سایر منابع:
سایر خبرها
خیلی خوشم آمد که آدم خاکی است و سطح خانواده اش مثل خانواده من بود و غیرتی بودنش جذبم کرد. فقط و فقط در ...
. هنوز هم گل ها را نگه داشته ام. آن روز خیلی خوشحال شدم. چون ایام ولادت حضرت محمد(ص) و روز احسان و نیکوکاری هم بود علی آقا اسمش را گذاشت محمد احسان . احسان خیلی زیاد مریض می شد من هم بی تجربه و بچه اولم بود. یک سال گذشت. و زندگی من و عالی دچار مشکلی شد که به خاطر فشارش تصمیم گرفتم از او جدا شوم اما چند وقت بعد به خانه پدرم آمد و خیلی گریه کرد که بیا برویم خانه و برگرد سر زندگی مان. گفتم نه ...
شوهرم که میرفت بیرون دوستش می آمد گیشم و به من ...
بیاورد تا از مواد مخدر آن ها استفاده کند در این میان من هم که ناچار بودم از دوستان معتاد او پذیرایی کنم گاهی متوجه نگاه های هوس آلود برخی دوستان ناباب او می شدم اما نمی توانستم چیزی بگویم چرا که آن ها علاوه بر تامین مواد مصرفی شوهرم گاهی نیز مواد غذایی یا میوه برای منزلمان می خریدند. مدتی بعد یکی از دوستان هم بساطی همسرم که خودروی پراید داشت از شوهرم خواست با خودروی او به مسافرکشی بپردازد تا بتواند ...
خانم دکتر پولداری در مشهد که مادرش گدایی می کند
همسرش نمی گذشت. پدرم به دلیل علاقه شدیدی که به خواهرش داشت به زور مرا پای سفره عقد نشاند. من هم که هیچ اختیاری از خودم نداشتم لباس سفید عروسی را پوشیدم و پا به خانه ابراهیم گذاشتم. یک سال بعد وقتی دختر زیبایم متولد شد روح مرده من نیز دوباره جان گرفت اما رفتار ابراهیم با من آن قدر خشن بود که به سختی می توانستم تحمل کنم وقتی موضوع رفتارهای نامناسب همسرم را با پدرم در میان گذاشتم فریاد کشید با ...
جپاروف: 2018 سال استقلال است
بعد از بازنشستگی از فوتبال روزهای زیادی فرصت دارم تا کنارشان باشم. در تهران هم دوستان استقلالی ام زحمت کشیدند و برای ما مراسم گرفتند و خوشحال مان کردند. برد 4 بر صفر شب کریسمس هم که دیگر همه چیز را بهتر و کامل تر کرد تا به خوبی به استقبال سال جدید برویم. *با خانواده دیداری نداشتی؟ از طریق فضای مجازی بود. دلم برای پسرم و دخترم تنگ شده و دنبال فرصتی هستم تا به دیدارشان بروم ...
حکایت مادری که با فرزندان دوقلویش حافظ کل قرآن شدند+تصاویر
این مسئله را در توان خودم نمی دیدم و برخی اوقات حتی سوره های کوچک را هم می خواستم حفظ کنم خیلی برایم سخت بود و از خودم ناامید شده بودم ولی این آرزو را همیشه داشتم که بچه هایم حتماً در این مسیر باشند. ریحانه و امیرمحمد حدوداً 4 الی 5 ساله بودند که به کلاس روخوانی قرآن رفتند و بعد از تسلط در روخوانی از شش سالگی شروع به حفظ کردند و از کلاس اول ابتدایی حفظ را به طور جدی شروع کردند. در ...
منوچهر والی زاده: به عشق مخاطبان در رادیو مانده ام
داشته باشند، این کار به سختی صورت می گیرد. با این اوصاف شرایط مالی خودتان چطور است؟ من بعد از این همه سال می سازم و توانستم طوری گلیم خودم را از آب بیرون بکشم اما برای افرادی که تازه وارد هستند خیلی سخت است. علاقه مندانی که دوست دارند به سمت دوبله بیایند باید مقاوم باشند و وجود و هنر این کار را داشته باشند. البته برخی هم با پارتی می آیند و خوب هم کار می کنند. ...
10 نکته از زندگی خصوصی نیکول کیدمن
علاوه بر حرفهٔ بازیگری، نیکول کیدمن بیش از یک دهه است که با کیث اربن ازدواج کرده و به نظر می رسد که هر سال عشق این زوج دوست داشتنی به یکدیگر بیشتر می شود. او نقش یک مادر فوق العاده را برای چهار فرزندش بازی می کند و زمانی که وی را روی فرش قرمز می بینیم او همانگونه خوشحال و مسحور کننده است. در طول سال های فعالیت هنری اش او با مشکلاتی مواجه شده و به موفقیت های زیادی نیز دست پیدا کرده است. او بمشکلات و موانع پیش روی خود مثل یک بانوی باکلاس برخورد ...
جشنواره تئاتر شهر|نگاهی به نمایش فیگوراتیو مرگ
مواد مخدر و... زندگی می کند و در عین حال عقاید مذهبی دارد و مناسکی همچون عاشورا و... برایش مهم است و دیگری شخصی عاشق نقاشی و شعر و هنر که به پوچی رسیده که نقاشی را دنبال کرده و سر از دانشگاه درآورده و درگیر ماجراهایی شده که یک سال دستگیر می شود و هیچ خبری از او نیست. نمایش از جایی شروع می شود که برادر نقاش از حبسش بیرون آمده، او که پیش از دستگیری با یکی از شاگردانش بارون ازدواج کرده حالا ...
صبحدم غم بم ...
...، میثم عزیزم، فاطمه دختر فهمیده ام و همسر عزیزتر از جانم... خودم را روی مزار خانواده ام انداختم و دیگر... بیهوش شده بودم نای نفس کشیدن نداشتم من هنوز رفتن شان را باور نداشتم جای خالی و نبودشان نفسم را بند آورده بود. پدر و مادرم مرا با خود به کرمان بردند اما نمی توانستم نبودن خانواده ام را فراموش کنم بعد از مدتی متوجه بارداریم شدم اما گریه ها و بیقراری های من موجب شد بعد از پنج ...
این بانوی کارآفرین، موفقیت امروز کسب و کارش را مدیون سوسک است!
مدرک تحصیلی وی در رشته علوم تجربی است،علی رغم علاقه ی زیادی که به درس وادامه تحصیل داشته به سبب مشکلات خانوادگی وبعد ازآن ازدواج،موفق به ادامه تحصیل وکسب مدارک دانشگاهی نشده است. به سبب مشکلات خانوادگی،ثروت زیاد پدرش به مقدار اندکی رسید واوبرای کمک به خانواده ازسن چهارده سالگی به کارمشغول شد.برای شروع کار،درآموزشگاه ماشین نویسی(ایران-اقتصاد) تایپ فارسی ولاتین را به صورت رایگان آموخت.به مدت ...
تنبیه کودک توسط معلم، داستانی غمناک
حادثه عمدی بویی نبرد جای ورم کرده را با یخ ماساژ داده و بعد ازآن مقداری مواد سفیدکننده آرایشی به صورت نیما بمالد. وقتی پدرنیما به خانه می آید و پسرکوچکش را در تختخواب و در حالتی که صورتش پوشیده است می بیند، به غیر عادی بودن فضا پی برده و از همسرش دلیل سکوت سنگین حاکم بر خانه را پرس و جو می کند ولی قبل از این که همسرش بخواهد حرفی بزند پسر کوچکترش که او هم درمدرسه نیما تحصیل می کند شروع به صحبت می کند ...
ماجرای کمک امام زمان (عج) به مرد عاشق!
بیش تر اوقات به خارج نجف در بیابان نزد اعراف اطراف نجف می رفت تا این که قُوت و آذوقه ای برایی خود تهیه کند امّا آنچه به دست می آورد او را کفایت نمی کرد . با همین حال, سخت دوست داشت با دختری از اهل نجف ازدواج کند که عاشق او شده بود و او را از خانواده اش خواستگاری کرده بود اما فامیل های آن زن، به سبب فقر و تهی دستی شیخ، به او جواب مثبت نداده بودند و او از جهت این ابتلا در همّ و غمّ شدید بود. ...
مشکلات رابطه زناشوئی، آسیب های احتمالی آن به خانواده
بسیار مهم است اما راه حل علمی می خواهد. هنوز در جامعه فرهنگ مراجعه به کارشناس را نداریم. همان طور که در مسائل حقوقی و مسائل پزشکی نداریم. در دنیای مدرن می گویند هر خانواده ای، هر فردی باید وکیل، پزشک و مشاور خودش را داشته باشد ولی در جامعه ما این نیست. فرد مشکل زناشویی دارد، در محل کار مطرح می کند، دوستش می گوید تریاک مصرف کن مشکل حل می شود. مواد مخدر استفاده می کند، سه ماه، شش ماه وضعش خوب است اما ...
جدال تا مغز استخوان!
.... حس می کنم مسیری درست شده و موظف به حرکت در آن هستم و می خواهم بهترین استفاده را از آن ببرم. این بیماری در حقیقت توانست زندگی آریان را 180درجه تغییر دهد. روزگاری عاشق فوتبال بودم و به این می اندیشیدم که در کنار عشقم فوتبال، موسیقی را ادامه بدهم، اما بعد از این ماجرا موسیقی شد تمام زندگی و انگیزه ام برای ادامه زندگی. بعد از این بیماری بود که با آدم هایی آشنا شدم و شرایطی برایم فراهم آمد که ...
مصدق تنها به خودش اعتماد داشت/ فریب آمریکایی ها را خورد
بگویید اینهایی که به این روز افتاده اند، طرفدار سلطنت مشروطه تو هستند. من جامعه شناس هستم. مصلحت تو این است که بیایی و اینها را تحمل کنی، بگذاری قانون اساسی بدون دخالت سلطنت و به طور کامل اجرا شود *مطالبی که گفتید، وصف حال اطرافیان دکتر مصدق بود. اما به اذعان بسیاری از جمله برخی اطرافیان و همکاران مصدق،او شخصا هم اشتباهات فاحشی داشت. دکتر مصدق در ادوار قبل نمایندگیش در مجلس، با گرفتن ...
به پدر گفتم: حمزه را ماهی ها خوردند!
خواهیم تا بجای شهدا به جنوب بروند و من یکی از داوطلبان بودم که از طریق پدافند نیروی هوایی تهران، وقتی رسیدیم به منطقه، دوم مهر بود، یعنی سومین روزی که جنگ ایران و عراق شروع شده بود. ادامه می دهد: آن روز من 19 ساله بودم و مجرد، سال 61 منقضی شدم و سوم شهریور ماه همان سال به عنوان نیروی بسیجی دوباره به جبهه ها اعزام شدم. اواخر مهرماه بود که یک هفته مرخصی گرفتم و برای ازدواج به محل آمدم، بعد از آن هم ...
تمام شهر به تلی از خاک تبدیل شده بود/ پس از گذشت 14 سال توصیفش قلبم را می فشارد
کرده بودم و به هر زبان ممکن سعی می کردم توجه تمام کشور را به سوی این نقطه زخم خورده میهنم جلب کنم. صبح روز شنبه بم شرایط دیگری داشت، نیروهای ارتش، سپاه، بسیج، نیروهای مردمی از شهرهای مجاور و حتی شهرهای دورتر از فارس و خوزستان و یزد نیز به منطقه رسیده بودند. نیروهای سپاه و ارتش و بسیج منظم وارد عمل شدند، اما عمق فاجعه بیشتر از آن بود که با این تعداد از نیرو قابل التیام باشد ...
مرگ سالانه 100 ایرانی با مصرف مشروبات الکلی
حین درگیری چون هیچ کدام حالت عادی نداشتیم چاقو کشی شد و دایی ام در جریان نزاع به قتل رسید. پسر جوان ادامه داد: من از شش ماه قبل مصرف اتانول و آبمیوه را شروع کرده ام. اگر آن روز مشروب نمی خوردم دایی ام که سرپرستی من را بر عهده داشت، هیچ وقت جانش را از دست نمی داد. من بعد از طلاق پدر و مادرم در بهزیستی زندگی می کردم. چند سال بعد دایی ام سرپرستی مرا قبول کرد تا این که آن اتفاق رخ داد. تمام ...
ما همه یک خانواده ایم
...> چطور ویولا را انتخاب کردید؟ نیلوفر سهی: من ویولون می نواختم؛ اما اساتیدِ ما در آن زمان تلاش داشتند تا نوازندگانِ زنِ بیشتری در سازهای آلتو تربیت کنند و به همین خاطر هم مرا به نواختنِ این ساز تشویق کردند. آن سال چهار نوازنده ی آلتو به جای ویولون گرفتند. از نظر دست و جثه هم برای این ساز مناسب بودم. خانواده اتان هم اهل موسیقی بودند؟ نیلوفر سهی: بیشتر خانواده ی من در رشته های ریاضی و مهندسی تحصیل ...
جامعه یاد نگرفته مدیریت بحران را به بحران ارتباطی تبدیل نکند؛ منتظرقائم در گفت وگو با شفقنا رسانه مطرح ...
مسئله است. به هر حال من به عنوان یک عضو زیر آوار مانده ام یا دیواری از خانه ام فرو ریخته است، باید این را اعلام کنم که زیر آوار هستم تا مرا نجات دهید. چرا آمار کشته ها بالاتر رود؟ دیوار خانه من فرو ریخته است و من باید این را اعلام کنم تا دولت، بزرگان، برنامه ریزان برای آن هزار آجری که قرار است یک سال بعد برای ساخت دیوار خانه ام استفاده کنم برنامه ریزی کنند. تولید اطلاعات از خود حادثه، ابعاد ...
سعادت جامعه، گم شده ی سعید!
...، درک می کند؛ اینکه جامعه به او پناه نمی دهد پس باید پشت هپروت و نشئگی مواد مخدر خود را مخفی کند؛ حالا که او برای اجتماعش اهمیتی ندارد پس بگذار بگذرد !!! او درباره نقش خانواده می گوید: فرد معتاد گرایش به پنهان کاری دارد، پنهان از چشم خانواده و جامعه تیشه به ریشه خود می زند، خانواده ی من هم سیزده سال از اعتیاد من بی خبر بودند و روزی که متوجه درد من شدند دیگر کار از کار گذشته بود!! یک ...
زن خوب یعنی زن همیشه در آشپزخانه
...، گفت: مثلا این که وقتی آدم ازدواج کند همسرش می تواند به او بگوید که تو نمی توانی دیگر کار کنی. فرض کنید شخصی مثل من ازدواج کنم، من یک پیشینه ای برای خودم ساختم و برای خودم ریشه ای ساختم. این که بعد از ازدواج کسی از من بخواهد که کارم را کنار بگذارم یعنی مرا از ریشه بیرون آورده، همین اتفاق در زن ایجاد ترس و وحشت می کند و ناخودآگاه به سمتی می رود که مبادا این حرف زده شود. یا هر زنی که الان می ...
تقلا برای زنده ماندن
. او گفت که برای دو شب، او را در جنگل نگه داشتند و به او تجاوز کردند و برای تحمل این شکنجه، او را مجبور به مصرف متامفتامین ، یک ماده مخدر کردند. رحیمه در مصاحبه با خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز، خواسته تنها نامش را بدون فامیلی منتشر کنند. امروز او به تنهایی در کوتوپالانگ ، بزرگترین سکونتگاه پناهندگان جهان در جنوب شرقی بنگلادش زندگی می کند. این پناهگاه از اواخر ماه آگوست، بیش از 655 هزار ...
قصه قدیمی کودکانه، زنان کوچک
جو گفت: قبل از اینکه پایم پیچ بخورد به من خیلی خوش گذشت. حتی دوست سالی، آنی موفت از من دعوت کرد که فصل بهار با سالی، یک هفته ای بروم پیششان. اگر مادر اجازه بدهد خیلی عالی می شود! آنها وارد خانه شان شدند که ناگهان خواهرهای کوچکشان با شب کلاه هایشان جلوی آن دو ظاهر شدند و گفتند: یالا تعریف کنید! یالا تعریف کنید! 4-روز بعد، روز کار بود و همه بدعنق بودند. جو گفت: آه کاش همیشه کریسمس بود! مگ گفت ...
تداوم بهبودی در ترک اعتیاد، با معجزه NA
کرایه کش بود و یک مینی بوس، یک تاکسی و یک شخصی داشتم که از دستم رفتند و کارم به جایی کشید که خانه ام را هم ازدست دادم و مورد تمسخر و فحاشی زن و بچه قرار گرفته بودم. وقتی خانمم مرا از خانه بیرون کرد دختر 19 ساله ام می گفت تو پدر نیستی، نامردی! برو دنبال کار و رفقایت. این ضربه هایی بود که به من وارد می شد. یک روز طبق عادت همیشه آمدم دخترم را ببرم مدرسه، دیدم که نوشته ای در جیبم گذاشته که “بابا ...
دختری 16 ساله که مورد تجاوز راننده قرار گرفت
دخترجوان را دارد و دختر نیز بدون هیچ تأملی شماره ای را در اختیار او قرار می دهد تا بتوانند روابط دوستی را ایجاد کنند. این دختر جوان به خبرنگار رباط نیوز می گوید: عصر همان روز با او تماس گرفتم و قرار شد تا همدیگر را حضوری ببنیم، رفتم و او را دیدم در نگاه اول پسر خوبی به نظر می آمد، کمی با هم صحبت کردیم و قرار شد تا به خانه ای که او می گوید برویم. قرار گذاشتیم او مرا به خانه ای که می ...
نوعروس2 ماهه بودم که دختری عنوان کرد از شوهرم باردار بوده و ..! / ناچار گردیدم دختر 5 ساله فرزاد را هم ...
که نامزدم پیش از ازدواج با من با خانم ها دیگری رابطه داشته هست و این را دختری به من اظهار کرد که از او باردار شده و سقط کرده بود. در همان روزها بود که فرزاد مرا خواستگاری کرد. .. این شرایط دیگر برایم قابل تحمل نبود و نمی توانستم به این زندگانی ادامه بدهم.
رفتم صیغه اش شدم تا بیاد بگیرتم ولی ...
این آدم دروغگو چندماه روح و روانم را به بازی گرفت و بعد هم گفت بیماری همسرش بهبود یافته است. نمی توانستم خودم را آرام کنم. از شهرمان به مشهد آمدم و به خانه خاله ام رفتم. می ترسیدم خانواده ام را در جریان بگذارم. خاله ام پیشنهاد داد به مرکز مشاوره بیایم و اگر پدر و مادرم دنبالم آمدند مشکلی به وجود نیاید. هر دو شکست من به خاطر ندانم کاری بوده است. اگر درباره پیشنهاد ازدواج مخفیانه مرد دروغگو خانواده ام را در جریان می گذاشتم این طوری نمی شد. ...
وقتی نامه زن باردار داماد به دست نوعروس رسید
دانست و گفت زنی که قصد ازدواج با او را داشته برایش پاپوش درست کرده است! نمی توانستم از کنار این موضوع به راحتی بگذرم بالاخره مدتی بعد آن زن را پیدا کردم. او گفت از همسرم طلاق گرفته بودم که حدود دو سال قبل به طور غیررسمی با جلال ازدواج کردم اما وقتی جلال در جریان بارداری ام قرار گرفت مرا رها کرد و به مکان نامعلومی رفت. من هم برای حفظ آبروی خودم به قانون Law پناه بردم و اومحکوم به ثبت واقعه ازدواج شد. آن زمان بود که فهمیدم جلال با تو ازدواج کرده و ... بعد از آن نیز متوجه شدم او نه تنها همسر و فرزند دارد بلکه به مواد مخدر Drugs نیز آلوده است. اما کاش ... ...