سایر منابع:
سایر خبرها
دانشگاه آزاد شد
چیزی میشی، تو یکی از بهترین مدیران کشور خواهی شد. کو پس؟ چرا یه چیزی نشدم؟ چرا از بیکاری هر روز زخم هایی می خورم که مثل خوره در انزوا روح را آهسته می خورد و می تراشد. هان؟ خلاصه از تعجب مو به پای آریایی ام سیخ شد. واقعا جهان سوم جاییه که فرهاد رهبر میشه رئیس دانشگاه آزاد. با حیرت نگاهش کردم. با خودم گفتم هی پسر؛ دنیا همینه. بالاخره کاریه که شده. اینم اولش درد داره اما کم کم جا باز میکنه و از شدت ...
جوانی های ته کشیده
سیدخندان نگه دار بریم بالا یه دوسه دم بگیریم و بعد چرخ چرخ عباسی کنیم تا خود صب. برام قیف نیا منم مث تو درس خوندم، لیسانس گرافیک دارم. از کی شیشه می زنی؟ پایپ داری؟ ای بابا تو چه جور شیشه بازی هستی؟نکنه گرفتی مارو؟حاجی تو کی هستی؟واقعا مشکوک می زنی ها! واسه چی نیگا می کنی، مگه شیشه نمی خوای؟ حیرونی ها. هنوز نزده تبر زدی. تبر نشنیدی تا حالا؟ توهم. هیچی نشده تبر زدی. وای به حالت بری بالا. همین جا بزن ...
خاطراتی از آیت الله مجتبی تهرانی(ره)/ کشش جلسات حاج آقا
همین جا پیاده می شوم و می روم کرج. من همان جا زدم پشت دست خودم؛ گفتیم: خدایا! تو برای من یک نفر را فرستادی که من به خودم خیلی مغرور نشوم. فردا شب آمدم خدمت حاج آقا و ماجرا را برای ایشان تعریف کردم. بعد گفتم که من آمدم خدمت شما تا عرض کنم اگر می شود جلسات را یک مقدار زودتر شروع کنید که این دوستان به کرج برسند. ایشان یک لبخندی زد و گفت: من مطلبی برایت بگویم تا بفهمی ...
طعنه رضاییان؛ شاید باید به تیم دیگری می رفتم!
گذشته یه لحظه به قرارداد با مدیران که نه به تعهد بزرگم به پیرهن پرسپولیس و هوادارا غافل نشدم و هیچ صفر و عددی نتونست باعث بشه تا اونو جایگزین شماها کنم... این اتفاقات در حالی افتاد که من ثانیه به ثانیه، در حال عذاب بودم اما هیچ وقت از یاد شما غافل نبودم. هیچ منتی هم نیست و الانم اینا رو نگفتم تا منت بزارم و شما بزرگترین منت رو سرم گذاشتید که دوستم دارید و برای موفقیت نمایندتون دعا می ...
با ترس و لرز به اردوی استقلال رفتم
.... *یعنی مهدی رحمتی را نیمکت نشین می کنی؟ نه اما اگر لازم شد دروازه بان شوم از خود آقامهدی رخصت می گیرم و با اجازه او بازی می کنم (باخنده). *انتظارات از این استقلال که تو آن را بهترین تیم تاریخ باشگاه قلمداد کردی، خیلی بالا است چون همه منتظر قهرمانی شما در لیگ برتر و موفقیت در لیگ قهرمانان هستند؟ اتفاقاً کل اعضای تیم به این نتیجه رسیدند که از روز اول ...
چگونه اعتماد به نفس از دست رفته مون رو تقویت کنیم؟
نمیخواید فکرشو بکنید. اما این بار به محض اینکه به خودم اومدم، تصمیم گرفتم از قبل برنامه ریزی کنم. از اینکه دوستام کمکم کرده بودن، سپاسگذار بودم اما می دونستم اونا همیشه حضور ندارن. بنابراین همه ی توصیه هاشونو نوشتم و تو دفترچه م نگهداری کردم. هر زمان حس می کنم عدم اعتماد بنفس دوباره سر و کله اش پیدا شده، سراغ این دفترچه و نکاتش میرم تا با کمک اون دوباره به وضعیت عادی برگردم. نویسنده: نیکو اورت ...
به داد دستم برسید!
مجید گیلانی- من با سن و قامت بسیار کوچک 9 ماه و 15 روز جبهه رفتم. اونم زیر صندلی های اتوبوس های قدیمی. چند بار دست تو شناسنامه کردم و داخل کیسه خواب اندازه ای که بتونم نفس بکشم با دندونم پاره کردم و فقط بینیم بیرون بود. در اون گرما که فقط خدا شاهد بود و چند نفر که بزرگتر بودن من را میدیدن و متعجب میشدن که به چه دلیل 600 کیلومتر داخل کیسه ... میخوای کجا بروی اما عشق به امام جلودار همه چی بود. ...
متاگپ | سیروس پورموسوی : ارزون ترین و اقتصادی ترین تیم تاریخ فولاد رو بستم/ امسال جزو مدعیان لیگ برتر ...
ازش انتظار نخواهد داشت به خاطر تغییرات زیادی که به وجود اومده. از این طرف می تونیم بگیم چون بازی اول سخته و با استرس می ریم سبک کاریمون طوری خواهد بود که از روز اول بازی هامون رو جدی برگزار کنیم. دنبال این هستیم که یک فوتبال زیبا و خوزستانی ارائه بدیم که ان شالله با کمک هوادارها این اتفق بیفته. دست به قلم هم هستید شما؟ برمی گرده به قبل از سال 80 که تو چند تا روزنامه ورزشی من ...
محصولم را روی دست در بازار می چرخاندم تا مشتری پیدا کنم
تومان سرمایه حاصل از مسافرکشی آغاز کرده، معتقد است که هیچ دستی بالاتر از دست خدا نیست و برای شروع کار الزاماً نباید سرمایه مالی هنگفتی در دست داشت؛ ضمن اینکه پیش بردن کارها در عین بهره مندی از علم است که افراد را به موفقیت می رساند. در گفتگویی صمیمانه با این کارآفرین جوان راز موفقیت اش را از زبان خودش جویا می شویم: داستان علاقه شما به کار از کجا شروع شد؟ کودکی و نوجوانی ام با آرزوی ...
امکان زایمان طبیعی، می باشد؟
کردم دکتر اورژانسی آزمایش ادرار باری دفع پروتئین داد که خدا را شکر آن هم مشکلی نداشت فشارم هم 12 روی 8 بود البته خودم می دانم وقتی برنج میخورم ورمم بیشتر می شود. دکتر گفت ممکن است موقع زایمان فشارت بخاطر ورم بالا برود به من گفته صبر کن تا اول هفته 40 بخاطر معاینه لگن شاید دردهایم شروع بشود اگر نشد بروم سزارین کنم. به نظر شما با توجه به اینکه هیچگونه مشکلی بجز ورم ندارم می توانم طبیعی زایمان کنم یا ...
گفتگو با زنی که متهم به ربودن یوسف است؛ اصلا غریبی نکرد
بود برایش چند دست لباس خریدم. رابطه مان خیلی خوب بود. **** تو و یوسف با هم تنها بودید؟ – بله، مدت هاست که تنها زندگی می کنم و خانواده ام شهرستان هستند. خودم خرج زندگی ام را می دهم. **** زمانی که می رفتی سرکار بچه تنها بود؟ – در این مدت مرخصی گرفتم و تمام وقت پیش یوسف بودم. راستش را بخواهید دنبال خانواده اش بودم تا اینکه دوستم با من تماس گرفت و گفت خانواده یوسف ...
یک چموش بی خود و بی جهت ام!
"اعتراض" گفتم به سراغ آقای کیمیایی بروم ببینم چکار می کند. رفتم و آقای کیمیایی را دیدم. ایشان گفت چرا هر وقت من می خواهم فیلم بسازم پیدایت نیست؟ من گفتم شما مرا دعوت کنید تا بیایم. بعد آقای کیمیایی گفت توقع داری من همیشه در میان این همه بازیگر سوپراستار و سرشناس تو را یادم بیاید؟ دیدم حرف شان درست است. به هر حال در آن فیلم به من یک نقش دادند که نقش کوتاهی بود. ایشان قبل از "اعتراض"، دو ...
دلیل تنبیه علیرضا خمسته توسط پدر سیروس الوند
وقتی حرف می زد می دید که بچه ها می خندند. متوجه دلیل خنده آنها نمی شد و می گفت زهرمار! چرا می خندید؟ بعدا می رفت و بررسی می کرد و می دید قضیه چیست و همه چیز زیر سر من است. مثلا یک بار نزدیک عید ایشان سر کلاس آمده بود تا طبق رسم آن زمان برای کارکنان مدرسه عیدی جمع کند. مثلا می گفت آقای خمسه شما چقدر عیدی می دهید؟ من گفتم پنج تومان. آقای یوسفی شما چقدر عیدی می دهید؟ او گفت: سه تومان و ...
یادگار پررنگ یک زندگی بی رنگ
گفت الان بهترین وقت است، کمکت می کنم، برگرد. کمک کرد دست بچه ها را گرفتم و برگشتم. پول بلیت را هم خودش داد. گفت روزی روزگاری داشتی پس بده، نداشتی نوش جانت. حلال است. زن خوبی بود. پدرم که عمرش را داده به شما، مادرم هست و خانه ای. اجاره خانه نداریم؛ تنها شانس زندگی ام. باز آهی کشید و از جا بلند شد، آستینش را زد بالا. ساعدش را نشانم داد. رد کلفت چاقو بود. از چند جا گوشت اضافه آورده بود. چشم هایم را تنگ ...
هیچ وقت همسرم را روی ویلچر ندیدم + عکس
تو غصه نخور. همین جمله را گفت و رفت کما و بعد از 12روز شهادت نصیبش شد. در آن 12 روز بالای سرش می رفتم و می گفتم حاجی نرو، تنهایمان نگذار. رفیق نارفیق نشو... بعد از 12 روز دکتر به من گفت دارد با خودش می جنگد اما چرا اینجوری؟ تبش پایین نمی آمد. بدنش کبود شده بود. با خودم گفتم نکند من باعثش شدم. تقریبا یک روز قبل از شهادتش رفتم بالای سرش به ایشان گفتم: حاجی غصه نخوریا، خدا بزرگ است. خیالت از بابت من ...
واژه جدید در زبان فارسی/ اعتراف من به مادرم/ لیوان در گونی برنج/ قرص ویتامین در شیرینی/ زندگی در تلگرام
...> میگه : ما اصالتن فیسبوکی هستیم ولی خودم تو وایبر بزرگ شدم توی لاین با همسرم آشنا شدم بعد از ازدواجم رفتیم تلگرام **** اولین باری که بابام ی چک خوابوند تو گوشم خندیدم, گفتم چکو باید تو بانک بخوابونی بزرگوار چک دوم رو طوری خوابوند که با مفهوم همراه بانک آشنا شدم **** رفتم باشگاه ثبت نام کنم مربی گفت ...
اتفاق تازه در موسیقی ایران/ بهزاد بعد از 20 سال با نوای امید بازگشت
. نگهبان شاید محکم ترین نقطه اتصال من به موسیقی بوده و هست. بگذریم... بعدها که زندگی دامان من را به موسیقی سنجاق کرد از اسدالله ملک سراغ صاحب صدا را گرفتم که گفت بیمار است و رفته یک جای دور. دلم گرفت چون موسیقی ما می رفت تا یک صدای گرم و گیرای دیگر را از دست بدهد آن هم در آن برهه زمان. من دوباره تنها شدم. برای من که شیفته صداهای قدیمی هستم دو راه بیشتر نمی ماند: یا باید ذائقه شنیداری ام را تغییر می ...
برزای: سردار نقشی در انتخاب تیم جدیدم ندارد
اروپا را به دست بیاورم. پیشنهاد تو از لیگ یونان است؟ بهنام برزای گفت: نه، با تیم های چند کشور صحبت کرده ایم و ان شاءالله ظرف دو، سه روز آینده تصمیمی می گیرم که به نفع فوتبالم باشم شما هم دعایم کنید. حالا حضور تو در فوتبال اروپا صددرصد شده؟ نه، هیچ چیز صددرصد نیست و دوست دارم هواداران خوب استقلال این را بدانند که ریسک بزرگی کرده ام. اینکه فعلا با ...
سه راه ساده برای موفقیت
فرادید | آیا احساس می کنید که خسته اید؟ احساس می کنید که روحتان خسته اما جسمتان خسته نیست؟ مشکل می تواند از همین جا شروع شود؛ از سطح انرژی تان. به گزارش فرادید، در زندگیِ روزمره شلوغی که در جهان مدرن داریم، فهرست برنامه هایمان این را به ما می گویند که برای هر چیز زمانِ خیلی کمی داریم. در حقیقت، بسیاری از مردم انرژی زیادی را برای صرفه جویی در زمانِ انجام وظایف و فعالیت هایشان می کنند ...
ترک اعتیاد لاکچری بچه پولدارها با بیلیارد
: آره اولش شد، دیگه کم کم تبدیل شد به یک عادت، وابسته شدم بهش و دیگه تو زندگیم یک چیز واجب شده بود، از لذت هایی که می شد باهاش هرکاری کرد، من تو کار موسیقی هم هستم، پیانو و گیتار که با روحیه من سازگار هستند با مصرف آیس (شیشه) بیشتر به من مزه می داد اما بعد از یک مدت این مزه از بین رفت و دیگه حتی مواد مخدر حس خوشی به من منتقل نمی کرد، خسته شدم وبار اول رفتم که ترک کنم اما کمپ قبلی که رفتم احساس می ...
اظهارات عجیب زنی که یوسف را ربوده بود +عکس متهم
او گفت: روز برای انجام یک مصاحبه به محلی در خیابان پاسداران رفتم. در مسیر برگشت در حال عبور یوسف را دیدم که در کوچه سرگردان است. احتمال دادم که خودروهای عبوری با او برخورد کنند و دچار حادثه شود، به خاطر همین بدون اینکه به خبر دهم، او را با خودم به خانه بردم. سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرائم پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: تحقیقات بیشتر در این باره جریان دارد. گفت و گو با متهم ...
سعید حجاریان: تئوریسین دوم خرداد نیستم/ نمی خواستند من وزیر اطلاعات بشوم
. شما فرزند چندم بودید؟ اول. چند خواهر و برادر؟ چهار پسر و یک دختر. الان آبجی و یکی از برادرهایم فوت کرده اند. نخستین تصویر کودکی تان؟ بگذارید یک خاطره خوشمزه بگویم. قمر الملوک وزیری کاشانی بود. کوچک که بودم یک بار برای عید و دید و بازدید رفتم کاشان. بچه ها داشتند شلوغ می کردند و به همین خاطر ملوک جمع شان کرد دور خودش. به بچه ها داریه زدن را یاد داد و شروع کرد به ...
با ای قیافه ایکبیریش، هرکی ندونه فک میکنه آلون دولونه!!
توی گوشش... - این چه وضعیه بی بی؟ - چی چه وضعیه؟ نکنه توقع داری با قبای چین چین و چارقد گل گلی بیام بزک دوزکش کنم؟ و بعد رفت سر وقت سوسن بدبخت! سوسن همانطور مات، گوشه دیوار نشسته بود و به حرکات بی بی زل زده بود... چند دقیقه ای بیشتر نگذشته بود و سکوت همه جا را فرا گرفته بود، که اهل و عیال و همراهان شروع کردند به خواندن: ماشالا ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (420)
: برس هر قلم میوه کیلویی 4تومن! بعد منو نگاه کرد باز داد زد: به جز گیلاس!!! 24. توشهربازی جیغ میزدم. یارو گفت چته؟ گفتم همه میان شهربازی جیغ میزنن دیگه. گفت آره ولی نه وقتی رو چمنا نشسته باشن. پاور بانک های قبل از تو، همه سو تفاهم بود 25. آقا پس این تریاکای مارو کی میدن، بدن درد داریم به خدا. 26. پیاز یجوری گرون شده که رفتم سفره خونه پیاز سفارش دادم گفتم ...
لیلا شکل کاملی از من است
...> آخر آن کار را که واقعا نمی کنی. ولی چیزی که هست این است که تو صبح می روی، شب می ایی و در طول روز مشغولی. خود این هم جالب است که شما درباره بازیگری مثل یک کار خیلی عادی صحبت می کنید. خیلی، قسمت ملموس بازیگری این است. از همان اول برایتان این طوری بود؟ نه، یادم است که از همان اول این جوری نبود. به هر حال موقع بازی آدم از نظر احساسی فاصله می گیرد با دور و برش ...
بشیر باباجان زاده: اگر رسول خادم وزیر ورزش هم شود، کم است!
به عنوان مهد کشتی ایران و از خوزستان به عنوان مهد کشتی فرنگی یاد می شود. فکر می کنی در سیرجان استعداد کشتی وجود داشته باشد؟ شما ببینید سال بعد من چه تیمی می سازم! در سیرجان دو مربی خوب کشتی به نام وحید جان برسنگ و احمدعلی مردانی از سه سال پیش کارشان را شروع کرده اند و بستر سازی خوبی را انجام داده اند. حالا من هم به کمک شان آمده ام. فکر می کنم این جا کلاس کشتی خوبی داشته باشد و من سعی می کنم ...
شهرپاوه را دریابید
درباره علت مراجعه اش می پرسم؛ به سختی می تواند فارسی حرف بزند: خیلی وقت است که زانوهایم درد می کند راستش وضعم آنقدرها خوب نیست که بخواهم پیش دکتر بروم، سال پیش که کرمانشاه رفتم دکتر گفت باید زانوی راستم را عمل کنم، والله پولی برای عمل نداشتم و شب ها از درد خوابم نمی برد. وقتی شنیدم از تهران دکتر می آید پیش خودم گفتم زانویم را نشان بدهم شاید بتوانند رایگان دوا و درمان کنند، خدا خیرشان بدهد که تا اینجا ...
ماجرای اطلاعاتی شدن سعیدحجاریان اززبان خودش
بودید؟ اول. چند خواهر و برادر؟ چهار پسر و یک دختر. الان آبجی و یکی از برادرهایم فوت کرده اند. نخستین تصویر کودکی تان؟ بگذارید یک خاطره خوشمزه بگویم. قمرالملوک وزیری، کاشانی بود. کوچک که بودم یک بار برای عید و دید و بازدید رفتم کاشان. بچه ها داشتند شلوغ می کردند و به همین خاطر ملوک جمعشان کرد دور خودش. به بچه ها داریه زدن را یاد داد و شروع کرد به ...
مهندس صنایعی که صنعت علف و گل گلخانه ای به راه انداخته است!
این راه پول در نمی آوردم ولی اگر این کار را نکنم این کار از بین نمی رود! شما برو ببین هر روز یک جا تجمع است برای مطالبات بانکی این مردم، چرا درست نمی شود؟ هر جا می روی می بینی سر یک عده ای کلاه گذاشته اند. بعد همین دیروز پریروز خواندم که مدیر یکی از این موسسات همه پولهای مردم را برداشته آپارتمان خریده و به نام دو زن صیغه ای خودش کرده! بعد شما از من می پرسی که چرا این کار را می کنم؟! به ...
در خیالم نمی گنجید 8 سال در بیرجند بمانم/ بدی هایم را پذیرفته و عذرخواهی می کنم/ دلیل استعفایم سیاسی ...
کارش ادامه می دهد و هر کس بتواند در مسیر آن کاری انجام دهد دست او را می بوسیم، در تهران هم پیشنهاد شده است که مثل موسسه مثل اولوالباب ایجاد کنم و اصل اندیشه من است که مال مردم و امام زمان(عج) است. در خصوص ارتباط با حوزه علمیه امام حسن (ع) هم ارتباط نه تنها استانی بلکه کشوری و جهانی خواهد بود و بنا داریم این اندیشه را جهانی کنیم. رضایی در پاسخ یکی از خبرنگاران مبنی بر اینکه با توجه به ...