سایر منابع:
سایر خبرها
صاحبان تفکر "ژن خوب" نژاد پرستند
تنها می گذاشت و من با خشم شب آن جا آشنا شدم، یک بار خواب بودم صدای انفجاری آمد و به ما گفتند بدوید من فقط یادم می آید که می دویدم. * ارتباط خیلی خوبی با پدرتان دارید؟ - بله و به این دلیل که سنمان هم با حاج آقا نزدیک است . * اختلاف سنی شما با پدرتان چقدر است؟ - حاج آقا متولد سال 1342 هستند و من 66 و به این علت رابطه ما از کودکی رفاقتی بوده است. البته وقتی با ...
شهیدی که با پرواز VIP عازم بهشت شد
. بسیاری برای خانواده خود سوغاتی می آوردند. برای شما هم سوغاتی می آوردند؟ دیگران را نمی دانم، ولی حاج آقا همه وجودش را برای دیگران می گذاشت تا دیگران را خوشحال کند و سوغاتی می آوردند. او آن اوایل که خارج م. رفت کاملا خاطرم هست چمدان های بزرگ می آورد و پر از سوغاتی می کرد. از شکلات گرفته تا لباس و کاپشن. بیشتر برای اقوام می آورد تا ما. گویا زیارت رفته! می گفت: این برای برادرهایم این برای برادر شما ...
هیأت هایی که به سوریه ختم شد
.... پدرم هم به فامیل گفته بود: به بهانه سالگرد برادرم همه بیایید اینجا. همه آمدند و صحبت کردند تا اینکه دایی پدرم گفت: حاجی عمرش را به شما بخشید و رفت. اولین جلسه فاطمیون در خانه ما/به زینب گفتم باید به پدرت افتخار کنی همسر شهید حاج رئوف هسته اولیه فاطمیون را به خوبی می شناسد و جلسات اولیه و خاطره انگیز این بچه ها را به خاطر دارد و در این باره می گوید: اولین جلسه هیأت فاطمیون در خانه ...
وقتی آیت الله طالقانی پس از انقلاب قهر کرد، چرا به حال خودش گریه کرد؟
شعار سال: با شروع کار من در سازمان تربیت بدنی و پس از گذشت مدتی از پیروزی انقلاب روزی آقای طالقانی پیغام داد و مرا به دیدار خود فراخواند. گفت جایی که شما هستید، کجاست؟ گفتم استادیوم آزادی. ️ من آن زمان رییس سازمان تربیت بدنی بودم. گفت: اسمش را تو گذاشتی؟ گفتم بله. بعد گفتند که می خواهم دو، سه روز استراحت کنم و می خواهم کسی هم نداند. استادیوم آزادی پشتش دریاچه ای دارد که آن زمان چهار ...
اختصاصی ایکنا/دست نوشته های شهید غواص عبادی نیا+ عکس
حاجی یک فکری برای حاج آقا بکنید و سلاح سبک تری به او بدهید، بعد از تمرین آن روز او را صدا کردم دوتایی در جاده خاکی کنار آبراه ابو شانک قدم زدیم، به او گفتم حاج آقا غواصی توی آب اروند دشوار است و باید تا جایی که می توانید از اسلحه سبک استفاده کنید تا بهتر بتوانید فین کفش های غواصی بزنید و ار پی جی برای شما سنگین است؛ بهتر است کلاش بردارید او قبول نکرد، گفتم حاج آقا شما توانایی برداشتن آر پی جی و غواصی ...
داغ دل های همسر شهید کشاورز به مناسبت سالروز عملیات کربلای 4
تندبادهای روزگار هیچ هراسی به دل ندارند و در همه ی صحنه ها پیشتازند ،یاد و خاطره شما عزیزان همیشه در قلب ما و اهداف بلندتان چراغ هدایت راه ماست و با شما اسوه های صبر و ایثار و جهاد عهدی دوباره میبندیم که همیشه مدافع راه شما و حریم ولایت باشیم زیرا اهداف بلند شما جز لاینفک زندگی ماست. خاطره گشتاسبی از همسر شهیدش شبی قرار بود برای خواستگاری دخترم بیایند یک باره فضای خانه ما پر از ...
روایت شیخ حسین انصاریان از دیدار با آیت الله سیستانی
...> اولین بار بود که ایشان را می دیدم. کوچه ای که منزل ایشان در آن بود، کوچه ای برای 400 500 سال پیش نجف بود. خانه ایشان هم چند پله داشت که از کوچه پایین تر می رفت! خانه ای بود با چهار گلیم و فرش کهنه در اتاق. سران کشورها همان جا خدمت ایشان می آمدند و یک صندلی هم نبود که یک رئیس جمهور یا نخست وزیر بنشیند، همه باید روی گلیم پاره ها بنشینند. ما هم روی گلیمی نشستیم. به ایشان عرض ...
آیت الله نجفی همدانی شخصی صبور و دارای زندگی خداگونه بود
نجفی همدانی برای دیدار او می رفتم و به بهانه گرفتن فشار از محضر وی استفاده و پای سخنان گرم و دلنشین آیت الله نجفی همدانی می نشستم. وی افزود: در اواخر که بیماری ایشان شدت پیدا کرده بود و تب بالایی داشتند به وی گفتم: حاج آقا من از اینکه شما چند روز است دارای تب هستید، بسیار ناراحت هستم؛ ایشان اینگونه پاسخ دادند: نباید ناراحت بود چراکه وقتی انسان در بستر بیماری قرار می گیرد، توسل او به خداوند ...
سخنرانی ویژه آیت الله خامنه ای بدون حفاظت در میان کُردهای مسلح
تیراندازی نکرد. آن ماشین آمد و یک دور زد و وقتی دید کسی نیست، رفت. بلافاصله با بی سیم به سرهنگ نوری که او هم از بچه های نیروی مخصوص بود گفتم که یک ماشین آمد و کسی هم پیاده نشد و الان آمد طرف شما. آنها ماشین را با گلوله زدند. در آن ماشین یک درجه دار هم حضور داشت که شهید شد و گویا خود او بود که کودتا را لو داده بود. به هر حال این ماشین را بردند و جلوی قهوه خانه ای نگه ...
بستن ساک زایمان، استقبال ویژه از مسافر کوچولو
... - وسایل ضروری که باید حتما در ساک نوزاد بگذارید به شرح زیر است: دو تا سه دست لباس سر همی و زیرپوش، دستکش بدون انگشت، پتوی مخصوص نوزاد البته بیشتر بیمارستانها پتو برای نوزاد دارند اما برای بردن نوزاد به خانه به پتو نیاز دارید. پماد مخصوص پای نوزاد مثل پماد سولفات روی، روغن کرچک، وازلین، پوشک یک بار مصرف و پنبه بهداشتی، دستمال مرطوب، شیشه شیر کوچک، یک دست لباس سرهمی برای وقتی که به خانه می آید ...
واکنش سید احمد خمینی پس از انتخاب آیت الله خامنه ای در مجلس خبرگان
امام می گفت "تحلیل شما چه هست؟" این تجربه است، تجربه غیر از تحلیل است. ممکن است دو نفر یک تجربه را داشته باشند با دو تحلیل، بر اساس یک تجربه دو تصمیم بگیرند. تحلیل آقای بروجردی با تحلیل امام متفاوت بود، آن موردی که آقای بروجردی به آن اشاره می کند که ما هر وقت در سیاست دخالت کردیم شکست خوردیم این یا همان جریان مشروطه است که آمدیم و این گونه سر ما آوردند، یا جریان آمدن آقای کاشانی و آن ...
قطعاتی گهربار از زندگی امام حسن عسکری(ع)
.... آن گاه فرمود: یا کامل! هذا لله و هذا لکم; این لباس زبر برای خداست و این لباس نرم که روی آن پوشیده ام برای شماست.(2) 3. ایجاد روحیه ی تفکر در پیروان خود اسحاق کندی فیلسوف عراق بود. او به تالیف کتابی با موضوع تناقضات قرآن همت گماشت. او آن چنان با شور و علاقه مشغول تدوین این کتاب گردید که از مردم کناره گرفته و به تنهایی در خانه خویش به این کار مبادرت می ورزید، تا اینکه یکی از ...
حسین مردم حسینی/ مصاحبه منتشر نشده اعتماد با مرحوم حسین شاه حسینی درباره تختی، مصدق، بازرگان ،کمیته ...
دفتر را باز کردند و دو سه نامه درآوردند و از حکم من چند کپی گرفتند و در راهروهای تربیت بدنی زدند. به من گفتند دوری در ساختمان بزن و الهی تو را به منزل می برد. بقیه رفتند و من و الهی با هم به منزل برگشتیم . از فردا شروع به کار کردید؟ به خانه که رسیدیم گفتم من دوست ندارم و به هیچ وجه کار دولتی قبول نمی کنم و نمی دانم چه شد قبول کردم. خانمم گفت حکومت ملی شده، آزاد شده و استقلال ...
ماجرای گروگان گیری منافقین در آسمان
...، علی رغم میل باطنی مان رفتیم با او صحبت کردیم. او گفت "اگر بچه های شما بیایند با همۀ تضادهای فکری که بین جریان فکری ما با جریان فکری سپاه دارد، ولی سلامت تر از بچه های سپاه من سراغ ندارم و به آنها اعتماد دارم و حاضرم خانواده و ناموسم را به دست سپاه بسپارم"، یعنی چنین اعتماد و اعتقادی دارند. در طول این سالها رؤسای جمهور و مسئولین عالی رتبه نظام با هر جریانی بودند, خودشان آزادانه حفاظت سپاه ...
رضایت مادر شرط دفاع از حرم
مردم نیوز : معنای شهادت را از 11 سالگی با شهید شدن دایی اش در افغانستان به خوبی درک کرده بود. عاشق مداحی بود و این علاقه تا جایی پیش رفت که برای یادگیری مداحی به ایران آمد. چند ماهی نگذشته بود که به مادرش پیام داد وضع سوریه خیلی خراب است و اجازه بده برای دفاع از حرم اهل بیت بروم که مادر به دلیل سن کم اجازه نداد. اما پدر همان ابتدا اجازه داد و خود راهی دفاع شد. او به قدری برای مادر احترام ...
از آنجایی که حضرت آقا فرموده بودند فعلا نظام دست نگه دارد و وارد مقابله با معترضین نشود، ایشان منتظر بود ...
کنی؟ گفت فقط نگاه کن! من هم نشستم تا ببینم چه می کند. میخ را کوبید و از داخل کمدش چند دست لباس نظامی که از قبل داشت را بیرون آورد. یکی از آن ها را به میخ آویزان کرد و کفش و وسایل نظامی اش را مرتب داخل اتاقش چید. گفتم حالا این کار ها را برای چه انجام می دهی؟ گفت من این ها را آماده کردم تا هر وقت حضرت آقا امر کردند لحظه ای غفلت نکنم! من خندیدم و گفتم مگر چقدر کار دارد که از کمد ...
در حاشیه حوزه/ هدیه ویژه امام خمینی برای مسیحیان/ روایت استاد انصاریان از دیدار با حضرت آیت الله ...
500 سال پیش نجف بود. خانه ایشان هم چند پله داشت که از کوچه پایین تر می رفت! خانه ای بود با چهار گلیم و فرش کهنه در اتاق. سران کشورها همان جا خدمت ایشان می آمدند و یک صندلی هم نبود که یک رئیس جمهور یا نخست وزیر بنشیند، همه باید روی گلیم پاره ها بنشینند. ما هم روی گلیمی نشستیم. به ایشان عرض کردم: من هیچ نیاز مالی ندارم. سالی 40 50 میلیون تومان مقلدین شما به من می دهند. ...
روایتی تازه از تختی از زبان مرحوم شاه حسینی
علی الهی که حکم را به در منزل ما آورده بود هم آنجاست. ایشان اهل کوچه میرزامحمود وزیر و هم محلی ما بود. با هم احوالپرسی کردیم و ایشان به من گفت اینجا بمان تا بعدازظهر با هم برویم خانه. ماشین گیرت نمی آید. به من می گفت چرا مملکت اینطور شده نمی دانی تربیت بدنی به دست چه کسی خواهد افتاد؟ اثاث را می دزدند و می برند. المپیک آسیایی تمام شده و هر کسی هر کار می خواهد انجام می دهد. گفتم وضعیت خیلی بد شده. با ...
پیکر مهران را با صوت اذان خودش بدرقه کردیم
. سال چهارم دبیرستان بود. نیمه شعبان هر روز صبح غسل می کرد، وضو می گرفت و با دوچرخه اش مسیر طولانی از خانه تا مزار شهدا را رکاب می زد. تا عید فطر کارش همین بود. می رفت تا در کنار گلزار شهدای گمنام دعای عهد را بخواند. مریض هم شد. اما خیلی مصر بود که برود من هم گفتم برو مهران جان، امام زمان(عج) ما غریبند. من نیت کرده بودم که شما ها سرباز امام زمان(عج) باشید. پس مهران یک بسیجی بود؟ بله ...
برادرم کار خود را از شاگردی در بلور فروشی شروع کرد/ حقوق پدرم در پایان ماه کم می آید
بود خواستم مدرسه روم به گونه ای باشد که نزدیک آن ها باشیم که بتواند رفت وآمد کنند. خواهر دیگرم هم که در یوسف آباد ساکن هستند. آنها نیز مستاجر هستند. ما همگی تقریبا هم زمان ازدواج کردیم همه بنا به دلیلی در جاهایی ساکن شدند این خواهرم هم به دلیل شغل همسرش که براین باور است که باید محل کار به خانه نزدیک باشد و ظهر در منزل استراحت کند و دوباره برگردد آن جا ساکن هستند چون محل کار همسرش هم در خیابان ...
به جوانان حوزه می گویم، شورای نگهبان و قوه قضائیه در اختیار شماست
به شما کمک کند، شما باید با نمایندگان مجلس و وزرای محترم رفت وآمد داشته باشید و حرفتان را هم بزنید. بنده در آخرین جلسه ای که مقام معظم رهبری با خبرگان داشتند از ایشان به طور خصوصی سوال کردم و البته دیگران هم شنیدند و بدون تعارف گفتم: برخی از مسئولان حرفی می زنند که با حرف شما نمی خواند، این جا تکلیف من چیست که می بینم حرف ایشان نقطه مقابل شماست؟ ایشان تاملی کردند و فرمودند: تبیین حقایق تکلیف ...
علی آقا؛ مگر مهتاب هم، گم می شود؟!
هوایت را عوض کند، رندانه خطاب به تو گفت: ببینم علی آقا؛ مگر مهتاب هم، گم می شود؟! و تو که در آن لحظه، حمله سرفه امانت نمی داد تا جواب آقای همدانی را بدهی، فقط سکوت کردی و چیزی نگفتی. بعد هم سُر خوردی توی بغل حاج حسین. چقدر گرم و صمیمی همدیگر را در آغوش گرفتید و اشک ریختید. من که کنار شما دو نفر ایستاده بودم، چشم دوختم به چهره تکیده و بدن لرزان تو. با خودم گفتم این ...
تربیت فرزندان دچار اشتباه در تطبیق نشود/ تربیت دشمن شناسانه باشد
فیزیکدان شوم، اما از هر علمی نکته ای خوب می توانم بیاموزم. وی تصریح کرد: وی با اشاره به دعای 25 صحیفه سجادیه گفت: این دعاها برای یاد دادن به ما بوده و زبان حال ماست. در سوره مبارکه اسرا خداوند به پیامبر می فرماید با پدر و مادرت مهربانی کن، در حالی که پیامبر(ص) در حین نزول آیات، پدر و مادر نداشتند و در واقع این آیات خطاب به ماست در این جا هم خطاب امام سجاد(ع) ما هستیم. وی تصریح کرد ...
روایتی متفاوت از زندگی آیت الله حائری شیرازی از آخرین وصیت تا عدم بازدید از سایت غنی سازی نطنز
گویی می خواست چیزی به من بگوید، اشاره ای به دکتر مریم اردبیلی کرد. کاغذ و قلمی به دستش داد. هرچه تلاش کرد، نتوانست بنویسد. دکتر که با او مانوس بود، پرسید: حاج آقا! می خواهید همان سفارش را به آقای دکتر توکلی بکنید؟ با اشاره چشم تایید کرد. دکتر اردبیلی کاغذی به دست من داد که معلوم بود پیرمرد، به زحمت بسیار، جملاتی را کج و معوج روی آن نگاشته است: بسم الله الرحمن الرحیم والحمدلله رب ...
چهاردیواری های دلهره
...: این جا کلاس من بود، ترک روی ستون ها را ببین، خیلی خطرناک است، اصلا امنیت ندارد. دفتر معلم ها هم خراب شده. آموزش وپرورش از مدرسه بازدید کرده: به ما گفتند دوماهه درست می شود. به نظر شما این جا دوماه دیگر، مثل اولش می شود؟ البته که نه. خانم نی ریزی مدیر مدرسه است و با چند معلم دیگر، مشغول جمع کردن پرونده ها و میزهایی پخش شده وسط اتاق است: ما دوازده کلاس داریم، الان هفت کانکس داریم، مگر غرب کشور ...
سوال عجیب در خواستگاری شهید مدافع حرم!
...> دو سالی گذشت. حاج آقای توسلی به منزل ما آمد و گفت در میان فامیل شان پسر خوبی هست و برایش دنبال دختر خوبی می گردند. آن زمان من هم خواستگار زیاد داشتم و طبیعی بود که حداقل بیایند و بروند. پدرم قبول کرد که بیایند. خلاصه حاج آقای توسلی و خانم ش به اتفاق خانواده خواستگار به خانه ما آمدند همین که وارد پذیرایی شدم و چشمم افتاد گفتم ای وای من این که همان پسر دو سال پیش است که داشت مخ پدرم را می زد ما را ...
نقوی حسینی: فتنه 88 آخرین توطئه دشمن نیست
بود کسی که دختر و همسرش در ایتالیا، پسر و عروسش در مالزی زندگی می کردند و این شخص جدا در لواسانات در ویلای خود زندگی می کرد؛ وی در مجلس 180 رأی موافق آورد چه کسی به وی رأی داد همان نمایندگان شما، پس درست انتخاب کنید. وی افزود: من در همان جا گفتم شخصی که تمام افراد خانواده اش در خارج زندگی می کنند، چگونه می تواند به دانش آموزان ما فرهنگ ایرانی اسلامی را یاد دهد. نماینده مردم ...
مورخ عامه پسند نیستم!
منابع خارجی هم استفاده می کرد، اما من رمان نویس نیستم. مستعان هم قصه نویس بود، دنبال تاریخ نبود، یک سری قصه ها را درمی آورد و در هر روزنامه ای هم که می نوشت، تیراژ روزنامه بالا می رفت. من اصلاً این طوری نیستم، گفتم سابقۀ روزنامه نگاری دارم ولی کار من متفاوت است. * بالاخره یک شباهت هایی در سبک شما با این افراد دیده می شود، مثلاً توجه به جزئیات و سبک بیان داستان گونه و ... ...
دست نوشته ای از مناجات یک شهید با شهید دیگر
آرام دیدم و با یک دل پرشور و بی طاقت از محاصره عمه جان زینب(س) و آن شعر که روی مزار تو حک شده بود دیدم، از همان زمان دل به تو دادم و هر پنج شنبه که با دوستان به بهشت زهرا(س) می آمدم، حتما به تو سر می زدم. تا این که یک روز خود تنهایی به آنجا آمده بودم و بر سر مزار تو نشسته بودم ناگهان متوجه تاریخ تولد تو شدم و این که شما چهار ماه از حقیر کوچکتر از لحاظ سنی هستید و الا که شما بزرگ و چراغ راه ما هستید ...
سوال آیت الله یزدی از رهبر انقلاب در دیدار خبرگان
هستید موظف هستید ارتباط خود را با نظام و مقامات حفظ کنید و این ارتباط منافاتی با استقلال شما ندارد. حکومت باید به شما کمک کند، شما باید با نمایندگان مجلس و وزرای محترم رفت وآمد داشته باشید و حرفتان را هم بزنید. * من به جوان حوزوی می گویم که باید درس بخوانید. اگر بی سواد باشید هیچ جا جای شما نیست، نه در بین مردم و نه در حکومت، نه در دنیا و نه در آخرت، چراکه یک فرد بی سوادی شده ای. لباس کافی ...