سایر منابع:
سایر خبرها
علیخانی جلوی صحنه منشوری ماه عسل را گرفت
سوال پرسید. رجبی گفت: ما دو خواهر و دو برادر هستیم که من آخرین فرزند خانواده هستم. پدرم بازنشسته فرهنگی و مادرم هم خانه دار است. نسترن در پاسخ به سوال علیخانی پیرامون تصور او از ازدواج و مرد ایده آل عنوان کرد: در آن مقطع سنی تصور من یک عشق دوآتیشه و شعله ور بود. عشقی که من سیندرلای قصه و شوهرم شاهزاده سوار بر اسب باشد. زمانی که محمد به خواستگاری من آمد، پدرم مخالف بود. به پدرم ...
بولتن سینما و تلویزیون:ویلایی ها قربانی حسادت و جهالت/ فیلمهای مطرح امسال سینمای ایران کدامند؟
از زندگی این روزهای ماست که باعث افزایش افسردگی و فاصله اعضای خانواده و کاهش اعتماد هم شده، اما به نظر من باید با فرهنگ سازی صحیح، تلفیقی از مولفه های مثبت سنت و مدرنیته را در کنار هم داشته باشیم و از افراط و تفریط در استفاده از چنین فضاها و ابزارهایی پرهیز کنیم و همچنین به معرفی پیامدهای این ابزارهای جدید به نسل جدید بپردازیم. با توجه به تندبادهایی که از هر سو به سمت بنیان خانواده در ...
خود را در مقابل دولت یک منتقدِ مدافع می دانم
بنده در مناصبی همچون مجلس شورای اسلامی، استانداری و ... بوده است و تمایل داشتم آخرین فصل عمر خدمتی خود را در خاکی به اتمام برسانم که در همان خاک اولین فصل آن را شروع کرده بودم و معتقد بودم خوزستان نیازمند توجه به تمام زوایای پیدا و پنهان، فرصت ها، تهدیدها و راهکارهای توسعه یافتن آن می باشد، در صورت مراجعه به سخنان روز معارفه بنده با حضور وزیر کشور در اول آبان ماه 92 نیز مشاهده می شود. در ...
مجوز طرح بوم گردی که میان پرونده های اداری گیر افتاده است
ادامه دهم. وی با بیان اینکه حدود چهار ماه ساختن کلبه طول کشید و از طرفی انتقال مصالح و نبود امکانات در آنجا، کار را دشوارتر می کرد، افزود: در آن زمان تصمیم گرفتم که کلبه را به عنوان پناهگاه در اختیار کوهنوردان قرار دهم و خوشبختانه استقبال خوبی از طرف کوهنوردان و طبیعت گردان شد. وی متراژ زمین خود را ده هزار متر عنوان کرد و افزود: در حال حاضر دو کلبه روستایی داریم که یکی از آنها دفتر مدیریت و دیگری ...
ماجرای زن آمریکایی که با یک تماس تلفنی اشتباهی به تله مرگ 2جوان تهرانی رفت!
به این ماجرا باز کرد. می خواستم شماره دوستم را بگیرم که دو رقم آن را جابه جا زدم و با ماری آشنا شدم. او با من قرار گذاشت. هنگامی که سر قرار رفتم، اصرار کرد با هم رابطه برقرار کنیم، من هم موضوع را با دوستم، آرش، در میان گذاشتم. فکر می کردم او زنی ثروتمند است، برای همین نقشه کشیدیم که او را به قتل برسانیم. مأموران در ادامه تحقیقات با راهنمایی این دو جوان جسد ماری را در جایی که آنها گفته ...
چرا برخی به حساب محمود - حمید پول ریخته اند؟
دلیلش را پرسیدید، مصمم شدم دوبرابر مبلغ قبلی را دوباره واریز کنم. می گوید یک ویلا در لاهیجان داریم که همراه خانواده بیایید؛ به عشق احمدی نژاد در خدمتتان هستیم، رایگان رایگان. احمدی نژاد که رفت، همسرم یک هفته گریه می کرد و نمی دانستم چطور جلوی گریه اش را بگیرم. هرچقدر من به احمدی نژاد علاقه دارم، ضربدر بی نهایت، همسرم به ایشان علاقه دارد. اگر با ما معاشرت کنید، شاید بتوانید علت این علاقه را کشف کنید ...
گریه برای شهادتش را قدغن کرده بود
به گزارش بی باک نیوز؛ شهید حسن محمدی یکی از جوانان شجاع لشکر فاطمیون بود که در اوج جوانی، خانواده اش را رها کرد و به جبهه دفاع از حرم رفت. حسن حتی دوست نداشت اشک مادرش برای شهادت او جاری شود. او که متولد سال 62 در یکی از محله های کاشان بود، 11 سال همراه خانواده اش در افغانستان زندگی کرد. اما در تقدیرش این طور آمده بود که دوباره به ایران بیاید و با اعزام به جبهه مقاومت اسلامی در همین جبهه به شهادت ...
گلریزان احمدی نژاد/100میلیون!
دلیلش را پرسیدید، مصمم شدم دوبرابر مبلغ قبلی را دوباره واریز کنم. می گوید یک ویلا در لاهیجان داریم که همراه خانواده بیایید؛ به عشق احمدی نژاد در خدمتتان هستیم، رایگان رایگان. احمدی نژاد که رفت، همسرم یک هفته گریه می کرد و نمی دانستم چطور جلوی گریه اش را بگیرم. هرچقدر من به احمدی نژاد علاقه دارم، ضربدر بی نهایت، همسرم به ایشان علاقه دارد. اگر با ما معاشرت کنید، شاید بتوانید علت این علاقه را کشف کنید ...
طارمی: خدا کمک کند در آقای گلی هت تریک می کنم/ همه روزه هایم را می گیرم
زندگی فوتبالی اش به این بازیکن خوش اخلاق و کم حرف نزدیک شدیم. فردا: از بازی با لخویا شروع کن. چطور بود؟ – بازی بسیار سختی بود و می دانستیم که آنها از بهترین تیم های آسیا هستند. خوشحالم که توانستیم از سد این تیم خوب بگذریم. فردا: برنامه و هدفتان در این بازی چه بود؟ – می خواستیم در وهله اول گل نخوریم و بعد اگر شد دروازه لخویا را باز کنیم. می دانستیم گل ما در خانه حریف 2 ...
فرخی یزدی روزنامه نگاری که برای آزادی شعر می گفت
کن بره ، زمان زیادی صرف می کنم. اگر به اصرار دوستان یک سال قبل تر این کار را تمام کرده بودم، خیلی از منابع را پیدا نمی کردم و متوجه بسیاری مسائل نمی شدم. الان که با شما صحبت می کنم، به دو مطلب جدید درباره فرخی یزدی رسیدم که یک مورد از آن ها را بعدها خواهم گفت، اما موضوع دیگر به گفته های سهیل محمودی برمی گردد که در فیلم می گوید شاعرانی مثل سیداشرف گیلانی و عارف قزوینی آن قدر شوریدگی داشتند که ...
ازدواج اجباری کودکان در آمریکا/نجات از اعدام با پا درمیانی خواننده ای مشهور/محلی که زمان روزه داری سه ...
را به اسارت ترجیح دادم مشرق: در شهر اهواز بزرگ شده و از دوران کودکی با شهرهای مرزی مانوس بوده است. با پیروزی انقلاب اسلامی راهش را انتخاب کرد و از همان دوران، آموزش نظامی و امدادی را فراگرفت. آن روز گمان نمی کرد که روزی این آموزش ها بتواند قلب ایران را زنده نگه دارد. جنگ که شروع شد، در کنار تحصیل امدادگری و کمک رسانی به مردم جنگ زده را در اولویت قرار داد. او و خانواده اش ...
حاشیه های خردادی؛ احتمال بازگشت بهرام بیضایی به تهران و...
تئاتر آنلاین: فاصله شین تا سین با یک بازیگر اضافه، احتمال خرید بلیط هواپیما توسط بهرام بیضایی برای بازگشت به تهران و دعوت بهاره رهنما از آقایان دو همسره برای دیدن نمایش جدیدش، در نیمه خردادماه جاری بیش از دیگر مسائل، نُقل محافل و جمع های تئاتری بود که حواشی الدوله برای ما روایت کرد. دیروز زمانی که داشتم کم کم آماده رفتن به خانه می شدم سر و کله دوست حاشیه دوست مان پیدا شد. یکی از اخلاق ...
چرا منصوریان بعد از شکست بازیکنان استقلال را تخریب کرد؟
نداشت و همین طور در لیگ برتر نیز بدون برنامه مقام دوم را کسب کرد و در استادیوم با گرفتن جشن ایسلندی همه چیز را به پایان رساند. وی ادامه داد: استقلال مدت هاست که استراتژی و به عبارتی تاکتیک خاص و رو به رشدی را ندارد. حضور منصوریان در استقلال باعث شد تا بدترین اتفاقات در ابتدای فصل رقم بخورد و همچنین حضور این مربی باعث شد بدترین اتفاق در آکادمی، تیم امید و پاس تهران بیفتد و از همه مهم تر ...
ساختار قصه گویی ضعف عمده سینما
پیداکردید؟ در اواخر دانشگاه، دوره انقلاب فرهنگی و پس از آن که سال های سختی نیز بود در تئاتر فعالیت داشتم و چند سال با دوستان و به خصوص با استاد حمید سمندریان و هما روستا که جایشان بسیارخالی است در ارتباط بودم. چندین نمایشنامه را تمرین کردیم، اما فشارها زیاد و کارها تعطیل شد، در نتیجه هرکدام به سویی رفتیم. آقای سمندریان رستورانی دایر کردند و دوستانی آن جا مشغول شدند و در عین حال تمرین ها ...
خستگی از چشم هایش می بارید اما لبخند می زد/ برای نجات دیگران از زندگی اش گذشت/ از احساس خوشبختی زیادی که ...
معدن زمستان یورت انفجار رخ داده، تمام بدنم می لرزید اما به خودم دلداری می دادم که حتما همسرم از تونل بیرون آمده، اما گوشی بهرام در دسترس نبود، قرار شد برادر شوهرم برود معدن و خبری از همسرم بیاورد، اما زمانی که دیگر ایشان هم جواب تلفن من را نداد یقین کردم برای بهرام اتفاقی افتاده، مثل مرغ سرکنده بودم . خواهر بهرام زنگ زد و گفت کسی بهرام را در بیمارستان دیده، انگار دنیا را به من داده بودند ...
حجله شهادت را بیشتر از حجله بخت پسندید
به گزارش بلاغ ، وقتی برای انجام گفت وگو به خانه شهید علی محمد مقدسی رفتم، متوجه شدم تنها دو ماه از فوت مادر بزرگوار شهید می گذرد. با این وجود زن برادر شهید با روی باز پذیرایم شد و گفت وگوی کوتاهی از منش یکی دیگر از سربازان روح الله انجام پذیرفت. شهید مقدسی متولد سال 40 بود که سال 64 و طی عملیات والفجر8 به شهادت رسید. 24 سال در این دنیا زیست و آن قدر گوهر وجودش را ارزشمند کرد تا با سعادت شهادت از ...
شهیدی که دائم الروزه بود
... خیر، من دبیرستان هشتردوی درس خواندم. موقعی که بچه ها مدرسه رفاه می رفتند، من دانشجو بودم. به هر حال وقتی فهیمه را بردند، پدرم به کمک یکی از شاگردان سابقشان که جزو مأمورانی بود که به خانه مان ریخته بودند، توانستند فهمیه را بیرون بیاورند. شهید محبوبه که هیچ وقت گیر ساواک نیفتاد؟ خیر، او خیلی مسائل امنیتی را رعایت می کرد و حواسش حسابی جمع بود. از ویژگی های اخلاقی ...
خدا مرگت بده معصومه/پدر و مادر معصومه علینژاد چگونه می اندیشند؟
کشف کنند. پدرش : لااله الاالله من : شوخی نکن ، درست بگو ببینم چه میگویی؟ شوهرم : چه بگویم؟ چندروز پیش حاج آقا علینژاد را دیدم بهش سلام کردم جواب داد ولی بی آنکه سرش را بلند کند رد شد و رفت. مادر همسرم : زهرا خاله میگوید مادر معصومه خیلی کم از خانه بیرون می آید! خدا نصیب نکند! من : بمیرم برای زرین خانم! بخدا برای ما فقط معلم خیاطی نبود، مادر ...
دست نوشته مادری که برات اعزام و شهادت یک مدافع حرم شد
...! بعد شروع کردم وسایلش را آرام جمع کردم، حرف می زدم و توصیه می کردم که خیلی مواظب خودش باشد و ضد آفتاب بزند و با ما در ارتباط باشد. نمی دانم چطور در چشم برهم زدنی زمان گذشت. قرآن را آوردم، از زیر قرآن ردش کردم، در آغوشش گرفتم و صورت و پیشانی اش را بوسیدم و رفت. پنج ماہ بعد کوله پشتی ای که به او داده بودم تنهایی بدون صاحبش به خانه برگشت. تاریخ اعزام وی را به یاد دارید؟ ...
عده ای غیر منصفانه تهران را شهر سوخته می نامند/ دولت یازدهم یک ریال هم به شهرداری پول پرداخت نکرده است
...: زمانی که به شهرداری تهران آمدم قکر میکردم که بزرگراه آزادگان ساخته شده است اما بعد از مطالعه و بازدید متوجه شدم که این اتوبان تنها یک لاین کندرو دارد و هر روز هم تلفات می دهد به همین دلیل در راستای تکمیل آن هم در دوران مدیریتم اقدام کردم. شهردار تهران گفت: نمی دانم چرا آنها فکر می کنند که مردم اقدامات انجام شده را فراموش می کنند در حالی که این امر غیر ممکن است . قالیباف ...
90 دقیقه در گلستان همراه با راز افزایش کم نظیر پروازها و چالشی به نام ترمینال مسافری(1)
و شوهر کهنسال به سراغ من آمدند و مرتب تشکر می کردند. من فکر کردم که آنها مسافرند و می خواهند از طبیعت و زیبایی های جزیره کیش استفاده کنند و برای همین هم تشکر می کنند، ولی وقتی که پرواز نشست، متوجه شدم که دخترشان در کیش زندگی می کند و رفت و آمد به کیش خیلی برایشان سخت بوده است. آنها زمانی که دخترشان را دیدند، اشک شوق در چشمانشان نشست و آن لحظه و آن روز یکی از روزهای خوب من در فرودگاه گرگان بود. ...
سفره های افطاری باید چگونه باشد؟
مشترکات خود با سایر موجودات فاصله بگیرد و به ملکوت نزدیک تر شود. خداوند سرمایه گذاری بالایی برای روزه دارند که می فرماید روزه برای خودم است و جزای روزه خودم هستم. یعنی جایزه روزه دار خداست. وی پیرامون چگونگی سفره های افطار بیان کرد: چون خداوند روزه دار را دوست دارد و روزه در ساخت و ساز انسان و خانواده و جامعه بشری موثر است بنابراین برای کسی که افطاری می دهد اهمیت قائل است. پیامبر در خطبه ...
بسته خبری سه شنبه 09 خرداد ماه 1396
...> از جمله رئیس دانشگاه اسلامشهر شرحی نوشت. او گفت که هیئت تصمیم گیر در دانشگاه آزاد به وی ابلاغ کرده اند که زمینی را به مبلغ بیش از 50 میلیارد تومان برای پارکینگ دانشگاه از یک خانواده خاص و مقیم خارج کشور خریداری نماید. او با آنها وارد معامله می شود و پس از چانه زنی بسیار این مبلغ را به 36 میلیارد تومان کاهش می دهد. در این میان از سوی وکیل آن خانواده به او پیشنهاد می شود که 10 درصد معامله را به ...
حسین رفیعی: معلم بداخلاقی هستم!
نمی دانستم باید اول لانه را درست کنم و بعد جوجه را داخل آن بگذارم، بلکه خانه را روی سر جوجه درست می کردم که این طور می شد جوجه ام از بین می رفت و دوباره می خریدم! اما از سن 8-7 سالگی در مغازه پدرم که ترمیم عتیقه انجام می داد، کار می کردم و در 10 سالگی در این زمینه استاد شده بودم و برای خودم شاگرد داشتم، این جریان تا سال 70 که وارد دانشگاه شدم، ادامه داشت و بعد از آن هم همان مغازه پدر را آتلیه نقاشی ...
یک روز با ریش و جبه در بیرمنگام: نتایج تکان دهنده ی یک پژوهش میدانی
زمان نوشته بودم و نگه داشته ام: اولین گشت و گذارم در مرکز شهر در بیرمنگام بود، یعنی همان جایی که اغلب می روم و به خاطر اینکه ظاهر آشکارا مسلمان ندارم به هیچ مشکلی هم بر نمی خورم. قبل از خروج از خانه، قدری عطر اسلامی روی جبه ام پاشیدم، کلاه اسلامی ام را بر سر گذاشتم و سوار بر اتوبوس راهی مرکز شهر شدم. روی صندلی نشستم و مشغول خواندن روزنامه شدم. پس از مدتی، گروهی از دختران نوجوان ...
ماجرای بانویی که بالاخره با زور اسلحه از مادرش برای ازدواج رضایت گرفتند!
، مسلح برای خواستگاری به خانه ما آمدند. مادرم وقتی در را باز کرد، ترسیده بود. بعد از اینکه ماجرا را متوجه شد به داخل خانه راهنمایی شان کرد. پس از صحبت های نماینده امام (ره) مادرم راضی شد. هر بار حرف از خواستگاری به میان می آید، همسرم به شوخی می گوید: من با زور اسلحه زن گرفتم. مهریه ام را کتاب شهید مطهری و شهید بهشتی قرار دادم، اما به اصرار مادرم 14 سکه اضافه شد. قرار بود یک هفته بعد از آزادسازی ...
خیانت و پشیمانی؛ قصه زوجی که اشتباهاتشان را پذیرفتند
سرکوفت های نسترن قرار میگیرد از همسرش فاصله میگیرد و درنهایت قصه خیانت او به نسترن باعث طلاق این دو از هم میشود. **علیخانی: برایم دردسر درست نکنید با اضافه شدن محمد به این گفتگوی دو نفره او از پشیمانی خود و اینکه خودش را پیدا کرده و متوجه اشتباهاتش شده گفت و رو در روی نسترن صندلی اش را چرخاند و از او خواست ک ببخشد و فرصتی دوباره بدهد که در این حین علیخانی به شوخی گفت: شما ...
داستان قرآنی سه گناهکار خوش عاقبت
نکرده به خانه بازگشتم. وضع من این بود تا لشگریان اسلامی با شتاب پیش رفتند، و هرچند می خواستم به هر وضعی شده حرکت کنم و خود را به آنان برسانم- و کاش رفته بودم- اما توفیق نیافتم. پس از رفتن رسول خدا(ص) هر گاه از خانه بیرون می رفتم و در میان مردم می گشتم، از این که جز منافقی بدنام، یا ناتوانی معذور، کسی را نمی دیدم افسرده خاطر می شدم. رسول خدا (ص) تا تبوک نامی از من نبرده بود، اما هنگامی که در ...
بی شناسنامه ها را برای تلنگر مسئولین ساختم/ برنامه 3 تا 5 ساله گروههای جهادی برای رفع محرومیت از سیستان ...
انسان و طبیعیت که با رگه هایی از مردم نگاری و مردم شناسی مدنظرم هست، وارد ساخت مستند در این حوزه شدم و در حوزه ببلوچستان 7،8 فیلم ساخته ام. وی درباره نحوه ورودش به مستند بی شناسنامه ها گفت: درمستند سیاهان جنوب ایران که قبلا در استانهای کرمان، بندرعباس، بوشهر، سیستان و بلوچستان و خوزستان ساختم به سیاهانی برخوردم که شناسنامه ندارند. همین موضوع را طرحش را نوشتم. در مرکز گسترش تصویب شد و ساختش ...
پشت پرده اکران ضربتی یک فیلم توقیفی/ آیا الطاف خاص ارشاد نصیب سایر توقیفی سازان نیز می شود؟
تا اثر خود را فیلمی صریح و جنجالی معرفی کند. طراحان پوستر این اثر در اقدامی عجیب با استفاده از المان توالت فرنگی و یک کفش پاشنه بلند قرمز رنگ دست به طراحی این پوستر زدند. جالب آن که سید امیر سیدزاده تهیه کننده این اثر در آن زمان با اظهار بی اطلاعی از انتشار چنین پوستری در استدلالی غیرقابل قبول گفت: من هم این موضوع را از طریق فضای مجازی متوجه شدم و باید در این مورد با کارگردان فیلم صحبت ...