سایر منابع:
سایر خبرها
زنگ تهدید!
...، 12 مجروح روز چهارشنبه 14 اسفندماه 93 یک دستگاه کامیون کشنده با اتوبوس حامل دانش آموزان دختر در مسیر یزد به میبد موجب مجروح شدن 12 دانش آموز این اتوبوس شد. راننده کامیون کشنده بعد از برخورد با اتوبوس از محل حادثه متواری شده است. حادثه ششم: اردیبهشت ماه 94، مهریز، مرگ دانش آموز 11 ساله این حادثه اردیبشهت ماه 94 در حاشیه شهرستان مهریز رخ داد. آن روز مسئولان مدرسه ...
اتفاق عجیب در نقض حکم اعدام دو شیطان صفت در کرج +عکس
اداره آگاهی رفت و به تشریح ماجرای ربوده شدن و آزار و اذیتش پرداخت. بدین ترتیب هر سه مرد شیطان صفت سوار بر یک خودروی سرقتی به دام افتادند. شناسایی سارقان خودرو در عوارضی قم – تهران سه متهم به نام های حمید - 21 ساله - حسن- 23 ساله - وهادی-31 ساله - در بازجویی ها به سرقت خودرو وتعرض به دختر و زن جوان اعتراف کردند و قرار بازداشت آنها صادر شد. پرونده نیز برای رسیدگی در اختیار شعبه دوم ...
اردوهای بی بازگشت
شهر رفتند. شش نفر از دختران به همراه قایق ران در استخر مصنوعی پارک شهر به علت واژگونی قایق غرق شدند. دخترانی که از منطقه محروم تهران آمده بودند و مادر یکی از آنها گفته بود دخترش برای اولین بار به پارک و اردو رفت، هرگز به خانه برنگشت. سه روز بعد حادثه، شهروندان تهران و دانش آموزان مدرسه طه بالای استخر پارک شهر حاضر شدند و به احترام دختران استخر را گلباران کردند و بعد همه چیز تمام شد. دلیل این ...
بیشتر ازاحمدی نژاد در اروپا مشهور بودم
خانه ما خیلی وسیع بود و زیرزمین بسیار بزرگی داشت که همواره 50،40 نفر در آن مشغول تهیه آب لیموی تازه و رُبِّ آب لیمو بودند که اغلب آنها نیز صادر می شد. یکی از خاطرات تلخ کودکی من در زمستان سال 1338 اتفاق افتاد که شش ساله بودم؛ بر اثر یک سری حوادث طبیعی، ما دارایی هایمان را از دست دادیم و پدرم ورشکسته شد. ابتدا بارش شدید تگرگ، میوه درختان باغ ها را نابود کرد، چند روز بعد انبار بزرگ و قدیمی ما در ...
تصادف مرگبار با 4 کشته در بهشهر
بهشهر یک ،بهشهر2،خلیل شهر،لمراسک،گلوگاه و هلال احمر پاسند به محل حادثه واقع در جاده جنگلی روستای پاسند اعزام شدند. سخنگوی مرکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکی استان مازندران گفت: در این حادثه یک مرد و 3زن جان باختند و 2 زن و 10 مرد دیگر مصدوم شدند. اشکپور افزود: مصدومین همگی به بیمارستان امام خمینی(ره)بهشهر منتقل شدند.yjc درج مطلب فقط با ذکر پایگاه خبری کیا مجاز است. ایمیل مستقیم : kiapresse@gmail.com شماره پیامک : 09395371777 ...
نخبه کشی!
و دانش آموزان از دیگر اقدمات انجام شده دستگاه قضائی استان فارس درخصوص این حادثه بوده است. ایثارگری دانش آموزان فاطمه داوری 16ساله، دانش آموز پایه دهم یکی از مصدومان واژگونی اتوبوس اردوی ملی فرزانگان است. او که از اهالی شهرستان رودان است، درباره جزییات حادثه به شهروند می گوید: ساعت 7 همراه دیگر دوستانم به رودان رسیدیم و پس از خوردن شام و برگزاری یک مراسم معرفی برنامه ها، سوار بر ...
نام خانوادگی طیب چگونه حاج رضایی شد
لات ، لوتی یا گردن کلفت ! واژگانی که شاید برای امروزی ها غریبه باشند اما برای دیروزی ها آشنایِ آشنایند؛ همان هایی که دست بی رحم روزگار، گَرد پیری بر موی و محاسن شان پاشیده اما همین که یاد جوانی می کنند، بی هوا باد در غبغب شان می افتد. لوتی ها برای خودشان کیا و بیایی داشتند؛ هر کسی لوتی می شد، هم عزت و احترام اطرافیانش را داشت، هم می توانست سری میان از ما بهترانِ درباری دربیاورد. طیب حاج رضایی یکی از همان لوتی ها بود. طیب 5 سال قبل از انقلاب مشروطه طلوع کرد و 15 سال قبل از انقلاب اسلامی، غروب. لات محله باغ فردوس زندگی پُر پیچ و خمی را پشت سر گذاشت؛ حضور در کودتای 28 مرداد 32 تا میانداری قیام 15 خرداد 42، دو گردنه اصلی زندگی طیب بودند که هر کدام دنیایی حرف در خود دارند. به همین مناسبت به سراغ علی حاج رضایی رفتیم. اشتباه نکنید! علی ، برادر یا پسر عموی طیب نیست؛ او از دوستان طیب است. طیب نام خانوادگی اش را از خانواده علی گرفته! علی 80 بهار را در زندگی اش به چشم دیده؛ لحن کلامش میراث دار لوتی های قدیم است؛ بی تکلف و بی مبالغه. قامتش خمیده شده و صدایش بی نوا اما وقت نام طیب که می رسد، حنجره اش حسابی جان می گیرد. خیلی وقت است که دوره خان و خان بازی تمام شده؛ شاید بیش از 50 سال اما طیب برای علی همچنان خان است. مرام و مسلک علی، زورخانه ای است؛ جوان که بوده در کنار ورزش زورخانه، کشتی و بوکس را هم تجربه کرده. در میدان شوش حجره بار داشته؛ از خیار و گوجه تا پیاز و سیب زمینی. شَر بوده؛ به خاطر همین از مدرسه نظام اخراجش می کنند. گرفتن 2 نمره برای برادر کوچک تر، علی را وادار کرد تا به سراغ وزیر فرهنگ دولت علی امینی(نخست وزیر شاه) برود و با کارد سرش را خونین و مالین کند. علی، روزگاری برای خودش مصدقی بوده؛ کاشانی را هم دوست داشته؛ شاید بیشتر از مصدق. تا همین جا بس است! در ادامه گفتگوی مشروح خبرگزاری مهر با علی حاج رضایی را می خوانید. حاج آقا شما چند سالتان هست؟ 80 سال. از وضعیت خانواده برای ما بگویید. پدرتان به چه کاری مشغول بودند؟ پدرم تکنسین پارچه بافی بود. محلی که ما زندگی می کردیم، در جنوب شهر خیابان لرزاده بود. مرحوم طیب هم محله ای شما بود؟ بله؛ طیب خان در خیابان پاک می نشست. من هر روز از خیابون لرزاده به میدون محل کسبشون می رفتم. طاهرخان برادر طیب خان بیشتر موقع ها در میدون توی دکون من بود. درس هم خوانده اید؟ بله؛ مدرسه نظام می خوندم؛ البته اخراجم کردن. چرا؟ به خاطر دعواکردن با دانشجوها. بعد از این مارو اخراج کردن دیگه. روزی که به مدرسه نظام رفتم، طاهرخان(برادر طیب) دنبال کارای من بود که به حساب، من برم اونجا درس بخونم. بعد که اخراج شدید کجا رفتید؟ رفتیم سراغ کار میدون که سابق اونجا کاسب بودیم. میدان کجا؟ شوش؛ میدون انبار غله. اونجا کاسب بودیم؛ حجره خریدیم و بار می فروختیم. چه رشته ای می خواندید؟ ریاضی. ریاضی تان خوب بود؟ آره؛ به خاطر این میگم خوب بود که توی میدون بودم و پای باسکول می نوشتم. اولین بار که مرحوم طیب را دیدید چه زمانی بود؟ 70 سال پیش. فامیل ما حاجی رضاییه؛ اونا فامیلشونو از ما گرفتن. فامیل اصلی مرحوم طیب چه بود؟ همه چی بهشون می گفتن. مثلا؟ تهرونی؛ همدونی. چرا فامیلشان را از شما گرفتند؟ سابق بیشتر مردم فامیل نداشتن. فامیل ما قشنگه؛ حاجی رضایی بد نیست. ما اون موقع بچه بودیم؛ همه اینها الان مردن. یه روز طاهرخان به من گفت: علی! فامیلیه شما خیلی قشنگه؛ به ما میدین؟ رضایت می دین؟ گفتیم چرا نمی دیم. اومدم به بابام گفتم که طیب اینا می خوان فامیلیشونو بکنن حاجی رضایی؛ اجازه می دی شما؟ گفت برن بکنن. رفتار مرحوم طیب چگونه بود؟ ایشان را به چه خصلتی می شناختید؟ به گردن کلفتی می شناختیم؛ نه فقط من. طیب اسم تکی داشت؛ کسی اسمش طیب نبود. هم اسمش قشنگ بود؛ هم هیکلش قشنگ بود؛ هم گردن کلفت بود. رفت و آمدی با خانواده مرحوم طیب داشتید؟ نه؛ رفت و آمدی با پدرش نداشتیم اما با طاهرخان چرا. یه احمد نجار بود توی چاهارراه مولوی کله پاچه ای داشت، این با طیب خان درگیر شده بود. طیب خان حمله کرده بود به مغازه این. یه صورت جلسه می کنن، سه چاهار نفر هم پاشو امضا می کنن. میرن به کلانتری شکایت می کنن که طیب به دکون من حمله کرده، شیشه رو شکونده، عکس شاه رو هم انداخته. کلانتری هم روی عکس شاه گیر میده. حالا واقعا مرحوم طیب عکس شاه را پایین انداخته بود؟ نه؛ خود صاحب مغازه انداخته بود. اون دو سه نفری که استشهاد داده بودن، گفتن که ما دیدیم که اینا اومدن مغازه این کارهارو کردن؛ عکس شاه رو انداختن. وقتی می خواستن طیب خانو از زندان آزاد کنن، اونایی که شهادتی داده بودن، باید می اومدن پس می گرفتن؛ دروغ بود دیگه. اون دو سه نفر اومدن شهادت خودشونو پس گرفتن؛ مونده بود احمد نجار. من توی رانندگی تصادف کرده بودم، سوءسابقه بهم نمی دادن. یه روز برای سوءسابقه با شوهر خاله حداد عادل رفته بودم دادگستری؛ دیدم گردن کلفت ها جمع شدن. از طاهرخان پرسیدم چه خبره؟ گفت تو نمی دونی؟ گفتم نه. ماجرا رو برام تعریف کرد. طاهرخان بهم گفت هیچ کودوم اینا نمیان خودشونو جای احمد نجار جا بزنن که استشهاد رو پس بگیریم؛ می ترسن. گفتم من جای احمد نجار خودمو جا می زنم. طاهرخان گفت اگر گیر بیفتی، دو سال حبس داره ها؛ گفتم حالا تا بخوان مارو بگیرن، یه کاریش می کنم. فقط گفتم پرونده رو بیارین، من امضای احمد نجار رو ببینم که بتونم جاش امضا کنم. منشی هم می خواست طیب خان از زندان بیرون بیاد. خلاصه منو جای احمد جا انداختن؛ بازپرس هم اصلا از من شناسنامه نخواست. احمد نجار وقتی فهمید شما جایش امضا زده اید، چه کار کرد؟ دیگه هیچی تموم شد. مرحوم طیب از شما تشکر کرد؟ نه؛ اون منو می شناخت. اینا برای من زحمت کشیده بودن. من وقتی مدرسه نظام رفته بودم، اینا مخصوصا طاهرخان برای من خیلی زحمت کشیدند. مثلا میومد سفارش مارو به مدیر مدرسه می کرد. مرحوم طیب چند برادر داشت؟ 3 تا؛ مسیح یکی؛ اکبرخان دو تا؛ طاهرخان سه تا. خواهر هم داشت؟ خواهر هم داشت. به قبل از کودتای 28 مرداد 32 برگردیم. شما آن موقع سیاسی بودید؟ اون موقع هر جا سرو صدایی بود، ما هم بودیم. آن زمان شما در محله ای که ساکن بودید، به چه لقبی شهرت داشتید؟ مثلا به شما لوتی می گفتند؟ نه؛ ولی ما ساکت نبودیم. ما سابق ورزش می کردیم؛ ضمن ورزش یه مقدار هم به خودمون مغرور بودیم. اگه مثلا اتفاقی میفتاد، دفاع می کردیم. بزن بهادر بودید پس؟ هی، تقریبا! مثلا می رفتیم کشتی و بوکس کار می کردیم که اگه جایی دعوامون شد، بتونیم از خودمون دفاع کنیم. شَر بودید. آره؛ یه زمان خواستم با کارد، درخشش(محمد درخشش وزیر فرهنگ دولت علی امینی سال 1340) رو بزنم. چرا؟ داداشم توی مدرسه ای که می رفت، تک ماده نمره نیاورد. اونا هم گفتن تک ماده باید رد بشه. من رفتم مدرسه داداشم؛ یه حسین مُکری بود، رئیس مدرسه بود؛ آشنامون بود؛ بهش گفتم آقای مُکری این رو قبولش کنین. بهم گفت وزارت فرهنگ گفته که تک ماده ای ها رو رد کنید. بهم گفت تو برو این یه نمره رو از اینا بگیر تا من همه این نمره ها رو قبول کنم بذارم داداشت بره. ما رفتیم وزارت فرهنگ توی بهارستان؛ من بودم و مرتضی تهامی شوهر خاله حداد عادل. آقای تهامی آن زمان در وزارت فرهنگ سمتی داشت که با شما آمد؟ نه؛ همین جور روی حساب رفاقت اومد. اول زدیم به در و فحش دادیم؛ دیدیم در رو گرفتن که درخشش بیرون نیاد؛ من هم با چاقو زدم توی سر خودم؛ الانم جاش هست. خودزنی کردید که توجه آن ها جلب شود. آره؛ دیدیم زن ها جمع شدن دستمال کاغذی دادن؛ همین جور خون میومد. (درخشش) بهم گفت که چی شده؟ گفتم داداشم واس دو نمره می خواد رد بشه. گفت تو برو من تک ماده رو درست می کنم. بعد رفتم پیش مکری گفتم چی شد؟ گفت هیچی داداشت قبول شد. با خود آقای غلامعلی حداد عادل آشنایی داشتید؟ البته اون ها هم محله ای ما بودن. خونه ایشون طرف لب خط، خیابون صفاری(میدان خراسان) بود. این حداد(غلامعلی حداد عادل) هم اون زمان کوچیک بود. ما یه خونه ای داشتیم که پشت بوماشون به هم راه داشت. ما از پشت بوم خونمون می رفتیم پشت بوم خونه اونا. اونا هم از پشت بوم، میومدن خونه ما. با مرتضی رفیق بودیم؛ شب ها بالا پشت بوم می خوابیدیم. فرمودید ورزش می کردید؛ الگوی ورزشی شما آن زمان چه کسی بود؟ آقا تختی. اون موقع خودم زورخونه درست کرده بودم. شما جزء دوستان نزدیک مرحوم طیب بودید؟ تقریبا. یعنی از شما نزدیک تر هم بود؟ طیب خان یه جوری بود؛ یه اخلاقی داشت؛ مثلا خودشو زیاد به بعضیا قاطی نمی کرد. دوستانش محدود بودند. آره. طیب خان از صبح تا ساعت ده و یازده میدون بود؛ بعد از اون سرپایی می رفت پیکی، آبجویی می زد. جواب سوال من را ندادید؛ قبل از سال 32 آیا سیاسی بودید؟ مثلا دنبال می کردید مصدق کیه؟ ملیون چه کسانی هستند؟ آیت الله کاشانی کیه؟ آره؛ اول همش دنبال مصدق بودیم؛ بعد قوام رو آوردن. بالای ماشین سگ گذاشتیم، گفتیم این سگ کیه؟ قوامه! یک سال قبل از کودتا. آره؛ اون موقع من مدرسه پهلوی بودم. کدام نقطه تهران بود این مدرسه؟ میدون شاه؛ الان بهش می گن قیام. پس شما طرفدار مصدق بودید؟ طرفدار مصدق بودیم تا زمانی که شاه رفت. اون موقع که رفت؛ به بابامون گفتیم این جوری شد، بابام گفت اون زمان هم توده ای هم بودن، هر کی واس خودش می زد. چرا طرفدار مصدق بودید؟ چون ما زیر سلطه بودیم. اون موقع ها سر در پمپ بنزین ها می نوشتن، پمپ بنزین انگلیس و ایران. مردم صداشون دراومد که این نفت مال ملته؛ آیت الله کاشانی اومد توی کار. مردم هم به سمت آیت الله کاشانی گرایش کردن؛ مصدق هم می خواست نفت رو ملی کنه دیگه. همه مردم موافق بودن. یعنی مردم هم یک روحانی رو می دیدند و هم یک شخصیتی که ملی گراست. آره. همه جمع شدن؛ جوونا جمع شدن شعار می دادن یا مرگ یا مصدق . وقتی کودتا شد شما چه حسی داشتید؟ خیلی ناراحت بودیم دیگه. وقتی رابطه مصدق با کاشانی بهم خورد، دو شاخه شدن. مردم هم بیشتر دنبال مذهبی بودن دیگه؛ بین مصدق و کاشانی نفاق افتاد. ولی مصدق همچنان محبوبیت خود را داشت. آره داشت ولی بنده خدارو نابودش کردن دیگه. کی نابود کرد؟ خانواده شاه با آمریکا با انگلیس. از روز کودتا برای ما بگویید؟ چه صحنه هایی دیدید؟ صبح روز کودتا مردم اومدن خیابونا می گفتن: یا مرگ یا مصدق اما ظهر همه چی برگشت مردم ریختن گفتن: زنده باد شاه؛ زنده باد شاه . زن های فاحشه رو توی کامیون ها جمع کرده بودن؛ شعار می دادن زنده باد شاه ، مرگ بر مصدق ، مرگ بر کاشانی . افرادی که علیه مصدق یا کاشانی شعار می دادند، خودجوش نبودند. نه؛ نقشه از قبل ریخته بودن. بعد کودتا هم یه سری جنس از آمریکا آوردن؛ فراوونی توی دست مردم شد. فکر می کردید کودتا شود؟ نه؛ قدرت شاه زیاد بود؛ مردم رو می کشتن. چه طور خبر کودتا به گوشتان رسید؟ ما با بچه های صاحب جم (حسین امامی از اعضای فداییان اسلام که عبدالحسین هژیر نخست وزیر شاه را در سال 1328 ترور کرد، ساکن خیابان صاحب جم بود) رفیق بودیم. این محله مذهبی بود؛ همه اتفاقا توش می پیچید. ما این طوری فهمیدیم کودتا شده. خود مرحوم طیب طرفدار چه کسی بود؟ طرفدار شاه بود. یعنی مصدق یا کاشانی رو اصلا قبول نداشت؟ معلومات چندانی نداشت. از سیاست سرنمی آورد. آره؛ کار سیاست نداشت. خب شما هم کار سیاسی به آن صورت نکرده بودید اما طرفدار مصدقی ها بودید. آره ولی اون موقع زور شاه بیشتر به مردم می چربید چون مردم رو می گرفتن و زندانی می کردن. یعنی مرحوم طیب از سر ترس طرفدار شاه بود؟ نه؛ واقعا طرفدار شاه بود. از طرف دیگ مذهبی هم بود. به ائمه علاقه داشت؟ آره؛ هر سال روزه خونی و سینه زنی و این جور برنامه ها رو داشت. ماه محرم که می شد دم دکون هر بارفروشی می رفت پول جمع می کرد؛ از مردم برنج و روغن می گرفت؛ خرج می داد. این ها مال مردم بود؛ مردم هم از دل و جون بهش می دادن. طیب خان خیلی دوست داشت که با این بارفروش با اون بارفروش سلام و علیک کنه؛ بارفروشا هم طیب خان رو دوست داشتن. اگر شما یا بقیه جلوی مرحوم طیب از مصدق طرفداری می کردید و از شاه بد می گفتید، با شما برخورد می کرد؟ کسی جرات نداشت باهاش حرف بزنه. طیب خان عکس شاه رو روی سینش کوبیده بود. مردم از مرحوم طیب می ترسیدند؟ نه؛ اونم آدم بود بالاخره. مردم احترام طیب خان رو داشتن. مرحوم طیب چگونه به دولت وصل شد؟ ببینید اون موقع دسته به دسته و گروه به گروه بود. مثلا شعبون بی مخ از همون اول طرفدار شاه بود؛ یه عده هم زیر پرچمش بودن. طیب خان هم یه عده ای توی محله طرفدارش بودن. اون وقت که کودتا شد، طیب خان زیاد دنبال شاه نرفت اما می گفت من شاه دوستم. در ضمن طیب خان روز 28 مرداد برای خودش سردسته بود. خرابکاری می کرد؟ نه خرابکاری نمی کرد. پس چیکار می کرد؟ کنار نشسته بود؟ کنار نشسته بود ضمنا توی مردم بود. در نقشه ای که از قبل از سوی دولت برای کودتا چیده شده بود، طیب خان هم جایی داشت؟ نه. خب وقتی می گویید در بین مردم بود یعنی چه؟ طیب خان جلو راه میفتاد، بقیه هم دنبالش راه می افتادن. پس روز کودتا طیب خان اقدامی علیه مردم انجام نداد؟ نه. طیب خان از کودتا ناراحت بود یا خوشحال؟ ناراحت بود. می دانست که کودتا را شاه ترتیب داده؟ همه مردم می دونستن. شما فرمودید مرحوم طیب، شاه دوست بود در ضمن از کودتا ناراحت شد. خودش می گفت شاه دوستم اما نظری نداشت. حتی در دادگاه(سال 42) گفت که من سال 32 از این ها(دولت) پول گرفتم اما الان پول نگرفتم. وقتی پول گرفته یعنی در کودتا نقش داشته است. مثلا بهش می گفتن 10 نفر رو بردار بیار سه راه آذری. جمعیت رو جمع می کرد. یکی دو تا اتوبوس صدا می کرد، بچه هایی که توی میدون بیکار بودن یا اون کسایی که دور و برش بودن رو جمع می کرد، می گفت این ها رو مثلا ببرید امامزاده حسن. چه قدر پول گرفته بود؟ پول کلونی بود دیگ که با همون مردم رو راه مینداخت وگرنه توی بارفروشی که خبری نبود. شده بود که خود مرحوم طیب شخصا به دیدار شاه برود؟ من یه عکسی داشتم بچه ها برداشتن بردن؛ طیب خان رفته بود پیش شاه که ازش تقدیر کنن. شعبان هم بود؟ نه؛ طیب خان اصلا شعبون رو آدم حساب نمی کرد. این ها خودشون اجازه گرفته بودن که برن شاه رو ببینن. شاه از طیب تشکر کرد. نشان هم داد؟ آره داد؛ به طاهرخان هم داد. نشان شاه دوستی. دولت چطور با مرحوم طیب آشنا شده بود؟ طیب خان گردن کلفت بود؛ معروف بود. مثلا هر جا جشنی می شد دولت صداش می کرد؛ مثلا ولیعهد که دنیا اومد، چاهارراه مولوی به نام طیب خان طاق نصرت زدن. من دَم طاق نصرت بودم؛ طیب خان کلاه شاپوش رو داد دست من، گفت علی حواست باشه؛ گفتم چشم. طیب خان ماشینشو دم طاق نصرت گذاشته بود. نصیری(نعمت الله نصیری) اومد گفت این ماشین واس کیه؟ گفتم برای طیب خانه؛ گفت برش دارید. منم گوش نکردم. آخر سر بین نصیری و طیب خان دعوا شد. بینشون حرف شد؛ خب طیب خان هم نمی ایستاد تا حرف بشنوه. از آن جا خاطره بد در ذهن نصیری از مرحوم طیب ماند. آره خاطره بد شد. حاج آقا به یک سال قبل از کودتا برگردیم. جایی که شاه، مصدق را به دلیل اختلافاتی کنار گذاشت و احمد قوام را جانشین کرد. مردم در حمایت از مصدق به خیابان ها ریختند و شاه مجبور به بازگرداندن مصدق شد. یک سال بعد از آن حادثه یعنی در کودتا، مصدق کنار رفت اما خیابان ها از هواداران نخست وزیر خالی شد. به نظر شما چرا این طور شد؟ دستگاه شاه، دستگاه عریض و طویلی بود. آقای کاشانی و مصدق با هم بودند و مردم مذهبی بیشتر طرف اینها بودن. بعد یه مقدار وضع این دو تا بهم خورد، مردم هم رفتن سمت تفرقه. دلزده شدند؟ آره. اگر پشت هم بودند، نتیجه بهتر می شد. خب نتیجه نگرفتن، شاه هم همین رو می خواست که بین مردم تفرقه بیفتد، این هم حکومت کند. بعد از کودتا به چه کاری مشغول شدید؟ ما همون بار فروش بودیم. تا زد و آیت الله خمینی اومد. ببخشید میان کلامتان! شما خودتان مذهبی بودید؟ آره. مرجع تقلیدتان چه کسی بود؟ آیت الله خمینی. اون زمان اگه رساله آقای خمینی رو می دیدن، واویلا بود؛ ما داشتیم. آیا شده بود به خاطر داشتن رساله حضرت امام دستگیر شوید یا اتفاقی برایتان بیفتد؟ ما زرنگ بودیم؛ نمی ذاشتیم گیر بیفتیم. اون زمان توی محله مان همه طرفدار آقای خمینی بودند اما صداشون درنمیومد و کسی هم کارشون نداشت. فرمودید خود مرحوم طیب هم مذهبی بود؛ مرجع ایشان چه کسی بود؟ اصلا در این وادی ها بود که مرجع داشته باشد؟ آره. چه کسی بود؟ دستگاه امام حسین. هر کاری که می کرد طبق نظر این ها بود. نه منظورم از میان روحانیون و مراجع آن زمان هست. والا ایشون تابع خود آقای خمینی بود. چطور مذهبی بود اما شراب می نوشید؟ آخه ببینید چه جوری بهتون بگم؛ ایشون فقط دو ماه محرم و صفر نمی خورد؛ ماه رمضونم روزه می گرفت. اینکه می گویند مرحوم طیب گفته خواب امام حسین را دیده و ایشان فرموده بودند دست از شراب بردار را شما شنیده بودید؟ نه نشنیدم. البته طیب پاک شد. چه زمانی؟ زمانی که تیرباران شد. در سال های پس از کودتا رابطه مرحوم طیب با سیستم چگونه بود؟ رابطه خوب بود تا همین سال 42. طیب خان در دادگاه (سال 42) گفت من پول نگرفتم؛ من این سید(امام) رو بد نام نمی کنم. اون موقع حاج علی نوری از بزرگای میدون توی زندان به طیب خان گفته بود، شبا نماز بخون؛ طیب خان هم بهش می گه بابا من نصفه شب بلند میشم نماز شبم می خونم. از جریان دستگیری مرحوم طیب در سال 42 برای ما می گویید؟ هیئت سینه زنی بود؛ عکس آقای خمینی رو زده بودن؛ گفتن اینارو بردارید؛ طیب خان هم برگشته بود گفته بود اینارو من نزدم مردم زدن؛ نمیتونم بگم که بردارید. از طرف سیستم پیغام ندادند که طیب اعدام نشود؟ چرا؛ خانم طیب خان رفته بود پیش شهبانو(فرح دیبا). به گوششان رسیده بود که می خوان طیب خان رو اعدام کنن؛ شهبانو اونجا میگه جون ولیعهد نمی ذارم طیب اعدام بشه. طاهرخان که رفته بود زندان پیش طیب خان، طیب خان گفته بوده، بگید کُت و کفشم رو بیارن. فکر نمی کرد که اعدام شود؟ نه؛ شب همون روز که فرح گفت به جون ولیعهد نمیذارم طیب رو اعدام کنن، طیب خان رو اعدام کردن. بعد اون، طاهرخان رفت توی خیابون خراسون فحش زن و بچه به شاه می داد. بعد چه شد؟ بعد بیچاره اونو با حاج اسماعیل رضایی رو آوردن. توی زندان عشرت آباد اعدامشون کردن. جنازه هارو آوردن مسگرآباد. اسماعیل رضایی که بود؟ توی میدون بارفروش بود. یه روز رفتیم زندان قصر که طیب خان رو ببینیم؛ این اسماعیل رضایی هم به من گفت: علی من خیلی دوست دارم زندان قصر رو ببینم؛ اونم با ما اومد. بیچاره گرفتار شد؛ یعنی خودش باعث گرفتاری خودش شد. یه سوالی درباره آقای خمینی کردن، اینم چون مذهبی بود، هیچی دیگ اینم گرفتن. شما چطور از اعدام با خبر شدید؟ شب که اعدام کردن، صبح همه جا پیچید. روز تشییع جنازه مرحوم طیب یادتان هست؟ جمعیت آمده بود؟ دولت نذاشت ختم بگیرن. یعنی اجازه نداد مردم در مراسم تشییع شرکت کنند؟ نه نذاشت اما خب مردم اومده بودن. سگ، سگو ن ...
درمان انزال زودرس در مردان، عوامل تاثیرگذار
فروکش کرد، دوباره اقدام به نزدیکی می کند. بعد از چند بار تکرار این فرآیند(که معمولا سه بار توصیه می شود)، مرد خود را رها می کند تا انزال به صورت طبیعی انجام شود. در فواصل بین این کار باید ملاعبه مرد و زن(البته بدون تحریک مستقیم ناحیه تناسلی مرد) ادامه پیدا کند تا به ویژه زن، اصطلاحا سرد نشود. بعد از چند هفته تا چند ماه تمرین، کم کم مرد به مرحله ای می رسد که کنترل رابطه جنسی برایش شرطی ...
ایران در سوگ دختران فرزانه / بندر عباس به سوگ نشست
دادستان داراب بازداشت شد تا از وی تست مورفین و الکل گرفته شود. وی ادامه داد: با تشکیل پرونده قضایی برای این تصادف روشن شدن علت دقیق حادثه و شناسایی مقصر یا مقصران حادثه در دستور کار قرار گرفته است. در همین حال سیدمحمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش در نخستین روزهای کاری اش راهی محل وقوع حادثه شد. وی همچنین با صدور پیامی این حادثه را تسلیت گفت. این حادثه آنقدر ناگوار بود که روز شنبه در استان هرمزگان ...
وزیر احمدی نژاد بگوید چرا بر تولید تراریخته قفل زدند؟
گذشته با فروش محصولات غیرارگانیک به نام ارگانیک به سه برابر قیمت واقعی ثروت افسانه ای برای خود ایجاد کرده اند و برخلاف قوانین و مقررات، خودسرانه گواهی ارگانیک صادر می کنند بعد هم به آنها می گویند هرچه می خواهید بفروشید. فقط لوگوی ما را روی مغازه بزنید. روزی وارد یکی از این مغازه های به اصطلاح ارگانیک شدم و دیدم برنج هم عرضه می کنند. روی کیسه ها نوشته بود: IPM؛ از فروشنده سؤال کردم این برنج هم ...
طرح 3 ساله "ساماندهی بازار اراک" در کارگروه گردشگری مصوب شد
مقام طرح تهیه کردیم که بر مبنای آن خیابان حصار باید به پیاده راه تبدیل شود و از آنجایی که در اراک نیاز به پیاده راه داریم، چه بهتر خیابانی که به موازات بازار قرار دارد و می تواند حائل خوبی باشد انتخاب شود، طرح آن تهیه شده و در کمیسیون ماده پنج مصوب شده که قرار بود شهرداری کمک کند و بخشی از اجرا را ورود پیدا کنند و مغازه های این مسیر هم در این طرح دیده شده که چه عناصری باید مستقر شوند و چه بدنه سازی ...
حوادث تاریخی و اتفاقات منا
بستگان آنان هنوز شناسایی نشده بودند، برای شناسایی هویت جان باختگان در فضایی حزن آور و اندوهناک از این نمایشگاه بازدید کردند. پس از گذشت یک هفته از این حادثه، دولت عربستان سعودی اعلام کرد قصد دارد با تخرب پل های فعلیِ رمی جمرات در منا ، آن را به پنج طبقه افزایش دهد، (رجبی، محمدحسین، ص 337، چ1، 1385ش.). سیزده فاجعه منا در سال 1437ق./1394ش. در روز عید قربان سال 1437ق. طی حادثه ای که از نظر محل ...
در بیان ذکر سلوک و رفتار مسافر
و راکب ظاهر نشد. دو روز در آن رباط توقف نمودند و بعد از آنجا روانه شدند رباعی: مرد تاجر منش خام چه غافل گردید بهر صحبت ز رفیقان خودش مایل گردید مرکبش را چه عنان داد بدست مجهول مرکبش رفت وخودش ماند چه عاقل گردید بلی، چنانچه تاجرزاده سفر کشیده و سرد و گرم چشیده بود، هر آینه مرکب گرانبهای خود را که تمامی تنخواه نقد او در ترک بسته بود، به دست آدم نا شناسی که به گمان ...
کارآگاه بازی یک دختر راز ارتباط زن شوهردار با یک مرد غریبه را بر ملا کرد
افتاد و این حادثه آرامش زندگی شان را بهم ریخت. فرزانه در طول سه سال زندگی مشترک با مهرداد، تلاش کرده بود همسر خوبی برایش باشد و در مشکلات زندگی یاری اش کند تا تجربه تلخ زندگی اولش را به فراموشی بسپارد. او حتی از شوهرش خواسته بود تا بعد از پایان دوره حضانت مادر برفرزندان خردسالش، فرزندان شوهرش را به خانه خودشان بیاورد. اما با تصادف مهرداد، مشکلات مالی زندگی شان را بشدت تحت تأثیر قرار داد ...
ناکامی واشنگتن در وین یا آنچه ترامپ می خواست؟ - گاه شمار واژگونی اتوبوس های دانش آموزی - کاسبی بچه پ
سود به 15 درصد اعتنایی نکردند و حالا به نظر می رسد هدف بانک مرکزی از تاکید مجدد بر اجرای آن بخشنامه، صرفا کنترل نقدینگی است و نه کاهش موثر نرخ سود، چرا که فرصت بیش از یک هفته ای بانک مرکزی از زمان اعلام اجرای نرخ های جدید سود تا زمان اجرایی شدن، فرصتی طلایی برای بانک ها فراهم آورد تا با نرخ های نجومی اقدام به جذب سپرده کنند. خراسان روز پنج شنبه گذشته، در گزارشی به اقدامات عجیب بانک ها برای جذب سپرده ...
عناوین روزنامه های شنبه 11 شهریور
بدهیم و بعد عملا یک صدای واحد را بشنویم اما تا آن روز من فکر نمی کنم با این ساختار بتوانیم آن طور که باید نتیجه بگیریم. روحانی جبران کند تهران- ایرنا- روزنامه آرمان در گفت وگو با فاطمه دانشور نوشت: اگر آقای روحانی به هر دلیلی نتوانست وزیر زن در کابینه داشته باشد، امروز باید این مساله را در سطح معاونت وزرا جبران کند تا زمینه ای برای استفاده از ظرفیت زنان در دوره های آتی در سطح ...
صبحانه هایی از جنس هیجان
. کافه “مدرن لایم” ظرفیت 110 نفر را دارد و برای صبحانه باید با رزرو قبلی و از ساعت 10 و 30 دقیقه صبح به بعد مراجعه کنید. لیوینگ روم کافی شاپی که در دور جدید فعالیت خود تغییرات زیادی را در فضای داخلی و منوی خود ایجاد کرده است. ” Living Room “ در مجتمع تجاری بامیک در سه راهی آصف در زعفرانیه قرار دارد. کافی شاپ Living Room دارای دکوراسیون خاص، زیبا و متفاوت است. محیط این کافی شاپ حس نشستن ...
وقتی پریسا را داخل پژو 405 با یک مرد غریبه دیدم دنیا روی سرم خراب شد
طبق اظهارات شاهدان عینی پژو 405 سفید رنگ با سرعت بالا با موتورسیکلتی که دو نفر راکب داشت تصادف Crash کرد و بعد از اینکه دو بار از روی سینه ی یکی از آنها رد شدند از محل گریختند. چه کسی فکرش را می کرد در تصادف دلخراش پژو 405 با موتور سیکلت پای هوسبازی دختری به نام پریسا درمیان باشد. چهارشنبه سوری بود و پریسا به همراه همسر موقتش کنار خیابان داخل خودروشان نشسته بودند و مشغول ...
حوادث کوتاه از کشور
...> کرج – مهر: جانشین فرمانده انتظامی استان البرز از کشف 604 کیلوگرم تریاک از باغی دراین استان خبر داد. سرهنگ محمدکریم بیات، گفت: درپی دریافت گزارش ها مبنی بر تهیه و توزیع موادمخدر توسط 2 سوداگر مرگ در یک عملیات غافلگیرانه هر دو سوداگر مرگ دستگیر و در بازرسی از داخل باغ محل اختفای سوداگران مقدار 604 کیلوگرم تریاک کشف و ضبط شد. سقوط مرگبار گرگان – فارس: یک دستگاه سواری پراید پس از ...
مرگ فرزانگان
ها برای شناسایی مقصران این حادثه آغاز شده است. درهمین حال، استانداری هرمزگان در پی وقوع این حادثه؛ امروز شنبه یازدهم شهریورماه را عزای عمومی اعلام کرده است. قطع عضو و ضایعه نخاعی 3 نفر از مصدومان این حادثه ساعت 4 بامداد روز جمعه در نزدیکی روستای قلعه بیابان شهرستان داراب رخ داد. این اتوبوس حامل 45 دانش آموز دختر نخبه در مقطع راهنمایی و دبیرستان شهرستان های میناب و رودان استان هرمزگان ...
ماجرای تماس دفتر رهبری درباره ساخت و سازهای غیرمجاز
.... بهارستان بیمارستان افتتاح شد. بیمارستان قرچک در حال افتتاح است. ملارد نیمه کاره است و در حال کار است. از 41 تصفیه خانه در کشور 10 مورد در تهران افتتاح شد. بعد شروع به کار در راه آهن و حومه کردیم. ریاست محترم قوه قضائیه سفر استثنایی به استان تهران داشت و در این سفر خیلی به ما کمک کرد. هم به لحاظ اداری تجهیزات بخش دادگستری و غیره را در سفر پوشش دادند یعنی در حقیقت سفرهای رئیس جمهور ...
نگرانی استاندار درباره زلزله تهران/ روایتی از ماجرای سفارت عربستان
در حال افتتاح است. ملارد نیمه کاره است و در حال کار است. از 41 تصفیه خانه در کشور 10 مورد در تهران افتتاح شد. بعد شروع به کار در راه آهن و حومه کردیم. ریاست محترم قوه قضائیه سفر استثنایی به استان تهران داشت و در این سفر خیلی به ما کمک کرد. هم به لحاظ اداری تجهیزات بخش دادگستری و غیره را در سفر پوشش دادند یعنی در حقیقت سفرهای رئیس جمهور و رئیس قوه قضائیه تقریبا بخشی از کار استان ما را ...
مرگ موتورسوار در تصادف با کامیون
به گزارش جام جم، در پی تماس شاهدان ماجرا با سامانه 125 درحدود ساعت 8 صبح امروز، ستاد فرماندهی آتش نشانی تهران بی درنگ آتش نشانان ایستگاه 121 و تیم نجات 15 این سازمان را به محل حادثه در کمربندی دوم تهران، بعد از میدان غنی آباد به سمت جاده ورامین راهی کرد. فرماندهآتش نشانان اعزامی درباره این حادثه گفت: بنا به اظهار شاهدان، یک دستگاه موتورسیکلت درحال حرکت به دلیل نامعلومی به شدت با یک ...
قیامی در جنوب که در تاریخ ایران و اسلام جاودانه شد+تصویر
... استبداد صغیر و قیام بوشهر در حالی که در تهران محمدعلی شاه مشغول اعدام بسیاری از سران مشروطه بود، در بوشهر اوضاع به گونه ای دیگر رقم می خورد. این شهر به کانون مقاومت در برابر استبداد صغیر تبدیل شده بود. در مرکز این کانون مقاومت نیز روحانی برجسته ای چون آیت الله سیدمرتضی علم الهدی قرار داشت و در کنار وی رئیسعلی دلواری و همرزمان وی از تنگستان و دشتی به مبارزه می پرداختند. این کانون ...
تازه داماد قصاص می شود
به گزارش خبرنگار ما، ششم آذرماه سال 88، مأموران پلیس تهران از مرگ مشکوک مرد جوانی در یکی از بیمارستا ن های شهر باخبر و راهی محل شدند. بررسی ها حکایت از این داشت که مردی 28 ساله به نام صالح که با اصابت ضربات چاقو مجروح شده بود، به بیمارستان منتقل و سپس فوت شده است. حسن، یکی از بستگان صالح که در محل حضور داشت به پلیس گفت: صالح برادر ناتنی همسرم است. روز گذشته در حالی که من و همسرم با هم درگیر بودیم ...
ائمه جمعه سراسر کشور در خطبه های نماز عید سعید قربان چه گفتند؟
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ مراسم عید سعید قربان با روز جمعه مصادف شد و همین امر موجب شد تا ائمه جمعه سراسر کشور علاوه بر خواندن نماز عید قربان، خطبه های نماز جمعه را نیز در همان خطبه های عید قرائت کرده و به سمع و نظر مردم برسانند. در تهران و سایر شهرها و استان های کشور، نماز عید قربان با حضور چشمگیر و باشکوه مردم برگزار شد و ائمه جمعه سراسر کشور نیز پس از قرائت نماز عید به ...
آیین و فرهنگ چای خوری در روسیه+ تصویر
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نوش آنلاین ، روس ها مردمان چای خوری هستند، که یکی از دلایل آن شرایط آب و هوایی است. ما در ایران خیلی به میوه برای پذیرایی اهمیت می دهیم، ولی مهمان روس ها که باشید، ساعت ها خودشان را با چای سرگرم می کنند. مگر این که فصل میوه های فصلی مثل هندوانه و میوه های مناطق حاره ای باشد. مهمان که می رسد، فورا می پرسند چای یا قهوه؟ و اگر بگویید چای، می پرسند سیاه یا سبز ...
معمای پلیسی - شلیک به سر
به گزارش جام نیوز ، سروان میری در حال جمع کردن وسایلش بود تا به خانه برود که صدای زنگ تلفن همراه کشیک قتل بلند شد. می دانست حادثه ای رخ داده و به جای خانه باید پرونده ای جدید را برای رسیدگی باز کند. از آن سوی خط مامور کلانتری 45 تهران از مرگ مشکوک مردی سالخورده در خانه اش خبر داد. مرگ او مشکوک بود. شواهد حکایت از خودکشی داشت، اما دلایل از قتل خبر می داد. کارآگاه آدرس محل حادثه را ...
مرگ بر فراز اردوهای کشور | یادداشت سید ضیاءالدین فائق
افراد متخصص در دستور کار خود قرار دهند اما دریغ که گویا برخی فقط امضا کردن حکم مأموریت دیگران و آسوده در خانه بودن را برگزیده اند. موضوع بسیار ساده است و از اگر و شاید و... می گذرم و به مناسبت حادثه ی تلخ تصادف در استان هرمزگان و مرگ دختر بچه های مظلومی که قربانی تکراری بی برنامگی و سومدیریت مسوولان مربوطه نکاتی را به عرض افکار عمومی و دست اندرکاران و خاصه وزیر آموزش و پرورش و مقامات ...
تفریحات سیاست مداران دنیا چه می باشد؟
توجه رسانه های دنیا را جلب کرد. چند وقت بعد هم جوراب آبی لاجوردی اش توی ذوق همه زد! خودش البته درباره جوراب هایش هیچ نظر خاصی ندارد، من اصلا لباس های عجیب و غریبی نمی پوشم؛ مثل بقیه مردم می روم مغازه و از همان مغازه هایی که بقیه لباس می خرند، جنس هایم را تهیه می کنم و می پوشم. اگر همه سیاستمداران در مناسبات رسمی شان از جوراب های معمولی سیاه و سفید یا خاکستری و... استفاده می کنند، خب ...