سایر منابع:
سایر خبرها
ساواک چگونه ناخن ها رامی کشید؟
و برنامه ها شرکت می کردیم. * قطعاً انگیزه شما بعد از آزادی از زندان برای مقابله با رژیم پهلوی چندین برابر شد! آن وقت ها می گفتند زندان دانشگاه است، ما می گفتیم یعنی چه؟ من در آن یک و سال ونیم که آنجا بودم خیلی تجربه کسب کردم حتی وقتی زندان بودم خیلی چیز ها را من دیده بودم و تجربه کرده بودم آن ها نه و می گفتند تو این ها را از کجا می دانی گفتم من آن طرف رفتم و یکسری آن ها را ...
ناگفته های برخی نجات یافتگان از کره شمالی
نزدیک به حزب حاکم که به اتهام خیانت پدربزرگش مجبور شد در دهه 1989، ده سال از زندگی خود را در یودوک یا اردوگاه کار اجباری شماره 15 بگذارند. ده سالی که روزهای گرسنگی و کار بی وقفه آن ها را تا حد مرگ پیش برد. او چند سالی بعد از رها شدن از اردوگاه در سال 2001 در حالی که در مظان اتهام گوش دادن به رادیوهای بیگانه قرار گرفت، از زادگاهش فرار کرد و به کره جنوبی رفت و یکی از نخستین کره ای هایی بود که توانست از ...
بزرگترین مشکل ما ناآگاهی مردم است
مبتلا به دوشن است و ازدواج کرده، اما خانواده متمولی دارد. پدر این فرد چهار دفعه او را به اوکراین برده و هر بار 50 میلیون برایش هزینه کرده است. این پسر 27سال دارد و یک سالی می شود که ازدواج کرده است. او نمی تواند راه برود، اما ریه ها و قلبش درگیر نیست که برای بچه های دوشنی موضوع مهمی است. این فرد بیماری پیش رونده داشته و دکترها به او گفته بودند که تا 20سالگی بیشتر زنده نمی ماند. نوعی داروی کورتون هست ...
بی بی مریم، سردار آزادگی
حسین قلی خان ایلخانی نقش بسیاری در ایجاد امنیت راه های بختیاری داشت و خودش در خاطراتش می نویسد پدرم شهید شد و ظل السطان او را کشت و خانواده ام آواره شد. یونجه میخوردیم و از فقر و نداری آزارها کشیدیم. برادرش، سردار اسعد هم از فاتحان تهران بود و سردار وجهه فرهنگی بسیار خوبی هم داشت. بی بی می گوید من هرچه دارم از برادرم دارم و با تربیت او بود که به این جا رسیدم. او دو بار ازدواج می کند. یک بار با ...
نشست خبری تنگه ابوقریب| جواد عزتی: تنگه ابوقریب ادای دینی هست به روزی که مفقود شده هست
در پایان صحبتهایش با ذکر یک خاطره از تماشای این فیلم با مردم اظهار کرد: دختر خانمی پس از دیدن اثر به من اظهار کرد من پس از دیدن این فیلم جنگ هشت ساله را به عنوان قسمتی از هویت ایرانیم قبول کردم. و من فکر میکنم این تمام پیام فیلم هست. سلیمانی با تشکر از تدارکات خارق العاده این فیلم اظهار کرد: اگر انقدر تیم پشت صحنه خوب نبودند شاید این فیلم به این خوبی ساخته نمیشد. قربانی با اشاره به اینکه همیشه دوست داشته جنگ را از نزدیک ببیند این فیلم را محفلی دانست که توانسته وی را به فضای جنگ نزدیک کند. ...
ازدواج پرماجرای خانم مهندس و کارگر شرکت
از اشک شده بود و دندان هایش را روی هم می سایید. وقتی شوهرش از اتاق به بیرون هدایت شد به هق هق افتاد وگفت: من به خاطر یک اشتباه بچگانه مجبور به تحمل این زندگی شده ام. هیچ عشقی بین ما نیست. از او و خانواده اش متنفرم. اگر پای آبرویم وسط نبود یک لحظه هم زیر یک سقف با او نمی ماندم. سه سال قبل بعد از گرفتن مدرک لیسانس معماری، در شرکتی ساختمانی کار پیدا کردم. به خاطر سن و سال کم و شیطنت هایم، خیلی زود ...
بهرام توکلی: فیلمی که دیدید مواجهه ی من با جنگ است
دسترس است و تکیه ی ما نیز در این فیلم به مستندهای جنگی بود. برای همه صحنه های این فیلم، فیلتری که در ذهنم وجود داشت این بود که صحنه ها به جنگ خود ما نزدیک باشد. سعید ملکان ، تهیه کننده ی این فیلم درباره ی چگونگی ساخته شدن تنگه ابوقریب، گفت: ماجرای گردان عمار مانند خیلی از وقایع دوران جنگ گم شده است. ماجرای ساخت این فیلم چند سال در ذهن من بود که پس از صحبت با کسانی که در این واقعه حضور ...
پدری که دخترش را در بند پسر جوان دید و به گریه افتاد+عکس
گرفتم به هر طریق ممکن آرزوی پدر پیرم را برآورده کنم. پس از مشورت با یکی از دوستانم در یک فروشگاه خدماتی مشغول کار شدم تا با کارگری و پول حلال بتوانم پدرم را به سفر زیارتی بفرستم. هیچ کس از این موضوع اطلاعی نداشت چرا که می خواستم این هدیه با ارزش را در روز میلاد حضرت علی (ع) به او تقدیم کنم و با خوشحال کردن پدرم به سعادت دنیوی و اخروی برسم. خلاصه بعد از یک سال زحمت کشی و کار در فروشگاه بیش از ...
یک بار خواهر شهید شدم و دو بار مادر شهید
حوزه دفاع از کشور رفت. برادرم حمید و پسر بزرگم در خیلی از عملیات ها بودند. هرازگاهی که عملیات نبود به بابل می آمدند. خود شما هم در زمان جنگ فعالیت می کردید؟ من مدام جلسه روضه و مسجد بودم. همسرم خیاط بود. اواسط جنگ پسرم گفت سپاه خیاط لازم دارد تا لباس رزمندگان را بدوزد. حاج آقا جذب سپاه شد. بعد از 20 سال هم بازنشست شد. من از اول در بسیج بودم و در سپاه هم فعالیت می کردم. همه اعضای ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (489)
بده یکی ببره که روش بشه! هیچی دیگه تا صبح خودمو کوبیدم تو در و دیوار تا شاید روم بشه! 8. تجربه ثابت کرده وقتی میخوای از خیابون ردشی اگه تو چشم راننده ها نگاه کنی بدتر سرعتو زیادمیکنن پس باید مث گاو سرتو بندازی پایینو مث اسب بدویی! 9. یه سری گفتم بذار گوشی رو چند روز خاموش کنم ببینیم چن نفر نگران میشن،بعد چن روز گوشیم رو روشن کردم دیدم یکی زنگ زده بوده اونم پیام داده بود دستم ...
پسر یازده ساله ای که با افکار شیطانیش نزدیک بود بلایی سر دختر جوان بیاورد
کلاس اول ابتدایی نمره قبولی را کسب کنم به همین خاطر یک سال از تحصیل عقب ماندم. کودک مذکور که لرزش دستانش کاملا مشهود بود و از زن شاکی می خواست او را ببخشد، ادامه داد: پدرم در یک شرکت کار می کند و من برادری کوچک تر از خودم دارم اما مالک آن شرکت حقوق ماهیانه پدرم را مرتب نمی دهد به همین خاطر هم مادرم نمی توانست برای برادرم اسباب بازی و برای من کاپشن زمستانی بخرد این موضوع باعث شده بود تا پدر و مادرم ...
ارتباط کثیف پسر جوان با زن بابایش+عکس
ماجرا مشکوک شوند و پلیس Police را در جریان قرار دهند. پسر نوجوان که فکر نمی کرد به همین زودی دستش رو شود در پلیس آگاهی به قتل اعتراف کرد و گفت: تحت تاثیر حرف های نامادری ام مریم دست به قتل پدرم زدم. گمان می کردم با مرگ پدرم همه اموال او به من می رسد و من و مریم و خواهر و برادر دیگرم می توانیم به راحتی با هم زندگی کنیم. بدخلقی های پدرم با من و نامادری ام موجب شد چنین تصمیمی بگیرم. من پدرم ...
ملکان: تنگه ابوقریب نماد وحدت ملی است/عزتی: فیلم بهرام توکلی ادای دین به شهدای گردان عمار بود
قربانی بازیگر این فیلم درباره بازی من وقتی بچه بودم دوست داشتم جنگ را از نزدیک ببینم. من در صحنه های ابوقریب جنگ را به خوبی تجربه کردم. برای رسیدن به این نقش کمک های بهرام توکلی وی سایر بازیگران به شدت به من کمک کرد. امیر جدیدی بازیگر فیلم درباره همکاری خود در فیلم بهرام توکلی گفت: این فیلم برای من شبیه جنگیدن بود. بعد از توافق بر سر کاراکتر با کارگردان، شخصیتم در فیلم در لحظه لحظه اثر به واقع جنگید. انتهای پیام/ ...
هنرمندی از نسل انقلاب
.... خود شما تا چه اندازه از هنر خوش نویسی در تداوم راه انقلاب استفاده کرده اید؟ متاسفانه من دوران انقلاب را به خاطر سن کمی که داشتم درک نکردم. ولی همیشه خودم را فرزند انقلاب می دانم و از زمانی که یادم می آید با هنر خود در خدمت انقلاب بودم. من از سال های ابتدایی جنگ تا کنون در حوزه بسیج وسپاه فعالیت دارم. در دوران جنگ با بنیاد شهید هم همکاری نزدیکی داشتم. بسیاری از پلاکاردهایی که ...
رسانه ها برای انتقال فرهنگ دفاع مقدس باید زبان روز را بشناسند
کردستان بودم. از همین رو نسبت به جنگ و دفاع مقدس تعلق خاطر داشتم چرا که تعدادی از دوستان و همرزمانم به شهادت رسیده بودند. وی خاطرنشان کرد: حضور من در بخش خبر به سال 1365 بازمی گردد. یادم می آید حضورم همزمان با ایام دفاع مقدس بود و در سخنان امام (ره) مباحث مرتبط با رزمندگان ایثار و شهادت و مسائل این چنینی در رأس امور قرار داشت. از سوی دیگر رزمندگان، ایثارگران و خانواده های آن ها حق بزرگی ...
گمشده 8 ساله، 20 ساله به خانه برگشت
سال خانواده ات را پیدا کنی؟ این ماجرا را برای یکی از دوستانم تعریف کرده بودم. چند روز قبل او گفت دوستی دارم که در نیروی انتظامی کار می کند و می تواند کمکت کند. چند روز بعد دوستش که در پلیس امنیت کار می کند، آمد و با او صحبت کردم و همه چیز را توضیح دادم. او رفت اما یک هفته بعد من را به کلانتری برد و در آنجا مشخصاتم را در سیستم پلیس وارد کرد و توانست پدر و مادرم را پیدا کند. او ...
می گفتند رمان محمد(ص) را با نام مستعار چاپ کن!/ صدور انقلاب از مسیر فرهنگی ممکن است نه سیاسی
نشان دهد. * روایتی ساده از ماجرایی پیچیده چندمین اثر شماست؟ اطلاعاتی که در ویکی پدیا وجود دارد برای حدود صد اثر از شما درست است؟ جواب این سؤال خیلی سخت است من یک بار شمرده بودم که 126 کتاب چاپ کردم اما طی سال های اخیر آثاری دیگری هم از بنده منتشر شده که فکر می کنم مجموعاً به 130 عنوان برسد. * در مورد دیدار نویسندگان در سال های خیلی دور که حوزه هنری با رهبری ترتیب می ...
او به رابطه نامشروع اعتراف کرده است
... چیزی که مهم به نظر می رسد این است که من اتفاقاتی که 20 سال پیش و 15 سال پیش رخ داده را به یاد ندارم. اما برخی از این اتفاقات برایم واقعی جلوه می کند. به همین دلیل اولین کسی بودم که جلو آمده و گفتم که ممکن است برخی از این اتفاقات در واقعیت رخ داده باشند. می خواهم از این افراد معذرتخواهی کنم اگر با کسی بدرفتاری داشته ام زیرا عمدی در این کار نداشته ام". مجری از وی پرسید که آیا همین مقدار ...
خاطرات نوجوان 11 ساله در اسارت دشمن
آن بود که اعتصاب شش روزه آغاز شد و درها را روی بچه ها بستند، هدفشان هم این بود که بسیجی ها را از ارتشی ها جدا کنند. وی همچنین ادامه داد: بعد از دو هفته دوباره پدرم را به بغداد آوردند، هر روز چند بار در زمان اعتصاب غذا پدرم را می بردند و فلک می کردند، در حالی که من هیچ اطلاعی از او نداشتم، بعد از شکنجه ها و درگیری ها 300، 400 نفر سر، دست و پاشکسته و مجروح داشتیم، این اعتصاب شش روز طول ...
اولین حضور بابک حمیدیان در کاخ رسانه ها+عکس
این فیلم به ایفای نقش پرداخته اند. یکی دیگر از رکورداران جشنواره فیلم فجر در ادوار مختلف نیز در تازه ترین اثر محمدعلی باشه آهنگر حاضر است. حسین علیزاده موسیقیدان و آهنگساز برای دومین بار بعد از فیلم "ملکه" با این کارگردان سینما همکاری کرده است. علیزاده تاکنون ساخت موسیقی آثاری چون دلشدگان، گبه، زشت و زیبا، زمانی برای مستی اسب ها، لاک پشت ها هم پرواز می کنند، آواز گنجشک ها و ...
از صحبت های بی ادبانه نماینده آمریکا در دیدار با امام (ره) در نوفل لوشاتو تا خبرنگارانی که فکر می کردند ...
به بعد روحانیت وارد صحنه مبارزه شد و امام(ره)، رهبری آنان را بر عهده داشتند. خاستگاه امام(ره) این بود که حکومت یا نظام شاهنشاهی غیرقانونی و نامشروع است و خواهان سرنگونی این نظام بودند، یعنی امام راحل اولین فردی بودند که در قرن معاصر خواهان سرنگونی نظام شاهنشانی شدند و می گفتند ما حکومت موروثی که از پدر به پسر برسد را قبول نداریم. در آن روزها شاه مخلوع از طریق ساواک فشارهای زیادی به مبارزان روحانی ...
امام به دلیل روحیه ضدآمریکایی قهرمان ملت ایران بود/موسوی و کروبی بسیار پست تر از جبهه ملی ...
درباره باند مهدی هاشمی با آقای منتظری صحبت کردم و به او گفتم شما درباره این ها اطلاعات ندارید و ممکن است آن ها کارهای پنهانی کرده باشند و شما بی خبر باشید، به او گفتم مبادا مداخله کنید. فارس: یعنی به آقای منتظری توصیه کردید؟ فارسی: بله دو بار خدمت ایشان رفتم و ایشان نیز به من ارادت زیادی داشت اما متأسفانه ایشان به توصیه های ما عمل نکرد. فارس: یعنی آقای منتظری ساده ...
خاطرات جسته و گریخته ی یک جانباز + عکس
گروه جهاد و مقاومت مشرق - کتاب بازگشت از آسمان مجموعه ای از سفرنامه های جانباز، مجتبی رحماندوست است. کتاب بازگشت از آسمان مجتبی رحماندوست ، متولد 1333 در همدان، نویسنده، شاعر و برادر مصطفی رحماندوست است. او در دوره نهم نماینده مجلس شورای اسلامی بود اما برای دوره دهم رای نیاورد. او در سال 1362 از طریق مسجد محل به صورت بسیجی به جبهه اعزام شد و در جنگ تحمیلی از ناحیه یک دست و ...
انتظار به سبک معمار انقلاب
.... طلبه هفده ساله بودم. رفتم در خانه امام را شب زدم. یک بچه آمد. بچه ده، دوازده ساله کمتر. گفتم: یک سؤال است به ایشان بدهید، جواب بدهد. سؤال این بود که اگر قبرستانی مثلًا شصت سال از آن گذشته است، می شود این قبرستان را حمّام ساخت یا نه؟ امام این را که خواند، فرمود که: این از شئون فقیه موجود است. خانه آقای بروجردی بروید. یعنی ادب می کرد. این ادب خیلی مهم است. فقیر پهلوی امام حسین(ع) آمد. گفت ...
اعتماد امام خمبنی (ره) در تبعید به نماینده رامیان و آزادشهر
من هم نامه را گرفتم. به تهران که برگشتیم حاجی به دخترم ژیلا گفت تا این نامه را به آدرس داده شده پست کند. من به حاجی گفتم، بگذارید قبل از پست کردن نامه آن را بخوانیم ( کنجکاو بودم)، حاجی نگاهی با تعجب به من کرد و گفت، من در امانت خیانت نمی کنم. آن فرد به من اعتماد کرده است و برای من ارزش قائل شده است. بعد دخترم رفت و نامه را پست کرد. بعد از انقلاب، در زمان جنگ، پسر 16 ساله ...
روایت تکان دهنده از "ظلم" به فرزند و همسر شهید مدافع حرم!
چیزی به کسی بگی پدرتو در میاره! بچه ام هربار خونه میاد؛ بغض داره و بهونه باباشو می گیره و می گه ببرم سر خاک بابام ؛ میگه من بابا ندارم که ازم حمایت کنه... همسر شهید گفت چند بار این مساله تکرار شد، به مسئولان مدرسه گفتم. گفتند: ما کاری نمی تونیم بکنیم؛ واسه همین خودم رفتم دم درِ خونه قاضی و ازشون خواهش کردم که به پسرشون بگه که درست حرف بزنه و مراقب رفتارش باشه اما فردای اون روز از ...
آنقدر بیدار و خوابی کشیده بود که لبش کج شده بود/ در حال بالا رفتن از دیوار انجمن ایران و آمریکا به رگبار ...
سر اسماعیل آمد. خیلی دوستش داشت، چون پسر باادبی بود و بیشتر مواقع، به دفتر محضر پدرم می رفت. هرچه صدایش کرد، جواب نداد. وضعیتش را که دید، گفت: این بچه اصلا حالش خوب نیست. و رفت. دیگر کاری از دست مان برنمی آمد، به حضرت ابوالفضل متوسل شدیم و من به نیت خوب شدن اسماعیل، نذر کردم. بعد خانمی از همان روستاییانِ عبدل آباد آمد و گفت: حالا که این بچه دارد می میرد، بگذار ما هم کاری بکنیم. بعد ...
تنگه ابوقریب، فیلمی در دفاع از شرافت
هم همان بمباران 54 هواپیما در یک ساعت و نیم بود که طولانی ترین بمباران تاریخ بعد از جنگ جهانی دوم بود. وقتی فیلمنامه را می خواندم تمام این صحنه ها و دوران نوجوانی ام، از مقابل چشمانم می گذشت. چون در این منطقه زندگی کرده بودم، حال و هوای جنگ با رنگ و خونم آمیخته بود. وقتی فیلمنامه را خواندم و غربتی را که در فیلمنامه بود، دیدم و با آن حجم خاطراتی که به من رجعت کرده بود مواجه شدم، بدون هیچ اما و ...
نقدی بر به وقت شام حاتمی کیا
فیلم کوتاه جنگی به کارگردانی من و ماجد نیسی را تماشا کردیم. از گفتنی های حاتمی کیا و فرخ نژاد بعد از این که فیلم را دیدند چیزی نمی گویم، جز این جمله که حاتمی کیا گفت و هنوز در ذهنم هست : شما که این جا بیش تر جنگ را حس کردید،چطور این همه نگاه انسانی به دشمن دارید؟ ، (فیلم ما، پیش از سقوط صدام ساخته شده بود و موضوع آن در عراق می گذشت،حالا طبیعی ست، کلی فیلم با موضوع انسانی و برادری در عراق ...
از تجربه نخست یک جوان تا فیلم جنجالی حاتمی کیا
سعی کردیم مخاطب را با تفکر و حس از سالن خارج کنیم. فیلم را با هزینه بسیار کمی ساختیم، ولی فروشش برایمان مهم است . اما صحبت های کی مرام برای بازی در این نقش هم جالب توجه بود. او در بخشی از صحبت هایش گفت: خیلی وقت بود که به فکر تغییر بودم و هدفم این بود که تا 30 سالگی مانند یک موزیسین تمامی نقش ها را امتحان و بعد آنچه را که دوست داشته ام انتخاب کنم. من وقتی یک شخصیت را دوست داشته باشم، از خودِ واقعی ...