سه شنبه ۰۸ خردادساعت ۰۹:۰۳May 2024 28
جستجوی پیشرفته
رکنا ۱۳۹۶/۰۱/۱۷ - ۰۷:۱۵

حرف های زهرا تازه عروس را به خانه مادر شوهرش کشاند / دست و پای پیرزن را ...

رکنا: خیلی عصبانی بودم. مغزم داغ بود. حس می کردم از گوش هایم دود بیرون می زند. جایی نزدیکی دلم زبانه می کشید. نمی دانستم چرا آنقدر عصبی بودم. من که از خیلی قبل تر می دانستم زندگی ام به هم ریخته است. مدت ها بود حتی یک کلمه عاشقانه از علی نشنیده بودم و منتظر شنیدن این خبر بودم. ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)

برچسب خبرهای مرتبط