سایر خبرها
خوشحالم به هندبال برگشتم - هیچ قولی نمی دهم - در حق همسرم بد کردم
بودم که کلا کار جنگ اعصاب بود. با این شرایط در تمام این سالها همسرم در کنار من بود. من در حق همسرم بد کرده ام چرا که در بسیاری از زمان ها نتوانستم در زندگی در کنار او باشم. زندگی با یک مدیر اجرایی بسیار سخت است و این را خودش هم می داند. البته در زمانی که تیم های ملی مقام می آوردند همان طور که افتخارش برای همه مردم است افتخارش برای همسرم هم هست. * آقای رحیمی چه قولی در سال جدید می دهند ...
گفت وگو با پل استر ؛ نویسنده محبوب آمریکایی
تهران – اقتصاد برتر – 7 فروردین 96 فقط دو کتاب؛ نسخه ویرایشی کتابخانه امریکا از مجموعه مقالات جیمز بالدوین و رمان ها و داستان های نخستین . از زمان دبیرستان (با توجه به اینکه در سال 1965 فارغ التحصیل شدم) تا همین چند وقت پیش هیچ چیزی از بالدوین نخوانده بودم و چون رمانی که روی آن کار می کردم داستان آن در دهه های 1950 و 60 می گذرد، از روی وظیفه نگاهی به این کتاب کردم. طولی نکشید که وظیفه جای خود را به لذت، حیرت و تحسین داد. بالدوین در هر دو جبهه ادبیات داستانی و غیرداستانی نویسنده قابلی است و من جایگاه او را در میان بزرگ ترین های قرن بیستم امریکا می دانم. نه فقط به خاطر خبرگی و شجاعتش، نه فقط به خاطر طیف گسترده احساسی اش (از فوران خشم تا دلنشین ترین عواطف) بلکه به خاطر کیفیت نوشتارش، به خاطر جمله های تراش خورده اش. نثر بالدوین، نثری است که آن را امریکایی کلاسیک می نامم، به همان شکل که تورو را کلاسیک می دانم و در بهترین شکل به او باور دارم، بنابراین برایم بالدوین با تورو در بهترین شکلش کاملا برابر است. خیلی عجیب است که خواندن هر دوی کتاب ها را تقریبا یک سال پیش تمام کردم اما هنوز هم روی میز عسلی ام هستند. نمی توانم بگویم چرا؛ فقط دوست دارم این دو کتاب آنجا باشند. مایه تسکینم هستند. زنی به مردانی نگاه می کند که به زنان نگاه می کنند ، مجموعه ای وسیع و شاهکار از مقاله های سیری هوسوت. اما از آنجایی که با سیری ازدواج کرده ام اجازه بدهید انتخاب دیگرم را هم معرفی کنم؛ رمانی از فران راس به نام Oreo که نخستین بار ناشری کوچک در سال 1974 آن را منتشر کرد، توجه ناچیزی به آن شد یا اصلا نشد، سپس کاملا ناپدید شد تا اینکه انتشارات نیو دیرکشنز چاپ مجدد آن را در سال 2015 منتشر کرد. متاسفانه این تنها رمانی است که راس نوشت، و بدبختانه اینکه راس در 50 سالگی یعنی در سال 1985 از دنیا رفت. اما چه شاهکار کم حجمی است این کتاب، حقیقتا یکی از لذت بخش ترین، خنده دارترین و هوشمندانه ترین رمان هایی که در این چند سال اخیر به آن برخورده ام، اثری کاملا مبتکرانه که زبان آن ترکیبی از نثر فرهیخته، محاوره سیاه پوستان و زبان ییدیش به بهترین نحو است. صدها بار از خنده ریسه رفتم و کتاب کوتاهی است کمی بیشتر از 200 صفحه که در هر صفحه اش از خنده به خود می پیچید. به سوی فانوس دریایی اثر ویرجینیا وولف. وقتی 18 ساله بودم چند کتاب از وولف خواندم ( امواج و اورلاندو ) خیلی از این کتاب ها خوشم نیامد و برای 51 سال بعد اسم وولف را از فهرستم خط زدم. چه اشتباه احمقانه ای کردم. به سوی فانوس دریایی یکی از زیبا ترین رمان هایی است که خوانده ام. داستان در من رسوخ کرد و باعث می شد به رعشه بیفتم و مدام اشک در چشم هایم جمع می شد. موسیقی جمله های بلند و پیچ دارش، دست کم گرفتن عمق احساساتش، ریتم دقیق ساختارش آنقدر برایم تکان دهنده بود که تا آنجا که می توانستم آهسته خواندم، سه چهار بار یک پاراگراف را می خواندم و بعد سراغ پاراگراف بعدی می رفتم. علف های هرز غرب ، کتابی 628 صفحه ای، کتاب راهنمای پر از تصویری که نوشته گروه چهل نفره متخصصان علف هرز است و سازمان انجمن غربی علم علف آن را منتشر کرده است. عکس های رنگی آن گیرا هستند اما چیزی که خیلی از آن خوشم آمد اسم های گل های وحشی است... صدها اسم گل هست و لذت خالص خواندن این کلمه ها با صدای بلند هرگز در بهبود حال و روزم با شکست مواجه نشد. این کتاب اشعار زمین امریکایی است. داستان های زیادی هست، داستان های خیلی زیادی که طی سال ها جمع شده اند، اما زیر سایه نفرتی که علیه برخی نامزدهای اخیر ریاست جمهوری بر زندگی مهاجران انداخته اند، این داستان را به شما معرفی می کنم چون بازیگر آن یک مهاجر است. صاحب لوازم التحریر فروشی محله مان در بروکلین مردی است که در چین متولد شده است. دستیار او در مکزیک بدنیا آمده و زنی که صندوقدار است در جاماییکا. چند ماه پیش عصر یک روز سرد، جلوی پیشخوان این فروشگاه ایستاده بودم و آماده پرداخت وسایلی که خریده بودم می شدم، صندوقدار جاماییکایی متوجه شد که آب بینی ام دارد می ریزد (به خاطر هوای سرد) اما به جای اینکه بی توجهی کند تا بهم بگوید که بینی ام را پاک کنم، یک دستمال کاغذی از جعبه دستمال بیرون کشید، از روی پیشخوان دولا شد و بینی ام را پاک کرد. باید اضافه کنم که خیلی آرام این کار را کرد، بدون اینکه حرفی بزند. اینکه بدون اجازه ام من را لمس کرده بود، اشتباه بود؟ شکی نیست که بعضی ها این فکر را می کنند. اما از نظر من، رفتارش عملکرد غیرمتعارف مهربانی بود و به خاطر کمکی که بهم کرد، از او تشکر کردم. نمونه ...
تئاتر از منظر رهبر معظم انقلاب
.... در همین حسینیّه سالها پیش - شاید بیست سال پیش - یک تئاتری اجرا کردند برای ما، مربوط به حضرت ایّوب پیغمبر که طول هم کشید؛ یک ساعت، دو ساعت، طول کشید. بعد که تمام شد، من به آن کارگردان گفتم که من داستان ایّوب را در قرآن، شاید صدبار یا صدها بار تا حالا خوانده ام امّا این فهمی را که امشب از ماجرای ایّوب از تئاتر تو فهمیدم، در این مدّت از خواندن قرآن، این فهم را پیدا نکرده بودم. این چیز کمی است ...
روایت سرلشکر سلیمانی از گرفتن اسلحه از سرباز بیت امام(ره)/ قول دادند که در طریق القدس کمترین شهید را ...
، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم آمده است. فرمانده تیپ عاشورا چند شب پیش خواب دیده این را در جلسه ای به ما گفت که به همه برادران بگویم خواب دیده که در محضر امام است. می گفت آیت الله بهشتی، آیت الله مشکینی و شهدای دیگر هم بودند. می گفت یک وقت دیدم نوری از دور وارد شد(گریه حضار) امام بلند شدند و رو کردند به حاضرین گفتند: من برای این حمله آماده ام. یک مژده ای دادند که ...
اعتراف تاج به فساد در فوتبال ایران
درصد درآمد صددرصد کارهایش را بچرخاند؛ یعنی باید با سه هزارتومان این امورات را بگذراند. خب این تاکسی بالاخره یک روز می ایستد. فوتبال کشور هم دچار چنین اتفاقی است؛ در بقیه کشورها 70 درصد درآمد از محل حق پخش تلویزیونی است که حالا به ما گفته اند نمی توانید این پول را داشته باشید و باید مجانی سوار کنید. یعنی اگر من همه درآمدها را خوبِ خوبِ خوب داشته باشم، می شود 30 درصد هزینه ها. حالا شما ببینید رقبای ...
کوهکن: جای دوازده کاندیدای جمنا بودم در اولین فرصت انصراف می دادم/دلایل عدم کاندیداتوری باهنر
یک همگرایی حداکثری است که البته کار آنها خارج از اشکال نخواهد بود اما باید این کار را با نقاط مثبت بیشتری ادامه دهند. کوهکن با بیان اینکه لازم است این همگرایی در درون جمنا بیش از این شود، اظهار داشت: اگر من جای 12 نفر افراد لیست جمنا بودم در اولین زمان ممکن انصراف می دادم و کنار می رفتم چرا که 14 نفر هم برای همگرایی زیاد است. یکی از مهم ترین اشکالات هر دو جریان سیاسی این است که بیش از حد ...
ماجرای روی میزگذاشتن پای جلیلی چه بود؟
باید باشد. خاطرات آقای فابیوس هست که آقای ظریف عصبانی شدند و رفتند، بعد از 3 روز آمدند همه خواسته ها را پذیرفتند. مهم نتیجه است. حالا اینکه من یک خودکار پرت کنم. آخرش که چی؟ چه نتیجه ای گرفتی؟ درباره آقای جلیلی هم صحبت هایی می کنند که نادرست است. مثلاً می گویند ایشان پایش را گذاشته روی میز. خب این دروغ است. این که شیوه مذاکره کردن نیست. درست است رابطه شما با آقای جلیلی مثل ...
هیچ وقت ناامید نشوید
تصمیم گرفتم که همیشه بخشی از این درآمد را صرف امور خیریه کنم و خدا همیشه در این راه همراهی ام کرده است. اگر بخواهید به کسانی که قصد دارند در زندگی کاری را شروع کنند، توصیه ای داشته باشید، آن چیست؟ توصیه ی من این است که هیچ وقت ناامید نشوند. پشتکار داشته باشند و آن نصیحت پدرم که گفت سرمایه تو راستی است و هیچ وقت دروغ نگو، را همیشه به یاد داشته باشند. معمولا یک روز شما ...
روایت دیدار مامور سیا با آیت الله منتظری / تعجب جاسوس آمریکایی از...
شهدای ایران : ششم فروردین سال 1368 امام خمینی (ره) در نامه ای به آیت الله منتظری ، وی را از قائم مقام رهبری عزل کردند . هشتم فرودین همان سال امام در نامه دیگری در پاسخ به نامه روز قبل مرحوم منتظری علاوه بر تاکیدات نامه 6/1 ، عنوان کردند: که من بنده با انتخاب شما به عنوان قائم مقام رهبری مخالف بودم. به این بهانه یکی از اسناد مهم سفارت آمریکا درباره آیت الله منتظری که علی رغم انتشار بیش از 30 ساله اسناد تاکنون در ...
کیمیا علیزاده: به یک هوادار دروغ گفتم/ از شهرت بدم می آید
...! همیشه وقتی روی سکو می روم به این فکر می کنم خب الان باید برویم دوباره سراغ مسابقه بعدی، دوباره اردو و ... . همیشه اینطوری بود که خیلی از کارها را به بعد از المپیک موکول می کردم. برویم سفر، بعد از المپیک، برویم غذا بخوریم بعد از المپیک... همیشه فکر می کردم بعد از المپیک قرار است همه چیز درست شود و زندگی کنم، به خاطر همین آن لحظه فکر کردم که تمام شد، ولی هیچ چیز درست نشد و دوباره به حالت اول ...
احمد پوری از ترجمه و رمان های نوشته و نانوشته اش می گوید
می تواند عادت اصلی ام باشد، آن هم بیشتر وقتی ترجمه می کنم. در داستان نوشتن گاه همان موسیقی مخل می شود. نوشتن مقاله و گاه ترجمه شعر را می توانم تایپ کنم، اما رمان را حتما باید با دست بنویسم. با وجود یک خانواده متوسط رو به پایین چطور توانستید برای تحصیل به اسکاتلند بروید؟ در آن زمان تقریبا همه می توانستند این کار را به راحتی انجام دهند. من بعد از فوق دیپلم در شورای فرهنگی ...
به چشم مردم نگاه می کنم شیر می شوم/ وسط کنسرت شعرها یادم می رود!
کنایه به من می گفت محمد آرام. تا این حد که تابستان ها هم همیشه بالای درخت گردو بودم. (با خنده) شما اول با موسیقی شروع کردید؛ چطور وارد آواز شدید؟ رفیق ناباب (با خنده) از همان اوایل به خاطر علاقه ام آواز کار می کردم و بعداً که وارد دانشگاه شدم، جدی آن را دنبال کردم. چرا در دانشگاه کارگردانی خواندید؟ من در دبیرستان ریاضی خواندم؛ اما کنکور هنر دادم. دفترچه ...
روابط پشت پرده سیاسیون با هم تفاوت های اساسی با روی پرده دارد
از بقیه نباید انتظار داشت خلاف قانون بکند، اگر همه جامعه خلاف قانون بکنند هرج و مرج می شود. بودجه مجلس شهریورماه هر سال باید به مجلس بیاید، سال تمام شده و این بودجه ارائه نشده است. خب برای این خلاف باید چه کرد؟ من داد می زنم و می گویم چرا این خلاف انجام شده است. خدا نیامرزد بنده را اگر به خاطر جنبه سلیقه سیاسی، یک تذکری را بدهم یا ندهم. یعنی شما به خاطر تفکرات سیاسی به آقای پزشکیان نگفتید ...
نامه های قائم مقام فراهانی: از زن و موش می ترسم
راضی باشم. سگ که بی صاحب شد نبودنش به از بودن است. کاش من پیش از او به خاک می رفتم. این منم بر سر خاک تو که خاکم بر سر بعضی فقرات که به حاجی علی اصغر نوشته بودی دیدم. خدا شما را عمر بدهد. این سگ بچه ها چه عزم و عرضه دارند، اگر زنده ماندم و بهاران ان شاءالله تعالی موافق خواهش آمدم، رفع همه حرف ها به فضل خدا می شود و اگر مردم و نیامدم، عذر ما بپذیر. ای بسا آرزو که خاک شده. خدا شاهزاده اعظم ...
صید: می خواهم اورست را فتح کنم/ کاش خدا المپیک را به من عیدی دهد
همیشه به من لطف داشته است و این بزرگترین سرمایه من است. * فدراسیون از تو حمایت می کند؟ – فدراسیون هر کاری از دستش بربیاید برایم انجام می دهد. افتخاری مدیر کاربلدی است. از قبل هم نسبت به او شناخت داشتم و فکر می کنم با تدبیری که دارد بتواند خدمت خوبی به اسکی کند. * حرف پایانی شما؟ – آرزوی سالی پربار برای ورزش و اسکی ایران رادارم و بهترین ها را برای مردم کشورم از خداوند بزرگ خواستارم.سال نو را هم به همه هم میهنان عزیزم تبریک و شادباش عرض می کنم. ...
هریسون فورد بازیگری که تمام نمی شود/از جنگ ستارگان تا ایندیانا جونز+عکس
انگلیسی را ادامه داد. رشته ای که از آن متنفر بود. کم کم علائم افسردگی در او نمودار گشت. مدت ها پشت سرهم می خوابید و برایش سخت بود که بلند شود. او می گوید یک روز بعد از سه شبانه روز چرت زدن از رختخواب برخاستم تا به دانشگاه بروم. انگار همه چیز در حرکت آهسته بود. وقتی به کلاس رسیدم، آن قدر بی حال و بی حوصله بودم که نتوانستم دستگیره را بچرخانم و آن را بازکنم. برگشتم و دوباره به رختخواب رفتم. این حالت ...
بزم شادی حسین فریدون پس از عدم احراز صلاحیت هاشمی رفسنجانی
داخل مشکلی نخواهیم داشت، ایشان می گفت آقای روحانی که می خواهد، ولی برخی نمی خواهند! اشاره او به برخی مقامات نظام بود که من می گفتم آقا درست است که برادر رئیس جمهور هستی ولی دیگر نباید این طوری حرف بزنی. اگر یک احترامی بگذاری مگر چه می شود؟ بعدازآن هم من با حسین فریدون در همان صحن علنی مجلس کنتاک کردم و گفتم: عطای تو و برادرت را به لقایتان بخشیدم . بعد مصاحبه کردم و گفتم که افق فکری و مشی و سلیقه ...
سهراب مرادی : خانه و حقوق ندارم؛ می گویند مدال را برای خودش گرفته است
بزرگسالان جهان که بدن آماده ای هم داشتم و یک روز از فدراسیون نامه آمد که سهراب مرادی نمی تواند شرکت کند. *زمان آقای رضازاده؟ از آن زمان این قضیه بسته شده بود، نمی گویم قصدی در کار بوده ولی این مشکل پیش آمده بود. *چرا، دلیل دلیل محرومیت شما چه بود، توضیح دهید؟ من فقط می دانم که با امضای رئیس فدراسیون قبلی بازنشسته شده بودم. *چرا؟ چرایش را ...
از رَد پیشنهاد کیمیایی تا تردید بازی در هزاردستان
مدرسه من ادب بود و واقعا هم از این مدرسه و استادانش درس و ادب آموختیم. همان موقع در مدرسه انجمن تئاتر ادبی و ورزش داشتیم و فعالیت های هنری انجام می دادیم. حتی شاید جرقه های اصلی کارهای هنری ما از همانجا زده شد و ما را به سینما بیشتر علاقه مند کرد و در نهایت هم باعث شد پایمان به عرصه بازیگری باز شود. تا جایی که حافظه ام یاری می کند حدود 12 سالم بود که کم کم سینما آمد. از همکاری با ابراهیم ...
بی خبری و جدایی لاریجانی از اصولگرایان
سؤال و انجام یک گفت و گو. البته گفت وگو در شرایطی متفاوت، آقای رئیس آن عصر زمستانی می خواست به جای مصاحبه نشسته، در حال قدم زدن و راه رفتن سؤال بشنود و جواب بگوید. قدم زدنی که هم رسیدن به سرعت گام های علی لاریجانی در آن سخت بود و هم رسیدن به تمرکزش. در این مجال هم سه محور از همه چیز مهم تر بود؛ آینده برجام، تحولات انتخاباتی سال آینده و ارزیابی وی از مجلس دهم. لاریجانی همچنان با اطمینان از آینده برجام ...
خانم بازیگر در زمان ممنوع الفعالیتی تهدید شد
خواهیم فرستاد. ماشین ( تاکسی سمند) دنبالم آمد و من سوار ماشین شدم. وارد مسیر شدیم و با راننده صحبت می کردم و متوجه شدم ایشان راننده آقای کارگردان معروف هستند چون شروع به گفتن خاطره کرد و خاطره هایی که ایشان تعریف می کرد بخش هایی از آن را توسط همکاران دیگر شنیده بودم. رسیدیم به دفتر راننده گفتند که همین پلاک است و به ایشان گفتم می شود بایستید. چون جایی که مرا برده بود خیلی خلوت بود. ایشان ...
داریوش مهرجویی: وضع موجود نگرانم می کند
شما در دانشگاه UCLA؛ به آن زمان که در همین رشته ردس می خواندید. اما رها کردید و به سینما متمایل شدید. چرا فلسفه را ادامه ندادید؟ سینما هابی من بود. نمی توانستم آن را از ذهنم دور کنم. هر جا می رفتم با من بود. رهایم نمی کرد. یک کشمکش درونی بود. تا بالاخره پیروز شد و من را به خود شکاند. پیش از دفاع از پایان نامه فلسفه به سوی سینما رفتم و آن را ادامه دادم تا به امروز. هر چند که در این همه ...
سخنان خواندنی وزیر اطلاعات از ماجرای وزیر شدنش - نقاشی حرفه ای رنگ و روغن بلدم - در جوانی بازیگر تئاتر ...
بگویید وزارت کشور، من با این پُست آشنایی دارم، اگر بگویید وزارت ارشاد، بنده 9 سال سرباز مقام معظم رهبری و نماینده ایشان در ارتش بودم، کارهای فرهنگی از جمله عکاسی در زمان کودکی، نقاشی در دوران نوجوانی، بازیگری تئاتر در روزهای جوانی را انجام داده ام اما ایشان گفت من الان برای وزرات اطلاعات یک نیرویی که مورد اعتماد مقام معظم رهبری باشد و این گزینه الان شما هستید. بعد آقای روحانی به من گفت ...
استاد کهنمویی واقعا استاد دانشگاه است/خوشحالم که مرا نمی شناسند
رامبد با من تماس گرفت، پیشنهاد کار داد و گفت که این روزها برنامه ای را به نام خندوانه روی آنتن می برد. من از او خواستم که یکی دو قسمت از برنامه را بین تماشاچی ها ببینم که آن قسمت هنوز هم هست، من آنجا با یک سر تراشیده بین تماشاچی های نشسته ام (با خنده). رامبد در آن برنامه با من قرار گذاشت و گفت من هر وقت اعلام کردم کسی حرف یا انتقادی دارد تو بیا و یک چیزی بگو. بعد که ضبط شروع شد هرچه گفت کسی حرفی ...
مهندس آیت اللهی: شفافیت مالی، مزیت رقابتی بانک کارآفرین
های ارومیه تدریس کردم. در آن زمان بنده به عنوان معلم علوم، در دبیرستان دخترانه حکمت تدریس می کردم. به دلیل این که اعتقادات مذهبی داشتم، به دانش آموزان گفته بودم اجازه ندارند روی جلد کتاب ها و دفاتر مربوط به درس من عکس خواننده ها را بچسبانند. مدتی گذشت و یک روز دانش آموزان را غافلگیر کردم و از همه خواستم کتاب ها و دفاتر خود را روی میز بگذارند و دیدم زیر میزها بچه ها، جلدها را پاره می کردند. کمی وقت ...
برای تحصیلات تکمیلی به خارج از کشور فکر می کنم/ حمایت های قابل توجهی از دانش آموزان پژوهشگر نمی شود
.... **باشگاه خبرنگاران: از چه زمان کارهای پژوهشی شروع شد و در چه مجامع علمی شرکت کردید؟ از سال دوم دبیرستان پژوهش از مدرسه شروع شد و به تدریج با توجه به علاقه ای که به این عرصه داشتم فعالیت هایم در حوزه پژوهش به ویژه زیست شناسی شدت گرفت و بر این اساس طرحی که در جشنواره خوارزمی ارائه شد را آغاز کردم و تا کنون علاوه بر جشنواره خوارزمی کشوری در نمایشگاه علوم اعصاب همایش اقتصاد ...
گفت و گوی اختصاصی با دکتر محمدعلی نجفی، استاندار گیلان:رییس جمهور اندیشه بزرگی برای بندر کاسپین دارد/ از ...
... یعنی بعد از استان های ایلام، کرمانشاه و کشورهایی که زمانی جنگ زده بودند قرار داشت و همچنین نرخ مشارکت پایین بود. فضای آن روز استان به گونه ای بود که من خود در مسافرت های دکتر روحانی به شهرهای مختلف با ایشان همراه بودم. وقتی به گیلان سفر می کردیم که در مسیر پرواز از من در رابطه مشکلات این استان پرسیدند. من همان جا گفتم مشکل این استان چای، برنج و منطقه آزاد است که رها شده، مشکلات دیگری را ...
ناگفته های بازیگر و کارگردانی که تغییرجنسیت داده +عکس
مشکلات زیادی در پیش روی این افراد باشد. مشکلاتی که شما در نمایش هایتان سعی می کنید به آن اشاره کنید. بله در نمایش همه تون منو می شناسین به برش هایی از زندگی یک فرد ترنسکشوال بعد از عمل جراحی پرداختم و در همان باش که نیستی به سختی های پیش از عمل پرداختم، به تهدیدهایی که در زندگی این افراد وجود دارد، به آنچه به آنها تحمیل می شود. در همان باش که نیستی ازدواج اجباری را نشان دادم که ...
عابدزاده: دوست دارم با همه مردم ایران سلفی بگیرم
الان که درباره اش به شما گفتم یک انرژی خاصی گرفته ام. با تیم ملی در آلمان بودم که امیر متولد شد یا حتی یاد سیروس قایقران افتادم که زمان سرمربیگری دهداری در آلمان شرقی تیم امید این کشور را یک بر صفر شکست دادیم و تصویر خوشحالی و خنده سیروس در ذهنم تداعی شد. * تعطیلات نوروز 95 را کجا سپری کردید؟ با خانواده شمال بودیم. دور هم خوش می گذرد ضمن اینکه کارهای مغازه ام در متل قو را از نزدیک انجام ...
جای دوازده کاندیدای جمنا بودم در اولین فرصت انصراف می دادم/ دلایل عدم کاندیداتوری باهنر برای انتخابات ...
درون جمنا بیش از این شود، اظهار داشت: اگر من جای 12 نفر افراد لیست جمنا بودم در اولین زمان ممکن انصراف می دادم و کنار می رفتم چرا که 14 نفر هم برای همگرایی زیاد است. یکی از مهم ترین اشکالات هر دو جریان سیاسی این است که بیش از حد به سمت و سوی شخص محوری رفته اند در صورتی که اگر به سمت برنامه محوری می رفتند خیلی از تشنج ها از بین می رفت. عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس ادامه داد: در سیستم ...