سایر منابع:
سایر خبرها
اعضای بزرگترین باند سرقت های سریالی دستگیر شدند
سرقت در نظر می گرفتیم. سعی می کردیم آن قدر حرفه ای عمل کنیم که ردی از خود برجا نگذاریم، اما خیلی هم موفق نبودیم چون پلیس ما را دستگیر کرد. سرکرده این باند درباره نحوه شناسایی طعمه برای سرقت هم گفت: ما خانه های مجلل را انتخاب می کردیم، بیشتر شمال تهران. وقتی مطمئن می شدیم که خانه برای چند ساعت خالی است، دست به کار می شدیم. وقتی هم که وارد خانه می شدیم، فقط پول و طلا یا چیز هایی که بدون هیچ ...
نامادری ام مرا شیشه ای کرد/ با وعده او برای رابطه جنسی، به کشتن پدرم تحریک شدم
ریختیم اما هیچ تأثیری نداشت. برای دومین بار هم این کار را انجام دادیم اما شربت خواب آور را نخورد. دفعه سوم 10 قرص را داخل غذایش ریختیم که بالاخره خورد و بیهوش شد. البته داشت به هوش می آمد که اسپری اشک آور به چشمانش زدم و بعد چند ضربه لوله فلزی آب به سرش کوبیدم. بعد از آن طنابی را که از قبل آماده کرده بودم دور گردنش پیچیده و خفه اش کردم. هنگام قتل پدرت کسی هم در خانه بود؟نه، قبل اینکه نقشه قتل ...
دستبرد دزد بدشانس به خانه قاضی
به گزارش جام جم، مهر 94 مردی با مراجعه به یکی از کلانتری های پایتخت گفت: من قاضی هستم. امروز با خانواده ام بیرون رفته بودم اما موقع بازگشت متوجه شدم سارقان در ورودی خانه ام را تخریب کرده اند و بخشی از اموالم شامل مقادیری طلا، پول و یک دوربین را دزدیده اند. دوربین حاوی تصاویر یکی از سفرهای خانوادگی ما بود. تحقیقات برای شناسایی سارقان آغاز شده بود که گزارش پنج فقره سرقت مشابه دیگر از خانه های غرب ...
مهرعلیزاده: در حوزه مدیریت شهری برنامه جامع و عملیاتی تدوین کرده ام/ برای شهرداری صحبت هایی انجام شده است
. باید از این پس عملکرد واقعی و عملیاتی اصلاح طلبی را در صحنه نشان دهیم. مردم در انتخابات سال های 94 و 96 کاملا حزبی و گروهی رأی دادند. بنابراین از این پس این پرسش را مطرح خواهند کرد که عملکرد اصلاح طلبان با اینکه کرسی های مهم دولت، مجلس و شورا را در دست دارند، چه خواهد بود. مثلا درباره برجام، مردم نفس این کار را به عنوان یک موفقیت برای دولت تلقی می کنند اما از این به بعد منتظر دیدن آثار برجام در ...
شکایت مرد هنرمند از شاکی ها
است که روی چوب حکاکی می کنم. سال گذشته برای ساخت تابلوهایی با چوب هایی به ارزش 30 میلیون تومان سفارش گرفتم اما چون دستم خالی بود 20 میلیون آن را از دوست و آشنا قرض کردم. مطمئن بودم بعد از تحویل تابلوها می توانم بدهی هایم را بدهم اما از بخت بدم، مشتری ام پولش را نداد. درآن شرایط نه تنها دستمزد نگرفته بودم بلکه کلی هم قرض بالا آورده بودم. وقتی طلبکاران پولشان را خواستند، با ریش سفیدی ...
واقعیت هایی در مورد دستمزد بازیگران
می خواهد؟ گفت: آره، مگه شما خودتون حقوق نمی گیرید؛ گفتم: بله، ماهی چهار صد، پونصد هزار تومان می گیرم؛ گفت شما بعد این همه سال، ماهی این قدر می گیرید؟ گفتم: بله، پسر شما هم اگر خواست بازیگر شود باید ده سال بیاید؛ اگر آن ها دیدند این کاره است برایش حقوق در نظر می گیرند؛ گفت: هی آقا، حقوق نباشه که فایده ندارد؛ این شازده همین الآن اندازه حقوق شما پول تو جیبی از من می گیره... تا به حال ...
بدهی 20 میلیونی، استاد معرق را زندانی کرد
که از آنها فرصت گرفتم تا به صورت قسطی طلبشان را بدهم. یکی از آنها که 16 میلیون تومان طلب داشت، راضی نشد قسطی طلبش را بگیرد. او یک روز با سه نفر دیگر وارد خانه ام شدند و مرا ربودند که در میان راه با دخالت همسایه ها ناکام ماندند. خواستم از آنها شکایت کنم که مرد آدم ربا به خاطر طلبش مرا زندانی کرد. همزمان با شکایت این مرد، او به زندان تهران بزرگ بازگشت و با دستور قضایی تحقیقات برای یافتن طلبکار آدم ...
رفیق صمیمی شوهرم در رفت و آمدهایش به خانه ما کاری کرد که شوهرم مرا طلاق داد
در حالی که نمی دانستم او به خاطر اموالم به من نزدیک شده است. کم کم از احساس تنفرم نسبت به او کاسته شد، چراکه خام حرف های عاشقانه اش شده بودم. مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که مادر بهراد مرا برای پسرش خواستگاری کرد و گفت بهراد به فروش موادمخدر از یک ماه قبل در است و من باید او را از منجلاب مواد بیرون بکشم. من هم خیلی هزینه کردم و جریمه هایش را پرداختم تا 6 سال بعد از زندان آزاد شد و ما زندگی ...
خنده های قلندرانه فرزاد و دلشاد به یک بیماری نادر
و افکارش را پریشان کرده بود، ادامه داد: آنقدر بی پول بودیم که همسایه ها و مردم خیرخواه محل برای همسرم مراسم ختم برگزار کردند و تا مدتی بعد از خاکسپاری اش، از باقیمانده مواد غذایی شکم بچه ها را سیر می کردم، اما مدتی بعد که خوراکی ها تمام شد دوباره همان آش و همان کاسه. چاره ای نبود جز اینکه در خانه این و آن کار کنم و با کمک هایی که از کمیته امداد می گرفتم زندگی بخور و نمیر مان را پیش ببرم. ...
سرقت 24 میلیارد تومانی در دستبرد به 288 خانه
زمان مرد تاجری به اداره پلیس رفت و به مأموران گفت دزدان به خانه اعیانی اش دستبرد زده و در حدود 2میلیارد تومان از اموالش را سرقت کرده اند. وی گفت: به همراه خانواده ام به سفر رفته بودم که پس از بازگشت با تخریب در روبه رو شدم. دزدان خوب می دانستند که من چند روزی نیستم و سر فرصت میله حفاظ را بریده و با تخریب در وارد خانه ویلایی ام شده بودند. آنها تمام اموال با ارزش شامل پول، طلاها و جواهرات ...
حکم قطع دست برای سارق خانه قاضی
حسین اصغرزاده برگزار شد، متهم گفت: من و همدستم پیک موتوری بودیم و از آنجا که هر دوی ما سابقه دار بودیم نقشه سرقت کشیدیم. پس از مدتی من دستگیر شدم که قاضی پرونده ام به من تخفیف داد و مرا به زندان محکوم کرد. با این حال زمانی که در زندان بودم، مرخصی گرفتم و دوباره سرقت هایم را شروع کردم. آخرین خانه ای هم که به آن دستبرد زدم، خانه قاضی رسیدگی کننده به پرونده ام بود و او با دیدن چهره ام در دوربین مداربسته مرا شناسایی کرد. بعد از اعترافات این مرد، هیأت قضایی وارد شور شد و مردم جوان را به قطع دست محکوم کرد. پرونده همدست وی نیز در کرمانشاه تحت رسیدگی است. ...
قطع دست برای دزدی که به خانه قاضی پرونده اش در تهران دستبرد زد + عکس
حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستاد. وی گفت: من و دوستم در یک پیک موتوری کار می کردیم. وقتی فهمیدم هر دو سابقه دار هستیم تصمیم گرفتیم با هم به خانه ها دستبرد بزنیم. پس از مدتی دستگیر شدم اما قاضی رسیدگی کننده به پرونده ام در مجازاتم تخفیف قائل شد و مرا به زندان محکوم کرد. از زندان مرخصی گرفته بودم که سرقت ها را شروع کردم.اما واقعا نمی دانستم به آخرین خانه ای که دستبرد زده ام خانه قاضی ...
دختر 11 ساله یمنی و ماجرای عجیب ازدواجش
هیچی فکر نمی کرد، حتی وقتی که حامله بودم. اگر پدرش در خانه نبود حتی بدتر هم می زد. حضور پدرش محدودیت بود، اما باز هم بدجور زخمی می شدم. بچه ها هم مورد آزار قرار می گرفتند. وقتی احلام دو ساله بود، الاحدام از پا بلندش می کند و به زمین می کوبد. بچه را درحال خونریزی به بیمارستان می برند. بعد از 10 سال حمله های مداوم، نورا عضو پروژه ای در آکسفام و اتحادیه زنان یمنی شد که به قربانیان خشونت خانگی ...
لوئی فردیناند سلین؛ پزشکی ناموفق، نویسنده ای توانا
کشاند وعذاب می دهد. در سال های 1950 که پارانویای او تخفیف پیدا می کند و از مستی افکار وسواسی خود خلاص می شود در طی اظهاراتی به خبرنگاران اقرار می کند: حالا که از ادبیات صحبت می کنیم، من تمام شده بودم، می فهمید، من بعد از مرگ قسطی تمام شده بودم زیرا همه چیز را در آن دو رمان گفته بودم، چیز مهمی نبود ولی ...!!! و زندگی نامه نویس او فرانسوا ژیبو نیز بر همین عقیده است. سال های مهاجرت و دربدری ...
با این 10 نکته خواستگار قلابی و کلاهبردار را بشناسید
به او اعتماد کردم تا اینکه مدتی بعد از من خواستگاری کرد و من که بیصبرانه منتظر شنیدن این جمله بودم، به او جواب مثبت دادم. وی افزود : من حرفهایش را باور کردم و قرار شد در اولین فرصت مراسم عروسیمان را جشن بگیریم، اما خبر نداشتم همه اینها نقشهای برای کلاهبرداری است. بعد از گذشت مدتی از این ماجرا او به بهانه ای طلاهای مرا گرفت من هم با خیال راحت طلاهایم را به او دادم تا اینکه به یکباره ناپدید شد و ...
رُمی ها فرهادی را تحسین کردند
بود که به برادر بزرگم رسید که نقش اول را بازی می کرد. یادم می آید که آن شب باران می بارید و آن محل با خانه ما فاصله زیادی داشت، ولی من پریدم روی دوچرخه و تمام مسیر را تا خانه رکاب زدم تا جایزه برادرم را به او بدهم . او در ادامه یادی از خاطرات دوران دانشجویی اش می کند؛ یعنی وقتی که آرزوی ورود به رشته سینما را داشت، ولی از تئاتر سر در آورد. هرچند او در ابتدا احساس سرخوردگی می کرده، اما می گوید ...
اهل قلمِ مستقل مستأصل شده اند
شفیعی کدکنی نوشته ام، دست به دست در فضای مجازی می چرخد. آثار دولت آبادی و هر دولت ناآباد دیگر در اطراف دانشگاه تهران به راحتی چاپ می شود و ارزان تر از پشت جلد ناشر اصلی به فروش می رود . این ها نمی توانند یک شبه این همه سرقت های ادبی را جمع کنند؟ یک روز در منزل استاد مجابی با دولت آبادی نشسته بودیم. هرکدام از ما بیش از 30 – 40 جلد کتاب چاپ کرده ایم ولی هیچ کدام از قِبَل حق تالیف مان ...
خاک صحنه ای که عمو قناد خورد!
، مجری و نماینده صداوسیما در شبکه دو بودم و برنامه فیتیله زنده اجرا می شد و هیچ مشکلی برای این برنامه پیش نیامد. چرا بعد از رفتن من از این برنامه سه تهیه کننده نتوانستند ادامه دهند؟ چرا با اینکه برنامه ضبطی بود، عاقبت برنامه به اینجا ختم شد. پس هر کاری را باید به کاردانش داد. کسی مشکلات داخلی خانه اش را نمی گوید اما برخی مشکلات دیده می شود و لازم نیست بگوییم. من جلوی خیلی مسائل راگرفتم. یک پدر و مادر ...
پایان آشنایی مجازی؛ تجاوز یا حق السکوت؟
متوجه فریادهایم نشد. به همین خاطر حجت خیلی زود به من رسید و با تهدید چاقو مرا به داخل ماشین کشاند و بعد از سرقت طلاهایم، دوباره به من تجاوز کرد و با موبایلش فیلم هم گرفت. او همان موقع چاقو را زیر گلویم گذاشت و گفت اگر آنچه می خواهد را در فیلم نگویم، زنده نخواهم ماند. به ناچار حرف هایی که حجت خواسته بود را گفتم و بعد از آن به سمت خانه برگشتیم که بین راه حجت از ماشین پیاده شد. بعد از آن ...
مرد معتاد،صاحب کارش را در حالی که داخل چاه بود،با پرتاب مصالح ساختمانی کشت - جنایت بعدی،قتل همسراو
همسرم با سیامک تماس گرفت و گلایه کرد که چرا پول را به حسابش نریخته است که همین مسأله باعث درگیری لفظی بین سیامک و همسرم شد. بعد از این بحث تلفنی مقتول با من تماس گرفت و حرف های زشتی درباره همسرم زد و گفت: اگر جای تو بودم این زن را طلاق می دادم و... من که از دست سیامک به خاطر حرف هایی که درباره همسرم زده بود ناراحت و عصبی بودم، روز بعد مثل همیشه سرکار رفتم. سیامک پایین چاه بود که باز هم جر ...
سرنوشت گورخواب ها؛ شش ماه بعد ...
نتوانسته اند برایش کاری کنند. رفتم DIC میگن بهت یه نامه میدیم بری بیمارستان سجاد (شهریار). آخه منو با این وضعیت کی نگاه میکنه؟؟ با این پای سیاه عفونت کرده چجوری تنها برم تا بیمارستان. خوابگاه نیست، پادگانه! وقتی از روزگار بعد از گورخوابی می گوید، دست و دلش می لرزد که نکند دوباره از جایی که هست، رانده شود. ما که البته دیگه جایی نداریم. تو بیابونا هستیم ولی دیگه از این بدتر نشه ما ...
بازیکن ملی پوش ایرانی مامور نیروی انتظامی را کشت!
، می گوید: یک سالی است که پسر جوانم وارد نیروی انتظامی شده نذر کرده بودم وقتی کار پیدا کرد آش نذری بپزم و حال چه زمانی بهتر از شب نیمه شعبان و میلاد امام زمان. اپیزود دوم (صبح روز نیمه شعبان ساعت 10 صبح) قیامتی داخل کوچه برپاست. سر و صدای شیون و گریه تمام کوچه را فراگرفته است. صدای خودزنی و جیغ مرا به کوچه کشاند. تا پرسیدم چه اتفاقی افتاده است؟ گفتند همان پسر همسایه که شب قبل ...
صداهایی که در دیکتاتوری رسانه ای خاموش شد
طنزپرداز و مدیر انتشارات قاف هم در واکنش به هجمه ها به شعرخوانی عید فطر و حمایت از دکتر محمدمهدی سیار نوشت: یک روز اردیبهشتی است در نمایشگاه کتاب امسال. با دیدنش یاد یک روز اردیبهشتی دیگر افتادم: ده دوازده سال پیش. رفقای شاعر، بنا داشتند بروند خانه قیصر و ببینندش و تولدش را تبریک بگویند. ما در خانه تلفن نداشتیم. تالیا و ایرانسل هم هنوز نیامده بود تا فقرا هم موبایل دار شوند. مهدی سیار از ...
راننده سرویس دختربچه را به جای مدرسه به خرابه می برد و...
تهران می گوید: زن و دو بچه دارم و در یکی از شهرک های حوالی تهران زندگی می کنم. آن روز متوجه شدم این دختر بعد از خریدن نان از نانوایی به طرف خانه شان می رود. به او نزدیک شدم و او را به بهانه بازی و خرید خوراکی به پارک کشاندم. ابتدا کمی با او بازی کردم و قصد داشتم او را از پارک خارج کنم که نگهبان پارک و مردی که ورزش می کرد متوجه شده و مرا دستگیر کردند. تحقیقات بعدی پلیس هم نشان داد متهم سابقه ...
قتل زوج جوان توسط شاگرد
گرفت و حرف های رکیکی درباره همسرم زد وگفت اگر جای تو بودم این زن را طلاق می دادم. آن روز تمام شد در حالی که به خاطر صحبت های مقتول اعصابم به هم ریخته بود. متهم به قتل زوج طبسی افزود: ساعت 15 روز بعد آماده شدم تا سر کار بروم، چون به علت گرمای شدید هوا در طبس کار من بعدازظهر شروع می شد. وقتی به محل ساختمان رسیدم مقتول پایین چاه بود که همان ابتدا به خاطر حرف هایی که به همسرم نسبت داده بود درگیری ...
چهره های نفاق
زن امام حسن(ع) بود که به امام حسن(ع) سم خوراند، اگر به خاطر آبروی آقای دامغانی و نیز انقلاب نبود، همین الآن دستبند به دستت می زدم و می بردمت. در یک لحظه دست انداختم و آی فون و ضبط صوت را برداشتم و تا خواستم از در بیرون بیایم، آقای دامغانی نیز پایین آمد و گفت: خواهر دباغ! شما که هنوز این جایید؟ گفتم: بله آقا! آمده ام تا شبکه جاسوسی خانم شما را برهم بزنم. حاج آقا گفت: این دیگر چه حرفی است؟! گفتم: این ...
معروف ترین آبدارچی ایران: نمی دانم چرا مشهور شدم
فردی به نام رضا بدون اینکه مرا بشناسد تا فرودگاه برای دیدنم آمده بود و مرا به هتل رساند. بعد نقاط دیدنی مشهد را نشانم داد. می گفت: در این شهر مهمانی و مهمان حبیب خداست. این دفعه که به مشهد آمدم دوستانی که نمی شناختمشان پیشنهاد در اختیار گذاشتن خانه یا ماشینشان را به من می دادند. برایم تبرک می آوردند که بسیار برایم باارزش بود. در انت ها باید بگویم که روزنامه خراسان را خیلی دوست دارم و ویژه نامه جیم را همیشه می خوانم. این روزنامه بسیار صریح و بی پرده حرف می زند. در دنیای فناوری کار روزنامه ها برای حفظ مخاطب بسیار سخت تر است و از این بابت برای اهالی رسانه آرزوی موفقیت دارم. ...
گزارشی برای استحضار منتخبان شورای شهر
که به هیچ وجه پذیرفتنی نیست و علت آن نیز اختیارات گسترده مالی طرف های مذاکره و نیز فقدان نظارت موثر است. از جمله می توان به این اظهارات توجه کرد: پیمانکارها و مافیاهای شان، خانه های ارزان را مثلا متری یک میلیون و300 هزار تومان می خریدند و متری 2 میلیون به شهرداری می فروختند... 200 میلیون به من پول دادند. 10 میلیون را کارمندها رشوه گرفتند که مغازه ام را گران فروخته اند. یک ماه بعد مغازه بغلی ...
بیت المال را به مال البیت تبدیل کرده ایم
مثال در فضای مجازی دیده شده که حتی برخی افراد برای گرفتن از دیگران تصاویر لوکس لباس و ماشین قرض می گیرند. از منظر شما چرا جامعه به این سمت گرایش پیدا کرده است؟ مولانا داستانی در این زمینه دارد که به طور خلاصه به آن اشاره می کنم. روزی درویشی به محفلی که همگی مرفه بودند وارد می شود و بلافاصله بعد از دیدن لباس های فاخر و انواع غذاها به خانه خود باز می گردد. قبای نویی می پوشد و دنبه آب کرده ...
نظرآیت الله بهاءالدینی درباره رهبری مرحوم منتظری
.... اول خیابان چهارمردان یک عکاسی بود که صاحبش فوت کرده است. من شب ها می رفتم آنجا و ساعت 10 شب که مغازه ها تعطیل می شدند، در را از داخل می بست و عکس های امام و آقا مصطفی خمینی را با هزینه اندک چاپ می کردیم. او به ما گفته بود فقط پول فیلم و کاغذش را به من بدهید چون می دانست ما پول کافی نداریم و من پول کاغذ و فیلم را به ایشان می دادم و انواع و اقسام عکس های امام را تکثیر می کردیم. بعد دسته دسته ...