سایر منابع:
سایر خبرها
مگر مهتاب هم، گم می شود؟!
کردی به گفتن ناگفته هایت: ... چه کسی فکر می کرد من؛ علی خوش لفظ، پسرکی 16 ساله از همدان که بایستی روی نیمکت مدرسه اش نشسته بود و درسش را می خواند، حالا بیاید توی این بیابان بی آب و علف، در دلِ دشمنِ تا دندان مسلّح، مسئولیت جان پانصد، ششصد نفر جوان پاک و بی غل و غش را برعهده بگیرد؟ این دغدغه که بایستی بچّه ها را سالم به مقصد برسانم و راه را گم نکنم، به سختی آزارم می داد. استرس و دلهره ام ...
سروش دباغ: اندیشمندان ایرانی به سینما علاقه ندارند
می شوم. گویا بخشی از وجودم کنده می شود. قصه عباس کیارستمی، سهراب سپهری و فروغ فرخزاد هم بر همین اساس است. تاکنون سه کتاب به نام در سپهر سپهری ، فلسفه لاجوردی سپهری و حریم علف های غربت درباره شعر و عرفان سپهری منتشر کرده ام. این آثار محصول انس 25، 26 ساله درازآهنگم، با این نقاش و شاعر کاشانی است. با فروغ فرخزاد هم انس دارم. کارگاهی درباره شعر او در دانشگاه تورنتو برگزار کردم. چندین ...
انتشار 14 کتاب شعر و داستان و ترانه
...> همچنین مجموعه شعر چه یخ بندانی در من است از مهسا فعال در 76 صفحه با شمارگان 1000 نسخه و بهای 8000 تومان به چاپ رسیده است. نمونه شعری از این مجموعه که در پشت جلد کتاب آمده است: گاه به تدریج مانند نشت گاز یا شاید بسیار ناگهانی مثل تصادف ویرانگر شبیه زلزله جنون آمیز همان طور که خودکشی از هزار راهی که برای مردن ...
دو دلقک و نصفی در خدمت عقاید جلال تهرانی
ایستند تا حرف های شاعرانه بزنند.تهرانی دم دست ترین ترفند ممکن را برای بیان عقاید خود برگزیده است. حال آنکه پیش درآمد را حتی در نمایش های دانشجویی و آماتوری هم این قدر ساده و بی بنیان اجرا نمی کنند! صحنه تئاتر زمین تا آسمان با سالن برگزاری شب شعر تفاوت دارد.حرف هایی که بر زبان سه سخنران جاری می شود،مناسب شب شعر است نه تئاتر. متنی که برای سخنران ها نوشته شده، حکم قطعه ادبی دارد؛این متن نه ...
مجموعه بهترین اشعار درباره مادر
دیوانه وار از تو احیاء شد چنین دنیای عشق ای انیس لحظه های بی کسی در دلم برپا شده غوغای عشق تشنه آغوش گرم تو منم من که مجنونم توئی لیلای عشق شعر و دوبیتی روز مادر تک بیت ها و دوبیتی های ناب درباره مادر دست هر نا اهل بیمارت کند سوی مادر آ که تیمارت کند مولانا •••••••••••• صد بار اگر دایه به ...
مورخ عامه پسند نیستم!
سکه شناسی دارد که دیگر من وارد این حیطه نمی شوم. من وارد تاریخ معاصر می شوم چون خودم دورۀ معاصر را دیده ام، دیدن خیلی فرق می کند. یکی از دلایلی که من به تاریخ معاصر علاقه نشان می دهم این است که خودم بودم و دیدم؛ من شاه را از نزدیک دیدم، ثریا را از نزدیک دیدم، حتی ثریا دست بر سر من کشید برای اینکه یک شعر خواندم، من همیشه خوش صحبت بودم، آن روز به ما گفتند شعری در وصف شاه بخوانیم. من از ...
مجید انتظامی؛ هنرمندی که با ملودی، خاطره می سازد
زمان بچه های هنرمندان دیگر را که همکاران پدرتان بودند می دیدید و با هم مراوده داشتید؟ فقط بچه های آقای علی نصیریان را می دیدم چون خانه آقای نصیریان در قیطریه روبه روی خانه ما بود و با هم رفت وآمد خانوادگی داشتیم. با هم در ارتباط و صحبت بودیم و اغلب شب ها با هم شام می خوردیم. آن زمان که وارد هنرستان موسیقی شدید فضای هنرستان چطور بود و خودتان چگونه هنرآموزی بودید؟ ...
روایتی از مدافع حرم که با دعای همسرش شهید شد
. از آن روز به بعد، بچه روز به روز بهتر می شود. و حالا سی و چند سال پس از آن روز، در مزار شهدای درق، محمدتقی، جایی بین شهیدان بهادری و جعفری آرام گرفته است. این ها انتخاب شده بودند و لیاقت شهادت را داشتند. در یک خانواده متدین متولد شد که مادرش خانه دار و پدرش در اداره مخابرات کار می کرد و به گفته مادرش، از هشت سالگی روزه می گرفت و نماز می خواند. اهل مسجد و بسیجی بود. یعنی از ...
فردین خلعتبری: آلبوم همایون ضعیف نیست
سوق پیدا می کنند. مثل اینکه ترانه و تصنیف بهتر دیده می شوند و مردمی تر می شوند و از بد کتاب نخواندن مردم، موقعیتی را ایجاد می کنند. هرچند معتقدم وقتی شعر به دست اجتماع می رسد و با گویش مردم تکرار می شود و به امثال ضرب المثل ها می رسد، مقدمه ورود به ادبیات آهنگین است. اتفاقا برای خود من هم کیفیت بالای اشعار یداللهی در این آلبوم جالب بود. در تمام ابیاتی که گفته اگر بخواهم ...
آذر: استقبال تبریزی ها شگفت زده ام کرد/ من تریبون خاصی نداشتم بلکه تریبون خودم بودم
... این شاعر هنرمند به دیگر آثار خود اشاره کرد و گفت: "آتایا"، "اثر انگشت" و "آریال" آثار بعدی اشعار من بودند و اکنون هم مجموعه "لحد" را در دست چاپ دارم که با نشر وزین "نیماج" به چاپ خواهد رسید. وی گفت: 50 درصد شعر استعدادی است و 50 درصدش اکتسابی، دوستان، بزرگان و اساتیدی که بر شعر من تاثیر گزار بودند مرا به غالب غزل گیر می انداختند یعنی اصلا امر میکردند که "علیرضا آذر" فقط غزل بگوید ...
روح معذب ادبیات
برتا دخترش باشد را از دست می دهد. او با این ضربه هولناک در آستانه جنون قرار می گیرد و توان روحی و جسمی اش به ادامه زندگی به یکباره کاهش می یابد و می میرد. سخنان و یا درست تر بگوییم هذیان های سروان خطاب به دخترش، در آخر نمایش نامه، بیانگر روحی تب دار و معذب است. سروان: ببین، من آدم خوارم، می خواهم تو را بخورم. مادرت می خواست مرا بخورد، نتوانست، من خود ساترن ام که بچه های خودش را خورد، چون پیش بینی ...
برزیگری در ادبیات بومی لری بختیاری
جوانان خانواده مجبور بودند در آن گرمای جان فرسا با داس و دست محصول را جمع آوری کرده و مشقت ها و رنج های بسیاری در این راه تحمل می کردند تا جایی که خیلی از این برزگران براثر فشار بی امان تشنگی و سختی کار در گرما، جان می باختند و دیگر هرگز قادر به دیدن عزیزان خود نمی شدند. این موضوع اندوه بی پایان و سنگینی را به قلب آدمی می نهاد و شاید یکی از علت های اصلی که موسیقی لری همواره غم عجیبی در خود دارد، همین ...
مهمترین بخش فیلمسازی، جسارت است/ روی بوم رنگ می پاشند و میگویند این به ما الهام شده!
...، بهتر است مخاطب نظر بدهد. در این دو فیلمی که ساخته اید، به چه تجربه هائی رسیده اید که حس می کنید در فیلم سوم به کارتان خواهند آمد؟ همچنان روی قصه، قصه و قصه تأکید می کنم. یعنی اگر از فیلم های قبلی خودم تجربه ای اندوخته باشم این است که وقت بیشتری را برای قصه بگذارم. قصه را با آرامش تعریف کنم. قصه را بنویسم و در زمان اجرا هم همچنان به قصه وفادار بمانم. شاید بهتر ...
کارگردان فیلم: سینما راوی حق اشنوگل را می خورد
حوزه بازیگری او پررنگ تر بود. چرا برای اولین تجربه سینمایی تان سراغ فیلمی با موضوع دفاع مقدس رفتید؟ -حوزه مقاوت و نگاه های ایدئولوژیک از مسائلی است که همیشه فکر مرا مشغول می دارد و حاضر نیستم برای موضوعات دیگری وارد حوزه سینما شوم. تولید و پیش تولید و حتی اکران فیلم های سینمایی کار بسیار دشوار و جان فرسایی است و حتما باید هدفی داشته باشید که در این راه قدم بگذارید. پول کوچک ترین هدفی ...
صبحدم غم بم ...
شانه ای برای گریه کردن نداشتیم همه بر زانوهایشان تکیه کرده و اشک می ریختند. هفت روز از پنجم دی ماه زمان دردناک و غم بزرگ بم گذشت حالا هفتمین روز داغی بود که بر دلمان نشسته بود و باید طبق رسم بر سر مزار عزیزانمان می رفتیم. من حال خودم را نمی فهمیدم مرا کجا می بردند مگر چه شده بود؟ بچه هایم کجا هستند؟ وقتی به قبرستان رسیدم عموی همسرم جای دفن اعضای خانواده ام را به من نشان داد، محبوبه ...
معجون آمار و روانشناسی و کار خیر / قصه 32 سال عاشقی
مدرسه سازی مشغول است. به گزارش جام جم آنلاین جواد مهدی زاده، تا همین 22 سال پیش فقط یک معلم بود، معلمی که با 32 سال سابقه خدمت در آموزش و پرورش بازنشسته شده و حالا مدتهاست که اسمش در فهرست 650 هزار نفری خیرین مدرسه ساز کشورمان می درخشد؛ همان نیکوکارانی که زندگی شان را بر پایه کار خیر بنا گذاشته اند، همان ها که در همین دنیا - همین حالا- هرکاری از دست شان برمی آید برای کمک به دیگران انجام می دهند ...
توصیه ای که آیت الله بهشتی و شریعتی به خالق صد دانه یاقوت کردند
کمک کرده و کاری ننوشته ام که حالا بخواهم شرمنده باشم. صد دانه یاقوت را هنوز دوست دارم شاعر خوشا به حالت، ای روستایی یادآور شد: اما اگر از نظر ارزش های ادبی و هنری امروزی بخواهم بگویم همان ها خیلی خوب است که خیلی پس رفته ام. البته بعضی کارها را خیلی دوست دارم. مثلا “صد دانه یاقوت” که برای سال 59 است. شعر و قصه هایی هم داشته ام که برای زمان خودش بوده است. بچه ها به ...
زیباترین شعرهای عاشقانه گذشت
...> عنایتی که تو را بود اگر مبدل شد خلل پذیر نباشد ارادتی که مراست مرا به هر چه کنی دل نخواهی آزردن که هر چه دوست پسندد به جای دوست رواست اگر عداوت و جنگ است در میان عرب میان لیلی و مجنون محبت است و صفاست هزار دشمنی افتد به قول بدگویان میان عاشق و معشوق دوستی برجاست غلام قامت آن لعبت قباپوشم که در محبت رویش هزار جامه قباست ...
فرهنگ ما شبیه بچه ای بی پدر و مادر است که در گوشه چاله میدان بزرگ می شود
استفاده می کنند. من اثری درباره شهدا خوانده ام اما آن اثر به همراه تصاویری منتشر و پخش شده بود. آن تصاویر تصاویری نیست که در ذهن من در زمان خلق اثر وجود داشت و اصلاً منظور من آن نبوده است. بگذریم که از من برای چنین کاری اجازه گرفته نشده است. من برای بچه های جبهه و جنگ آثار زیادی کار کردم و در حال حاضر به دنبال ساخت آثاری برای مدافعان حرم هستم. برای عملیات های مختلف با ویژگی های خاص آن ...
نقد بنیان ادبیات هر دوره را بنا می کند
منتقدان امروز نمی بینم. برای یک منتقد خوب بودن باید کتاب خواندن را جدی گرفت و کتاب های قابل خواند. روش نقد خودم به این صورت بود که کتاب را برای نقد به دست نمی گرفتم و خواندنم از روی علاقه بود. برخی کتاب ها آنقدر فکرم را به خود مشغول می کرد که مرا پای میز نقد نوشتن می کشاند. برای نوشتن نقد هم کتاب های تجزیه تحلیل متن می خواندم و منابع مطالعاتی ام همانی بود که در دسترس همگان بود. شما به عنوان ...
نویسنده مشهور ایرلندی از کتاب های الهام بخش زندگی خود گفت
را با سرودن شعر شروع کرد و بعد به نوشتن نمایشنامه و رمان روی آورد. در سال های اخیر موفقیت او در داستان سرایی بیشتر از صحنه نمایش بوده است. وی تاکنون دو بار در فهرست نهایی جایزه من بوکر حضور داشته و جایزه کاستا را نیز دو بار دریافت کرده است. منبع: مهر 502
استاندار کرمانشاه:پیمانکاران متخلف قاتل اند و باید اعدام شوند
از قضیه بحران ما روی کمک های مردمی مقداری فضاسازی کردند که اینها ممکن است کمک ها را به دست مردم نرسانند و ما هیچ مقاومتی نکردیم. به نیروی انتظامی گفتیم اصلا جلوی آنها را نگیرید. آن ترافیک بیشتر مربوط به ماشین شخصی بود. تصور کنید یک صندوق عقب ماشین چقدر از مشکل 53 هزار نفر را حل می کند؟ ولی من ممانعت نکردم. گفتم بگذار خودشان بیایند توزیع کنند. روز اول مردم به روستاها نمی رفتند و هرچه ما می گفتیم ...
احمد محمود به روایت پسرش، بابک اعطا/ بار دیگر نویسنده ای که خوب نشناختیمش
مالی هم نداشت. فیلم های خوب را می دید ولی پیگیر کارهای یک فیلمساز خاص نبود. نقاشی را هم بسیار دوست می داشت و خیلی خوب نقاشی می کرد البته برای خودش. زبان انگلیسی و ایتالیایی را خیلی خوب می دانست و کلا ذهنی هنری داشت. با حافظ پرواز می کردیم هر زمان فرصتی دست می داد با فرزندانش به گپ وگفت می نشست و یکی از لذت های بچه ها این بود که پدر برای شان حافظ بخواند و شعرهای رند شیراز را ...
غرق شدن در هوای شرجی شهر
مضطربم کرده. طاقت نمی آورم و موتور می گیرم تا زودتر خودم را برسانم به بهارستان. ساعت 2:30 در میدان حاضر می شوم. مسئولان برگزارکننده هنوز مشغول اند، اما مردم منتظر نمانده اند. گرچه تا ساعت 4 خیلی مانده، عملاً مراسم شروع شده است. گرمای هوا خبر از یک روز داغ را می دهد. برخی از عابران از این تجمع متعجب اند. از دلیل آن می پرسند و با پاسخ هایی که می شنوند تازه متوجه ماجرا می شوند. در دست برخی از مردم گل های ...
جدال تا مغز استخوان!
به یاد دارم که گاهی از ناامیدی دلم می خواست گریه کنم، اما هیچ وقت در بخش گریه نکردم و نیمه های شب خودم را به سرویس بهداشتی که ته سالن بود می رساندم و آن جا اشک می ریختم. در همان ناامیدی ها بود که از خدا می پرسیدم چرا من؟ و از خودم می پرسیدم چه کاری کرده ای که این اتفاق برایت افتاده. نمی دانستم و تجربه خاصی نداشتم، اما گذر زمان به من نشان داد که این اتفاق باید می افتاد. عجیب است که یکی ...
شاعرانه های عید طلوع عیسی(ع)/ صبر کُن یک نفس ای دل که مسیحا آمد
خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ: امروز، بیست و پنجمین روز از ماه دسامبر، یادآور سال نخست میلادی و 622 سال پیش از هجرت حضرت رسول الله (ص) است؛ روزی که حضرت روح الله، در جان حضرت مریم (س) شکفتن گرفت و آن بانو، به فرزندی الهی بشارت داده شد. در این روز بود که یکی از بزرگترین معجزات الهی در همه دوران ها و أعصار پدیدار گشت و حضرت عیسی مسیح، علی نبیّنا و آله و علیه السلام پا به عرصه وجود نهاد: شب ...
خالی بودن نام بزرگان ادب همدان در تقویم کشور
نیست جز حفظ، ترویج و اشاعه فرهنگ غنی این مرز و بوم، اظهار کرد: انجمن فرهنگی ادبی هگمتانه که با نام وزین هگمتانه (اولین نام همدان و به معنای محل اجتماع و جمع شدن) را با هدف حفظ و اشاعه فرهنگ غنی مردم شهر و استان همدان و در مرحله نخست با همکاری آقای علی جهانپور (استاد و پژوهشگر بزرگ همدان) و محمد پیله ور(شاعر خوش قریحه استان) راه اندازی کردیم. وی گفت: در واقع ما سه نفر به عنوان هیئت موسس ...
سعادت جامعه، گم شده ی سعید!
؛ اینکه امروز عده ای هستند که مرا همسر، فرزند، برادر، دایی، عمو، دوست و همکار صدا می کنند، حس عشق و زندگی را در من ایجاد می کند . سعید می گوید: بعد از رهایی از جهنم اعتیاد وارد فعالیت های هنری شدم و به فیلم سازی روی آوردم؛ دست مایه ی فیلم هایم هم سرگذشت تلخ خودم هست؛ سرگذشتی که می تواند برای بسیاری از افراد سدی باشد در مقابل تکرار این تجربه ی تلخ . سعید عوض پور می افزاید، فیلم ...
مجموعه شعر عاشقانه طنز
غار خوابش می برد تو شبیه کودکی هستی که در هنگام خواب پیش چشم مردم بیدار خوابش می برد من کی ام!؟ خودکار دست شاعر دیوانه ای تازه وقتی صبح شد خودکار خوابش می برد یا کسی که جان به در برده ست از خشم زمین در اتاقی بسته از آوار خوابش می برد در کنارت تازه فهمیدم چرا درنیمه شب رهروی در جاده ی هموار خوابش می برد سر به دامان تو مثل ...
زن خوب یعنی زن همیشه در آشپزخانه
دارد و باید شهریه مدرسه بچه اش را بدهد، حتماً باید دو نفر کار کنند. مخارج روزمره چنان سنگین است که مرد خانواده به تنهایی نمی تواند از پس آن بربیاید . کارگردان نمایش هایلایت ادامه داد: امروزه زنان هم به اندازه مردان نان آور خانواده محسوب می شوند اما چه میزان از مسئولیت های زنانه ای که در عرف ما تعریف شده، تغییر کرده است؟ یعنی مثلاً وقتی بچه شب نمی خوابد و گریه می کند، چه کسی باید بیدار ...