سایر خبرها
چرا احمد نجفی درِ شورای صنفی نمایش را "گِل" گرفت+ فیلم
همیشه تاوان همه چیز را می دهم و هیچ ابایی از تاوان دادن ندارم. من هستم و این درب گل گرفته شورای صنفی. دارم اعلام می کنم که تا آخر عمر شما را رها نمی کنم. آقای حیدریان چه کسی باید جواب این جفای شورای صنفی را بدهد؟ این روند تا چه زمانی ادامه داد؟ من چقدر آمدم نزد شما و حرف زدم؟ چقدر شنیدید؟ چقدر به تاسف سر تکان دادید؟ فکر می کنم وقتش است که یک کاری بکنید. من که دیگر در چند سال ...
ظلم و گناه نتیجه فراموشی مرگ و قیامت
برزخ است. دیدم باغ بسیار باصفایی است. آقایی روی تخت نشسته و با من صحبت می کرد. بستگان و ارحامش هم آمده بودند و حالش را می پرسیدند. به من گفت گوشه عبایت را بگیر و از کیسه برنج، مقداری برنج گوشه عبایم ریخت. یک مرتبه دیدم ماری آمد و او را چنان نیش زد که از حال رفت. وقتی به حال آمد گفتم این نیش مار برای چه بود؟ گفت من همین کسی هستم که تو همین الان مرا دفن کردی. روزی در هوای گرم تابستان در دکان بقال محل ...
ورزی: رنج نامه ای از زندگی ستارخان ساختیم/ دیگر سریال تاریخ معاصر نمی سازم
، گفت: در سفرم به روستای گنجه رفتم و با دختربچه ای برخورد کردم که کلاس دهم بود. او زمانی که فهمید من از نواده ستارخان هستم کتابش مدرسه اش را آورد و به من نشان داد. می خواهیم بگویم در تبریز مردم به این شخصیت علاقه بسیاری دارند. نواده ستارخان ادامه داد: مدتی پیش که مشغول ورق زدن کتاب تاریخ مدرسه بودم، دیدم که تاریخ شمسی و قمری تولد و وفات ستارخان به اشتباه نوشته شده است و چهار سال طول کشید که ...
خاطره بازی از جنس محله برو بیا و سلطان و شبان
حال می کردند ولی ما داشتیم حال می کردیم. فکر می کردیم داریم در امن ترین نقطه کار می کنیم اما ... وی درخصوص شجاعت گفت: زمانی که موشک باران بود یک روز مسئول سانتر(مرکز) گفت چرا وقتی موشک می خورد شما نمی روید و من گفتم اینجا امن است، ولی آن فرد جواب داد خطرناک ترین جای سازمان همین جا است برای اینکه اصلا نباید بالای استودیو چیزی ساخته شود و بعد ما متوجه شدیم چقدر ما شجاعانه داشتیم ...
وعده های توخالی شهرداری و اعضای شورای شهر سنندج به مردم
هوایی میدان آزادی بالای 600 میلیون تومان از شهرداری سنندج طلب دارد اما شهرداری، قول داده تا یک ماه آینده پل هوایی میدان آزادی سنندج را راه اندازی کند. پس از مشاهدات عینی و گزارش میدانی خبرنگار تسنیم و تداوم گله مندی های شهروندان از تعطیلی درب پل میدان آزادی سنندج، مجداداً در (28 بهمن ماه) پیگیری مشکلات مردم را در دستور کار خود قرار دادیم، در ادامه بخوانید: * وعده جدید "شریعتی" به ...
2 جلسه تمرین مرا از بازی با استقلال محروم کرد/ خدا کند نیاز به جراحی نداشته باشم
اینکه بازی را تماشا و برای تیم دعا کنم. الان برای من مهمتر از هر چیز وضعیت خودم است. *یعنی دیگر ناراحت نیستی؟ شاید بهتر باشد اصلا در این مورد صحبتی نشود. تیم بازی با سایپا را برده و حالا همه باید از این برد و روند رو به جلو تیم صحبت می کنند. می دانم هواداران نگران این تیم بودند. هفته ها قبل هم گفتم و باز هم تکرار می کنم سپیدرود در لیگ برتر می ماند. با توجه به نتیجه بازی با سایپا من فکر می کنم ما خیلی زودتر از هفته اخر بقای خود در لیگ برتر را تثبیت می کنیم ولی اگر هم کار به هفته اخر بکشد، هواداران باید بیایند و حمایت کنند. ...
به محمدحسین گفتم به خیابان پاسداران نرو/ فکر نمی کردم پسرم اینطور بی رحمانه شهید شود
محل کارش اعلام کند، به صورت بسیجی به جبهه رفت. خیلی بی قرار بود، یک ماه مرتب وقتی به خانه می آمد می گفت اصلاً آرامش ندارم، وقتی سر کلاس هستم نمی فهمم استاد چه می گوید، من یک رزمنده ام و باید بروم. فکر می کنم یک ماه از رفتنش می گذشت، یکی دو بار تماس گرفت، البته ما تلفن نداشتیم، یک روز خواهرش آمد و گفت بیا همسرت تماس گرفته، از صبح تا حالا دو بار زنگ زده و شما را می خواهد. رفتم منزلشان و تا ظهر منتظر ...
خاطره داماد رهبر انقلاب از اسنپ سواری
شما حساب می کنم. نگاهی از تو آینه کرد و گفت: نه بابا، به خاطر پولش نگفتم. من از تو نقشه می دونستم شما کجائید. بیخودی هی این آقا اصرار کرد که نه، یه جای دیگس؛ شما هم معطل شدین. پس عذر من رو بپذیرین! [همین خُلق غیر متعارف، زمینۀ صحبت رو باز کرد. همیشه وقتی کار عجله ای ندارم، تو ماشین با راننده شروع می کنم به گپ زدن و پرسیدن. اینا بیشتر از هر کسی می دونن چه خبره و کی به کیه ...
تجربیات تبلیغی همسر یک طلبه (بخش نخست)
پهن کنیم و یک تخت خواب برای خود درست کنیم و بدین گونه از مورچه ها در امان خواهیم بود. * ورود به مسجد و نگاه های خاص اهالی محل فرصت زیادی تا اذان نداشتیم لذا سریع دست به کار شدیم و نیمکت ها را تمیز کردیم و به داخل اتاق آوردیم و به سمت مسجد راهی شدیم. وقتی به داخل مسجد رسیدیم از انبوه جمعیتی که آمده بودند متعجب شدم. این همه روستا برای تبلیغ رفته بودیم تا حالا ندیده بودم که ...
/ درباره کشتی ساکت نخواهیم نشست
کمک به ورزش ورود کنم. حقیقتا هیچ تبلیغاتی برای رسیدن به این کرسی انجام ندادم جز این که به دعوت جمعی از بزرگان ورزش لبیک گفتم. قبل از انتخابات هم چند مرتبه گفتم اگر یکی از افراد صاحب صلاحیت ثبت نام کند اصلا ثبت نام نخواهم کرد. اگر هاشمی طبا مشکل بازنشستگی اش را برطرف می کرد وارد انتخابات نمی شدم و تا روز آخرهم مصمم بودم اگر فرد صاحب صلاحیت ثبت نام کرد انصراف بدهم حتی هاشمی طبا ...
چاپ یک ترجمه دیگر از عزیزنسین/ کدام حزب برنده می شود؟
ننوشتی و "نازک نارنجی" نوشتی؟ راستش اصلا به این موضوع فکر نکرده بودم... گفتم: نمی دانم؛ این به ذهنم رسید و همان را نوشتم... عجب... نازک نارنجی... حالا یک نازک نارنجی ای به تو نشان بدهیم که ... پس به ذهنت رسید، هان؟ چرا چیز دیگری به ذهنت نرسید؟ یکی از آن ها نشست پشت دستگاه تایپ و شروع به نوشتن صورت جلسه کرد. ترس برم داشته بود. فکر می کردم نکند عبارت نازک نارنجی که به ...
حماسه سرخ در 20 سالگی + عکس
چون خواهرش بودم به طور طبیعی با رفتن او مخالفت کردم. به او می گفتم که نرو، تک پسری، تنها امید خانواده هستی، من فقط تو یک برادر را دارم. بار اول که رفت خیلی سخت گذشت، شرایط من و خواهرم هم طوری بودکه واقعاً هنوز هم می گویم که دور اولی که حسین رفت، شاید از شهادتش برای ما سخت تر گذشت. به ویژه اینکه یکی از سخت ترین مقاطع جنگ در سوریه بود، وقتی که حلب واقعاً در آشوب و فتنه می سوخت، اما من واقعاً نمی دانم ...
رئیس جمهور دعوت مناظره حزب موتلفه اسلامی را بپذیرد
شده اتحاد ملت آنجا از من تقدیر کرد و من به او گفتم آیا حزب مشارکت یا حزب اتحاد ملت می تواند این کار را انجام دهد؟ این تعامل موتلفه اسلامی را دیدید؟ گفت بله گفتم چرا از این تعامل استفاده نمی کنید و درصدد حذف و برخورد هستید؟ تا چه زمانی می خواهید این دعواها و بحث را ادامه دهید، مردم از این رفتارها خسته شده اند. حوصله ندارند ببینند این اصلاح طلب است یا آن اصولگرا، یک راه دیگری می خواهند. ...
واکنش علی دایی به یک اتهام جنجالی و دردسرساز!
روز در این هتل اقامت داشته ام بعد می گوید من از حضور این تیم در هتل بی خبر بودم در حالی که مردم برای عکس گرفتن و نامه دادن مدام به این هتل می آمدند این آقا حرف های ضدونقیض می زند و می خواهد خودش را برای کسی لوس کند و خودش را خوب جلوه بدهد. این حرف هایی که ایشان بیان می کند، تمامش تخیلات ذهن این آقا است و باید بیاید و پاسخگوی ادعاهایش باشد. کاپیتان اسبق تیم ملی فوتبال ایران با انتقاد از ...
برای طلبه شدن نه خوابی دیدم؛ نه برایم جذابیتی داشت/ مهریه همسرم 3500 تومان است
طور که به خاطر دارم جهتش این بود که دبیر در کلاس گفته بود اگر حضرت امام حسن مجتبی(ع) می دانست آب مسموم است چرا خورد پدرم که این حرف را شنید دیگر تمایلی به ادامه تحصیل او نشان نداد و برادر آخری هم پس از طلبه شدن بنده به مدرسه علوی مرحوم کرباسچی یکی دو سال رفت و نمی دانم چه شد که ادامه نداد. خانواده های مانند ما فکرشان این بود که بچه نباید بی سواد باشد باید مدرسه برود سواد خواندن و نوشتن ...
عادت های نوشتن اسدالله شعبانی/ وقتی بهار پنجره ام را گشود
شروع کردم و دفترچه های پراکنده ای دارم از آن زمان که 14- 15 ساله بودم و نگاهم بیشتر رمانتیک بود. بعدها در نوجوانی شعر هم گفتم و چون دوستانی داشتم که اهل شعر و شاعری بودند اینکه من نوشته های بی عیب و نقص به شیوه قدما می نویسم تعجب می کردند و می گفتند تو شاعری و چیزهایی که نوشته ای رباعی است و من می پرسیدم رباعی چیست؟ در آن زمان حس عجیبی داشتم که شخصیت های نامدار جهان چگونه مطرح شده اند. یک بار کتابی ...
دست نشان: مدیران باشگاه دیگر چگونه بگویند مرا نمی خواهند؟!/ جای مربیان بومی را اشغال کرده ام
مشکل دارد، گفت: مدیران باشگاه دیگر چگونه بگویند مرا نمی خواهند؟! وقتی مهمان به خانه شما می آید و شما سفره و غذایی مقابل او نمی گذارید، یعنی این مهمان باید از خانه شما برود! دست نشان با انتقاد از عملکرد محمدحسین زاهدی فرد داور مسابقه ملوان - نفت تصریح کرد: مگر می شود چنین اتفاقاتی در فوتبال بیفتد؟ آقای اصفهانیان چقدر باید زحمت بکشد؟ او مجبور است روی برخی اشتباهات داوری سرپوش بگذارد که حق ...
علی دایی به سیم آخر زد: به روح پدرم قسم می خورم از این فرد شکایت می کنم
توهین کرده باشد نه ضرب و شتم فقط توهین هرچه خواستید به من بگویید. سرمربی تیم فوتبال سایپا با اشاره به صحبت های ضدونقیض این فرد عنوان کرد: صحبت های او را که بخوانید متوجه می شوید که حرف هایش پر از ضدونقیض است از یک طرف می گوید سه روز در این هتل اقامت داشته ام بعد می گوید من از حضور این تیم در هتل بی خبر بودم در حالی که مردم برای عکس گرفتن و نامه دادن مدام به این هتل می آمدند این ...
میناوند: دلم می خواست کریمی، دایی را ببرد
متفاوت است و من مطمئن بودم که این اتفاق می افتد. بعد از بازی در هتل تیم سپیدرود چه اتفاقی افتاد؟ بعد از بازی صدای علی کریمی آنقدر گرفته بود که متوجه حرف زدنش نمی شدم. در حالی که علی کنار من نشسته بود، صدایش به من نمی رسید و بعضی جاها لب خوانی می کردم تا بفهمم که او چه می گوید؟! در این بازی جدا از اینکه دایی و کریمی کنار هم ایستادند، اتفاق های خوب دیگری هم افتاد. علی قبل از ...
فوتبال بازی لوطی هاست نه روشنفکران!
هم بریزند و با این کار نقش موثری در رقم خوردن سرنوشت بازی ایفا کنند. چنین امکانی برای تماشاگران کشتی در حد بسیار کمتری وجود دارد و برای تماشاگران شنا، اصلاً وجود ندارد. علاوه بر این، بارها پیش آمده است که تماشاگران فوتبال به زمین بازی ریخته اند و اصلاً اجازه نداده اند مسابقه تمام شود. چنین اتفاقاتی در ورزش های دیگر کمتر رخ می دهد. یا مثلاً گاهی تماشاگران یک تیم، در دقایق آخر بازی، تیم ...
اولین واکنش دایی به درگیری با یک هنرپیشه
همزمان با برگزاری دیدار سپیدرود و سایپا در رشت، شایعه عجیبی درباره درگیری علی دایی، محمد دایی و بهمن دهقان در هتلی در شهر رشت منتشر شد. شجاعی بازیگر سینما که در هتل محل اقامت تیم سایپا سکونت داشت، مدعی است که با علی دایی دچار درگیری شده و سرمربی سایپا و آقای گل جهان به او سیلی زده و البته بعد از این درگیری، برادر و وکیل دایی به شدت او را کتک زدند. سرمربی تیم فوتبال سایپا در ...
دایی: این آقا هنرپیشه است و تخیلات خوبی دارد!
می گوید سه روز در این هتل اقامت داشته ام بعد می گوید من از حضور این تیم در هتل بی خبر بودم در حالی که مردم برای عکس گرفتن و نامه دادن مدام به این هتل می آمدند این آقا حرف های ضدونقیض می زند و می خواهد خودش را برای کسی لوس کند و خودش را خوب جلوه بدهد. این حرف هایی که ایشان بیان می کند، تمامش تخیلات ذهن این آقا است و باید بیاید و پاسخگوی ادعاهایش باشد. کاپیتان اسبق تیم ملی فوتبال ایران ...
داستان هایی از پشت دیوار برلین
. فکر نکنم بتونم اینو به یاد بیارم. به حقایق کوچک می چسبم. می دونستی اون کارت به خاطر چی اومده؟ فکر کنم بیشتر از مدت ویزام تو مجارستان مونده بودم. معمولا فقط توی مرز دوباره روی کارت شناساییت مهر می زدن و می ذاشتن برگردی. شروع کردن تو ذهنم هی سری توجیه رو ردیف کردن. بعد هم زمان به خودم می گفتم ببین، نمی تونه به اون بدی باشه! مگه چه کار می تونن باهام کنن؟ منظورم اینه ازین نمی ترسیدم ...
نیم نگاهی به فرصت های سرمایه گذاری در قطر
در آن ملاحظه نشد کمترین اطلاعات و یا در زمینه های همکاری و یا از دورنما ویا علل برگزاری نمایشگاه ذکری بمیان نیامد. فقط چند تن از سفرای مقیم قطر شرکت داشتند که پس از آن به تک تک غرفه ها سرکشی کردند.در حقیقت این بخش شاید نقطه عطف نمایشگاه بود. جالب تر اینکه در این مراسم علیرغم حضور برخی سفرای خارجی سفیر کشورمان حضور نداشت.البته در جلسه ای که همان شب افتتاحیه در هتل محل اقامت شرکت کنندگان در ...
باید به مردم بگویم بچه هایشان چطور شهید شدند؟
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ،شهید جاویدالاثر حمید باکری ششمین فرزند خانواده باکری بود. 18 ماه پس از تولد، مادر حمید در سانحه رانندگی از دنیا رفت. وی از دبیرستان فردوسی موفق به اخذ دیپلم ریاضی شد و پس از قبولی در کنکور به پیشنهاد برادرش مهدی به سربازی رفت. پس از این حمید برای ادامه تحصیل ابتدا به ترکیه و سپس عازم آلمان و پیش پسردایی اش رفت. بعد از آن به پاریس، محل اقامت امام مراجعت کرد ...
دایی: برخی از اینکه مردم دوستم دارند، ناراحتند
در این هتل اقامت داشته ام بعد می گوید من از حضور این تیم در هتل بی خبر بودم در حالی که مردم برای عکس گرفتن و نامه دادن مدام به این هتل می آمدند این آقا حرف های ضدونقیض می زند و می خواهد خودش را برای کسی لوس کند و خودش را خوب جلوه بدهد. این حرف هایی که ایشان بیان می کند، تمامش تخیلات ذهن این آقا است و باید بیاید و پاسخگوی ادعاهایش باشد. * خواهید دید که او چگونه تاوان رفتارش را خواهد داد ...
اگر جنگ اولویت اولِ کشور شود، پیروز می شویم
پیرامون شناخت دردها و درمان آن ها در جنگ برادر صفایی فراهانی : بسم ا.. الرحمن الرحیم. من صفایی فراهانی هستم از وزارت صنایع سنگین ، برای برادرانی که مرا نمی شناسند (خود را معرفی کردم...) برادر علی شمخانی :اگر من مثالی زدم برادران آن را حمل بر وزارتخانه خود نگیرند. برادر صفایی فراهانی: نه! بنده اصلا نمی خواهم جواب شما را بدهم. قبل از این که شما بخواهید فرمایش کنید ...
از ماست به وزن بازیکنان تا تبلیغات میلیاردی!
تبلیغاتی و برندینگ عالیجناب وارد نمی دانیم. نه به آن قهرمان روستایی وار و ضدنفسانیات ایران زمین- غلامرضا تختی- که حرف زدن با او سر تبلیغ ماست دوسوسمار نیز به مثابه قتل نفس به شمار می رفت و نه به این مربیان شاخ شمشاد فوتبال امروز که کرور کرور پول می برند و بیلبوردهایشان به ما چشمک می زنند از سر صبح تا شوم تار که بیا منو بخور، بیا منو بخر . داستان بر سر یک قرون دوزارها نیست. آدمی که بلد است خودش را ...
همسرداری شهید
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری صدا و سیما ؛ به مناسبت شهادت سردار "حمید باکری" قائم مقام لشکر 31 عاشورا در جزیره مجنون خاطرات از وی را نقل می کنیم . همسرداری شهید : با چند تا از بچه های سپاه توی یه خونه ساکن شده بودیم. یه روز که حمید از منطقه اومد به شوخی گفتم: دلم میخواد یه بار بیای و ببینی اینجا رو زدن و من هم کشته شدم . اون وقت برام بخونی ، فاطمه جان شهادتت مبارک! بعد ...
متاگپ | وحید شمسایی: قبلا فوتسالِ دنیا دیکتاتوری بود، الان دموکراسی/ هنوز از فوتسال و تیم ملی خداحافظی ...
...! گفت باهاش موزیک گوش می کنم. یا مثلا می خواستیم با اتوبوس بریم برای بازی, شب قبلش نخوابیده بود ولی فقط سه دقیقه تو اتوبوس می خوابید اما وقتی با همین شرایط تو زمین می رفت، عالی بود. اصلا وقتی بازی می کرد عجیب و غریب بود شاید از عجیب و غریب هم یه چیزی اون ورتر. و شما دو تا اومدین فوتبال چمنی.. اصلا من که از نوجوانان و جوانان فوتبال بودم. من شاید اگر تجربه الان ...