سایر منابع:
سایر خبرها
گفتگوی اختصاصی با بازیکن تیم ملی بسکتبال نوجوانان
نیست من همیشه مطمئن بودم به این جایگاه میرسم فقط کافی است تمام فاکتورها،سخت کوشی و استیل بدنی مناسبی داشته باشم و آرزوی بزرگ من و تمام تلاشم است که بتوانم ستاره بشوم.رسیدن بهMBA بازی در تیم ملی سخت تر است یا تیم پتروشیمی؟ تیم ملی خیلی سخت تر است و هر چه داریم باید بزاریم ولی خدا را شکر از کارم راضی اند. در حال حاضر از جایی پیشنهاد برای بازی دارید؟ خیر در ...
افتخاری: شفر در قراردادش شرط کرده اگر من بروم او هم می رود/ فکر می کنم ما تا انقلاب مهدی بدهکار هستیم!
تعیین تکلیف کند. در صورت پرداخت مبلغ قرارداد تبلیغات محیطی به استقلال، شکایتی در AFC و فیفا نمی ماند و می توانیم همه جرایم را تسویه حساب کنیم. مدیرعامل باشگاه استقلال درخصوص تمدید قرارداد بازیکنانی چون جپاروف و امید ابراهیمی خاطرنشان کرد: با جپاروف صحبت کردیم، دیگر همه چیز تمام است و مشکلی از این بابت نداریم. ابراهیمی هم گفت دوست دارم در باشگاه خودم بمانم. ما هم باید کمک کنیم و بدهی های ...
آخرین وضعیت حضور جناب خان در خندوانه
...: من چند باری با بهروز شعیبی برخورد داشتم و کارهای او را دنبال کرده بودم. وقتی از من دعوت کرد که همکاری کنم دوست داشتم در این تجربه باشم و همکاری خوبی هم با شعیبی صورت گرفت. وی با اشاره به اینکه این سریال چند مسئله چالشی را درباره زنان در قالب کمدی بیان می کند، افزود: اثر کمدی یک نسبتی با اغراق دارد و لبه کاراکترها تیزتر از رویدادهای معمولی است. ...
آنفیلد و منچستریونایتد؛ یک داستان فراموش شده
عنوان یک زمین بی طرف عجیب بود. با این حال خوشحال بودم چرا که پول زیادی گرفتم و به عنوان یک جوان برایم خیلی خوب بود چرا که تازه ازدواج کرده بودم و برای خرید خانه به آن نیاز داشتم. سفتون ادامه می دهد: هیچ زحمتی از آن شب به یاد ندارم. دشمنی ما با یونایتد آن زمان انقدر بد نبود. اگر این اتفاق این روزها رخ بدهد من می توانم آرسنال را تشویق کنم! اما اکنون در صورتی که اتفاق مشابه بیفتد پشت درهای بسته بازی ...
مسئول گروه جهادی حنیفا: اینکه می گفتند خانم ها از پس این کار بر نمی آیند، انگیزه ام را بیشتر کرد
.... بودجه های مورد نیاز برای فعالیت های شما چطور تامین می شود؟ تمام بودجه ها، مردمی است. فراخوان می زنیم و هر کس هر مبلغی را دوست دارد کمک می کند. بیایید تا آینده این کودکان را نجات دهیم موضوعی هست که دلتان بخواهد بگویید، اما من نپرسیده باشم؟ اول اینکه خیلی دوست دارم به دختر ها بگویم که پای کار بیایند ونترسند، یک سری خانم ها دوست داشتند بیایند ...
تجربه بازی در کوبار برای من به اندازه 10 فیلم سینمایی بود
.... البته در کنار این کار به دلیل علاقه ای که به بازیگری داشتم، حدود 8 ماه دوره آموزش بازیگری گذراندم. بعد از آن یک فیلم کوتاه کار کردم که اصلا اکران نشد. البته پس از آن پیشنهاد کار کوتاه می شد، اما قبول نمی کردم. چون دنبال کاری بودم که با آن دیده شوم و به گونه ای هم نباشد که به آینده ام لطمه وارد شود. چه جالب که شما از همان ابتدا خیلی سنجیده عمل می کردید و برای دیده شدن به هر قیمتی تلاش ...
قتل مادر شوهر توسط عروس
...: من مرتکب قتل نشدم . من آنقدر مریم را دوست داشتم که اگر او ازمن می خواست شوهرش را هم بکشم این کار را انجام می دادم. سیروس گفت: مادرشوهرش از رابطه من با او خبردار شد. بنابراین او را از قزوین به تهران آوردیم اما قبل از اینکه من به محل حادثه برسم دیدم مریم مادرشوهرش را خفه کرده است، می خواستم با سنگ ضربه ای به سر مادرشوهرش بزنم که متوجه شدم او مرده است بعد جسدش را داخل چاه انداختیم. من اتهام قتل را قبول ندارم. پس از پایان اظهارات متناقض دو متهم قضات برای صدور حکم وارد شور شدند و بزودی حکمشان را صادر خواهند کرد. 586 ...
بازی کثیف مهسا با عکس های خلوتی شبنم و محمد !
حماقت کرده ام و اینکه طعم دوران جوانی را نچشیده به آدمی مبدل شوم که همه تلاشش حل مشکلات خانه و زندگی است در صورتی که دوران جوانی ام می توانست سرشار از شور و هیجان باشد. چون هر 4 نفرمان با هم دوست بودیم من خیلی راحت بودم مست از شور عشق به خانه برگشتیم بدون اینکه حتی کوچکترین توجهی به عواقب این روابط غلط داشته باشم، تا اینکه متوجه شدم عکس من و محمد در فضای مجازی پخش شده است. ...
دردسر ازدواج با عروس 50 ساله
مرد 45 ساله در حالی که عنوان می کرد ماجرای آشنایی و ازدواج من با یک زن 50 ساله آن قدر احمقانه است که حتی از بازگو کردن آن شرم دارم به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: با آن که 45 سال از خدا عمر گرفته ام اما هیچ وقت به داشتن یک زندگی و زن و فرزند فکر نمی کردم. شبانه روز کار می کردم و همه درآمدم را به حساب بانکی ام می ریختم. چرا که پدر و مادرم نیز از وضعیت مالی خوبی برخوردار بودند و نیاز مالی به من ...
آخر هفته شاهزاده روم با برادرم خسرو می آید
از بزرگترین امپراطوری های وقت است. مراسم ازدواج این دختر پاکدامن نزدیک است، اما معیار ازدواج او اندکی نسبت به دیگران متفاوت است. انسانیت در نظر پرنسس بسیار با ارزش است و دلش می خواهد همیشه به همه ی انسان ها کمک کند. شبی ملیکا خواب عجیبی می بیند و در پی آن خواب تمام سختی ها و خطراتی که بر سر راهش قرار می گیرند را می پذیرد تا به آرزوی دیرینه اش برسد. **** انیمیشن سینمایی ...
بانویی چادری که سلطان جاده هاست +عکس
خودم اما همه این27 سال را شوفر بودم و برای صاحب ماشین و باربری های خاص کار کردم. حبیبه خانم از تک پسرش که حرف می زند چشم هایش برق می زند: یک پسر دارم که الان در اسپانیاست و درس می خواند. فعلا که هی برایش شهریه و پول می فرستم که عصای دستم بشود. درسش که تمام شود یا کارشناس درجه یکی در سطح بین الملل می شود و برمی گردد ایران و بعدش، همین جا با هم دفتر حمل و نقل می زنیم یا اینکه سال دیگرکلا ...
پهن کردن تور به امید ماهی خوب اما گواف صید شد/ با چشم بلعیدن کشتی بزرگ در آبهای خلیج فارس دیده ام
باری که رفتم دریا، 13 سالم بود. اون وقت بابام لنج داشت. 10 روز روی دریا موندیم. ماهی می گرفتیم و همون جا کباب می کردیم می خوردیم. اولاش خوبه. هیجان داره. گول اون هیجان رو می خوری. گول آرامش و سکوتش رو. اینجا پسر به دنیا میای، چاره نیست جز که راهی دریا بشی. اینجا درس بخونی که چی بشی؟ دریا برای همه اینجا نون داره؟ مثلا 20 سال رو دریا بمونی مایه اش چربه؟ خیلی رفتی بالا. کسی به ...
پاداش های میلیاردی مدیران نفت در شب عید/زورگویی در این مملکت ممنوع است/ 4نفر در کوه دنا بخاطر بنده کشته ...
ترور می کردم تاجگردون درادامه بیان کرد:یک عزیزی هوس کرده است که چندتا مقاله علیه بنده منتشر کند که روز اول مطلبی را برای شخص خودم نیز فرستاد، بنده اگر جای او بودم که تاجگردون را ترور می کردم چرا که پاداش 900میلیون تومانی اش حالا 270میلیون تومان شده است. زورگویی در این مملکت ممنوع است وی افزود:حالا بعد از 5سال یادش آمده است که هی بنویسد که چه اتفاقی افتاده است ...
در جنگ بیشتر از زنده ها، زندگی کشته می شود
عراق چون در تیر یا مرداد بود، معلم ها به دلیل تعطیلات تابستانی در روستا نبودند. بعد از سال ها به دیدن آقای زحمت کش، معلم مهربان و دوست داشتنی شمالی مان رفتم. پس از چاپ کتاب، از آن سه معلم فداکار نیز قدردانی شد. این اثر در 15 بخش برش هایی از جنگ را در کنار هم چیده و به نوعی ادای دین به خانواده، دوستان، اهالی روستا و تمام آدم هایی است که در زمان جنگ در کنار ما بودند. تالیف تا چاپ کتاب چقدر ...
همه مجذوبش می شدند
بودم که در تعالی معنویاتم کمکم باشه و الحمدالله خدا نصیبم کرد. ایشان با اینکه در اوایل ازدواج، درآمد نسبتا کمی داشت، ولی بارها به من می گفت: خانم راضی باشی که من از خرج زندگیمان ماهانه مقداری را خرج آخرتمان می کنم. من هم از این عملش راضی بودم، اما هیچ وقت نپرسیدم این پول را کجا خرج می کند. تا اینکه بعد از شهادتش، از مسوول فرهنگی پایگاه شنیدم مصطفی ماهانه مبلغی را خرج مسائل ...
کتاب بخریم که عشق مجازی، هواست!
دو سال پیش در تلگرام کانالی ساختم که تعداد زیادی عضو داشت. یک روز صبح در میانه خواب و بیداری دستم رفت روی گزینه delete و کانال حذف شد! به همین راحتی همه عکس هایی که دانه دانه برای پیدا کردنشان وقت گذاشته بودم، نوشته هایی که کلمه به کلمه کنار هم چیده بودم، زمانی که برای نوشتن هر مطلب گذاشته بودم دود شد و به هوا رفت! به قول گزارشگرهای عرب: خلاااااص! به گزارش اعتدال، عصر ایران نوشت: فضای ...
مرتضی شاه کرم: اعتقادی به تئاتر سلبریتی ندارم/ تئاتر باید دغدغه مردمِ کشور خودمان باشد
می گیرد . پس از نگارش متن به دنبال فضای مناسبِ اجرا بودم، با توجه به مشکلات عدیده ای که در تهران بر سر راه کارگردانان جوان است، با مافیای سالن ها، مافیای تبلیغات و ... به مشکل برخوردم، تا اینکه با اعلام فراخوان تئاتر شهر و بنا بر اعتقادی که به عملکرد و حمایت تمام قد آقای شهرام کرمی در طول سالهای دبیری جشنواره از ایشان داشتم، گروهم را جمع کردم و در جشنواره تئاتر شهر شرکت کردم. ...
روایت های یک طنزنویس از نامه های عاشقانه اش
. زیرا در آن زمان 8 سال سن داشتم. البته 13 خرداد روز واقعی این انقلاب بود. اثنی عشری خاطرنشان کرد: در آن زمان چون قرآن می خواندم و به دنبال آن به مجالس مختلف ادبی می رفتم به کتاب علاقمند شدم. البته از سن 10 سالگی نوشتن را آغاز کرده بودم اما هیچ وقت روی اینکه نوشته های خود را به کسی نشان بدهم نداشتم. خیلی گذشت تا اینکه در کلاس های دکتر امینی و استاد زروئی نصرآباد حضور پیدا کردم که سرانجام ...
تازه های روایت فتح به نمایشگاه کتاب رسید+عکس
مال تو. گفتم نه، اون چیزی که خیلی برات با ارزشه رو بگو. گفت من یه چفیه دارم که برام خیلی با ارزشه. گفتم چی؟! یه چفیه؟! قرآن و پول و این همه چیز با ارزش داری، اون وقت یه چفیه؟ گفت این چفیه از همه چیز برام مهم تره. از دست آقا گرفتمش. با یک عشقی گفت از دست آقا گرفتمش که تازه فهمیدم عشق به ولایت یعنی چه. برایم خیلی جالب بود. با ارزش ترین چیزی که در آن شرایط سخت داشت، یک چفیه بود. آن هم تنها به خاطر عشق ...
چالش تاریخی تراکتور: خصوصی سازی یا انتقال به بخش خصوصی؟
هوادار مثل همیشه و همانند سنوات گذشته از آقای جعفری گرفته تا عباسی و آجورلو کار به برکناری مدیرعامل وقت این تیم کشاند تا حاشیه ها برای تیم پرهوادار ترک ها دو چندان شود. محرومیت از دو پنجره نقل و انتقالات، انباشت بدهی های سرسام آور و بازپرداخت بدهی های سر به فلک کشیده برجای مانده از مدیریت ضعیف مدیران اکثرا بومی در چند فصل گذشته، عدم تزریق پول و البته شعارهای "حیا کن، رها کن" هایی که ...
هوشنگ آزادی ور، هنرمندی که تنها بود و در تنهایی مرد / حس پشیمانی سینماگران
، مستند و تئاتر غالب بر وجه شاعرانگی او نشان داده می شود. او افزود: ما در شعر امروز ایران پنج هوشنگ داشتیم که هر کدام مانند هوش سنگ جرقه زدند و درخشیدند. من از لحاظ سنی حدود دو یا سه سال با او تفاوت داشتم اما با این حال از او درس های زیادی گرفتم و این تجربیات را به دوستانم هم منتقل کردم. هوشنگ اگر در غربت قرار گرفته بود از جمله خصیصه ها و ویژگی او بود. هنرمند هیچگاه نمی میرد بلکه بعد ...
زندگی شوم این 3 زن/مهناز، سحر و سمیرا تا آخر خط رفته اند
شوهر داد! عقد کردیم... از اونجا به بعد آینده خودمو تباه می دیدم و بعد از مدتی از خرم آباد به تهران اومدم.... دوست نداشتم دیگه اونجا برگردم... مجبور به تن فروشی می شدم، با چند نفر دوست شدم؛ گه گاهی هم کار می کردم؛ پرستار بچه و سالمند بودم. از کِی معتاد شدی؟ 19 سالگی در تهران معتاد شدم... شیشه مصرف می کردم... از 20 سالگی به بعد 7 سال رو تو کمپ و زندان بودم، به اتهامای مختلف ...
روایت زندگی دختر محجبه ای که فرانسه درس خواند
: سال اول تحصیل در فرانسه مجرد بودم وقتی به ایران بازگشتم همسرم به همراه خانواده به خواستگاری ام آمد. البته قبل از اینکه عازم فرانسه شوم نیز ایشان را می شناختم چرا که او نیز در همان تشکلی بود که من در آن فعالیت داشتم. در واقع او سردبیر نشریه ای بود که من ستون طنز آن را می نوشتم. ما کلا در 15 روز خواستگاری، نامزدی و عقد را تمام کردیم. وی در خصوص بهترین خاطره خود در فرانسه نیز خاطر نشان ...
ترفند هایی برای زندگی شادتر و سالم تر
هایی که به ذهنتان می رسد را بنویسید. وقتی اطرافیان از شما می پرسند چطوری؟ فقط منفی ها را به زبان نیاورید. مثلا بگویید روز خوبی نداشتم اما امیدوارم همه چیز بهتر شود. به جای احساس شکست از هر اتفاقی چیز جدیدی یاد بگیرید شاید کمی سخت باشد اما احساس بهتری پیدا می کنید. سحرخیز باشید درست است که خیلی ها زود خوابیدن و زود بیدار شدن را دوست ندارند اما در حقیقت 75 درصد کارها تا قبل از ...
مدافعان حرم؛ پیروان راستین مکتب حسینی
...> روزنامه خراسان در گزارشی با عنوان گفتند شهید درجه 3 است پژوهش نمی خواهد نوشت: 17 سال قبل، در مرکز جمع آوری آثار شهدا، لابه لای پرونده ها و عکس های شهیدان نگاهم به نگاه معصومانه شهید سیدحمیدرضا نجفی گره خورد. انگار دلم تکانی خورد؛ نمی دانم چرا. عکس را برداشتم و مدت ها همراهم بود. عاشق اش شده بودم. همه حرف ها و درد دل هایم در هیئت و جلسه دعا و حرم، شده بود با سید حمید. لحظه ای از جلوی چشم ام نمی ...
فرار داماد از دست نوعروس 60 روزه ؛ پرونده عجیب در تهران + جزییات
کنم اما نمی دانستم او به یکباره تغییر می کند و زندگی ام زیر و رو می شود. ما طی 2 سال دوستی خیلی خوشبخت بودیم، حتی همه دوستانمان حسرت رابطه ما را داشتند و می گفتند اگر ازدواج کنیم زندگی خوبی خواهیم داشت. اما همه روزهای خوبم فقط در همان دوران آشنایی بود و 2 ماه بعد از عروسی همه چیز تغییر کرد. الهه با تأسف ادامه داد: البته خودم هم اشتباه کردم جناب قاضی چرا که هیچ وقت به محل کارش نرفتم و فقط ...
کار من و استقلال تمام شد
تیتر20 - عبدا... ویسی، سرمربی استقلال خوزستان بعد از پشت سر گذاشتن یک فصل سخت، سرانجام توانست تیمش را در لیگ برتر نگه دارد. او هنوز برای فصل بعد وضعیت مبهمی دارد و مشخص نیست که در استقلال خوزستان خواهد ماند یا خیر. *قرار است در استقلال خوزستان بمانی یا جدا شوی؟ قرارداد من تمام شده و تعهدی که داشتم را انجام دادم. قول داده بودم بمانم و حالا هم استراحت می کنم تا ببینم پیشنهادی ...
پرواز به خانه لیدی برد؛ الفبای بزرگسالی
این که طنز ماجرا از دست بره تا نهایت کارش رو پیش ببره. لیدی برد، با این که نمره هایش بالا نیستند و پدر و مادرش نمی توانند از پس شهریه اش بربیایند، بیشتر از هر چیزی می خواهد از ساکرامنتو خارج شود و به کالجی در ساحل شرقی آمریکا برود؛ پناهگاهی تخیلی پر از کمالات فرهنگی. گرویگ می گوید: چندتا صحنه و این رو که شخصیت کی هست نوشته بودم، بعد همه چیز رو گذاشتیم کنار و بالای صفحه نوشتم چرا لیدی برد ...
در دنیای ذهنی و زندگی شخصی دنیل دی لوئیس چه می گذرد؟
چیده شود، قلم و کاغذهایی که استفاده می کرد، چیزهایی که روی میز کنار تختش می گذاشت. حتی به سگش. دی لوئیس می گوید: من به نژاد لرچر فکر کرده بودم، به همه جزئیات فکر می کردم. به احتمال زیاد دیگر داشتم شورش را در می آوردم. با این وجود، بی نقصی ظاهری هرگز هدف پایانی نبوده. در رشته خیال (یا در حقیقت در همه فیلم های دنیل دی لوئیس)، این کندوکاوها درواقع پشت صحنه با وسواس چیده شده ای برای پیشنهادی بزرگترند ...
از سرد و گرم روزگار ؛ روایت یک زندگی بازیگوشانه و پرحادثه
اصولا تمدنی هم شکل نمی گرفته است. قنات راز زندگی در کویر است. آبی محدود که با رحمت و رنج بسیار به دست می آید ولی همیشه هم جاری است. درست مثل زندگی. از این رو نه جنگی در میان است و نه نشانی از مرگ دیده می شود. از قضا مرگ از این زندگی بسیار فاصله دارد. وحشت مادرم از این که از سال در نشویم یا به عبارتی از این که تا آخر سال دوام نیاوریم، در کتاب تلویحا مورد نقد قرار گرفته و من با آن همدلی نشان نداده ام ...