سایر منابع:
سایر خبرها
قریبانه هایی که غریب ماند
و من که خیال کردم مرده ام، گفتم جنازه ام را به دست خانواده ام برسانید. *** پیراهنی با ماجرایی عجیب حتی تا مرز شهادت فلاح درباره ماجرای عجیب پیرهنش نیز اینگونه تعریف می کند که زمانی که مجروح شده بودم چون دو دنده از سینه ام شکسته شده بود، پیرهنم را درآوردم که همین موضوع دردسری برای من و حتی یک خانواده دیگر هم شد. وی می افزاید: دشت عباس که آزاد می شود آن شب زمستانی خیلی سرد بود ...
پخش فیلم هم ضربه به مجلس بود و هم شخص احمدی نژاد/بعضی ها به احمدی نژاد گفته بودند من طرف لاریجانی هستم
تلخ من در دوران معاونت، همان جلسه بود. البته من آن موقع دیگر معاون پارلمانی نبودم و معاون رییس جمهور در اجرای قانون اساسی شده بودم. ولی درجریان این موضوع قرار داشتم. شب قبل از آن جلسه، در نهاد ریاست جمهوری بحث هایی مطرح شده بود. البته آقای ابوترابی هم در آن شب به نهاد آمده بودند و همگی گفتیم که پخش این فیلم در صحن صلاح نیست. فردا صبح، افراد کم کم در جریان قرار گرفتند و همه نظرشان این بود که این ...
بیعت با امام خامنه ای در قلب اردوگاه رژیم بعث/لذت بوسه بر خاک وطن سختیهای اسارت را از تنم بیرون کرد
ناگهان یکی از سربازان نیروی مردمی عراق با شنیدن صدای شهادتین ما، به پشت یکی از سنگرها فرار کرد و خطاب به نیروهای تفنگ به دست گفت: اگر اینها را بکشید من هم شما را می کشم. در این مدت کوتاه انگار یک فیلم خیالی دیده بودم که تمام شده بود. ما را سوار ماشین و به بغداد منتقل کردند؛ در این مدت توی ماشین به شدت ما را شکنجه دادند. وی اضافه کرد: در اردوگاه بغداد سایر همرزمانم را دیدم که وضعیت وخیمی ...
نوای عبدالباسط؛ اندک لحظه ای پر از آرامش در اردوگاه های بعثی/ داستان سیدحسن فائزون
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) ، احمد یوسف زاده، نویسنده برجسته حوزه دفاع مقدس است که زندگی اش پر از تجربه هایی است که کمتر کسی توانسته است به همه آن دست بیابد. تجربه هایی از حضور در جبهه های حق علیه باطل در سن نوجوانی، اسارت در همان سنین، رهایی از بند بعثی ها - که بیشتر به رویایی برای اسرای ایرانی شبیه بود تا واقعیت - و تجربه سال ها روزنامه نگاری و بعد هم نویسندگی. او در ...
حکایت اسارت در گفتگو با آزاده”قربان فرنگی” / صدای ضجه شکنجه های اسرا را از یاد نمی برم
به فکرفرو می رود ومی گوید بعد از اسارت حدود 5یا6ساعتی مارابا دست بسته دربغداد گرداندند ومردم عراق هم سنگ وکفش به سروصورت ما می زدند واین برای من ماندگار شده است. فرنگی درادامه از صداهای ضجه ای که در وزارت دفاع عراق شنیده است می گوید که درآن شب وحشتناکی که در وزارت دفاع عراق بودیم صداهای ضعف ناله ای به گوش می رسید وهر چند لحظه ای قهقه فردی که شکنجه می دهد را می شنیدیم واین صداها هنوز در ...
موافقت و مخالفت با وزیر خارجه
همچنین روابط بحرانی با کشور عربستان را به خوبی مدیریت کند. این نماینده مردم در مجلس دهم با اشاره به گسترش همکاری های سازنده با کشورهای همسایه از جمله ترکیه، گفت: این روابط ایران را تبدیل به بازیگر ی صلح ساز و شریک در حل سیاسی بحران ها در عرصه سیاست منطقه کرده است. وی ادامه داد: در عرصه بین المللی وزارت امور خارجه به ریاست دکتر ظریف توانست روابط در حال سکون با کشورهای اروپایی را به تحرک تبدیل کرده و با ...
جزییات سومین روز بررسی صلاحیت کابینه دوازدهم/ ادامه روند بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی دولت دوازدهم روز ...
بین قوا در چارچوب تعریف شده و بدون تحمیل هزینه های فراوان برای نظام، حل و فصل می شود. آوایی با اشاره به دانش محوری و توجه ویژه پژوهش در وزارت دادگستری گفت: در طول 4 دهه فعالیت قضایی خود بر این باور بودم که امور قضایی مستلزم وجهه علمی و نیازمند توسعه مناسبات، مطالعات و روابط بین قوه ای است و گره گشایی از امور مردم با بکارگیری دانش امکان پذیر خواهد بود و از این رو استفاده از نظریات علما ...
روزسوم بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی کابینه دوازدهم
تحمیل هزینه های فراوان برای نظام، حل و فصل می شود. آوایی با اشاره به دانش محوری و توجه ویژه پژوهش در وزارت دادگستری گفت: در طول 4 دهه فعالیت قضایی خود بر این باور بودم که امور قضایی مستلزم وجهه علمی و نیازمند توسعه مناسبات، مطالعات و روابط بین قوه ای است و گره گشایی از امور مردم با بکارگیری دانش امکان پذیر خواهد بود و از این رو استفاده از نظریات علما، حقوقدانان، جامعه شناسان و اساتید علوم ...
ماجرای خواندنی خواستگاری تا اسارتِ آزاده شهید”محمد خمامی”/همسرم، یک نظامی مهربان و یک مظلوم مقتدر بود
خواهر و چهار برادر بودیم. در خانه ما خریدها و کارهای بیرون منزل با پدر و مادر بود. من فقط برای خرید کفش بازار یا مغازه می رفتم. چادری بودم و در دوران پهلوی آن زمان که بسیار به چادری ها سخت می گرفتند با چادر به مدرسه رفت و آمد می کردم. تحصیلاتم را تا دیپلم در منزل پدری ادامه دادم. سال 51 از طریق یکی از آشنایان که با خواهر آقای خمامی دوست بودند، برای ازدواج با "آقا محمد" در نظر گرفته شدم ...
می خندیدیم تا صدام کوچک شود
خودش می گوید: از نیرو های واحد اطلاعات و عملیات تیپ 48 فتح بودم که در 16 سالگی در جزایر مجنون از ناحیه پای راست تیر خوردم و به اسارت بعثی ها درآمدم.پای راستم را در بیمارستان الرشید بغداد قطع کردند و با زباله های بیمارستانی خاک شد و در بغداد ماند.به همین خاطر کتابی نوشتم و نام پایی که جا ماند را برای آن انتخاب کردم. به مناسبت سالروز آزادی اسرا با حسینی پور هم صحبت شدیم. کتاب ...
گفت و گو با داریوش فرضیایی ، عموی پر جنب و جوش تلویزیون (1)
همه من آن زمان فراتر از آن بچه دوست داشتم یک فیلمساز، مجری و... باشم و اتفاقا می توانستم بفهمم که امیرو برای به دست آوردن ساز دهنی چه خفتی را کشید و چه کارهایی کرد. آن زمان چند سال داشتید؟ - پنجم دبستان یا اول راهنمایی بودم. و فکر می کردید مثل امیرو باید سخت تلاش کنید؟ - بله اما نمی خواستم برای هدفم به هر چیزی تن دهم و می دانستم که نباید دست از تلاش بردارم ...
خاطره سوزاندن کف پای اسیر ایرانی با اتو هنوز آزارم می دهد/ مقاومت اسیر 11 ساله در مقابل شکنجه های بعثی ...
ساده بودم. فرمانده عراقی من را کذاب خطاب کرد و افسری که در کنارش بود با اشاره او با یک تیرچه چوبی ضربه ای محکم به زانویم وارد آورد و من بی حس و حال نقش زمین شدم و یکی از افسران ابرو گره خورده عراقی من را از اتاق بازجویی بیرون انداخت. بعد از اتمام بازجویی اولیه ما را با ماشین حمل غذا، راهی اردوگاه بعدی کردند. در طول مسیر یکی از دوستان که دستش سالم بود و ترکش به چشمش اصابت کرده ...
هیچوقت لذت عبادت های اسارت را فراموش نخواهم کرد
آمار گیری آمد و جریان شکنجه مرا از نیرو ها پرسید که در کمال تعجب دستور داد تا مرا رها کنند. هنگام بازگشتم به آسایشگاه اسیری که برای رفع تشنگی من تلاش می کرد را دیدم که به استقبالم آمد و از آزادی من بسیار خوشحال بود و بعد از روبوسی و در آغوش گرفتنم ماجرای رها شدنم از شکنجه را پرسید و بعد از توضیحاتی که به او دادم، متوجه شدم بعد از ظهر که مرا به شکنجه گاه برده بودند او برای رهایی من از دست ...
14 اعتراف شوکه کننده در مورد زندگی آنجلینا جولی
دوست نیستیم. به نظر من انسان اشتباهاتی می کند و از آن ها درس می گیرد و اگر با درسی که از این اتفاقات گرفته ای به انسان بهتری تبدیل شوی، بسیار خوب خواهد بود. من در یک برهه ی زمانی قرار داشتم که فکر می کردم شخصیت هایی که در فیلم هایم بازی می کنم از شخصیت خودم بسیار بامزه تر بودند. شاید همین موضوع باعث شد که دیگر از تتو کردن و انجام کارهای خاص و عجیب و غریب دست بردارم". 8- مادرش تاثیر ...
شیرینی بازگشت آزادگان برای هاشمی
از خوف و رجاء بودند. در آن حال و هوا، وقتی خبر ورود اولین گروه از آزادگان را شنیدم، ناخودآگاه به یاد روح خدا افتادم که همین چند ماه پیش به خدا پیوسته بود. می دانستم غم فراق آن عزیز سفر کرده، در برگشتن فرزندان در بندش، هم برای آزادگان و هم برای مردم ایران تازه و سنگین تر می شود. اسرا با کوله باری از رنج و محنت چندین ساله اسارت و با امید وجود دلگرم کننده امام(ره)، می آمدند.وقتی خبر همراه ...
مواردی در مدیریت شهری وجود دارد که باید تغییرات انجام بشود
از بانوآن هم شده است، فکر می کنند واقعاً نباید ورزش کنند. آقای روحانی اخیراً یک مطلبی گفتند که در حوزه این طور بود که اگر ورزش می کردید می گفتند که این چه کاری است، اگر والیبال می رفتید که دیگر واویلا، اگر می رفتید شنا که ...دیگر ایشان خندید؛ یعنی کفر کامل بوده است. هنوز این رگه در جامعه ی ما وجود دارد. ما در بخش روستایی برای سالن های ورزش روستایی خیلی تلاش کردیم. 10-15 سالن را من رفتم ...
روایت آقا معلم از 10 سال اسارت/ از سهمیه 10 قاشق غذا تا حمام کردن با یک سطل آب گرم در زمستان
اطلاعیه های سازمان منافقان علیه کشورمان پخش می شد و یکی از منافقان آشکارا به ناسزاگویی علیه کشور و مسئولان ایرانی می پرداخت که این صدای بلندگوها اغلب موارد در ساعت 12 شب و یا صبح زود هنگامی که اسرا در خواب بودند در فضای اردوگاه پخش می شد و باعث لطمات روحی فراوانی به اسرا می شد. این شرایط سخت که در اثر نافرمانی و انجام ندادن ساخت بلوک های سیمانی اتفاق افتاده بود، بیش از سه ماه طول کشید. ...
از من پرسید تو بعثی هستی؟
...> عبدالمطلب در مورد اولین روز ورودش به ایران بعد از مدت دوسال اسارت می گوید: در جنگ و قبل از اسارت، قطع نخاع شده بودم و حال و روز خوبی نداشتم. به دلیل شرایط بد بهداشتی زندان های عراق، وضعیت جسمانی ام به شدت بد بود. به محض ورودمان بلافاصله من و چند نفر دیگر را به بیمارستان منتقل کردند (به این قسمت از حرف هایش که می رسد حرفش را قطع می کند، لبخند تلخی می زند و می گوید): دلم از بعضی جاها و بعضی رفتارها بعد از ...
به سبک سیاق
.... ادامه داد: من پنجاه سال خدمت پدر و مادرم کردم. الان هم چیزی از این دنیا کم ندارم. خدارو شکر. ولی یه چیزی رو هم بگم از دعای مادرم، بعد برو. نشسته بودم. گفت: شب عیدی، شده بودم نون آور خونه. گفتم بذار یه چند تا ماهی بگیرم ببرم بلکه مادرم بخواد سبزی پلوماهی درست کنه، کیف کنه بگه پسرش آورده. رفتم ماهی رو گرفتم، تو یکی از کوچه ها، دیدم یه سگ افتاده دنبالم. درشت بود. کوچه هم تاریک. دندون تیز کرده بود ...
هاشمی طبا: بی دانشی مدیران، فوتبال را ورشکست کرده
بیشتر دنبال دغدغه هایی برود که در مناظره ها روی آنها دست گذاشته. با این حال نمی تواند منکر این شود که نامش به عنوان یکی از کاندیداهای جدی کمیته ملی المپیک مطرح است؛ انتخاباتی که تا آخر امسال باید برگزار شود و هاشمی طبا با اینکه می گوید دغدغه های بزرگتر دارد اما به حضور در این رقابت نیز فکر می کند. روزهای آرام بعد از انتخابات را سپری می کنید. آن موقع هم آرام بود. برای من که ...
تجدید ساختار روابط تجاری بین ایران و عراق
به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از ایلام ، سید محمد حسینی در نشست مرزی مسئولان استان ایلام و واسط عراق گفت : براساس برنامه ریزی های انجام شده ایجاد مراکز تجاری، فروشگاه های زنجیره ای و نمایشگاه دائمی ایران در شهرهای مختلف در دستور کار قرار گرفته است. وی افزود: کلیه این فعالیت ها در راستای توسعه همکاری های اقتصادی بین جمهوری اسلامی ایران و عراق بوده که می تواند زمینه ساز ...
همسر شهید: شهادت ایشان را مرهون لقمه و شیر حلال می دانم/ دلم محکم است که او جزو لشکر بسم الله است/ ثابت ...
عملیات ها حضور داشت و حتی همرزمانش هم می گویند که در عملیات مرصاد نیز او را دیده اند. تا وقتی که قطعنامه را پذیرفتند نیز در جبهه های حق علیه باطل بود . همیشه می گفت: من آغوشم برای مرگ باز است ولی این مرگ است که از من فرار می کند. مصطفی همواره به من تاکید می کرد: هر کس بمیرد فردا دوباره خورشید طلوع خواهد کرد و هیچ خدشه ای در زندگی کسی به وجود نمی آید پس متکی به شخص نباش و مستقل زندگی کن؛ بزرگ همه ...
ادای دین یک کارگردان غیربومی به زبان گیلکی
. همانطور که خودتان هم اشاره کردید به دلیل این که دروازه ورودی این زبان است واژه های مشابه هم زیاد دارد. بنابراین آن طنزی که من در این زبان می شنوم و پیش تر در حد صوت حس می کردم ولی حالا دیگر برایم قابل فهم است به نظر من روی این کار چخوف خیلی خوب می نشیند. پرسشگر سؤال جالب توجه دیگری مطرح می کند: نمی ترسید از این که ظرفیت متن تحت الشعاع قرار بگیرد؟ متأسفانه زبان گیلکی طی این سال ها به دلیل ...
چهارمین جلسه بررسی صلاحیت وزیران پیشنهادی
نپرداخته ام، نه شرکت نه زمین نه ساخت و ساز و نه هیچ چیز دیگری در فعالیت های بنده وجود ندارد. فرزندان من هنوز راه وزارت بهداشت را بلد نیستند و از میان برادران، خواهران و فامیل من و تنها یکی از برادرانم سه نوبت و کمتر از یک ساعت در وزارتخانه حضور داشته است. وزیر پیشنهادی بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با اشاره به نامه حضرت علی (ع) خطاب به مالک اشتر، گفت: در مطلع این نامه آمده است "ای مالک بدان که ...
گزارش دومین جلسه رسیدگی به صلاحیت وزرای پیشنهادی دولت دوازدهم
کارگران از این اتفاق نگران شدند؟ ما بالای 6 تا 7 میلیون بیکار داریم ولی در چنین شرایطی سه میلیون از اتباع خارجی در کشور مشغول به کار هستند. ساعت 17:07 حضور همراهان وزرا در صحن مغایر آیین نامه است/ لاریجانی: معاونان وزرا به جایگاه نمایندگان نروند علی ادیانی راد در نشست علنی بعد از ظهر مجلس در تذکری با استناد ماده 206 و 8 آیین نامه داخلی اعلام کرد: در بحث مربوط به نامه ...
ایران یک تنه مسئولیت نبرد با تروریست ها را به دوش می کشد
شده بودم و دهه های 70 و 80 میلادی 7 سال در زندان بودم که البته هیچ گاه این اتهامات اثبات نشد و من پس از 7 سال با دریافت غرامت آزاد شدم. من دو کتاب در این باره نوشته ام و حتی دو دوست دیگر من هم سرنوشت مشابهی داشتند. در واقع می توانم بگویم این اتفاقات و ظلمی که در حق من و دوستانم شد باعث گردید که من نسبت احقاق حقوق مظلومان و مجازات ظالمان بسیار حساس شوم و با اراده ای مصمم به این فعالیت بپردازم. ...
موافقان و مخالفان حجتی در مجلس چه گفتند؟
به جای گذاشت. وی با بیان این که در شرایط کنونی کشور به مدیران باتجربه، دلسوز و کارآمد نیاز دارد، گفت: کشور با مشکلاتی همچون خشکسالی، کم آبی و حتی بی آبی دست و پنجه نرم می کند که باید مدیری در این عرصه روی کار آید که با داشتن تجربه بتواند مشکلات را رفع کند. محمودزاده با اشاره به انتقادات به مدرک تحصیلی حجتی گفت: مگر وزارت جهاد کشاورزی تنها مختص به کارهای کشاورزی است که وزیر ...
رحلت امام، تلخ ترین خاطره من از دوران اسارت است/ شکنجه شوخی عراقی ها با ما بود
تمام منطقه در دست عراقی ها افتاد. در آنجا از ناحیه زانوی پای چپ مجروح و سپس اسیر شدم. نسیم سرخس : بعد از اسارت به کجا منتقل شدید؟ عمادی: به علت جراحت زانوی پا، مرا به بهداری پشت جبهه های عراق بردند و در آنجا مداوای موقتی انجام دادند و ازآنجا به شهر العماره و سپس با آمبولانس به بغداد فرستادند و در بغداد به مدت سه شبانه روز شکنجه شدیم. بعدازآن، توسط صلیب سرخ به اردوگاه عنبر ...
برای دستگیری من یکی از پاسبان های پیر و خمار هم کفایت می کرد
صدمه کافی بود تا مرا از پای درآورد. در یک چنین وضعیت شغلی و در یک همچو گرفتاری هایی و در سخت ترین و بدترین وضع مزاجی در ساعت یازده و نیم بعدازظهر 24 مرداد پس از چند دقیقه که اتومبیل من از منزل خارج شد، من هنوز در روشویی مشغول دست و رو شستن بودم که صداهای غیرعادی به گوشم رسید. در روشویی را باز کردم که ببینم صدا از کجاست، نور چراغ های دستی آمریکایی و برق سرنیزه و مسلسل های دستی و صدای یک نفر که می ...
پای صحبت پیرمعمار حرم
...، باید از بنای قدیمی لایه برداری می کردند. ضریحی از جنس نقره و طلا که ضریحی دست ساز با سنگ های قیمتی و به ضریح "شیر و شکر" معروف بود را به وسیله جرثقیل بالا بردند. قرار بود زیر ضریح مطهر خالی شود و این مورد دلهره مان را زیاد کرده بود و من سرپرست گروه بودم و مسئولیت کاری سنگین تری بر عهده داشتم. این هنرمند ادامه می دهد: همه گروه از اینکه زیر پای زائران خالی شود هراس داشتند، اما هیچ کس ...