سایر منابع:
سایر خبرها
پایان تلخ ارتباط پنهانی رییس یک شرکت با زن فاسد
، عیاشی و رفیق بازی سبب شد به آلوده شوم. باز هم وضعیت زندگی ام بد نبود. در یک پروژه سرمایه گذاری کردم. سرم را کلاه گذاشتند. پول بادآورده را باد برد. من ماندم با دست خالی. باید زندگی ام را از نو می ساختم. دخترم را به پسر برادرم دادم. دامادم معتاد بود و از هم جدا شدند. پس از مدتی فهمیدم او هم معتاد است. بیکاری، کرایه خانه و... .برای ما که زندگی مرفهی داشتیم تحمل این شرایط سخت بود. پسرم هم به بیراهه رفت. همسرم در یک کارگاه کارگری می کند و.... آمده بودم شیشه بخرم دستگیر شدم. اخبار زیر را از دست ندهید: اخبار زیر را از دست ندهید: ...
آخرین سرنوشت مرد تهرانی که زنش در شکم او GPS وصل کرده بود! +عکس
شکم من GPS جاسازی کرده بود و همه رفتارهایم را تحت نظر داشت تا اینکه تصمیم به قتل او گرفتم. وی افزود: روز دخترانم در مدرسه بودم که سناریوی قتل را به اجرا رسید. همیشه به خاطر GPS که داخل شکمم بود با همسرم اختلاف داشتم تا اینکه روز جنایت با هم داخل اتاق پذیرایی درگیر شدیم و به سمت داخل حمام درگیری ما ادامه داشت که در آنجا با طناب پرده همسرم را خفه کردم وبا پلیس تماس گرفتم. ...
ازدواج مجدد زوج طلاق گرفته پس از اسیدپاشی
به گزارش شریان نیوز ، خبرجنوب نوشت: مرد جوان که با همدستی همسرش برای انتقامجویی از یک مغازه دار نقشه اسیدپاشی طرح کرده بود، چند سال پس از این حادثه زمانی که به شیراز بازگشتند، دستگیر شدند. چندی قبل مردی جوان در مغازه خود در شیراز نشسته بود که ناگهان فردی با صورتی پوشیده وارد شد. فرد ناشناس یک بطری در دست داشت و در یک چشم برهم زدن محتویات آن را روی سر و صورت جوان مغازهدار ریخت و گریخت ...
سرنوشت پیامک بازی شبانه یک مرد با زن غریبه
بازی شبانه بودم که ناگهان همسرم گوشی را از دستم قاپید و آن را به دیوار کوبید! از این حرکت مرضیه به شدت عصبانی شدم و گلویش را با دست محکم می فشردم که فرزندانم مرا کتک زدند. من هم چاقویی را که زیر رختخواب بود برداشتم و ضرباتی به همسرم زدم و چند ضربه هم با ته دسته چاقو به سر پسر بزرگم کوبیدم. سپس از خانه فرار کردم! گزارش حاکی است با اعترافات صریح متهم این پرونده جنایی، دستور بازداشت موقت ...
داستان شیرزنان قهرمان ایرانی/توییت مردم و چهره ها+تصاویر
به استادمان هم نگفته بودیم که چه مشکلی داریم. شهربانو منصوریان همچنین یادآور شد: در آبشار سمیرم و در همان جا که اسب را کرایه می دادم سر یک موضوع اختلاف برانگیز با همسرم آشنا شدم که در آن لحظه برای حمایت از من همه تلاش خود را به کار گرفت البته پس از ازدواج نگران خانواده ام بودم تا این که الهه به اردو رفت و با یک جایزه 900 هزار تومانی بازگشت و این گونه خیالم راحت شد که می توانم مسئولیت خانواده ...
دیداری با همسر خلبان شهید شیرودی
.... موقع شالیکاری مرد جذابی می شد. سیمرغ آسمان های کردستان تا زانو توی گل می رفت و نشا می کاشت. صدای آواز خواندنش را نه اما صدای قرآن تلاوت کردنش را شنیده بودم. همه را جذب خودش می کرد. هر شب یکی از اقوام را به گعده دعوت می کرد. خوشی های شاطرآبادی اما انگار دوام چندانی نداشته است: جنگ که آغاز شد خانه خواهرم دعوت بودیم. اکبر تازه از پادگان برگشته بود. دست هایش را می شست که صدای مهیب انفجار آمد. رفت ...
حداقل این دوازده فیلم سینمایی تا 10 مرداد رفع توقیف می شوند
؛ ماجرا به یک آسایشگاه روانی و شش روانی مقیم این آسایشگاه مربوط می شود! فیلم به ارتباط با حوادث سال 88 متهم شد و نتوانست مجوز اکران دریافت کند و کمال تبریزی نیز علی رغم تلاش هایی که داشت نتوانست این سوءتفاهم ها را برطرف کند و فیلمش را از توقیف درآورد. کمال تبریزی درباره رفع توقیف فیلمش گفته بود: خیابان های آرام از آن دست فیلم هایی است که خیلی دلم می خواهد در سینما نمایش داده شود و عکس العمل ...
برای بچه دار شدن، هیچ گاه دیر نیست!
همیشه با این مساله مخالفت می کردم و با همسرم درگیر بودم، اما او بچه دوست داشت. به همین خاطر می خواست این فرصت را به من هم بدهد که آماده شوم. او بود که پنج سال پیش پیشنهاد کرد که از روش فریز جنین استفاده کنیم. کار سختی نبود و برایم بهتر از آن بود که یکباره خودم را مادر ببینم. سعی کردم دلش را به دست آورم این بود که جنین های سه روزه مان را فریز کردیم. مراحلش مثل IVF است و 2 تا 4 هفته زمان می برد ...
زنان دوم، بعد از شوهرانشان...!
که اگر در بیست و پنج سالگی زن مردی که در دهه ششم زندگی اش بود، نمی شد دیگر هیچ کس نمی خواست با او ازدواج کند. دخترش حالا با کمک خرجی کمیته امداد و یکی دو خیریه دیگر به مدرسه می رود، تابستان ها هم در کارگاه قالی کار می کند، سلیمه تا همین چند وقت پیش یک گاو هم داشت، اما می گوید گاو را هم داده ایم رفته است، حالا خودش مانده و دختر و پسرش. امیدوار است که با پول فروختن گاو بتواند خانه اش را ...
بسته خبری پنجشنبه 11 خرداد ماه 1396
بیرون کردن فقر و بیکاری بدون التماس کردن به آمریکا، کمتر از بیرون کردن صدام نیست. شک نداشته باشید که ایران دوباره تحریم خواهد شد؛ اما نمی دانند که این دفعه ایرانیان یک انقلاب راه می اندازند و تهدیدات را به فرصت تبدیل می کنند. ✅ @safir_channel شبکه خبری سفیر, [30.05.17 13:34] [ Photo ] مشاجرات لفظی اعضای لیست امید برای انتخابات روز گذشته هیأت رئیسه مجلس ...
محکومیت دو سارق منزل به قطع دست
...> بله دو دختر دارم. چرا سعی نکردی کاری پیدا کنی و دست به سرقت نزنی؟ اشتباه کردم. اگر دستانت قطع شود چه کار می کنی؟ نمی دانم و الان سخت پشیمان هستم تمام تلاشم را برای جلب رضایت شکات انجام می دهم اما واقعاً تنها هستم و در زندان دستم به کسی نمی رسد که یاری ام کند. الان خانواده ات کجا هستند؟ خبری از آنها ندارم و نگران همسرم هستم ولی همگی شان فراموشم کرده اند! اموال سرقتی را کجا می بردید؟ به مالخر می دادیم که الان تحت تعقیب است. او هم پول کمی به ما می داد. منبع: روزنامه ایران ...
اعتراف مرد بی حیا !
همسر و فرزندم نیز از ارتباط با زنان خیابانی شرم نداشتم. همسرم به امید آن که راه درست زندگی را پیدا کنم، 3 سال تمام این شرایط را تحمل کرد اما زمانی که در گرداب فلاکت و بدبختی غرق شده بودم، طلاقش را گرفت و چند روز دیگر نیز باید دادگاه تکلیف حضانت دخترم را مشخص کند، ولی به حرم امام رضا(ع) رفتم و به درگاه خداوند توبه کردم. حالا هم می خواهم کنار همسر و فرزندم باشم و گذشته را جبران کنم ... ...
قصه متأثر کننده خواهران منصوریان در ماه عسل
موقع پدر بیشتر شرمنده شد. من بهش حق می دهم. زندگی سختی داشت. الهه ادامه داد: من میگم بابا نباید می رفت. من بابام را خیلی دوست داشتم. من هیچ چیزی از او نخواسته بودم؛ حضورش در خانواده ما کافی بود. من به پدرم حق نمی دهم. ما حاضر بودیم که این قهرمانی را نداشتیم اما در سختی ها پدرم کنارمان بود. الهه این حرف ها را در حالی می زد که به شدت گریه می کرد. با حرف های او خواهران دیگر هم گریه کردند و ...
برایم باورش سخت بود وقتی دیدم او از همسرم چنین مطلبی خواسته!
هادی همچنان ادامه داشت. تلفن های مشکوک و مکرر او توجه مرا به خودش جلب کرد تا این که یک شب پیامک تهدیدآمیزی از سوی یک زن ناشناس را در گوشی همسرم دیدم و پنهانی پاسخش را دادم. در افکار خودم می پنداشتم که اگر آن زن رابطه ای با همسرم داشته، با خواندن این پاسخ، دست از سر او بر می دارد، اما من در خیال خامی بودم و از پشت پرده این پیامک ها اطلاعی نداشتم، چرا که چند ساعت بعد با ورود آن زن به خانه ...
طلا فروش اعتماد زنان جوان را جلب می کرد و به آنها ..
نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد سپس شاکیان در جایگاه حاضر شدند و شکایت خود را مطرح کردند. یکی از شاکیان گفت: مدتی بود از همسرم جدا شده بودم و برای ادامه تحصیل به مدرسه بزرگسالان می رفتم. یک روز در راه مدرسه به عنوان مسافر سوار ماشین پراید متهم شدم. او خود را طلافروش معرفی کرد و شماره من را گرفت و گفت طلاهای کهنه را با طلای نو تعویض می کند. بعد از مدتی با من تماس گرفت و ابراز علاقه کرد. ابتدا ...
عشقی که رنگ خون گرفت
. خانواده ام را بدبخت کردم. من با این جنایت و کار اشتباهی که کردم، تیشه به ریشه زندگی ام زدم. 110 این اخبار را از دست ندهید: صحنه های دردناک از رها کردن کودک خردسال توسط مادر کنار خیابان! + تصاویر خانم منشی شوهر دار فریب وعده های پسر جوان را خورد و .. + عکس صحنه ای از درگیری نمایندگان مجلس ایران که حاشیه ساز شد + عکس یک مار صد و پنج سانتی در یکی از خانه ها زنده زنده..+عکس انداختن آب دهان، ماجرای مرد کثیف و آزار 2 دختر جوان را لو داد + عکس مرد جوان کرجی با ربودن دختری هفت ساله بدون توجه به التماس هایش او را .. ...
شلاق و 41 سال زندان به خاطر رفتار شیطانی با 6 دختر+ عکس
برایم تعویض کند. من که به او اعتماد کرده بودم طلاهایم را به او دادم اما دیگر از مرد جوان خبری نشد. در حالی که تلاش برای ردیابی متهم فراری آغاز شده بود چند شکایت مشابه دیگر به پلیس رسید. بررسی ها نشان می داد مرد جوان با فریب دختران آنها را به دام می انداخت و پس از طلاهایشان می گریخت. در حالی که تعداد شاکیان این پرونده به شش نفر رسیده بود ماجرای آزار سه نفر از قربانیان نیز مطرح شد. ...
درخواست طلاق به خاطر زندگی در کنار مادر
زن میانسال زمانی که تصمیم گرفت برای همیشه به آمریکا برود و در آنجا زندگی کند، هرگز تصور نمی کرد این کار به نابودی زندگی مشترک تنها دخترش ختم می شود. به گزارش ، دختر 20 ساله این زن، وقتی دید مادرش آمریکا را برای ادامه زندگی انتخاب کرده، تصمیم گرفت به زندگی مشترک با شوهرش پایان دهد تا بتواند در کنار مادرش زندگی کند. شوهر 28 ساله این زن در این باره به قاضی دادگاه خانواده گفت: یک سالی می ...
روایتی از زندگی مردی که حدود یک قرن دوری طایفه پدری را تحمل کرد؛ پایان فراق 84 ساله با وجود 120 نوه
ما کسی را نداری؛ اما همیشه در ناخود آگاه خود به دنبال گمشده و پاسخ به سوالات بی پایان ذهنم بودم. از شرایط و مراحل زندگی خودتان در گذشته بیشتر بگوئید؟ شبانی: کودکی و نوجوانی را با کار در کشاورزی و چوپانی در روستای مادریم گذراندم و در سن پانزده سالگی ازدواج کردم، البته خودم دختر مورد علاقه ام را انتخاب وبه خواستگاریش رفتم و با حاصل تلاش خودم زندگی مشترکمان را آغاز کردیم با ...
خانواده زندانیان در انتظار حمایت
کارگاه خیاطی کار می کردم و فقط 450 هزار تومان می گرفتم. بعد از تعطیلی شرکت، ماهی 400 هزار تومان از طریق بافتن فرش به دست می آورم که با پول یارانه و حمایت مالی انجمن، حدود 700 هزار تومان می شود، اما این پول کفاف زندگی من و دو دخترم را نمی دهد. یکی از آنها کلاس پنجم است و به بیماری افسردگی مبتلاست. باید تحت نظر روانپزشک باشد و ماهی یکبار هم آمپولی تزریق کند که صد هزار تومان پول آن است. دختر دیگرم هم ...
خداحافظی تلخ زن اعدامی با نوزادش در مشهد
، همسرم از من خواست محموله شیشه را با نوزادم به مشهد ببرم. دست به کار شدم و با طفل بی گناهم راه افتادیم؛ اما فارغ ار آنچه در انتظارمان است، این بار به مقصد نرسیده و دستگیر شدیم. بی تابی برای فرزندان دوباره قرارش را می گیرد و پس از گریه طولانی که در لابه لای آن نام تک تک فرزندانش را صدا می زند، چشمان خشک از اشکش را به من می دوزد و می گوید: چون نوزاد شیرخوار داشتم، با بچه به زندان رفتم. این اواخر ...
راز مرگ مشکوک متخصص بی هوشی پس از زایمان/ جدایی دردناک آزاده از آرمان + عکس و سند
انجام داده مراجعه می کند و پس از بستری و انجام برخی اقدامات طی چند روز بستری حال عمومی مساعد ولی مجدد بدحال می شود؛ حالی که خانواده تصمیم می گیرد آن را به بیمارستان های دیگر منتقل کنند تا شاید راهی برای نجات او پیدا کنند ولی علیرغم تلاش کادر درمانی و خانواده بخت یار بیمار نبود و پزشک پس از چند روز دست و پنجه نرم کردن با مشکلات برای همیشه ترک دنیا می کند. جسد متوفی در سازمان پزشکی قانونی ...
41سال زندان برای جوانی که 6 زن را آزار داد و طلاهایشان را دزدید - مجرم در دادگاه:تجاوزنکردم،صیغه کر
... وقتی دخترم را به کلاس زبان رساندم، می خواستم به خانه بازگردم که امیر پیشنهاد داد خودش مرا تا جلوی در خانه می رساند و در میان راه بودیم که ناگهان امیر شروع به لرزیدن کرد و حالش بد شد. ترسیده بودم که امیر از من خواست از سوپرمارکت آب بخرم. به سرعت خودم را به مغازه رساندم و وقتی شیشه آب را خریدم متوجه شدم که کیف پولم در کیف دستی ام داخل خودرو است و به سمت خودرو حرکت کردم که دیدم هیچ اثری از ...
41سال زندان برای جوانی که 6 زن را آزار داد و طلاهایشان را دزدید/ مجرم در دادگاه:تجاوزنکردم،صیغه کردم
صدای لرزان گفت: روز حادثه همراه دخترم در کنار خیابان منتظر تاکسی بودم و می خواستم دخترم را به کلاس زبان برسانم که در این لحظه این متهم با پراید سبزرنگی جلوی پایم توقف کرد و چون احتمال می دادم مسافرکش است سوار بر خودرویش شدم و ما را به کلاس زبان دخترم رساند. وقتی دخترم را به کلاس زبان رساندم، می خواستم به خانه بازگردم که امیر پیشنهاد داد خودش مرا تا جلوی در خانه می رساند و در میان راه بودیم ...
فیلم: شرح حدیث ترس از خدا و امید به فضل الهی توسط رهبر معظم انقلاب/ آیت الله مجتهدی: خود را برای سفر ...
خداوند هم خواندن و درخواست کردن از خودش را مطلوب دانسته است و هم خود پاسخ دادن به درخواست ها را از سوی خودش تضمین نموده است و حال که ماه رمضان , ماه ضیافت الهی است و برکت و رحمت و مغفرت در آن بی کران ارزانی شده است به تبع اولی درخواست , دعا , مناجات , توبه به درگاه الهی و درخواست غفران از جایگاه ویژه ای برخوردار است . اتفاقا حضرت در ادامه ی خطبه ی شعبانیه می فرمایند : فإنّ الشّقی مَن حُرِمَ غفرانُ اللهِ فی هذا الشَّهرِ العَظیم : همانا اهل شقاوت آن کسی است که در این ماه با عظمت از غفران الهی محروم بماند . ...
60 روز معلق روی دریا/ وقتی باد صیادان را از چابهار تا کنیا می برد
بیدار کردیم. می دانستیم که دیگر کاری از دست ما ساخته نیست. این روز شصتم سفر است. حبیب: وقتی ماهی ها را به دریا می ریختیم خدا می داند چه به دلمان گذشت که حاصل دسترنجمان را به دریا می ریختیم. ناخدا: در غذا سرفه جویی کردیم و غذا داشتیم هنوز. از استاندارد هم دو نفر کمتر بودیم. چون ملوانان می خواستند که پول بیشتری گیرشان بیاید، پس مسئولیت بیشتری هم قبول کردند تا دو نفر کمتر از حد ...
تیم ملی فوتبال دستی چگونه قهرمان جهان شد؟
؛ آنقدر که با سرعت به این طرف و آن طرف می رود. تا به حال بازی به این زیبایی ندیده بودم. اخروی می گوید این تازه دستگرمی است اسدی و امینی شبیه فوتبال روی چمن با آدمک ها پاسکاری می کنند و با یک چپ کش توپ را وارد دروازه حریف می کنند. دلم می خواهد پشت دسته ها بروم و بازی کنم اما این کار جرأت زیادی می خواهد. تیم ملی زنان هم دست کمی از مردان ندارد و آنها هم از جمله حرفه ای های جهان هستند. عاطفه دهقان ...
خطرات نیّاتِ خیر
قابل توجّهی از تردید خواندم و با تردید وارد این گفتگو شدم. مدت ها بر این باور بودم که همدلی بنیان همبستگی انسانهاست (به دلایلی که در ادامه توضیح خواهم داد). بنابراین اگر حق با او باشد، من تقریباً در تمام طول زندگی ام بر خطا بوده ام. بعد از خواندن کتاب و شرکت در این گفتگو، اکنون فکر می کنم او (در اکثر موارد) بر حق است. شان ایلینگ 3 : همدلی را چطور تعریف می کنید؟ و وجه تمایز آن ...
ماجرای صیادان ایرانی که از آفریقا سر در اوردند
. با آقا رسول و حبیب از قبل آشنا بودم. یک روز قبل سراغشان رفتم و گفتم می خواهم بروم و بچه ها را جمع کردم. برنامه سفرم 45 روزه بود . حبیب که 21 سال دارد و در همسایگی نا خداست، به ناخدا اصرار کرده بود او را هم به این سفر ببرد و در این باره می گوید: من قبلا صیادی کرده بودم اما چهار سال بود که دریا نرفته بودم. ماجرایی پیش آمد که نمی خواستم روی زمین بمانم. عاشق شدم. می خواستم ازدواج کنم و در ...
بعداز 173 بار اهدای خون، از سوزن می ترسم
اهدا می کنند؟ یک دختر و دو پسر دارم. دخترم مشاور حقوقی اداره برق در کرمان است. پسرم فوق تخصص متالوژی مواد در کاناداست. آن یکی پسرم هم مهندسی مکانیک خوانده و در زنجان در ارتش کار می کند. بچه های من زمانی که دیدند با این انگیزه خون می دهم، آنها هم از 15 سالگی شروع کردند به اهدای خون. همسرم هم در 65 سالگی خون اهدا می کند. ما اولین خانواده اهدا کننده خون هم هستیم. من فرزندانم را به اهدای ...