سایر منابع:
سایر خبرها
چرا فرزند را باید از خود دانست
حمایتهای پدر و مادر در اوان کودکی دارد. آدکینز (2003)، نشان داد که کودک نخستین تجارب حمایت اجتماعی خود را در کانون خانواده کسب میکند و نحوه برخورد، پذیرش، دوست داشتن و رفتار مساعد با کودکان او را برای احیای نقشهای اجتماعی و برطرف ساختن نیازهایش یاری میدهد. کانتر (2000)، در بررسیهای خویش به این نتیجه رسید که میزان تأثیر والدین بر روی نگرشهای فرزندان و عواطف و رفتار آنان بسیار ...
چندروزه هایی با مخارج کمرشکن
... مدیریت گفت وگو با آقای مظفری بیشتر دست چهارقلوها بود. مادر بچه ها که تمام وقت در حال تروخشک کردن آنها بود و پدر هم گاهی طاقت نمی آورد و گفت وگو را قطع می کرد و به کمک همسرش می پرداخت. تا یکی از اطفال را می خواباندند، دیگری با صدای گریه اش او را بیدار می کرد و هر دو با هم گریه سر می دادند. آن یکی را شیر می دادند، سومی بی تابی و گریه می کرد. یکی از بچه ها را نگین دختر اول خانواده در بغل می گرفت ...
وصیت نامه اش را یک روز پس از قبول قطعنامه نوشت
اتمام جنگ شهید شود . در ادامه ماحصل گفت و گوی خبرنگار ما با "مریم آقابیگی" همسر شهید " مرتضی خانجانی " را می خوانید. ** از کمک به جبهه تا ازدواج سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز دوران دفاع مقدس، مردم با جان و دل در صحنه های دفاع از کشور حضور داشتند. من و خانواده ام نیز از این مقوله مستثنی نبودیم. برادرانم کوچک بودند ولی پدرم در جبهه ها حضور داشت. من و ...
شهیدی که دستورات قرآن سرلوحه فعالیت هایش بود/ سفارش ویژه شهید به رعایت حال ایتام
شخصیت وی بود. در خانه موازین اخلاقی را کاملاً رعایت می کرد حتی رختخواب پدر و مادر را جمع می کرد و در تمام کارهای منزل همکاری داشت. پایبند واجبات دین بود و به همسایه ها کمک می کرد. وی تصریح کرد: به قرآن علاقه زیادی داشت و از قرآن یاد گرفته بود که باید ساده زیست باشد. در حضور یتیمان مادرش را صدا نمی زد تا غم بی مادری را احساس نکنند. در ادامه، محبوبه مساوات، مادر شهید در سخنانی گفت: بهرام ...
بنیاد در آینه مطبوعات
غرور آفرین دو فرزندش می گوید : فرزندانم شیر پاک و نان حلال خوردند از کوچکی راه راست و درست را یادشان دادم و راه انقلاب و رهبر و اسلام را آموختند، آن ها هم خودشان خواستند و تلاش کردند تا بتوانند درست زندگی کنند. او به نحوه انتخاب اسم فرزندانش اشاره می کند و می گوید: اسم شهید مصطفی را به دلیل عشق به رسول ا... (ص) انتخاب کردیم و آقا مجتبی را می خواستیم نام مرتضی بگذاریم که با تولدش در میلاد امام ...
انتشار 109 عنوان کتاب دینی در پنج روز/ کتابشناسی تازه های دین
انتشارات عاصم، زیرنظر: رضا مطهری، عاصم، 32 صفحه، رقعی (شومیز)، چاپ 1 سال 1394، 2000 نسخه، 20000 ریال. 4. آداب و سنن، اخلاق، عرفان و معنویت • چرا باید بسم الله بگوییم؟ و 4 سؤال دیگر: آموزش سبک زندگی پیامبر (ص) به کودکان غلامرضا حیدری ابهری، تصویرگر: سام سلماسی، بوستان فدک، 96 صفحه، خشتی (شومیز)، چاپ 4 سال 1394، 5000 نسخه، 30000 ریال. • چرا باید بسم الله بگوییم؟ و 4 ...
مصاحبه با یک خانم سیبیلو!/تمیزی برایم مهمتر از موهای پشت لبم است!
هر کشوری، شهری و یا جامعه ای، فرهنگ خاص خودش را دارد، ما هم در کشوری زندگی می کنیم که قوانین نانوشته خودش را دارد، یک از این فرهنگ ها و رسم ها که برای دختران ایرانی، تا همین دو، سه دهه پیش، کاملا رعایت می شد، برنداشتن موهای زائد صورت، تا قبل از ازدواج بود. موهای پشت لب و ابروان پُر، در دختران نجیب ایرانی، نشانه این بود که ایشان هنوز ازدواج نکرده و می توان از او خواستگاری کرد، این فرهنگ در حال حاضر در خیلی از نقاط مانند تهران، رنگ باخته اما هنوز در خیلی از شهرستان ها پا بر جاست! تا دیروز اگر دختری در کوی و برزن، ازدواج نکرده بود و دست به صورتش می زد، نه تنها بد بود و انگشت نمای این و آن می شد، بلکه دیگران به چشم خوبی به او نگاه نمی کردند و بعضا به خاطر این کارش توبیخ می شد! اما امروزه، به خصوص در دانشگاه و محل کار، به حدی داشتن موهای پشت لب برای دختران، عجیب و غریب شده که خیلی ها به او اعتراض هم می کنند! دیروز در محل کارم، با دختری رو به رو شدم که علی رغم سن بالا و تحصیلات خوب، موهای پشت لبش را برنداشته بود و این برای بقیه همکاران، بسیار جالب و بحث انگیز بود.بر آن شدم تا اگر مایل باشد در این زمینه باهم گفتگو کنیم. _ اول گفته باشم، اگه دوست نداری در این زمینه صحبت کنی، یا احساس خوبی نداری، من اصراری ندارم . - نه ، بفرمایید، من مشکلی ندارم، اصلا موضوعِ خیلی مهم و خصوصی نیست که بخوام ناراحت بشم! - می خوام بدونم چرا تا الان دست به صورتت نزدی و موهای پشت لبت رو برنداشتی؟ -خوب، رسم خانواده ما اینه که دختر تا قبل از ازدواج دست به صورت خودش نمی زنه، منم طبق فرهنگمون عمل کردم. -فقط دلیلش اینه؟ -نه، غیر از این که می دونم خانواده ام خوششون نمیاد، برای خودمم زیاد مهم نیست. -چطور مهم نیست؟ مگه می شه زیبایی ظاهر، اونهم صورت، برای کسی مهم نباشه؟ اونهم تو عصری که جراحی های زیبایی، آمار بالایی داره؟ -نه واقعا برام مهم نیست، هر کس تو زندگیش دنبال یه چیزیه، یکی دنبال پوله، یکی دنبال زیباییه، منم دنبال رضایت خدا و پدر و مادرم بودم، بعدشم درس و دانشگاه و کار و ...از طرف دیگه جوری بار نیومدم که همه چیز تو زندگیمون فقط ظاهر باشه! -شما تو آیینه نگاه می کنی؟ -خوب معلومه که نگاه می کنم. - اونهمه موهای کلفت و سیاهو، پشت لبت می بینی؟ -اگه بگم زیاد نمی بینم باور می کنی؟ بیشتر برام تمیزی مهمه، مثلا خط اتوی لباسم مهمه تا موهای پشت لبم. -اومدیم و شما تا آخر عمر ازدواج نکردی، اونوقت بازهم دست به صورتت نمی زنی؟ -نمی دونم، اصلا بهش فکر نکردم. -یه دختری هم سن و سال تو که بینی بزرگی داشت، می گفت به آیینه که نگاه می کنم اول دماغم رو می بینم بعد بقیه اعضای صورتم رو، حالا چرا شما می گی، زیاد موهای پشت لبم رو نمی بینم؟ -نمی دونم، نه می خوام دیگران رو قضاوت کنم و نه خودم رو خیلی فلسفی نشون بدم، شاید برای اون مهم باشه، ولی برای من مهم نیست! -تا حالا کسی بهت گفته که موهای پشت لبت خیلی زیاده و برشون دار؟ -آره، قبل از این که دانشگاه قبول بشم و از شهرستان بیام تهران، خاله ام بهم گفته بود، گفته بود تو می ری تهران، غیر از این که همه موهای صورتت رو برمی داری، موهای سَرتم هفت رنگ می کنی، پس بیا قبل از این که بگن رفته تهران این کارها رو کرده، تو همین شهر خودمون بردار! - و تو اومدی تهران و هنوز هم دست به صورتت نزدی؟ -آره، البته زیاد بودن کسانی که از شهرستان اومده بودن و تو همون روزهای اول، همه نوع آرایشی کردن! ولی من الانم که فوق لیسانسم رو گرفتم، دست به صورتم نزدم. -فکر نمی کنی تو در انظار عمومی، تو دانشگاه و خیابون، خیلی ها بر این عقیده هستند که کار تو زشته؟ -هر کس آزاده هر جوری که دوست داره فکر کنه، ولی کار من زشت نیست، کار اون کسی زشته که خلاف قانون رفتار می کنه، ورود ممنوع می ره، بی حجابه، کرایه زیاد می گیره، کار ارباب رجوع رو راه نمی اندازه و یا بر خلاف فرهنگ و آداب و رسومش رفتار می کنه و بدتر از همه به خودش این حق رو می ده که کسی رو قضاوت کنه. -تو به دوستان و همشهری های خودت که ازدواج نکردن و دست به صورتشون زدن، هیچی نمی گی؟ اعتراض نمی کنی؟ -نه، به من چه! اون دوست داره، من دوست ندارم. -تا حالا شده کسی بهت اعتراض کنه؟ یا به خاطر موهای پشت لبت مسخره ات کنه؟ - زیاد..تا دلتون بخواد، حتی یادمه دو تا از دخترای خوابگاه می گفتن یه روزی دست و پاتو می بندیم و سیبیلت رو بر می داریم و یا چند بار تو کوچه و خیابون، به من گفتن: اوه ...این که سی بیل نیست، چهل بیله و یا پهلوانان نمی میرند و یا آهای خانم سیبیلو...و هزار تا چیز دیگه... -تو چه واکنشی نشون می دی؟ -من می خندم، اول به بامزگی متلک های اونها، بعد به این که اینقدر بیکارن که دوتا تار مو براشون اینقدر مهمه، همه دنیا دارن آپولو هوا می کنن، ما هنوز اندر خمِ چهار تا تار مو موندیم! -حرف آخر در مورد سیبیلات؟ -هیچی، اعتقادمه، دوست ندارم موهای صورتم رو بردارم، رضایت پدرم رو، هر چند که قدیمی باشه، به همه دنیا ترجیح می دم و یه نکته دیگه این که اصلا به کسی ربطی نداره، این جزو شخصی ترین مسائل آدمه، چرا ما باید به خودمون اجازه بدیم اعتقادات دیگران رو نقد کنیم؟ منبع ...
نگاهی به خانواده های بسامان و نابسامان/ نقش والدین در کاهش آسیب پذیری کودکان
پشتوانه شما برخوردار باشد و اگر بتوانید رابطه خوبی با همسر سابق تان حفظ کنید، می توانید به کودکان کمک کنید از دیدن اختلافات روزمره والدین دچار تنش نشوند. این دوران گذر ممکن نیست بدون سختی باشد، اما اگر کودکان را اولویت خود قرار دهید، می توانید این سختی را برای فرزندانتان کم کنید. چه چیزهایی از پدر و مادرم می خواهم: لیستی از خواسته های کودک من می خواهم هر دو نفر شما در زندگی ام باقی ...
مادر شهید طالب ابراهیمی دارفانی را وداع گفت/زمان تشییع
به گزارش "سپاس"، به گزارش "مطاف24"، مادر شهید طالب ابراهیمی از شهدای سرافراز شهر بردستان و همسر مرحوم محمد علی پور صبح امروز دار فانی را وداع گفت/مراسم تشییع این مادر فداکار عصر فردا (شنبه 17مرداد ماه ) ساعت 18:00 از منزل غلام حسین علی پور برگزار خواهد شد. به بهانه درگذشت این مادر فداکار و نمونه نگاهی می اندازیم اجمالی به زندگی فرزندی که تربیت یافته ی دامان این مادر فداکار ...
سیره اخلاقی علامه طباطبایی دررفتارباهمسر
نجمه طباطبایی چهارشنبه شب در دیدار جمعی از بانوان طلبه عربستانی که در دارالقرآن علامه طباطبایی برگزار شد به خاطراتی از سیره زندگی علامه طباطبایی و نحوه مواجهه با خانواده اشاره کرد و گفت: 6 ساله بودم که از تبریز به قم آمدیم چرا که پدر در آن دوران می خواست به دلیل شرایط خاص در شهر قم حضور داشته باشد و با وجود زندگی مطلوب در تبریز، به قم عزیمت کردیم و در اینجا مشکلات بسیاری داشتیم. وی افزود: ابتدا ...
تشییع بازیگر پیشکسوت بدون چشم هایش
(یدالله صادقی)، همیشه می گفت احمد علامه دهر در سیاه بازی بهتر از من است. این هنرمند سپس شعر کوتاهی از کلیم کاشانی سرود. همت در ادامه اظهار کرد: من الان متوجه شدم که ما در چنین روزی، 11 مرداد سال 75 عزیز دیگری را از دست داده بودم و آن مرحوم مجید افشاریان بود. این بازیگر تئاتر و تلویزیون همچنین بیان کرد: به یاد دارم هر زمان که برای کاری به شیراز می رفتم، زمانی که می خواستم از ...
آیت الله شهید مرتضی مطهری ، از تولد تا شهادت
داشته . یک شب نیست که پدر و مادرش را دعا نکند. یک نامادری داشته که به او خیلی ارادتمند است و می گوید خیلی به من محبت کرده است ، شبی نیست که او را دعا نکند. یک شب نیست که تمام خویشاوندان وی ذی حقان و بستگان دور و نزدیکش را یاد نکند. مطهری بارها از هوش و حافظه سرشار مادر دچار شگفتی شده است . و مادر نیز در یک رؤیای صادقه در هنگام حمل او مژده تولد او را که خدمات عظیمی به اسلام خواهد کرد در ...
بررسی آسیب شناسانه معضلی به نام آقازادگی / آقازاده ها
، در فزونی گهر از فزونی خرد و هنر) جای دیگر در ضرب المثل های شیرین فارسی می خوانیم: گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل که اشاره به موضوع مورد بحث یعنی همین معضل اتکای بیجای فرزندان به اعتبار پدران و تلاش برای دارد. به اعتقاد ما با نظری به تاریخ نهضت اسلامی حضرت امام خمینی (ره) از ابتدای دهه 40 تا به حال در خصوص انحرافات آقازادگان و منسوبین خواص سه مقطع مجزا می توان ...
خاطرات همسر امام خمینی (ره) از زندگی خصوصی تا سیاسی
...> حاج شیخ عبدالکریم در سال 40 قمری به قم آمد و حوزه قم تأسیس شد یعنی من تقریباً 7 ساله بودم من متولد 33 قمری هستم و پدرم که 29 یا 30 ساله بود به فکر افتاد که برای ادامه تحصیل به قم برود و وقتی من تقریباً 9 ساله بودم پدر و مادرم به قم رفتند و 5 سال آقاجانم در قم ماندگار شد و من نزد مادربزرگم ماندم و اصلاً با آنها نرفتم و آنها هم انتظار نداشتند با آنها بروم چون من از اول نزد مادربزرگم مانده بودم و ...
از زندان تا نیاوران همراه با آیس پک
که بعد از آزادی از زندان به عنوان کارآفرین برتر و ... دریافت کرده است. بابک بختیاری در تابستان 1357زمانی که ایران آبستن یک انقلاب بزرگ بود، در تهران به دنیا آمد. او نیز مثل بسیاری دیگر کارآفرینان از کودکی به استقلال مالی و کسب درآمد علاقه مند بوده، به طوری که در 7 سالگی گاهی دور از چشم پدر و مادر پول توجیبی اش را کیک و آدامس و شکلات می خرید و جلوی استخر محله شان بساط می کرد. وقتی هم که در 14 ...
آموزش مجوز گرفتن از فرهنگ و ارشاد دولت تدبیر و امید/ درسی که فابیوس از سفر به ایران گرفت/ در مراسم این ...
نیز با همین هدف صورت گرفته است. ادامه مطلب ******************************************************** توصیه ای کوتاه از علامه حسن زاده آملی روایت نو به نقل از وبلاگ بچه های مسجد الزهراء – فردیس کرج نوشت: علامه حسن زاده آملی می گوید: استادم مرحوم علامه طباطبایی در خلوتی به من فرمودند: هر روز که مراقبتم قوی تر است، شب تمثلات صاف تری دارم. ...
نقشه پدر برای قتل عام اعضای خانواده
قاتل معرفی کرد و این دفعه جزئیات واقعه را توضیح داد. او گفت: پدر و مادرم هفته پیش چند بار با هم دعوا کردند تا اینکه روز حادثه پدرم برای آشتی کردن، از بیرون غذا خرید وقتی غذا خوردیم او به هر کدام از ما یک قرص داد و گفت این قرص ها انرژی زا و خیلی مفید است. وقتی آنها را خوردیم، پدرم از خانه بیرون رفت. چند دقیقه بعد مادر و خواهرم درد شدیدی را احساس کردند طوری که روی زمین افتادند و دیگر نمی توانستند تکان ...
آقای "هاشمی" شماهم یک "روستایی" هستید+تصاویر
ایشان این بود که معمولاً در زمان رسیدن هر محصولی، وقتی که به باغ و یا مزرعه می رفتند، تعداد زیادی از نیازمندان روستا را می پذیرفتند و به هر یک از آنها چیزی می دادند و این وضع در همه فصول سال ادامه داشت . اسم روستای ما بهرمان است، یکی از دهات قدیمی نوق – از جلگه های رفسنجان. بهرمان به معنی یاقوت سرخ است. مادرم علاوه بر خانه داری در امور زندگانی با پدرم همکاری داشتند. او هر چند ...
الناز شاکردوست: آرزو دارم در میدان تجریش مثل یک آدم عادی راه بروم!
به من افتخار می کنند و خدا را شکر تا به اینجا باعث سرافکندگی آنها نشده ام و ان شاالله هرگز به عنوان یک دختر ایرانی باعث سرافکندگی هیچ ایرانی نشوم. همیشه خواسته ام در درجه اول به عنوان یک ایرانی برای خودم و کشورم سربلندی بیاورم. دوستی اعضای خانواده پدر و مادرم از آنجاکه فاصله سنی چندانی با ما ندارند درک بهتری نسبت به نسل ما دارند و این موضوع باعث شده احساس نزدیکی بیشتری بین ...
علامه طباطبایی تفسیر المیزان را متعلق به همسرش می دانست/ ساده زیستی و زهد علامه
موفق باشد و بارها علامه طباطبایی می گفت که این تفسیر متعلق به همسر ایشان است. طباطبایی ادامه داد: وقتی مادرم مریض می شد، اصلاً اجازه نمی داد از بستر بلند شود و کاری انجام دهد و پیش از فوت حدود 27 روز در بستر بیماری بود و در این مدت پدرم از کنار بستر ایشان لحظه ای بلند نشدند و تمام کارهایشان را تعطیل کردند و به مراقبت از مادرم پرداختند. فرزند علامه طباطبایی در خصوص از دوران ...
فرزند علامه طباطبایی: علامه می گفت این همه کبر و تکبر برای چیست؟ / رعایت حقوق حیوانات از جمله تاکیدات ...
بارز علامه طباطبایی در قبال همسر خویش عنوان کرد و افزود: یکرنگی در جای جای زندگی آن مرحوم وجود داشت و این اخلاق در فرزندان هم نهادینه شده بود. او صداقت و درستی را ویژگی دیگر زندگی علامه برشمرد و افزود: پدر و مادرم مقیَد به کمک و مساعدت به محرومان به دور از انظار دیگران بودند. یادگار علامه طباطبایی در ادامه کارگشایی را دیگر ویژگی علامه طباطبایی برشمرد و افزود: هیچگاه حاضر ...
ثروت پسته روستایی در جیب هاشمی/روستایی یا شهری بودن ملاک هاشمی برای انقلاب
پدر خود اشاره کرده و می گوید: زندگی من بی رفاه نیست ولی به اندازه کفایت نه آن قشر مرفه که در صد کمی و معمولاً 10-20 درصد هستند. پدر من در روستایی که زندگی می کردیم، جزو همین تیپ بود. کشاورز بود و مقداری کمتر از یک دهم روستا را داشت و زندگی نسبتاً معمولی. من همین رویه را حفظ کردم. هر چه هزینه من بیشتر می شد، کاسبی و کار می کردم که بتوانم کفاف و عفاف داشته باشم[1] راهپیمایی گسترده مردم ...
دختر علامه طباطبایی: حزن و گریه پدر در مجالس روضه زبانزد بود
گفتیم که شاگردان تان تشریف آورده اند؛ از آن ها با عنوان رفقا یاد می کردند. وی ضمن اشاره به صبر بالای علامه، اظهار داشت: بسیار در زندگی منظم بودند و هیچگاه از برنامه های روزانه خود تخلف می کردند. همسر شهید قدوسی تاکید کرد: پدر و مادرم هرگز اجازه نمی دادند چیزی در زندگی اسراف شود و از هر چیزی به اندازه لازم استفاده می کردند. خانم طباطبایی کمک به همنوعان را از ویژگی های ...
تراژدی تلخ قتل خانوادگی در سناریوی مرگبار پدر
.... بعد از ناهار پدرم 3 عدد قرص که ادعا می کرد قرص انرژی زا و بدنسازی هستند به ما 3 نفر داد و از خانه بیرون رفت. بعد از مدتی کوتاه خواهرم و سپس مادرم دچار درد شدیدی شدند و به زمین افتادند و من نیز بعد از آنها درد شدیدی احساس کردم ولی خود را به بیرون از خانه رساندم و از مردم کمک خواستم. اعترافات تکان دهنده درحالی که هیچ ردی از پدر فراری این خانواده در دست نبود کارآگاهان با ردیابی ...
بنی صدر از مصاحبه طفره رفت/ شانزده نهاد مهم آرشیو خود را در اختیار ما قرار ندادند/ با افتخار جایزه ام را ...
مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل کرده، که مفید برای حوزه های علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم و می دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی کنم. و الله قسم، من با نخست وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می دانستم. و الله قسم، من رأی به ریاست جمهوری بنی صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم [صحیفۀ امام، ج 21، ص 331] توجه داشته باشید که ...
اینجا رؤیاهای کودکی آجر می شود
با دست زدن به دیوارهای کوره می توان آن را حس کرد فراری ات می دهد. از بچگی سر کوره کار می کنم اسماعیل 31 ساله است و 12 سال است سر کوره کار می کند. می گوید: سخت است، اما چکار کنم. بچه که بودم باید کنار پدرم سر کوره کار می کردم، اکنون هم که برای خودم بچه و زندگی دارم سر کوره کار می کنم. اسماعیل می گوید: الان دو نوبت است کارت اقامتم را تمدید نکرده ام، چون پولی ندارم ...
ناگفته های همسر شهید عباس دوران پس از 31 سال
عباس سنتی با هم ازدواج کردیم اما عاشقانه زندگی کردیم. با وجودی که همسایه هم بودیم ولی او را تا روزی که آمدند برای خواستگاری خانه امان ندیده بودم. مادرم با ازدواج من با یک نظامی مخالف بود چون پدر بزرگم نظامی بود و آنها سختی های زیادی کشیده بودند. نمی خواست بچه هایش هم این سختی ها را بکشند اما عباس که آمد خانه امان ورق برگشت و مادر و پدرم وقتی رفتار عباس را دیدند و با خصوصیات او آشنا شدند در همان ...
دستاوردهای انقلاب مشروطه یک قرن پس از صدور فرمان مشروطیت
روسیه شد و استبداد صغیر تصرف به پایان رسید. فاتحان تهران اگر چه توانستند در پرتو تلاش مردم، استبداد محمد علی شاه را از بین ببرند ولی با محاکم و اعدام شیخ فضل الله به بیراهه رفتند که البته به بیراهه رفتن نهضت مشروطه و انحراف در نهضت مشروطه را باید در وجود زمینه های انحراف قبل از محکومیت شیخ فضل الله به اعدام جست که به بعضی از زمینه ها و عوامل انحراف نهضت مشروطه به اختصار اشاره می شود. ...