سایر منابع:
سایر خبرها
با زندگی خصوصی هیتلر بیشتر آشنا شوید +تصاویر
دانشگاه Ludwig Maximilian University شهر مونیخ پذیرفته شد تا پزشکی بخواند، به محل زندگی هیتلر نقل مکان کرد و در خانه وی ساکن شد. پس از مدتی هیتلر بر جلی جوان تحکم پیدا کرد و پس از اینکه از رابطه مخفی جلی با راننده اش اطلاع پیدا کرد، راننده مورد اعتماد خود را اخراج کرد و دستور داد که جلی تحت نظارت شدید قرار بگیرد. در اواخر سال 1931، زمانی که هیتلر از سفر جلی به وین خودداری ...
قتل به خاطر کل کل اینترنتی
به گزارش نخست نیوز، رسیدگی به این پرونده از عصر 3 آبان 95 به دنبال کشته شدن پسری 17 ساله به نام سلمان در یکی از خیابان های ورامین در دستور کار پلیس قرار گرفت. شواهد نشان می داد این پسر قربانی درگیری با یک پسر نوجوان به نام محمد شده که بلافاصله پس از ارتکاب جنایت گریخته است. پلیس با نشانی هایی که از محمد به دست آورد این پسر 15 ساله را در خانه پدرش بازداشت کرد. پسر نوجوان به قتل به خاطر ...
آخرین استقبال/ بازگشت پیکر 3 دریانورد شهید سانچی پس از 40 روز
نقیان افسر یکم نفتکش سانچی قرار است با دو نفر دیگر از همکاران و دوستانش به وطن برسد و روی دوش نیروهای ارتش و خانواده اش به خانه ابدی خود برود. همسرش بی تاب تر از همه است؛ اشک می ریزد و دختر کوچکش را بغل می کند. یسنایی که در سن کم باید برای همیشه از پدرش خداحافظی کند. یکی از برادران مجید نقیان در حالی که انتظار می کشد، با صدایی پر از اندوه در گفت وگو با خبرنگار شهروند از برادرش می گوید: مجید 38 سال ...
فیلم های سینمایی آخر هفته/ دل شکسته ، مادر من ، به اسب کهر بنگر و ...
پخش خواهد شد. خلاصه داستان فیلم از این قرار است که: پدر و مادر ستاره ی نه ساله، سال هاست که از یکدیگر جدا شده اند. ستاره با مادر زندگی می کند. در این میان مادر ستاره به شدت بیمار است و در آستانه ی مرگ دخترش را به پدر می سپارد. این در حالی است که ستاره به دلیل فاصله ای که به لحاظ عاطفی با پدر دارد نمی تواند با او رابطه گرمی برقرار کند و پدر به دنبال راهی است تا در نبود مادر جایگاه خود ...
روایتی از دوستی دیرینه رهبری با هنرمندان از دیرباز تا کنون
ادامه داشته و دارد. مشهور است که در سال 65 از دفتر ریاست جمهوری وقت (حضرت آیت ا... خامنه ای) با عوامل برنامه روایت فتح تماس گرفته و پیغام می دهند که آقای رئیس جمهور تمایل دارند دیداری با بچه های گروه روایت فتح داشته باشند. بچه های روایت فتح که متعجب از چنین دیدار غیر مترقبه ای بودند، در روز مقرر به دیدار رئیس جمهور رفتند. چند سال بعد، سید مرتضی آوینی که معلوم بود خاطره شیرینی از آن دیدار ...
آخرین مهلت 7 اعدامی
جنایی تهران موفق شد بار دیگر از خانواده اولیای دم مهلت بگیرد. جسدی که هرگز پیدا نشد دومین اعدامی که توانست فرصت بیشتری برای زندگی به دست آورد، 17فروردین سال 86، وقتی به راز رابطه پنهانی خواهرش با مقتول پی برد، نقشه قتل او را طراحی و اجرا کرد. مرد جوان پس از جنایت جسد مقتول را در محلی رها کرد که هرگز پیدا نشد. اما با توجه به اعترافات متهم، شواهد موجود در پرونده و مدارک پلیسی، قضات ...
من اولین زن استنداپ کمدین ایران هستم
مدام همراه من بود. در مدرسه هم اوضاع همین بود. مسابقه ورزشی اول، روزنامه نگاری اول، آن دوران مسابقه های هفتگی آقای قرائتی را هم شرکت می کردم و برایم جایزه می فرستادند. سرود می خواندم، عضو گروه تواشیح می شدم. سوره بقره را حفظ کرده بودم و سوم کشوری شدم. یادم می آید یک روز از بس جایزه گرفته بودم. با دست پر و سربالا مجبور شدم به خانه بیایم. از ساعت دیواری گرفته تا مدادرنگی های بزرگ. شوآف را دوست داشتم ...
7 ماه سخت بدون بنیتا
.... هیچ کس نمی تواند درک کند که زندگی من و همسرم بعد از این حادثه چقدر سخت شده؛ اشک هایمان تمامی ندارد. با این که از آن خانه رفته ایم، با این که خودرویمان را فروخته ایم، اما باز هم یاد بنیتا همراه ما است. زندگی بدون او سخت است. برای همین باعث همه اینها باید اعدام شود. تا آنها مجازات نشوند ما هم آرام نمی گیریم. منبع: روزنامه شهروند برچسب ها : اعدام بنیتا پرونده قتل متهم به اشتراک بگذارید : ...
حادثه هولناک درپی درگیری پسرجوان با خواهرش
جوانی با مرکز فوریتی های پلیسی 110 تماس گرفت و اعلام کرد خواهرش را کشته است. او سپس نشانی محل سکونتش را به پلیس داد. مأموران وقتی در محل حاضر شدند جنازه غرق در خون دختری جوان را که به نظر می رسید هدف ضربه چاقو قرار گرفته است، مشاهده کردند. در ادامه متهم به نام جمشید تحت بازجویی قرار گرفت. او گفت: من و خواهرم در خانه پدری مان تنها زندگی می کردیم از مدت ها قبل به خواهرم جمیله ظنین شده و ...
دختر دبیرستانی که به لانه شیطان یک جوان پناه برد و ..!
این که روز بعد در مسیر مدرسه پسر غریبه سر راهم سبز شد و برای مدتی با هم همکلام شدیم. نمی دانم چرا خیلی زود به او اعتماد کردم . او به من قول داد که بعد از مدتی برقراری رابطه پنهانی برای بهتر شناختن یکدیگر به خواستگاری ام خواهد آمد. مدتی ماجرا به این منوال گذشت تا این که پسر غریبه روزی با من تماس گرفت و گفت که به خانه اش بروم و برای زندگی مان تصمیم بگیریم. اول دودل شدم اما او ...
2 دوست شیطان صفت پدر خمارم در پایان شب نشینی من و خواهرم را ..!
از وضعیت درسی فرزندانشان به مدرسه بیایند من و خواهرم که سه سال از من کوچک تر بود، همواره احساس حقارت می کردیم. مدتی بعد پدرم با زن معتادی ازدواج کرد که به منزلش رفت و آمد داشت. اما طولی نکشید که با مرگ مادربزرگم، من و خواهرم نیز به ناچار به منزل پدرم یا بهتر بگویم پاتوق خلافکاران بازگشتیم. نامادری ام فقط به فکر رفیق بازی و خوش گذرانی های خودش بود و ما را نیز مجبور می کرد در مهمانی Party هایی که ...
زندگی تلخ دختری که با پسر همسایه ازدواج کرد
معنای خوشبختی را نفهمیده بودم. من و میثم بعد ازطی تشریفات معمول زیر یک سقف رفتیم. هر دونفرمان کم سن و سال و ناپخته بودیم و نمی دانستیم چطور با هم رفتار کنیم. میثم هنوز نتوانسته بود از دنیای مجردی جدا شود. هر شب دیر می آمد و تا نیمه های شب با دوستانش خوشگذرانی می کرد. روزهای اول زندگی مان سعی می کردم زیاد به اوکاری نداشته باشم اما کم کم احساس کردم او این سکوت را به نشانه نفهمی ام گذاشته. ...
قاتل حدیثه 8 ساله کیست؟!
رد شنی تانک ارتش روی پیکر مادرم مانده بود
جمعه با همسرم در جلسات مبارزه با بهائیت شرکت می کردیم. وقتی مکتب توسط ساواک بسته شد، من در مسجد نبی واقع در کوه سنگی مشهد کلاس های مذهبی خودم را ادامه دادم. هر روز کلاس های این مسجد شلوغ تر می شد. یک کلانتری روبه روی مسجد قرار داشت. وقتی جمعیت خانم ها همگی با چادر مشکی پوشیده از مسجد خارج می شدند، بعضی ها فریاد می زدند: کلاغ سیاه ها درآمدند. کمی بعد کلاس ما را تعطیل کردند که مجبور شدیم در خانه ...
گفت وگو با دستفروشی که اقدام به خودسوزی کرد
داشت مرا خاموش کرد. از آنجا مرا به بیمارستان شهید مطهری رساندند. فکر می کنم حدود یک ماه در کما بودم. نزدیک به 37-36 درصد دچار سوختگی شدم (سوختگی درجه 3). تمام هزینه بیمارستان هم به گردن خودم افتاد. در آن چند روز که در کما بودی یا بعد از آن کسی به سراغت آمد از احوالت جویا شود؟ از اهالی پاساژ که نه! آنها فکر می کردند من مرده ام. از مسئولان و مثلا شهرداری هم کسی نیامد. بدبختی ...
پسر ناخلف به مرگ محکوم شد
بودم که کارگران با دیدن قطره های خون با پلیس تماس گرفتند. بعد از اقرارهای متهم پروین 37 ساله نیز بازداشت شد، اما جرمش را انکار کرد. متهمان روانه زندان شدند و در اولین جلسه رسیدگی به پرونده در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران سامان به قصاص و پروین به اتهام معاونت در قتل به 15 سال حبس محکوم و هر دو متهم به اتهام رابطه نامشروع به 99 ضربه شلاق نیز محکوم شدند. این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده ...
نقشه شیطانی مرد متاهل برای دختر همسایه
یکی از دختران هم روستایی مان را به عقد من در آورد و بدین ترتیب زندگی مشترک ما آغاز شد. اما عقده هایی از دوران نوجوانی در وجودم شکل گرفته بود چرا که هربار به خانه یکی از بستگانم می رفتم، پسر فامیلمان مرا به اتاق خلوتی می برد و ... متهم پرونده جنایی ادامه داد: دیگر با وجود آن که متأهل شده بودم اما به خاطر اعتیادم به موادمخدر نمی توانستم سر کار بروم و در خانه بیکار مانده بودم. از سوی دیگر ...
گره تازه در پرونده قتل دختر 8ساله
قضات وارد شور شدند و به دلیل اینکه دلایل و مدارک موجود در پرونده برای متهم کردن امیر به حد کافی موجود نبود، تصمیم گرفتند متهم به قتل را به جایگاه فرابخوانند و از او بخواهند که دلیلی در زمینه قاتل نبودن خود ارائه دهد. او زمانی که در جایگاه قرار گرفت، گفت: من با حرف یک معتاد متوهم تبدیل شدم به قاتل دختر یکی از فامیل هایم و قسم می خورم که این دروغ است. هیچ کس نیز به غیر از آن معتاد متوهم علیه من شهادت ...
پسر نوجوان به پرداخت دیه و مجازات حبس محکوم شد
به گزارش خبرگزاری کودک و نوجوان ، سوم آبان ماه سال 95، مأموران پلیس ورامین از قتل پسر نوجوانی در جریان درگیری با دوستش باخبر و راهی محل شدند. جسد متعلق به فرامرز17 ساله بود که بر اثر ضربه چاقو به گردنش کشته شده بود. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، مأموران در تحقیقات دریافتند عامل قتل پسری 15 ساله به نام ساسان است که بعد از ارتکاب جرم از محل گریخته است. به این ترتیب ساسان چند روز بعد از حادثه ...
نقش افسردگی در روابط زناشویی
مردی هستم 37 ساله با مدرک تحصیلی دیپلم و شغل آزاد. همسرم 23ساله و با مدرک تحصیلی سیکل است. چهار سال است که خانه داریم؛ مشکلم این است که همسرم در رابطه زناشویی لذت نمی برد و به اجبار است و من هم به دلیل همین قضیه میل و رغبتی ندارم و برایم عذاب آور است و لذتی نمی برم. آیا راهی هست؟ مشکل دیگرم این است که از زندگی ام خسته شدم و تنهایی را بیشتر دوست دارم و خیلی بی حالم و دوست دارم جدا شوم و همسرم مدام ...
از دو فیلمِ شهاب حسینی تا اثر سه بعدی اسکورسیزی
که شخصیت اصلی فیلم است جدا می شود و چند متری حرکت می کند. پدر مامبل این قضیه را از همه پنهان می کند تا این که مامبل به دنیا می آید. او از همان بدو تولد صدای بسیار بدی بر خلاف پنگوئن ها داشت و مدام با کوبیدن پای خود بر زمین می رقصید. او یک روز از خانه بیرون می رود و پرنده ای قصد شکار او را دارد. مامبل از پرنده می پرسد که آن چیست که به پایش بسته اند و پرنده می گوید که بیگانه ها او را دزدیده اند و ...
مردم می گفتند دختر بی حیا و ناپاکی است!
.... در کل خاطرات، چنین است که پیرزنی می آمد و با شیرینی و شکلات آن ها را فریب می داد. ختنان ها در پستوی خانه ها و گاهی آغل و طویله، همه ی دختران نوجوان روستا را جیغ و دادکشان می بردند؛ دست و پایشان را می گرفتند و با تیغ ریش تراشی مردانه، همه را برش می دادند. این زنان امروز ناراحتی های دستگاه تناسلی دارند و عفونت ها ممکن است پیش بیاید. با این وجود هنوز عده ای معتقد بودند که این عمل باید انجام شود ...
آزمون بزرگ مجلس با موضوع افزایش مالیات دخانیات/ مصرف دخانیات باید کاهش پیدا کند
. گزارش های رسمی کشوری نشان می دهد که شاهد افزایش مصرف دخانیات در میان دختران نوجوان هستیم که در این رابطه باید گفت در پنج سال گذشته، آمار مصرف دخانیات در ایران از 14.9 به 14.13 و آمار مصرف سیگار در دختران نوجوان از کمتر از یک درصد به 2.1 درصد رسیده است. موضوعی که به تازگی قائم مقام وزارت بهداشت موضوع اصلی آن را قیمت پائین دخانیات دانست. موضوع عوارض دخانیات شاید از ابعاد دیگری ...
روایت رزمندگی یک چریک+تصاویر
به شدت حساس بود و عراقی ها مرتب خمپاره می زدند. من سینه خیز و دولا دولا خودم را به سنگر آن ها رساندم که دیدم شهید شیرمحمدی کنار سنگر افتاده و مغز او از سرش جدا شده است. با چفیه مغزش را سرجایش قرار دادم و با چفیه بستم و بعد از هماهنگی با اسب او را به پایین آوردیم. چون جبهه دان خوش کوه بود و تجهیزات را با اسب و نفر بالا می بردیم و وسیله نقلیه آنجا نمی رفت. در این 45 روز که در جبهه غرب ...
رنگ زندگی روی آوار زلزله
؟ سوار ماشینم شدم و حرکت کردم به سمت سرپل ذهاب. در این مدت هم مدام با مادرم همسرم و بقیه اقوام تماس می گرفتم اما خط ها از دسترس خارج بودند تا اینکه بالاخره نیم ساعت بعد همسرم تلفنش را جواب داد و گفت که خودش کمی زخمی شده اما حال بقیه خوب است. گفت که همه ترسیده اند و زودتر خودم را برسانم . کی رسیدید سرپل ذهاب؟ فکر کنم ساعت از 2 شب گذشته بود. یعنی مسیر یک ساعت و نیمه را ...
پرونده عجیب قتل یا خودکشی به خاطر کره صبحانه
به گزارش روزپلاس، با شکسته شدن حکم قصاص زن جوان که متهم است همسرش را کشته، وی دیروز برای دومین بار از خود دفاع کرد. این زن که روز شنبه از مجازات قصاص نجات پیدا کرده و پرونده برای بررسی وضعیتش به دادگاه بازگشته بود، دیروز در دفاعیات جدیدش مدعی شد شوهرش به خاطر نخریدن کره برای صبحانه خودکشی کرده است. در این پرونده آرزو 34ساله متهم است صبح دوم فروردین سال 94، همسر 30ساله خود به ...
دردسر اعتراف شهلا به ارتباط پنهانی و عاشقانه با حمید
همراه خاله و مادرش برای بردن اثاثیه خاله اش راهی خانه باجناقم شدند. وقتی فهمیدم من هم همراه آنها شدم. ما در حال انتقال اثاثیه به داخل خودرو بودیم که باجناقم همراه برادرش از راه رسیدند. صفدر با دیدن ما چاقوی بزرگی برداشت و به طرف ما حمله کرد. او پسرم را به قتل رساند و مرا به شدت زخمی کرد و بعد با برادرش از محل گریختند. مأموران چند روز پس از حادثه متهم را دستگیر کردند. قاتل The Murderer در ...
ایدئولوژی گروه داعش باید جدی گرفته شود
جهادی در قید حیات را به دلیل حمایت از ابومحمد الجولانی، فرمانده جبهه النصره در مقابل بغدادی، در منازعه بر سر قدرت در سوریه به شدت مورد انتقاد قرار داد. سخنگوی داعش به صراحت به ظواهری یادآوری می کند که او بایستی عهد بیعت با بغدادی ببندد و به عنوان یکی از سربازان او خدمت کند. از آن جایی که بغدادی در سال 2010 با ظواهری بیعت کرد، این تعرض به ساحت او، نهایت توهین و تحقیر را نشان می دهد.(7) ...
شکنجه های مرگبار خواستگار خشمگین
تقاضای مجازات دارم. سپس سیما در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: چند سال بود از همسرم جدا شده بودم و با دخترم زندگی می کردم. یک سال قبل از این ماجرا به عنوان مسافر سوار خودروی آرش شدم. او که مجرد بود سر صحبت را باز کرد و این شروع آشنایی ما بود . او چند بار به دیدنم آمد و پس از مدتی به من ابراز علاقه کرد. آرش می گفت قصد ازدواج دارد.این زن ادامه داد: ماجرای پیشنهاد ازدواج آرش را با خانواده ام در میان گذاشتم ...
پسرانم از گود کشتی وارد معرکه نبرد شدند
اش را که گرفت راهی شد. اتفاقاً برنده هم شد. چند روز بعد به اهواز اعزام شد و مدت زیادی در اهواز ماند. بعد مرخصی آمد. دامادم گفت این بار من با موسی می روم تا مراقبش باشم. کمی از رفتنشان گذشته بود که دامادم تنها آمد. به ایشان گفتم پس موسی کو، قرار بود مراقبش باشی؟گفت مادر جان هر زمان عملیات می شد موسی هر جا که بود خودش را می رساند و داوطلب می شد و به کسی فرصت نمی داد. آخرین اعزام هم به مریوان رفت ...