سایر خبرها
علاقه ام به ازدواج با یک جانباز از عشقم به دفاع مقدس بود
نشد که برای کنکور ورودی دانشگاه درس بخوانم. به همین خاطر 8-7 سال بین درس خواندن فاصله افتاد. در طول این سال ها در خانه بودم. دوستانی که به دیدن من می آمدند، به آنها می گفتم این کتاب را از صفحه 50 بخوانید. دوست دیگری که می آمد مثلاً می گفتم از صفحه 70 را بخواند برای من. بیشتر سرگرمی من این بود. ازدواج با فاطمه خانم بعد از گذشت 9 سال از مجروحیتم تصمیم به ازدواج گرفتم؛ من جای زیادی برای ...
رابطه پدر با نوزاد، پنج گام موثر
توضیح می داد: یک شب که از خواب بیدار شدم دیدم همسرم پشت کامپیو تر نشسته و به موسیقی گوش می دهد و پسرم هم با آهنگ بالا و پایین می رود . مادر دیگری می گفت: همسرم با رقصش مشهور شده بود. دوقولو های مان را به طبقه پایین می برد و با سی دی مورد علاقه اش در اتاق نشیمن برای شان می رقصید. سال ها بعد هنوز هم این ترانه ها سریع آن ها را آرام می کند. به این ترانه ها ترانه های بابا می گوییم. به آن ها ...
آخرین وداع عزیزی که بازنگشت
رودبارجنوب است. -لطفا قدری از خودتان بگویید؟ نخا دستخوان همسر تنهاشهید مفقودالاثر شهرستان جوادخانه گیرهستم،همسرم در 13فروردین ماه مصادف با 14رمضان سال 65به شهادت رسیده است. -از شهید خانه گیر برایمان بگویید؟ شهید جواد خانه گیر یکم مهر1343، در روستای میش پدام رودبارجنوب کنونی متولد شد. پدرش علی، کشاورز بود ومادرش دخی نام داشت. سواد خواندن و نوشتن نداشت سال 1358، ازدواج کرد و ...
تیم کارشناسی با پشتوانه علمی از خانواده های شهدای جدید حمایت کند/ تیپ شناسی همسران شهدا
فرزندمان را بزرگ می کنیم تا راه پدرش را ادامه دهد. در ادامه این پنل، فاطمه موسوی اظهار داشت: پدر من پزشک و مسلط به زبان انگلیسی بود و به همین دلیل بعد از انقلاب کاردار سفارت ایران در امارات شده بود اما با آغاز جنگ از سمت خود کناره گیری کرد و به ایران برگشت تا در جبهه حضور پیدا کند. در زمان شهادت او مادرم 19 ساله بود و من یک سال و نیم داشتم. بعد از شهادت پدرم، مادرم معلم شد و بعد از ...
غرق در دود شیشه و گُل
.... در همان حال پا به پای او راه می روم و به سوال هایم ادامه می دهم. از خانواده اش می پرسم و او خود را این گونه معرفی می کند: پدر و مادرم زنده هستند اما مدت هاست که خبری از آن ها ندارم. دو خواهر و سه برادر دارم و در خانه پدرم زندگی می کردم. به شیشه نه نگفتم کوچکتر که بودم به همراه دوستانم با مواد مخدر آشنا شدم. آن روزها مدرسه می رفتم و دلم می خواست موفق شوم، اما احساس کرده بودم که نمی ...
پدر شهید بابلسری که 800 شهید را غسل داده است
به گزارش بلاغ ، این پیرمرد دلاور نامش علی بندری است پدر شهید محمدرضا بندری؛ بازنشسته بنیاد شهید است، قبل از انقلاب از نجاران سرشناس بابلسر بوده و بعد از پیروزی انقلاب این کار را کنار گذاشت و به جریان انقلاب پیوست، با شروع جنگ تحمیلی داوطلبانه در گروه برنامه ریزی تشییع و تدفین و به خصوص غسل شهدا حضور می یابد و پس از تأسیس بنیاد شهید برای خدمت بیشتر به این نهاد می پیوندد، به گفته خودش کار غسل و ...
اعتراف عجیب و غریب و دو یاد داشت دیگر
سیاوش گفت: پونزده سال. سروان روی کاغذش یادداشت کرد: بازجویی از خواهر سارق. بعد پرسید: خواهرت چه جوری فرار کرد؟ اون ها به حساب مشتری بودند. فکر کنم وقتی شلوغ پلوغ شد، زدند به چاک! یا یک هم چین چیزی. سروان پرسید: گفتی اون ها چند نفر بودند؟ خواهرم و عروسک جادویی. پلیس سارق بانک را دست گیر می کند. ولی ماجرایی که متهم در بازجویی تعریف می کند آن قدر عجیب و باورنکردنی است که ...
افسردگی پس از زایمان، مشاهیر هم مستثنی نیستند
2001 خیلی دردناک بود. پس از به دنیا آمدن متئو به افسردگی پس از زایمان مبتلا شدم، اما تلاش های پزشکم باعث شد از شر این بیماری خلاص شوم." برایس دالاس هاوارد هاوارد، هنرپیشه آمریکایی که در فیلم هایی مانند Twilight Saga: Eclipse ایفای نقش کرده است در گفت و گو با مجله وگ از افسردگی پس از زایمان اش گفت:" هر روز گریه می کردم. نمی توانستم غذا بخورم و هیچ کس را دوست نداشتم. همسرم از ...
زنگ امید برای زنده بودن فرزند
، این پرونده مبهم را پس از سال ها در دادسرای جنایی تهران به جریان انداخت. آنچه در ادامه می خوانید گفت وگوی شهروند با پدر میانسال این نوزاد است: ماجرا جابه جاشدن فرزند شما چیست؟ این موضوع به 30 سال پیش بازمی گردد. 29 تیرماه سال 66 بود. حدود ساعت 11صبح همسرم را به بیمارستان رساندم. او همان روز فارغ شد. دومین فرزند ما پسر بود. نیت کرده بودم اسمش را علی بگذارم، نام پدرم بود. سال 50 پدرم فوت ...
آخرین روزهای زندگی شهید مدق به روایت همسر
التماس می کردم. بهترین لحظه های زندگی این سن و سال الان ما است که انسان دوست دارد، همسرش کنارش باشد و وقتی که پیر می شوی همسرت کنارت بماند. به هر حال من برای روز به روز بودن با منوچهر دعا می کردم و همیشه فکر می کردم که خیلی عاشق همسرم هستم که دارم از خودم، جانم، تمام توانم و شاید بیشتر برای منوچهر می گذارم و او را پرستاری کنم که اخم به ابرو نیاورد. نفس های همسرم دم_بازدم نبود، دم_خون بود ...
سرداری که بر خواندن نهج البلاغه تاکید داشت
...: برای شهید طهماسبی مقدم نماز اول وقت از جایگاه ویژه ای برخوردار بود، به طوریکه هنگام نماز تمام بچه ها سعی می کردند در خانه باشند و موبایل و تمام وسایل ارتباطی قطع بود وی با بیان اینکه سردار از اخلاق و رفتار بسیار خوبی برخوردار بود، افزود:سردار به خاطر احترامی که برای بزرگترها قائل بود همیشه به اقوام خصوصا پدر و مادرم دیدار می کرد و اقوام هم با شنیدن اینکه صارم در خانه پدر و مادرم است ...
اعدام برای قاتل کثیف / او به خانه زن شوهردار رفت و آمد داشت تا اینکه!! + عکس
ظهر یکم بهمن ماه سال 92 یک زن میانسال با آتش نشانی تماس گرفت و کمک خواست. به دنبال تماس این زن و با هماهنگی با پلیس، آتش نشانان به خانه مورد نظر در خیابان زم زم رفتند و در خانه را شکستند .آنها با جنازه زن 23ساله به نام سحر و دختر سه ساله اش یلدا روبه رو شدند. شیر گاز بریده شده و شواهد نشان می داد این مادر و دختر قربانی گاز گرفتگی شده اند. در حالی که فرضیه بریدگی عمدی شیلنگ ...
قتل مادر و دختر در پی رابطه پنهانی
سلامانه : مردی که متهم است پس از خفه کردن مادر و دختری شیر گاز خانه را باز کرده تا وانمود کند آنها بر اثر گازگرفتگی جان سپرده اند، پای میز محاکمه رفت. به گزارش شرق، اول بهمن ماه سال 92 مأموران از مرگ مادر و دختری بر اثر گازگرفتگی باخبر شدند. آنها پس از حضور در محل و تحقیقات اولیه از روی انسداد مجاری تنفسی این مادر 24ساله و دختر سه ساله اش متوجه شدند آنها بر اثر گازگرفتگی جان خود را از ...
شهید مدافع حرمی که هدایتگر پهپاد بود
.... البته این چهارسال آخر قبل از شهادت حسین آقا را خیلی کنار هم نبودیم. ایشان بیشتر وقت ها در ماموریت بودند . آن موقع بچه هم داشتید؟ بله . فاطمه ثنا تازه به دنیا آمده بود که پدرش برای اولین بار به سوریه اعزام شد و بعد ازآن هم تا چهارسال مدام به سوریه می رفت ، 45 روز آنجا بود و بعد برمی گشت ایران و چند روز پیش ما بود و دوباره می رفت . همسر شما چطور مدافع حرم شد؟ ...
نگاه های فرزین در دانشگاه مرا میخکوب کرد / وقتی به خودم آمدم خودم را تسلیم او دیدم!
زمانی به خود آمدم که دیگر ساقی مجالس پارتی و مهمانی های شبانه شده بودم همسرم با جسارت تمام مرا برای خرید مواد مخدر بیرون می فرستاد. خانواده ام وقتی در جریان کارهای کثیف من قرار گرفتند مرا طرد کردند پدرم می گفت تو دیگر دختر ما نیستی! و حتی دوست نداریم نام تو بر زبانمان جاری شود و ... از آن به بعد نام مستعار فرشته را برای خودم انتخاب کردم وغرق در منجلاب مواد افیونی شدم. به طوری که ...
خانه امام حسینی یزد؛ محفلی با یک و نیم قرن قدمت
امام حسینی مخصوص عزاداری، خانه متولی که محل سکونت خادم است و آشپزخانه را در سال 1250 می سازد و از سال 1252 عزاداری در این خانه همه ساله در اول ماه محرم تا روز سیزدهم و دهه آخر صفربرگزار می شود که هزینه روضه ها از محل استیجاری های موقوفه، نذورات و کمک های خیرین تامین می شود. وی افزود: در طول سال مراسم رسمی مانند محرم و صفر برگزار نمی شود اما مراسم ختم ویژه بانوان و یا دیگر مناسبت ها ...
جزییات حادثه مرگبار باغ پسته سیرجان
خانه بود. خودم به او این خبر را دادم. در این مدت مدام گریه می کند و علیرضا را صدا می زند. ضعیف شده است. از آن روز تا الان چندبار به بیمارستان رفته است. نه غذا می خورد و نه با کسی صحبت می کند. می ترسم بلایی سرش بیایید. همسرم علیرضا را خیلی دوست داشت. او تنها پسرما بود. شغل شما چیست؟ شهروند:کارگری. در جایی که ما زندگی می کنیم شغل مناسب کم است. من چند سال است که روی زمین و باغ ...
شجاعت شهید حججی دنیا را به لرزه درآورد
شهید شدند. محمد فرزند کوچک خانواده هم یکسال قبل در همین تاریخ در عملیات کربلای5 درمنطقه عملیاتی شلمچه به فیض عظیم شهادت نائل شد. خواهر شهیدان غلامی ضمن بیان این مطلب که شهدا برای جامعه و اعضای خانواده خود الگویی از یک مسلمان واقعی و با ایمان هستند، افزود: محمد زمانی که قصد حضور در جبهه های هشت سال دفاع مقدس را داشت با مخالفت سرسختانه پدرش مواجهه شد و برای اینکه رضایت پدر را جلب کند، روزه می ...
رویای شفاف یا لوسید دریم چیست؟
ارسال می کند. روز بعد زمانی که بیدار می شوید، گزارشی از خوابی که دیده اید پر می کنید و روز بعد تصاویر را به شما نشان می دهند و میتوانید بررسی کنید که خواب تان چه ارتباطی با تصاویر داشته است. ما یک هیئت داوری داریم، ضمن این که اجازه می دهیم شرکت کنندگان رویای یکدیگر را ببینند و با هم مطابقت دهند و در آخر برندگان اول، دوم و سوم را انتخاب می کنیم. آیا تا به حال در یک رویای دوجانبه بوده اید ...
پیکر فرزندمان در هیئت ها گردانده می شد و ما بی خبر بودیم!
سیدضیاء شش فرزند داشتم. پنج پسر و یک دختر. چطور شد شهید با آن سن کمش به جمع مدافعان حرم پیوست؟ سیدضیاء 18سال داشت و محصل بود،اما خیلی علاقه داشت برای دفاع از حرم برود. این موضوع را بار ها و بارها در خانه مطرح کرده بود که ما همه را به شوخی گرفتیم. سال 1393 مخفیانه به سوریه رفت. تا جایی که چند روز بعد از اعزامش متوجه شدیم. پسرم به مادرش گفته بود به من اجازه بدهید تا به سوریه ...
حامد از دامن همسرش به معراج رفت
گرفته و او را به خانه شان دعوت کردند و حامد راهی رفسنجان و روستای لاهیجان شد و همان جا دل را در گروی همسرش به امانت سپرد. او می گوید: حامد پس از بازگشت به مشهد بسیار به مادرش اصرار کرد که برای وی از خانواده همسرش خواستگاری کنند؛ اما مادر به دلیل بعد مسافت با این ازدواج مخالفت کرد تا سرانجام پس از گذشت دو سال که حامد 20 ساله شده بود خانواده اش راضی به این ازدواج شدند و حامد راهی رفسنجان ...
هفته دفاع مقدس در میان هیاهوی پول و مقام وصنعت و هزاران خبر دیگر گم شده است/آدم های جنگ گم شده اند.
دفتر خاطراتش را ورق بزنم نمی خواستم ذهنش را ببرم به روز اول جنگ اما ناخود آگاه رفت تا سال 60 روزی که محمود در مشهد خواب دید که شهید می شود و همسرش گفته بود محمود جنگی نیست که تو در آن شهید شوی! .... و بعد در بازگشت خاموشی اعلام می شود عراق حمله می کند و ... وقتی به کاشان رسیدیم با شهید شیرازی عازم شدند پی هیچ مقدمه ای و رفت و دیگر برنگشت همان رفتن شد و همان شهادت برای همسرم نامه نوشتم ...
آقا ببخشید اسمم ژاکلین است
خودم که با آن ها زمین تا آسمان فرق داشتم. شلمچه خیلی باصفا بود، حس غریبی داشتم احساس می کردم خاک آنجا با من حرف می زند با مریم دعا می خواندیم یک آن احساس کردم شهدا دور ما جمع شده اند و زیارت عاشورا می خوانند منقلب شدم و از هوش رفتم در بیمارستان خرمشهر به هوش آمدم. صبح روز بعد هنگام اذان مسئول کاروان خبر عجیبی داد تازه معنای خواب آن شبم را فهمیدم. آن خبر این بود که امروز دوباره به شلمچه ...
خون هر شهید، مسئولیت ما را در حمایت از انقلاب سنگین تر می کند
کد خبر : 332602 || تاریخ: 12 مهر 1396 به گزارش صبح توس ؛ بسیجی تخریبچی محمد جاودانی با نام جهادی میثم متولد 24 دی ماه 1367، فرزند چهارم و دانشجوی مقطع کارشناسی مدیریت دولتی وفوق لیسانس مدیریت بیمه، بعد از چهار نوبت اعزام به سوریه و عراق و هشت ماه حضور در جبهه مقاومت در شب عاشورای حسینی در دیرالزور به فیض شهادت نائل آمد. خواهر شهید محمد جاودانی با اشاره به روحیه جوانمردی وصبر این شهید ...
خانواده ای با 5 رزمنده مدافع حرم
صغری خیل فرهنگ اولین قرارمان در سفر به قم، میدان 72 تن بود. آنجا مورد استقبال یکی از اعضای خانواده شهید سید مصطفی موسوی قرار گرفتیم و بعد به سمت خانه پدری شهید راه افتادیم. بعد عبور از کوچه پس کوچه های قدیمی شهر به خانه کوچک و نقلی شهید رسیدیم. مادر شهید با همه مهربانی و صمیمیتی که دارد به استقبالمان می آید و خوشامدگویان مرا به داخل خانه می برد. لحظاتی بعد مادر و خواهر های شهید بعد از سلام ...
ماما یی که 12 سال از ازدواجش با پزشک متخصص می گذزد اما 2 سال هم با او زیر یک سقف نبوده
شروع شد. بعد از 5 سال عقد حتی چند ماه هم پیش هم نبودیم. من در یک شهرستان غرب کشور طرحم را می گذراندم و همسرم مشغول تحصیل در شهرهای دیگر بود. وقتی به تهران آمد مشکلاتمان بیشتر شد. دائم بهانه می گرفت که چرا در میهمانی های فامیلی و دوستانه لباس های پوشیده تنم می کنم و با غریبه ها دست نمی دهم. من آدم معتقدی هستم و این مسائل را در روز خواستگاری به وحید گفته بودم. همه را قبول کرده بود، اما ...
نگاهی به زندگی و شهادت اولین خلبان شهید لرستان
هوانیروز درآمد و پس از گذراندن آموزش زبان انگلیسی و دوره های مختلف نظامی در تهران و مرکز آموزش هوانیروز اصفهان با درجه ستوان سومی ترخیص شد. در سال 1355 به علت درگیری با رئیس وقت شهربانی اصفهان مدت یک ماه در بازداشتگاه ارتش محبوس شد. در سال 1357 که عطر انقلاب اسلامی در همه جای کشور پیچید غلامرضا همراه با انقلابیون در تمام راهپیمایی ها شرکت می کرد. پس از پیروزی انقلاب در سال 1358 همزمان ...
ابهامات تازه درباره نوزادی که30سال پیش دفن شد/پدر نوزاد:به من گفته اند فرزندت نمرده،نزد کسی دیگر است
شرق نوشت: مردی به دادسرای جنایی تهران مراجعه کرد و گفت: 29 تیرماه سال 66 همسرم در بیمارستانی در شرق تهران زایمان کرد و فرزندمان که یک پسر بود به دنیا آمد. پزشکان بعد از معاینه اعلام کردند همسر و فرزندم هر دو سالم هستند و حالشان خوب است. یک روز بعد با تلفن خانه تماس گرفتند و به من گفتند فرزندت فوت کرده است. زمانی که به بیمارستان رفتم به من گفتند بچه به خاطر مشکلاتی که برایش به وجود آمده است جانش ...
قتل داماد به خاطر کتک زدن خواهر
مشغول به کار هستم. مدتی پیش متوجه شدم ساسان همراه با پدرش از خانه مادرم سرقت کرده است برای همین نقشه کشیدم او را تنبیه کنم. می دانستم مجید از ساسان دل خوشی ندارد برای همین شبی که ساسان به دیدن مجید آمد به او گفتم بیا باهم ساسان را تنبیه کنیم. موضوع سرقت از خانه مان را با ساسان مطرح کردم و با او درگیر شدم. از او خواستم برای دعوا به محل دیگری برویم. به همین بهانه او را سوار خودرو کردم به ...
مهریه ای برای ایران اسلامی
و دو دختر داشت . با شروع جنگ همسر و سه پسرش راهی جبهه ها شدند عکس علی را طور دیگری نگاه میکرد میگفت سال 61 که راهی جبهه شد تنها شانزده سال داشت زیبا و قد بلند بود . دوست داشتم دامادی اش را ببینم اما برای دفاع از کشور و دینم راهی میدان جنگش کردم. بغض گلویش را گرفت میگفت موقع رفتن صورتش را نبوسیدم و ترسیدم مهرش به دلم بنشیند و نگذارم راهی شود. محمد پسر ارشدش میگفت ...