سایر منابع:
سایر خبرها
حاشیه های مرگ یک مرد بزرگ / دهقان فداکار همیشه مورد تکریم بوده است
قطار شده و جان صدها نفر را نجات می دهد. دهقان فداکار در شرح بیان این ماجرا گفته است مسافران قطار که از کنه حادثه بی خبر بودند ابتدا معترض وی شده و حتی او را به سبب این کار کتک زدند اما بعدا که متوجه رهایی از خطر بزرگ شدند ضمن عذرخواهی اقدام دهقان فداکار را ستودند و این گونه شد که قصه ماجرای فداکاری وی برای انتقال به نسل های بعدی در کتاب های دوره ابتدایی با عنوان دهقان قداکار تدریس شد ...
داشت نان و پنیرش را می خورد
داستان ریزعلی در کتاب های دبستانی مواجه شدیم، حس و لمسش می کردیم اما با روش خودمان. تصویر پیراهن درآورده و مشعل افروخته ی در دستش و اصرار و جرأتش برای اینکه قطار توقف کند و فاجعه اتفاق نیفتد و شب؛ این شب شنگرفی ، حسی از ترس و شجاعت را توأمان به ما القاء می کرد. داستانی با پایان خوش. قطار توقف کرد، مسافران به دام مرگ نیفتادند و ریزعلی خواجوی تبدیل به قهرمان بی مزد و منت نسل ما و نسل بعدی شد ...
زندگی دهقان فداکار
دانش آموزان کلاس سوم دبستان امام حسن مجتبی(ع) در گوهردشت کرج، دو نکته درس دهقان فداکار را اشتباه دانست و گفت: نام اصلی من ازبرعلی حاجوی است اما در کتاب درسی دبستان ریزعلی خواجوی ذکر شده و نکته دیگر آنکه من برهنه نشدم و تنها کت خودم را درآوردم و آتش زدم اما لباس بر تن داشتم! پاداش و تشویق یا کتک و توهین؟! آنچه همه ما شنیده ایم این است که با توقف قطار، راننده، رئیس قطار و مسافران از ...
تصاویری از محل زندگی ریز علی خواجوی
شعار سال : 55 سال پیش، در آبان ماه بود که مردی از دیار آذربایجان، برای همیشه در اذهان مردم ایران حک شد؛ مردی جوان که داستان فداکاری اش در هیچ کجای جهان تکرار نشد. ریز علی خواجوی (ازبرعلی حاجوی) جوان 32 ساله ای که شب هنگام پس از دیدن جاده مسدود شده، برای نجات جان مسافران قطار مقابل خود، با وجود سرمای شدید و مسیر خطرناک، لباس از تن درآورد و با آتش زدن آن، لوکوموتیوران را از خطر پیش رو ...
قهرمان قصه های کودکی خداحافظ
دهقان فداکار که متوجه ریزش کوه شده بود با آتش زدن لباس هایش راننده لکوموتیو را از این حادثه آگاه کرد و جان 800مسافر قطار را نجات داد. هرچند که شمع وجود تو این روزها به خاموشی گراییده است اما تو همچنان مشق فداکاری و ایثار را در دل ما زنده نگه می داری. امروز هر کسی که خبر وداع تو را شنید آه از نهاد دلش برخاست و آن زمان که 800 مسافر قطار را نجات دادی خبر از فضای مجازی نبود که خبر ...
دهقان فداکار در ایستگاه آخر
. ریزعلی هم دست از کار کشیده بود و به ده خود باز می گشت. در آن شب سرد و تاریک، نور لرزان فانوس کوچکی، راه او را روشن می کرد. دهی که ریزعلی در آن زندگی می کرد، نزدیک راه آهن بود. ریزعلی هر شب از کنار راه آهن می گذشت تا به خانه اش برسد. آن شب، ناگهان صدای غرش ترسناکی از کوه برخاست. سنگ های بسیاری از کوه فرو ریخت و راه آهن را مسدود کرد. ریزعلی می دانست که تا چند دقیقه دیگر، قطار مسافربری به آن جا ...
پیکر دهقان فداکار در میانه تشییع شد
در بیمارستان امام رضای تبریز دار فانی را وداع گفت. ازبرعلی در اسفند سال 1309 در یکی از روستاهای شهرستان میانه چشم به دنیا گشود. وی در آذرماه 1341 شمسی، در سن 32 سالگی شب هنگام در حالی که در کنار ریل قطار حرکت می کرد، متوجّه مسدود شدن مسیر قطار به علت ریزش کوه شد و در آن هنگام برای نجات قطار و مسافران آن، کُت خود را آتش زد و به سمت قطار حرکت کرد و توانست باعث توقف قطار شود. هر چند ...
تصاویر/ تشییع پیکر دهقان فداکار در میانه
این مرد فداکار در آذرماه 1341، در سن 32سالگی شب هنگام در حالی که در کنار ریل قطار حرکت می کرد، متوجّه مسدود شدن مسیر قطار به علت ریزش کوه شد. در آن هنگام برای نجات قطار و مسافرانش ، لباسش را با وجود سرمای شدید آذربایجان از تن در آورد و آن را آتش زد و به سمت قطار حرکت کرد. ریزعلی با این اقدام توانست باعث توقف قطار و نجات جان مسافران شود. ...
ضرورت نصب تندیس دهقان فداکار در میدان راه آهن تبریز
تهیه و نصب تندیس ‘دهقان’ فداکار در میدان راه آهن اظهار بی اطلاعی کرد. ‘ازبرعلی حاجوی’ (دهقان فداکار) در سن 32 سالگی، شب هنگام در حالی که در کنار ریل قطار حرکت می کرد متوجه مسدود شدن مسیر قطار به علت ریزش کوه شده بود و در آن هنگام برای نجات مسافران این قطار و هشدار دادن لوکوموتیوران از این اتفاق کُت خود را آتش زد و به سمت قطار حرکت کرد. این فداکاری باعث شد تا داستان نجات جان مسافران قطار ...
دهقان فداکار در خانه ابدی آرام گرفت
خانه اش برسد. آن شب ناگهان صدای غرش ترسناکی از کوه برخاست، سنگ های بسیاری از کوه فرو ریخت و راه آهن را مسدود کرد. ریزعلی می دانست که تا چند دقیقه دیگر، قطار مسافربری به آن جا خواهد رسید. با خود اندیشید که اگر قطار با توده های سنگ برخورد کند، واژگون خواهد شد و از این اندیشه سخت مضطرب شد و نمی دانست در آن بیابان دورافتاده چگونه راننده قطار را از خطر آگاه کند و در همین حال، صدای ...
“دهقان فداکار” برای همیشه در آرامگاه ابدی اش آرام گرفت
در کنار ریل قطار حرکت می کرد، متوجّه مسدود شدن مسیر قطار به علت ریزش کوه شد. در آن هنگام برای نجات قطار و مسافران آن کُت خود را آتش زد و به سمت قطار حرکت کرد این کار نتوانست مسئولان قطار را آگاه سازد و در نهایت با شلیک چند گلوله از تفنگ شکاری خود توانست باعث توقف قطار شود. به گفته او پس از توقّف قطار مردم ناراضی از قطار پیاده شدند و او را کتک زدند. تا اینکه او آنها را متوجه خطری که در ...
در چاه طالبان
، یک تریلی هم به سمت ایران می رفت که خالی بود. سمت چپ، جوی آب بود و امکان نداشت ما به پایین برویم. سعی کردم از سمت راست تریلی ها را رد کنم. هیچ راننده ای نبود و من فکر کردم که راننده ها پشت تریلی ها هستند. همین که آمدم به سمت پایین حرکت کنم، دیدم یک آدم ریش بلند با کلاش در بغل شیشه ماشین ایستاده است و دستور داد که پیاده شو، پیاده شو. ناگهان در را باز کرد. از یقه من گرفت و من را روی زمین انداخت. من ...
وداع با شکوه با دهقان فداکار در میانه
مسافران قطار که از کنه حادثه بی خبر بودند ابتدا به وی اعتراض کرده و حتی او را به سبب این کار کتک زدند اما بعدا که متوجه رهایی از خطر بزرگ شدند ضمن عذرخواهی اقدام دهقان فداکار را ستودند و این گونه شد که قصه ماجرای فداکاری وی برای انتقال به نسل های بعدی در کتاب های دوره ابتدایی با عنوان دهقان قداکار تدریس شد. ازبرعلی خواجوی، فرزند علی اصغر، روز پنجم اسفندماه سال 1309 خورشیدی در روستای قلعه جوق ...
دهقان فداکار باید برگردد
تجارت امروز - معلم روی تخته نوشت، درس امروز فداکاری ، همه دانش آموزان ساکت نشسته بودند و به صدای معلم که درس دهقان فداکار را روخوانی می کرد، گوش می دادند. "غروب یکی از روزهای سرد پاییز بود. خورشید در پشت کوه های پربرف یکی از روستاهای آذربایجان فرو رفته بود. کار روزانه ی دهقانان پایان یافته بود. ریزعلی هم دست از کار کشیده بود و به ده خود باز می گشت...ریزعلی در جست وجوی چاره ای بود تا ...
ریزعلی خواجوی، قهرمان دوران کودکی ام
می زند و دوان به سمتی که قطار می آید حرکت می کند. اما انگار لوکوموتیوران بنای ایستادن ندارد. ... تیری سکوت سرد و سنگین شب را می شکافد. و تیری دیگر. اندکی بعد صدای زمخت و کشدار ترمز قطار بگوش می رسد. مرد شاد است و سرمست که قطار ایستاده است و جان های پرشماری نجات یافته اند، اما لوکوموتیوران و مسافران، غرق در ندانستن و سرشار از خشم به سوی مرد حمله می کنند و رسیده، نرسیده اولین مشت ها ...
عکس نوشت | سهم دهقان فداکار در کتب درسی جدید، فقط یک پاراگراف!/ بررسی درس جدید فداکاران
. در جست و جوی چاره ای بود تا بتواند جان مسافران را نجات بدهد. ناگهان، چاره ای به خاطرش رسید. با وجود سوز و سرمای شدید، به سرعت لباسهای خود را از تن درآورد و بر چوبدست خود بست. نفت فانوس را بر لباسها ریخت و آن را آتش زد. ریز علی در حالی که مشعل را بالا نگاه داشته بود، به طرف قطار شروع به دویدن کرد. راننده قطار از دیدن آتش دانست که خطری در پیش است. ترمز را کشید. قطار پس از تکانهای شدید، از حرکت باز ...
به چه می اندیشید ریز علی در لحظه فداکاری؟
قهرمان داستان دهقان فداکار کتاب فارسی کلاس سوم شش نسل از ایرانیان را می گویم - بتواند احساس و عاطفه دست کم نیمی از ما دانش آموزان این نسل ها را تنها تا به این حد برانگیزد که از خود بپرسیم: اگر ما مسافر آن قطار بودیم و فداکاری ریزعلی نبود؟ می دانم که نمونه های فداکاری و از خودگذشتگی برای یاری و همدلی با دیگران و نجات جان انسان ها، کم نیستند در همین حال و هوای به ظاهر بی تفاوت و سر در لاک خود ...
واکنش ها به خاموش شدن مشعل #دهقان_فداکار
به گزارش پیک نکا ،به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ ریزعلی خواجوی یا ازبرعلی حاجوی، دهقان فداکاری که دهه شصتی ها خاطره فداکاری اش را بیشتر از همه در یاد و خاطر دارند از قطار زندگی پیاده شد. وی که با فداکاری اش باعث نجات مسافران قطار شده بود، چهره در نقاب خاک کشید اما داستان فداکاری اش از ذهن ها نخواهد رفت. کاربران شبکه های اجتماعی پس از شنیدن این خبر، با انشتار پست های و ...
ریزعلی خواجوی
سمت قطار حرکت می کند، هنگامی که مشاهده می کند مسئولان قطار متوجه هشدار های وی نشدند با تفنگ شکاری خود چندین گلوله هوایی شلیک می کند و سرانجام موفق به توقف قطار شده و جان صدها نفر را نجات می دهد . دهقان فداکار در شرح بیان این حادثه گفته است: مسافران قطار که از کنه حادثه بی خبر بودند ابتدا به وی اعتراض کرده و حتی او را به سبب این کار کتک زدند اما بعدا که متوجه رهایی از خطر بزرگ شدند ضمن ...
خبر فداکاری دهقان فداکار در روزنامه سال 40 +عکس
شعار سال: فداکاری یک دهقان جان صدها مسافر را در راه آهن نجات داد. در دره قرنقو کوه در روی خط آهن ریزش کرد و دهقانی پیراهن خود را آتش زد و راننده را از خطر آگاه ساخت. قطار با کوشش زیاد راننده متوقف شد و جان دو هزار نفر از مسافران از خطر مرگ نجات یافت . به همین ترتیب ریز علی این دهقان فداکار بعد از این حادثه، به خاطره مشترک همه ایرانیان از دوران مدرسه تبدیل شد . مجسمه ریزعلی ...
فداکاری با نشات گرفتن از درون انسان به مرحله عمل می رسد
...> دهقان فداکار، همیار طبیعت، ریزعلی خواجوی، فرزند علی اصغر، روز پنجم اسفندماه سال 1309 خورشیدی در روستای قلعه جوق شهرستان میانه متولد شد. او در آذرماه 1341 شمسی، در سن 32 سالگی شب هنگام در حالی که در کنار ریل قطار حرکت می کرد، متوجّه مسدود شدن مسیر قطار به علت ریزش کوه شد. در آن هنگام برای نجات قطار و مسافران آن، کُت خود را آتش زد و به سمت قطار حرکت کرد؛ این کار نتوانست مسئولین ...
بچه های مدرسه ریزعلی
زیبای ژاله اصفهانی، سال هاست که ما مردمان به یاد سپرده ایم، ریزعلی خواجوی بود. همان که در شب سردی از پاییز یا زمستانی دور، کوهی دید که ریزش کرده است و دید که اگر کاری نکند و به کناری بایستد، بچه و بزرگ و زن و مرد بیدار و خواب قطار، در فاجعه ای هولناک جان خواهند سپرد. هوا سرد بود و مسافران در خواب، اما وجدان ریزعلی گرم و بیدار. پیراهنش را از تنش درآورد و با نفت فانوس در دستش، آن را به آتش کشید و به سوی ...
دهقان فداکار، درگذشت
تبریز- خبرنگار کیهان: ازبرعلی حاجوی معروف به ریزعلی خواجوی دهقان فداکار ایران، درگذشت. دهقان فداکار در 5 اسفند 1309 در قلعه جوق میانه به دنیا آمد و 32 سال بعد، در شب 16 آبان 1340 متوجه ریزش کوه در مسیر ریل راه آهن شد و برای نجات جان صدها مسافر قطار، کت خود را آتش زد ولی چون نتوانست موفق شود گلوله های تفنگ خود را شلیک کرد تا این که قطار قبل از تصادف با صخره های ریزش کرده، توقف کرد و ...
خاطره اروجعلی محمدی فرماندار پیشین میانه از دهقان فداکار و تولد دوباره وی
از داستان دهقان فداکار را درحالی که دست ریزعلی را در دستم می فشردم برای حاضرین خواندم. غروب یکی از روزهای سرد پاییزی خورشید در پشت کوه های بلند و پر برف اذربایجان تازه غروب کرده بود ریزعلی از کار روزانه به خانه باز می گشت ناگهان چشمش به کوهی افتاد که ریزش کرده بود و راه آهن را مسدود کرده بود ریزعلی به این فکر افتاد که تا لحظاتی بعد قطار می رسد او لباس هایش را دراورد و نفت فانوس را در ...
از واقعیت ازبرعلی تا اسطوره ریزعلی
سهند ایرانمهر در یادداشتی تلگرامی با عنوان از واقعیت ازبرعلی تا اسطوره ریزعلی نوشت: می گفت: اسم ام ازبر علی حاجوی است نه ریزعلی خواجوی، ما اما ریزعلی خواجوی خواندیمش، چون یک قهرمان خاصه قهرمانی که قطاری از آدمیان را در آن شب تاریک نجات داد، باید دست کم اسمی داشته باشد که بتوان به زبان آورد، تشخصی که ردای حماسه بر اندامش زار نزند، اسمی آشنا که حتا بشود به هم نشینی و تناقض ریزعلی و خواجه ...
آیا دهقان فداکار قهرمان بود؟
صفحه حوادث روزنامه ها می خوانیم، خبر ریزش کوه روی قطار مسافری مدتی همه را به خود مشغول می کرد و تمام. تا ابدالدهر هیچ کس از وجود ریزعلی هم خبر نداشت که بخواهد او را سرزنش کند که چرا جانش را در تیر نکرده و خودش را درخطر نینداخته و راننده قطار را خبر نکرده. همین است که او را به یک قهرمان تبدیل می کند. همه ما در روز با شرایط متفاوتی روبه رو می شویم که می توانیم قهرمانانه از آن ها بیرون بیاییم. نه ...
دهقان فداکار درگذشت
داستان ریز علی معروف به دهقان فداکار در کتاب های درسی دوره دبستان به واسطه متوقف کردن قطار و نجات جان مسافران سال هاست که آشنا هستند. ازبرعلی حاجوی از شهروندان میانه است که به دلیل ایثار و از خودگذشتگی در متوقف کردن قطار پر از مسافر در مسیر ریزش کوه معروف شد. در آن زمان، روزنامه نگاران و تاریخ نگاران به اشتباه نام و نام خانوادگی وی را ریزعلی خواجوی ثبت کردند. وی 55 سال ...
دهقان فداکار درگذشت
به گزارش اهر خبر (اهر نیوز) ، ازبرعلی حاجوی، مشهور به دهقان فداکار که بدلیل عارضه شدید ریوی در بیمارستان امام رضا (ع) تبریز بستری بود، دقایقی پیش دار فانی را وداع گفت. ازبرعلی حاجوی (ریزعلی خواجوی)، فرزند علی اصغر، روز پنجم اسفندماه سال 1309 خورشیدی در روستای قلعه جوق شهرستان میانه متولد شد. وی در آذرماه 1341 شمسی، در سن سی و دو سالگی شب هنگام در حالی که در کنار ری قطار حرکت ...
جهانگیری: داستان دهقان فداکار مشق درس و حس خاطره انگیز دانش آموزان نسل ما است
شب هنگام در حالی که در کنار ریل قطار حرکت می کرد، متوجّه مسدود شدن مسیر قطار به علت ریزش کوه شد و برای نجات قطار و مسافران آن، کُت خود را آتش زد و به سمت قطار حرکت کرد؛ این کار نتوانست راننده و کارکنان قطار را آگاه سازد و در نهایت با شلیک چند گلوله از تفنگ شکاری خود، توانست باعث توقف قطار شود. به گفتهٔ او پس از توقّف قطار، مردم ناراضی از قطار پیاده شدند و او را کتک زدند تا اینکه او آنها را ...
پیکر دهقان فداکار در پارک لاله میانه آرام می گیرد
یک دوره بیماری به خاطر عفونت ریه در بیمارستان امام رضا (ع) تبریز چشم از جهان فرو بست، قهرمانی که در روزهای پایانی زندگی خود علاوه بر دست و پنجه نرم کردن با مشکلات گوناگون، شاهد حذف داستان حماسی نجات مسافران قطار توسط وی از کتاب فارسی نیز بود.