سایر منابع:
سایر خبرها
دستگیری کثیف ترین عروس و داماد در کرج + عکس
بانوی سالخورده ای را دیدند که توسط مهاجمان مسلح بشدت مصدوم شده بود. در نخستین مرحله تحقیقات، کارآگاهان دریافتند سارقان در لباس پلیس Police و با اسلحه قلابی وارد خانه این زوج سالمند شده اند. مأموران پس از چهره نگاری دزدان، پنج تن از اعضای این باند- چهار مرد و یک زن جوان-را دستگیر کردند. در بازجویی از متهمان مشخص شد اعضای این باند قبل از اجرای نقشه سرقت، از زن جوان که قبلاً به عنوان ...
لحظه تماشایی پیرزن مالباخته با سارقان/ تو را که مثل دخترم دوست داشتم؛می بخشمت چون هنوز هم دوستت دارم
ایران نوشت:در نخستین مرحله تحقیقات، کارآگاهان دریافتند سارقان در لباس پلیس و با اسلحه قلابی وارد خانه این زوج سالمند شده اند. مأموران پس از چهره نگاری دزدان، پنج تن از اعضای این باند- چهار مرد و یک زن جوان-را دستگیر کردند. در بازجویی از متهمان مشخص شد اعضای این باند قبل از اجرای نقشه سرقت، از زن جوان که قبلاً به عنوان مستخدم خانگی هرازگاهی به خانه زوج سالمند رفت وآمد داشته است اطلاعات ...
دستگیری سلطان کوکائین و فروشندگان اینترنتی مواد
مواد هستی؟در نگهداری وفروش! برای این کار چقدر گیرت می آمد؟یکی دو میلیون تومان. برای چه مقدار مواد؟متهم سکوت می کند. چقدر مواد از داخل خانه ات کشف کردند؟500 گرم کوکائین. سابقه داری؟سالها قبل به خاطرخرید وفروش تریاک دستگیر شدم. مصرف مواد یا فروش؟تا به حال درعمرم لب به هیچ موادی نزده ام.آخه خودم که دستی دستی نمی خواستم زندگی ام را تباه کنم! با پول هایی که در این راه ...
حرف زدن بس است!
آن را داخل ظرف اصلی غذا سرازیر می کند و می گوید بین ما هیچ تفاوتی وجود ندارد و اگر غذایی هست همه باید از آن به طور برابر استفاده کنند. او همچنین درباره روزهای منتهی به شهادت فرزندش گفت: زمانی که هنوز خبر شهادت حسین را نمی دانستیم، شبی در خواب دیدم که سوار بر یک هلیکوپتر شده و در آسمان حرکت می کنم و از آن بالا بر سر مردم گل می ریزم. صبح که از خواب بیدار شدم پسر بزرگم به من گفت مادر گریه ...
عالمی که امام راحل (ره) او را علامه علمای متأخرین نامید
شیخ مرتضی انصاری معروف به شیخ اعظم یکی از بزرگان علمای اسلام و شیعه است که نسبش به جابر بن عبدالله انصاری، صحابی معروف پیامبر اسلام (ص) می رسد. در زیر به چند نکته آموزنده از زندگی این عالم برجسته می پردازیم. مادری که بی وضو به فرزندش شیر نداد مادر شیخ مرتضی زنی متعبد و پارسا بود. او در شب ولادت شیخ در خواب دید که امام صادق (ع) قرآنی به او هدیه کرد و در تعبیر خواب او گفتند ...
نیمه پنهان ماه اقلیم بانو
! تقدیر من دیگر جور دیگری رقم خورده بود. راه گریزی از آن نبود که نبود. یک سال و شش ماه بیمارستان بودم. در آن مدت، از راه بینی، به من مایعات می دادند. چندین بار عمل شدم اما بی فایده بود. شب های کشدارِ ناتمامِ آن سال هایم، خواب دختر کوچکم معصومه را می دیدم که گریه می کرد، که لباسهایش کثیف بود و کسی کمکش نمی کرد. این شده بود کابوس هر شبم. بعد از مدتی، دکتر گفت باید از گوشت بدنم به فکم پیوند ...
دردسر هدیه گرفتن از جوان عروسک فروش برای دختر تهرانی
عضو باند موبایل قاپان و همچنین خریدار موبایل های سرقتی برای بازجویی به دادسرای ویژه سرقت منتقل شدند. ایرج گفت: چند ماه قبل من و ستار با دو دختر جوان آشنا شدیم. ارتباط دوستانه ما ادامه داشت تا اینکه قرار بود برای آنها هدیه ای بخریم، اما پولی برای خرید هدیه نداشتیم. همان زمان سیروس که بچه محل ما بود از زندان آزاد شده بود. سیروس پیشنهاد داد با او به موبایل قاپی برویم و برای دختران مورد علاقه مان موبایل ...
رندی تابنده در عین سادگی ظاهری/ کارگر جنوبی را هم بکنید حسن روحانی
و گفتگوها باید ادامه یابد؛ یعنی اراده قدرت های غربی برای گفت وگوهای دوستانه با ایران جدی است . وعده جبران جان کری هرگز به حقیقت نپیوست. هنوز که هنوز است، او قرار است جبران کند؛ حکایت پلیس آسان دلی که دوبار دست دزد را باز کرد و او فرار کرد! یک بار، دزد گفت بروم سیگار بخرم و رفت که رفت؛ و نوبت دوم، پلیس گفت تو بمان، من می روم و می خرم ! 6- هنوز که هنوز است، او قرار است جبران کند؛ حکایت ...
شعر روز مادر؛ اشعار نو، رباعی، مثنوی، غزل و ترانه ها
...> شب های تارم را نمی خواهم بدون تو جهانم را سکوتم را و فردا را اگر حتی گلستانی شود روزی نگینی یا که انگشتر ولی انگشترم رونق ندارد گر نباشد دست تا زیبا کند آن را بیا مادر بیا شمع دل تاریک و تنهایم بیا حوض دلم عریان و بی ماهی است لبانم تشنه عشق است بیا با من بیا مادر بیا بر من ببخش آن خاک پایت را که خواهم من کنم سرمه ...
نکاتی پیرامون زندگانی حضرت ام البنین (س)
روحیات و حالات دخترانشان آگاه هستند و مصلحت آنان را بیشتر میدانند. خواب حضرت ام البنین (س) وی ادامه می دهد : وقتی پدر ام البنین نزد همسر و دخترش برگشت ، دید همسرش موهای ام البنین را شانه می زند و او از خوابی که شب گذشته دیده بود برای مادر سخن می گوید : مادر خواب دیدم که در باغ سرسبز و پر درختی نشسته ام ، نهرهای روان و میوه های فراوان در آنجا وجود داشت. ماه و ستارگان می درخشیدند و من به ...
دیدار و گفت وگو با نویسنده 500 کتاب خطی
و اندامی را از یک مرد 70 ساله نداشتم اما او انصافا جوان تر به نظر می رسید و اگر از افرادی که از جلوی بستنی فروشی او در حال عبور بودند، می پرسیدیم کسی حدسش را هم نمی زد که بیش از 50 سال داشته باشد. مش حسن جلوتر از ما حرکت کرد و در ورودی خانه را باز کرد؛ از بدو ورود با صحنه خیره کننده ای روبه رو شدم. درست از مقابل در ورودی کتاب های متعددی به دیوارها آویزان شده بود و تصویر زیبایی را جلوی ...
دستور ارواح برای سرقت سریالی از منازل!
ها تصاویرش را ثبت کرده اند و ازسرقت خانه بی خبر است. در ادامه تحقیقات پلیسی پسر 20 ساله سکوتش را شکست و به سرقت از خانه شاکی و ده ها خانه دیگر اعتراف کرد، اما درباره انگیزه اش از این دزدی ها ادعایی عجیب مطرح کرد. جوان سارق به افسر تحقیق گفت: مدتی پیش با زن جوانی در یک گروه تلگرامی آشنا شدم و دوستی مان شکل گرفت و با هم برای خوشگذرانی به رستوران و پارک می رفتیم. او 10 سال از ...
مردی که پس از اعدام زنده شد!
...> +همسرت هم معتاد بود؟ نه. + چند سالت بود؟ یادم نیست. +چند بچه داری؟ دو دختر دوقلو به نام های مهسا و مهدیه و یک پسر به نام مهدی. + از اعدام چیزی به خاطر داری؟ نه. هیچی یادم نمیاد +از قبل اعدام؟ نه. + الان، 4 سال بعد از اعدام و بازگشت به زندگی، چه درخواستی داری؟ هیچ خواسته ای ندارم ...
میترا مرا به مهمانی شبانه به خانه اش برد و در آنجا ارواح را به جانم انداخت! +عکس
ترک می کردم. بعد از سرقت هم راهی خانه مان می شدم و هرچه می دزدیدم را در گوشه ای از اتاق که ارواح از من خواسته بودند قرار می دادم. در حقیقت با این کارم می خواستم از آنها قدردانی کنم. حالا تمام وسایل و پول های دزدیده شده در گوشه اتاقم است و می توانید آنها را به صاحبان شان برگردانید. پسر جوان پس از این اعتراف ها با قرار قانونی روانه بازداشتگاه شد و تحقیقات تخصصی برای کشف سایر سرقت هایش ادامه دارد. ...
بدل علی دایی هم پیدا شد/ ماجرای ترور خطرناک ترین و بی رحم ترین فرد شرور قرن بیستم!/شباهت عجیب یک شهر ...
می شود. اغلب دسر ها شیرین هستند، اما گاهی مواد غذایی دیگری همچون انواع پنیر هم به عنوان دسر مصرف می شود. اظهارات عجیب سارقی پولدار که از ارواح دستور می گرفت! پسر پولداری که متهم است با خودروی شاسی بلند گرانقیمتش دست به سرقت های سریالی از خانه های شمال تهران زده است مدعی شد که ارواح به او دستور سرقت می دادند. شهیدی که ضد انقلاب ها با سیگار روی پیکرش یادگاری نوشتند! گروهک ها تمام بدن شهید کهنه پوشی را با آتش سیگار سوزاندند و با سرنیزه، زخم های متعددی به بدنش وارد کردند. انتهای پیام/ پربازدیدهای گروه وبگردی ...
حماسه سرخ در 20 سالگی
گذاشتم تا اگر پیامکی برای من ارسال کرد خواب مانع از متوجه نشدن آن نشود. این کار را هر شبانه روز ادامه می دادم تا اینکه پیامی با عکس حسین که خبر از شهادت آن داشت به دست من رسید. شهیدی که الگوی حسین بود پدر شهید درباره خصوصیات بارز و شهادت فرزندش می گوید: هر زمان که می خواهم آرامش روحی کسب کنم، از خداوند آرامش روح حسین و محشور شدنش را با شهداء می خواهم. حسین شب های جمعه حتما به مرقد ...
اظهارات عجیب سارقی پولدار که از ارواح دستور می گرفت!
عمویم بودیم. وقتی چشمم به دست کلید خانه آنها افتاد به صورت پنهانی کلید را برداشتم تا اینکه شب ارواح به من دستور دادند از خانه عمویم سرقت کنم و من هم با کلیدی که داشتم به خانه شان رفتم و مقداری طلا و سکه سرقت کردم. اموال سرقتی را برای خرید شیشه فروختی ؟ نه. من اصلاً نیازی به پول این اموال ندارم. تمامی اموال سرقتی را داخل کمدم نگهداری می کنم. وقتی دستگیر شدم همه اموال سرقتی را تحویل پلیس دادم. منبع:روزنامه جوان انتهای پیام/ سارق شیشه ای پولدار: ارواح به من دستور سرقت می دادند! ...
انگیزه قاتل ایرانی از کشتن مرد ترکیه ای چه بوده است؟
ماجرای فرار قاتل ایرانی از ترکیه 18 آذر 95 گزارشی از طریق پلیس بین الملل-اینترپل- در اختیار پلیس آگاهی البرز قرار گرفت که در آن اعلام شده بود پسر 26 ساله ایرانی در ترکیه پس از کشتن مرد مزرعه دار 50 ساله ای به نام ابراهیم و سرقت اموال مقتول گریخته است. تا اینکه در تحقیقات نامحسوس پلیس مشخص شد وی مخفیانه به ایران گریخته و در شهر کرج مخفی شده است. پس از دریافت این گزارش، بازپرس ...
ارتباط شوم پسر 17 ساله با زن مطلقه | رابطه عاشقانه ای که بد تمام شد!
.... می خواستم با تکه های شکسته شیشه به شاهرگ گردن بزنم و خودکشی کنم، اما منصرف شدم. رگ دستم را زدم ولی وقتی خون را دیدم ترسیدم و با پلیس تماس گرفتم. در بیمارستان بستری بودم که به من گفتند به اتهام قتل بازداشت هستم. آنجا بود که فهمیدم دست به چه اشتباهی زده ام. باورم نمی شد که پریا را کشته ام .فکر می کردم به من دروغ می گویند و او بیهوش شده و چند ساعت بعد دوباره به هوش می آید. چطور توانستی ...
رئیس بانک کلاهبردار حرفه ای را به دام انداخت
من خواست برای انجام عملیات بانکی به من کمک کند. به او اعتماد کردم و کارت عابرم را به همراه رمزش در اختیار او قرار دادم. لحظاتی بعد او کارت عابر و پول های برداشت شده را تحویل من داد. وقتی به خانه برگشتم متوجه شدم مرد غریبه کارت دیگری را به جای کارت خودم به من تحویل داده است. بلافاصله به بانک مراجعه کردم که از طریق کارکنان بانک متوجه شدم تمامی پول های حسابم برداشت شده است. همان لحظه فهمیدم که مرد ...
کوچه های شهر با نام شما چراغان می شود
سرپل ذهاب برای این کار. آنها برای اینکه به رزمنده ها روحیه بدهند و آنها را پشتیبانی کنند بهترین امکانات را در آن زمان به آنجا بردند اما خودش در همان منطقه به شهادت رسید. مادر شهید مهر سکوت را می شکند و می گوید: شب قبل از اینکه خبر شهادتش را بیاورند خواب دیدم که حجله احمد را سر کوچه گذاشتند. فردای آن روز بعد از شنیدن خبر من فقط خدا را شکر کردم که پسرم به آرزویش رسید چون همیشه به من می گفت مادر دعا کن ...
پس از شهادت رضا امامی به خانواده اش چه گذشت/غسل بعد از خبر شهادت
افتخاری نیست، قطعا در آخرت دست به دامن آن ها خواهیم شد. داییهایش می گفتند، شهادت رضا را باور نمی کنیم، احساس می کنیم، همه این ها خواب بوده و از خواب بیدار شدیم. چند وقت پیش قبل از این که به سر کار برود، آمد دستم را بوسید و گفت مادرم برایم دعا کن. برادرش شوخی می کرد و می گفت هرچی رضا ازت خواسته، نه نگفتی و رضا را بیشتر دوست داری. می گفتم: نه شما برای من فرقی ...
در سوریه به دلیل اینکه فیلم و عکس های زیادی از منطقه و از نیروها می گرفت و بعد از شهادت افراد در اختیار ...
آقا مرتضی مجرد بود، برادر و مادرش تصمیم می گیرند برای زیارت به سوریه بروند. اما علی رغم اصرارهای آقا مرتضی او را نمی برند. آقا مرتضی از شدت ناراحتی با گریه می خوابد. به قدری گریه کرده بوده که بالشتش خیس شده بود. شب خانمی را خواب می بیند که می گویند: اشکال ندارد که تو را سوریه نیاوردند. تو بیا پسر من باش. اوایل زندگی و بعد از عقد این را برای من تعریف می کرد و گاهی می گفت: به نظرم آن خانم ...