عاقبت رابطه پنهانی تازه عروس و پسرعمه نامردش | با پسرعمه ام رابطه داشتم تا ...
سایر منابع:
سایر خبرها
پایان تلخ عشق دختر دانشجو به فروشنده کتاب در تهران / او اولین بار به انبار رفت!
.... اما اومی گفت به زودی ماجرای اشنایی مارا به خانواده اش که در گرجستان زندگی می کنند خواهد گفت ، ما هم بعد از ازدواج برای زندگی به گرجستان خواهیم رفت . با شیندن این حرف در پوست خود نمی گنجیدم . خیلی خوشحال بودم . اما پدرم که یک تاجرسرشناس فرش دربازار تهران بود ، چگونه می توانست این موضوع را بپذیرد ، که با یک فروشنده کتاب ازدواج کنم . موضوع را به پدر و مادرم گفتم ،آن ها ...
درخواستی که ابلیس از حضرت موسی(ع) داشت/ دنیا خیر است یا شر؟
بگویی نمی خورم. بیا دوست پسر و دوست دختر پیدا کن خیلی لذت دارد، می خواستی بگویی من به حرف تو گوش نمی دهم. من اصلاً نسبت به شما زور نداشتم. شفایی بالاتر از هر شفاء خب یک داروی درمان همه جانبه قرآن است. یک داروی دیگر هست از خود قرآن هم بالاتر است، آن دیگر چیست که ما تا حالا نشنیدیم؟ آن دارو هم آدرسش در خود قرآن است ابراهیم پدر انبیاء بعد از خودش، در منطقه بابل عراق که ...
زن مطلقه در خلوتگاه شیطان به التماس افتاد
این زن که پس از دادن پول میلیونی به مرد مورد علاقه اش وقتی دید هرروز بیشتر پای در منجلاب می گذارد نزد پلیس رفت. به گزارش رکنا، زن فریب خورده به افسر تحقیق گفت: پسر دایی ام به خواستگاری من آمد. پدرم مخالف بود. مادرم از ترس این که مبادا عروس عمه ام شوم عجله می کرد. بعد از عقدمان فهمیدم خودش به زن دایی ام پیشنهادداده به خواستگاری من بیایند. من قربانی لج و لج بازی های پدر و مادرم شدم وازدواج ...
علیه تحجر و تجدد
جهاتی این مستند را دوست ندارم. آن چیزی که باعث می شود نسبت به این فیلم احساس غربت کنم این است که ساخت این مستند باورهای مرا عوض کرد. وقتی به شما می گویند در مورد عابر پیاده فیلم بساز خیلی ساده تر از آن است که در مورد عمو، پدر یا فرزندت فیلم بسازی. بحثم احساسی نیست. بحثم در مورد یک شناخت است؛ البته اگر احساسی هم باشد به یک علاقه عمیق بر می گردد. من مجبور بودم ذهنم را از همه چیز ها خالی و بعد ...
معیت با صالحان
: هرگاه آدم از دنیا رفت، پرونده اعمالش بسته می شود مگر کسی که صدقه جاریه ای به جای گذاشته باشد مثل: وقف یا کتاب مفیدی که از او به جای مانده باشد و یا فرزند صالحی که برای او دعا کند. پیامبر اکرم (ص) در نمازش این دعا را می خواند: اللهم لاتخزنی یوم القیامه پروردگارا! مرا در قیامت خوار و رسوا مکن. سوال: در روایات می خوانیم: انفاق مال و صدقه جاریه و اولاد صالحی که برای والدین دعا ...
افشا شدن رازهای زندگی نوه آدولف هیتلر
بودم- اما به هیچ یک از دوستانم نمی گفتم. زندگی خصوصی من هیچ ربطی به آنها نداشت. سال1977 با روزالین ازدواج کردم، در آن موقع او 19ساله و من 21ساله بودم. اولش او نمی خواست این واقعیت را بپذیرد، اما بعدها به آن عادت کرد. ورونیک هم ابتدا برایش سخت بود که بپذیرد، اما ناراحت نمی شود، چون مرا دوست دارد. برخلاف نگاه خوشبینانه فیلیپ - او بیش از 40 کتاب درباره هیتلر خوانده است، دختر هیملر را ملاقات ...
قاتل جنایت هولناک مشهد: وقتی ندا را دیدم شیطان وارد جلدم شد
انتخاب تو نبود؟ ما از دوران خردسالی به نام یکدیگر بودیم. یعنی پدرم زمانی که من کوچک بودم به خانواده همسرم گفته بود که دخترتان عروس من است! تا اینکه یک روز برای او خواستگار آمد. پدرم که بیماری سرطان داشت و می ترسید عروسی مرا نبیند بلافاصله دست به کار شد و مرا به تربت حیدریه بردند که در آنجا هم ازدواج کردیم. الان هم با همان همسرت زندگی می کنی؟ نه! او از من طلاق گرفت ...
تربیت جنسی با تأکید بر نقش مدرسه
، بایستی به جا و به موقع خود انجام شود، نه زودتر از زمانی که لازم است و نه دیرتر از آن. به هیچ وجه ضروری نیست کودک دوره ابتدایی از جزئیات روابط جنسی زن و مرد آگاهی یابد. ولی ضمناً مایه تأسف خواهد بود، اگر دختری که آماده ازدواج است، آن قدر نسبت به مسائل جنسی ناآگاه باشد که بدترین خاطرات زندگی او مربوط به زمان عروسی او باشد. تربیت جنسی باید حتی از سال های قبل از دبستان آغاز شود و کودک در هر مرحله از سنین ...
26 سال زندگی متفاوت آقای بی خیال
به گزارش صبحانه ، البته زندگی مهدی طرزعلی به این روز ختم نمی شود. وقتی با او به گفت وگو نشستم، درباره شرایط سخت کودکی اش نیز شنیدم و روزهایی که تصور آن هم غیرممکن است. با این گذشته سخت، حالا فرض کنید که چطور باید زندگی را در کنار همسر و نوزادش ادامه بدهد. او نه تنها از این روزهای طاقت فرسا می گذرد، بلکه تا همین امروز ترجیح می دهد کنار همسرش بماند. مهدی طرزعلی در واقع 26 سال بدون اینکه ازدواج کند، با عشق و علاقه کمر به خدمت به زنی می بندد که دیگر هیچ قوایی ندارد؛ نه می شنوند، نه ...
ماجرای درخواست های نامتعارف یک دختر پولدار از پسر سر براه!
آشنایی و دل باختگی احساسی مرا با چه خطری روبه رو خواهد کرد. من پسری بودم که همه فامیل و آشنایان به سرم قسم می خوردند. یک روز دختر موردعلاقه ام که تیپ و آرایش اجق وجقی برای خودش درست کرده بود گفت: تو تا حالا خود واقعی ات را کشف کرده ای؟ نمی فهمیدم چه می گوید. پیشنهاد داد کمی مشروب بخورم و بعد حالتی را که پیدا می کنم برایش تعریف کنم. نمی دانم با کدام عقل و بدون هیچ مقاومتی خواسته اش را پذیرفتم. من ...
وقتی به خواستگار مادرم بله گفتم!
و ما به خانه ناپدری ام رفتیم. ناپدری ام همسرش را در حادثه ای ازدست داده بود و یک فرزند هم داشت. متاسفانه تحت تاثیر حرف های عمو و عمه هایم با ناپدری ام رابطه خوبی نداشتم. خیلی اذیتش می کردم ؛ حتی مدتی به خانه پدربزرگم رفتم. درگیر رفیق بازی شده بودم. ناپدری مرا به خانه برگرداند. او با محبت هایش برایم پدری کرد ، با حمایت هایش زن گرفتم و برایم کاروکاسبی راه انداخت. به من یاد داد ...
ماجرای شوم درگیری دختر باردار و کارمند یک هتل / داود دستگیر شد!
...: اگر زرنگ بودم قبل از آن که به شهر برود و با دختر دیگری ازدواج کند او را وابسته خودم می کردم. کلثوم نفس عمیقی کشید و افزود: دختر عمویم از کودکی به نام پسر دایی اش بود و این رسم قدیمی در منطقه وجود داشت که بزرگ های فامیل دختر ها و پسرهای تازه متولد شده را به نام هم صدا می زدند تا در آینده این بچه ها وقتی بزرگ شدند با هم ازدواج کنند و پیوندهای فامیلی بر قرار بماند. دختر ...
اگر فکر می کنید نامزدتان در حال خیانت به شماست این سوالات را از او بپرسید!!
توانند از پس این مشکلات بر بیایند، کم کم چیزهای منفی در این رابطه اتفاق می افتد. یکی از این چیزهای منفی که در بسیاری از روابط اتفاق می افتد، خیانت است. بسیاری از ازدواج ها به خاطر خیانت به طلاق منجر می شود. باید به این نکته اشاره کرد که خیانت به معنای داشتن رابطه جنسی با فرد دیگر نیست، بلکه هر گونه تماس تلفنی، اس ام اس یا داشتن رابطه از طریق رسانه های اجتماعی یا هر گونه رابطه از طریق ...
شهید صدر افق دید حوزه را عوض کرد
؟ در نظام فعلی دربارۀ مسئلۀ زن چه کارهایی انجام شده است؟ جامعۀ امروز به کارمند زن و استاد و دانشجوی زن نیاز دارد و باید زنان در چارچوبی خاص برخی از کارهای اجتماعی را برعهده بگیرند. بنابراین، ضرورت چنین اقدامی به روشنی احساس می شود و باید در این زمینه نظریه پردازی شود. برخی کارهایی در این زمینه انجام داده اند. در قانون جمهوری اسلامی آمده است که آنچه مرد بعد از ازدواج به دست می آورد، باید نیمی از آن را ...
عواقب طلاق برای کودکان
و کنار آمدن با آنها را. روند سیر طلاق، بدین صورت است که ابتدا تنش و درگیری میان زن و شوهر آغاز می شود و این روند در تکامل خود به بی علاقگی های عاطفی، دوست نداشتن و سپس دشمنی علنی و واقعی با همسر منجر می شود. مرحله بعدی، پیدایش فکر طلاق در یک یا هر دو زوج است و روی آوردن یکی از طرفین به فرد یا افراد دیگر به عنوان محرم راز؛ در اینجاست که خانواده، شادابی خود را از دست می دهد و ...
سرباز نواب بودم
از دیگران عقب بیفتند؛ به همین دلیل از همان ابتدا آنها را به مدرسه می فرستادم اما در عین حال بر ضرورت حفظ شئونات اسلامی از سوی آنها هم اصرار داشتم. بعد از شهید نواب، من با یکی از بستگان پدری خویش ازدواج کردم و فرزندانم به ایشان دایی جان می گفتند. ایشان هم به خاطر اینکه این سه دختر فرزندان نواب صفوی بودند خیلی به آنها احترام می گذاشتند. پسرعمه، خیلی هم خوش خط بودند و به همین دلیل نسبت به امور هنری ...
دزدی به سبک دزدان مادربزرگ اینبار با اورژانس
نام آرش عقد کردم. آرش به ظاهر پسر خوبی بود اما زمانی که عقد او شدم رفتارش تغییر کرد. او از این رو به آن رو شد، او دیگر آدمی نبود که روز اول خودش را معرفی کرده بود. آرش بیکار بود و مدام از من پول می گرفت. خیلی واضح به من گفت که به خاطر پول با من ازدواج کرده و هیچ علاقه ای در کار نیست. اختلاف و درگیری بین ما هر روز بیشتر می شد تا این که بعد از 5 ماه تصمیم به جدایی گرفتم.او ادامه داد:آرش با طلاق مان ...
کتاب های تالیفی را ممیزی می کنند با ترجمه ها کاری ندارند
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، تصمیم داشتم صبح روز عید به دنیا بیایم و از موهبت های نوروزی، مثل عیدی و شیرینی و آجیل و ماچ و بوسه بهره مند شوم که نشد و با اندکی تاخیر، روز بیستم فروردین ماه 1341 قدم به دنیای کودکان گذاشتم. مادر خدابیامرزم می گفت: تو خیلی سرخ و سفید و تپل مپل بودی و همه اش به خاطر آن بود که موقع بارداری روزی چند نوبت، یک سبد سبزی خام می خوردم. حرف های مادرم را پدرم ...
نیلوفر بی گناه را به زور به 3 شوهر دادند! در حالی که ....
نیلوفر با کفن سفید باید به خانه باز گردی ولی ... سه سال از بهترین روزهای عمرم را به پای پسری سوزاندم که هیچ علاقه ای به من نداشت. ما در دوران عقد جدا شدیم. دوباره می خواستم درس بخوانم؛ اما به اصرار مادرم ، زن برادر همسایه مان شدم. این ازدواج هم ختم به خیر نشد و شوهرم فساد اخلاقی داشت. طلاق گرفتم. حالا قرار است برای حل یک اختلاف کهنه فامیلی تن به ازدوج اجباری دیگری بدهم . از خانه فراری شدم. ماموران کلانتری14 کمکم کردند و به کلانتری آمده ام. http://www.aftabir. ...
انتقام از دختر میلیاردر برای طلاق
سلامت نیوز : مرد جوان پس از اینکه با درخواست طلاق از سوی نامزد میلیاردرش مواجه شد، سناریوی ربودن و بستری کردن وی را در یک بیمارستان روانی طراحی و اجرا کرد. به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جوان، چندی قبل زن میانسالی سراسیمه به اداره پلیس رفت و از ربودن دختر جوانش از سوی چند مرد ناشناس شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: ما وضع مالی خوبی داریم و خانه مان در یکی از خیابان های شمال ...
سرنوشت سیاه یک بچه پولدار تهرانی!
مصرف کرده بودم و با کامیونت رانندگی می کردم، دژبان در ورودی پادگان را زیر گرفتم که به نقص عضو او منجر شد. بعد از پایان خدمت، ازدواج کردم و صاحب یک دختر شدم، اما از مصرف مواد دست بر نداشتم. این در حالی بود که پدر و مادرم نیز بر سر تربیت من با یکدیگر مشکل داشتند و به همین بهانه مدام با هم درگیر بودند تا این که 2سال قبل از یکدیگر جدا شدند. دخترم یک ساله بود که من باز هم به اتهام حمل مواد به مدت 4سال ...
جواب رژیم صهیونیستی جز زبان زور نیست/ حمایت از کالای ایرانی دشمن را نا امید می کند/ حل مشکلات داخلی در ...
ترور کنند. الهی نیادر ادامه به سالروز قطع رابطه ایران و امریکا اشاره کرد و گفت: امام خمینی(ره) در واکنش به قطع رابطه سیاسی ایران و امریکا فرمودند: اگر کارتر رئیس جمهور امریکا یک کار در زندگی اش درست انجام داده باشد همین قطع رابطه با ایران است. خطیب جمعه این هفته لنده گفت: بعد از این اظهارنظر امام خمینی(ره) همه ملت از این فرموده امام امت حمایت کردند و تا به امروز نیز ملت ایران ...
رابطه نامشروع مرد متاهل با دوست صمیمی همسرش | شوهرم دوستم را باردار کرد! او را به زندان انداختم....
فهمیدم همسرم قاچاقچی موادمخدر است و همه سرمایه مرا نیز صرف خرید مواد مخدر کرده است. این در حالی بود که من دخترم را باردار بودم و در صورت اعتراض زیر مشت و لگد قرار می گرفتم. چند ماه بعد وقتی دخترم به دنیا آمد که همسرم دستگیر و به 10 سال حبس محکوم شده بود. تا این که روزی از زندان مرخصی گرفت و دیگر بازنگشت. در این مدت مرا مجبور می کرد تا به جای او پاسخگوی مشتریانش باشم دیگر از این موضوع خسته شده ...