویم. خدا ...
حمله دزدان دریایی به ایران/اعدام برای مرد تبر به دست/ راز مخوف جسد دفن شده در کف آشپزخانه/دکتری که با آب ...
شهریور سال 93 و به دنبال طرح شکایت یک مرد مجارستانی در اداره آگاهی فرودگاه امام در دستور کار قرار گرفت. او از سرقت 10 هزار دلاری از کیف پول خود در محوطه فرودگاه خبر داد و بدین ترتیب تیم ویژه ای از کارآگاهان دایره مبارزه با سرقت پلیس فرودگاه برای شناسایی سارقان به بررسی دوربین های مداربسته در فرودگاه پرداختند و روز بعد موفق به شناسایی و دستگیری دزدان شدند. دو پسر جوان که سینا و سهراب نام ...
نیکی کریمی: یاد گرفتم دل نبندم
.... دوست دارم بدانم وقتی فیلمنامه را می خوانید، این خانم کریمی بازیگر است که متن را می خواند، کارگردان یا تهیه کننده؟ (می خندد) هر سه. خیابان های آرام واقعا کدام برایتان در اولویت است؟ هر سه. همه کارهایی که انجام می دهم. من ترجمه می کنم. می نویسم. عکاسم و همه این کارها را در کنار هم انجام می دهم. و بعد به همه آنها هم می رسید؟ بله ...
مردی که وارث بنیانگذاران نقشه نگاری ایران است
سر پول نقشه اذیت شدید و خبر دارم که مشکلات مالی دارید، این پول برای شما. بعدا فهمیدیم که او همان مسئول انتشارات امیرکبیر بوده است که پدرم پس از آن، نقشه ها را به کتابفروشی انتشارات امیرکبیر می داد. بعد از نقشه تهران، تولیدی بعدی مؤسسه سحاب چه بود؟ نقشه ایران بود. پدرم از سال 1320 به مدت 15سال به 35هزار روستا و قصبه و شهر بزرگ و کوچک سفر کرد؛ آن هم با قطب نما و تخته رسم و ...
ماجرای پیشنهاد پنجاه میلیونی به جانباز فتنه 88
واقع یک فضای کاملاً وارونه و مغایر با تعریف اولیه شما اتفاق افتاده است. دوست دارم قدری از این تلخی ها که بیشتر از همه مزه آن را درک کردید، بگویید. از روز اول آن شورها یک طرف و آن بحث و گفتگوهایی که بین مردم بود یک طرف دیگر. یعنی یکی داشت از احمدی نژاد طرفداری می کرد و یکی از میرحسین، در هر 100 هزار نفر هم یک نفر از آقای کروبی حمایت می کرد. این واقعیت خیلی خوب بود که وقتی من آن را می دیدم ...
شهرزاد کمال زاده : ایفای نقش دختر معتاد سختی های بسیاری داشت/ آرام می گیریم به دنبال پیوند مردم با ...
ذهنیت شان تغییر کند. اما در هر صورت برای خودم بازی در این نقش جذابیت داشت و با توجه به اینکه بعد از این سریال نقش های متفاوت دیگری هم بازی کرده ام که قرار است به زودی پخش شوند، گفتم تلخی این کار هم با حضور در آثار متفاوت بعدی ام گرفته می شود. ** اما به طور معمول نقش هایی که در تلویزیون به خانم های بازیگر ما پیشنهاد می شود جای مانور ندارند. - اما در این سالها نقش های خاص و به یاد ...