سایر منابع:
سایر خبرها
اخاذی از مردان در خانه زن صیغه ای
اخاذی کرده است. من از حرف های آن مرد متوجه شدم که این زن به این شیوه از مردها اخاذی می کند به خاطر همین او را ترک کردم. او درباره سرقت خودرو هم گفت: من سواری پژو را از پردیس به صورت وکالتی خریدم و سند را به نام زدم، اما خودرو مقابل خانه ام سرقت شد تا اینکه پلیس به من خبر داد آن را در خانه پردیس کشف کرده است. به دستور بازپرس تحقیقات بیشتر از متهمان در جریان است. منبع: روزنامه جوان ...
200 میلیون تومان برای بخشش قاتلان دختر جوان
ازدواج کردم اما گفت که یک دوست به نام محسن دارد و می خواهد با او ازدواج کند. تا اینکه چند روز بعد محسن با من تماس گرفت و گفت به هیچ عنوان قصد ازدواج با او را ندارد و می خواهد این دختر را از خودش دور کند. بعد هم از من خواست با اجرای نقشه ای کاری کنیم که دیگر این دختر با او تماس نگیرد. صبح روز بعد در تماس تلفنی از نسرین خواستیم با هم برای گردش به بیرون برویم. او را سوار ماشین کردیم و به ...
دنیا باید به زیارت خاک ایران بیاید
لحاظ معنوی بود یا خودتان هم کمک مادی کردید؟ من یک هنرمندم و این کمک مالی من باید پنهان بماند که چقدر دادم. ولی من کم آوردم در برابر این دختربچه که گوشواره هایش را داد. قرار بود بروم زندان رودر رو زندانیان را ببینم، اما در برابر این دختربچه کم آوردم. نه فقط من، بلکه همه کم آوردند. کار آن دختر بچه خیلی عظمت دارد. چند نفر آزاد شدند؟ دقیق نمی دانم، اما الحمدلله این ...
مرد برج ساز از قصاص گریخت
دیدنش رفتم و طلبم را خواستم. به من گفت هزینه چند میلیونی بیمارستانم را پرداخت کن تا من مرخص شوم و بدهی میلیاردی ام را به تو بپردازم. منهم برای اینکه به طلبم برسم او را ترخیص کردم اما او حاضر به پرداخت پول نشد. او بسیار مریض بود و با وزن سنگینی که داشت اصلاً توانایی حرکت نداشت. با چنین وضعی که داشت دو روز بعد از ترخیص شدنش او را به خانه ای بردم و نگهش داشتم تا طلبم را وصول کنم تا اینکه باهم ...
اشک پشیمانی پسر جوانی که در حالت مستی قاتل شد+ عکس
متوجه نشدم چاقو به پهلوی او فرور فته است. همان موقع به خانه برگشتم و ساعتی بعد به قتل بازداشت شدم. وی ادامه داد: می دانم اشتباه کرده ام و این پشیمانی بی فایده است. پدرم که نگهبان یک باغ بود سال قبل به خاطر سرقتی که از باغ شد بازداشت شدو به افتاد. حالا مادرم با دستفروشی خرج زندگی خودش و دو خواهرم را تامین می کند. من از اولیای دم تقاضا دارم تا به خاطر مادر و دو خواهرم مرا ببخشند. در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند. این اخبار از دست ندهید: اخبار زیر را از دست ندهید: ...
دام زن شیاد و پدرخوانده برای مردان
زن جوان باعث شد تا به او علاقه مند شوم و تصمیم بگیرم با او ازدواج کنم.بعد هم او مرا به خانه خواهرش دعوت کرد که البته متوجه شدم خانه متعلق به ناپدری اش بوده است. هنوز چند دقیقه ای از حضورم در آن خانه نگذشته بود که دو مرد وارد اتاق شدند. یکی از آنها ظرف اسیدی در دست داشت و تهدید کرد اگر همان موقع 40 میلیون تومان به او ندهم، اسید را به رویم می پاشد.من که حسابی ترسیده بودم با برادرم تماس ...
از شب اول عروسی خواسته های شوهرم آزار دهنده بود و من تحملش را نداشتم!
با حرف مجابش کنم اما کوتاه نمی آمد به همین دلیل تصمیم به طلاق گرفتم. راستش طلاق در خانه ما تعبیر وحشتناکی داشت. به همین خاطر خانواده ام به شدت مخالفت کردند. آنها حتی به تهدید خودکشی من توجه نکردند و چون دیدم هیچ راهی ندارم قرص خریدم و با حل کردن آنها در آب اقدام خودکشی کردم اما مادرم فهمید و زود به دادم رسید. بعد از این اتفاق مجوز طلاقم از سوی پدرم صادر شد. اما از وقتی جدا شدم بیشتر از اینکه شاد ...
رازگشایی از معمای قتل مدیر بانک
پیش آمد و پولم را خواستم. ولی مدیر بانک می گفت برای بازپرداخت این پول باید مدتی به او زمان دهم. اما من نیازمند این پول بودم. شب حادثه به طور اتفافی نشانی خانه او را یافتم. سراغ دوستم رفتم و همراه وی به مقابل خانه مدیر بانک رفتیم. با خودمان چسب بردیم تا اگر مقاومت کرد دست و پاهایش را ببندیم. او، ما را به خانه اش راه داد. درباره باز پس گرفتن پول حرف زدیم که از ما زمان خواست. متهم به قتل ...
7 روز از عقدم نگذشته بود که شوهرم از قرار من و محسن در آن روز باخبر شد!
در خودرو پژو پرشیا با شلیک گلوله به قتل رسانده و در تاریکی شب گریخته بود. زن جوانی هم که داخل خودرو مقتول بود به مأموران کلانتری جنت آباد گفت: هفت روز قبل به عقد موقت مازیار درآمده ام. اما او وقتی از علاقه حسین-مقتول- به من باخبر شد، مجبورم کرد او را به خیابان سردار جنگل بکشانم.اما به هیچ عنوان از نقشه شوهرم خبر نداشتم و نمی دانستم می خواهد دست به جنایت بزند. با مشخص شدن هویت متهم ...
دختر 19 ساله گفت مسبب رفتارهای کثیف من پدر و مادر کثیف تر از خودم بود!
که مرا تحویل پدربزرگم دادند و من در یکی از روستاهای کاشمر بزرگ شدم. 14 سالم بود که با جوان 29 ساله ای از اهالی روستا ازدواج کردم ولی او مردی معتاد، بدبین و بداخلاق بود. در مدت 6 ماهی که به عقد او درآمده بودم سختی های زیادی کشیدم چرا که نه تنها بیکار بود بلکه پس از مصرف مواد مخدر دچار توهم می شد و به من تهمت می زد. به همین خاطر 3 روز بعد از برگزاری مجلس عروسی تقاضای طلاق دادم ...
زن تهرانی که مورد آزار قرار گرفته بود: کاش مرا کشته بودند اما!
و در ادامه نیز مرا وسوسه کرد تا دست به رابطه سیاه زدم. کارآگاهان در ادامه تحقیقات پی بردند که کامران دوسال قبل در یک تصادف مقصر شناخته شده است و سابقه زندان دارد. تیم جنایی در گام بعدی تجسس ها برای دستگیری سیامک دست به کار شدند و با اطلاعاتی که از همدستش به دست آمده بود خیلی زود مخفیگاه وی ردزنی شد و روز 5 خردادماه این متهم در یک زمین کشاورزی دستگیر شد و به جرم خود اعتراف کرد ...
راز قرار ملاقات کثیف مرد جوان با همسر باجناقش لو رفت! + عکس
در خواب بوده به قتل رسیده است. همسر مقتول که تنها شاهد جنایت بود، به کارآگاهان گفت: 10 روز قبل شوهر خواهرم پرویز به خانه ما آمد و گفت با خواهرم مشکل پیدا کرده و چون بیکار بود از شوهرم شایان خواست تا برایش کاری دست و پا کند. چند روزی در خانه ما بود تا اینکه صبح امروز با صدای فریاد همسرم از خواب پریدم. همان موقع پرویز را دیدم که با چاقویی خون آلود در دستش روی سینه شوهرم نشسته است. وقتی مرا دید به ...
بعد از تلفن های مشکوک، وقتی زنم را تعقیب کردم دیدم او به محل کارش نرفت / با واقعیت تلخی روبرو شدم!
خیابان افتاده بود، برداشت و به طرف من حمله کرد. پس از دعوایی که در خیابان داشتیم، به خانه برگشتیم. با یکدیگر درگیر شدیم. چاقوی آشپزخانه را برداشتم و با آن چند ضربه به نیلوفر زدم؛ نیلوفر خونین روی زمین افتاد. به این ترتیب، با توجه به مدارک موجود، کیفرخواستی علیه این مرد جوان صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. مرد جوان پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه رسیدگی و بعد از ...
صاحبخانه وقتی تازه داماد نبود سراغ نوعروس رفت و ...
به گزارش گروه در این که یکم خرداد سال 91 در ساختمانی واقع در خیابان ابوذر تهران رخ داده بود، مردی در تماس تلفنی با از وقوع جنایتی هولناک در خانه اش خبر داد. همزمان با حضور مأموران و بازپرس کشیک در محل قتل، مرد صاحبخانه مصطفی - 38 ساله – که کفاش بود به پلیس گفت: چند ماهی بود که یکی از اتاق های خانه ام را به زن و مرد جوانی اجاره داده بودم. آنها یک دختر نوجوان داشتند و هر روز در اتاقشان مصرف می ...
عاشق سمیه شده بودم که فهمیدم او با دوستم هم ارتباط دارد و ...
متوجه شدم ، خیلی عصبانی شدم و بیشتر به انتقام فکر کردم. واکنشت چه بود؟ مدتی که گذشت، رحیم گفت سلاح دارد و می توانیم سمیه را بکشیم. روز حادثه سلاح را برداشتم و مقابل خانه سمیه و شوهرش رفتم. آنجا هر دویشان را به گلوله بستم و کردم. سمیه کشته شد، اما شوهرش زنده ماند. چطور دستگیر شدی؟ به غرب کشور فرار کرده بودم که پلیس دستگیرم کرد. این اخبار از دست ندهید: اخبار زیر را از دست ندهید: ...
سرویس خصوصی ام بود و پس از یک درخواست دیگر او را ندیم تا اینکه ...
.... این گونه بود که منزلی را در منطقه قلعه خیابان مشهد اجاره کردم و به کار دوره گردی مشغول شدم. این بار لوازم خانگی و ظرف و ظروف را در کوچه پس کوچه های شهر به صورت نقدی و اقساطی می فروختم. وقتی مدت اقامتم در ایران به پایان می رسید چند روزی نزد خانواده ام بازمی گشتم و دوباره به صورت قانونی به ایران می آمدم تا به کارم ادامه دهم چرا که ما در افغانستان شرایط تحصیل نداشتیم و به همین خاطر من بی سواد ...
قاتل دلارفروش خیابان فردوسی در قزوین دستگیر شد
درخواست کارت شناسایی کردم اما ناگهان او اسلحه کمری را از زیر لباسش خارج و شروع به تهدید من کرد؛ دیگر اطمینان پیدا کرده بودم که این شخص مأمور نیست و قصد سرقت وجوهات نقد و پول هایم را دارد؛ با او درگیر شدم که ناگهان گلوله اول شلیک شد و به من برخورد کرد؛ خودم را به روی دستی که اسلحه سارق در آن بود انداختم و همین موضوع باعث شد تا اسلحه از دست سارق خارج شده و زیر صندلی بیفتد. درگیری ما در حالی ادامه داشت که ...
وابستگی مبارزه مثبت با مبارزه منفی
نداشته باشد: تَذُودَانِ و مردی که توان کار داشته باشد، در خانواده نباشد: أَبُونَا شَیْخٌ کَبِیرٌ. ه) رفت و آمد زن در بیرون از خانه بر اساس حیا و عفّت باشد: ... تَمْشِی عَلَی اسْتِحْیَاءٍ... (القصص/25). و) پدر باید از رفتار فرزندان خود آگاه باشد و در مقابل حرکات آنان عکس العمل مناسب نشان دهد (ر.ک؛ قرائتی، 1378، ج 9: 3739). در صحنه ای دیگر می بینیم که حضرت مریم(س) که ...
گفت وگو با حامل نامه آیت الله کاشانی به مصدق
.... آخر سر هم که به توده ای ها گفت دیگر از دست من کاری ساخته نیست. *ظاهراً تا اواسط روز 30 تیر، همین حرف را به دیگران هم زده بود. اول رفتند اصل 4، بعد رفتند خانه همسایه معظمی، بعد از درخت پائین آمدند و از روی چند تا میز و کرسی رفتند بالا و رسیدند به خانه آقای هریس چیان که پسرش اینجا دیروز پیش من بود که می گفت در شمیرانات بودند. بعد گماشته شان تلفن کرده و گفته بود که آقای دکتر مصدق و ...
کاهش وزن 30 کیلویی با 3 نکته ساده و مهم!!
... به نظر من بلند کردن وزنه، راز کاهش وزن است. بدون توجه به حرف های مربی، عقیده ام این بود که ورزش هوازی برای کاهش وزن، مانند یک قرص جادویی عمل می کند. اما وقتی تردمیلم خراب شد، مجبور به اضافه کردن وزنه در تمریناتم شدم و این کار واقعا جواب داد. بعد از یک هفته، توانسته بودم هفت روزه یک کیلو و نیم وزن کم کنم. متوجه شدم که وزنه می تواند سریع تر مرا به سمت هدفم ببرد، بنابراین کار با آن را شروع ...
نقره داغ کردن صاحبان طلا در آق دره تکاب
به گزارش کردپرس حالا او با زنان اهل آق دره وسطی که در جریان تجمع روز پنجشنبه در مقابل معدن مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند، ابراز همدردی می کند. ماجرا از این قرار است که تجمع مسالمت آمیز اهالی آق دره وسطی در اعتراض به بیکاری جمعی از کارگران به خشونت کشیده شد و درنتیجه برخورد با معترضان، 13 نفر مصدوم شدند. زنان نیز از این خشونت ها بی نصیب نبودند. این چند وقته هر روز همراهمون اومدن. خب آخه درد ما، درد این زن ها هم هست. اون از آق دره بالا که پارسال اونجوری کارگراش شلاق خوردن، اینم از ما... تا کی زن و بچه ...
پروژه تحریف انگلیسی-آمریکایی چطور خنثی شد/ دستاویز کودتاگران مدرن به تحلیل غلط و فیلم جعلی/ کاشانی به ...
مصدق در روز 27 مرداد است و طی آن، خطر کودتا را به اطلاع مصدق می رساند که با بی تفاوتی مصدق روبرو می شود. مصدق در 25 مرداد زیر بار فرمان شاه نرفت و محمدرضا فرار کرد. مصدق دستور پایین آوردن مجسمه ها را داد. توده ای ها با قدرت در تهران به ترک تازی و جولان پرداختند. توده ای های طرفدار شوروی که در ماه های آخر دولت مصدق فرصت جولان پیدا کرده بودند و در سی تیر، یعنی 26 روز قبل، تظاهراتی عظیم ...
پایان خونین عشق پسر 23 ساله به زن شوهردار
توانستم این مبلغ را جور کنم. از این حرفش هم عصبانی شدم. چرا از تو پول می خواست؟ ادعای دروغی را مطرح کرده بود. نمی دانم چرا تصور می کرد من به خاطر این ادعا 50 میلیون تومان به او می دهم. وقتی متوجه شدم ، خیلی عصبانی شدم و بیشتر به انتقام فکر کردم. واکنشت چه بود؟ مدتی که گذشت، رحیم گفت سلاح دارد و می توانیم سمیه را بکشیم. روز حادثه سلاح را برداشتم و مقابل خانه ...
شهرزاد نقطه عطف زندگی من است
فرار کردم. اصلا هر کاری می خواهم انجام دهم، نخستین مانعم این است که بعد از این کار از آن متوقع نشوم. و زمانی که متوقع شوی داستان دار هم می شوی. شاید به خاطر همین است که به جای عملگرا بودن بیشتر انتظار رسیدن به یک موقعیت را می کشم. مثلا در فیلمی از من می خواهند موتورسواری کنم، چون مجبورم یاد می گیرم و این در حالی است که همیشه دوست داشتم بدون اجبار چنین چیزی را یاد بگیرم اما هیچ وقت سراغ ...
سؤالی که خدا از بندگانش می پرسد
عصیان را نمی برد اسم خطا را نمی برد، خیلی عجیب است کلمه ذنب را به کار می گیرد ذنب یعنی دنباله، که همه ما هم خواندیم یا شنیدیم ستاره ذوذنب یعنی ستاره دنباله دار، نه کلمه خطا را آورده نه عصیان را آورده، نه اشتباه را آورده هیچکدام را. با خدا حرفش این است که منی که ضعیف هستم ناتوان هستم، زمین گیر هستم، خب یک توابعی وجود من دارد یک دنباله هایی دارد، آن دنباله ها آن توابع، بار سنگینی روی روحم ...
ذره بین
گرفت و خودش را دکتر معرفی کرد. این مرد گفت که پردیس به بهانه ازدواج او را به خانه اش کشانده و 20 میلیون تومان از او سفته گرفته است. آن موقع بود که متوجه شدم پردیس به این شیوه از مردم اخاذی می کند، برای همین از او جدا شدم؛ اما بعد از جدایی گویا به خانه من آمده و خودرو مرا سرقت کرده است. در ادامه زن جوان نیز به ماموران گفت: من اتهامم را قبول ندارم. مرد طلافروش خواستگارم بود و وقتی فهمید نمی خواهم ...
جنگجویان کوچک
درست کردم، اول شد. محمد سجاد اینها را با هیجان می گوید و چشم هایش برق می زند: خودم درستش کردم. و می گوید: دوست دارم هر روز برم اتاق بازی. روزی چند بار. و با دهانش شروع می کند به صدا در آوردن. مادر می گوید: سرطان عوارض زیادی دارد، حالش را زیاد عوض می کند، ما هم استرس زیاد می کشیم. بچه ها هرکدام، در یک حال، منتظرند تا عقربه های ساعت روی دو بنشیند تا دوباره به سمت اتاق های بازی سرازیر شوند، خنده هایشان را پرت کنند در هوا، صدایشان را بگذارند روی سرشان و هیجانشان را بیرون بریزند. آنها همین دو سه ساعت را دارند تا درد سوزن و سایه های سنگین پایه های سرم که دست از سرشان بر نمی دارد، را فراموش کنند. ...
سرگذشت زنی که قربانی خون بس شد
هایش همه کتکم می زدند اما نمی توانستم حرف بزنم. چند بار خواستم خودم را بکشم اما نشد. یک روز بعد از 7،8 ماه با اذن غلامرضا رفتم خانه پدرم. گفتم که دیگر برنمی گردم. پدرم بغض کرد. او که همه آبادی رویش حساب می کردند برای اولین بار جلوی من، یعنی دخترش گریه کرد و حلالیت طلبید و گفت برای اینکه خون دیگری ریخته نشود مرا قربانی کرده. اشکش را که دیدم تاب نیاوردم. از خانه زدم بیرون و راهی خانه ...
هنر ناپدید کردن مخالفان
باورنکردنی که به واسطه خشونت ذاتی و نهادینه شده دیکتاتورهای نظامی در تاریخ ثبت شدند. این دیکتاتورها علاقه وافری به ناپدید کردن مخالفان خود داشتند؛ برای نمونه بعد از سقوط دیکتاتوری پینوشه، کمیته های حقیقت یاب تنها در یک فقره به ناپدید شدن بیش از 7 هزار مخالف حکومت شیلی در چند روز اشاره کرده اند! به زعم صاحبان قدرت، مخالفان امنیت ملی را به خطر می انداختند و چه بهانه ای بهتر از این برای توجیه ...
محاکمه استاد دانشگاه به اتهام شکستن بینی هم بندی!
برای حل این مشکلات، وکالت نامه ای از پدرم گرفت تا با استفاده از دوستانی که در اداره های ذی ربط دارد، سریع مشکل را حل و فصل کند، اما مدتی بعد تمام سوله ها را فروخت و فرار کرد. پدرم پس از این اتفاق سکته کرد و جان باخت. روز حادثه، سر تقسیم ارثیه با خانواده ام درگیر شده بودم که ناگهان ضربه ای به مادرم زدم و او روی زمین افتاد و فوت کرد. متهم پس از این اعتراف به زندان افتاد تا زمان رسیدگی به ...