سایر منابع:
سایر خبرها
عثمانی چگونه وارد فضای انتخابات مجلس در بوکان شد؟
تشویق قرار می گرفت و هر آنکس که در مقابل اهداف سازمانی مقاومت و ایستادگی می کرد، مورد تنبیه و نهایتاً اخراج می شد. هر روز ساعت 6 صبح، با همان لباس کارگرها و قبل از همه کارکنان، در کارخانه حضور می یافتم و شب نیز آخرین نفری بودم که شرکت را ترک می کردم. هیچ گاه وقتم بدون فکر در مورد بهبود و بهره وری بیشتر مجموعه، نمی گذشت. هیچ روزی را بدون فکر و اندیشه و برنامه ای نو، آغاز نمی کردم و نمی ...
قانونگذار برای جلوگیری از کلاهبرداری صندوق های خانگی چه تدبیری اندیشیده است؟
کرده باشیم یا می گذاشتیم در صندوق و چندماه بعد وامی چند برابر پولمان می گرفتیم که اقساط بدون بهره اش را پرداخت می کرده ایم که در هر صورت برنده بودیم. در مورد وام هم قول گرفته بودیم که نخستین گیرنده ما باشیم. قولی که البته بتول خانم به همه داده بود.تمام روزهای شهریور و پاییز بعدش در استرس و بگومگو و امیدواری گذشته بود. آنقدر که حتی مادر یادش رفته بود که بهمن رزرو ترم اول تمام می شود و من باید ثبت نام ...
کیانوش عیاری: من در تمام دوران فیلمسازی ام یک ورشکسته به تقصیرم.
سینما را به صورت حرفه ای بعد از انقلاب شروع کردید، درست است؟ از دوران جوانی فعالیت های آماتوری و سمت و سوی سینمایی داشتم. اما بعد از انقلاب دنبال فرصتی بودم که فیلم سینمایی بسازم. بالاخره بعد از دوندگی های چند ساله، سال 1363، به یمن وجود بنیاد سینمایی فارابی فیلم تنوره دیو کلید خورد. دهه 60 فعالیت تان کمی بیشتر شد. با توجه به اتفاقاتی که در این دهه افتاده و با همه بالا و ...
گفت وگو با زنان خارجی که دور دریاچه آزادی دویدند
خنکی می وزد. همه چیز برای شروع خوب به نظر می رسد. زنان سفید پوش، شانه به شانه هم در چند ردیف ایستاده اند و هیجان دارند. مسابقه دو با صدای تیر شروع شد و زنان مثل همان تیر به جلو شلیک شدند. تپانچه در دست فریبا محمدیان، معاون ورزش زنان وزارت ورزش و جوانان بود. مسیر، دور دریاچه استادیوم آزادی است، جایی که درخت ها شق و رق ایستاده و به پیشواز می آیند. صدای نفس های شمرده و نشمرده در گوش می ...
زنی پس از جنایت هولناک، جسد قربانی را تکه تکه و به عنوان گوشت شتر خوراک خانواده اش کرد
و من منتظر بودم که آنها خبر انجام سرقت را به من بدهند تا وارد خانه ام شوم که زنگ زدند و گفتند اتفاق بدی افتاده است، فوراً خودم را به خانه رساندم. وقتی هراسان وارد منزل شدم جسد سپیده را دیدم که در پذیرایی افتاده بود. آنها به من گفتند زمانی که قصد سرقت طلاها را داشتند با سپیده درگیر شدند که ناگهان او تعادلش را از دست داده، سرش به دیوار خورده و همین حادثه باعث مرگش شده است. سپیده مرده بود و ما باید ...
متهم قتل را به گردن زنش انداخت
بیکار بودم و درآمدی نداشتم. مقتول زن برادر همسرم بود و در رفت و آمدها متوجه طلاهای او شدم. همین موضوع مرا وسوسه کرد و نقشه سرقت به سرم زد. روز حادثه در حالی که مقتول در خانه تنها بود، به آنجا رفتم. او روی مبل نشسته بود و دخترش در حیاط بازی می کرد. کمی که با هم صحبت کردیم به بهانه ای با او درگیر شدم و در آن لحظه با چاقو چند ضربه زدم و طلاهایش را از دست و گردنش سرقت و فرار کردم. پرونده ...
وقتی لاغر شدن به قیمت آبرو تمام می شود!
بودم ... . زن جوان که سعی می کرد جلوی اشک هایش را بگیرد کمی مکث کرد و ادامه داد: همه چیز بعد از خریدن گوشی لعنتی و ارتباط اینترنتی شروع شد. من به واسطه دوستانم در گروه های زیادی عضو شدم و در یکی از این گروه ها با زنی به نام شهلا آشنا شدم. اوایل ارتباطمان در حد رد و بدل کردن پیام های معمولی بود اما کمی بعد طوری با من ارتباط گرفت که ناخواسته به او اعتماد کردم. برای آشنایی بیشتر، عکس هایش را ...
کیانوش عیاری: این امیدواری وجود دارد که وزیر ارشاد دلواپس ِ دلواپسان نباشد/ باید نهضت کچل کردن خانم های ...
چند ماه بعد در زندگی شخصی ام اتفاق افتاد، فیلم خانه پدری را فراموش کرده بودم و اصلا برایم اهمیتی نداشت چه اتفاقی برایش می افتد. زمانی که به فکر ساخت فیلم دیگری افتادم همزمان شد با اکران فیلم در گروه هنر و تجربه. فیلمی که به نظر همکاران و تهیه کنندگان فیلم پرفروشی می شد، قرار شد در گروه هنر و تجربه اکران شود. اما فیلم در اکران گروه هنر و تجربه نتوانست درست به نمایش درآید. از چهار سینمایی که در تهران ...
آزار جنسی زنان مشهدی در خانه متروکه مارمولک های مسافرکش
کشانند و ... . بدین ترتیب، درستی گزارش شهروند مذکور در حالی تأیید شد که بررسی ها نشان می داد چند روز قبل نیز زن جوانی طعمه مارمولک های کثیف شده است اما او به دلیل حفظ آبرویش و تهدیدهای اعضای باند، به پلیس Police گزارشی اعلام نکرده بود. با به دست آمدن این اطلاعات، قاضی حسینی ضمن راهنمایی مأموران انتظامی، دستورات قاطعی را برای ورود به مخفیگاه و دستگیری مارمولک های کثیف صادر کرد. دقایقی بعد، گروه ویژه ...
اوزیل: من مسلمانم و باید به حج می رفتم
تا 4 سالگی تنها قادر به صحبت کردن به زبان ترکی بود. علیرغم زندگی نسبتا سطح پایین از لحاظ مالی، مسوت خوشحال به نظر می رسید. انباری آپارتمان قفل بود و کودکان برای دوچرخه سواری باید قادر به راضی کردن مالک بودند. اما این وظیفه به شکل گروهی انجام می گرفت. اوزیل در رابطه با آن روزها می گوید: “من کوچک ترین عضو گروه بودم و زمانی که به آن انباری راه پیدا می کردیم، سیستم روشنایی به ...
رییس شورا خودش تصمیم می گرفت و خودش تایید می کرد
بخواهند او را بزنند بلکه همه می خواهند که شهردار منتخب شان کاری به نفع مردم انجام دهد. در انتخاب شهردار مطبوعات هم باید از سیاسی بودن اجتناب کنند. رئیس کمیسیون محیط زیست و سلامت شورای اسلامی شهر تهران در بخش دیگری از سخنان خود بیان داشت: چند نکته هم هست که فکر می کنم سلامت شورای شهر را تضمین کند. این شورای شهری که ما داشتیم سالم نبود. دو گروه سیاسی حضور داشتند که تقریباً هم وزن بودند و ...
کیانوش عیاری: انتظار برای اکران کاناپه به منزله کار نکردن نیست
دنبال فرصتی بودم که فیلم سینمایی بسازم. بالاخره بعد از دوندگی های چند ساله، سال 1363، به یمن وجود بنیاد سینمایی فارابی فیلم تنوره دیو کلید خورد. تازه نفس ها را هم سال 58 ساختید، آن را حساب نمی کنید؟ آن فیلم مستند 45 دقیقه ای بود که با سرمایه تلویزیون دقیقا بهار سال 58 فیلمبرداری شد. دهه 60 فعالیت تان کمی بیشتر شد. با توجه به اتفاقاتی که در این دهه افتاده و با همه ...
دلم می خواهد آن دنیا درکنار شهدای دفاع مقدس باشم
نخوابیدم و صبح که آقامهدی از من تلفنی در این باره پرسید، برای اینکه ناراحت نشود به او نگفتم که ترسیده بودم. چندشب بعد آقامهدی پیش ما آمد و گفت شب اول برایتان صلوات فرستادم تا احساس آرامش کنید. محرم با بچه ها به ایران بازگشتیم، اما زمان بازگشت به دلیل انجام عملیات هایی ما را همراه خود نبرد، چراکه می گفت ممکن است در این سفر در تنهایی و دوری از من به شما سخت بگذرد. 18 آذر رفت و ما نیز 28 آذر ...
مصاحبه با تهیه کنندگان مجموعه روایت فتح
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: تا آخر آن سال را کلاً در خوزستان بودم و حدود دو ماه بعدش هم تا اواخر اردیبهشت یا اوایل خرداد 60 رفتم منطقه ی غرب و یک بررسی وسیع در کلّ منطقه کردم، برای اطّلاعات و چیزهایی که لازم بود؛ تا بعد بیاییم و باز مشغول کارهای خودمان شویم. که حوادث تهران پیش آمد و مانع از رفتن من به آن جا شد. این مدت، غالباً در اهواز بودم. از روزهای اوّل قصد داشتم بروم خرمشهر و آبادان؛ لکن نمیشد. علت هم این بود که در اهواز، از بس کار زیاد بود، اصلاً از آن محلّی که بودیم، تکان نمیتوانستم بخورم. زیرا کسانی هم که در خرمشهر میجنگیدند، ...
راز هولناکی که زنم 20 سال آن را پنهان کرده بود
به گزارش نمی توانستم حرف های آن زن غریبه را قبول کنم، سرم درد گرفته بود و چشمانم همه چیز را تار می دید. او بعد از گذشت 30 سال از زندگی سراسر خوشبختی من، رازی را افشا می کرد که تحمل آن برای هر مردی بسیار سخت است. با شنیدن این حرف ها پاهایم سست شد. ساعتی را در کنار خیابان نشستم و به آن چه شنیده بودم می اندیشیدم، آیا امکان دارد زنی 20 سال همسرش را فریب بدهد و با یک دروغ بزرگ سال ها در کنار او زندگی ...
شهلا گوشت تکه تکه شده سپیده را به جای گوشت شتر برای برادرش در شیراز فرستاد
سارق وارد خانه شوند و بعد از سرقت مقداری از لوازم خانه، طلاهای سپیده را با تهدید از او بدزدند. لحظاتی بعد از خروج من از خانه، لیلا و برادرشوهرش وارد شدند و من منتظر بودم که آنها خبر انجام سرقت را به من بدهند تا وارد خانه ام شوم که زنگ زدند و گفتند اتفاق بدی افتاده است، فوراً خودم را به خانه رساندم. وقتی هراسان وارد منزل شدم جسد سپیده را دیدم که در پذیرایی افتاده بود. آنها به من گفتند زمانی که قصد ...
بلایی عجیبی که زن بدبین بر سر شوهرش آورد
از اینکه به هوش آمدم متوجه شدم 2 روز بین مرگ و زندگی دست و پا زده ام. برادرم که به صورت اتفاقی به خانه مان آمده و مرا به بیمارستان برده بود به من گفت که پزشکان گفته اند من با خوردن غذایی که آغشته به سم بسیار قوی بوده در چند قدمی مرگ قرار گرفته بودم. یوسف با اشاره به نقشه همسرش گفت: من مطمئن هستم زهره با ریختن سم در غذایم می خواهد از من انتقام بگیرد و مرا به قتل برساند بنابراین از وی شکایت دارم. در ...
نقشه شیطانی برای عمه با نصب دوربین مخفی در خانه اش
دختر جوان برای انتقام جویی از عمه اش در خانه آنها دوربین مخفی نصب کرد تا تصاویر خصوصی او را به دست آورد و در اینترنت منتشر کند. به گزارش ، تحقیقات در این پرونده با شکایت زن میانسالی در پلیس فتای خراسان رضوی شروع شد. شاکی زن میانسالی بود که می گفت فرد ناشناسی با انتشار تصاویر کاملا خصوصی اش، آبرویش را برده و زندگی اش را به خطر انداخته است.این زن گفت: مدتی قبل از طریق بستگانم متوجه شدم ...
درددل های سپرده گذاران مالباخته کاسپین/ به مجوز بانک مرکزی اعتماد کردیم
را شکسته است. *همچنین یکی دیگر از گرفتاران کاسپین به می گوید: بنده سال 94 می خواستم بعد از اتفاقی که برای موسسه ثامن الحجج افتاد پولم را بردارم ولی وقتی دیدم که موسسه کاسپین از بانک مرکزی مجوز دریافت کرده خیالم راحت شد و منصرف شدم ولی حالا بانک مرکزی پاسخگو نیست و پول مردمی که ثمره یک عمر تلاش و زحمتشان را اندوخته کرده بودند را نمی دهند. وی ادامه داد: بنده شب عید شرمنده زن و ...
ارتباط پنهانی ام با حلیمه چندسال ادامه داشت تا اینکه شوهرش از خارج برگشت
در اعترافات خود گفت: وقتی با زن جوان دوست شدم او از وضعیت زندگی خود گلایه می کرد و مدام از این که همسرش او را کتک می زند ناله می کرد من هم که تحت تاثیر حرف های او قرار گرفته بودم چند بار با همدستی او تصمیم به قتل شوهرش گرفتم ولی هر بار عواملی موجب می شد تا نتوانیم تصمیم خود را عملی کنیم تا این که روز هفدهم اسفند با شوهر این زن که آشپز بود تماس گرفتم و او را به بهانه برآورد هزینه های آشپزی یک مجلس ...
حرف های ناگفته شهرام ناظری در باره موسیقی ایران
، بدون تحلیل آنچه از روی کارآمدن صفویه تا به امروز بر این ملک رفته است، هر نظری ارائه بدهیم از مقصد و مقصود دور است. من درباره بخش های دیگر صحبتی نمی کنم و دغدغه خودم را درباره موضوعات و معضلات هنری مطرح می کنم. هنرمند عرصه موسیقی علاوه بر آنکه نیازمند به آموزش و تربیت موسیقایی و هنری است، در حوزه اخلاقی هم باید تربیت شود. اگر این طور نباشد، شما با شخصی مواجه می شوید که او را هنرمند می نامند و در حوزه ...
بررسی اچ تی سی U Ultra: فقط خوب بودن کافی نیست!
کیفیت فیلم برداری در حد رضایت بخشی قرار دارد و صدا و تصویر هر دو در حدی ستودنی ضبط می شوند. چه چیزی را در دوربین اچ تی سی یو اولترا دوست داشتم؟ عکاسی با یو اولترا برایم جذاب بود. از همان لحظه ثبت نخستین عکس متوجه شدم که به این اسمارت فون می شود اعتماد کرد! به خصوص اگر نور کافی وجود داشته باشد، همه چیز در حد عالی ثبت شده و شما به دوربین گوشی تان می بالید! رابط کاربری دستگاه هم ...
آنقدر شیشه کشیده بودم که نفهمیدم چطوری لیلا را کشتم
نگرفته بودم. موضوع خیلی پیچیده است باید از اول همه چیز را تعریف کنم *خب بگو چه اتفاقی بین تو و لیلا افتاده بود؟ با نسیم که نامزد کردم یک روز قرار گذاشت و لیلا را به عنوان دوست صمیمی و خواهر خوانده اش معرفی کرد. لیلا دختر خوب و مهربانی بود که با یک پسر به نام حسن نامزد بود. نمی دانم چه اتفاقی افتاده بود که حسن لیلا را ول کرده بود و رفته بود با دختر یکی از فامیل های مادریش ازدواج ...
اصرارهای همسرم باعث شد تا خواننده شوم/ خوانندگی در ستاد نماینده مجلس بزرگترین اشتباهم بود
نکرده بودم. تا سال 88 هیچ آوازی بلد نبودم و حتی با اصلاحات و موسیقی و ابزارهای آن اشنا نبودم. چه شد که احساس کردید می توانید بخوانید؟ در جمعی از دوستان نشسته بودیم که همسرم ازم خواست بخوانم اولش قبول نکردم گفتم نه اما اصرار کردن همسرم باعث شد بخوانم بعد از آن نیز چند باری در برخی از جلسات و جمع ها می خواندم بعد ازتشویق های اطرافیانم و دوستی که در اصفهان داشتم تصمیم ...
حجت الاسلام عالی: دینی داریم که سنگ را زیر و رو می کند+گزارش تصویری
خانومم با شما کار خصوصی دارد من هم میرم کناری می ایستم تا کارش را به شما بگوید. خانم پوشیه زده بود. کمی کنار زد پوشیه را هق هق گریه می کرد. می گفت من همان زن لاله زارم. شما آن شب رفتی و من تا ده دقیقه گریه کردم و عهد بستم دست از کارم بکشم و محجبه شدم و خدا همسری به من عطا کرد و حال به کربلا آمده ایم. تو زندگی مرا عوض کردی . اخلاق دینی خیلی انسان ها را زیرو رو می کند حتی اگر سنگ باشد . در ...
قیصریه: شرمنده برخواه شدیم/ مویدی: به زودی جبران می کنم/ طاهری:باید جواب زحمات برخواه را با مدال می دادیم
. من برای نقره و برنز یک ضرب روی تخته رفته بودم؛ قبلا در تمرینات 141 را زده بودم اگر این بار هم این کار را انجام می دادم مدال نقره ام قطعی بود که متاسفانه این اتفاق نیفتاد. طاهری ادامه داد: شرایط مسابقه نزدیک بود و همه وزنه برداران پا به پای هم پیش می رفتند. واقعا شرایط سنگین بود، من فقط یک چیز را بگویم که شرمنده برخواه شدم. او زحمات زیادی برای من کشیده است و حقش بود که جواب زحمات او را ...
دوکوهه و والمر
گذشت و گذشت.شهدا اینجا پیدا شدند و من تماشاگر بودم.با خودم گفتم ببین که بعد از سالها پیدا شدند و تو همچنان اینجا مانده ای.تنهایی عذابم میداد اما نمیدانستم آن طور پیداشوم.چه پیداشدنی بود؟کاش تا ابد پنهان می ماندم . تمام تنم لرزید.تمام تنم لرزید.نفهمیدم چه شد . دوکوهه:آمدم اینجا که از تو بپرسم، از او خبر نداری؟ والمر:از چه کسی؟ دوکوهه:از همان صدا که از ...
افشاگری عجیب بازیگران زن از زندگیشان
محمدی به مدیری او در مورد ورود خود به دنیای بازیگری گفت: مادرم نمی گذاشت وارد فضای بازیگری شوم، مگر اینکه بتوانم به دانشگاه بروم. خوشبختانه در رشته پرستاری وارد دانشگاه شدم و از همان ترم اول در کلاس های بازیگری شرکت کرد. محمدی در پاسخ به این سئوال مدیری که این بازیگر تا چه حد، خود را بازیگری موفق می داند، چنین پاسخ داد: خودم به خودم در بازیگری از 100، نمره 100 را می دهم. حالا ...
مجید مجیدی از فیلم جدیدش می گوید
دارید؟ از زمانی که بسیار جوان بودم فیلم های هندی را تماشا می کردم. در طول سالیان نسبت به فیلم های رای و شخصیت او به عنوان یک انسان احساس نزدیکی کردم. من همچنین با شیام بنگال نیز آشنا شدم و فیلم هایش و خودش را دیدم. همچنین با مرینال سن نیز ملاقات داشته ام. * در مصاحبه ای گفته بودید که فرهنگ های ما مشابه یکدیگر است. روش کار سینمای هند و ایران چقدر تفاوت دارد؟ سینما، سینماست و ...
چگونه با ورشکستگی و بیکاری همسرمان برخورد کنیم؟
خانه بود بدون آن که سرکار برود یا حرفی از اخراجش بزند تا این که روز ششم بغض گلویش ترکید و گفت: نمی دانم چه کنم؟ از این به بعد چگونه باید هزینه های زندگی را تامین کنم و از همه مهم تر چطور از پس مخارج فرزند تازه متولد شده مان برآیم؟! همسرم به هر دری زد، به هر آشنا و ناآشنایی پیشنهاد کار داد و ماه ها تلاش کرد، اما کاری مناسب نیافت، گاهی سعی می کرد بی آن که من متوجه شوم به کارگری برود و ...