سایر منابع:
سایر خبرها
علاقه مان به همدیگر روز به روز بیشتر شد/ محمدرضا تکیه گاهم بود
ثانی عنوان کرد: وقتی رفتنش جدی شد و کوله بار سفرش را بست، خیلی ناراحت شدم و بسیار گریه کردم. دلیل گریه ام این نبود که به شهادتش یا به مدت زمان ماموریتش یا سختی های بزرگ کردن فرزند یک و نیم ساله مان یا تنهایی خودم فکر کنم. دلیل اشک هایم دوری از محمدرضا بود. فقط و فقط برای دلتنگی هایم گریه می کردم. وی ادامه داد: همسرم همیشه در زندگی به من دلگرمی می داد. آن روزی هم که خواست به سوریه برود به ...
محرومیت خنداب؛ دامن ورزش را هم گرفت/دلسردی جوانان از نبود امکانات ورزشی
تکمیل استخر ورزش شنا یکی از محبوب ترین ورزش ها در بین اقشار مختلف مردم است، این رشته ورزشی از سنین نوزادی تا کهنسالی برای افراد قابل اجرا است و به طور کلی ورزشی است که هیجان و اضطراب را کاهش داده، عضلات را قوی و محکم کرده و بدن را نرم و انعطاف پذیر می سازد و باعث می شود که فرد انرژی بیشتری برای انجام کارهای روزانه خود کسب کند. در مردادماه سال 91 اداره کل نوسازی و مدارس استان ...
استاد کهنمویی واقعا استاد دانشگاه است! +عکس
آشنایی با استاد از خودش برایمان می گوید. او تحصیل کرده رشته تئاتر است و سابقه چندین و چند ساله بازیگری و کارگردانی در تئاتر را دارد. آنقدر که ما بین حرف ها و تجربه های کاری اش می شود به اسم هایی مثل رضا بابک، نصیر ملکی جو، آیدا کیخایی و محمدحسن معجونی رسید. خودش می گوید از همان دوران دبستان جزو پای ثابت های اجرای نمایش های دهه فجر در مدرسه بوده تاجایی که این علاقه بعدها تا جایی ادامه دار شده که او را ...
همسر شهید: یک سال که آقا ابوالفضل ماموریت نبود برایش جشن تولد گرفتم گفت شهدا قبل از رفتنشان اتفاق خاصی ...
...، در ایام عید که به من زنگ می زد از او پرسیدم : شما هم آنجا عید دیدنی رفتید که گفت : بله کلی هم از داعشی ها پذیرایی کردیم، سه روز قبل از شهادتش نیز با من تماس گرفت و به او گفتم : دلم برایت تنگ شده و آقا ابوالفضل با مهربانی پاسخ داد که خانم تو در قدم هایی که من برمی دارم شریک هستی من جواب دادم که نمی توانی این بار به جای 45 روز 40 روز بمانی و زود برگردی که گفت : امکانش نیست اینجا کار زیاد است. فرودین ماه 1395 بر اثر ترکش خمپاره در العیس جنوب غرب حلب به فیض شهادت نائل آمد. ...
قصه برای بچه ها، داستان جذاب پینوکیو
بالاخره او را جلوی یک کلبة روستایی پیدا کرد و فوری به جشن فردای خودش دعوت کرد. اما رومئو گفت که نمی تواند بیاید. گفت: می خواهم امشب از اینجا بروم. می روم به شادترین شهر جهان: شهر بازی. تو نمی آیی؟ پینوکیو گفت: من نه، اصلاً. فتیله گفت: اشتباه می کنی پسر، پشیمان می شوی ها. آنجا از درس و مدرسه خبری نیست. فقط بازی و تفریح می کنیم. هر روز سال هم تعطیل است. پینوکیو گفت: اما من به پری قول دادم پسرخوبی ...
کیمیا علیزاده: از شهرت بدم می آید
از هر مسابقه تشنه تر می شوم که موفقیتم را تکرار کنم. حتی اگر مدالم طلا بود هم قانع نمی شدم که همه چیز را تمام شده بدانم. سه چهار ماه دیگر مسابقات جهانی است و ایران تا به حالدر این مسابقات مدال نقره و طلا نداشته، انگیزه های من خیلی زیاد است آن قدر که حتی آن بی ارزش بودن را هم جبران می کند. برنامه خاصی در ذهنت داری که نگذارد بی انگیزه شوی؟ بله در ذهنم دارم اما نمی توانم توضیح ...
اولین بار در دهه ی 70 گزارشگری کردم/ سوتی زیاد داده ام/ با تنها دخترم هم دانشگاهی ام/ اگر فردوسی پور ...
اند که طرح بدهم و تهیه کنم. انشاءلله بیشتر در خدمت خواهم بود هر چند که در اواخر خدمتم در صدا و سیماست و دوست دارم که بیشتر جوان ها در عرصه باشند. آناج: سال 95 در یک نگاه؟ من اصلا متوجه نشده ام که سال 95 را چگونه شروع کرده ام. چند سال است که به ادامه تحصیل روی آورده ام سرم به شدت مشغول درس بوده است. ناراحتی از دست دادن مادرم، فشار درس و ... باعث شده که درگیر کارهای دانشگاهی و ...
7 راه برای افزایش برکت عید
من یک نیم ساعت کمک شما کنم. آن درس مشکل است، من می خواهم برای شما توضیح بدهم. اگر این عید امسال این کار شود، ممکن است یک میلیون از افرادی هم که در درس ضعیف هستند و دوباره ممکن است تجدید شوند، یا در درسشان شکست بخورند، در فامیل خوار شوند. پیش خودش احساس حقارت کند. این هم یک کار علمی است. مگر نمی شود؟ چرا می شود. می شود از تعطیلات استفاده کرد. من بارها این حرف را زدم و باز هم تکرار کنم ...
صید: می خواهم اورست را فتح کنم/ کاش خدا المپیک را به من عیدی دهد
خدا را شاکرم که نتیجه نسبتا خوبی در قهرمانی جهان کسب کردم. * چطور شد که اسکی باز شدی؟ - از بچگی می دویدم و در مسابقات مختلف دوومیدانی در بخش استقامت خیلی خوب نتیجه می گرفتم. با مشورت برادر و معلم ورزش مدرسه در تست های صحرانوردی شرکت کردم و با توجه به استقامت بالایی که داشتم از سال 84 وارد این رشته شدم تا به صورت حرفه ای فعالیت کنم. * صحرانوردی رشته دشواری است. چرا این ...
برباد رفتن کاخ آروزها در زندگی با مرد شیشه ای
قرار گرفته بود، در یک صبح بهاری در حین تردد با سلام و احوال پرسی یکی از دختران همسایه پدرم مواجه شدم، با تردید پاسخ دادم و در حال ادامه دادن به مسیرم بودم که سر صحبت را باز کرد. از این صحبت های معمولی که هر کسی برای برقراری صبحت به میان می کشد، کمی اطلاعات از من گرفت و چون عجله داشتم گفتم من می رم بعد از ظهر بیشتر با هم صحبت می کنم. عصر هنگام در خانه پدرم به صدا درآمد، یادم ...
واکنش صابر خراسانی درباره شباهتش به آقاسی
سالی هستید؟ من صابر خراسانی هستم، اهل مشهد و 39 ساله خب چرا سال تولدتان را نمی گویید؟ می خندد و می گوید: سال تولد را نخواهید دیگر، من 39 سال دارم همین کافی است، خودتان حساب کنید خب! برویم سراغ اصل مطلب، آقای صابر از چه زمانی وارد فضای شعر شده است؟ از اوایل دهه 80 و به صورت کاملاً اتفاقی وارد فضای شعر و کارهای آیینی شدم. این که می گویم برای ...
مرادی: خانه و حقوق ندارم؛ می گویند مدال را برای خودش گرفته است
مسابقات شرکت نکرده بودم و برای یک ورزشکار حرفه ای که بعد از چهار سال اولین مسابقه المپیک باشد و جو مسابقه برایم خیلی سخت و سنگین بود ولی خدا را شکر موفق شدم. *فکر می کردید که طلا کسب کنید؟ بله فکرش را می کردم و من منتظر همین قضیه بودم که در المپیک بتوانم شرکت کنم چون رکورد هایم به قدری خوب بود که هر چقدر هم کم میزدم طلا برای من بود. 403 کیلو کمترین مجموع من بود در این رکورد گیری ها که ...
زادعلی اصغر: انگشتری که از حرم امام حسین (ع) گرفتم بهترین عیدی است
میدان بزرگی است؟ بله. پارالمپیک جایی است که هر کسی نمی تواند به راحتی مدال کسب کند. ما هم با تلاش کادر فنی و بازیکنان توانستیم به عنوان نایب قهرمانی دست یابیم. و امسال هم قرار است فوتبال خود را در لیگ ترکیه ادامه دهی؟ بله. امسال هم شرایط به گونه ای شد که در باشگاه کایسری ترکیه بازی کنم. روز چهارشنبه به ترکیه می روم و مسابقات هم از روز شنبه هفته آینده آغاز می شود. موضوع خداحافظی ...
گفت وگو با پل استر ؛ نویسنده محبوب آمریکایی
تهران – اقتصاد برتر – 7 فروردین 96 فقط دو کتاب؛ نسخه ویرایشی کتابخانه امریکا از مجموعه مقالات جیمز بالدوین و رمان ها و داستان های نخستین . از زمان دبیرستان (با توجه به اینکه در سال 1965 فارغ التحصیل شدم) تا همین چند وقت پیش هیچ چیزی از بالدوین نخوانده بودم و چون رمانی که روی آن کار می کردم داستان آن در دهه های 1950 و 60 می گذرد، از روی وظیفه نگاهی به این کتاب کردم. طولی نکشید که وظیفه جای خود را به لذت، حیرت و تحسین داد. بالدوین در هر دو جبهه ادبیات داستانی و غیرداستانی نویسنده قابلی است و من جایگاه او را در میان بزرگ ترین های قرن بیستم امریکا می دانم. نه فقط به خاطر خبرگی و شجاعتش، نه فقط به خاطر طیف گسترده احساسی اش (از فوران خشم تا دلنشین ترین عواطف) بلکه به خاطر کیفیت نوشتارش، به خاطر جمله های تراش خورده اش. نثر بالدوین، نثری است که آن را امریکایی کلاسیک می نامم، به همان شکل که تورو را کلاسیک می دانم و در بهترین شکل به او باور دارم، بنابراین برایم بالدوین با تورو در بهترین شکلش کاملا برابر است. خیلی عجیب است که خواندن هر دوی کتاب ها را تقریبا یک سال پیش تمام کردم اما هنوز هم روی میز عسلی ام هستند. نمی توانم بگویم چرا؛ فقط دوست دارم این دو کتاب آنجا باشند. مایه تسکینم هستند. زنی به مردانی نگاه می کند که به زنان نگاه می کنند ، مجموعه ای وسیع و شاهکار از مقاله های سیری هوسوت. اما از آنجایی که با سیری ازدواج کرده ام اجازه بدهید انتخاب دیگرم را هم معرفی کنم؛ رمانی از فران راس به نام Oreo که نخستین بار ناشری کوچک در سال 1974 آن را منتشر کرد، توجه ناچیزی به آن شد یا اصلا نشد، سپس کاملا ناپدید شد تا اینکه انتشارات نیو دیرکشنز چاپ مجدد آن را در سال 2015 منتشر کرد. متاسفانه این تنها رمانی است که راس نوشت، و بدبختانه اینکه راس در 50 سالگی یعنی در سال 1985 از دنیا رفت. اما چه شاهکار کم حجمی است این کتاب، حقیقتا یکی از لذت بخش ترین، خنده دارترین و هوشمندانه ترین رمان هایی که در این چند سال اخیر به آن برخورده ام، اثری کاملا مبتکرانه که زبان آن ترکیبی از نثر فرهیخته، محاوره سیاه پوستان و زبان ییدیش به بهترین نحو است. صدها بار از خنده ریسه رفتم و کتاب کوتاهی است کمی بیشتر از 200 صفحه که در هر صفحه اش از خنده به خود می پیچید. به سوی فانوس دریایی اثر ویرجینیا وولف. وقتی 18 ساله بودم چند کتاب از وولف خواندم ( امواج و اورلاندو ) خیلی از این کتاب ها خوشم نیامد و برای 51 سال بعد اسم وولف را از فهرستم خط زدم. چه اشتباه احمقانه ای کردم. به سوی فانوس دریایی یکی از زیبا ترین رمان هایی است که خوانده ام. داستان در من رسوخ کرد و باعث می شد به رعشه بیفتم و مدام اشک در چشم هایم جمع می شد. موسیقی جمله های بلند و پیچ دارش، دست کم گرفتن عمق احساساتش، ریتم دقیق ساختارش آنقدر برایم تکان دهنده بود که تا آنجا که می توانستم آهسته خواندم، سه چهار بار یک پاراگراف را می خواندم و بعد سراغ پاراگراف بعدی می رفتم. علف های هرز غرب ، کتابی 628 صفحه ای، کتاب راهنمای پر از تصویری که نوشته گروه چهل نفره متخصصان علف هرز است و سازمان انجمن غربی علم علف آن را منتشر کرده است. عکس های رنگی آن گیرا هستند اما چیزی که خیلی از آن خوشم آمد اسم های گل های وحشی است... صدها اسم گل هست و لذت خالص خواندن این کلمه ها با صدای بلند هرگز در بهبود حال و روزم با شکست مواجه نشد. این کتاب اشعار زمین امریکایی است. داستان های زیادی هست، داستان های خیلی زیادی که طی سال ها جمع شده اند، اما زیر سایه نفرتی که علیه برخی نامزدهای اخیر ریاست جمهوری بر زندگی مهاجران انداخته اند، این داستان را به شما معرفی می کنم چون بازیگر آن یک مهاجر است. صاحب لوازم التحریر فروشی محله مان در بروکلین مردی است که در چین متولد شده است. دستیار او در مکزیک بدنیا آمده و زنی که صندوقدار است در جاماییکا. چند ماه پیش عصر یک روز سرد، جلوی پیشخوان این فروشگاه ایستاده بودم و آماده پرداخت وسایلی که خریده بودم می شدم، صندوقدار جاماییکایی متوجه شد که آب بینی ام دارد می ریزد (به خاطر هوای سرد) اما به جای اینکه بی توجهی کند تا بهم بگوید که بینی ام را پاک کنم، یک دستمال کاغذی از جعبه دستمال بیرون کشید، از روی پیشخوان دولا شد و بینی ام را پاک کرد. باید اضافه کنم که خیلی آرام این کار را کرد، بدون اینکه حرفی بزند. اینکه بدون اجازه ام من را لمس کرده بود، اشتباه بود؟ شکی نیست که بعضی ها این فکر را می کنند. اما از نظر من، رفتارش عملکرد غیرمتعارف مهربانی بود و به خاطر کمکی که بهم کرد، از او تشکر کردم. نمونه ...
راهیان نور سفر جامانده ها از زیارت امام حسین (ع)/ دعوتنامه ها را شهدا امضاء می کنند
عملیاتی دعوت کرد و گفت: گمان نکنم نور این کاروان و شهدا بگذارد که به ظلمت راه یابیم، حس آرامشی که این سرزمین به ما هدیه کرد به خاطر خون شهداست. شهدا و دفاع مقدس قصه و افسانه نیست ابوالفضل باجلان یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس از خاطرات و رشادت های دلیر مردانی یاد کرد که آرامش امروز را مدیون خون آن ها هستیم. وی ادامه داد: اگر امروز در کشور قصه شهادت افرادی که از ...
جهرم تنها شهرستان فعال استان فارس در رشته جوجیتسو و کوبودو است
معلم ورزش هستم. از چه سنی به ورزش علاقه پیدا کردید و اولین رشته ورزشی که به آن علاقه مند شدید چه بود ؟ از 7سالگی که مسابقات کشوری جودو را از تلوزیون تماشا می کردم به این رشته علاقمند شدم، پس از آن در کلاس رزمی زیرنظر استاد شهرام حسین بیگی ثبت نام و در طول تابستان تمرین می کردم. پس از آن به دلیل شروع مدارس موفق به شرکت در ادامه تمرینات نشدم تا اینکه مجددا از سال 77 زیر نظر ...
هیچ وقت ناامید نشوید
شدم که برای ادامه تحصیل و رفتن به دانشگاه به تهران مهاجرت کنم البته در پایتخت همه چیز تغییر کرد و به جای دانشگاه جذب بازار شدم. عموی من آن زمان در تهران زندگی می کرد به همین خاطر از پدرم اجازه گرفتم تا به تهران بیایم؛ انگار همین دیروز بود؛ هیچ وقت فراموش نمی کنم پدرم زمان آمدن به تهران چه نصیحتی به من کرد؛ هیچی سرمایه به همراهم نداشتم و به او گفتم که مقداری پول و سرمایه به من بده، گفت گوش هایت را ...
نامه های قائم مقام فراهانی: از زن و موش می ترسم
محمد میرزا روحی فداه را به سلامت بدارد. برحسب وصیت، آنی از خدمتش فارغ نیستم و خوش قلبی او نسبت به مادرها و خواهرها و برادرها بل همگی قوم و قبیله و نوکرها بسیار بسیار راضی و امیدواریم. دایم در تحت قبه ای امام علیه الصلوات والسلام دعا می کنیم و جز درگاه این دودمان راه به جایی نمی برم. دنیای من تمام شده است، اگر وصیت نبود مجاور مزار می شدم. نوشته بودید فراهان می روم، هزار بار شکر خدا کردم که به نان ...
برای تحصیلات تکمیلی به خارج از کشور فکر می کنم/ حمایت های قابل توجهی از دانش آموزان پژوهشگر نمی شود
ای که به این افراد دارم این است که زندگی فقط درس و کنکور نیست و در کنار این مسائل به فعالیت های پژوهشی و اجتماعی هم توجه داشته باشند و هیچوقت از مسیری که برای اهداف خود در نظر گرفتند دلسرد نشده و برای دستیابی به اهدافشان با وجود همه سختی ها تلاش کنند. **باشگاه خبرنگاران: سخن پایانی شما چیست؟ با وجود عدم همکاری هایی که وجود داشته اما همچنان به فعالیت های پژوهشی ادامه می دهم و ...
همه چیز راجع به زندگی خصوصی اکبر عبدی و دخترش +عکس
ساله بودم که متوجه شدم پدرم فرد معروفی هستند و تقریبا از 15-14 سالگی همه کارهایشان را پیگیری می کنم.اکبر عبدی پدرتان بارها در گفتگوهایشان اشاره کرده که خودتان راهتان را انتخاب کرده اید، همینطور است؟ - بله، کاملا درست است. پدرم فقط به من پیشنهاد کردند که بازیگری را امتحان کنم. من هرگز دوست ندارم از موقعیت ایشان سوءاستفاده کنم. مادرتان چگونه شما را حمایت می کنند؟ ...
چرا دنبال کار و شغلی که دوست داریم، نمی رویم؟
تحصیل شدم. دوستم عاشق ریاضی بود اما پزشک شد. (در ادامه توضیح می دهم که هر دوی ما پس از 20 سال، با انتخاب هایمان به کجا رسیده ایم) اکثر دوستان دیگر نیز چنین وضعی داشتند. در آن سنین اکثر ما آن قدر به پختگی، شناخت و استقلال فکری نرسیده ایم که بتوانیم راه خودمان را برویم و کار و رشته ی دلخواه مان را دنبال کنیم. اما در سال های بلوغ نیز همچنان موانع دیگری ما را از رسیدن به علایق مان باز می دارد. ...
خواسته های اجتماعی از روحانی، که شنیده نشد
به همین دلیل در زمان کاندیداتوری ایشان برای ریاست جمهوری، وقتی از ما خواستند که تقاضاهایمان را مطرح کنیم. بیشتر به طرح مسائل حقوقی پرداختیم. حال اینکه به نتایج قابل ملاحظه ای از طرح آن مطالبات رسیده ایم یا نه، نکته ای دیگر است. پوربابایی: موضوع سوال شما را باید درچند بخش جواب داد: اگر منظور شما از حقوق دان بودن روحانی، تحصیلات ایشان در رشته حقوق است، باید گفت بله، ایشان درس حقوق خوانده ...
حنجره ام بدون مردم معنی ندارد
چنین سایه پهناوری بیفکند. مردم با دیدن می شناسند و علاقه مند می شوند. کودکی که ساز ایرانی همچون سه تار، دف و نی را ندیده، چگونه می خواهد به موسیقی ایرانی علاقه مند شود. اگر مردم ما به فوتبال علاقه وافری دارند، به دلیل پخش مسابقات متعدد داخلی و خارجی است. وقتی شما هنرنمایی ستاره های فوتبال را در رسانه ملی می بینید، جذب می شوید. کودکی که فوتبال را از تلویزیون می بیند، ترغیب می شود حتی این ...
طلاق به خاطر ندادن خرج تحصیل
دخترم باید دانشگاه دولتی قبول شود. در صورتی که من فقط همین یک دختر را دارم و خوشبختی و سعادت او برایم از همه چیز مهم تر است. برای همین از محمود خواستم مخالفت نکند و اجازه دهد که دخترم در همان رشته ای که دوست دارد و همین دانشگاهی که قبول شده است، ادامه تحصیل دهد ولی محمود به شدت مخالفت کرد و دعوا به راه انداخت تا جایی که هر دو تصمیم به جدایی گرفتیم. محمود می گفت یا دخترم باید دانشگاه دولتی قبول شود ...
شوهرم به خواستگاری یک دختر رفته بود/ از اردشیر خواستم بهرام را ادب کند که ...
برای دیدار با سپیده که به جرم معاونت در قتل و مشارکت در آدم ربایی به 22 سال زندان محکوم شده بود و شاید هنگامی که آزاد شود، موهایش سفید و دخترانش راهی خانه بخت شده باشند، راهی زندان شدم تا با واکاوی خزان زندگیش آیینه ای از عبرت های روزگار را بر دیدگان همه بگشایم. سپیده می گفت که تنها قصد ادب کردن شوهرش را داشته ولی ناباورانه این فرمان ، زمینه ساز قتل همسرش شده است. همسری که سالیان پیش ...
اینجا خانه تولستوی است
... وارد که می شوم، خانم میانسالی پشت میز نشسته و مثل همه متصدیان اماکن توریستی تماما روسی حرف می زند و پاپوش های نایلونی را تحویلم می دهد. ورودی این خانه موزه، نفری 200 روبل (معادل 13 هزار تومن) است و برای این که اجازه عکس برداری داشته باشی، باید 200 روبل دیگر بپردازی. کارتی به من داده شد که به گردن آویزان کردم تا مشخص باشد اجازه عکاسی دارم. در همان بدو ورود، شیفته ی آینه چوبی ...
خوشحالی حسین فریدون از عدم تائید آیت الله هاشمی
... هنوز هیچی مشخص نیست. نحوه برخورد شورای نگهبان و برخی پارامترها هم به نوعی ذی مدخل است. در مجموع فضای پساهاشمی را چگونه می بینید؟ آن روحیه ای که ایشان توانست در افکار عمومی نهادینه کند و همه را به سوی اعتدال سیر دهد... ایشان تمایل داشت که در قالب یک حزب قوی این را بعد از انتخابات به یک نحوی ساماندهی کند که شرایط و ارتحال شان باعث شد که این مساله پیش نیاید. نظام در مرحله ...
رحمتی بزرگترین حسرت اش را فاش کرد
؟ یکی، دو سال را یادم هست چند روز رفتیم شمال یا تبریز. * دَرست چطور بود؟ از نظر پدر و نزدیکان عالی! * یعنی چه؟ زیاد پای درس و مشق نمی نشستم اما معدلم از 17، 18 کمتر نمی شد. * ضعیف ترین نمره ای که می گرفتی از کدام درس بود؟ نمی گویم (خنده). * قصد ادامه تحصیل نداری؟ چرا می خواهم در رشته تربیت بدنی ادامه ...
عابدینی :سال 95، سال عبرت بود/ حال استانکو اصلا خوب نیست/ کی روش هیچ وقت به مردم ایران بی احترامی نکرد
امیر عابدینی جزو قدیمی ترین مدیران فوتبالی کشورمان محسوب می شود که همچنان دستی بر آتش دارد و در حال حاضر هم به عنوان رئیس کمیته اقتصادی و بازاریابی فدراسیون فوتبال مشغول به فعالیت است. در حالی که چند روزی از سال 96 گذشته با او گفت وگویی انجام دادیم که در ادامه می خوانید. سال 95 برای شما چگونه گذشت؟ سال 95 سال سختی بود که خیلی از امیدواری ها تبدیل به واقعیت نشد و می توان این ...
روایت محسن رضایی از کاندیداتوری های پی درپی
برای من روشن شده بود که دوستان اصلاح طلب و اصولگرا نمی توانند در دولت ها از پسِ مسئله اقتصاد برآیند. من اقتصاد را بعد از جنگ مهم ترین مسئله کشور می دانستم، من درباره انقلاب ها خیلی مطالعه کردم و متوجه شدم شوروی، کوبا، چین و کره شمالی که در قرن 20 انقلاب کرده بودند؛ نتوانسته بودند از ایستگاه اقتصاد عبور کنند. به همین دلیل هم من انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را همواره از نظر اقتصادی در خطر می دیدم و برداشتم این بود که پس از جنگ، مسئله اصلی ما اقتصاد است. به همین دلیل از سپاه بیرون آمدم. ...