سایر منابع:
سایر خبرها
زندگی سخت قربانیان
یک روز به شدت اسهال گرفت، من خیلی نگران شدم و گفتم شاید من ایدز دارم و فرزندم هم مبتلا شده، رفتم آزمایش دادم و به من گفتند که جوابش مثبت است. یعنی مبتلا به ایدز شده ام. یک هفته فقط گریه می کردم، همسر و پسرم هم آزمایش دادند که جوابش منفی بود. آن موقع وقتی به پزشکی که در جریان این فرآورده های خونی آلوده بود، مراجعه کردم، لیستی در جیبش بود؛ اسامی تمامی کسانی که احتمال داشت مبتلا شده باشند را داشت. همه ...
معلولان به جای ترحم نیازمند یاری اند
به قلم فرزاد حسن پور؛
ادعای جدید در کبدی، مرد تایلندی اصلاً سرمربی نبود!
. این ماجرا چه ربطی به من داشت. کجای این مساله می توانستم دخیل باشم؟ حتی بعد از ظهر روز اول مسابقات آی دی کارتم را در هتل جا گذاشتم و من را به داخل سالن راه ندادند تا این حد سختگیری وجود داشت. من توضیح دادم که مسئول برگزاری مسابقات هستم. سرپرست فنی هستم. با کلی سوال و پرسش متوجه موضوع شدند و از من عذرخواهی کردند و بعد از آن من به داخل زمین رفتم. رحیم نژاد در پاسخ به این سوال که گفته می ...
روایت ناگفته های جنگ فرانسه و الجزایر آسان نیست
. بسیاری از الجزایری ها پس از استقلال به فرانسه آمدند و اینجا ماندند. آنها در کانون هایی زندگی می کنند که خیلی نامرئی و نادیدنی هستند. قصد داشتم با ساخت این فیلم آنها را تصویر کرده و مرئی کنم. در عین حال یک داستان عاشقانه خاص نیز در فیلم وجود داشت. در واقع پاریس سفید فیلمی درباره تبعید و عشق است و نگاهی به یک زوج به طور عمومی دارد. وی سپس در پاسخ به سوالی درباره باورپذیر بودن فیلم گفت ...
شهیدی که حقوق 10میلیونی در امارات را رها کرد
جوی فاضلاب افتاد تا اینکه بنده خدایی از شیعیان به کمکش رفت و پسرم اولین جانبازی اش را در 13 سالگی به دست آورد. مجاهد پاراچنار ما از زمان آبا و اجدادمان در پاراچنار با وهابیت بر سرمسئله اهل بیت(ع) و علوی بودنمان در جنگ بوده و هستیم. بر سر همان مسئله توهین به امام حسین(ع) حدود چهار سال جنگ ما طول کشید و نزدیک به 3 هزار نفر شهید دادیم و خانه های زیادی از شیعیان ویران شد. پسرم در همه سنگر ...
در تشکیل بانکهای خصوصی در شکل گیری جامعه رباخوار تلاش کردیم/از آیت الله مکارم شیرازی معذرت می خواهم/ ...
گیلان با همه سرسبزی خوش فقر پنهانی را دارد که شایسته این سرسبزی و خرمی نیست. وی افزود: امیدوار هستیم با تلاشی که همه دست اندرکاران انجام می دهند از جمله خود دانشجویان بتوانیم این سبزی و خرمی را توام با رفاه داشته باشیم و فقر از جامعه ما به طور نسبی از بین برود. نماینده تهران همچنین با گرامیداشت 16 آذر گفت: سه آذر اهورایی در 16 آذر 32 قربانی شدند تا دانشگاه زنده باشد و راه آن ها همیشه ...
داخل پارتی بودیم که پسر جوانی آمد و من را تهدید کرد و بزور مرا به جای خلوتی برد و ...+عکس
که سهیل مرا آزار داد. از آن روز به بعد روزگارم سیاه شد. سهیل به همه دوستانم گفته بود مرا آزار داده و آبرویم را برده بود. سهیل دست از سرم بر نمی داشت. بعد از آن ماجرا همه بچه های محل مرا تحقیر می کردند. به افسردگی مبتلا شده بودم و از خانه بیرون نمی رفتم که به فکر انتقام افتادم. وی ادامه داد: دوم اردیبهشت ماه ساعت حدود 12 شب بود که سهیل با من تماس گرفت تا به دیدن او بروم. من به پارک رفتم همان ...
آدم ربایی برای انتقال مرد جوان به کمپ ترک اعتیاد
مدارک موجود در پرونده درخواست صدور حکم قانونی را دارم. در ادامه مرد شاکی در جایگاه حاضر شد؛ او درباره شکایتش گفت: من و همسرم مدتی بود که با هم اختلاف داشتیم. چند روز قبل از حادثه همسرم خانه را ترک کرده بود که بعد با هم آشتی کردیم و او برگشت؛ اما هنوز دلخوری بینمان بود. روز حادثه من بعد از 24 ساعت سرکاربودن به خانه رسیدم، تازه می خواستم لباس هایم را عوض و استراحت کنم که تلفن خانه زنگ زد. ...
داریوش نیمه شب خبر بدی به من داد و مرا از خانه مادرم بیرون کشید تا اینکه..!
از پسرم نبود چند ساعت بعد به کلانتری محله مان رفتیم و ماجرای گم شدن داریوش را اطلاع دادیم آن ها هم پرونده را به اداره آگاهی فرستادند تا این که دو روز بعد یکی از بستگانمان با من تماس گرفت و گفت داریوش به خانه آن ها آمده است ولی اصرار می کند به پدرش چیزی نگوییم. هراسان خودم را به آن جا رساندم و فهمیدم پسرم یک شب را در پارک گذارنده است و .. ...
از لج خانواده مهریه 12000 سکه را امضا کردم
... بهرام حرف همسرش را قطع کرد و گفت: داشتم و نخریدم؟ تو برای طلا و جواهر زن من شده بودی؟ 10 سال خوب و خوش زندگی کرده ای، حالا یادت افتاده برایت کادو نگرفته ام؟ قاضی زوج جوان را به آرامش دعوت کرد و از آنها پرسید: حالا چه اتفاقی افتاده که بعد از 12 سال می خواهید طلاق بگیرید؟ این بار زن پیش افتاد و گفت: تازه دیپلم گرفته بودم. خانواده ام فشار می آوردند که وارد دانشگاه شوم ...
ماجرای مهریه سنگین زن جوان
مهریه ام را درخواست نکرده بودم، اما حالا که قرار است جدا شویم حق و حقوقم را باید بدهد. در تمام آن 12 سالی که با هم زندگی کرده ایم، یک سکه هم از او نگرفته ام که هیچ، حتی یک بار هم به من طلا و جواهر هدیه نداده... بهرام حرف همسرش را قطع کرد و گفت: داشتم و نخریدم؟ تو برای طلا و جواهر زن من شده بودی؟ 10 سال خوب و خوش زندگی کرده ای، حالا یادت افتاده برایت کادو نگرفته ام؟ قاضی زوج جوان ...
نقشی درجه یک از سینما طلبکارم!
به گزارش پایگاه انقلاب نیوز ، حمیدرضا پگاه، هر چند نخستین حضورش را در عرصه بازیگری در سال 72 و با بازی در سریال ضلع ششم به کارگردانی مسعود فروتن آغاز کرد اما هشت سال زمان لازم بود برای اینکه با حضور در نقش اصلی سریال تفنگ سَرپر امرالله احمدجو به مخاطبان رسانه ملی معرفی شود. با من بمان حمید لبخنده و شبی از شب ها رضا کریمی از دیگر سریال هایی بودند که پس از تفنگ سَرپر با بازی او برآنتن رسانه ملی جای گ ...
دهقان فداکار در ایستگاه آخر زندگی
خلاصه در آن دو سه ماه درمان، تمام دارایی ام را خرج کردم. یکسال پس از حادثه، داستان آن شب وارد کتاب های درسی بچه ها شد، اما تا سال 69 یا 70 هیچکس جز اهالی روستایمان نمی دانست که دهقان فداکار منم؛ تا اینکه وقتی به دلیل بیماری در یکی از بیمارستان های تبریز بستری شده بودم، به طور اتفاقی و البته بعد از تحقیقات، من را شناختند. ...
قتل 3 عضو خانواده پایان دوستی اینترنتی
ماموران نشان داد، مادر باردار و فرزندش تبعه یکی از کشورهای همسایه بودند. پدر خانواده نیز به خاطر شغلش در یکی از جزایر کار می کرد و بعد از سه ماه کار در جزیره چند روزی را به خانه می آمد. این در حالی بود که همسایه ها در تحقیقات اعلام کردند، روز قبل از قتل صدای درگیری زن جوان و شوهرش به نام جلیل را شنیده اند. وی افزود: با کشف این سرنخ پدر خانواده دستگیر شد و در بازجویی ها گفت در روز مرگ همسر و ...
بزرگان حوزه کسب و کار در 25 سالگی به چه کاری مشغول بوده اند
... این بازیگر جایزه اسکار را به دست آورد. لارنس 27 ساله، گران ترین بازیگر زن هالیوود است و به گفته فوربز، در 12 ماه سال 2016 معادل 46 میلیون دلار و نزدیک به 52 میلیون دلار در سال 2015 دریافت کرده است. لارنس در 25 سالگی موفق شد با بازی در سه گانه Hunger Games در باکس آفیس ستاره دار شود و در کنار آن، در سری فیلم های مردان ایکس به همراه بازیگران مشهور به ایفای نقش بپردازد. او برای ایفای ...
زن همسایه از ارتباط من و شوهرم حرف هایی زد که به شهرام شک کردم و ..!
زیاد به محبت های شوهرت دل خوش نکن چون بعد از یکی دوسال برای همدیگر عادی و تکراری می شوید و از چشم هم می افتید. یک روز که به خانه ام آمده بود، بعد از یک مقدمه چینی اعصاب خردکن، از شوهرم چیزهایی گفت که سردرد شدم. البته مرا قسم می داد که نباید حرفی بزنم چون اگر شوهرش بویی از این حرف ها ببرد خون به پا می کند. گفته هایش را باور نمی کردم اما وقتی از مشکلات دوران عقدمان برایم حرف زد و گفت شوهرم ...
هرچه داشت از برکت زیارت عاشورا بود
رفتنش به سوریه مطلع بودم، چراکه می دانستم اگر سایر اعضای خانواده به خصوص خواهرانش متوجه شوند، بی قراری می کنند. هنگامی که متوجه علاقه او به رفتن به سوریه برای دفاع از حرم شدم به محمد گفتم شما می توانی در بسیج عاملی مؤثر، کارآمد و برای نظام اسلامی خادم باشی، پس ضرروتی برای رفتن به سوریه نداری، چراکه اینجا هم می توانی آموزش های تخریب چی را به بسیجیان یاد بدهی. اما شهید محمد اصلاً آرام و قرار نداشت و در ...
دست های پرتوانی که یک پا هنرمندند+ تصاویر
اما به دلیل دور نبودن از فضای مدرسه و درس، کامپیوتر می خواند. فاطمه با خط خوبی که دارد از هدیه بزرگی که خداوند به او داده، نوشته ای را نشانم می دهد ... از بچگی عاشق نقاشی بودم و بعضی وقت ها مدادی برمی داشتم و نقاشی می کشیدم اما خیلی دلم می خواست مدرسه بروم تا اینکه با تلاش های پدر و مادرم مرا در یک مدرسه استثنایی ثبت نام کردند، از طرفی با شرکت در کلاس های تربیت شنیداری و گفتاردرمانی کم ...
این دو مرد به جای تعمیرگاه زن جوان را به کوچه فرعی بردندو...
شوهرم با نوشتن کلمه فروشی و شماره تلفن همراهش روی یک تکه کاغذ ، آن را پشت شیشه ماشین نصب کرد . او می گفت یک آگهی هم در سایت دیوار می گذاریم و بی هیچ خرج اضافه ای ماشین را می فروشیم. بعداز ظهر، من به خانه خواهرم رفتم و سرشب که بر می گشتم، دو مرد جوان با اشاره دست از من خواستند توقف کنم. از کنارشان که رد شدم، با شنیدن کلمه فروشی ، پدال ترمز را فشار دادم. دو مرد غریبه جلو آمدند و درباره ...
از کاغذ همیشگی رئیس دانشگاه تا حمایت عده ای از داعشی های داخلی!
سخنانش مطالبی نیز بود که به آنها نقد داشتم، اما در مجموع نقطه ی قوتش گفتن حرف دل دانشجویان بود و تشویق یکپارچه ی همه ی تالار به خوبی این ادعا را ثابت می کرد. و اما نماینده ی بعدی مصیب منتظمی از بسیج دانشجویی: متنی نیاورد به خوبی معلوم بود که از مطلبی شاکی است. حدسم درست بود؛ به او گفته بودند شما به عنوان نماینده ی جریان اصولگرایی مقابل رئیس جمهور حرف خواهید زد! مسلّم ...
اعتراف مرد شکاک به همسرکشی
نداشت پرونده ای تحت عنوان مجهول الهویه تشکیل شده بود. خانواده کوکب بعد از مراجعه به پزشکی قانونی و رؤیت جنازه هویت او را تأیید کردند. پس از آن بازجویی ها از متهم ادامه یافت و او جزئیات جنایتش را فاش کرد. مجید گفت: مدتی بود نسبت به رفت وآمدهای همسرم مشکوک شده بودم و سر این موضوع با هم جروبحث می کردیم. روز حادثه نیز به خاطر همین مسئله با هم مشاجره کردیم. من به شدت عصبانی شده بودم و در همان ...
سیف: چاره ای جز انحلال موسسات غیرمجاز نداشتیم/ مسئول اصلی فرشتگان در زندان است
...: روز چهارشنبه بعد از حادثه زلزله در استان کرمانشاه، این موضوع در دستورجلسه هیات دولت قرار گرفت البته پیش از آن هم رایزنی ها با همکاران بانکی انجام شد و بر اساس این تبادل نظر تصمیم گرفته شد بدهی بانکی همه آسیب دیدگان زلزله که از سوی ستاد حوادث غیرمترقبه استان معرفی می شوند به مدت دو سال تمدید و سود این دوره از سوی دولت به بانک پرداخت شود. وی افزود: از سوی دیگر به تمام کسانی که ...
آزادی قدس و تلاوت در مسجد الاقصی آرزوی قاری بزرگ قرآن
ساله بودم که حفظ قرآن کریم را در خلال این مدت به پایان بردم، پدرم کارمندی در وزارت نقل و انتقال و پدر بزرگم از علما بود من از ایشان راهنمایی خواستم که قرائت ها را چگونه فرا گیرم و آنها مرا به شهر طنطا در شمال مصر راهنمایی کردند تا به دست استاد محمدسلیم علوم قرآن و قرائات را فرا گیرم اما مسافت میان ارمنت که یکی از شهرهای جنوب مصر است تا طنطا در شمال، بسیار دور بود ولی موضوع، موضوع آینده و برنامه ...
زنان اچ آی وی مثبت و انگ بدنامی
دیگری برده: من 16سالگی ازدواج کردم یعنی 32 سال پیش. همسرم دانشجو بود و چند سال بعد مدیریت بازرگانی گرفت. من هم زبان انگلیسی خواندم و در یک شرکت بازرگانی کار می کردم. برای مدت کوتاهی از همسرم جدا زندگی کردم. سال 92 وزنم بشدت پایین آمد و دهانم پر از برفک شده بود. همسرم مرا برد بیمارستان شریعتی و دکتر مرا بستری کرد. فردای آن روز بعد از اینکه جواب آزمایش ها اومد دکتر به انترن ها گفت که فکر کنم این ...
برخاسته از زلزله
.... او در کوچه های خراب و دیوار های فرو ریخته، مسجد و خانه های گلی را به ما نشان می دهد و می گوید: در بعضی روستاهای اطراف، اهالی بعد از زلزله بخصوص آنها که اتومبیل شخصی داشته اند به سمت شهر حرکت و روستا را ترک کرده اند. اما این کم لطفی آنها را می رساند، چون ما همه با هم بودیم و حتی یک نفر هم اینجا را ترک نکرده است و همان شب اول بعد از زلزله خیلی از وسایل را که زیر آوار بود، درآوردیم. الان هم ...
مرتضی آقا خوان : هر موقع تیممون خوب بازی می کنه، کسی که تو تیم چشم می خوره، من هستم
این نظر قطعی رو آقای کی روش یا فدراسیون دادن، ولی دوست داشتن نتیجه بگیرن اما به نظر من و همه دوستان اون زمان کوتاه برای هماهنگی تیم خیلی کم بود و باعث شد اون نتیجه خیلی ضعیف به دست بیاد و آقای وینگادا از تیم ملی امید رفتن و بعدش هم نمی دونم چی شد که من دیگه دعوت نشدم چون من عملکرد خیلی خوبی تو لیگ یک داشتم. اون موقع در پنج بازی تیم ما پنج گل زده بود که چهارتاش رو من زده بودم ولی متاسفانه دعوت نمی ...
آدم ربایی برای گرفتن طلاق از شوهر
و او در دفاع از خودش گفت: قصد من آدم ربایی نبود. چون شوهرم گاهی مخفیانه مواد مخدر مصرف می کرد قصد داشتم با بستری کردنش در کمپ او را از شر اعتیاد خلاص کنم، اما او حالا به خاطر آدم ربایی از من شکایت کرده است. متهم ردیف دوم که اتهامش معاونت در آدم ربایی است نیز گفت: من از اختلاف این زن و شوهر اطلاعی نداشتم. او گفت شوهرش معتاد است و من هم چند نفر را فرستادم تا او را از خانه به کمپ بیاورند. بعد از چند روز هم رهایش کردیم. در پایان این جلسه قضات دادگاه با اخذ آخرین دفاع از متهمان برای تصمیم گیری وارد شور شدند. ...
سقوط یک فرشته
در یکی از محله های پایین شهر اجاره کرده بود و بار اول حدود 20 روز با هم در آن خانه بودیم و ارتباط نامشروع داشتیم. شاید اولش کمی عذاب وجدان داشتم ولی بخاطر اینکه بهنام خیلی به من محبت می کرد، صدایم در نمی آمد. خیلی با هم خوش بودیم تا اینکه شوهرم مرا پیدا کرد و با کتک به منزل برگرداند فقط بخاطراینکه مادر بچه هایش بودم. ولی از طرفی بهنام هم دست بردار نبود و می گفت عاشقم است و به هر قیمتی شده مرا ...
بعد از تشویق رهبری سعی کردم جدی تر شعر بگویم
کردم که آقای بیابانکی دیده بود و شماره مرا از طریق دوستان پیدا کرده بود و زنگ زد که در بیت رهبری همین شعر را بخوانم. این اتفاق که رخ داد دوباره به آن فضا برگشتم؛ منتها سنجیده تر. اینکه هر جایی برای شعرخوانی نروم و... چون اوایل، افراد همه جا می روند. اما تشویق زیادی می شدم برای نوشتن شعر و نثر. از شاعرها با حافظ خیلی مانوس بودم بعد سعدی. ولی الان سعدی را دوست دارم؛ در حدی که بعضی اوقات می خواهم با آن ...
زیر آوار بر تو چه گذشت؟
زیر این همه آوار وجود موجود زنده ای در تلنباری این همه آوار تشخیص داده اند. چرا بولدوزر بعد از چند روز می آید با بی تفاوتی سر تکان می دهند، آنقدر این چند روزه مرگ و وحشت را دیده اند که حسی از خونسردی انگار در جانشان دمیده است. زن می گوید: نمی دانم نمی دانم چند نفر مرده اند. هیچکس از هیچکس خبر ندارد ... اینجا کجاست؟ گذرگاه خون، کوچه و خیابان ویرانی، تابلوهای ترس با ...