سایر منابع:
سایر خبرها
بنا: اختلاف 12 امتیازی پرسپولیس با استقلال اهمیت دارد، نه شکست دربی
نهایت این تصمیمم را عملی کردم. *گفته می شود همسرتان دختر یک کارخانه دار و خیلی پولدار است... متاسفانه حرف زیاد می زنند اما همسرم نه پولدار است و نه کارخانه دار. این مسائل اصلا صحت ندارد. *اما به نظر می رسد خیلی به کشتی علاقه دارد... بله، خیلی به کشتی علاقه دارد و به خاطر همین علاقه به کشتی با هم ازدواج کردیم. ما با دیدن همدیگر، به هم علاقمند شدیم و ...
سید حسن نصرالله درباره رهبر انقلاب چه گفت؟
بیشتر رسانه هایی را که اخبار را به صورت فوری اعلام می کنند. ثانیا. درست است که من از ارتباط مستقیم با اینترنت دور هستم، اما از آنچه در رسانه ها گفته و آنچه منتشر می شود مطلع هستم یا حتی ویدئوهای کوتاه را دنبال می کنم و برادرانمان در دفتر هر روز به کپی کردن آنها چه روی کاغذ و چه روی سی دی اقدام می کنند و من از آنچه در شبکه های اجتماعی یا پایگاه های اینترنتی خبری ارائه می شود اطلاع دارم و همچنین کلیپ ...
فیلمبرداران؛ صنفی که تلاشهای زیادی کردند، اما کمتر دیده شده اند
و خاطرات بسیاری از آن روزها دارم و جز صبر و اخلاق خوش از این مرد هیچ ندیدم. به نظرمن پاکسیما به اخلاق متعهدتر است تا به سینما. منوچهر شاهسواری مدیرعامل موزه سینما در ادامه گفت: به اعتقاد من همه خاطرات سینما شیرین است و تلخی های آن هم تجربه زندگی ما است و فکر می کنم نباید عادت دوست داشتن سینما را از خودمان بگیریم و هرگز دچار تردید در انتخاب شغل خود نشویم. به انجمن فیلمبرداران سینمای ...
شب آرزوهای بربادرفته
. پزشکان قطع امید کردند؛ من ماندم و صورت سوخته و یک چشم از دست رفته. حالا 5 سالی است که با صدای ترقه و مواد منفجره به گوشه ای می روم. نمی خواهم حتی رنگ آتش را ببینم. آتشی که روزی برایم آرامش داشت. از آن روز به بعد دیگر دوستانم هم در مراسم چهارشنبه سوری شرکت نمی کنند. مادرم را می بینم که هر روز با دیدن من عذاب می کشد. پدرم پس از این حادثه بیماری قلبی گرفت؛ اما حرفی نمی زنند، نمی خواهند داغ مرا بیشتر کنند. حالا سال هاست که خودم را در آینه نگاه نمی کنم. همیشه عینک به چشمانم است تا فراموش کنم چهارشنبه سوری ای که آرزوی های جوانی ام را از بین برد. ...
طبقه طردشده
روزهای بارانی مخصوصا روزهایی که باران شدید می بارد، کار معتادان سخت می شود و آنها با پناه بردن به زیر آبچک های فلزی خانه ها لرزان لرزان به مصرف ادامه می دهند. مجید مرا به یک کوچه 6متری هدایت می کند که 3خانه قدیمی در آن واقع شده است، جلوی یکی از خانه ها می ایستیم. 2کودک 4، 5 ساله در یکی از خانه ها را باز کردند و یواشکی از پشت در به اطراف نگاه می کنند، بعد پدرشان با چشم های گود و براق بیرون می ...
کی روش ماهی دو میلیارد پول می گیرد و معلوم نیست کجا هست؟
نمی دهند. یک قران بدهند 100 تومان از طرف کار می کشند. * بعد از مادرم دیگر عیدی نگرفتم خدا رحمت کند مادرم را که از وقتی که او رفت دیگر عیدی گرفتن برایم رنگ و بویی نداشت. من از مادرم عیدی می گرفتم. بعد از خدا یک مادر داشتم که آن مادر-مادر عزیزم-به من عیدی می داد. الان تقریبا 13 سال است که در کنارم نیست. عیدی که آن موجود دوست داشتنی با کار و تلاشش به دست می آورد و به من می داد ارزش مادی نداشت و معنوی بود. فقط می توانم بگویم همه قدر مادرهای خود را بدانند. ...
با کار تلگرامی خرج سرطانم را در می آورم
جوانی با یک جانباز اعصاب و روان ازدواج می کند و حالا مادر دو فرزند است سمانه از همان آغاز زندگی مشترکش شروع به کار می کند. اوایل زندگی مان خوب بود. خودم چند سالی را در اداره تعزیرات کار می کردم؛ اما بااینکه کارم خوب بود و خیلی آن را دوست داشتم، حتی بیمه هم نداشتم و پس از چند سال اخراج شدم. بعد از آن شرکت های خصوصی کار کردم که باروحیه ام جور نبود. بعد از آن داخل خانه پرستار کودک بودم که اوضاع کارم بد ...
ماجرای دختر دانش آموز و دو پسر خیابانی / مینا با پای خودش نزد ما آمد و هیچ اجباری در کار نبود!
خانواده این دختر جوان در مورد درس خواندن و تعیین شرط شاگرد اول شدن باعث شد او تن به رابطه ای خیابانی بدهد و پس از فرار از خانه در دام دو پسر جوان گرفتار شود. وی اظهار داشت: دو متهم پرونده دستگیر شدند و تحقیقات در این باره ادامه دارد. مینا که احساس ندامت و پشیمانی می کند در بیان علت فرار خود از خانه گفت: پدر و مادرم هر دو تحصیلکرده هستند. آنها درباره درس خواندن من سختگیری های ...
رضازاده درباره سرمایه علی دایی چه گفت؟
کسی جز پسرش رکوردش را بشکند (می خندد). من هم مانند همه پدرها برای فرزندم آرزوهایی دارم. حال باید خودش هم وزنه برداری دوست داشته باشد. خودم که در خانه تکنیک ها را به او یاد می دهم 50 درصد رشته را دوست دارد و باید در شرایطش قرار گیرد و به باشگاه برود تا علاقمندی اش کامل شود. از سال دیگر که 13 ساله می شود بهترین موقع است که وارد باشگاه کرد. دوست دارید پسرتان زیر نظر چه کسی وزنه برداری را ...
قرار بود بعد از شب هفت شوهرم به شهر دیگری برویم و با هم ازدواج کنیم ولی ماجرا لو رفت
.... زندگی مان خوب پیش می رفت و با آمدن دو بچه مان شیرینی زندگی مان چند برابر شد. چندسالی به همین منوال گذشت و مشکلی نبود تا این که او یکدفعه گرفتار دوستان ناباب شد. شب ها دیر به خانه می آمد و تا ظهر می خوابید. زمانی که به او اعتراض می کردم بنای ناسازگاری می گذاشت و حتی مرا زیر مشت و لگد می گرفت. گرفتار اعتیاد شده بود و نمی خواست ترک کند، من هم به خاطر بچه هایم کوتاه می آمدم. طلاهای من و بچه ها ...
به خاطر همسر و فرزندانم من را ببخشید
تهران فرستاده شد و روز گذشته روی میز هیئت قضایی به ریاست قاضی زالی و مستشار اسلامی قرار گرفت. ابتدای جلسه وکیل اولیای دم در جایگاه حاضر شد و درخواست قصاص کرد. سپس متهم در جایگاه ایستاد و در شرح ماجرا گفت: چند سالی بود که از افغانستان به ایران آمده بودم و بعد از ازدواج صاحب فرزندی شدم. شغلم کارگری بود که به صورت روزانه کار می کردم. وقتی همسرم بار دیگر باردار شده بود، در فکر آن بودم که به خاطر مخارج ...
روایتی از سال نوی کارتن خواب ها؛ بهار بی نام ونشان ها
دوستانم نمی پرسید، اما به پدر و مادرها می گویم که به فرزندانتان محبت کنید. چهارشنبه سوری، شب سال و پدری که 16 بهار را با خاطره نو می کند رضا 63 ساله است. با موهای کم پشت سفیدش روی صندلی می نشیند و وقتی که می خواهم سر صحبت را با او باز کنم، با اکراه و کوتاه جوابم را می دهد، اما بعد از چند دقیقه مرا محرم می داند و حتی اجازه می دهد داستانش را منتشر کنم. او نزدیک به هشت سال کارتن ...
نقشه سه میلیونی پسر جوان برای دخترساده لوح
وضعیت خانه ما بیشتر اطلاعات داشته باشد بهتر می تواند تصمیم گیری کند. این در حالی بود که او اطلاعات چندانی در مورد خانواده اش نمی داد و وانمود می کرد بیشتر دوست دارد صدای مرا بشنود و شنونده امرو نهی هایم باشد دختر نوجوان ادامه داد: یک روز پسر مورد علاقه ام گفت نیاز مبرم به مبلغ سه میلیون تومان دارد و می تواند سه روزه این پول را برگرداند. با خودم گفتم حتما می خواهد مرا امتحان کند و ببیند چقدر ...
وقتی تمام آرزوهای زنی جوان سقط می شود!/ چرا داغ مادر شدن را به دلم گذاشتند؟/ گناه جنین سه ماهه من چه بود؟
آرزوهایش سقط می شود... 25 ساله بودم که ازدواج کردم، ازدواج من و همسرم هم با عقل بود و هم با عشق... بعد از گذشت 5 سال دوا و درمان بلاخره حامله شدم، ذره ذره وجودم سراسر عشق بود و نشاط، از حسی که داشتم لذت میبردم و لحظه شماری می کردم تا کودکم را به آغوش بکشم. یادم می آید ماه سوم بارداری بودم که برای خرید عید با مادرشوهرم روانه بازار شدیم، اندکی خرید کردیم و راه خانه را در پیش گرفتیم ...
ایراندوست : محافظ ماریا کری و جنیفر لوپز بودم
، درباره ازدواج و برگشت تان به ایران هم صحبت می کنید؟ من اول می خواستم همانجا ازدواج کنم، یعنی برایم گرفتن زن آن طرف مهم بود، اما خدا را شکر سر سفره پدر و مادر بزرگ شدیم، مادرم اصرار داشت دختر ایرانی بگیرم، امر مادر روی چشم ماست، برگشتم و یک دختر خانواده دار، خواهر دو شهید اهل یزد را برای همسری انتخاب کردم، یزدی ها هم که می دانید معروفند به مردمانی با اعتقاد و خدایی. یادم است ...
شما را به خون شهدا قسم پاسدار انقلاب اسلامی باشید
هم کلاس و بچه محل بودیم. یک روز کلاس که تمام شد به خانه ما آمد و مرا در جریان طرح لبیک یا خمینی قرار داد. این جمله کلامی است که در زبان او نقش بست: "عشق امام به سرم زده است ". به هر زحمتی که بود خودمان را به شهر اراک رساندیم تا مقدمات اعزام را فراهم سازیم با صدور کارت 45 روزه لبیک، شهید سر از پا نمی شناخت و بسیار خوشحال بود که راهی جبهه شده است. آری عشق به خمینی (ره) شهید را در دولت یار آسمانی کرد. انتهای پیام/ ...
نصف پیکرش در کربلا ماند
به مادرش بگوییم حمید شهید شده. همان جا فهمیدم. یک هفته منتظر بودیم تا پیکر حمید را بیاورند. از حمید پیکری برنگشته بود. فقط یک سر بود و یک دست مثل اربابش. نگذاشتند در معراج شهدا او را ببینم. دوستش می گفت حمید گفته دوست دارم پیکرم در کربلا دفن شود. سر و بدنش را آوردند و بقیه پیکرش در کربلا ماند. مادر خوابش را این گونه برایمان تعریف می کند: خواب دیدم حمید به خانه آمده به من می گوید مادر چرا ...
شعر روز مادر به همراه زیباترین دو بیتی های روز مادر
دارم آنچه در سینه مادر بود آن کم دارم شعر روز مادر آغوش تو ای مادر من بستر ناز است لالایی شب هات مرا گلشن ساز است رخسار و وجود تو مرا پیکر مهر است هم قبله و هم کعبه و هم عشق و نیاز است... شعر روز مادر مادرم ای بهتر از فصل بهار مادرم روشن تر از هر چشمه سار مادرم روزت مبارک ناز من ...
خاطره مجید میرفخرایی از تحصیل در لندن و سختی های ترافیک تهران
سینما را به عنوان صنعت می شناسند و برعکس ما هیچ چیزشان شانسی نیست. این جا مثلا اگر بگویم سه نفر دستیار می خواهم می گویند نمی شود با یک نفر جمعش کرد؟! آن جا می گفتم چهار دستیار می خواهم هشت نفر می دادند که کار سریع تر انجام شود. میرفخرایی در پاسخ به این که الویتش در زندگی چیست گفت: خانواده و کارم در کنار یکدیگر. در واقع همسرم موجب این است که کارم را دوست داشته باشم چون او کارم را دوست دارد ...
راز کثیف زندگی یک زن جوان در نیمه شب در خیابان های گرگان
به مصرف موادمخدر کرد تا ساکت شوم. وقتی خانواده ام متوجه این موضوع شدند،پس از به دنیا آمدن بچه طلاق مرا از وی خواستند و بدون گرفتن مهریه از همسرم جدا شدم. مدت زیادی در خانه پدرم حبس بودم و پدرم با من بدرفتاری می کرد تا این که مردی به خواستگاری ام آمد. در ابتدا خواست با هم صیغه باشیم و چون از توان مالی بالایی برخوردار بود پدرم قبول کرد و مرا مجبور به ازدواج با وی کرد ...
احترام به والدین درسی از مکتب شهدا
... وی افزود: این دو شهید هر گاه از کار مدرسه فارغ می شدند سریعا خود را به روستای محل زند گی می رساندند و در کارهای خانه و کشاورزی پدر و مادر را کمک می کردند. خواهر شهید ادامه داد: این دو شهید چون بسیار به اقوام سر می زدند و اگر مشکلی از جهت امورات زندگی داشتیم سهیم می شدند و سعی شان بر این بود که بیشتر کارهای مرا هم به عهده بگیرند در رابطه با دوستان و آشنایان و برای آنان احترام فو ق ...
مردانی که تن فروشی می کنند
خاصی از دهانش خارج کند. می گوید: پدر و مادرم پزشک هستند. نیازی به پول ندارم. اما از زمانی که یادم می آید هیچ کس به من محبتی نکرده است. مادر و پدرم سالهاست که من را نمی بینند و حتی نمی پرسند که شبها کجا می روم. همین موضوع باعث شده به این کار روی بیاورم. گلارا به شیشه نیز اعتیاد دارد و به جای پول از مشتری هایش مواد می گیرد. او دو ماه پیش 20 ساله شده است. همانطور که سیگارش را به زمین می اندازد و با ...
رحیم زهیوی : با یک پا بازی می کنم!
مادرید و منچستر یونایتد هم نخواهم رفت اگر رئال مادرید و منچستر یونایتد را هم مرا بخواهند نمی روم و صادقانه باید بگویم نمی توانم دوری پدر و مادرم را تحمل کنم. به همین دلیل آنها اکنون به همراه من در دوحه هستند. اینجا در لیگ ستارگان قطر بازیکنانی هستند که آرزو دارند در لیگ اروپا بازی کنند. اعتراف می کنم که دوست دارم که در تیم های حاشیه خلیج فارس و لیگ ایران بازی کنم زیرا توانایی صحبت به زبان ...
نارنجک های چهارشنبه سوری، داعش را نابود می کند
پای راست من کش آمد که یک اتفاق طبیعی در تمرینات بدلکاری و ورزشی است؛ ولی همین موضوع منجر شد تا روز آزمون پای من در گچ باشد و من جا بمانم؛ اما بیشترین چیزی که باعث شد تا من رسمی نشوم به خاطر مادرم بود او سال های سال استرس شغل پدرم را داشته؛ پدری که ساعت سه صبح یک دفعه بلند می شد و با بیسیم از خانه بیرون می رفت برای همین هم به من گفت که دیگر نمی تواند استرس کار مرا هم تحمل کند. آتش نشان ...
کرامات حضرت عباس (علیه السلام) در بیان علما
را هم به اذن خدا شفا می دهد. چیزی نگذشت که دیدم آن آقای بزرگوار یعنی حضرت ابوالفضل العباس(ع) تشریف آوردند و به مادرشان سلام کردند و فرمودند: مادر، نگران نباشید که چند روز است نزد شما نیامده ام از بس شیعیانمان گرفتارند و به من در خانه خدا متوسل می شوند ،من هم از جدم رسول الله(ص) و پدرم علی(ع) و مادرم فاطمه زهرا(س) و برادرانم امام حسن و امام حسین(ع) در جلسات متعدد دعوت می کنم تشریف می آورند و ...
اخبار حوادث
علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد. کارآگاهان به تحقیق از پسر 17 ساله این زوج به نام سعید پرداختند که او مدعی شد: صبح برای کاری از خانه خارج شدم. وقتی برگشتم متوجه بوی گاز شدم که از خانه به مشام می رسید. سریع وارد خانه شده و با پیکر پدر و مادرم روبه رو شدم. با اورژانس تماس گرفتم که امدادگران بعد از حضور در خانه و معاینه پدر و مادرم، مرگشان را تائید کردند. ماموران درباره علت جراحت دستش ...
سه ماه بعد از شهادت پدرم به دنیا آمدم/ بعد از ازدواجم مادرم را ملاقات کردم
پورقاسمی من سه ماه بعد از شهادت پدرم به دنیا آمدم و در حالیکه ده روز بیشتر نداشتم مادرم من را ترک کرد و سراغ زندگی خودش رفت. عمو محمد شریف (عموی پدرم) که سال ها قبل سرپرستی پدرم را عهده دار شده بود، این بار هم سرپرستی من را به عهده می گیرد و من از ده روزگی به خانه عمو شریف رفتم. البته من عمو شریف را به نام پدر و زن عمویم را به نام مادر صدا می کردم. حضور من در خانه ...
اسفندی که دود شد
دیگر به آمار فوتی های سال گذشته اضافه می شد. شهاب. الف، 9ساله آسیب: سوختگی شدید 3 سال قبل، وقتی که شهاب از مهدکودک برمی گشت یک نارنجک جلوی او منفجر شد که منجر به سوختگی کامل صورت او شد. این یعنی یک کودک 6 ساله به خاطر سهل انگاری یک نفر دیگر برای همیشه صورتش از داشتن زیبایی طبیعی محروم شد و به گفته خانواده اش هنوز بعد از 3 سال از خانه بیرون نمی رود و کاری از دست پزشکان ...
گفت وگو با جواد یساری، راوی افسانه های بازار
ایرانی ام و خواهان صلح و صفا. دو سال قبل تعدادی از جوان ها آمدند و برای من گل آوردند. وقتی از آنها تشکر کردم یک نفرشان بیرون ایستاده بود و سیگار می کشید. گفتند او دوست ماست و بعد از تمام شدن سیگار می آید و به من گفتند عمو جواد این آقا خیلی عاشق شماست. آن جوان آمد و دست من را بوسید. گفتم شنیده ام خیلی من را دوست داری. گفت بله اگر ناراحت نمی شوی از مادرم هم بیشتر! گفتم پس چرا سیگار می کشی؟ مگر من ...
به خاطر خودم ساز می زنم/ مدیون پدر و مادر هستم
مادرم داشت. تمرینات و کلاس رفتن ها به درس شما لطمه ای نمی زد؟ من کنار درس و مدرسه تمرین می کردم. خوشبختانه تا الان لطمه ای به درسم نزده است. اگر مانعی برای موفقیت من در درس و مشق بود پدر و مادرم جلوی مرا می گرفتند. پدرم خیلی در این کار مرا راهنمایی کرد یعنی در واقع مدیریت پدرم بود که توانستم درام را در کنار مدرسه داشته باشم. مثلا امسال که کنکور دارم مادرم با مشاور مدرسه ام ...