سایر منابع:
سایر خبرها
لزوم پرهیز از لودگی در نمایش ها/ انتقال خوب مفاهیم ارزش های دفاع مقدس
در برابر این چرایی قرار می دهد. قصه در کردستان و محل زندگی این قوم غیور که مدتها میدان مبارزه با بعثی های کافر بوده است اتفاق می افتد و بنابر جبر زمانه بین پدر و دختر به گونه ای فاصله می افتد که رزمنده بودن پدر و حفظ حراست او با حفظ درختی که بایستی برای احداث راه آهن قطع شود در یک جایگاه قرار می گیرد که در پایان با حذف پروژه عمرانی و تغییر آن برای حفظ آثار دفاع مقدس تلاش می شود مشکلات و ...
زمردیان: به حال سردارهمدانی غبطه می خورم/ به شوخی گفتم اگر حاجی شهید بشه چی میشه؟ /مزارت هم کنار آیت ...
مبادا نگران چیزی باشی ها! بعد هی سر به سرش می گذاشتم و به خنده می گفتم اصلا همین جا برایتان مزاری درست می کنیم و مراسم باشکوهی خواهیم گرفت آخر ما که یک حاج حسین که بیشتر نداریم! ببین چقدر نمای جالبی داره پشت سر نماینده ولی فقیه و جلوتر از سایر شهداء، مثل زمانی که در جبهه ها دوشادوش همرزمان و حتی جلوتر از آنها با دشمن می جنگیدی! به خودم که آمدم دیدم شانه های مبارکشان تکان می خورد و کنار ...
دستگیری امام حسین (ع) از همه شیفتگان به آن حضرت/ امام حسین(ع) بالاترین بنده شاکر خداوند متعال است/ ما ...
حجش در عربستان و گفت وگویی که با یک سرهنگ سعوی داشت، عنوان کرد: ما با دشمن جاهل دعوا نداریم، جنگ نداریم، تلخی نداریم؛ بلکه باید با دشمن جاهل نشست و حرف زد. من طوافم در مسجدالحرام تمام شده بود، آمدم در یک گوشه نشستم. یک سرهنگْ با لباس به من گفت: من یک مسئله دارم! من لباسم تنم نبود و یک پیراهن عربی داشتم، گفتم: بگو! حالا نمی دانست من ایرانی هستم، این همه هم در مسجدالحرام بودند، فقط به سراغ من آمد ...
صبر و تحمل شهید همدانی در 9 دی 88 نتیجه داد
مصداق این شعار بودند. ما نشنیدیم که روزی ایشان بگوید خسته شده ام. افرادی که با ایشان بودند در مرحله ای از کار خسته می شدند ولی ایشان در هر جا که بودند و خدمت می کردند خسته نمی شدند. همسر ایشان نقل می کردند که" روزی ایشان به منزل آمده و علی رغم اینکه چهره اش نشان می داد به شدت خسته شده اند به جای استراحت ،مشغول کار شدند، به ایشان گفتم از راه رسیده اید و خسته اید استراحت کنید بعد کارها را ...
اگر درایت شهید همدانی نبود سوریه سقوط می کرد/ حضور در جبهه نه سن می شناسد و نه طلبکاری دارد
سقوط قرار گرفت. وی افزود: سردار همدانی فهمید با این ارتش (سوریه) نمیشود جلو رفت و با درس گرفتن از امام، فهمید که باید بسیج را در آنجا راه بیندازد و دفاع الوطنی در سوریه را راه انداخت تا کنار ارتش بجنگد که اگر این نبود، قطعا سوریه از دست میرفت. رئیس ستادکل نیروهای مسلح خاطرنشان کرد: او و سردار سلیمانی و دیگر فرماندهان کاری کردند که صحنه برگشت و دشمن شکست های متعددی را متحمل شد ...
معلمی که زندگی اش را وقف آموزش عشایر کرد
روز بشدت می خندید و دیگران هم به خنده افتاده بودند. بعد از آن آقای بهمن بیگی از من خواست، مدیر یک مدرسه شوم و به همراه دو معلم به منطقه ای بروم که تا پیش از آن نسبت به راه اندازی مدرسه و تعلیمات عشایری مقاومت و مخالفت می کردند. ما هم چنین کردیم و برای این که دانش آموزان خوبی تربیت کنیم، شبانه روز تلاش می کردیم؛ حتی روزهای جمعه و تعطیل هم کار می کردیم و به درس بچه ها می رسیدیم تا پیشرفت کنند. ...
خاطرات تکان دهنده یک داعشی از شکنجه های وحشیانه برای گرفتن اعتراف از اسرا
، سوار ماشین هایی شدیم که برای انتقال ما به منطقه عملیات تدارک دیده شده بودند. هنوز ماشین ها راه نیفتاده بودند که دستور توقف فوری عملیات و موکول کردن آن به زمانی دیگر، صادر شد. تعویق عملیات اعتراض های بسیاری از عناصر کتیبه، چه مهاجران و چه انصار را در پی داشت. تعویق عملیات آنها را به شدت خشمگین کرده بود، اما باید از دستور اطاعت می شد. دو روز بعد فرمان دیگری صادر شد. در این ...
شهدا محور حقیقی وحدت هستند/ هیچکس از هیچ جناح و قومیتی حق ندارد برای شهدا خط کش گذاری کند
همه دنیای اسلام در مقابل دنیای کفر بود و این عملیات به قدری سخت بود که صدام ملعون در بصره مستقر شد و عبدالرشید وزیر دفاع در سنگر قرارگاه و وعدنان خیر الله در خط مقدم در مقابل حاج محب فارسی از سیستان و بلوچستان قرار گرفت و با تانک به سمت او و بسیجیان می آمد . همچنین در نهر جاسم در گردان 405 که یک جنگ نابرابر بود و شهید حسن هراتی از سیستان و بلوچستان شهید شد و از سه جناح آتش میریخت در این شرایط سخت ...
مساله اقلیم کردستان می تواند منطقه را برای 10 سال یا بیشتر به آشوب بکشد
درست است، بیان کرد: شهید همدانی معتقد بود با نفاق درگیر هستیم اما پشت این جبهه دشمن صهیونیستی است. شهید همدانی و هم رزمان او دشمن را گم نمی کنند؛ هرچه اتفاق می افتد اینها عروسک های خیمه شب بازی ای هستند که دست بالاتر آنها را هدایت می کنند. وی ادامه داد: به نظر شهید همدانی، این دست بالاتر رژیم صهیونیستی و آمریکاست و شهید همدانی درک کرد که اگر جبهه مقاومت شکست بخورد، آنگاه خاکریز ها یکی یکی ...
داعش به مرزهای ایران نزدیک شده بود
به صورت جدا انجام شد که تا پایان جنگ نیز این روند ادامه داشت . برخی فرماندهان با پذیرش قرارداد 598 مخالف بودند، نظرشما در این باره چیست؟ فرماندهان بعد از پذیرش قطعنامه از سوی امام هیچ گونه مخالفتی نکردند و به صورت کامل از ایشان تبعیت کردند. همه فرماندهان سپاه مطیع فرمان امام خمینی(ره) بودند. اما اینکه این کار تلخ بود درست است و آن به دلیل این است که زحمات رزمندگان و خون شهدا و ...
یک شبانه روز همنشینی با دامدارهای دشت کاشان
وسیله ای هم نداشتیم. من یک موتور داشتم و با هزار زحمت او را از این جا به بیمارستان بردیم. بعد از آن باز هم برف آمد تا ساعت چهار صبح. این گوسفندها هم در بر بیابان بودند. 40سانتی متر برف نشست. تا صبح نخوابیدیم، صبح گفتیم خب حالا چه کار کنیم؟ چندتا از گوسفندهایمان هم نفله شدند. رفتیم به معدنکارها گفتیم که لودر بیاورید و راه را باز کنید که گوسفندها را به سمت جاده ببریم ولی آنها موافقت نکردند و به هزار ...
دیداری از جنس ایثار و مقاومت
راه شهدا ادامه یابد. سردار عزت الله جعفری افزود: در دفاع مقدس، سیاسی بازی وجود ندارد و همه به آن اعتقاد داریم و ضروری است همه مسئولان برای ترویج فرهنگ دفاع مقدس تلاش کنند. وی در خصوص وضعیت ساخت و تجهیز باغ موزه دفاع مقدس استان ادامه داد: ساخت این باغ موزه به اتمام رسیده و اکنون در بحث محتوای این مرکز فرهنگی نیازمند حمایت و همکاری هستیم. مدافعان حرم امتداد دهنده راه دفاع ...
حفظ ارزش های دفاع مقدس؛ راهکاری موثر در تداوم فرهنگ پایداری
به انجام برسانند. وقتی نگاهم به سمت نوجوان خوش سیما برگشت، توجه ام را به خودش جلب کرد. پشه ها سر و صورتش را نیش زده بودند. کلاه آهنی بر سر گذاشته بود. این پسر بچه شاید چند کیلو بار از جمله قمقمه، خنجر و یک کوله پشتی پر از وسایل و اسلحه با خودش داشت و به سختی راه می رفت. اسمش محمدرضا بود. 15 سالش هم نمی شد و تک فرزند خانواده بود. فامیلی اش را به من نگفت. چون می ترسید حضورش در منطقه لو برود و از این ...
حکایت فرمانِ امام؛ مجاهدت رزمندگان و شکست حصر آبادان
در حداقل لازم، نه مهمّاتی، نه سلاحی. دشمن هم از این وضع استفاده کرد. از آن طرف که هرچه فشار آوردند، نتوانستند آبادان را تصرف کنند و دیدند که قابل تصرف هم نیست؛ مجبور شدند دور بزنند، از این طرف بیایند، از کارون عبور کنند و با فاصله زیادی آبادان را محاصره کنند. در این دوران چند ماهه ای که آبادان، اول از دو جهت، بعد از سه جهت، بعد تقریبا از چهار جهت محصور بود و هیچ راه زمینی به سمت ...
سختی ها زیاد بود اما هرگز پشیمان نیستیم
مسجد جامع درگیری شدیدی بین نیروهای عراقی و ایرانی ادامه داشت و دیدیم رزمندگان ما جای عراقی ها را گرفته اند. فریدونی می افزاید: در همین هنگام بی سیم زدند تا سریع خود را به آن سوی رودخانه برسانیم که بلافاصله قایق های تیوپی آوردند تا ما را به آن محل منتقل کنند که به دستور یحیی رحیم صفوی، فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه، ما به سمت شلمچه رفتیم تا برای پاکسازی منطقه اقدام کنیم. وی می ...
فرحه ؛ نانوای جبهه /اولین یادواره شهید فرحه دبات در شوش برگزار می شود
کوچک خود پناه برده بود. *رزمندگان نان می خواستند وی ادامه می دهد: دود و گردوخاک بلند شده بود؛ یگان های ارتش جمهوری اسلامی ایران وارد منطقه شدند؛ یکی از فرماندهان ارتش به منزل فرحه رفت و از آنها خواست تا منطقه را برای حفظ جانشان از دشمن ترک کنند؛ اما حسین قبول نکرد و با شهامت گفت: ما از مرگ نمی ترسیم. ابو محمد اضافه می کند: آن فرمانده که این استقامت را در خانواده ...
دلیل تغییر فامیل احمدی نژاد از زبان برادرش داوود
در گفتگویی مشروح با ویژه نامه نوروزی شما – ارگان موتلفه اسلامی – در سال 1390 به بیان دیدگاههای خود پرداخته بود که متن این گفتگودر پی می آید: سئوال اول را از بیداری اسلامی شروع کنیم ؛ نظرتان راجع به اتفاقات منطقه چیست؟ روزی یک خبرنگار زن انگلیسی تقاضای مصاحبه بامن داشت . وقتی آمد دفتر به مسؤول دفتر ما گفته بود من از زیر زبانش در می آورم که با انرژی هسته ای می خواهند چه بکنند؟ گفتم ...
آمریکایی ها از روحیه مردم ایران هراسانند
. بعد از گذشت یکماه از جنگ به جبهه جنوب رفتم و مدتی بعد از آن یگان زرهی سپاه را به وسیله تجهیزاتی که از دشمن غنیمت گرفته بودیم تاسیس کردیم. در یکسال اول جنگ عملیات های ما بسیار محدود بود اما بعد از گذشت این مدت عملیات های ما تهاجمی شد . ارتباط سپاه و ارتش در دوران دفاع مقدس به چه شکل بود؟ در ابتدا مسئولیت جنگ با ارتش بود، این محوریت تا عملیات هویزه ادامه داشت و ...
جامعه شناسی جان سخت ها؛ موتور و موتوری ها!
.... اما تا آن روز فقط می شود این موتورسوارها را ضابطه مند کرد و دفتر دستکی کوچک برای شان راه انداخت تا نظمی بگیرند، فقط همین. در ضمن حواس ها باید جمع شوند که مشکلات دیگری از این قبیل شکل نگیرند و مشاغل بی پایه دیگری سر بر نیاورند. همان پیش بینی؟ این کار را می کنیم واقعا؟ - البته این احتمال هم کم نیست که تجربه های نه چندان کم مان به ما یاد داده که هیچ مسئله ای را جدی نگیریم تا ...
تیم کارشناسی با پشتوانه علمی از خانواده های شهدای جدید حمایت کند/ تیپ شناسی همسران شهدا
...: زمانی که همسرم در منطقه بود من احساس کردم باید به همراه فرزندانم به منطقه بروم تا آن ها پدرشان را بشناسند. در آن دوره بچه های ما پدر و مادر را با هم قاطی کرده بودند. به همین دلیل در منطقه شهید کلانتری نزدیک دوکوهه خانه های ویلایی وجود داشت که در آن جا مستقر شدیم. روز اول ورودمان 57 هواپیما و جنگنده عراقی از ما استقبال کردند اما به شوهرم گفتم به هر چیز که تو باور داشته باشی من هم باور دارم. من ...
دل رو می بره کرب و بلا ...
گویم هیچی. این مهم است. اگر بخواهی خط کش ات را با شهدا بسنجی، هیچی، عقب روی داشتیم که جلوروی نداشتیم... بس که می رفتم برای رزمندگی و اجازه نمی دادند بروم جلو ... رزمنده وار برای کربلای 4 و 5 با بچه های شاهرود رفته بودم که فرمانده دورم زد. شب عملیات مرا برگرداند... حرفش این بود که ما تازه بعد از عملیات به مداح احتیاج داریم... الان که فکر می کنم شاید حق با او بود. شاید الان هم اگر دست خودم باشد ...
روایت خواندنی مهرعلی، نازبانو، مهین تاج و سرور در باغ انجیرک + عکس
دست زن و بچه را گرفتند و رفتند لردگان. حالا سال به سال هم به زمین های کشاورزی شان سر نمی زنند؛ زمین ها را علف هرز برداشته. زیر سقف چوبی و دودگرفته خانه مهرعلی، سراغ بقیه اهالی را می گیریم و از جمعیت فعلی روستا می پرسیم. با دست سمت راست جاده را نشان می دهد : آنجا هم دو تا خانواده هستند.خانواده مهین تاج خانم و سرور خانم. بعد انگشت هایش را بالا می آورد و یکی یکی می شمارد و می گوید: سرجمع 9 ...
شهیدی که پس از 7 سال زنده شد! +تصاویر
این مناطق اعزام شوم. ذوق درونی که حس می کردم و روحیاتی که از کودکی همراه من بود باعث شد بدون تردید در این راه قدم بگذارم. قصه ی پر غصه ی اسارت شروع شد روزهای جبهه با تمام سختی و عاشقانه های بی نظیرش سپری می شد و حسن هر بار در هر عملیات آرزوی شهادت می کرد، صفا و خلوص جبهه از او مردی ساخته بود که مشتاق دیدار پروردگارش بود، اما سرنوشت برای او قصه ی دیگری نوشته بود. در منطقه ی ...
اجازه بدهید ما برویم در دفاع از حرم اهل بیت (علیهم السّلام) بجنگیم
یکی از کارهای اساسی عبارت است از امامت مسجد؛ [این ] یک کار مهم است؛ به عنوان یک کار حاشیه ای نباید به آن نگاه کرد. اینکه ما به کارهای روزانه مان، به مشاغل گوناگونمان برسیم، بعد سر ظهر یا مغرب با عجله ی تمام در ترافیک و مانند اینها خودمان را برسانیم -نیم ساعت، سه ربع هم از وقت دیر شده باشد- برویم آنجا بِایستیم به نماز، این کم گذاشتن در حقّ مسجد است. این را باید یک شغل مهم و اساسی به حساب آورد. عرض ...
نگاهی به کتاب از حاج ابراهیم تا خان طومان
، چه برسد به شهادت و این چیزهای عجیب و غریبی که الان می بینم و می شنوم. بعد از اینکه زینال را در آمبولانس گذاشتم، دوباره به خط برگشتم، همان زمان، بچه ها هم حسابی به خط زده بودند. جناح دیگر هم رسیده بودند. طولی نکشید که بر موانع دشمن مسلط شدیم. تک تیرانداز که زینال را زد؛ زخمی شده بود ولی هنوز مقاومت می کرد. بچه ها نارنجکی توی سنگرش انداختند و به درک واصل شد و وقتی مواضع را ...
این رئیس جمهور یقه آبی متولد ماه آبان
از درخواستش پشیمان شود. تکنیک جرأت مندی شما می توانید از یک جمله سه بخشی محترمانه شروع کنید و در صورت ادامه، مرتب زبان بدن و لحن و محتوای جمله تان را قاطعانه تر کنید و اگر جواب نداد محیط را ترک کنید؛ مثلا می توانید اول جمله سه بخشی را بگویید: من می دونم که تو بیشتر حال می کنی اگه منم مواد بکشم ولی چون من اهل مواد نیستم، نمی کشم . بعد فقط بخش آخر جمله را بگویید: گفتم که من ...