سایر منابع:
سایر خبرها
2 بار قصاص، مجازات مردی که پدر و برادرش را کشت
قتل رساندم. روز حادثه زمانی که برادرم به خانه ما آمده بود، با شیرینی مسموم او را بیهوش کردم و سپس رویش یک پتو انداختم و با چاقو او را به قتل رساندم، جسدش را داخل چمدان گذاشتم و در محمودآباد کنار یک ویلای اجاره ای دفنش کردم. در ادامه کارآگاهان از ژاله درباره قتل بازجویی کردند؛ او به کارآگاهان گفت: زمانی که با شاهین ازدواج کردم، از قتل پدرش خبر نداشتم. زمانی متوجه این موضوع شدم که همسرم تصمیم گرفت ...
از ما فقط تو مانده ای
، به احتمال زیاد بوتهینا زنده می ماند. کارلوس مورازانی، معاون کمیته بین المللی صلیب سرخ در یمن در حاشیه دیدار از مخروبه های صنعا، پاییتخت یمن به الجزیره می گوید: در پی حمله به محله ای مسکونی در صنعا بسیار شوکه و غمگین شدم. آمار کشته شدگان جنگ یمن حالا از مرز 10 هزار نفر عبور می کند. میلیون ها نفر ناچار به ترک خانه های خود شده اند و طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی از زمان شیوع بیماری وبا در اواخر ...
شرط بخشش “رپر” متهم به قتل
بعد از سه روز فوت کرد. وی افزود: من قصد نداشتم او بمیرد. خیلی پشیمانم و می خواستم فقط او بترسد. از فرزندان این مرد می خواهم که شرایط مرا درک کنند. من هم یک پسرم و زمانی که متوجه شدم مادرم را شوهرش کتک زده، خیلی ناراحت شدم. نمی توانستم قبول کنم که او مادرم را کتک بزند. کار من خیلی اشتباه بود و نباید با پدرشان درگیر می شدم. سهیل یکی از پسران مقتول خودش هم می دانست پدرش با مادرم دعوا می ...
داماد جنایتکار دریک قدمی طناب دار
...، پس ازدستگیری در اعتراف هایش گفت: هرچه تلاش کردم همسرم دوباره به خانه و زندگی مشترک برگردد قبول نکرد. مدتی بود که احساس می کردم رفتارش تغییر کرده است. فائزه در یک آرایشگاه کار می کرد و من هم دوست نداشتم او اینکار را ادامه دهد.بنا بر این تصمیم به قتلش گرفتم. بعد از اعترافات متهم و درخواست قصاص از سوی اولیای دم، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان گلستان ارسال شد. متهم نیزبا ...
ماجرای ربوده شدن مرموز جوان ماشین فروش
را گرفتند و رفتند. اما این همه ماجرا نبود. بعد از آن سند خودروی 206 ام را به نام آنها زدم. اما تمام این ها برایشان کافی نبود. بعد از آن هم 12 میلیون تومان پول از حساب بانکی خودم و حدود 15 میلیون هم از دوستانم قرض کردم که به حساب بانکی ساسان واریزکردم. قضیه خانه چیست؟ خانه ای در اطراف تهران داشتم که حدود 75 میلیون تومان ارزش دارد. با پدرم تماس گرفتم و از او خواستم که سند خانه ...
بانوی نیکوکاری که در 20 سالگی سپاهی شد +عکس
کارمان را شروع کردیم. می خواستم با مجروح جنگ ازدواج کنم هنوز هم ماجرای حضورمان در خانه یکی از اعضای شورای شهر سابق که جانباز است، عجیب به نظر می رسد و قبل از اینکه ماجرای آشنایی آن ها را بپرسیم، می پرسیم که اقای شاکری قبل از ادواج جانباز شدند یا بعد از آن که خانم یزدانی برای مان این طور تعریف می کند همیشه به این فکر می کردم که چه کاری را می توان برای مجروحین انجام داد و به ...
این جا همه با هم برابرند
دکتر هستیم، تا اتفاقی برایش می افتد در خانه ما را می زنند که بیا فشارش را بگیر یا کاری بکن. چند روز پیش دوباره حالش بد شده بود، دارو خورده بود و دارو در راه هوایی گیر کرده بود و کسی متوجه نمی شد. کبود شده بود و آن قدر همه جیغ و داد می کردند که دیگر خودم هم ترسیده بودم. راه تنفسی اش را باز کردم و بعد که به خانه برگشتم از شدت فشاری که رویم بود گریه ام گرفت. خاطره های دختران توانا کم نیست هرکدام ...
نیلوفر از شوهر وحشی اش گفت + عکس
از ازدواجم اما این ماجرا را به همسرم گفتم.من بعد از قتل پدرم به افسردگی و بیماری روانی مبتلا شده بودم.حتی یکبار با خوردن قرص دست به خودکشی زدم و 10 روز در بیمارستان بستری بودم. وی ادامه داد: نمی دانم همسرم ماجرای قتل پدرم را به برادرم گفته بود یا اینکه علی خودش به ماجرا پی برده بود. به همین خاطر مدتی بود علی مدام به من متلک می گفت. من از ترسم تصمیم به قتل برادرم گرفتم و در حمل جنازه و ...
ورود کمیسیون فرهنگی شورای شهر به موضوع تعطیلی خانه خورشید
یافته است، قرار گرفتم، تاکید کرد: همان روز با شهردار منطقه 12 تماس گرفتم و از وی خواستم تا هر چه سریع تر این مشکل را حل کند. وی با بیان این که خانه خورشید، یکی از مراکزی است که فعالیت های روشنی در حوزه آموزش و توانمندسازی زنان بهبود یافته دارد، تاکید کرد: در سال های اخیر “خانه خورشید” تجربیات موفقیتی داشته که آن را به نهادهای مشابه هم عرضه کرده است. عضو کمیسیون فرهنگی – اجتماعی شورا در ...
پای مادر حمید صفت هم به پرونده قتل هوشنگ باز شد! + عکس
درگیری پرداختند. خواننده رپ که چند روز قبل به اتهام قتل Murder پدرخوانده اش بازداشت شده است، دیروز برای دومین بار به شعبه سوم دادسرای جنایی تهران منتقل شد. حمید صفت در حضور بازپرس منافی آذر، پسران مقتول و دوست صمیمی او و مادرش به تشریح جزئیات روز حادثه پرداخت. قتل ناخواسته هوشنگ، پدرخوانده حمید ظهر 28 مرداد در بیمارستان فیروزگر تسلیم مرگ شد. در تحقیقات مقدماتی تیم جنایی مشخص شد ...
دختری 13 ساله با پای خود به خانه شیطان رفت و
میلیون تومان حاضر است حضانت مرا به آن ها واگذار کند اما پدر بزرگم چنین پولی نداشت تا این که حدود یک ماه قبل به مادرم گفتم پدرم در شیراز ازدواج کرده است و ما را نیز به مجلس عروسی باشکوه خود دعوت کرده است. مادرم با شنیدن این جمله بسیار آشفته شد و در حالی که تهمت های زشتی مانند هرجایی به من می زد دست مرا گرفت و به خانه پدربزرگم برد. من که از رفتارهای مادرم به شدت ناراحت شده بودم، خیلی زود ...
دردسرهایی که منشی مطب های پزشکان می افتند!
شنیدم و خیلی غصه خوردم. ساعت ها بغض آزارم می داد و می گوید: دو تا از بیماران و دوستانی که هر از گاهی با من تماس می گرفتند و احوالپرسی می کردند دیگر تماس نگرفتند. ماه ها از آخرین تماس آن ها گذشته بود و خبری هم نداشتم. فکر می کردم مشغله کاری و تحصیلی دارند که تماس نمی گیرند. یک روز تصمیم گرفتم با آن ها تماس بگیرم. وقتی تلفن در دستانم خشک ماند. فهمیدم این دو دختر، یکی برایش حادثه Incident ای رخ داده ...
بدهکاری که اجازه حضور در مراسم ختم پسرش را ندارد
، بدون اینکه جواب سوالات را بدهد می گوید به جای اینکه با هم کنار بیایم برای یکدیگر شاخ و شانه می کشیدیم تا اینکه همسرم تقاضای طلاق و مهریه را داد. طلبکاران هم از یک سمت دیگر حکم جلب من را گرفتند و خیلی بدبختی ها دست به دست هم داد تا من روانه زندان شدم. به دلیل اینکه هیچ کس را نداشتم از بچه ها نگهداری کند آن ها را به مادرشان دادم. همسرم هم یک خانه نیمه کاره اجاره کرد و اسباب اثاثیه خودش را جمع و ...
اگر جنازه ام برگشت، "حاج قاسم" مرا به خاک بسپارد
تیر خورده ام که برایم خیلی لذت بخش بود، سعی می کنم این لذت را حفظ کنم. گفتم: حسین آقا! حاج قاسم خیلی نگران شماست. سعی کن کمتر بروی سوریه! گفت: ببین علی! من آرزوی دنیوی ندارم. دو تا آرزو برایم مانده، اول اینکه با شهادت بروم و دوم اینکه اگر جنازه ام برگشت، حاج قاسم با دست خودش مرا به خاک بسپارد. صحبت که به اینجا رسید، همسرم به همسر حسین آقا گفت: نگران رفتن آقای بادپا به سوریه نیستی؟ گفت: ایشان سال هاست که اشک می ریزد و با التماس ازخداوند شهادت می خواهد، نگرانیم تاثیری ندارد! ولی من هم آرزو دارم که حسین آقا برود و برگردد و دفعه بعد با هم برویم سوریه. ...
گره کور قتل دکتر 80 ساله باز نشد
داده بودند. قرار بود امروز برای لوله کشی به خانه اش بروم اما هرچه در زدم، کسی باز نکرد. از بالای دیوار، نگاهی به داخل حیاط انداختم و ماشین دکتر را دیدم. او 80 سال داشت و برای همین نگران شدم نکند بلایی سرش آمده باشد. از روی دیوار پریدم و وارد خانه شدم. پس از کمی جست و جو، جسد دکتر را در دستشویی پیدا کردم. سریع با اورژانس تماس گرفتم، اما او فوت کرده بود. پزشکی قانونی، علت مرگ را ضربه مغزی ناشی از ...
محاکمه زنی که به خاطر رها شدن از دست شوهر معتادش به صورت او اسید پاشید/می ترسیدم فرزندانم را بکشد
فحاشی می کرد. چندین بار خواستم از او طلاق بگیرم اما قبول نکرد. برای همین تصمیم گرفتم کمی تنبیهش کنم تا راضی به طلاقم شود. با همسرم 19 سال قبل آشنا شدم.آن موقع برادرش مستأجر خانه پدرم بود. بعد از مدتی باهم ازدواج کردیم. پژمان قبل از آنکه ازدواج کند اعتیاد داشت اما ترک کرد و بعد از آن به قلیان رو آورد. چهار سال مدام در قهوه خانه ها بود که این بار به سراغ شیشه و کراک رفت. او خیلی من و بچه هایم ...
روزهای بی آینه ؛ جهان آشفته یک زن در 6410 روز
سیگارش را روی گوش او روشن می کرد، نمی ترسید، بدنش نمی لرزید یا دارد ادعا می کند؟ اگر می گفت نه، به او زمان می دادم که فکر کند و بعد درباره اش صحبت کنیم. می خواستم او به عنوان راوی خاطرات از این فضاها به راحتی نگذرد. از این جهت، صحبت شما را نمی پذیرم. مهم این است که محقق بداند که مهمترین دغدغه فردی که روبروی او نشسته چیست. آنگاه می تواند به درون او نقب بزند. من وقتی به سراغ خانم لشکری رفتم ...
11 سال بلاتکلیفی قاتل پدر و برادر در زندان
چهار فرزند کریم درخواست قصاص کردند سپس متهم 40 ساله گفت: با پدر و برادرم در یک خانه زندگی می کردم. با همسرم اختلاف داشتم و می خواستم از او جدا شوم، اما یک وکالت نامه دست او داشتم. فکر کردم برادرم با همسرم زد و بند کرده و می خواهد از آن وکالت نامه سوءاستفاه کند. ظهر روز حادثه، برادرم در پذیرایی خواب بود. همین که پدرم به دستشویی رفت، چکش را برداشتم و چند ضربه به سر برادرم زدم. پدرم با صدای داد و فریاد ...
تعبیر خواب با اسیدپاشی روی شوهر در نیمه شب! +عکس
...، به طوری که این سوزش آنقدر شدید شد که فریاد آی سوختم من به آسمان بلند شد. لحظه حادثه من و همسرم به همراه دو فرزندم تنها در خانه بودیم و من احتمال می دهم همسرم به صورتم مایع اسیدی پاشیده است. مأموران در بررسی های بعدی دریافتند همسر مرد مصدوم از مدتی قبل با شوهرش اختلاف داشته و چندین بار هم او را تهدید به اسیدپاشی کرده است. بدین ترتیب وی به عنوان مظنون حادثه صبح روز شنبه بازداشت شد ...
علی زوار از کار و کاسبی نشر کتاب گفت
.... سال 1356 در رشته ریاضی دیپلم گرفتم. تیرماه سال 1357 به توصیه و پیشنهاد پدر به آمریکا رفتم و هفده سال در این کشور اقامت داشتم و به کار های فنی مشغول بودم. سال 1372 نیز ازدواج کردم. بعد از فوت پدر با توجه به علاقه مادر به ادامه کار انتشارات اداره آن را پذیرفتم. دو برادرم برای پذیرفتن کار اداره انتشارات جرات نه گفتن داشتند. من تمایلی برای سفر و مهاجرت به آمریکا نداشتم. می خواستم ایران بمانم و ...
حمید صفت: برای نجاتم شایعه سازی نکنید
نظر قطعی پزشکی قانونی در خصوص علت مرگ پدرشان موکول کنند. هیچکس برای من وثیقه نگذاشته حمید صفت در نخستین دقایق این جلسه بازپرسی در حضور برادرهای ناتنی و مادرش بار دیگر اتفاقات روز حادثه را تعریف کرد: برادرم با من تماس گرفت و من متوجه شدم که مادرم با هوشنگ درگیر شده است. من هم به خانه آنها رفتم. هوشنگ روی کاناپه نشسته بود، به طرفش رفتم و کنارش نشستم، خیلی آرام به او گفتم، چرا با مادرم ...
این خانم همان ایشیزاکی است
ورود کنند. آیا این ذهنیت درست است؟ درسالهای اخیر علاقه به دوبله روز به روز بیشتر شده است. شاید روزی 10 پیام در فضای مجازی دارم که می گویند ما به گفته بقیه صدای خوبی داریم و می خواهیم وارد دوبله شویم و من واقعاً همه را راهنمایی می کنم. ولی واقعا این کشور این همه دوبلور لازم ندارد. چون تعداد کارها کم است و دوبله دیگر حالت اساطیری گذشته را ندارد، چون خیلی جاها دارند دوبله می کنند. بعد هم ...
مهمان نوازی ایرانی نقطه ی عطف تبریز 2018
حرفهایشان شدم اما چون زیاد به انگلیسی مسلط نیستم نمی توانم به خوبی پاسخ دهم. اهل لهستان بودند و از من خواستند تا جاهای دیدنی تبریز را به آنها معرفی کنم. تصمیم گرفتم آنها را به خانه ببرم، پیشنهادم را مطرح کردم و گفتگویی بین آنها رد و بدل شد و پیشنهادم را قبول کردند، همان لحظه با بردارم تماس گرفتم و ماجرا را تعریف کردم و از او خواستم تا مهمان ها را تا خانه همراهی کند. وارد خانه که ...
روایت ابراهیم یزدی از نامۀ محرمانه بازرگان و آخرین دیدار با امام
بگویید به دیدن من بیاید. پاسخ دادم که چمران گفته است دیگر تهران نخواهد آمد، یا آنجا می مانم و کشته می شوم یا اگر صدام شکست خورد، از همانجا به لبنان خواهم رفت. آقای خمینی، احمد آقا را صدا کرد و گفت به دکتر مصطفی بگو بیاید، من کارش دارم. در فروردین 60 دکتر چمران به دیدار آقا رفت. آقا استمالت کرد. او هم حرف هایش را گفت. چمران به جبهه رفت. اردیبهشت برگشت، خواست که برود و به امام گزارش بدهد، گفتند که آقا ...
محکوم به قصاصی که 27 سال در بند است!
ماجرا گذشته، اولیای دم دو پسر و دو دختر مقتول هستند. یک بار گفتند دیه می خواهیم و یک ماه فرصت دادند. اوایل تیر امسال هم بعد از پیگیری مسئولان زندان، اولیای دم اعلام کردند که حاضرند در ازای دریافت 200 میلیون تومان، رضایت دهند تا آزاد شوم. از وضعیت خانواده ات بگو. سه فرزند دارم. دخترم تازه عقد کرده بود که دوباره به زندان برگشتم. بدون حضور من سرخانه و زندگی اش رفت و حالا نوه ام هفت ...
بی اعتمادی، اتحاد در صنعاء را تهدید می کند
سایه حرف هایی که از وجود موانعی جدید زده می شود. موانع سر راه آتش بس با دوام از مهم ترین موانع این است که شخصیت ها و جریان هایی تندرو در داخل دو گروه انصار الله و حزب کنگره مردمی هستند که دامن به آتش اختلافات زده و دعوت ها برای آشتی را رد می کنند، بخصوص که در برهه اخیر صالح الصماد رئیس شورای عالی سیاسی یمن و یحیی الراعی رئیس پارلمان یمن در راس مقامات خواهان آشتی در یمن بودند ...
بازی بچه ها کنار سرهای بریده بدترین صحنه ای است که در تمام زندگی دیدم
را با پرس تی وی شروع کردم. اول به عنوان خبرنگار در جنوب لبنان بودم و بعد به لبنان منتقل شدم و طی بحران سوریه در مرز لبنان و سوریه شروع به کار کرم و حوادث آنجا را پوشش می دادم بعد ازسقوط موصل به شمال عراق اعزام شدم که اول در اربیل مستقر بودم و شمال عراق را پوشش می دادم و بعد در جنوب عراق در بغداد مستقر شدم و در تمام تهاجم ها و جنگ های داعش همراه گروه های نظامی بودم و آن ها را پوشش دادم از زمانی که ...
انسان تک ساحتی نیستم
.... بعد از آن نمایشگاه قرار بود اردیبهشت 95 کار جدیدی را شروع کنم. می خواستم زندگی خود از کودکی را بیان کنم؛ اما خب حادثه ای مسیر این آثار را تغییر داد. متأسفانه خانم من از سال 92 بیماری شدیدی گرفت و هم زمان با بیماری سرطان و مراحل شیمی درمانی که صورت می داد، ما با یکدیگر رنج می کشیدیم و به همین خاطر در زندگی دوزخی من طراحی های خاصی شکل گرفت؛ اما متأسفانه بدن همسرم شروع کرد به گسترش متاستاز و تیر ...
از پوشک گرفتن کودک، چه باید کرد؟
...! قبل از زمان خواب بعدازظهر و خواب شبانه، به کودک تان بگویید که وقت توالت است (از او نپرسید که می خواهد برود یا نه، چون جوابش نه خواهد بود!) و بعد پوشکش کنید، مگر این که مطمئن باشید خشک می ماند. روز دوم آموزش روش روز اول را ادامه بدهید. تنها تفاوت این است که در روز دوم می توانید یک ساعت در بعدازظهر بیرون بروید. صبر کنید تا او در لگن کارش را بکند و بعد سریع از خانه ...
پستچی قلابی متجاوز به 40 زن
برق را قطع کنید و مجددا آن را وصل کنید. من این کار را انجام دادم و این فرد دوباره از من خواست که دو شاخه یخچال را از برق درآورم و مجددا آن را وصل کنم. من کمی شک کردم اما از آنجا که این فرد اسم مدیر ساختمان را آورده بود شکی که داشتم برطرف شد. دوباره به سمت در رفتم و از این فرد خواستم یا با مدیر ساختمان مراجعه کند و یا منتظر بماند تا 20 دقیقه بعد که همسرم به منزل می آید برای رفع اتصالی برق ...