سایر منابع:
سایر خبرها
نگذاشتند صورت پسرم را ببینم
از او خواسته بودند پیامش را به رهبر انقلاب بدهد ، گفت: آقاجان خیالتان راحت راحت باشد ما به عنوان سربازان کوچک امام زمان اجازه نمی دهیم کوچک ترین خدشه ای به این نظام وارد شود. به مهدی می گفتم نرو آقا سید حسین پدر سیدمهدی که خودش معلم ادبیات فارسی است، می گوید : من با رفتن مهدی موافق بودم ولی گاهی دلم می لرزید و هر بار به مهدی می گفتم نرو. با لبخندی که همیشه بر لبش داشت من را قانع ...
روحانی در مورد سپاه اشتباه کرد و باید عقب نشینی کند
استراتژیک داشت او خائن نبود ؟ دعوای ما با اقای شمخانی همین است، اکثر ما معتقدیم که بنی صدر خیانت کرده است. من معتقدم اگر بخواهیم در تاریخ دنیا آدم احمقی را پیدا کنیم یکی از نمونه های اعلای آن بنی صدر است. یعنی کسی بیاید در نظامی به آن جایگاه برسد مورد پشتیبانی امام قرار بگیرد اما چنین عملکردی از خود نشان دهد. من یکروز خدمت امام رفتم و گفتم ، شما آقای بهشتی ، هاشمی و خامنه ای ...
"اصولگرانماهای تروریست و قتل عام های خاموش!"
همه را از یک کنار شروع کنید خوردن بعد بگویید داروست دیگر! نه؛ ممکن است بمیرید! اگر کسی می خواهد نسخه بدهد باید بیماری را درست تشخیص بدهد آسیب را درست بتواند تبیین کند و بعد بر اساس مبانی و معارف دینی بتواند برای این مسائل جواب پیدا کند. یک بحث بسیار مهم دیگر در حوزه سلوک انقلابی و سبک زندگی انقلابی بحث اخلاق است – فکر کنم پارسال هم که خدمت عزیزان "مدرسه انقلاب" بودم تذکر دادم به مقداری که ...
گفت وگو با مادری که سر بریده پسرش را در تلگرام دید+عکس
. با رفتنش مخالفت نکردید؟ نه...دیدم میلش به رفتن است، دلش آنجاست... فقط یک بار برگشتم گفتم نمی شود نروی؟گفت مادر تو خودت خواهر شهیدی، چطور چنین چیزی از من می خواهی؟ همانجا دهانم بسته شد... دیگر چیزی نگفتم. چند بار اعزام شد؟ خیلی...حسابش دستم نیست...هر دفعه که می رفت، بسته به مدت ماموریتش 45 تا 50 روز می ماند بعد برمی گشت ایران. 15 روز خانه بود بعد دوباره اعزام می شد. ...
رضا اولین ذبیح فاطمیون بود/ آرزویم دیدار با حضرت آقاست
...> خیلی...حسابش دستم نیست... هر دفعه که می رفت، بسته به مدت ماموریتش 45 تا 50 روز می ماند بعد برمی گشت ایران. 15 روز خانه بود بعد دوباره اعزام می شد. اصلا از شهادت حرف می زد؟ زیاد... عکس هایش را قاب کرده بود زده بود روی دیوار می گفت، اگر من شهید شدم همه می گویند چهشهید خوش تیپی... می گفت وقتی من بروم شهید بشوم، تو افتخار می کنی که مادر شهید رضا اسماعیلی هستی... حتی یادم است ...
معلم می خواهید یا کماندو؟
استخدام و کاریابی در سیستم آموزشی کشور از اساس محروم می کند. یک معلم معلول: حق التدریسی که بودم، کسی با معلولیتم مشکل نداشت اما وقتی قرار شد رسمی شوم، یک سری آزمایش ها گرفتند و گفتند تو نمی توانی تدریس کنی.12 سال پیش بود. گفتم من 5 سال معلمی کرده ام. اگر هم سختی کشیده ام برای خودم بوده، از کلاسم کم نگذاشتم و بازده کلاسم همیشه بالا بوده. گفتند نمی شود. ما 4 نفر بودیم؛ دو خانم و دو آقا. هر ...
مجروحیت را مقدمه شهادت می دانست
. در ادامه چند روایت از دوستان، همرزمان و خانواده شهید ذبیح الله دریجانی را می خوانید: برداشت اول/ اول جبهه مادر شهید: گفتم: تو که دانشگاه قبول شدی، پس چرا نمی روی؟ گفت: درس خوب است، ولی دانشگاه بماند برای بعد؛ الان باید بروم به جبهه. در خط مقدم نیاز به نیرو دارند، باید به انقلاب خدمت کنم. گفتم: تو که به درس علاقه داری، برو درست را بخوان، اگر نخوانی، در ...
همه حواشی یک پزشک پرحاشیه
ماشین های شاسی بلند بودم که گفتند این بهترین ماشین است (پورشه) که من هم خریدم، آن موقع حدود 200 میلیون تومان. قاضی زاده هاشمی گفت: هنوز هم دارم. داشتنش هم حکایتی جالب است. من از روزی که وزیر شدم تا الان، یک ثانیه هم پشت آن ماشین ننشسته ام. معتقدم که مسئولیت، بالاخره ضرورت هایی را ایجاب می کند و یک مسئول نمی تواند آن طوری رفتار کند که قبل از دوران مسئولیتش هست. و از آن طرف با ...
بهترین اشعار به مناسبت روز دختر
دختران را می توان زیباترین شعرهای خلقت و شاهکارهای آفرینش دانست. لطافت، معصومیت، زیبایی و دل های آسمانی آنها همه نشان از آفرینشی خدایی دارد. در تقویم ما به درستی تولد حضرت معصومه (س) را به نام روز دختر یا روز دختران نامگذاری کرده اند. حضرت معصومه (س) دختر امام موسی کاظم (ع) از پرهیزگارترین زنان شیعه بوده اند. ایشان در روز اول ذیقعده سال 173 هجری، در شهر مدینه چشم به جهان گشود. به مناسبت روز غزل ...
وزیر سپاه: چطور می توان با سپاه درافتاد؟ روحانی باید عقب نشینی کند/از بنی صدر 100 تفنگ ژ3 خواستم، ...
بود که امام را برای خود نگه نداشت. یک باره از مقام ریاست جمهوری می رود در نزدیکی قبرستانی در پاریس زندگی می کند که اگر مرد، مردم زحمت تشیع جنازه نداشته باشند. - یک زمانی من مسئول تدارکات سپاه بودم. سیدحسین خمینی را فرستاد پیش من برای این که من از سپاه استعفا بدهم. بعد من رفتم پیش بنی صدر. به من گفت باید از سپاه بروم. گفتم: تو در مقامی هستی که می توانی من را از سپاه بیرون کنی. چرا بیرون ...
واکنش ها به نامه نو اصولگرایی قالیباف
: نو اصولگرایی یعنی جذب حامی و هوادار با هر نوع باور و هر نوع سبک زندگی. یعنی هر شکل و هر جور می خواهی باش اما فقط با ما باش و به ما رأی بده. واکنش این چهره های اصلاح طلب بعدازآن ابراز می شود که محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، در نامه ای که منابع خبری ایران روز شنبه 31تیرماه، آن را منتشر کردند، از لزوم تغییر در نحوه کنش جریان اصول گرایی گفته و آن را جزو مطالبات امروز جوانان خوانده است ...
روز دختر از نگاه "معصومه" های زمان!
همرزمانتان دوست هستم. وقتی با سیما آشنا شدم و دردِ دلهایم را برایش گفتم، گفت: " دختر چرا ناراحتی؟... تو که وضعیتت از من بهتره! تو اگه در مقابل همه دستورات پدرت،بگویی چشم، همه چیز حل می شود دیگر. صبر داشته باش تا خدا حساب همه را برسد... اما من چه بگویم که پدرم جانبازِ" اعصاب و روان" است؟ چشم و غیر چشم گفتن را متوجه نمی شود... خدا نکند از چیزی ناراحت بشود... خدا نکند دارویش تمام شود و به ...
اکثر هنرپیشه ها احمقند
چهارم هتل چارلتون بودم و داشتم نگاهش می کردم، درست مثل همان نگاهی که ورونیک پاسانی، همکار روزنامه نگارم به نوبه خود به گریگوری پک در اولین ملاقاتشان انداخته بود و بعد هم کارشان به ازدواج کشید. نه اینکه هیچکاک به خوش تیپی گریگوری پک باشد. عادلانه نگاه کنیم، فوق العاده هم زشت است؛ بادکرده، رنگ بنفش، یک سگ آبی در لباس مردانه، فقط سبیل روی پوزه اش کم بود! از این سگ آبی چرب، مدام عرق روغنی می ریخت و ...
مدافعان حرم حزب الله لبنان در سایه سار زینب(ع)
: از مادرم بپرسید! من به او گفتم: من راضی ام به قضای خداوند متعال. او اکنون آماده است تا به آنجا برود. قهوه اش را نوشید و رو به من کرد. - مادر، خوشحال باش! من ترتیب همه چیز را داده ام. فردا خبر شهادت مرا می آورند. این خیابان مملو از رزمندگان و دوستان خواهد شد: حاملان پرچم های زردرنگ. بعد از لحظاتی صدای قرآن کریم، بلند خواهد شد. قافله من می رسد و صدای فریاد: داماد رسید... داماد رسید بلند ...
باوئرمن مربی خوبی نبود
بردی حالا چطور توقع داری با آنها صحبت و تیم را آماده کنم؟ به او گفتم اگر نظرت این است که من باعث باخت شدم اشکالی ندارد. دیگر از من استفاده نکن و اصلا اجازه بده به ایران برگردم. گفت نه اشتباه نکن من به تو نیاز دارم. از حرف من برداشت شخصی نکن منظور من کل تیم بوده است. *گفتم اگر بدرد نمی خوردم برگردم برای بازی بعدی من را وارد زمین می کرد و من هم هیچ اقدامی نکردم. بازی بعدی فکر کنم ...
طنز؛ ای ساربان، لینکین پارکِ من کجا می بری؟
: مادر، خواهش می کنم منو مجازات کن. معنی آهنگ های خارجکی رو هم نمی فهمیدیم و فقط با دهن بسته آهنگش رو می زدیم و حتی بعدها هم نفهمیدیم با این تفاوت که لیریک اش رو از گوگل پیدا می کردیم و تو جمع جوری از حفظ می خوندیم که انگار ته لیسنینگ و آخر سبک راک ایم. البته علاقه من به لینکین پارک به دوران دانشگاه هم کشید، یعنی دوران به باد دادن سیبیل در ترم اول، به باد دادن ابرو در پایان ترم دوم، خط ...
با لسان و مطالبات قوم آشنا بود
کرده بود. دارایی او درون لب تاپ ش نبود. هستی خود را برای مریض می برد. اشکش، لبخندش، نوع برخوردش دارایی تربیتی او بود. تربیت او فقط مختص به ارشاد بر روی منبر نبود. من از سال 53 که با ایشان آشنا شدم، منبر متعارفی از ایشان ندیده بودم. هم دوست بودم و هم معاشر. چندان چنین چیزی ندیده بودم تا روز وفات ایشان. منبر تربیتی ایشان گاهی در فوتبال بازی کردن بود. در بازی هم همان گرمی و انتقال اخوت و عدالت را می ...
دیگر دوران چهره های کاریزماتیک در سپهر سیاست در حال تمام شدن است و باید ساختار جایگزین این نگاه ...
یک پشتوانه دیگر دارند. حزب، آنها را می فرستد جلو و بعد آنها با هم مبارزه می کنند. ما در ایران که حزبی نداریم. مثلا یک زمانی در دانشگاه تبریز به من گفتند که شما برای سخنرانی آمدید، دو سوم سالن پر نشده است. گفتم اگر آقای خاتمی بود چقدر پر می شد؟ گفتند خیلی پر می شد. من گفتم اگر آقای احمدی نژاد بود چقدر پر می شد؟ گفتند برای آن هم خیلی پر می شد. بعد من به شوخی سئوال سوم را مطرح کردم که حالا اگر یکی از ...
مادر سرباز سعید براتی : سعید را برگردانید
...، سعید براتی که بعد از گذراندن سه ماه آموزشی، فروردین ماه به میرجاوه اعزام شد و یک ماه بعد دیگر اثری از او نبود. پدرش می گوید فقط پوتین هایش را لب مرز پیدا کرده اند. 16 تیر تولد سعید بود، تازه رفته توی 24 سال و امسال برای نخستین بار روز تولدش پیش ما نبود. دلم خیلی برایش تنگ شده. مادر سعید همه تلاشش را می کند که هنگام حرف زدن اشکی نریزد. چهره اش تجسم نگرانی است و از این نگرانی بدون توقف ...
10 دامی که بر سر راه کار آفرین های جوان قرار دارد
این تایم این محصول یا خدمت را دست شما برسانم اما به خاطر این اتفاقات نتوانستم، این جا مشتری همراهت می شود. دام مهم دیگر برای یک کارآفرین این است که او از شاگردی کردن فراری باشد. دانشجویان ما شاگردی نمی کنند. وقتی پدر من گفت نمی خواهم اسم من پشتت باشد و در کار خودم آینده ای برایت نمی بینم، من آن موقع خیلی بهم برخورد و پیش خودم گفتم من حتی حمایت پدرم را هم ندارم اما رفتم و اسم خودم را جا ...
اگر به دور دوم می رفتیم، تخلفات مالی قالیباف را رو می کردم
روحانی رأی می دهم، چه معنایی دارد؟ کسی که تو را قبول دارد چه کند؟ به آقای جهانگیری هم گفتم تو که معاون اولی، می آیی نامزد می شوی از امکانات سوءاستفاده می کنی. به چه حقی این کار را انجام می دهی؟ آیا غیر از این است که شما با این کار وقت تخصیص یافته به آقای روحانی را دو برابر می کنید؟ این ایراد اصولی دارد. * آقای دکتر روحانی آمد بارک الله حقش هست. اما اینکه به معاونش هم بگوید: کنار من باش؛ هر ...
کمیسیون ماده 16 به حقوق تضییع شده ایثارگران توجه کند
" برای مشمولین آن اعلام شده باشد ، صورت نگرفته است . س - سلام جانباز 25درصد هستم قبل از بازنشستگی کمسبون رفتم وحالت اشتغال شدم چند ماه گذشت تا بازنشسته تامین اچتماعی شدم و یکهفته بعد از بازنشسته گی بنیا تلفن زد فیش حقوقی این ماه را برامون بیار .گفتم من یکهفته است که باز نشسته شدم و برای من جهت این ماه فیش حقوقی صادر نمیشه بنیاد اعلام کرد چون بازنشسته ای حقوق حلات اشتغال برات وصل نمیشه ...
یادداشت وحید جلیلی درباره آسیب شناسی جریان اصولگرا
باید بیماری را درست تشخیص بدهد آسیب را درست بتواند تبیین کند و بعد بر اساس مبانی و معارف دینی بتواند برای این مسائل جواب پیدا کند. یک بحث بسیار مهم دیگر در حوزه سلوک انقلابی و سبک زندگی انقلابی بحث اخلاق است – فکر کنم پارسال هم که خدمت عزیزان “مدرسه انقلاب” بودم تذکر دادم به مقداری که به عقل ناقصم می رسید- واقعا انسان وقتی وارد فضاهای عملیاتی تر و فضاهای مدیریتی می شود می بیند که یکی از ...
نکات مهم حقوقی برای موجر و مستاجر
پزشکان چقدر باید برای بیماران وقت بگذارند؟/دقایق التیام
؟ مریض زیاده؟ زن می گوید: مگه میشه ؟ دو دقیقه میبینه مریضو؟ من دلم نمی خواد مشکلم رو پیش بقیه بگم... منشی می گوید: خدای من دیوانه شدم یکی میگه چرا طولانیه یکی میگه چرا کوتاهه؟ خب من چه کاره ام. مردی که تقریبا مسن است می گوید: ای بابا اومدی درمانگاه میخوای وقت بذاره پول بیشتر بده برو مطبش. زن ریزنقشی که کنار پنجره با برگه آزمایش خود را باد می زند می گوید: مطب هم خیلی هاشون همینن چهار ساعت می شینی ...
لیلا شکل کاملی از من است!
به گزارش نخست نیوز، اولین باری که همه جرئتم را جمع کردم و برای کاری (برای یک کتاب) با لیلا حاتمی تماس گرفتم، با عجیب ترین جواب نه ای که در طول سال های روزنامه نگاری ام شنیده بودم مواجه شدم. برایم نوشته بود (چون بهش ای میل زده بودم) الان دلش نمی خواهد این کار را بکند. ولی اضافه کرده بود چنین سوال هایی اگر بعد از نیم ساعت گفت و گو ازم پرسیده می شد و نه این طوری توی ای میل شاید همکاری می کردم ولی در ...
باهنر: می ترسم در انتخابات 1400 یک حراف رأی بیاورد
آینده ممکن است یک حراف اگر بتواند از کانال شورای نگهبان بگذرد، وارد رقابت انتخابات شود و رای هم بیاورد! در کشورهای غربی هم این اتفاقات می افتد اما آنها یک پشتوانه دیگر دارند. حزب، آنها را می فرستد جلو و بعد آنها با هم مبارزه می کنند. ما در ایران که حزبی نداریم. مثلا یک زمانی در دانشگاه تبریز به من گفتند که شما برای سخنرانی آمدید، دو سوم سالن پر نشده است. گفتم اگر آقای خاتمی بود چقدر پر ...
کارآفرین یزدی نیازمنددست یاری مسئولان
کردن یک اسباب بازی را یاد گفتم. کارآفرین یزدی تأکید کرد: هدفم یک هدف بین المللی بود، هدفم این بود که یک شخصیت عروسکی داشته باشیم که پاسخی باشد به این دغدغه رهبر معظم انقلاب که می فرمودند: چرا باید دیگر کشورها شخصیت های عروسکی داشته باشند که به ما تحمیل کنند و ما هیچ چیز برای عرضه به دنیا نداشته باشیم؛ به همین دلیل به دنبال یادگیری برند سازی بین المللی هم رفتم خلاصه بالاخره بعد از 4 سال با ...
قتل دختر جوان، پایان عشق یک طرفه
؛ همان زمان چاقو را برداشتم و چند ضربه به پریسا زدم. ناگهان پدرم را دیدم که به پارکینگ آمده است؛ خیلی ترسیده بودم و نمی دانستم باید چه کار کنم، برای همین آنجا را ترک کردم و به خیابان رفتم. بعد از چند ساعت زمانی که با پدرم تماس گرفتم، متوجه شدم پریسا جان خود را از دست داده است. برای همین آمده ام خودم را تسلیم کنم. به این ترتیب با توجه به گفته های متهم و شکایت اولیای دم با تکمیل ...
کوچه دوم
تونم برم از بانک وام بگیرم، تو هم بگیر، بابا هم بگیره. سه نفریمون، یکی دو سه چهار پنج شیش میلیاردی جمع کنیم، نصفشو از چین جنس ارزون بخریم، نصف دیگشو هم بدیم قاچاقچی ها برامون بیارن ایران، بعدش به چند برابر قیمت بفروشیم، دانشگاه بزنیم توش مدرک بدیم. من دکترای متافیزیک می گیرم، بابا هم میشه دکترای امورخارجه، شما هم دکترای امور داخله، چطوره؟ چشمانم را که باز کردم دیدم دمپایی با سرعت نور به سمت صورتم ...