سایر منابع:
سایر خبرها
روایت کارتن خوابی که فوق لیسانس از آلمان دارد
شاید یکی بشنود و دست رضا را بگیرد. شاید... روایت اول: یک اتفاق غلامرضا خلیلی هستم متولد 1341 و حدود 56 سال دارم. در30 سالگی یک اتفاق برای خانواده ام افتاد و متاسفانه چند نفر را از دست دادم و همین موضوع باعث شد از ایران بروم. قبل از این ماجرا، طلا را آب می کردم و می ساختم و به زرگرهای کرج و گوهردشت می فروختم و پخش می کردم و اکثر طلافروشی ها من را می شناختند تا اینکه این ...
دانش آموزی که خودش را ربود!؟
دوست داشتم. او صبح سر کارش می رفت و شب باز می گشت و همیشه زحمت می کشید. اما زمانی که کارنامه ام را گرفتم متاسفانه نمره هایم کم شده بود. نمی توانستم کارنامه را به پدرم نشان دهم و خجالت می کشیدم. می ترسیدم او مرا تنبیه کند. دو هفته پیش یکی از دوستانم فیلم آدم ربایی خارجی مربوط به کودکی را در تلگرام برایم ارسال کرد. چند روز بعد از آن که کارنامه ام را گرفتم تصمیم گرفتم مثل آن فیلم هالیوودی دست به ...
سکوت سعید تهرانی شکست؛ لادن طباطبایی فرزند اوتیسمی ام را کتک می زد
خود را انجام داد و گوش نکرد با این که پرستار 24 ساعته هم برای نگهداری دخترمان داشتیم و پنجشنبه ها شب پرستار به خانه می رفت و جمعه بر می گشت اما او برای همین چند ساعت نبود پرستار هم اعصاب نگهداری فرزندمان را نداشت و فرزندمان را کتک می زد. بعضی اوقات متوجه می شدم که فرزندمان حال دیگری دارد اما نمی دانستم چنین کاری می کند اما روزی که من این موضوع را با چشم خود دیدم تصمیم گرفتم که فرزندم را نجات دهم ...
نوعروس، اسیر قفس عشق
لذت ببرند. اما همسرم تصور می کند من اسیر او هستم و به بهانه های مختلف مرا از همه فعالیت های اجتماعی ام محروم می کند. حتی حاضر نیست من برای خرید از خانه خارج شوم، در حالی که یک مدیر موفق در شرکتی معتبر بودم که حالا به خاطر همسرم حاضر شده ام در بایگانی کار کنم. اما دیگر تحمل کتک کاری او با دیگر مردها را در کوچه و خیابان ندارم... زن جوان بغض کرد، اما اجازه نداد اشک هایش جاری شود. تنها به یک نقطه ...
ماجرای دستفروشی نخبه کردستانی! +تصاویر
به رویش بسته شد و راهی برای پیدا کردن کار پیدا نکرد، ناچار شد دستفروشی کند؛ زیرا پدر ناتوان و از کارافتاده شده است و او باید چرخ زندگی خانواده را بچرخاند. همسرش با هزار امید سال قبل به خانه او آمده است و نباید او را ناامید کند و این ها مثل یک کوه روی دوش او سنگینی می کند و به همین دلیل باید تلاش کند. پویا می گوید: دانشجوی دانشگاه دولتی بهشهر بودم و بعد از کارشناسی ارشد در مقطع دکترا ...
قهر بر سر مجلس محمود کریمی یا منصور ارضی ! + عکس
مهربان تر از پدر و مادرم، حسین... 45 روزش پر شد، نیامد. بعد از شصت هفتاد روز زنگ زد که با پدرم بیا توی منطقه که زودتر بیام! قرار بود حداکثر تا یک هفته همهٔ کارهایش را راست و ریس کند و خودش را برساند، بعد هم با هم برگردیم ایران، با بچه، جمع و جور کردن، مسافرت خیلی سخت بود. از طرفی هم دیگر تحمل دوری اش را نداشتم، با خودم گفتم: اگه برم، زودتر از منطقه دل می کنه از پیامهایش می ...
علیدوستی: افتخار می کنم که پدر ترانه ام
نیم قرن از زندگی ام را با فوتبال گذرانده ام اما به من نگویید که چند تا قهرمانی داری، چند تا گل زده ای، چند تا کاپ گرفته ای، این ها را شاید دقیق خاطرم نباشد اما این یادم هست که در این نیم قرن فوتبالم حتی یک جلسه غیبت در تمرینات نداشته ام. این برایم مهم است. این که تلاش کرده ام. این یکی از شعارهای اساسی زندگی من است: تلاش ! من می خواستم قهرمانِ تلاش هایم باشم تا قهرمان فوتبال. پس، وقتی از تلاقی عشق و مرگ می گویم، یعنی مرگی که زندگی هم تویش هست. زندگی ای که مرگ هم تویش هست. تلاش هم تویش هست. تنها وقتی که عاشق هستی، زندگی تقدس دارد و دوقلوی مرگ و عشق، دو امر متضاد اما همراه اند. ...
مقام علمی و شیوه های تبلیغی حضرت زینب (س)
کرد و آن چنان عزاداری و نوحه سرایی و گریه و زاری می کردند که مردمی که در آنجا شرکت می کردند تصمیم گرفتند به خانه یزید هجوم برند و او را به قتل برسانند (14) . و باز آن بانوی ستمدیده را می بینیم که پس تحمل آن همه مصیبت ها و رنج ها به مدینه بازگشته و در شهر پیامبر صلی الله علیه و آله و در خانه خود به سوگواری بر امام علیه السلام و دیگر یاران او می پردازد، در این مراسم عزاداری، هر روز گروه ...
آزارواذیت زنان در پراید نقره ای
پیاده خواهم شد،ناگهان راننده خودرو را متوقف و به سرعت به عقب ماشین آمد. به من حمله ور شد و با دست، دهان و گلویم را گرفت؛ به زور مرا به صندلی جلو برد و درهای ماشین را قفل و مرا مورد آزارواذیت قرار داد؛ در همین زمان بود که این شخص متوجه چراغ گردان ماشین پلیس شد که بلافاصله ماشین را روشن کرده و شروع به حرکت کرد. نهایتا پس از طی مسافت کوتاهی و در حالی که ماشین پلیس به دنبال ما آمده بود، با این شخص ...
مردی پس از کشتن همسرش گریخت
پذیرایی خانه روبه روشدند.پسر قربانی جنایت که موضوع را به پلیس اطلاع داده بود در تحقیقات گفت: ساعتی قبل پدرم با من تماس گرفت و گفت که مادرم حال خوبی ندارد و از من خواست خودم را با عجله به خانه برسانم. بنابراین خیلی سریع راهی خانه شدم اما به محض ورود با جسدش مواجه شدم، اما از پدرم خبری نبود. البته او قبل از اینکه تماس را قطع کند به من گفت که دیگر با او تماس نگیرم. پدرم قرص آرامبخش می خورد و مدتی بود که ...
نورافکن: با استقلال قهرمان می شوم بعد می روم/ قهرمان لیگ 10 هفته بعد مشخص می شود
...> - متأسفانه به این خاطر که از این فرصت ها کم برای هر کسی پیش می آید و دوست داشتم از این شرایطی که برایم ایجاد شده بهترین نتیجه را بگیرم. با شفر در این ارتباط حرفی نزدی؟ - قبل از همه با باشگاه مطرح کردم. آنها گفتند مشکلی برای این انتقال ندارند و فقط باید شفر رضایت بدهد چون او روی همه بازیکنان حساب باز کرده است. بعد چه شد؟ - در آن روزها شفر دنبال به خدمت گیری بازیکن ...
جزئیاتی تازه از جرائم راننده ای که زنان را می ربود
خلیج فارس: تحقیقات ویژه از مردی که تحت عنوان مسافرکش زنان را می ربود و آنان را مورد آزار قرار می داد، جزئیات تازه ای از جرائم او را فاش کرد. شرق نوشت: زنی جوان روز 11 آذر با مراجعه به کلانتری گلبرگ به مأموران اعلام کرد که به دست راننده یک دستگاه خودروی پراید 141 نقره ای ربوده شده و در حالی که این شخص پس از سرقت کیفش قصد آزار و اذیت او را داشت، در یک لحظه موفق به فرار شد. با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع آدم ربایی، سرقت مقرون به آزار و اذیت و ایراد ضرب و جرح عمدی به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای ناحیه 27، پرونده برای ادامه رسیدگی در اختیار پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. شاکی پس از حضور در پلیس آگاهی در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: ساعت 14:30 روز حادثه از خیابان جشنواره به مقصد سیدخندان سوار یک دستگاه خودروی پراید 141 نقره ای رنگ شدم. راننده فردی لاغراندام، حدودا 40 تا 45 ساله با ته ریش بود و معتاد به نظر می رسید. در بین راه، در اتوبان شهید باقری از مسیری رفت که بسته بود. او گفت: اینجا بسته است و باید از مسیر دیگری برویم. چون به مسیرهای شهری آگاهی کامل ندارم، ابتدا باور کردم اما در ادامه به او اعتراض کردم و تذکر دادم که از مسیر اصلی برود. ناگهان راننده از مسیر خارج شد و به مسیر فرعی در محدوده شهرک امید رفت. من که ترسیده بودم، اصرار کردم ماشین را متوقف کند یا به مسیر اصلی بازگردد اما راننده بی توجه به صحبت های من سرعت ماشینش را زیاد کرد. شاکی در ادامه اظهاراتش به کارآگاهان گفت: قصد پریدن از ماشین را داشتم که راننده دستم را محکم گرفت و کشید و شروع به ضرب و شتم عمدی من کرد. مرا بین فاصله دو صندلی جلو انداخت و شروع به تهدید و فحاشی کرد. گلوی مرا به شدت فشار می داد و ضربات محکمی به سر و صورتم می زد. قصد آزار و اذیت مرا داشت که با او درگیر شدم و با تلاش زیاد و ضربات پا توانستم در ماشین را باز و خودم را از ماشین به بیرون پرتاب کنم. کارآگاهان با انجام تحقیقات میدانی و بهره گیری از تصاویر به دست آمده از دوربین های مداربسته موفق به شناسایی خودروی پراید 141 نقره ای شدند و با بررسی ارکان هویتی خودرو اطلاع پیدا کردند این خودرو همان روز حادثه در منطقه شهرری سرقت شده است. مأموران گشت آشکار پلیس آگاهی ساعت 1:30 بامداد روز 17 آذر، حین گشت زنی در محدوده اتابک به یک دستگاه خودروی پراید که به صورت مشکوک در کوچه ای خلوت و تاریک پارک بود، ظنین شدند و با بررسی به عمل آمده اطلاع پیدا کردند که خودرو سابقه سرقت دارد و دستور دستگیری سرنشینان آن در سیستم جامع پلیس ثبت شده است. راننده خودروی پراید با مشاهده گشت پلیس آگاهی پراید را روشن کرد تا از محل فرار کند. در زمان تعقیب و گریز، مأموران گشت متوجه حضور زنی در قسمت سرنشین صندلی جلوی پراید شدند که با راننده درگیر شده است. نهایتا خودروی پراید از مسیر اصلی منحرف شد و با جدول کنار خیابان برخورد کرد و راننده آن دستگیر شد. با دستگیری راننده پراید به نام علیرضا. ج (42 ساله) و در بررسی سوابق او مشخص شد از مجرمان سابقه داری است که بارها به اتهام ارتکاب جرائم مختلف مرتبط با آزار و اذیت جنسی، آتش سوزی عمدی و سرقت اماکن در تهران، ورامین و استان اصفهان دستگیر و روانه زندان شده و در حال حاضر نیز تحت تعقیب دستگاه قضایی قرار دارد. زن جوانی که در زمان دستگیری متهم داخل پراید حضور داشت و با متهم درگیر شده بود، پس از حضور در پایگاه چهارم پلیس آگاهی در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: ساعت 22:00 روز حادثه در حالی که هوا بارانی بود، از محل کارم در افسریه به قصد رفتن به خانه خارج شده و به عنوان مسافر سوار یک خودروی پراید شدم. زمانی که در نزدیکی محل سکونت به راننده اعلام کردم که کمی جلوتر پیاده خواهم شد. ناگهان راننده خودرو را متوقف کرد و به سرعت به عقب ماشین آمد، به من حمله ور شد و با دست، دهان و گلویم را گرفت. او به زور مرا به صندلی جلو برد و درهای ماشین را قفل کرد و مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. در همین زمان بود که این شخص متوجه چراغ گردان ماشین پلیس شد که بلافاصله ماشین را روشن و شروع به حرکت کرد. نهایتا پس از طی مسافت کوتاهی و در حالی که ماشین پلیس به دنبال ما آمده بود، با این شخص درگیر و موفق شدم خودرو را از مسیر اصلی اش خارج کنم و در ادامه مأموران نیز اقدام به دستگیری راننده پراید کردند. با توجه به سوابق متهم در ارتکاب جرائم مرتبط با آزار و اذیت جنسی، شناسایی دو شاکی و به منظور بررسی پرونده های مشابه و شناسایی دیگر شکات احتمالی، هماهنگی های لازم انجام شد و متهم برای ادامه تحقیقات در اختیار اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. با ارجاع پرونده به اداره شانزدهم پلیس آگاهی و بررسی پرونده های مشابه، کارآگاهان موفق به شناسایی دو زن دیگری شدند که دقیقا به همین شیوه و شگرد مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند. این زنان پس از حضور در اداره شانزدهم پلیس و مواجهه حضوری با متهم پرونده، او را شناسایی کردند. یکی از شکات جدید که به شدت از ناحیه سر و صورت دچار جراحت و شکستگی شده بود و به مدت یک ماه نیز تحت اقدامات درمانی قرار داشت، پس از شناسایی متهم در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: روز دهم شهریور از مقابل ترمینال جنوب به مقصد شهرستان سوار یک دستگاه خودروی سواری 405 یا آردی مشکی رنگ شدم. پس از سوار شدن، راننده حرکت کرد و مدعی شد که در میدان کشتارگاه مسافر خواهد زد اما کسی را سوار نکرد. راننده به سمت قم در حرکت بود که ناگهان تغییر مسیر داد. زمانی که به او اعتراض کردم، به سمت من حمله ور شد و مرا به شدت مورد ضرب و شتم قرار داد. راننده به سمت جاده ای خاکی در حاشیه اتوبان حرکت کرد و آنجا بود که با تهدید و ضرب و شتم، مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. ضرباتی که به سرم وارد شد به حدی محکم بود که دیگر قادر به مقاومت نبودم و بیهوش شدم. زمانی که به هوش آمدم، هوا تاریک شده بود و من در بیابان رها شده بودم. گویا راننده تصور کرده بود که من مرده ام و به همین علت مرا رها کرده بود. سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با تأیید این خبر گفت: در ادامه رسیدگی به پرونده و با توجه به شناسایی تعدادی از شکات پرونده و همچنین سوابق متهم در ارتکاب جرائم مشابه و به منظور شناسایی دیگر شکات احتمالی، دستور انتشار بدون پوشش تصویر متهم از سوی بازپرس پرونده صادر شده و از شکات احتمالی که موفق به شناسایی تصویر متهم شده اند، دعوت می شود برای پیگیری شکایات خود به اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در خیابان وحدت اسلامی مراجعه کنند. ...
عملی که بوی بهشت را ازما دور میکند
...> جوان با نفرین پدر شل شد! روزی امام علی علیه السلام در حال طواف بود که صدای التجاء و مناجات و التماس جوانی را شنید. امام از او درباره ی گرفتاریش سؤال کرد. او گفت: من سالم بودم ولی آنقدر پدرم را اذیت نمودم که او مرا نفرین کرد و من فلج شدم. پدرم تصمیم داشت تا روزی به کنار کعبه بیاید، و برای شفایم دعا کند ولی قبل از این کار، از دنیا رفت. حال من مانده ام این پاهای شل! ...
قتل زن ایرانی در هامبورگ به خاطر مخالفت با تغییر دین +عکس
.... با اعتراف متهم او روانه زندان آلمان شد. خانواده مریم زمانی که از طریق سفارت ایران از قتل دخترشان با خبر شدند طی سفر به آلمان جسد را به تهران منتقل کردند. با گذشت دو ماه از این جنایت، چند روز پیش اولیای دم زن کشته شده در هامبورگ با حضور در دادسرای جنایی تهران از دامادشان شکایت کردند و خواستار محاکمه وی در ایران شدند. پدر مقتول به بازپرس جنایی گفت: من در بازار مغازه دارم و ...
جزئیات جدید از آزار و اذیت زنان
شده و در حال حاضر نیز تحت تعقیب دستگاه قضایی قرار دارد. خانم جوانی که در زمان دستگیری متهم در داخل خودرو پراید حضور داشت و با متهم درگیر شده بود، پس از حضور در پایگاه چهارم پلیس آگاهی به کارآگاهان گفت: ساعت 22 روز پنجشنبه در حالیکه هوا بارانی بود از محل کارم در افسریه به قصد رفتن به خانه خارج شده و به عنوان مسافر سوار یک خودرو پراید شدم. زمانیکه در نزدیکی محل سکونت به راننده اعلام کردم ...
مرگ زیر شکنجه های شوهر شکاک
می کنی؟ چیزی برای از دست دادن ندارم که ناراحت آن باشم. وقتی بازداشت شدم ماشینم سر خیابان محل زندگی مان پارک بود که بعد از ماه ها، توقیف و به پارکینگ راهنمایی و رانندگی منتقل شد، اما هیچ کس به دنبال آن نرفت. حالا مستاجرهایم حتی اجاره خانه ام را نمی دهند و دیگر اختیاری نسبت به اموالم ندارم. به همین دلیل هم برای گذشت فرزندانم از قصاص اصراری ندارم. در زندان هستم و دوران محکومیتم را می گذرانم ...
جزئیاتی تازه از جرائم راننده ای که زنان را می ربود
پراید حضور داشت و با متهم درگیر شده بود، پس از حضور در پایگاه چهارم پلیس آگاهی در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: ساعت 22:00 روز حادثه در حالی که هوا بارانی بود، از محل کارم در افسریه به قصد رفتن به خانه خارج شده و به عنوان مسافر سوار یک خودروی پراید شدم. زمانی که در نزدیکی محل سکونت به راننده اعلام کردم که کمی جلوتر پیاده خواهم شد. ناگهان راننده خودرو را متوقف کرد و به سرعت به عقب ماشین آمد، به من حمله ...
جزئیاتی تازه از جرائم راننده ای که زنان را می ربود و به آنها تجاوز می کرد
آزارواذیت مرا داشت که با او درگیر شدم و با تلاش زیاد و ضربات پا توانستم در ماشین را باز و خودم را از ماشین به بیرون پرتاب کنم . کارآگاهان با انجام تحقیقات میدانی و بهره گیری از تصاویر به دست آمده از دوربین های مداربسته موفق به شناسایی خودروی پراید 141 نقره ای شدند و با بررسی ارکان هویتی خودرو اطلاع پیدا کردند این خودرو همان روز حادثه در منطقه شهرری سرقت شده است. مأموران گشت آشکار ...
عوامل کمال انسان در عالم برزخ/ یادی که راحت جان می شود!
را هم که بعداً روایتش را می خوانم، این است که از روز نخست باور نکرد برای اینجا نیست. کسی که خودش را برای این جا می داند، می ترسد. می گوید: من همیشه این جا بودم، تمام تلاشم برای این دنیا بود، خانه ای درست کنم، ملکی داشته باشم، ریاستی داشته باشم، حبّ به مال، حبّ به مقام، حبّ به فرزند و ... داشتم، میل به این مطلب دارم و همه چیز همین دنیاست، حالا کجا می خواهم بروم؟! البته ظاهر این است که ...
حسین فرخی: تئاتر ما از معنایش دور شده است
وقت حاضر نبودم حرف غیر حقی را بپذیرم ولو این که برادرم یا پدرم بگوید فرخی: نمی دانم. نه انقلابی گری نه ژورنالیستی، یک چیزی در درون من از اول دوران کودکی ام بوده و هست آدم. مغروری بودم، نه به این که خودم را بگیرم. اتفاقاً خیلی در مراوداتم در ارتباطاتم مثلاً خیلی آدم ساده ای هستم. گاهی اوقات دانشجویان مرا در مترو می بینند، تعجب می کنند که سوار مترو شدم. آدم ساده ای هستم. یک جاهایی به ...
ماجرای پسری که خودش را ربود
کاری ندارد. چند وقت قبل که دوستم فیلم یک آدم ربایی را به من نشان داد، این فکر به سرم زد، از دو هفته قبل این نقشه را کشیدم و آن روز هم تا ساعت ده ونیم شب با دوستم در میدان شهدا بودیم، بعد من به کوچه بالای خانه مان رفتم ولی ساعت سه شب هوا خیلی سرد شد و من هم ترسیده بودم که بلایی سرم بیاید؛ برای همین به خانه برگشتم. ...
درد دل هایی از زبان یک عکاس انقلابی!+عکس
چهارراه مولوی، خیابان صاحب جم و انبار گندم مستاجر بودیم. در آن زمان درس خواندن با مشکلات بسیاری همراه بود و به دلیل همین مشکلات نتوانستم ادامه تحصیل بدهم. وی ادامه داد: از 12 سالگی دست فروشی را با فروش زولبیا و بامیه، آلبالو، گیلاس، میوه جات و... آغاز کردم. پس از گذشت دو سال در شغل دست فروشی که بسیار معروف هم شده بودم، متوجه شدم این شغل آینده ندارد. دایی من قصاب بود و زمانی که متوجه شد ...
هاشمی در فتنه 88 بدعمل کرد/ در ساواک هزار شلاق خوردم و ناخن پایم را کشیدند
بودم در وزارت کشور تعادل ایجاد کردم وزارت کشور می خواست از موضع قدرت وزارت کشور را دور بزند ماجرای جلسه چالشی با حضور هاشمی و اعضای کارگزاران در ادامه مشروح گفت وگوی محمد حسین رنجبران با علی محمد بشارتی در برنامه "دست خط" از نظرتان می گذرد: الآن همچنان در مجمع تشخیص مصلحت نظام تشریف دارید؟ در قسمت دبیرخانه مشغول هستیم؛ بیشتر کار ما تألیف است. ما در دو بعد کار ...
گناهان گذشته علت برخی از مشکلات و گرفتاری های ما است
رفتم که شیطان مرا وسوسه کرد که به نامحرم نگاه کنم و من یک نگاهی کردم اما سریع سرم را پایین انداختم و استغفار نمودم و رفتم، در مسیر ناگهان حیوانی عبور می کرد که یک لگدی به من زد که نزدیک بود بدجور زمین بخورم، وقتی خدمت استادم رسیدم گفتم چرا این حیوان ناخواسته به من در خیابان لگد زد! استادم در جواب گفت به خاطر اینکه تو به نامحرم نگاه کردی و اگر نگاهت را بر نمی داشتی بدتر از آن به سرت می آمد. پس ...
شهادت آرزوی همیشگی حسین در زندگی بود/ مقابل تابوت همسرم سجده شکر کردم
شهادت را برتن کند. از 15 سالگی برحسب تاکید پدر مرحومش، نماز شب می خواند و به یاد ندارم نماز شبش ترک شده باشد. تاکید بسیار به نماز جماعت و نماز اول وقت داشت و اگر از سرکار به خانه می آمد و در بین راه اذان می شد، به سرعت به نزدیک ترین مسجد می رفت و نماز اول وقتش را می خواند. حسین آقا زیارت عاشورای بعد از نماز صبحش را هیچ گاه فراموش نمی کرد و به خاطر می آورم که اگر فرصت کمی برای قرائت ...
گروگانگیری دروغین به خاطر چند نمره
نقشه آدم ربایی به ذهنت رسید؟ کلاس دهم هستم ولی متأسفانه نمرات امتحان های پایان ترمم خیلی پایین بود. نمی دانستم چطور این موضوع را به پدرم بگویم که ناراحت نشود. پدرم مرد زحمتکشی است که از ساعت 8 صبح تا نصفه شب کار می کند و خیلی دلش می خواهد که من نمرات بالایی بگیرم و برای خودم در آینده کسی شوم. به همین خاطر فکرکردم باید کاری کنم که فکر پدرم را به بیراهه بکشم تا موضوع نمرات پایین مرا فراموش ...
آزار و اذیت زنان در پراید نقره ای
در افسریه به قصد رفتن به خانه خارج شدم و به عنوان مسافر سوار یک خودرو پراید شدم؛ زمانی که در نزدیکی محل سکونت به راننده اعلام کردم که کمی جلوتر پیاده خواهم شد، ناگهان راننده خودرو را متوقف کرد و به سرعت به عقب ماشین آمد. به من حمله ور شد و با دست، دهان و گلویم را گرفت؛ به زور مرا به صندلی جلو برد و درهای ماشین را قفل کرد و مرا مورد آزارواذیت قرار داد؛ در همین زمان بود که این شخص متوجه ...
آیر کلر: می خواهم چیزهای دست نیافتنی را دست یافتنی کنم
مقام نوعی خشونت، مفهومی دست یافتنی نیست و خیلی هنوز جا نیافتاده است. این ها را روی اشیا ساده مثل مواد غذایی اجرا می کنم که شاید برای مخاطب قابل درک تر باشد. بسیار هم تحت تأثیر این جهانی هستم که در حال حاضر زندگی می کنیم. چرا برای این کارتان ابژه میوه انتخاب می شود؟ در این کار مثلاً گیلاس میوه ای است که توجه کارم روی آن بود. دلیلش این است که اینجا نمی دانم؛ ولی در آلمان میوه ...
روایت همراه با اشک و آه وزیر کشور هاشمی از فتنه
هفته ما را برای چنین کاری آورده بودند. غرور من هم اجازه نمی داد به در بزنم و یک لیوان آب طلب کنم؛ با تیمم نماز می خواندم. مردم ما را از زندان بیرون آوردند و وزیر کردند تا من مسئولیتی در دست بگیرم و بنشینم؟ خدا راضی است؟ مقدمه حکومت عادلانه امام زمان این است که خاطر ما جمع باشد گرسنه در شهر نیست، کارتون خواب نیست. اگر مقامات و مسئولین توقعی داشته باشند، کدامیک از این ملت در صحنه حاضر نیستند؟ باید به ...
کارگردان موسیقی - نمایش درای کانتی : تنها باید از خودمان شروع کنیم
را در تئاتر انتخاب کردید؟ پشلنگ: من سینما خواندم و الفبای تئاتر را با محمد رحمانیان و مهتاب نصیر پور شناختم و عاشق تئاتر شدم. این در صورتی بود که قبل از آن اصلاً تئاتر برایم جدی نبود! سینما همیشه برایم یک جادو بود؛ اما بعد از آشناییم با تئاتر، فهمیدم این دنیا چقدر قدرتمند است. البته انتخاب شهروز دل افکار و رامین سیار دشتی با آن کارنامه درخشان و خانم مهدی نیا که بازیگر فیلم های سینمایی ...