سایر منابع:
سایر خبرها
گفت وگو با مسن ترین دستفروش زن در میدان انقلاب
شاید آن دو جوان شهرداری را ببینم و خواهش کنم که دکه ای در اختیار ما قرار دهند . می پرسم مادر خانه شما کجاست؟ نگاهی عمیق می کند و می گوید: ”همین اطراف زندگی می کنم هر روز که بخواهم کتاب فروشی کنم پسر کوچکترم مرا با موتور اینجا می آورد و بعد از ظهر نیز به دنبالم می آید، البته برای مادر چه فرقی می کند که کجا و در چه خانه ای زندگی می کنی، چون اگر بچه های یک مادر در آرامش و رفاه نباشند در ...
هیچوقت رادیو را به خاطر تلویزیون ترک نکردم
جالب بود که او کوچولو بود و زبانش می گرفت، اما وقتی اجرا یا خوانندگی می کرد، مثل بلبل حرف می زد. وکیلی ادامه داد: من فقط در یک سریال در زمان جوانی در نقش فرزند یک پهلوان بازی کردم. آنجا هم با همسرم آقای فیروز وکیلی آشنا شدم. فروتن نیز در این باره گفت: آقای وکیلی به گردن من حق دارند و ایشان مرا از مدرسه به سر کار بردند. وقتی هم برای ازدواج با خانم عذرا به ما شیرینی دادند، انتخاب ...
عاشق ترانه شدم؛او گفت برای رسیدن به من باید شوهرم را بکشی
22 آذر امسال زن جوانی همراه برادرشوهرش به کلانتری 174 قیام دشت رفت و از ناپدید شدن ناگهانی همسرش خبر داد. ترانه به کارآگاهان پایگاه نهم پلیس آگاهی پایتخت گفت: شوهرم ناصر، مسافرکش است. او هفت روز قبل- 15 آذر- طبق معمول سوار بر ماشینش برای کار از خانه خارج شد، اما چند ساعت بعد تماسی داشتیم که گفت مسافر دربستی دارد و به جاده چالوس می رود. اما وقتی تا شب خبری از او نشد بازهم تماس گرفتم که ...
وقتی نامه زن باردار داماد به دست نوعروس رسید
مشخصات مربوط به همسرم بود و ... دختر 19 ساله درحالی که رای طلاق را تنها راه نجات خود از ماجرای فریب در ازدواج می دانست هنگام خروج از محضر ثبت ازدواج و طلاق به تشریح ماجرای ازدواجش پرداخت و گفت: حدود یک سال قبل پسرخاله پدرم مرا برای پسرش خواستگاری کرد. آن ها در یکی از شهرهای دور خراسان رضوی زندگی می کردند و ما رفت و آمدی با یکدیگر نداشتیم. پدرم با آن که از پنج سال قبل پسر ...
پرسیدم در جبهه چه می کنی؟ گفت جارو می زنم
می کنند تا قایق را بازگردانند؛ اما موفق نمی شوند و این چنین خانواده 11 سال چشم انتظار بازگشت پیکر او می مانند یک شب خواب دیدم، حاج علی آمد و گفت من می خواهم به خانه خودم بروم، گفتم مگر تا حالا کجا بودی؟ گفت مستأجر بودم، کارهای مرا انجام بده که به خانه خودم برگردم، فردا صبح تماس گرفتند که او را آورده اند و او را در همان ردیف حاج حسین خرازی دفن کردیم. هرچند سهم خانواده پس از سال ها چند تکه استخوان می ...
روایت احمد توکلی از آخرین ملاقاتش با آیت الله حائری
محی الدین به زهد و مراقبت اخلاقی و مالی و شجاعت در بیان، تفکر و گزیده گویی شناخته می شد، صفاتی که برای بچه مذهبی های انقلابی آن روزگار، به قدر کفایت، جذاب بود. خیلی زود جذب او شدم و از لطفش نیز برخوردار بودم. یکی دو سال بعد، آقای حایری با دختر مرحوم آیه الله آقا سید نورالدین حسینی الهاشمی ازدواج کرد، مرجع تقلید فقید مردم فارس که سیاستمداری ضداستعمار و بسیار صریح اللهجه و مقتدر بود و اقدام کم نظیرش ...
سرودن ترانه مرگ برای شوهر مسافربر
جوان نوشت : ، ترانه وقتی متوجه شد که همکارش به او علاقه مند شده قتل شوهرش را شرط ازدواج با وی قرار داد. ترانه و اصغر سناریوی قتل را طراحی و اجرا کردند، اما به جای رفتن به خانه بخت راهی زندان شدند. صبح روز چهارشنبه، 22 آذرماه زن جوانی به نام ترانه وارد کلانتری 174 قیام دشت شد و گم شدن ناگهانی شوهرش را گزارش داد. او گفت: شوهرم که ناصر نام دارد و مردی 33 ساله است و با خودروی ...
مقتول را کشتم چون عاشق همسرش بودم
تشکیل پرونده به دستور رئیس شعبه 102 دادگاه خاوران، پرونده برای رسیدگی در اختیار پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. همسر فقدانی به نام ترانه 30ساله با حضور در پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: همسرم به نام ناصر 33ساله روز 15 آذر امسال، برای کارکردن با خودروی شخصی اش از خانه خارج شد. پس از گذشت ساعتی تماس گرفت و گفت که یک مسافر دربستی برای جاده چالوس دارد. پس از آن و در ...
طاهر احمدزاده؛ استانداری که سوار دوچرخه می شد
. از شهر که خارج شدیم متوجه شدیم اداره راهنمایی و رانندگی هم جاده را تا بهشت رضا یکطرفه کرده. گویی تمام جمعیت برای آمدن به بهشت رضا بسیج شده بودند و جاده بسیار شلوغ بود. دیدم که تا عصر هم به آنجا نمی رسم. از ماشین پیاده شدم و سوار موتوری شدم که به سمت بهشت رضا می رفت. دست تکان دادم و ایستاد و از او خواستم که مرا سوار کند و تا بهشت رضا ببرد. در مسیر که می رفتیم دیدم که ترافیک چه مصیبتی است و فکر ...
جزئیات سرقت نمایشی
تدبیر24 شهروند با این مقدمه نوشت: متهم دیگری هم بود که مرتب گریه می کرد. به اتهام کف زنی تحت عنوان مامور پلیس دستگیر شده بود. او مقابل سفارتخانه ها و هتل ها می ایستاد و طعمه هایش را از میان اتباع خارجی انتخاب می کرد. 5 مرد عمانی، اردنی و عراقی از شاکیان او هستند. این مرد تحت عنوان مامور و با یک بی سیم و تجهیزات پلیسی، به سراغ طعمه هایش می رفت و به بهانه این که آنها مشکوک به نیروی داعشی هستند و باید بازرسی شوند، آنها را به محلی خلوت می برد. او هنگام بازرسی پول هایشان را کف زنی می کر ...
جایزه نوبل ایرانی به نام پرفسور یلدا
دلیل همان معدل خوب من را سریع پذیرفتند. باوجود اینکه من از یک مدرسه معمولی به آنجا رفته بودم ولی زمانی که معلم های دبیرستان البرز علاقه و تسلط مرا دیدند، از من خواستند، صبح ها زودتر به مدرسه بروم و با بقیه بچه ها تمرین کنم و من باکمال میل قبول کردم. به یاد می آورم صبح های خیلی زود بیدارمی شدم، برای سماور، آتش روشن می کردم و چای را برای مادرم دم می کردم و بعد به مدرسه می رفتم و ...
یک خانواده اسیر در چنگ اختاپوسی به نام سرطان / غفلت نهادهای حمایتی از خانواده ای با سه فرزند سرطانی
کرده و یک بار هم سکته کرده است، صحبت خود را این طور آغاز می کند 44 سال دارم و از پنج اولادم سه تای شان مریض هستند که البته دختر هشت ساله ام هنوز از بیماری خبر ندارد و دو بچه دیگرم هنوز آزمایش نداده اند . دامادم به محض مطلع شدن دخترم را طلاق داد و الان دخترم با بچه خود کنار ماست و هشت نفر در یک خانه 48 متری زندگی می کنیم . پزشک ها برای آزمایش دادن من و همسرم اصرار دارند ولی نه ...
جواد عزتی چگونه بازیگر محبوب گیشه شد؟
...> ژانر فیلم: آینه بغل فیلمی کمدی است. جواد عزتی در این فیلم با محمدرضا گلزار، یکتا ناصر، نازنین بیاتی و مه لقا باقری همبازی است. درباره نقش: مرتضی جوانی از قشر ضعیف جامعه است. او در یکی از پارکینگ هایی که ماشین لوکس نگه می دارد، نگهبان است. مرتضی در سالروز نامزدی خود، یک مازراتی را از محل پارکینگ خارج می کند تا یک شب با نامزد خود خوش باشد. از شانس بد، آینه بغل آن توسط ماشین شهرداری شکسته می ...
پنهانی صیغه جمشید شدم تا به خواستگاری ام بیاید ولی !
بعد هم گفت بیماری همسرش بهبود یافته است. نمی توانستم خودم را آرام کنم. از شهرمان به مشهد آمدم و به خانه خاله ام رفتم. می ترسیدم خانواده ام را در جریان بگذارم. خاله ام پیشنهاد داد به مرکز مشاوره بیایم و اگر پدر و مادرم دنبالم آمدند مشکلی به وجود نیاید. هر دو شکست من به خاطر ندانم کاری بوده است. اگر درباره پیشنهاد ازدواج مخفیانه مرد دروغگو خانواده ام را در جریان می گذاشتم این طوری نمی شد. ...
عشق قدیمی باعث بهم خوردن زندگی
نوآوران آنلاین - او که هفته گذشته همراه همسرش به دادگاه خانواده تهران رفته بود، درباره علت درخواست طلاقش به قاضی گفت: 26 سال پیش عاشق لعیا شدم و به خواستگاری اش رفتم، از آنجایی که خانواده های هردویمان سنتی بودند، من و لعیا خیلی نتوانستیم پیش از ازدواج با هم صحبت کنیم و با هم آشنا شویم. فقط می دانم از همان روز اول که او را دیدم، عاشقش شدم و دلم می خواست همسرم شود. مراسم عقد و ازدواج هم ...
مریم با من بود تا هزینه هایش را بپردازم
با فرهنگ و مهربان می کند. فراغت و گشت و گذار هم هر چه قدر مفصل، نهایتا پایانی داشت. در ساعت های پایانی اقامتمان، دختر خاله دیگرم یعنی خواهر مریم از شیراز تماس گرفت که: چه نشسته اید که بالاخره امروز فهرست خرید را آماده کردم. از لباس گرم زمستانی گرفته تا لباس عید و حتی مجلسی و اسباب بازی و خانه عروسکی برای دردانه یک ساله اش سفارش داد و ما در حال دویدن در بازارها دانه به دانه فهرست ...
روایت توکلی از آخرین ملاقاتش با آیت الله حائری شیرازی: دو آرزو داشت: حذف ربا و تدوین علوم انسانی اسلامی
...: مردی پرهیمنه و نافذ. شیخ محی الدین به زهد و مراقبت اخلاقی و مالی و شجاعت در بیان، تفکر و گزیده گویی شناخته می شد، صفاتی که برای بچه مذهبی های انقلابی آن روزگار، به قدر کفایت، جذاب بود. خیلی زود جذب او شدم و از لطفش نیز برخوردار بودم. یکی دو سال بعد، آقای حایری با دختر مرحوم آیه الله آقا سید نورالدین حسینی الهاشمی ازدواج کرد، مرجع تقلید فقید مردم فارس که سیاستمداری ضداستعمار و بسیار صریح اللهجه ...
بازخوانی پروژه ناکام نفوذ در بیت امام+عکس
پدر تمام افراد امت است برای من فرقی نمیکند که حالا کی پسرم را کشته، تمام بمنزله پسر من هستند و تمام بمنزله فرزند من هستند و لذا من از کسی شکایتی در محکمه ندارم و در حقیقت قاتل را بخشید ... من بعد از کشته شدن پدرم بعد از هفت ماه متولد شدم چون آنوقت در شکم مادرم بودم. البته سرپرستی مرا مرحوم جدم آسید ابوالحسن بعهده گرفته بود. ("خاطرات دکتر موسی موسوی اصفهانی" به زبان فارسی، به کوشش: شهلا حائری. سال ...
گفتگوی سلامت آنلاین با پزشک 87 ساله ایرانی به مناسبت روز پزشک پزشک خوش اخلاق که باشی، پولدار هم می شوی
.... به نظر من کسی که بخواهد باسواد شود وبه مردم خدمت کند، در همین ایران هم می تواند این کارها را انجام دهد و لازم نیست به خارج از کشور برود.ماشین هم ندارم و با تاکسی سرویس رفت و آمد می کنم. حتی تلفن همراه هم ندارم. به چه دردی می خورد که داشته باشم یا نداشته باشم دختر جان. در مورد خانه ام هم تا دو سال پیش ساکن بلوار کشاورز بودم و الان دو سال است که در منطقه میرداماد ساکن شده ایم. چرا ...
بازنشر گفتگوی سلامت آنلاین با زنده یاد دکتر علیرضا یلدا پزشکی که نه خودرو داشت و نه تلفن همراه!
... نه من هرگز به سفر خارج از کشور نرفتم و از اول هم در ایران درس خواندم و مدرک گرفته ام. به نظر من کسی که بخواهد باسواد شود وبه مردم خدمت کند، در همین ایران هم می تواند این کارها را انجام دهد و لازم نیست به خارج از کشور برود.ماشین هم ندارم و با تاکسی سرویس رفت و آمد می کنم. حتی تلفن همراه هم ندارم. به چه دردی می خورد که داشته باشم یا نداشته باشم دختر جان. در مورد خانه ام هم تا دو سال پیش ساکن ...
مادر که به ملاقاتش آمد شهید شد
که می روم سالم بر نمی گردم. سوریه که بود، چندین مرتبه با همدیگر تماس داشتیم، ولی باز هم نمی گفت در سوریه است. ما و خانواده هم فکر می کردیم در یک مأموریت ساده کاری است. به خاطر اینکه مادر ناراحت نشود می گفت 20 روز دیگر می آیم، اما بعد از چند روز دوباره زنگ می زد می گفت یک اردوی سفری داریم که نمی توانم حالا حالاها بیایم. تا اینکه زخمی شد و او را در بیمارستان بستری کردند. وقتی زخمی شد متوجه شدیم به ...
ناگفته هایی از زندگی فاطمه معتمدآریا
...، شانزده سال پیش ایشان در دانشگاه مریلند شروع خوبی باشد. موضوع سخنرانی سه نسل بازیگری زن در سینمای ایران بود؛ بخشی از حرف های ایشان را که تبدیل به جنجال و برگه ثابتی در پرونده و دلایل ممنوع الکاری شان شد عینا نقل می کنم؛ قدری طولانی است ولی گمان می کنم لازم است. طبق اشاره احمد صحبت های معتمدآریا در آن دانشگاه به این ترتیب بوده است: سینمای بعد از انقلاب با حذف تمامی آثار و شاخص های قبل ...
آیت الله منتظری به روایت فرزند: با آغوش باز حصر را قبول کردند
.... *** با خانواده آیت الله منتظری شروع کنیم؛ ایشان چند فرزند داشتند و هر کدام چه مسیری را طی کردند؟ اولین فرزند، شهید محمد بود. سالیان سال در دوران مبارزه بالاجبار خارج از کشور بود. سال 57 به ایران برگشت و ازدواج کرد و دومین فرزندش هم بعد از شهادتش به دنیا آمد. الان یک پسر و یک دختر دارد که پسرش بعد از شهادت او به دنیا آمد. فرزند بعدی، خواهرم عصمت است که با ...
از خاطرات ممنوع الفعالیتی تا حضور ستاره ها بر صحنه تئاتر روایتی از مصائب گاه و بی گاه ورود عنصری به نام ...
برایم خیلی جذاب تر بود و فکر می کردم چقدر زندگی های پر فراز و نشیبی داشته اند این آذم ها و اصلا خود زندگی شان داستان بوده. کلاس چهارم یا پنجم بودم و همین دایره المعارف باعث شده بود تقریبا جواب همه سوال هایی را که عزت الله متوجه می پرسید بلد باشم و خانواده هم مرا تشویق می کردند و فکر می کردند نابغه ام! در صورتی که نمی دانستند مراجعه به این کتاب خیلی آسان است و ارزان و می شود تمام آن ...
نقشه کثیف یک مرد برای زنان بیوه و دختران
داشته باشد تا به دفاترش در هفت کشور اروپایی و آسیایی سر بزند. سرانجام پس ازفریب ماهرانه من وخانواده ام یک روزبه بهانه اثبات حسن نیتش مرا به بانک برد و حسابی به نامم افتتاح کرد تا در نبودش بتوانم پول از حساب مشترکمان برداشت کنم.اما چند روز پس از افتتاح حساب ودریافت دسته چک، علیرضا ناپدید شد.تا اینکه از بانک اطلاع دادند چندین فقره از چک هایم برگشت خورده است. درادامه وپس ازمراجعه به بانک متوجه شدم علیرضا ...
گفت وگو با تنها نجات یافته از گرداب مرگ
اما تنها او از چنگال این گرداب مرگ نجات پیدا کرد. مریم که در کمال ناباوری به زندگی بازگشت، درست در پنجمین ماهگرد پرالتهاب ترین حادثه زندگی اش پای گفت و گو با گروه زندگی نشست تا از دیدگاه متفاوتش به زندگی آن هم پس از جدال تن به تن با مرگ برایمان بگوید. دختر روستا هستم و از بچگی عاشق طبیعت بودم اما بازی سرنوشت تا سال ها مرا از علایقم دور نگه داشت برای این که در سن 13سالگی ازدواج کردم و خیلی ...
زن جوان: دخترخاله ام مرا، فاسد ارائه کرد
ایران گردید و به سراغ من آمد. او بدون هیچ مقدمه ای مرا کتک زد و با برداشتن تلفن همراه های تلفن همراهم از خانه خارج گردید. هنگامی احضاریه دادگاه را نگاه کردم متوجه شدم که همسرم با شماره ارتباط های داخل تلفن همراه ها از من شکایت کرده تا با محکوم نمودن من به فساد اخلاقی، با ویدا ازدواج کند. آ آن روز متوجه شدم دختر خاله ام در ارتباط با همسرم مرا زنی فاسد ارائه کرده هست. ...
گفت و گو با جی-زی از ازدواج و سیاهپوست بودن در آمریکای ترامپ
در آن گفته مشهور و افسانه ای سیمپسون: من سیاهپوست نیستم، من او. جی. هستم را نقل قول می کند. در مورد مشکلات زناشویی یا مسئله ویدئوی ضبط شده از او و خواهرزنش در یک آسانسور در سال 2014، با این رپر حرف زیادی ندارم. ولی دلم می خواهد سعی کنم بفهمم که با وجود مالکیت یک خانه اربابی 88 میلیون دلاری در منطقه بل ایر که فاصله زیادی با محله های سیاهپوست نشین متوسط تر ندارد، جی. زی. توانسته شخصیت جوانی اش را ...
4روایت دلتنگی
ببینم توی آغوشش می روم و به اندازه این سی سال که ندیدمش اشک می ریزم... . روایت دوم؛ شهیدان کشتمندی منزل مادر شهید در یکی از کوچه های منطقه پنجتن مشهد است. خانه ای کوچک که وقتی من و دوستانم در پذیرایی می نشینیم انگار اتاق پر می شود. ای کاش آن هایی که تصور می کنند همه امکانات به جیب این خانواده ها رفته است، خانه مادر این شهیدان را می دیدند. مادر شهید که حالا سن و سالی از او گذشته است ...
نابغه پنج ساله کاشانی
و مادرها دارم، به نظر من همه کودکان استعداد دارند. من از آنها درخواست می کنم که فرزندانشان را در راه درست قرار بدهند تا استعداد های آنها شکوفا شود و آنها را سرکوب نکنند. در پایان از همه افرادی که آرش را باور کردند ممنونم؛ مخصوصا خانواده خودم، همسرم و البته دکتر تورج منتظری.