سایر منابع:
سایر خبرها
روایت نیلوفر رجایی فر بازیگر داعشی پایتخت از اشک ها و رنج هایش در پایتخت+ تصاویر
داعشی را بازی کنید؟ کسی که مرا به کار معرفی کرد، گفت که یک نقش بسیار خوب و جذاب است که حتما با ایفای آن دیده می شوی و مهم تر از همه اینکه ارسطو قرار است عاشقت بشود! (با خنده) و البته من آن زمان نمی دانستم یعنی چه که ارسطو قرار است عاشقم بشود! بعد هم در طول کار متوجه شدم و حتی با آقای مصطفی تنابنده هم که صحبت کردم او هم همین را گفت ولی بعدا متوجه شدم که موضوع اصلا عاشقی ارسطو نیست. الیزابت ...
هنوز هم مرا با اسم حسن باقری صدا می زنند!
همین روزها سر کار رفتم، چون خیلی بازیگوش بودم خسته شدم و دیگر نرفتم از طرفی در عالم بچگی چیز چندان زیادی از تعهد کاری و این جور صحبت ها نمی دانستم. آن موقع هم همه خانه ها تلفن نداشتند که از این طریق بشود آدمها را پیدا کرد؛ تا اینکه دیدم روز چهارم دستیار کارگردان آمد در خانه و گوشم را گرفت این شد که از فردا دوباره سر کار رفتم.(می خندد) مستندی که واقعی نبودنش را باور نمی کردند مهدی ...
یک دنیا پول بدهند به استقلال نمی روم
این بگذارید که یک فصل است در فوتبال اروپا بازی می کنم و تمرینات اینجا کاملا متفاوت از زمانی است که در ایران بودم. از ساعت هشت صبح در باشگاه هستم تا ساعت سه عصر. تمام برنامه غذایی من و دیگر بازیکنان تحت نظر کادرفنی و بدنساز و دکتر قرار دارد. اما زمانی که در تهران بودیم ساعت 10 سر تمرین بودیم و نهایتش ساعت 1 عصر خانه بودم و این امکانات و حرفه ای بودن وجود ندارد. من زمانی که در ترکیب اصلی نباشم روز ...
اخاذی سیاه پسران دختر نما در تلگرام +عکس
به گزارش جام جم، چندی پیش پسر دانش آموزی همراه پدرش با حضور در شعبه 13 دادیاری دادسرای جنایی کرج از دختری نوجوان به اتهام سرقت اطلاعات خانوادگی او و اخاذی سریالی شکایت کرد. پسرنوجوان به قاضی میرعشقی گفت: چند ماه پیش گوشی هوشمند خریدم و عضو گروه های تلگرامی شدم تا این که در یکی از این گروه ها متوجه شدم، دختر نوجوانی که به او علاقه داشتم نیز عضو این گروه شده است. خیلی خوشحال شدم و به طور ...
قاتل: همسرم به مسافرت عید نیامد او را کشتم!
روز قبل از سال نو برای او و فرزندانم لباس خریدم و خودروام را برای مسافرت آماده کردم. یک ساعت بعد از تحویل سال چمدان های مسافرت را آماده کردم و به خانه مادر زنم رفتم و از او خواستم برای صبح روز بعد آماده مسافرت باشد، اما همسرم زیر قولش زد و گفت: با من به مسافرت نمی آید و قصد جدایی دارد. خیلی عصبانی شدم و به خانه ام رفتم و چاقویی از آشپزخانه برداشتم و به خانه مادر زنم برگشتم. دوباره از او ...
ایده کودکانه ای که در بزرگسالی جان گرفت
در سال 1382 با تعداد کمی از تابلوهای هنری در نمایشگاه بین الملی تبریز شرکت کرده و مورد استقبال فراوانی قرار گرفتم . در سال 1394 برای ملاقات پسرم در کشور سوئد، به شهر شمالی و زیبای " لوله اُ " که آفتاب نیمه شب آن معروف است سفر کرده بودم. در این شهر به مراسم تجلیل از هنرمندان دعوت شدم . قبل از رفتن به مراسم، آرم میخ کوبی شهرداری آن شهر را آماده و در ان مراسم به خانم شهردار هدیه ...
همه چیز درباره رضاخان به روایت خسرو معتضد
به گزارش خبرنگار الف، این مورخ در برنامه تاریخ تماشایی سایت اشتراک گذاری ویدئو تماشا به درجه میر پنجی رضاخان پهلوی که معادل با چیزی بین درجه سرتیپی و سرلشکری امروز است اشاره کرد و گفت: میر 5 یعنی فرمانده پنج هزار نفر. بعد از کودتا، احمدشاه از اسفند 1299 تا اردیبهشت 1300 به رضاخان لقب سردار سپه می دهد و بعد از آن به سمت وزارت جنگ می رسد. در سال 1302 که قرار می شود مردم ایران برای خود نام خانوادگی ...
شهید صدر از شنیدن خبر پیروزی انقلاب اسلامی به سجده افتاد/ ماجرای شکنجه خمینی عراق توسط صدام
گرفتند تا یک روز در درس ایشان حاضر شوند. آن ها از کلاس آقای صدر خوششان آمده بود و به من هم گفتند تا با آن ها بروم، من هم استخاره کردم و وقتی که جواب استخاره خوب شد، پس از آن با دوستانم در کلاس ایشان حاضر شدم و پس از آشنایی با ایشان دیگر نتوانستم از او جدا شوم. آیت الله محی الدین آموزگار که در اکثر مواقع شهید صدر را به نام سیدی نام می برد تا زمانی که صدام حسین او را از عراق بیرون نکرده ...
گروگانگیری با تلگرام و دیوار
را به آنها دادم. بعد از سرقت پول، مرا با دست و پای بسته در خیابانی رها کرده و گریختند. دست و پایم را بازکرده و به کمک یک راننده عبوری به خانه ام بازگشتم. روز بعد که به بانک رفتم، متوجه شدم دو میلیون تومان از حسابم سرقت شده است. من دو ساعت گروگان آنها بودم و از این سه آدم ربا شکایت دارم . با این شکایت، پرونده برای ادامه تحقیقات در دستور کار ماموران اداره پنجم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت ...
روانشناسی رفتار کودکان، بچه ها تقلیدگران حرفه ای هستند
...> سعی کنید بهترین الگوی رفتاری برای او باشید. یک روز در ماشین متوجه شدم که فراموش کردم چیزی را بیاورم و زیر لب غرغر کردم. درست یک لحظه بعد صدایی از عقب ماشین شنیدم که دقیقاً کلمات مرا بر زبان آورد... با همان لحنو صوتی که من گفته بودم. وقتی کودکان شروع به حرف زدن می کنند. در حقیقت آن صداها، کلمات و واژه هایی را که قبلاً چندین بار شنیده اند، می گویند. اگر می خواهید فرزندتان مودب باشد و همیشه ...
تناقض خاطرات امیرانتظام با ادعاهایش در خشت خام
که ... سال ها انتظار آن را می کشیدند ضربه خود را به ناوگان هوایی آمریکا وارد کردند و در نیمه شب پنجم اردیبهشت 59 باند طبس را بمباران کردند که در همان بمباران اولیه دو بالگرد و یک هواپیما نابود شد و این گونه بود که ادامه عملیات لغو شد. جالب است که روز بعد، یعنی ششم اردیبهشت، نیز هواپیماهای روسی دوباره وارد منطقه طبس شده و این بار در روشنایی روز دست به بمباران گسترده منطقه زدند و هر آن چه ...
جلیلوند: گلزن تیم دوبله را از دست دادیم
من را از خروج از خانه منصرف کرد. من تهران نیستم و برای کاری در شمال کشور به سر می برم. وقتی این خبر را در تلگرام خواندم با اینکه حاضر بودم تا خانه را ترک کنم نشستم و بعد از مدت ها 5 نخ سیگار آتش زدم و چای خوردم. * اما شما سابقه همکاری زیادی با هم نداشتید. دقیقاً! این به دلیل سفر من به خارج از ایران بود. در سال هایی که من در ایران نبودم بهرام زند نازنین درست همان کاری را می کرد ...
من نوه آدولف هیتلر هستم!
که فیلیپ به طور عمومی درباره گذشته خود حرف می زند و او صحبت از این موضوع را تنها به خاطر شواهد جدیدی که حرف های پدرش را تأیید می کند، پذیرفته است. سال 2012 یک روز در آلن ویلکز ، پسر لئونارد ویلکز ، مهندس سلطنتی، یکی از سربازانی که روز دی-دِی (D-Day) در سواحل نرماندی حضور داشته، خاطره ای را از دفترچه خاطرات پدرش منتشر کرد که به نظر می رسید این ادعای ژان ماری را که او فرزند نامشروع هیتلر ...
احسان شریعتی: زبان زرگری روشنفکران
فرهنگ امروز/ محسن آزموده: احسان شریعتی، فرزند ارشد دکتر شریعتی، می گوید بیش از ده سال است که به ایران بازگشته و هنوز وضعیتش در دانشگاه بلاتکلیف است. دکتر علی شریعتی با وجود آن تعبیر مشهور و ناخوشایندیش درباره فیلسوفان، در مقام پدر به فرزندش توصیه کرده که فلسفه بخواند و پسر نیز دکترایش را از سوربن پاریس با نگارش پایان نامه ای درباره قرائت فردید از فلسفه هایدگر گرفته است. از سال 1387 نیز ...
هفتاد و یک سالگی حزب بعث: از حمله معاون صدام به ایران تا درس هایی برای آینده سوریه
1970 تا 1990 میلادی من بارها در سوریه با اتوبوس مسافرت کردم و بدون این که ماموران حکومتی همراه من باشند با مردم دیدار می کردم. ولی در عراق پس از یک سفر یک روزه از بغداد به نجف در سال 1984، به شدت تهدید شدم که این اشتباه را تکرار نکنم و دو سال بعد که خواستم به شمال عراق سفر کنم، یک مامور همراه من بود. در دهه 1980 در عراق من مجبور بودم گزارش خبری که تهیه کرده ام را به ماموری که پشت شیشه ...
واکنش سلیمی نمین به تحریف سه واقعه تاریخی/ تناقض خاطرات امیرانتظام با ادعاهایش در خشت خام
... روسها که ... سال ها انتظار آن را می کشیدند ضربه خود را به ناوگان هوایی آمریکا وارد کردند و در نیمه شب پنجم اردیبهشت 59 باند طبس را بمباران کردند که در همان بمباران اولیه دو بالگرد و یک هواپیما نابود شد و این گونه بود که ادامه عملیات لغو شد. جالب است که روز بعد، یعنی ششم اردیبهشت، نیز هواپیماهای روسی دوباره وارد منطقه طبس شده و این بار در روشنایی روز دست به بمباران گسترده منطقه زدند و هر آن ...
جنایت آتشین به خاطر طلب از صاحبکار
روز 28 اسفند سال گذشته فوت جوانی 23 ساله به علت سوختگی شدید ناشی از یک ایجاد حریق عمدی به کلانتری 109 بهارستان اعلام و در ادامه با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "حریق عمدی منجر به جنایت" پرونده در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. آغاز رسیدگی به پرونده در شرایطی در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت که امکان انجام تحقیقات از عامل آتش سوزی وجود نداشت تا نهایتا با ...
قاتل جنایت هولناک مشهد: وقتی ندا را دیدم شیطان وارد جلدم شد
نشده بود که سوار اتوبوس یکی از بستگان مادرم شدم تا از تربت به مشهد بیایم. در بین راه با راننده صحبت می کردم که از دادگاه می آیم و چنان و چنان! او هم خندید و گفت: امشب با مادرت به خانه فلانی بیایید (او هم از بستگان مادرم بود) تا برای خواستگاری صحبت کنیم. همان شب به توافق رسیدید؟ بله! به خاطر فامیلی از یکدیگر شناخت داشتیم. همسرت قبلا ازدواج کرده بود؟ بله ...
نویسنده کتاب "صد دقیقه تا بهشت": آفت امروز جناح های سیاسی بی اخلاقی است
چهارمین سال شهادتش بود. ایشان جانباز شیمیایی بود که از آن موقعی که برای چلچراغ می نوشتم و صفحه داشتم در سال 84 مصاحبه گرفتم و چاپ شد و بعد با ایشان آشنا شدم و در سال 84 هر از گاهی بیمارستان می آمد و می رفت و مدتی از ایشان بی خبر بودم تا دوباره هم کلام شدیم، متأسفانه او چند ماه قبل از شهادت را در پارک زندگی می کرد. فکر کنید فرمانده گردان شهادت که خط شکن جنگ بود و به گفته خودش شهید همت عاشق شان ...
من یک ترنس هستم، باورم کنید
بهزیستی کم لطفی می شود اما در این مورد نیاز به بسیج ظرفیت ها وجود دارد. واقعیت این است که ما سال هاست برای حل مشکلات ترنس ها مراجعه می کنیم و تا این دوره پاسخی نگرفته ایم. اما خوشبختانه دولت یازدهم به این مسأله توجه دارد و اخیراً هم در ارتباطاتی که با وزارت بهداشت داشتیم، قول هایی در جهت حل مشکلات بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی دادند. چه کسی روح مرا می فهمد؟ افسانه یک ترنس ...
26 سال زندگی متفاوت آقای بی خیال
به گزارش صبحانه ، البته زندگی مهدی طرزعلی به این روز ختم نمی شود. وقتی با او به گفت وگو نشستم، درباره شرایط سخت کودکی اش نیز شنیدم و روزهایی که تصور آن هم غیرممکن است. با این گذشته سخت، حالا فرض کنید که چطور باید زندگی را در کنار همسر و نوزادش ادامه بدهد. او نه تنها از این روزهای طاقت فرسا می گذرد، بلکه تا همین امروز ترجیح می دهد کنار همسرش بماند. مهدی طرزعلی در واقع 26 سال بدون اینکه ازدواج کند، با عشق و علاقه کمر به خدمت به زنی می بندد که دیگر هیچ قوایی ندارد؛ نه می شنوند، نه ...
حقایقی دردناک از روزهای سخت زنان در زندان های داعش
از دستم نمی گرفت و اعتصاب غذا کرده بود. به هر طریقی متوسل شده بودم تا او را به حرف بیاورم، اما بی فایده بود ... یک روز وقتی مثل روزهای قبل برای دادن غذا وارد سلولش شدم و او هم از خوردن امتناع کرد، به او گفتم که چطور می تواند، از من بخواهد که او را بکشم، مگر نمی داند که دین ما این کار را حرام کرده است. اما مثل همیشه پاسخ وی سکوت بود ... ناامید بلند شدم تا سلولش را ترک کنم که ...
ماجرای نویسنده رمان عاشقانه که پس از طلاق از شوهر دومش در کمپ ترک اعتیاد بستری شد
من مورد استقبال قرار گرفت. حتی از سوی یک اداره درخواست همکاری به من داده شد تا درباره سرگذشت و زندگی یک شخص معروف شهرمان کتاب بنویسم اما چون در منجلاب اعتیاد گرفتار شده بودم از این کار سر باز زدم و نی دود را به قلم نویسندگی ترجیح دادم. چطور شد در دام و تله مواد افیونی گرفتار شدی؟ ازدواج اولم به نوعی تحمیلی بود. زمانی که عاشق پسر عمویم شدم و برایش رمان عاشقانه ...
پاسخ دانشگاه علوم پزشکی به سئوالات بخش " چند سئوال داغ" عصر اترک
تابستان وافزایش تعداد سوئیت ها و نیز سوئیت های سایر استانها مثل اصفهان و شیراز و تبریز هم هماهنگی انجام شده که امیدواریم تا تابستان امسال اجرایی شود . ضمنا ملاقات باریاست دانشگاه نه تنها برای بازنشستگان بلکه کلیه مراجعین محترم درراستای تحقق حقوق شهروندی، در روز های سه شنبه هر هفته میسر است . * لطفا در مورد پرداخت حق ماموریت پرستاران اعزام برون شهری که از اول سال پرداخت نشده ...
ماجرای درخواست های نامتعارف یک دختر پولدار از پسر سر براه!
آشنایی و دل باختگی احساسی مرا با چه خطری روبه رو خواهد کرد. من پسری بودم که همه فامیل و آشنایان به سرم قسم می خوردند. یک روز دختر موردعلاقه ام که تیپ و آرایش اجق وجقی برای خودش درست کرده بود گفت: تو تا حالا خود واقعی ات را کشف کرده ای؟ نمی فهمیدم چه می گوید. پیشنهاد داد کمی مشروب بخورم و بعد حالتی را که پیدا می کنم برایش تعریف کنم. نمی دانم با کدام عقل و بدون هیچ مقاومتی خواسته اش را پذیرفتم. من ...
قتل پدر و مادر توسط یک نوجوان
دارد و وقتی از مشکلاتم به او گفتم مهدی پیشنهاد قتل پدر و مادرم را مطرح کرد. پسر نوجوان ادامه داد: من از درگیری های همیشگی با پدر و مادرم خسته شده بودم. به همین خاطر پیشنهاد مهدی را پذیرفتم. ما به عطاری رفتیم و قرص برنج تهیه کردیم. من قرص را در خورشت ریختم ولی پدر و مادرم با خوردن غذا مسموم نشدند. مهدی با حرف هایش مرا تحریک کرد تا نقشه را بار دیگر عملی کنیم. یک هفته بعد قرص خواب آور تهیه کردیم و ...
شَرِ شما را با دل و جان خریداریم
...، من بچه بودم و می دیدم چطور مادر و خواهرم رسوای عالم می شدن برای یک لقمه نون، واسه همین خودمم شرخر شدم تا نذارم زن و بچه مردم بهشون ظلم بشه، شرخر که فقط زور نمیگه بعضی وقتا تو دهن زورگو هم می زنه، آبجی غمت نباشه نمی خواد به برادرت بگی برو چکو بیار خودم میفتم دنبالش و ردش و می زنم و چکتو برات یک هفته ای نقد می کنم، از همه 20 درصد ولی از شما 15 درصد می گیرم، برو چکت رو بیار! مسعود ...
سرقت های سریالی در پوشش نصاب ماهواره
برایم ماهواره نصب کند. با گروه او قرار گذاشتم ولی روز نصب ماهواره تماس گرفتند که آدرسم را پیدا نمی کنند و از من خواستند به خیابانی که در آن نزدیکی ها بود بروم. طبق خواسته آنها عمل کردم و سوار خودروی شان شدم تا آنها را به خانه ام بیاورند که ناگهان یکی از آنها با تهدید چاقو دست و پایم را بست. بعد هم مرا به کنار عابر بانکی بردند و پول هایم را کارت به کارت کردند. من بشدت ترسیده بودم که آنها مرا با ...
احسان و نیکی به پدر و مادر از منظر تفسیر المیزان
مادرش سفارش کردیم. مادرش او را با ناتوانی روی ناتوانی حمل کرد (به هنگام بارداری هر روز رنج و ناراحتی تازه ای را متحمّل می شد) و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان می یابد. (آری، به او توصیه کردیم) که برای من و نیز برای پدر و مادرت شکر به جا آور که بازگشت (همه شما) به سوی من است﴾ (لقمان/14)؛ ﴿وَ وَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَ وَضَعَتْهُ ...
رضا ساکی: لاکچری چه بلایی دارد بر سر فرهنگ و ادب و سبک زندگی ما می آورد
رادیویی گذاشته بودم، کامنت گذاشته بود اگر برنامه تو آن است برو برنامه خودت را درست کن. نوشتم من ممکن است 10 تا فیلم ساخته باشم و هشت تای آن بد باشد، اگر دوتایش خوب باشد همان ها را می توانم آموزش بدهم. بعد به من پیام داده که آقای ساکی ببخشید من اخراج شدم و چند روز است که اسنپ می روم و اعصابم خرد است. بعد فکر کرده بود من نشسته ام در خانه و مدام کلاس آموزشی می گذارم و پول درو می کنم. به او گفتم تو باور ...