سایر منابع:
سایر خبرها
حواشی خواندنی سفر یکروزه دکتر جلیلی به استان مرکزی/ از هندوانه های شیرین تر از قند تا جریمه شیرین پلیس/ ...
مصطفی عیوضی-رجانیوز: بعد از بازدید از نمایشگاه شرکت های دانش بنیان به همراه دکتر جلیلی و نوشتن از مشکلات مهندسین جوان، اینبار سفر یکروزه ای را به همراه وی در استان مرکزی تجربه کردم.سفری که فارغ از متن اصلی خود یعنی عزیمت به جمع آزادگان برای سخنرانی، پر بود از برکت دید و بازدید های صنعتی . تا از تهران برسیم به خمین، 8 ساعت طول کشید و در این میان، به هفت مرکز صنعتی و کشاورزی سر زدیم و دکتر از نزدیک پای صحبت صنعتگران پایتخت صنعتی کشور نشست. در آخر با حضور در جم ...
هیچ کسی نمی دانست اسیر شدم/ وقتی آزاد شدم خانواده ام بهت زده شدند
به گزارش واحد ایثار سمنان به نقل از خبرنگار نیزوا ، 26 مردادماه سالروز بازگشت غرور آفرین اسرای دربند رژیم بعث عراقی به وطن ایران است. به همین مناسبت با ناصر فیروزیان یکی از آزادگان سرافراز مهدیشهری است که با وی گفتگویی انجام دادیم. ناصر فیروزیان که علاوه بر آزاده بودن افتخار 25 درصد جانبازی را نیز دارد، در تیرماه سال 64 به جبهه اعزام شد و بعد از 36 ماه سابقه جبهه و جنگ در 31 تیرماه ...
آزادی تلخ و دوری از خدای اسارت
بند اسارت ارتباط با قرآن و اهل بیت (ع) عامل تقویت روحیه اسرا بود حاج عباس صداقت با اشاره به این که در روز دستگیری و قبل از رسیدن به اردوگاه که در سلول انفرادی بودند چیزی که آن ها را نگه داشت، روضه هایی بود که هر دو نفر حفظ بودند و برای یکدیگر می خواندند گفت: آنچه سبب می شد بچه ها روحیات خود را حفظ کنند روحیه شهادت طلبی و عشق به ائمه بود. هرکس که یک آیه، یک حدیث و ...
به مناسبت سالگرد ترور تروتسکی بررسی شد
، قاتل را دید که در گوشه ای ناله می کرد. پلیس حسابی حالش را جا آورده بود. وارد خانه که شد پیش از آنکه بیرونش کنند پدربزرگش را هم دید، روی کف اتاق افتاده و زخم کشنده ای برداشته بود . بنیانگذار ارتش سرخ که به خاری در چشم حکومت استالین تبدیل شده بود نفس های آخر را می کشید که با زحمت دستور داد نگذارند نوه اش به آن صحنه خونین خیلی نزدیک شود. سرجمع حرف وولکوف 91 ساله این است: زندگی اش خیلی کامل بود ...
بیش از 10 سال در اسارت رژیم بعث عراق بودم/ رحلت امام خمینی(ره) تلخ ترین خاطره در دوران اسارتم بود
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از شاخص، روز 26 مرداد سال 1369، میهن اسلامی شاهد حضور آزادگان سرافرازی بود که پس از سال ها اسارت در زندان ها و اسارتگاههای مخوف رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود گذاشتند. همان هایی که جان خود را کف دستشان گرفتند و برای دفاع از وطن و ناموس به مناطق جنگی اعزام شدند و در این میان عده ای طعم شیرین شهادت را چشیدند و برخی هم اسیر دژخیمان ...
دیدار با یار غار آمریکایی مائو
مائو شد، مدیریت رادیو پکن را برعهده گرفت، اندیشه های مائو را به زبان انگلیسی ترجمه کرد، در انقلاب فرهنگی، یکی از تحریک کنندگان معروف توده های مردم بود و البته به اتهام جاسوسی برای ایالات متحده نیز طعم 16 سال زندان انفرادی را چشید. سپس به ایالات متحده برگشت و با ارائه مشاوره به شرکت های آمریکایی درمورد چگونگی راه یافتن به بازار چین، ثروتی به هم زد. نخستین بار نام این انقلابی برجسته را در چین ...
محفل بزرگ قرآنی گرامیداشت سالروز ورود آزادگان در قزوین برگزار شد
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از خبرگزاری برنا از قزوین، به مناسبت سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن اسلامی، محفل بزرگ قرآنی ویژه گرامیداشت این روز و یادمان آیت اله سید علی اکبر ابوترابی(ره) به همت سازمان فرهنگی ورزشی قزوین و شورای عالی قرآن استان قزوین با حضور قاریان مشهور بین المللی و کشوری و جمع کثیری از مردم و علاقه مندان به این شخصیت ربانی در مسجد شیخ الاسلام برگزار شد. سعید ...
فکر می کردیم تا ابد دفن شده ایم
اخبار بود. کسی که خبر را گوش می داد آن را می نوشت و از هر آسایشگاه به یک نفر فراخوان می داد تا اخبار را پخش کند و پس از آن دوباره رادیو را مخفی می کردیم. فکر می کردیم تا ابد دفن شده ایم این جانباز خوزستانی گفت: من در اردوگاه عنبر و موصل 4 اسیر بودم. مقاوم ترین آزاده ها در عنبر حضور داشتند. اسرای آنجا بسیار مظلوم واقع شدند. سال 61 اسیر شدم و 30 مرداد سال 69 بود که آزاد شدیم و ...
پنج کتاب، پنج اسیر
نخواهند کرد. بعد از شکنجه با شوک الکتریکی مرا روی زمین گذاشتند و گفتند: راه برو! پایم کاملاً سیاه شده بود، اصلاً نمی توانستم بایستم چه برسد به راه رفتن. وقتی دیدند راه نمی روم شروع کردند با کابل روی پایم کوفتن. مرا به سمت زندان بردند وقتی درِ زندان را باز کردند سربازی که همراه من بود ناگهان فریاد کشید: موت، موت، موت، یعقوب موت. از این سرو صداها متوجه شدم که چه اتفاقی افتاده است. خلیل یعقوب در ...
رحلت امام خمینی تلخ ترین خبر برای اسرا در زمان اسارت بود
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از بافق خبر ، به مناسبت 26 مردادماه سالروز ورود آزادگان سرافراز به کشور خبرنگار بافق خبر در گفتگویی با جوان ترین آزاده دفاع مقدس بافق پای صحبت های این آزاده سرافراز نشست. در ابتدا خود را معرفی کنید؟ علی خلیلی فرزند حسن متولد 1349/1/10 از روستای شیطور که دوران ابتدائی و راهنمایی را در روستا سپری کردم و برای ادامه تحصیل به بافق آمدم و ...
پاسخ آزاده بی نام به یک پرسش: باز هم داوطلب دفاع می شوید؟!
سخت گذشت. اردوگاه ما که در واقع پادگان زرهی عراق بود، سه بخش داشت و در بخش ما که فضای بسیار کمی داشت، نزدیک به 70 نفر را جای داده بودند. مشکل دیگر این بود که بر اساس قوانین ژنو، اسرای جنگی باید زیر نظر صلیب سرخ باشند و در اردوگاه های جنگی ساماندهی شوند و طبق استانداردهای نظامی مانند سایر سربازان، تابع وزارت جنگ باشند، اما به خاطر حساسیت های سیاسی به ما نگاه امنیتی شده بود و زیر نظر وزارت ...
رحلت امام، تلخ ترین خاطره من از دوران اسارت است/ شکنجه، شوخی عراقی ها با ما بود
حضور داشتم، منتقل شدم. صبح توس : این انتقال ها به چه علت بود؟ عمادی: چند سال در اردوگاه عنبر بودیم که اجازه نمی دادند مراسمات عاشورا را برگزار کنیم که علیرغم مخالفت عراقی ها و شکنجه هایی که انجام می دادند، ما این مراسمات را برگزار می کردیم تا اینکه به شب تاسوعا رسیدیم و بعثی ها در آن شب آن چنان بچه ها را ضرب و شتم کردند که تمام اسرا اعتصاب غذا کردند و کار به جایی رسید که نفربرها را ...
بازگشت پرستوهای عاشق به میهن/مقاومت و خاطرات آزادگان سند افتخاری برای ایران اسلامی
که اسیرشده بودند، ناگهان چند نفر از نیروهای عراقی به سمت من حرکت کردند، اشاره کردند که بیرون بروم، برخاستم و به سمت جلو حرکت کردم و این گونه بود که اسارت من رقم خورد. دوران اسارت چگونه سپری شد؟ نیروهای بعثی بعد از دستگیری، اسرا را به سنگر فرماندهی بردند، از جاهای دیگر هم اسیر آورده بودند، بعد از مدتی ما را به نزدیکی پل غزیله عراق منتقل کردند. متوجه شدیم که همان جا می خواهند ما را ...
آزادگان با سربلندی به آغوش کشور بازگشتند
ادامه بیان می کند: در دوران اسارت مجبور به تحمل رنج ها و سختی های بسیار زیادی شدیم اما همین موضوع باعث شد بسیاری از آزادگان بتوانند در این دوران به خودشناسی و خودسازی دست یابند. جانم فدای امام حسین(ع) هوشنگ غفوری نژاد یکی دیگر از جانبازان و آزادگان استان فارس در دوران دفاع مقدس است. وی که از مدت 10 سال اسارت خود در اردوگاه های رژیم بعثی عراق خاطرات تلخ و شیرین بسیاری به خاطر دارد، این ...
این گونه قفس ها شکست؛ خاطراتی از دوران اسارت
پایان را غزل سرود. نمایندگان صلیب سرخ جهانیاز آغاز ورود به اردوگاه تا لحظه رفتن مقهور نجابت و صلابت این جماعت در خاک زمین دست بسته و په عرش رحمن دل نهاده، بودند. کمتر می شد که از قساوت های دشمن جزع کنند و به نزد ماموران صلیب شکوه برند اما در تحصیل خبر از حال میهن خود اصرار داشتند. آنان می گفتند زندان های دنیا پر از مدعیانی است که بسیاری امکانات دارند اما در بی هدفی یا ابهام سرنوشت خویش سردرگمند و در ...
نوجوان کم سن وسال بسیجی که در اسارت حماسه آفرید
دانستیم که کسی برای خوشحالی ما کاری نمی کند و به دنبال مقاصدی هستند! فاش نیوز - خوب بعد چه شد؟ شما هم به ملاقات صدام رفتید؟ - نه همان روز داشتند بچه ها را سوار اتوبوس می کردند که ببرند به اردوگاه. من هم با اینکه جدایم کرده بودند، تا دیدم دارند لباس ها و پوتین های بچه ها را درمی آورند که آن ها را ببرند اردوگاه، سریع دویدم که خودم را لابه لای صف آن ها جا کنم. خیلی به من گفتند که ...
وقایع نگاری آتش سوزی سینما رکس آبادان
ها وجود نداشت. این فاجعه ملت را در اندوه فرو برد. این خبرگزاری از قول یک سخنگوی دولت نوشت: دولت اکنون درصدد یافتن راه حلی جدی علیه تروریسم است. یونایتدپرس در گزارش خود ادامه می دهد روزنامه های ایران این آتش سوزی را با آتش سوزی کاباره بلیز در ساوت گیت کنتاکی که سال گذشته اتفاق افتاد و طی آن 400 نفر به هلاکت رسیدند مورد مقایسه قرار داده اند. اما عملی را که موجب قتل عام 377 نفر در سینما ...
فکر این بودیم تا توطئه تبلیغات دشمن را بشکنیم/ خاطره گویی آزادگان پیش از خطبه های نماز جمعه در زنجان
به گزارش ایثار واحد زنجان، به مناسبت فرارسیدن سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی آزادگان، جانبازان و مسئولان بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان و سایر شهرستان های تابعه پیش از خطبه های نماز به بیات خاطرات و جایگاه ارزشمند آزادگان در دوران اسارت پرداختند. در زنجان نیز یکی از شخصیت های کتاب "آن 23 نفر"؛ ابوالفضل محمدی در سخنرانی پیش از خطبه های این هفته نمازجمعه زنجان، اظهار کرد: استان ...
مصاحبه خواندنی با یکی از آزادگان شهر صومعه سرا
بیرون بیایید. برخی از بچه ها که موج انفجار به اعصابشان آسیب رسانده بود با این صدا ها تحریک میشدند و فریاد میزدند که با تلاش دیگر افراد توانستیم آنها را ساکت کنیم تا ما را پیدا نکنند. کل روز را در این کوهپایه منتظر غروب آفتاب نشستیم و به خاطر گرما تشنگی به همه گروه چیره شده بود، پس از تاریکی شب به صورت یک ستون به راه افتادیم و وارد میدان مین شدیم اما در اواسط راه نظم این ستون ...
پس از خبر سقوط هواپیمایش تا 10 سال از او بی خبر بودم/ زنده شدن شهید لشگری تنها آرزویم است!
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از صبح قزوین ؛19 مردادماه سالروز شهادت جانباز "حسین لشگری" از آزادگان عزیز استان قزوین است که پس از 18 سال اسارت به کشورر بازگشت در ادامه مصاحبه همسر این شهید بزرگوار را می خوانید: نحوه آشنایی شما با شهید چگونه بود؟ آقای لشگری یک نسبتی با ما داشتند و بعضا هم رفت و آمد فامیلی داشتیم و گهگاه ایشان به منزل ما می آمدند. آن روزها من کلاس دوم ...
تا آخرین لحظه اسارت معرفت معنوی خود را حفظ کردیم/ با جمله ای ناب از امام راحل(ره) امیدوار می شدیم
روزی گذشت و بچه ها کلافه شده بودند و شرایط برایشان غیرقابل تحمل و از آن طرف برای فرمانده هم وجه خوبی نداشت که از طرف فرمانده کل بازخواست شد. نتیجه این اعتراض چه شد؟ -فرمانده اردوگاه ما را در حیاط جمع کرد و علت اعتصاب غذا را از ما پرسید و ما هم توضیح دادیم که با توجه به کم سن و سال بودنمان تحمل فشار و شکنجه ها برایمان مشکل است و شروع کردیم به گفتن خواسته هایمان ابتدای کار ...
روایت اولین اسیر فراری
رسیدن به کرمانشاه و خانواده ام پیدا کنم. مینی بوس راه افتاد و به خاطر بسته بودن راه ها از بیراهه رفت و من از شدت خستگی بر اثر تکان های ماشین به خواب عمیقی فرو رفتم. مدتی که گذشت، چشم که باز کردم دیدم دو نفر مسلح روی سرم هستند و گفتند بیا پایین !بدبخت شده بودم و از شانس و اقبال بد من مینی بوس در مسیر بیراهه جلوی دفتر حزب کوموله و دموکرات پنچر کرده بود و همه مسافران پیاده شده بودند و من که در خواب ...
این گونه قفس ها شکست
آن خوبان، دلربایی می کرد. غمخواری افراد برای یکدیگر نامردمی دشمن کینه پیشه را رنگ می زدود و درهای رحمت ربانی را بی درنگ می گشود. عزیزی که صدای نسبتا خوشی داشت و در دلتنگی های اول اسارت با خود زمزمه می کرد؛ دوستی با هر که کردم خصم مادر زاد شد، دیری نپایید که در بحر محبت دوستان دوران سختی مهر بی پایان را غزل سرود. نمایندگان صلیب سرخ جهانیاز آغاز ورود به اردوگاه تا لحظه رفتن مقهور نجابت و صلابت این ...
گفتگو با آزاده گلستانی که همنشین رنج و گنج بود
به گزارش گلستان ما به نقل از رادکانا ؛ زندگی اسرای عزیز ایرانی در اردوگاه های عراقی با تمام ماجراهایش شروع قصه هایی است که یکی از آموزه هایش ساخته شدن در سختی ها و استقامت ورزیدن در بحرانهای زندگی است. گفت و گو با آزاده ای که چندسال اسارت در مقابل چند دهه عمر؛ از نظر زمانی خیلی به چشم نیاید، اما عمق تاثیر گذاری این اتفاق تا همیشه با آزادگان است. تاثیری که از آنان مردانی قوی ...
ناگفته های 5 سال شکنجه در زندان های رژیم بعث از زبان آزاده بویراحمدی
...> او عنوان کرد خط اول باید 24 ساعت می ایستاد وبعد توسط گردان دیگری پشتیبانی می شد، قراربود گردانی از مازندران ما را پشتیبانی کند که اجازه نمی دادند وبه ما نرسیدند، در پاتک هفتم ما را محاصره کردند از ساعت 1 شب تا 11 ظهر مقاومت کردیم از همه جناح ها به ما حمله کردند، انبار مهمات ما را منفجر کردند، سلاح نداشتیم، همه شهید شدند وفقط 10 الی 15 نفر از گردان زنده ماند، افراد زخمی که توان راه رفتن وحرکت ...
گزارشی از تعداد آزادگان ، شهدای آزاده و عناوین برخی کتاب ها و فیلم ها
. دِشداشه ای هم که پاره و آغشته به خون و عفونت بود بر تن پرویز کرده بودند. وقتی نزدیک به ما می شد و عراقی ها سنگ برمی داشتند و پرتاب می کردند به سمت پرویز و به او می گفتند: یالا امشی یالا امشی. از او می ترسیدند که مبادا بیماریش به آنها هم سرایت کند. این ایام را سپری کرد . بعد از یک مقطعی به عنوان مخالف اردوگاه از جمع ما جدایش کردند و بردند به بعقوبه در نزدیکی بغداد نگهداریش ...