سایر منابع:
سایر خبرها
کلکسیون شکنجه ها و تجاوز به زندانیان در بحرین
...: شهدای اعدام شده بحرینی در گزارش های خود از کلکسیونی از شکنجه های صورت گرفته بر ضد خود خبر می دهند که تا تجاوزهای جنسی نیز رسیده است. به گزارش تسنیم، "زفرات" نام کتابی است که تعدادی از فعالان حقوق بشری بحرین نوشته و سعی کرده اند در آن گوشه ای از جنایت های صورت گرفته در زندان های رژیم آل خلیفه در این کشور بویژه در زمان انتفاضه اسرا در زندان "جو" در مارس 2015 را مستند کنند. این کتاب ...
کلکسیون شکنجه ها و تجاوز جنسی به زندانیان در بحرین
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم ، "زفرات" نام کتابی است که تعدادی از فعالان حقوق بشری بحرین نوشته و سعی کرده اند در آن گوشه ای از جنایت های صورت گرفته در زندان های رژیم آل خلیفه در این کشور بویژه در زمان انتفاضه اسرا در زندان "جو" در مارس 2015 را مستند کنند. این کتاب شامل 67 گزارش دست نویس از داخل زندان جو بعلاوه مجموعه ای از تصاویر و مستندات دیگر است که مجموعا 28 روش شکنجه در آن ترسیم شده ...
وقتی محسن رضایی سرلشکر جعفری را وسط بیابان رها می کند/ فرمانده کل سپاه: فکر کردم محسن رضایی شوخی می کند
روز دیگر بیا قرارگاه گلف که با تو کار مهمی دارم. پرسیدم: بیایم قرارگاه گلف که چه بشود؟ گفت: لازم است با هم برویم سمت جبهه دزفول. می خواهم برای عملیات بعدی آماده بشوی. چون قرار است برای این عملیات فرماندهی یک قرارگاه را به تو بسپارم. گفتم: ولی من فقط توی همین یک عملیات فرمانده تیپ بودم. حالا چطوری بروم فرماندهی یک قرارگاه را بپذیرم؟ نخیر، من قبول نمی کنم. چون نه تجربه اش را دارم و نه روحیه اش را ...
بنیاد در آینه مطبوعات
با او بودم دارم. من همیشه به همراه مادرم خانه تکانی می کردم، به امید آنکه برادرم برگردد. آخرین باری که با او صحبت کردم و صدایش را شنیدم در روز عید سعید فطر سال 93 بود. طاهره، خواهر بزرگ ترم، که در همان ایام به مشهد آمده بود می خواست که در آخر همین سال برای محمد به خواستگاری برود. .رضایی گفت: به برادرم گفتم که مراقب سلامتی ات باش و می خواهیم لباس دامادی بر تنت کنیم. محمد در پاسخ به من گفت: اگر ...
علاقه مان به همدیگر روز به روز بیشتر شد/ محمدرضا تکیه گاهم بود
من و خانواده می ماند و بیشتر وقت ها را نیز با هم به گردش و تفریح می پرداختیم. خیلی وقت ها نیز به دلیل ماموریت های کاری در کنارم نبود و من بسیار دلتنگش می شدم. همسر شهید مدافع حرم دامرودی اظهار داشت: تمامی پیامک های او را از روز نخست تا موقع شهادتش را دارم و هر از چند گاهی آن ها را می خوانم. وقتی کنارم نبود پیامک می داد که فرزانه جان حواست باشد خیلی دوستت دارم. محمدرضا در این 4 سال ...
زینب جان! در دنیای دیگر زحمات تو را جبران خواهم کرد
.... خدایا! با تمام بند بند اعضایم دست به خوان گسترده رحمتت دراز کردم؛ ای کسی که رحمتت بر غضبت سبقت دارد، مرا جزو بندگان هدایت یافته ات قرار بده. خدایا! تو زشتی های مرا در این دنیا پوشانده ای، وای و صد وای اگر روز محشر مرا رسوا کنی. خدایا! تو خود به ما آموختی که غفار صدایت کنیم، تو خود گفتی مرا بخوانید، تو خود گفتی در هیچ صورت از رحمت من ناامید نشوید و من صدایت می کنم که ای غفار به تو ...
به هرکس عصبانی ام کند، پراید جایزه می دهم!
می شوند، البته من خودم قبول دارم که تُن صدایم زیادی بلند است و این یک نقص به حساب می آید اما چاره چیست. نمی توانم این عیب را رفع کنم. آقای کواکبیان هم بنده ی خدا مثل من است. صدای هر دو نفر ما به طور خدادادی بلند است و بعضی ها فکر می کنند با عصبانیت حرف می زنیم شما به این که دورتان شلوغ باشد،علاقه ی خاصی دارید، نه؟ از قدیم گفته اند بری تو آب خیس می شی . واقعیتا ینا ست که نمی ...
داستان کودکانه، زنان کوچک
...! رنگ جو پرید. در حالی که هنوز یقة ایمی را گرفته بود و او را تکان تکان می داد گفت: چی؟ من روی آن کتاب کار کرده بودم. بعد سیلی محکمی به ایمی زد و گفت: احمق! دیگر هیچ وقت نمی توانم آن را بنویسم. تا عمر دارم ازت نمی گذرم. و فوری از اتاق بیرون پرید و به اتاق زیر شیروانی که محل تنهایی اش بود رفت. ایمی حاصل چند سال کارش را از بین برده بود! عصر که همه دور هم جمع شدند جوزفین آنقدر عصبانی و ...
قصه برای بچه ها، داستان جذاب پینوکیو
بگذرد مرد و مردانه گفت: پس خود مرا بیندازید توی آتش! با این حرف پینوکیو پاسبان ها هم شروع کردند به گریه کردن! آتشخوار چند بار عطسه کرد و گفت: تو پسر مهربان و شجاعی هستی. بعد پینوکیو را ماچ آبداری کرد و گفت: باشد، باید دندان روی جگر بگذارم و امشب کباب نپخته بخورم. از حرف او نیز آدمک ها رفتند روی صحنه و تا صبح از خوشحالی زدند و رقصیند و پایکوبی کردند. روز بعد پینوکیو داستان زندگی اش را برای ...
جامعه ما بیشتر به سمت گریه سوق پیدا کرده است
جمله آنها مهران مدیری است. ایشان سردمدار این کار هست، بعدها شهاب عباسی، سیاوش مفیدی و امثال اینها توانستند جایگاه طنز را بالاتر بیاورند. اما فکر می کنم خود طنز توی تلویزیون هنوز کامل جا نیفتاده، در برهه هایی از زمان توی سینما بیشتر جا افتاد، چون در سینما راحت تر می توانی خیلی حرف ها را بزنی اما در تلویزیون تمی توانی. با این حال امروز مردم با طنز تلویزیون انس گرفته اند و تلویزیون توانسته در بین ...
7 راه برای افزایش برکت عید
نجات داد. این مهم است. چند شب پیش یک خلبانی گفت: من با شما کار دارم. منزل ما آمد و گفت: من بچه فلان شهر هستم. تو در فلان شهر زمان شاه یک روز کفتر پران ها را دعوت کردی و برایشان قصه بگویی. راست می گوید من یادم آمد. من به یکی از تجار گفتم: آقا ما هرچه حرف می زنیم مذهبی ها می آیند، خیلی از کفترپران ها هم آدم خوبی هستند. حالا عاشق کفتر شده است. من دلم می خواهد برای بچه های کفتر پران صحبت کنم ...
نقدی بر فیلم مهتاب ؛ برنده اسکار 2016
خواهند با من بکنند و من باید آنها را راضی نگه دارم" این تصور از خود پیامد برداشت والد از کودک است که می گوید" آنطور که هستی نباش اگر می خواهی که دوستت داشته باشم آنطور که من می خواهم باش" تماشای چهره ناتوان شخصیت شایرون در دوران کودکی یکی از مشخصه های اصلی سکانس های اولیه فیلم است. این نگاه پر از استیصال شایرون نمایانگر یک کودک افسرده و غمگین است انسانی تحت سلطه والدین و محروم از نوازش و ...
غزل زندگی کنیم نمایانگر افکار کلی از شاعر است
غزلی شاد، به رنگ قالی پاخورده نخ نما شده ام، لبت نه گوید و پیداست می گوید دلت آری، تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب، در دیگران می جویی ام اما بدان ای دوست، گفتم: بدوم تا تو همه فاصله ها را ، این شفق است یا فلق؟ مغرب و مشرقم بگو، غزل هایی است با من مثل نوزادان بی مادر، تو از اول سلامت پاسخ بدرود با خود داشت، با همه ی سر و سامانی ام، رنگ سال گذشته را دارد همه لحظه های امسالم، این جا برای از ...
چهره های اهل قلمی که از دست دادیم+عکس
بیش از 50 عنوان داستان نوشته است از جمله: اعدام یک جوان ایرانی در آلمان ، جای پای شیطان ، تصویر قاتل ، لبخند در مراسم تدفین ، جاسوس دو بار می میرد ، معبد عاج ، پرتگاه ، دیوار اقیانوس ، قطار نیمه شب ، سحرگاهی خونین ، شب زنده داران و قلعه قهقهه. مصطفی ذاکری پژوهشگر و استاد زبان شناسی 5 تیرماه به علت ایست قلبی از دنیا رفت. او در حوزه نقد متون ایران شناسی، دیوان های شعر و ادبیات فارسی، عروض ...
لباس شهادت برازنده قامت پسرم بود/ در سلام کردن به کوچک و بزرگ سبقت می گرفت
ذکریا دوران ابتدایی را به پایان رساند خانواده شهید شیری به قزوین آمدند. پای درد و دلش که نشستیم صحبت هایش را با تعریف خوابش آغاز کرد. شبی از فراق پسرم خیلی گریه می کردم و درحال درد و دل با حضرت زینب(س) بودم و گفتم؛ خانم، شهدای کربلا 30 روز زیر آفتاب باقی ماندند اما شهدای سوریه یکسال است که پیکرشون برنگشته است. همان شب در خواب دیدم که در یک صحرای بزرگی قرار دارم و سه خانم با صورت های ...
وقتی زنده یاد خسرو شکیبایی بازی می کرد دست و پایمان می لرزید
ببین دلخوری، باش. عصبانی هستی، باش. قهری، باش. هر چی می خوای باشی باش، ولی حق نداری با من حرف نزنی . فهمیدی ؟” دیالوگ های بالا همان دیالوگ های ماندگار زنده یاد خسرو شکیبایی است که به خانه ی سبز روح زندگی داد. روز هفتم فروردین، زادروز استاد خسرو شکیبایی, بازیگر و صدا پیشه بی همتای هنر ایران است. او با احساس خاص و قوی خود توانست ماندگارترین دیالوگ ها را در تلویزیون و سینمای ...
اس ام اس قهر و آشتی
سر تو بیا , در را تماما باز کن هر چه میخواهی برایم ناز کن من غرورم را شکستم , داشتی ؟ آمدم , حالا تو با من آشتی ؟ ________________________________________ چی میشد تو هم منو دوستم میداشتی نا زنین جای گریه رو لبام خنده می کاشتی نازنین حالا که قهری باهام ولی بدون دوستت دارم طاقت قهر ندارم پس آشتی آشتی نا زنین ...
هیچ وقت ناامید نشوید
کنند تا اعتمادشان برای کار کردن با آن ها جلب شود، خاطره هایی در این زمینه دارم که هیچ وقت فراموش نمی کنم. یکبار یکی از بازاریان که با او همیشه کار می کردم مرا صدا زد و گفت 10 هزار تومان داری به من قرض بدهی؟ گفتم بله، گفت یک چک بنویس و من بده، من هم دسته چکم را از جیبم درآوردم و چک کشیدم؛ گفت تا سه سال پیش من نیا و در مورد این موضوع هم با کسی صحبت نکن؛ بعد از چند روز من را صدا زد و گفت تو را خیلی دوست ...
نامه های قائم مقام فراهانی: از زن و موش می ترسم
و کرم خودش همه چیز به شما داده است سوای حوصله. تصدق تو باشم من چه حد دارم صاحب شما شوم اما خوش نیست از شما که اسم برادر این طور ببرید. خدا آن روز را نصیب شما نکند که پروا نداشته باشید. خدا مرا بکشد همچنین لفظی را نبینم و نشنوم. همین که این لفظ بد را در این کاغذ دیدم، دانستم شما به حال خود نبوده اید. هرچه گفته اید و نوشته اید از روی بی خودی های عالم تغیّر است. قربانت شوم، نوشته اید عمارت ...
روایت زندگی شهید مدافع حرمی که تمام زندگی اش امام حسین (ع) بود
همه آب و شربت پخش می کنند، چرا نخوردی؟ چرا به خودت ظلم می کنی؟ گفت: مامان مگر امام حسین(ع) با لب تشنه به شهادت نرسید؟! محرم سال گذشته وقتی از عزاداری برگشت، گوشه ای از اتاق نشست و دست به زانو گذاشت. داشتم با او صحبت می کردم، ولی صورتش را یک طرف دیگر کرده بود. گفتم: مگر با تو حرف نمی زنم؟ چرا نگاه نمی کنی؟ وقتی برگشت، دیدم دارد گریه می کند. همان موقع تلویزیون داشت کربلا را نشان می داد ...
ایوانکوویچ: با دو پیروزی راه خودمان به مرحله بعد لیگ قهرمانان را باز می کنیم/ لادروپ درباره پرسپولیس ...
پرسپولیس نیوز : سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس گفت: با دو پیروزی راه خودمان به مرحله بعد لیگ قهرمانان را باز می کنیم و قرار نیست کارمان برای صعود به محاسبه بازی های رو در رو بکشد. برانکو ایوانکوویچ افزود: قبل از هر صحبتی تمایل دارم که با استفاده از این فرصت، یک بار دیگر نوروز و سال جدید را به تمام ایرانی ها تبریک بگویم. همین طور به بازیکنان خودم به مناسبت این روزها و نتایج درخشان سال گذشته ...
خوشحالی حسین فریدون از عدم تائید آیت الله هاشمی
بر شما واجب عینی است. کدام یک از مراجع؟ خودشان هم با اینکه ما اصرار می کردیم، نمی گفت. تنها می گفت یکی از مراجع که من او را قبول دارم و مورد احترام من است به من گفته بر شما واجب عینی است. دیگر اینکه می گفتند یک شب بین خودم و خدا خلوت کردم و دو رکعت هم نماز خواندم و با خودم فکر می کردم که حالا در این شرایط که احمدی نژاد مملکت را به این روز انداخته و از این آقایان هم هیچ شفافیت ...
یک فنجان چای نوروزی با مهران غفوریان
... -وسواس کار کردن را دارم بله، این چند روز اخر کار بار ها به تمام بچه ها گوشزد کردم که نباید از کسی بشنوم یک روز مانده به اخر کار، دو روز مانده و... همچنان باید عین روز های اول کار کنند. و برای من بسیار مهم است. 3 اتفاقا به نفعشان است که فینال خوبی داشته باشند. وقتی کار خوب جمع و جور شود تو ذهن همه باقی می ماند. حالا واقعا قرار است که ماجرا به کل جمع شود؟ ادامه ای نخواهد داشت؟ ...
حرف های خواندنی ستاره اسبق؛ ولاسکو فرار کرد و عزیز شد
مربی حرف نزدم. حالا هم مربی بایدجواب دهد که وقتی امدم قدرت از دست من خارج شده به خاطر اینکه قدرت بازیکن بیشتر از من بود؟ به خاطر اینکه راس هرم با بازیکن اتحاد تشکیل داده و حرف مرا گوش نکرده است؟ با اینکه بهترین مقام ها را والیبال ایران با کواچ گرفت اما او را بیرون کردیم. ولاسکو می توانست المپیک برود و نرفت. ولی چقدر قشنگ خودش را معرفی کرد و همه گفتند ولاسکو بهترین است. ایران انتخاب درستی برای ...
متاگپ | ایمان موسوی: جواد نکونام فوتبال مرا خراب کرد / نکونام چندین نفر از بازیکنان استقلال را علیه قلعه ...
...> یعنی اون مصاحبه باعث شد تو دیگه تو اوج نباشی؟ خدا رو شاهد می گیرم، من بعد از اون قضایا سه ساله دارم تو فوتبال زجر می کشم ولی من همیشه یه جوری زندگی می کنم حتی در صفحه مجازیم یه جور رفتار می کنم که هیچ کس از غم من خبر نداشته باشه. حالا اگه بتونم راحت صحبت کنم.... آره، آره راحت باش... اون بزرگ فوتبالی که من خیلی ازش انتظار داشتم اومد یه حرفی به من زد و گفت که نگران نباش ...
باستانی پاریزی در مرز روزنامه نگاری و تاریخ نویسی!
می اندیشم، اول از همه ذهن ام به سراغ تاریخ می رود. اما نه تاریخی پر مرگ و جنایت؛ او از مردم هر دوره حکایت های شیرینی نقل می کند. به ما امید می دهد، و انگار در صور می دمد تا گذشتگان بتوانند با من و تو هنوز هم به حیات شان ادامه دهند. روایت او از تاریخ با بقیه فرق دارد. در تونل زمان او احساس خفگی نمی کنیم؛ در عوض وادار می شویم صدها بار به گذشته شیرجه بزنیم و مثل غواصان با دستانی پر از ...
ماجرای خواندنی عشق یک نوجوان 16 ساله
می آید دل به حالم خواهد سوزاند. زمان اجرای نقشم که رسید، دو غلام سیاه مرا با دست های بسته و شنل سرخی بر دوش در برابر خلیفه خواباندند و با نخستین ضربه تازیانه ای که جلاد فرود آورد داغ سوزانی بر پشت لختم نشست و چشم هایم مثل آتش گردان مادربزرگم پر از جرقه های آتشین شد. با دومین ضربه که شلاق، تنم را نیش زد صدای اعتراض پیرزنی را از میان تماشاگران شنیدم که گفت: یواش تر، جوانک بیچاره را کشتی! و هر بار که ...
مدیر سیاه جامگان: از الان به بازی هفته آخر فکر نمی کنیم/ قطعا در مشهد مقابل پرسپولیس به میدان می رویم
....write('');})(this,document); نظرات +20 #5 perspolis 2017-03-27 01:42 بهتر که بازی تو مشهد برگزار شه... به کوری چشم کیسه ها و سوراختوری ها هوادارای پرسپولیس رو تو خراسان به رخ ایران میکشیم... نقل قول +20 #4 حسین 2017-03-27 00:47 برای ما برد پر گل تو زمین میچسبه فقط امیدوارم بازیکنامون حتی در صورت قطعی شدن قهرمانی بازم مث قبل بجنگن تو ...
داستان فرح و ویدا؛ یکی زن شاه و دیگری زنی ضد شاه
دانستم اما تا جایی که به یاد دارم او نیز در حمایت از رژیم شاه پافشاری نداشت. او حرف هایی که فرح در سال های بعد زد و گفت که ویدا او را تشویق به حضور در محافل سیاسی کرده است را در خاطراتش این طور تحلیل می کند: شاید این اشتباه او ناشی از فرهنگ سیاسی رایج در آن دوره باشد. در آن فرهنگ که بعدها در زندان شناختم حتی نوجوانان کم تجربه ای که در حد آن دوران من هم نسبت به مسائل سیاسی شناخت نداشتند خود ...
کشف تاریخ و مردم در سفر به ایران
که این زوج انتخاب کردند که آزادانه زندگی کنند تا یک روز به عقب نگاه نکنند با این افسوس که: ای کاش... سفری که قرار بود یک سال ونیم طول بکشد، هفت سال ادامه یافت و به شیوه زندگی این زوج در این دنیای بزرگ و شگرف تبدیل شد. آنها سایتی اینترنتی هم به نام Uncornered Market ایجاد کردند، با هدف به اشتراک گذاشتن شگفتی های دنیای اطراف، زیبایی هایی که ممکن است به علت مشغولیات روزمره متوجه آن نباشیم ...