سایر منابع:
سایر خبرها
ستاره های هالیوودی و والدین خلافکارشان!
...> والدین لیتون میستر قاچاقچی مواد مخدر بودند با اینکه نقشی که میستر را با آن می شناسیم، یعنی دختر خاله زنک سریال دختر سخن چین (Gossip Girl)، بلیر والدورف، در منطقه بالای شهر منهتن نیویورک متولد شده بود، ولی زندگی واقعی او در سال 1986 در یک خانه در میانه راه تگزاس آغاز شد. والدین میستر در آن زمان به جرم قاچاق 545 کیلوگرم ماری جوآنا از جامائیکا به ایالات متحده، در زندان بودند و هنگامی که ...
عروسک هایی که می سوزند اما نمی سازند!
نیست بچه بودم. اما یادم هست وقتی نصرالله خانه ما می آمد می رفتم حیاط بازی می کردم. مادرم می گفت شوهرت است بیا پیش ما بنشین اما من یک دفعه خودم را به مریضی می زدم یک دفعه قایم می شدم یک دفعه هم بازی می کردم. احترام می گوید که چند وقت بعد از آن که به خانه حاج آقا رفتند مادرش او را به اتاقی برد و از او خواست تا منتظر بنشیند: چند دقیقه بعد از اینکه در اتاق نشستم نصرالله وارد شد. خیلی ...
توئیتر نصف جهان سه شنبه 2 آبان
با انتشار متنی در اینستاگرام به مرگ دو دختر اصفهانی واکنش نشان داد. آذری جهرمی در صفحه اینستاگرام خود نوشت: خبر خودکشی دو دختر نوجوان به دلیل پیروی از رفتارهای شیطان گونه در فضای مجازی برای شنوندگان ناراحت کننده و بهت آور بود. بنده نیز از شنیدن خبر متأثر شدم. بایستی بپذیریم که در کنار منافع بسیار، آفات جدی هم در فضای مجازی وجود دارد. به عنوان یک پدر، فرزندانم به عضویت در شبکه های اجتماعی تشویق ...
3 بار قصاص؛ مجازات عامل جنایت خانوادگی
قربانیان داشته و بعد از جنایت تلاش کرده اجساد را داخل خودرواش بکشاند اما نتوانسته این کار را انجام دهد. در این شرایط متهم تحت بازجویی قرار گرفت و هر سه قتل را به گردن گرفت. جوان 23ساله که دانشجوی رشته مهندسی نفت بود، گفت: از مدتی قبل شیشه مصرف می کردم و در این بین پدر و مادرم نیز گاهی با یکدیگر درگیر می شدند. از این وضعیت خسته شده بودم تا اینکه نقشه قتل آنها را کشیدم. آن روز پدربزرگم ...
از درخواست نبش قبر پدر تا مرگ مشکوک پس از ملاقات با زن صیغه ای
بیمارستان اعلام کردند پدرم به خاطر عفونت فوت کرده است در صورتی که پدرم چند روز قبل از فوت آزمایش داده بود و هیچ عفونتی نداشت. وی ادامه داد: من به فوت پدرم مشکوک شدم و شروع به تحقیق کردم که یکی از آشنایان به من گفت نامادری ام آمپول های پدرم را شکسته و مایع داخل آن را به پدرم خورانده است و پس از این حال پدرم ناگهان بد می شود و بعد هم در بیمارستان فوت می کند. دختر جوان در پایان گفت: من از نامادری ...
3 بار قصاص مجازات دانشجویی که 3 عضو خانواده اش را کشت
مادر زدم. پس از آن پدربزرگم را دیدم که هراسان فریاد می زد و کمک می خواست به همین خاطر 9 ضربه نیز به او زدم. ساعتی گذشت و می خواستم اجساد را از خانه بیرون ببرم که منصرف شدم و به دوستم آرش زنگ زدم. وقتی آرش سوار ماشین شد، ماجرا را برایش تعریف کردم و مرا راضی کرد تا خودم را معرفی کنم. پس از کامل شدن تحقیقات، متهم روانه زندان شد و پرونده بعد از صدور کیفرخواست به شعبه 10 دادگاه کیفری یک ...
مهران مرا وقتی به خانه بد دوستانش آنجا بودند و ....
مرا تحویل پدر و مادرم بدهند و دوباره کتک بخورم. ساعتی بعد در حالی که هوا رو به تاریکی می رفت به ناچار با پسری که خودش را مهران معرفی کرد، دوست شدم و ماجرای زندگی ام را برایش بازگو کردم او مرا به منزلی در منطقه آزادشهر برد و گفت، پدر و مادرم در شهرستان هستند و می توانی چند روزی این جا باشی. اما آن پسر جوان یک شیاد بود و قصد داشت از من سوء استفاده کند او حتی آن شب دوستانش را به منزلش دعوت کرد. من ...
شیعه بود اما در جمع رزمندگان اهل سنت به شهادت رسید
چطور ولی از همان دوران نوجوانی خیلی دوست داشتم شوهرم نظامی باشد و همسر شهید شوم. بعد از ازدواج با عبدالحمید متوجه ارادت ایشان به شهدا شدم. خوب به یاد دارم هر سال زمان تحویل سال سفره هفت سین مان را کنار مزار عموی شهیدم پهن می کردیم. عمویم فرمانده گردان ادوات بود که در عملیات کربلای 4 شهید شد. وقتی سرمزار عمو می رفتیم عبدالحمید خیلی گریه می کرد و بی تاب می شد. می گفت من به حال اینها غبطه می خورم. نمی ...
وقتی که سن دختران معتاد به 8 سالگی می رسد/ خانه هایی که دود گرفته اند
...، 9/6 درصد از معتادان کشور را زنان تشکیل می دهند. ساناز 40 ساله ، صاحب 4 فرزند است، او که 18 سال است از اعتیاد رنج می برد به صورت داوطلبانه به مرکز ترک اعتیاد آمده تا بتواند سلامتیش را به دست بیاورد. ساناز می گوید: من بعد از جدا شدن از همسر اولم به سمنان رفتم و با پسر جوانی ازدواج کردم و بعد از ان به خاطر اعتیاد او من هم معتاد شدم که مصرف ما بیشتر شیشه و کراک و مواد مخدر ...
فرار دختر نوجوان با 50 میلیون تومان طلای مادرش
ملاقات می کردیم و بعد از مدتی به هم علاقه مند شده و تصمیم به ازدواج گرفتیم. می دانستیم والدینمان به خاطر سن کم ما با این وصلت مخالفت می کنند. پسر مورد علاقه ام به بهانه ازدواج فریبم داد. او می گفت باید مخفیانه ازدواج کنیم اما برای تامین هزینه زندگی نیاز به پول داریم. زمانی که متوجه شد من و مادرم در خانه طلا داریم پیشنهاد سرقت طلاها را مطرح کرد. دختر نوجوان ادامه داد: با حرف هایش مرا فریب داد ...
قتل پسردایی به خاطر هزینه جوجه کباب
مادرم را داخل اتاقی کردم و در را بستم. رامین سعی می کرد در را باز کند و وارد شود. او شیشه ها را شکسته و وسایل خانه را هم خرد کرده بود؛ هرطور شده بود مقاومت کردیم و او رفت. فردای آن روز به همراه پدربزرگم برای شکایت رفته بودیم که مطلع شدیم رامین فوت کرده است. در ادامه پدربزرگ مقتول و متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: رامین مرتب به من می گفت تو باغ داری و وضع مالی خوبی داری؛ چرا باید پدر من ...
شهلا صیغه پنهانی ام شد اما او با زنم در ارتباط بود و !!!
روز نو : همسرم تمام وقتش را صرف خانوادۀ خودش می کرد. وقتی هم در خانه بود، آن قدر شلخته بازی درمی آورد که حالم را به هم می زد. نمی توانستم حرفی بزنم و به خاطر دو فرزندمان کوتاه می آمدم. غم خودم کم بود، مادرم نیز هر موقع مرا می دید آتش بیار معرکه می شد. آن قدر از همسرم بد می گفت که سردرد می شدم. با این اوضاع و احوال، به طور اتفاقی با خانمی جوان به نام شهلا در شبکه های مجازی آشنا ...
بهترین اشعار درباره گل
کن که به کف بهر تو دارد گل ساغر و نرگس قدح و لاله پیاله عید است و به عیدی چه شود گر به من زار یک بوسه کنی زان لب جان بخش حواله گفتی چه بود کار تو هاتف همه عمر هر روز دعاگوی توام من همه ساله هاتف اصفهانی ❆❆❆❆❆ گل نگاه تو در کار دلربایی بود فضای خانه پر از عطر آشنایی بود به رقص آمده بودم چو ...
پدری که می خواهد خانواده اش را غافل گیر کند
استخدام شدم. گمان می کردم کشیدن تریاک فقط در سفرهایی که می روم خلاصه می شود اما زمانی متوجه وابستگی بیش از اندازه ام به مصرف این ماده مخدر شدم که دیگر خیلی دیر شده بود و مصرف نکردن تریاک به شدت مرا عصبی می کرد و مصرف هفته ای یک شب به مصرف روزانه تبدیل شده بود. اعتیادم برملا شد هرگاه که به خانه می رفتم به وضع ظاهری ام می رسیدم تا خانواده ام متوجه اعتیادم نشوند. دوست نداشتم آن ها بدانند ...
آخرین بازمانده از یک تیم 75 نفره
داشتید؟ کسی از اعضای خانواده این کار را انجام می داد؟ پدر و مادرم به شدت مخالف انجام کاری که من به آن علاقه داشتم، بودند. یک بار یک تخته نَرد ساختم، یک سال روی آن کار کردم و سپس نزد پدرم که قاضی بود بردم تا کاری که انجام داده ام را به او نشان دهم. او عصبانی شد، تخت نرد را وسط حیاط خانه پرت کرد وخُرد شد و گفت: این چه کاری است که به جای درس و مشق انجام می دهی؟ به سفارش پدرم دبیرستان ثبت نام ...
پایان یک سال آزار و اذیت شوهرعمه/جای خالی آموزش برای جلوگیری از سوء استفاده جنسی
یک سال قبل بود که شوهرعمه 41ساله ام به خانه مان زنگ زد و من گوشی را برداشتم، ابتدا فکر کردم با پدر و مادرم کار دارد اما او شروع به صحبت کرد و می گفت که به من علاقه دارد. سپیده 15ساله ادامه داد: ابتدا به حرف های داور توجهی نداشتم تا این که پس از چند روز مرا به زور هدف آزار و اذیت قرار داد و از آن زمان به بعد با تهدیدهایی که می کرد، مرا بارها مورد آزار و اذیت قرار می داد تا این که از این وضع ...
می خواهم مزه موفقیت در عرصه محاسبات ذهنی، تکواندو و درس را بچشم
...> می خواهم در آینده جراح قلب شوم نخبه محاسبات ذهنی قطعه مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم از غزلیات مولانا را می خواند و سروده های خود را با مضمون فصل ها، معلم هایش، احترام به پدر و مادر عنوان کرده و می گوید: اشعارم را در سر رسیدی می نویسم و مادرم در ویرایش آنها مرا کمک می کند. بهار آینده اش را در محاسبات ذهنی روشن می داند و مایل است در سال های آتی جراح قلب شده و در رشته ...
نوه شهید در لباسی که از جامه پدربزرگ شهیدش دوختند زائر کربلا شد
.بنده به ایشان ارادت داشتم یک سری همه جوان بودیم محضر ایشان می رفتم می خندیدند پرسیدیم آقا چیزی شده است ؟می گفتند بین شما بودن آدم را سرحال می کند. خاطره ای از پدر شهیدتان دارید؟ سه ساله بودم که پدرم شهید شد،خودم خاطره ای ندارم اما خاطره ای از ایشان برایم تعریف کردند.پدر ما ده روز قبل از اینکه به دنیا بیایم رفت جبهه و چهل روز بعد از اینکه به دنیا آمدم برگشت. مادرم می گفت در ...
به لباس سپاه پدرم افتخار می کنم
خواستی به جای سالگردم هیئت مجموعه شهدا را در خانه بیانداز. بگذار بچه های هیئت و بسیج خودشان کارهای مربوط را انجام دهند. راستی اگر دوست داشتی سالگرد مرا که می گیری عکس امیر و حسن را هم بزن. به هر حال آن دو منتسب به خانواده ی ما هستند و من هر دوی آن ها را خیلی دوست می دارم. بگذار یاد شهدا هر چند مختصر هم که شده برده شود. پدر عزیزم: دست نوشته ها و مطالبی که نوشته ام چه شعر و چه غیر شعر خودت جمع آوری کن و داشته باش. راستی یک مشما (پلاستیک) هم خاک در کیفم است. خاک قبر امیر است آن را هم کف قبرم بریزید. خاک شهید است و متبرک. ...
آزاده را تکه تکه کردم! / او را خیلی دوست داشتم ولی ارتباط پنهانی ما طولانی شده بود!/عکس
دارم و خط قرمز زندگی ام مادرم است. اما با این حال به مادرم توهین کرد و ناسزا گفت .من که تحمل توهین های او به مادرم را نداشتم دستم را روی دهانش گذاشتم اما یکباره متوجه شدم دیگر نفس نمی کشد.ترسیده بودم که جنازه را به خانه ام در منطقه ایوانکی بردم. بعد به سر خیابان رفتم و چاقوی تیزی خریدم. حال طبیعی نداشتم که جنازه را مثله و آن را در دو کیسه زباله بزرگ جاساز کردم. من بسته ها را به سطل زباله مقابل ...
درامتداد روشنایی؛ عشق در چشمان گریان
پلیس راه اطلاع داد. این گونه بود که ماموران انتظامی با خانواده های ما تماس گرفتند و ما را به مشهد بازگرداندند. از آن روز به بعد خانواده الهه او را زندانی کردند و من هم به شدت سرزنش می شدم. حدود یک ماه بعد از این ماجرا مادرم دختر خاله ام را خواستگاری کرد اما من هیچ علاقه ای به سارا نداشتم، با این وجود با تهدید و اصرار خانواده ام پای سفره عقد نشستم و در حالی سند ازدواجم را امضا کردم که دلم ...
من و این عشق دیرین
نوشتند و همیشه حس کرده ام نه سعدی و نه ناصر خسرو هیچ وقت آن قدر توریست نبوده اند. اگر از ایران رفتند برای این بود که جان شان را برمی داشتند و فرار می کردند. شما هم برای همین رفتید؟ نه من که ناصر خسرو نبودم... من یک بچه 17ساله بودم. پدرم یک آیتوئنی مهندسی مکانیک برایم گرفت و من به آن جا رفتم. رشته ام را یواشکی عوض کردم و سینما خواندم و عده ای به پدر و مادرم خبر دادند که پسرتان دارد ...
کلیات جودی ، سروده های عبدالجواد جودی خراسانی / به اهتمام میرزا علیرضا دهقانی اشکذری
به گزارش اشکذر خبر ، این کتاب 277 صفحه ای در سال 1396 با طراحی جلد سجاد مفیدی فر و صفحه آرایی سید علی اصغر میردهقان طی 1000 جلد در انتشارات آرتا کاوا نشر یافته است. میرزا علیرضا دهقانی اشکذری متولد ابان سال 1329در مقدمه کتاب خود چنین آورده است: هنوز چهار سال بیشتر نداشتم که به تشویق پدرم قرآن را در مکتب خانه سنتی عمه ام مرحومه خدیجه غفوری ظرف دو سال فرا گرفتم ، دوران 6 ساله ...
کابوس در شب های زندان برای قاتل پسر بچه / گفت و گو با مرد بی رحم + عکس
شاگردی در نانوایی مشغول شدم بعد از آن هم که دیگر این کار را یاد گرفتم خودم شاطر نانوایی بودم. سیگار هم می کشی؟ بله! اولین بار چگونه سیگار مصرف کردی؟ آن زمان 15 ساله بودم که برای اولین بار هوس کردم کشیدن سیگار را تجربه کنم. همان روز یک نخ سیگار خریدم و به طور پنهانی کشیدم. بعد از آن هم به کشیدن سیگار عادت کردم. الان هم سیگار می کشی؟ بله! از آن ...
از ریختن تُرشی تا نشستن پشت فرمان مینی بوس...
...... - عکس العمل مردان نسبت به رانندگی شما با مینی بوس چیست؟ شوهرم از کسانی است که رانندگی مرا خیلی قبول دارد. کلاً بعد از خودش رانندگی مرا بیشتر از همه قبول دارد و شاید این موضوع به خاطر این باشد که در این 12-10 سال حتی یک بار هم تصادف نکرده ام و حتی یک خش روی ماشینم نیفتاده است. می خندد... اما بسیاری از مردان و خصوصاً رانندگان مرد با دیدن رانندگی من روی ...
حسینیه عمادزاده؛ یک وقف خانوادگی پر برکت
.... آقا محمد، فرزند پنجم مرحوم حاج آقا رضا عمادزاده می گوید چون شغل پدر مادرم تجارت فرش بود پدرم هم به این شغل روی آوردند، اما پدربزرگم معمم بودند. مرحوم احمد عماد الواعظین از منبری های اصفهان محسوب می شدند. *** – کمی این نسبت ها پیچیده شد، اگر بخواهیم واضح تر بگوییم چه باید گفت؟ خب واضح تر این است استاد محمود فرشچیانِ مشهور دایی بنده هستند و پدر ...
شکایت غیرقانونی رئیس جمهور، مرا 7.5 ماه به بازداشت فرستاد/اجازه افزایش 2 برابری کرایه اتوبوس ها در ...
به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان ؛ شکایت غیرقانونی رئیس جمهور، مرا 7.5 ماه به بازداشت فرستاد،اجازه افزایش 2 برابری کرایه اتوبوس ها در اربعین صادر شد و غیره از مهمترین و پر بازدیدترین بحث های روز یک شنبه(سی ام مهرماه) در حوزه اجتماعی بود. در ادامه مهمترین اخبار سی ام مهرماه گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان را مرور می کنید. روش های پرداخت حق بیمه از طریق اینترنت ...
امام سجاد (ع) در ذهن و زبان اهل سنت
السلام) موضوع دیگری است که در این مقاله به آن پرداخته شده است. بعد از مسائلی چون کنیه و القاب ، پدر و مادر ، تاریخ و محل ولادت ، تاریخ و محل دفن امام سجاد (علیه السلام) ، به جستجو در مورد فضائل ومناقب آن حضرت و پرتوهایی از سیمای تابناک ایشان در کتب متقدم ومتاخر اهل سنت پرداختم که حاصل آن بخشی از مقاله حاضر است . بخش پایانی این مقاله در مورد توجه اهل سنت به ادعیه امام سجاد ...
گفت و گو با - پابلو نرودا - از سیاست، زندگی و ادبیات آمریکای لاتین
روزنامه آسمان آبی - ترجمه آزاده غلامی: پابلو نرودا، شاعر افسانه ای شیلیایی، می گوید اگر دو گزینه پست ریاست جمهوری و اهدای جایزه نوبل را برای او روی میز بگذارند، بلند می شود و پشت میز دیگری می نشیند. او شاعری پرحاشیه بود که حاشیه های زندگی اش بعد از مرگ نیز تمام نشد. مخالفانش همیشه به او حسادت می کردند. خوش می گوید: میراث بدی از اسپانیا به ما رسیده است. اصلا تحمل نداریم ببینیم مردم مشهور شوند یا ...
انسان ها ی واقعی در دنیای مجازی
واکنش خوبی نداشتند، اما مادرم مرا همه جا می برد، من را به سوپر مارکت می فرستاد و می گفت این چیز را بخر، می گفتم من نمی توانم، فروشنده متوجه نمی شود من چه می گویم، می گفت برو و من پشت سرت هستم، بار اول که می گفتم و متوجه نمی شد برمی گشتم و می دیدم خیلی دور ایستاده و بعد سعی می کردم بهتر بگویم و می دیدم که حرفم را متوجه می شوند. شاید بعضی از صحبت های ندا شعاری به نظر برسد اما او حالا ...