سایر منابع:
سایر خبرها
شهیدی که پیکرش 50روز زیر آفتاب ماند+عکس
حسن روی زمین بماند. به اسماعیل گفتم من سمت معبر بچه ها می روم و بر می گردم. اما آتش تیربارهای دشمن و انفجار پی در پی خمپاره ها اجازه نمی داد، از طرفی هم بوی باروت و سوختن خار و خاشاک تنفس را مشکل کرده بود و صدای سرفه بچه هایی که عقب می آمدند به گوش می رسید. به فکرم رسید که بچه ها را عقب ببریم و بعد سراغ حسن بیاییم. نگران بودیم که در مسیر برگشت بچه ها وارد میدان مین شوند. دو ...
شهادت ، شرط اول ازدواج/ امام کاظم(ع) واسطه رضایت برای اعزام به سوریه شدند
صحبت مادر را که می شنود به یاد علاقه شهید به شهادت افتاده و می گوید: جواد خیلی به شهادتعلاقه مند بود تا آنجا که بچه ها فهمیده بودند پدرشان عاشق شهادت است؛ خاطرم هست روزی کنار پسرمان علی نشسته بود که گفت کاش پسر من هم بزرگ بود تا همچون تیپ فاطمیون که برخی پدر و پسر هستند، من هم با پسرم اعزام می شدم. او ادامه می دهد: یک بار جواد مرا صدا زد و گفت اگر پدر و مادر هر دو برای بچه دعا کنند دعا ...
پیچ های عجیب و غریبی که در امریکا کشف شده است
...، گوش ها و چشمان کوچک، اما پنجه های بلند داشتند و دندان های جلوی بسیار بلندی داشتند که به سرعت رشد می کرد. شواهد نشان می دهد که این حیوان پاهای عقبی خود را در محور مارپیچ ثابت می کرده و به معنای واقعی کلمه مستقیما داخل زمین پیچ می خورده است. حدود 60 سانتیمتر زیر زمین، این سوراخ به چندین اتاق برای خواب و پرورش بچه های او می رسیده است. همچنین ماهیت مارپیچی این نقب ها دربرابر شکارچیان از این حیوان محافظت می کرده است. ...
نیروهای ضد انقلاب حتی به عکس دختر نه ماهه ام رحم نکرده بودند/ پدرم در خواب عقدنامه ام را امضا کرد
، برایم تعریف می کرد: همان روزهای اولی که شما را دیدم، مهرتان به دلم نشست. اما نمی توانستم به دوست صمیمی ام بگویم که عاشق خواهرت شده ام. مدت ها با خودم کلنجار رفتم تا اینکه توانستم به خودم بقبولانم که خواستگاری کردن از خواهر دوست صمیمی ام اشکالی ندارد. بعد از این مرحله باید جریان عاشق شدنم را با خانواده ام در میان می گذاشتم که به خواستگاری شما بیایند. من که نمی توانستم در چشم پدر و مادرم نگاه کنم و به ...
قفلی که جنگجو به پنجره فولاد بست، باز شده بود!
به جبهه اعزام شدند؟ برادرم یک مدت در جهاد سازندگی خدمت می کند. اما هنوز دو ماه از شروع کارش در جهاد نگذشته بود که نمی تواند تحمل کند و به همراه چند تن از دوستانش به غرب می رود و بعد از آشنایی با شهید چمران به گروه جنگ های نامنظم ملحق می شود. ما سه پسر و دو دختر بودیم که برادرانم حسن و احد از سال 1359راهی جبهه شدند و من چند سال بعد از شهادت حسن یعنی در سال 1365به جبهه رفتم. از ...
گزارشی از یک لبخند کرم خورده ی غمگین
به درون سینه اش می کشد و با فشار بیرون می دهد، چنان که می توان معنای واقعی”آه سرد” را یه عینه دید. ناصر گفت همه این بدبختی ها از عصر آن روز شروع شد. روزی که به قول خودش دیوار را کج گذاشت و هنوز هم که هنوز است دیوار دارد ” کج بالا می رود” و از او هم دیگر کاری ساخته نیست. من مسافر بودم و به تهران- دارالحکومه قچری می رفتم . با خودم فکر می کردم شاید آغامحمدخان نیز اولین خشت پایتخت ...
زنی که در خرمشهر سه بار دستگیر و آزاد شد
.... آنجا یکی از شرطه های عراقی اسلحه اش را به طرف سینه ام گرفت. من همان جا نشستم و گریه کردم. آنها آنقدر بی رحم بودند دلشان نمی سوخت که هیچ، با خشونت و بی رحمی هم با من برخورد می کردند. خلاصه سه بار دستگیرم کردند و بعد آزادم کردند. روز به روز وضعیت شهر بدتر می شد. دیگر خرمشهر دست آنها افتاده و جنگ شدت بیشتری پیدا کرده بود. کاری از دست ما برنمی آمد. مردم زیر باران موشک و خمپاره جان خود ...
جزئیات جدید از نحوه مرگ بنیتا، دختربچه 8ماهه
برمی داشتم، اما از ترس قانون فرار کردم. قاضی گفت برای کمک به بچه چه کردی؟ متهم ابتدا سکوت کرد و بعد گفت: از دوستانم در همان روز خواستم که بچه را به خانواده اش برسانند. قاضی خطاب به متهم گفت: زمان سرقت خودرو کجا ایستاده بودی؟ متهم پاسخ داد: نزدیک محدوده سرقت بودم، احساس کردم ماشین روشن است که محمد گفت من که رفتم و با ماشین رفت. قاضی گفت: محمد در اظهاراتش عنوان ...
اینجا انگی بر پیشانی مان نیست
کار کرده باشم فقط اینکه برم و یک هفته خودمو مشغول کنم و دوباره برگردم. بیکار بودم حوصلم سر می رفت به چهار دوست مصرف کننده که می خوردم دوباره مصرف می کردم. زمان پاکی وقتی دنبال کار می رفتم تا وقتی می فهمیدن مصرف کننده هستم خیلی راحت می گفتن شرمنده ما نمی تونیم بهت کار بدیم. من با خواهرزاده حاج ممد بچه محل و رفیق بودم. بعد از چند سال فهمیدم حاج ممد و میثم قطع مصرف کردن، منو کمپ بردن بعد از 28 روز ...
میرزاعلی؛ مردی برای تاریخ مقاومت
... تا عملیات والفجر مقدماتی فرمانده ی گردان امام محمد تقی (ع) از لشکر علی بن ابیطالب بود. سپس به لشکر 31 عاشورا منتقل شد و به سمت جانشین محور تیپ منصوب شد. یکی از همرزمانش می گوید: در منطقه استقرار ما زمین ناهمواری بود.به این دلیل تعدادی تخت خواب برای ما فرستادند.حاج میرزاعلی رستم خانی آنها را بین بچه ها تقسیم کرد، تختی برای خودش نماند کفش هایش را زیر سرش گذاشت و خوابید. اسارت را ...
روایتی متفاوت از پشت پرده ی آسیب های زیر پوست پایتخت
وجود دارد و از جمله ی آنها، فحشا و تن فروشی و مهم تر از همه، اعتیاد است! من در ادامه ی فعالیتم، به حوزه ی زنان معتاد و کارتن خواب وارد شدم. در بیشتر گروه ها و سازمان های مردم نهاد معروفی که در حوزه ی آسیب کار می کنند، رفتم؛ البته نه این که عملکردشان را تأیید کنم بلکه به شدت با برخی عملکردهای سلیقه ای آن ها مشکل دارم و از اصول من، فعالیت زیرساختی است؛ یعنی به صرف این که به آسیب دیدگان، غذا داده شود یا ...
ابراهیم یزدی به روایت احسان شریعتی
یزدی هم مانند همه، متأثر از ادبیات و رویکرد آن دوران بود اما در دوران پس از انقلاب که مسائل و تنش ها به اصطلاح درون خَلقی بود و می بایست از درون نقد و اصلاح صورت می گرفت، دکتر باز هم با همین رویکرد اصلاحی با مؤلفه های سیاسی و اجتماعی همراهی کرد. – دکتر یزدی در این سال ها هیچگاه از مشارکت قهر نکرد. این شاید وجه بارز مشخصه اصلاح اندیشی او باشد. مثلا به رغم همه محدودیت ها حضور در انتخابات ...
جزئیات جدید از نحوه مرگ بنیتا، دختربچه 8ماهه
کیانشهر رها کنم؛ اما مهدی گفت نه ماشین را به پاکدشت بیاور. در چهاراه قیامدشت مهدی را پیدا کردم. داخل خودرو نشست و چند تکه از وسایل را از داشبورد سرقت کرد. 50 متر دور شدیم مهدی گفت بچه را تحویل آژانس بده که گفتم آژانس بچه را نمی برد. وی افزود: مهدی به من گفت بچه را به کسی بده تا به خانواده اش تحویل دهد. بعد من به سمت ابزارفروشی رفتم، ماشین را پارک کردم و رفتم مواد خریدم. 27 هزارتومان پول خرد ...
از معضل زنان خیابانی تا بازار خرید و فروش نوزاد در دره فرحزاد!
اساسی ترین معضلات دره فرحزاد همین مشکلات زیست محیطی، وجود زباله ها و عدم رعایت مسائل بهداشتی در این منطقه است. از فروش بچه نوزاد تا تولد نوزادان معتاد در ماه های اخیر خبر مرگ ناجوانمردانه چند کودک خردسال از جمله بنیتا و آتنا قلب بسیاری از مردم کشورمان را جریحه دار کرد. اما این فقط خبرهایی بود که در فضای مجازی جای خود را باز کرد و با بازخوردهای مختلفی همراه شد. این در شرایطی است ...
نگاهی به 10 سال خماری و بی خانمانی
.... زمستون پارسال چیزی نمونده بود که از سرما هلاک شم، شانس آوردم که چند نفر از همین آدمایی که اینجا می بینی نجاتم دادن. دیگه از این زندگی خسته شدم. تا کی باید گدایی کنم، سرم را توی سطل زباله فرو کنم برای پیدا کردن ته غذای این و اون، تا کی باید برای یک ذره مواد، تن بدم به خفت و خواری. به خدا خسته شدم و توان تحمل این همه نگاه تحقیرآمیز که هر روز و هر ساعت مثل خوره به جونم افتاده رو ندارم.بابا من ...
میرزاعلی؛ مردی برای تاریخ مقاومت
رزمنده این است. تا عملیات والفجر مقدماتی فرمانده ی گردان امام محمد تقی (ع) از لشکر علی بن ابیطالب بود. سپس به لشکر 31 عاشورا منتقل شد و به سمت جانشین محور تیپ منصوب شد. یکی از همرزمانش می گوید: در منطقه استقرار ما زمین ناهمواری بود.به این دلیل تعدادی تخت خواب برای ما فرستادند.حاج میرزاعلی رستم خانی آنها را بین بچه ها تقسیم کرد، تختی برای خودش نماند کفش هایش را زیر سرش گذاشت و خوابید. ...
صدای فریادهای بنیتا را نمی شنیدم
خیابان بود و من هم سعی کردم از ترسم فقط فرار کنم. اصلا صدای فریادهای پدر بنیتا را نمی شنیدم. می دانستم اگر من را بگیرد کتکم می زند. وقتی از صحنه دور شدم بچه را دیدم که روی صندلی عقب بود. او خواب بود. به کیانشهر که رسیدیم بیدار شد و گریه کرد اما دوباره خوابید. من از ترسم که پلیس دستگیرم نکند با سرعت به سمت پاکدشت رفتم و ماشین را در منطقه پررفت وآمدی رها کردم. با کارت هدیه و پول نقدداخل ماشین ...
تلویزیون ندیدن برای بعضی ها پُز است
...، دو گام به عقب حرف آخرمان از حال و احوال فرهنگ در جامعه است. اگرچه به آن چه پیش روست، خوش بین است اما با صراحت می گوید: فضای فرهنگی کشور به گونه ای است که گاهی یک قدم جلو می رویم و چند صباح بعد اتفاقاتی می افتد که دو قدم به عقب بازمی گردیم. اما اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم، خیلی چیزها تغییر کرده و بهتر شده است. با این همه، هنوز اتفاقاتی هستند که دل آدمی را به درد می آورند و هنرمندان و ...
دلم تنگ شده و خنده ام می گیرد!
شهدای ایران :دلم تنگ است؛ تنگ روزهایی که مصلحت اسلامی مطرح بود، نه اسلام مصلحتی. تنگ روزهایی که تشیع وسیله ای برای ارتزاق نشده بود. تنگ روزهایی که که اهداف عالی انسانی فدای مصلحت های شخصی نمی شد. تنگ روزهایی که آدمها اینقدر تضاد نداشتند. (تضاد برون و درون آدمها دلم را تنگ می کند!) دلم تنگ شده و خنده ام می گیرد! خنده ام می گیرد از اینکه؛ هیچ وقت در تمام عمرم تجربه ...
شهیدی که از امام حسین برات شهادتش را گرفت
شدت ذوق دیدار آقا از خواب پریدم. بعد از این جریان به زیارت حضرت رضا علیه السلام مشرف شد و به تهران بازگشته و از آنجا عازم جبهه شد. در روز بیستم اسفند 62، بعد از جلب رضایت از پدر و مادرش و حلالیت طلبیدن از همه، با خداحافظی گرم و معنی داری از طریق پایگاه مقداد به کربلای ایران، جبهه های جنوب روانه شد و در آنجا نیز آن طوری که همرزمانش نقل می کنند مدتی در انتظامات پادگان خدمت کرد و با تلاش ...
قتل و عام مسلمانان در میانمار جنایت علیه بشریت است/ سازمان های اسلامی به داد مسلمانان میانمار برسند
حال مسلمانان میانمار کنند شیخ احمد عالی زاده،عضو شورای روحانیت این شهرستان بندرعباس با اشاره به وضعیت تلخ و اسف بار مسلمانان میانمار ضمن محکومیت سیاست های نادرست سران و رهبران ممالک اسلامی و عربی گفت:دشمن در میانمار جری شده و بدون محابا به خود اجازه می دهدمسلمانان بی دفاع را به آتش بکشاند و یا آواره از وطن کند. وی اظهار کرد:رهبران کشورهای استعمارگر و در راس همه آنها استکبار ...
10 میلیارد برای مربی 5 ماهه! / زنده شدن بحث حضور دوجنسه ها در ورزش بانوان
عامل باشگاه نفت طلاییه ابراز کرد: وزارت نفت اهلیت ما را تایید کرده تا باشگاه را واگذار کند. جهانیان در خصوص اینکه در گذشته یک بار بازداشت شده است، عنوان کرد: در مقطعی مدیر عامل شرکت پتروپارس گلف در خارج از کشور بودم که فریب و شرکت به مشکل خورد. در قانون تجارت باید بالاترین مسئول در دادگاه حاضر شود که به همین دلیل من به آنجا رفتم تا موضوع حل شود. بحثی در دادگاه پیش آمد که منجر به درگیری شد ...
جریان انقلابی یک کنسرت روشن و معقول برگزارکند تا پیام حرفش به مردم برسد/ ظرفیت عظیم نماز جمعه را با ...
مسئله اینکه وقتی من در دانشگاه درس خوانده باشم، استاد من هم تحصیل کرده ی پاریس بوده است. آدم مسلمانی است ولی نمی تواند مبانی اسلام را به من تدریس کند. بعد من در حوزه درس خوانده و مبانی اسلام را در آنجا یاد گرفته ام. مسئله ی دیگر جریان نهضت روشنگری است و ما در صدا و سیما با این نهضت مواجه نیستیم. نهضت روشنگری چیست؟ نهضت روشنگری سرکوب کردن دولت کنونی نیست. بحث این دولت و آن دولت نیست ...
پناهیان : زندگی آن قدر عزیز است که توصیه شده با وضو زندگی کنید
وارث : تصور کنید یک کسی دارد برای کنکور درس می خواند. به هر حال این درس خواندن یک سختی هایی دارد و او را از تفریح باز می دارد. مخصوصاً که ببیند دوستانش دارند بازی می کنند ولی او مجبور است درس بخواند. حالا او با اکراه، مشغول درس خواندن شود و هر چند دقیقه یک بار مُشتی روی کتاب هایش بکوبد و با ناراحتی بگوید: این درس خواندن هم که تمام نمی شود؟! آیا چنین کسی می تواند واقعاً عالِم بشود؟ آیا دانشمند ...
اسرار زندگی و مرگ مائو به روایت پزشک مخصوص او
را متهم به شایعه پراکنی می کرد اما خودش بزرگترین شایعه ساز بود. پزشک مائو نوشته: مهم ترین مشکل من در خدمت به مائو، بی خوابی، نظم ناپذیری و وقت نا شناسی او بود. خواب نیز همانند شنا موجب اتلاف وقت می شد. بدنش با 24 ساعت شبانه روز هماهنگی نمی یافت. بیش از دیگران بیدار می ماند و بیشتر فعالیت هایش در شب انجام می شد. اگر یک شب تا ساعت 12 می خوابید، روز بعد تا ساعت 3 صبح خوابش نمی برد و روز ...
برخورد تند آیت الله طالقانی با مسعود رجوی
...> یک روز آیت الله طالقانی، آقای بازرگان، دکتر سحابی، آقای علی بابایی و آقای صدر حاج سید جوادی را دعوت کردیم. بعد آیت الله طالقانی به اتاق رفت تا نماز بخواند. من را صدا زد و گفتند: از مجتبی چه خبر؟ گفتم: رضا رئیس طوسی -که در آن موقع در انگلستان مشغول تحصیل بود و تنها کسی بود که در مقابل تغییر موضع داده ها ایستادگی می کرد- برای من نامه نوشته که پسر عموت اینجاست که منظور این بود که آقا مجتبی آنجاست و ...
به تنها چیزی که نمی اندیشید خودش بود
روز صبح صدای تیر آمد و مرحوم آقای طالقانی فرمودند: طیب را اعدام کردند . بعد که اخبار را شنیدیم، فهمیدیم که ایشان درست حدس زده اند. بعد هم آقای طالقانی در حیاط زندان4، برای طیب قرآن خواندند و درباره اش سخنرانی کردند. رئیس زندان شماره4 مأموری را فرستاد که: به آقای طالقانی بگوید که صحبت نکنند. مأمور آمد، ولی رویش نشد حرفی بزند و نشست و گوش داد. همین طور مأموران دوم و سوم و... هم آمدند. تا بالاخره خود ...
بی باکی شهید شجاعی در جابجایی اعلامیه امام (ره)
...، اما نیامد. وقتی دیدم دیر کرد، به دنبالش رفتم. پس از طی مسیرش دیدم حاج احمد با اصابت خمپاره ی 60 به گلویش مانند آقا اباعبدالله الحسین (ع) با لبی عطشان به لقای حق شتافته و به خیل شهدا پیوسته است. وعده حق محمدحسین شجاعی خواهرزاده شهید: حاج احمد عضو تیپ عملیاتی (ذوالفقار) لشکر 41 ثارالله بود. شب 29 دی ماه 1365 رادیو اعلام کرد تیپ وارد عملیات شده است. ساعت 10 صبح روز بعد به ...
...و شعر باید بی فایده بماند
تصمیم گرفتید راه تان را جدا کنید؟ منشاء این تحول دوستی بود که به شعر حساسیت فوق العاده ای داشت و من کمتر کسی را دیده بودم که اینجور عاشق شعر باشد. حالات روانی خاصی هم داشت که متاسفانه باعث شد خودش را بکشد. مدت ها با هم دوست بودیم و خیلی عجیب بود که هیچ وقت راجع به شعر با من حرف نمی زد. تا اینکه من تحت تاثیر حرف هایی که او یک بار راجع به شعر زد ناگهان قید وزن را برداشتم و شعر غروب را ...
حاشیه دادگاه بنیتا | غش کردن مامور نیروی انتظامی هنگام شهادت دادن
دیدن وی حالش بد شد و با حالتی بسیار بد به بیرون از جلسه انتقال داده شد تا به بیمارستان اعزام شود. اگرچه خانواده بنیتا در طول قرائت کیفرخواست و همچنین دفاعیات متهم با اشک و ناله به حرف های آنها گوش می دادند اما در لحظه ای که وکیل مدافع خانواده بنیتا پس از حضور در جایگاه شیشه شیر و شیرخشک بنیتا را به حضار دادگاه و رئیس دادگاه نشان داد علاوه بر خانواده بنیتا و بستگانش بسیاری از حضار نیز با مادر ...