سایر منابع:
سایر خبرها
تصاویر : کودتا علیه دولت مصدق
در مقابل مجلس شورای ملی. اسفند 1331 تجمع هوادارن ملی شدن صنعت نفت در تهران. تاریخ نامعلوم آتش زدن کیوسک روزنامه فروشی در خیابان های تهران به دست هوادارن شاه. 28 مرداد 1332 حمله چماق داران به حامیان نخست وزیر در روز کودتا. 28 مرداد 1332 هواداران شاه سوار بر تانک ارتش در خیابان های تهران. 28 مرداد 1332 استقرار صفی از تانک های ارتش پیش از ورود شاه ...
آزاده سرافراز فرماندار رومشکان : هرروز احساس کنم توانایش را ندارم استعفا می دهم
سرویس منتظران: به مناسبت سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی و گرامیداشت راد مردانی که تمام هستی خویش را برای حفظ کیان انقلاب اسلامی و دفاع از اسلام در طبق اخلاص گذاشتند و با تحمل سخت ترین شرایط و شدیدترین تنگناها و مضایق از باورهای دینی و انقلابی خویش در وفاداری به انقلاب و آرمان [...] سرویس منتظران: به مناسبت سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی و گرامیداشت راد مردانی که تمام هستی خویش را برای حفظ کیان انقلاب اسلامی و دفاع از اسلام در طبق اخلاص گذاشتند و با تحمل سخت ترین شرایط و شدیدترین تنگناها و مضایق از باورهای دینی و انقلابی خویش در وفاداری به انقلاب و آرمان های امام راحل (ره) دست بر نداشته اند و کماکان به این نظام مقدس خدمت می کنند، مصاحبه ای با فرماندار رومشکان جناب دکتر محمد محمدی نژاد اسیر دوران دفاع مقدس را فراهم کرده است. از ابتدای ورود به جبهه و احساستان بگویید؟ سال 1361 که 14 سال داشتم و به علت سن پایین سپاه اجازه ثبت نام و اعزام به جبهه را به من نمیدادند در نتیجه تصمیم گرفتم با گردانی که اسفند ماه به مرخصی اومده بودند با همان گردان به جبهه بروم. میدان شهدا کوهدشت جای که مینی بوس های گردان آماده حرکت به سوی جبهه بود خودم را تو یکی از مینی بوس ها جا دادم فرمانده گردان من را پیدا کرد و گفت باید برگردی من بهش گفتم : مگه جنازه من برگردد و من بر نمیگردم . در هر صورت سماجت و اصرار قبول کردند و من عازم جبهه شدم با اموزشهای که دیدیم در عملیات والفجر مقدماتی شرکت کردم و پایان دوره من برگشتم سال بعد دوباره عازم جبهه شدم در عملیات جفیر شرکت کردم باز از جبهه برگشتم . کی و چگونه اسیر شدید؟ سال سوم 25/04/64 به جبهه جنوب اعزام شدیم مصادف شد با دومین دوره انتخابات ریاست جمهوری مقام معظم رهبری دقیقا روز جمعه در حالی که عملیات انجام داده بودیم در غرب کشور عملیات لو رفت چندان موفقیت آمیز نبود شناسایی های منطقه ای خوب صورت نگرفته بود به راحتی تو کمین دشمن گیر افتادیم ما را اسیر کردند بعد تو نیروی های عراقی یک نفر بود که دستور داد که ما بخط بشویم اون عراقی گفت که به انتقام خون پسرخاله ام شما را باید بکشم هنگامی که آماده شلیک بود یک جیب ارتشی عراق سر رسید و یک جوان خوشتیب از آن پیدا شد و مانع این شد که ما را به رگبار بگیرد بهش گفت که تو مسلمانی و اینها اسیر تو هستند و حق نداری به اینها تعرضی کنی . رفتارشان با شما چگونه بود؟ مردانگی که اون اوایل از عراقی ها دیدم با اینکه اکثر بچه ها کم سن و سال بودند ولی عراقی ها به بچه های زخمی و آسیب دیده کمک میکردند و پانسمان می کردند و نامردی که از این عراقی ها دیدم اون روزی که اسیر شدیم ما که تمام مجروح و زخمی شده بودیم سوار یک کامیون ارتشی کردند راننده کامیون ما را 34 ساعت تو بیابان با لب تشنه تو یه مسیر تکراری 24 کیلومتری می برد و می آورد تا اینکه ماشینش از جون افتاد. بدترین و بهترین خاطره از دوران اسارت را بیان نمایید؟ بدترین خاطره دوران اسارات خبر رحلت امام بود که به ما دادند بعد از این خبر کاملا ناامید شده بودیم اینکه بعد از امام چه بلایی سرما می آید و برخورد عراقی ها با اسرا چطور خواهد شد. افسر ضد شورش آن زمان امد گفت که امام فقط برای شما نبوده بلکه مرجعی برای تمام جهان اسلام بوده آزاد هستید که عزاداری کنید. شیرین ترین خاطره دوره اسارت اعلام و پذیرفتن قراداد و قطعنامه میان عراق و ایران بود و صدام به عنوان حسن نیت 17 اوت اولین گروه اسرا آزاد کند که ما از شدت خوشحالی سجده شکر بجا آوردیم و گریه کردیم از لحظات بازگشت به کشور برایمان بگویید؟ لحضات بازگشت شیرین بود حتی عراقی ها در اخرین لحضات از شکنجه ما دست بردار نبودند ما را تو مرز خسروی تحویل ایرانها دادند اون زمان اقای محسن رضایی به استقبال ما اومده بود و با اایشان روبوسی کردیم به عنوان فرماندار رومشکان اگر صحبتی دارید بفرمایید: روزی که معارفه شدم و به عنوان فرماندار رومشکان انتخاب شدم اعلام کردم که من به کربلایی که در اسارت ضریح آن را گرفتم برای توسعه و آبادانی رومشکان تلاش می کنم و هر روزی که احساس کنم دارم قسم را زیر پا می گذارم و توانایی را ندارم کنارم میروم و استعفا می دهم و این را از تمام مدیران در تمام جلسات شهرستان رومشکان گفتم و نیز می خواهم. درج شده توسط : امین آزادبخت (مدیر سایت ) ...
نقص فنی و وحشت در پرواز تبریز- تهران
...: پرواز تبریز – تهران بر فراز میانه دچار نقص فنی شد و به فرودگاه تبریز بازگشت. پرواز ساعت 13و 50 دقیقه شرکت هواپیمایی آتا بعد از تأخیر 30 دقیقه ای از فرودگاه تبریز برخاست که بعد از مدتی و در محدوده میانه صدای انفجاری از موتور هواپیما شنیده شد و خلبان تصمیم بر بازگشت به فرودگاه تبریز گرفت. این نقص فنی باعث بروز رعب و وحشت میان مسافران شد؛ هرچند تمامی مسافران هم اکنون در ...
نقص فنی در پرواز تبریز- تهران
، اظهار کرد: بعد از اینکه به فرودگاه تبریز رسیدیم هیچ کس ما را تحویل نگرفت، حتی یک بطری آب هم به ما ندادند و عذرخواهی هم نکردند، شرایط روحی و روانی مسافران خیلی بد است. وی ادامه داد: خود من بلیطم را کنسل کردم و حاضر نیستم بار دیگر سوار هواپیما شوم. خانم دیگری که به همراه فرزندان 10 و 9 ساله خود مسافر این هواپیما بودند نیز اظهار کرد: من با بچه های 10 و 9 ساله ام به شدت دچارترس و ...
ماجرای جذاب آشنایی هوشنگ نصیرزاده و همسرش
آمد و زبانش هم خوب بود، آقای نصیرزاده بود که از بهبهان به اهواز آمد و استخدام شد. قرارداد ما برای این پروژه 6 ماه بیشتر نبود و بعد من به سازمان آب و برق خوزستان، مهندسی نیروگاه ها منتقل شدم و آقای نصیرزاده در شرکت نفت ماند. من آنجا تبدیل وضعیت شدم. آن زمان آقای نصیرزاده یک کتابی دست من دیده بودند که مخصوص پاسخگویی به سوال های گزینش بود. ایشان برای گرفتن آن کتاب، از اطلاعات اهواز شماره ...
3 گانه ی زیباکلام در روزنامه های اصلاح طلب
پرواز می کند؛ اما شکل گیری کودتای 28 مرداد این گونه نبود. در ساعات اولیه صبح روز بیست وهشتم یک جمعیت حداکثر چندصد نفری از مناطق جنوب شهر تهران شامل برخی از نظامیان با لباس شخصی، شماری از بارفروشان میدان تره بار تهران به همراه زنان محله بدنام تهران و تعدادی لات ها و جاهل ها با چند دستگاه کامیون نظامی، اتوبوس و خودرو شخصی به سمت خیابان های مرکزی تهران حرکت می کنند. علیه مصدق چیزی نمی گویند، اما به ...
گفتگوبا ایرانی آزادشده از زندان آمریکا
گذرنامه ام را بار دیگر دقیق تر بررسی کنند. چند بار پرسیدند آیا قطعاً گذرنامه متعلق به خودتان است؟ پاسخ گفتم: بله متعلق به خودم است. وقتی مطمئن شدند بقیه مسافرها را رها کردند. من متوجه شدم این بازرسی صرفاً برای دستگیری من بوده است. بعد، بدون این که علت دستگیری بگویند مرا به محوطه پایین فرودگاه بردند و سوار ماشین پلیس کردند. هرچه می پرسیدم چه شده، دلیل این کار چیست؟ می گفتند چیزی نیست، فقط ...
اطرافیان ِکاشانی و مصدق کار را خراب کردند
، او می خواست در روز 25 مرداد به دست نصیری کودتا کند و او را فرستاده بود که دکتر مصدق را دستگیر کنند! بعد که نصیری توقیف شد و به شاه اطلاع دادند، به بغداد فرار کرد. وقتی شاه به بغداد فرار کرد، پادشاه عراق، ملک فیصل دوم قرار بود از خارج برگردد و فرودگاه بغداد را بسته بودند. خسروداد و خاتم، خلبان های شاه با فرودگاه بغداد تماس می گیرند و التماس می کنند قرار است یک مهمان عالی قدر به آنجا برود، ولی ...
آغاز اسارت با داستان گویی سرباز عراقی
مقاومتی را از بچه های شهر تشکیل داد که بعدها همین پایگاه کوچک، محل اعزام نیرو شد. پایگاهی که بیش از 50 شهید را به دفاع مقدس تقدیم کرد. چند سال بعد در عملیاتی کوچک در منطقه " الصخره " عراق، با تنی مجروح به اسارت دشمن درآمد. اسارتی که با خاطره خوب از یک سرباز عراقی شیعه و رفتار بد ایرانی سرسپرده رژیم بعث آغاز شد و سال ها اسارت را برای فریبرز خوب نژاد مدیر فعلی موسسه فرهنگی پیام آزادگان رقم زد ...
علت جدایی رضا رویگری از همسر اول و ازدواج با زن دوم از زبان خودش!
متوجه نمی شوم! چند روز پیش شبکه خبر برای تهیه گزارشی به خانه آمد و درباره این موضوع مفصل صحبت کردیم اما نمی دانم چرا پخش نمی کنند؟! جدیدا حرف های من را از تلویزیون پخش نمی کنند! حرف خاصی زدید که حساسیت زا باشد؟! اصولا من حرف زیاد می زنم!(می خندد) مثلا محرم از تلویزیون با من تماس گرفتند که چرا نهضت امام حسین(ع) هنوز بعد از هزاروچهارصدسال زنده است؟! گفتم به دلیل اینکه دنبال پورش و برج ...
بازخوانی خیزش انقلابی روستائیان در سال 57
تبعید بود رهبر شایسته ی ما عید نداریم روزی که هزاران ز همه حق طلبان زیر شکنجه گردند به خون غوطه وز از ظلم و جفا عید نداریم در روز اسفناک ترین فاجعه های قم و تبریز که محو نخواهند شد از خاطره ها عید نداریم از وضع کنونی نبود هیچ کسی راضی و خشنود آنگاه که آشوب بود در همه جا عید نداریم روزی که جراید به نمایندگی از فرقه ی مزدور ...
دولت علاقه ای به شیر ندارد!
اعتراض را زد. در آن روزها همه رسانه ها پر بود از مطالبی درباره مضرات روغن پالم، کارشناسان می گفتند گرفتگی عروق را سبب می شود و بیماری های قلبی را افزایش می دهد. آمارهای گمرک نیز نشان می داد میزان واردات روغن پالم بشدت افزایش یافته است. حالا که روند استفاده از روغن پالم به دست فراموشی سپرده شده و مردمان ما در جامعه ای زندگی می کنند که کمتر از سرانه استاندارد جهانی شیر مصرف می شود، بناچار باز هم تن ...
کدام بازیگران نقش اسیر را بازی کرده اند
، پی می برد که همه ی اعضای خانواده اش را از دست داده است. حال او در جستجوی تنها بازمانده ی خود، فرزندش است. دست های خالی به کارگردانی ابوالقاسم طالبی در سال 85 خسرو شکیبایی را در قالب پدر رزمنده ای نشان می دهد که پس از سال ها با آزاد شدنش گرفتار مشکلات پیش آمده برای دخترش که مظنون به قتل است، می شود. زنده یاد خسرو شکیبایی در سال 85 در اتوبوس شب به کارگردانی کیومرث پوراحمد هم ...
رمضانی که با سال های قبل متفاوت بود
از انسان می برید. فقط آنچه همه چیز را آسان کرده بود، ایمان به هدف و عشق به خدا بود. البته بچه های تدارکات، بعد از یک ساعت آب یخ، کمپوت گیلاس خنگ و غذای گرم به ما رساندند. انصافا سرعت عمل بالایی داشتند. عاشقانه تلاش می کردند و مگر غیر از این می توانست باشد؟ بچه های تدارکات قدم به قدم پشت سر ما در منطقه پیش می آمدند و نقش حمایتی بسیار خوبی ایفا می کردند. آنها همواره ارتباط خط مقدم با پشت ...
خاطرات خواندنی یک آزاده جانباز از دوران اسارت
مجروحیت و آزادگی و از لحظاتی که فرمان عقب نشینی صادر شد، می گوید. * اولین بار چه زمانی به عنوان یک رزمنده در جبهه ها حضور یافتید؟ من مدت زمان زیادی در جبهه حضور نداشتم. تا پایم را به جبهه گذاشتم عملیات بدر شروع شد و وارد منطقه شدم و هشت روز بعد به اسارت درآمدم. اگر بخواهم از روی تاریخ بگویم 15/12/63 به عنوان نیروی پیاده و بسیجی به جبهه رفتم و در تاریخ 23/12/63 مجروح و اسیر شدم ...
حکایت تلخ اردوی جهادی در روستای شیرین آباد +تصاویر
مخاطره های زیادی همراه است. آنقدر از مشکلات ریز و درشت می گفتند که اشک در چشمانم حلقه زد در این فکر بودم بعد از این گزارش، سراغ کدام مسئول بروم و کدام مشکل را در اولویت قرار بدهم، خانم های روستا از وضعیت دیش های ماهوراه ای که دیگر در همه روستا به چشم می خورد گله مند بودند دانشجویان جهادی می گفتند در این مدت زمان استقرار چند بار همایش برگزار کردند و در میان استقبال انبوه مردم از مضرات ...
روایت آزاده اهوازی از تلخ و شیرین روزهای اسارت
البته قطعنامه 598 امضا شد و ادامه نداده بودند و جالب است خاک تونل در جیب خود می آوردند و در حیاط می پاشیدند. چگونه از بازگشت به ایران و آزادی تان با خبر شدید و آن روزها چه حسی داشتید؟ ما متوجه شده بودیم که قطعنامه امضا شده و یک روز صبح همه بچه ها را سوار اتوبوس کردند و به مرز خسروی آوردند و پس از انجام اقدامات صلیب سرخ و تبادل اسیر به خاک وطن برگشتیم. خیلی خوشحال ...
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دیدند و واکنش های خوبی داشتند . به نظرم این فیلم در جشنواره مونترال هم بازتاب خوبی خواهد داشت و امیدوارم من و چند تن از همکارانم که به مونترال می رویم سفیران خوبی برای همه کسانی باشیم که برای این فیلم زحمت کشیدند . مجیدی سپس در پاسخ به اعتراض های رخ داده توسط الازهر عنوان کرد : فیلم محمد رسول الله ( ص ) برای وفاق در جهان اسلام ساخته شده و به همین دلیل هم مقطعی از سن پیامبر اسلام انتخاب ...
آزاده سرافرازی که قبر مزار خود را دیده است
آنها باز شکنجه و آزار بچه ها را در پی داشت. خانواده ام برایم سنگ مزار تهیه کرده بودند بعد از نزدیک به 31 ماه و با دوهفته تأخیر از بقیه اسرا با هواپیما به فرودگاه مهرآباد منتقل شدیم. اولین خواسته بچه ها زیارت حرم مطهر امام راحل بود. بعد از چند روز از مسئولان ستاد خواستم کاری کنند بتوانم با فرزند دخترم که در تهران زندگی می کرد دیدار کنم. دوستان از من آدرس ...
پاسخ سخنگوی دولت به درخواست مناظره احمدی نژاد/ بیانیه اینستاگرامی لاریجانی علیه خودروسازان/ روایت ترکان ...
. چند روز پیش که خبر پناهندگی یک قایقران ایرانی در پرتغال به گوش می رسید.همه نگاه ها به سمت آرزو حکیمی قایقران المپیکی تیم ملی رفت اما به سرعت این خبر تکذیب شد و بعد مشخص شد که پناهندگی در پرتغال کار یکی دیگر از قایقرانان بوده، قایقرانی به نام شروین پاکدلان که تنها 17 سال دارد. آخرین اخبار حاکی از آن است که وی به درخواست خانواده مادری اش از فرودگاه فرار کرده تا نزد آنها در پرتغال بماند این در حالی ...
موضوع رحمانی و رفتار.../ چند روایت دلخراش، از برخورد با نمایندگان رسانه های خبری، در نشست خبری فیلم ...
محیا رضایی: آنچه روز دوشنبه 26 مردادماه و در حاشیه نشست خبری فیلم محمد رسول الله (ص) بر خبرنگاران، عکاسان و نمایندگان رسانه ها گذشت، قابل توصیف نیست. این را نمی توان ادعا و اغراق دانست. باید تجربه اش کرد و دید که چگونه برگزار کنندگان یک آیین خبری، با بی نظمی و بی توجهی حقوق انسانی همنوعان و همکاران خود را نادیده می گیرند. این در حالی است که با یک برنامه ریزی ساده، بدون هزینه کردن مبالغ گزاف می شد این نشست را به خاطره ای ...
عزاداری 28 مرداد!
دوست دارند! و عصر 31 مرداد از رم وارد تهران شد و چند ساعت بعد بود که شاه پیام رادیوئی داد و دوران نخست وزیری مصدق السلطنه را بدون ذکر نام، کابوس منحوس نامید و بعدها در 26 تیر شاه 1336 گفت که روز 26 مرداد در حرم امام علی پنجه در ضریح انداخته و ....التماس دعا داشته! از آن روز "عزاداری 28 مرداد" ادامه دارد و زیر علم مصدق السلطنه سینه می زنند! و دکان مصدق پرستی هم هست. شاه هر سال جشن قیام ...
برخی اسرا در بیابان های بصره زنده به گور شدند!/ قسم حضرت عباس مرا از سیاه چال نجات داد
کسانی که برای استقبال آمده بودند گفتم به خانواده ام خبر بدهید. ما دو روز بعد از آزادی در لویزان تهران قرنطینه بودیم و بعد پیش خانواده هایمان بازگشتیم. صحبت پایانی... از همه پرسنل بنیاد شهید خصوصاً خانم صابری تشکر می کنم. من بارها گفتم این هنرپیشه ها که نقش آزاده ها را بازی می کنند ما حقیقتاً ناراحت می شویم. ما در اسارات چنین چیزهایی نداشتیم. چرا از خود بچه های آزاده در این فیلم ...
لطیفی: در تنهایی لیلا به دنبال خودم بودم
اگر ان شاءالله بتوانیم کار را به خوبی پیش ببریم، بیننده هم علاقه مند شده و چند بار سریال را خواهد دید و با دیدن تکرار سریال به آن نکات بعضا مبهم خود خواهد رسید. در نهایت هم تجربه اینگونه روایت را دوست داشتم، روشی که حتی اجرای من را هم به چالش می کشد. شما پیش از این با سریال صاحبدلان به برجسته کردن نگاه دینی نزد مردم دست زده بودید. من اعتقاد دارم که مخاطب دوست دارد به سمت اصالت ...
داستان اسارت تعداد زیادی از رزمندگان شهرضایی در عملیات والفجر مقدماتی
اما وقتی به چادرها برگشتیم، دیدیم که بچه ها دعا گرفته و همه گریه می کنند زیرا از هر چادری تعدادی نیامده بودند و این برای بعضی از بسیجی ها که دفعه نخست آنها به شمار می رفت، اصلاً قابل هضم نبود. بحرینی افزود: در طول شب بی سیم ها را گوش می دادیم و هنوز هم در بعضی جاها داشتند می جنگیدند، صبح شد و عملیات والفجر مقدماتی چند روز بعد با هر خوبی و بدی داشت، تمام شد و ما با سرافکندگی و شرمساری و ...
سختی های هفت سال اسارت با استقبال باشکوه مردم شیرین شد
به وطن هنوز با نگرانی های بسیار روبه رو بودند و می ترسیدند که این ترفند دشمنان برای تضعیف روحیه رزمندگان باشد و دوباره آن ها را به محل اسارت برگردانند و برای همین از قبل به تمام رزمندگان این امر را گفته بودیم. وی تصریح کرد: بعد از اینکه از نوار مرز خسروی وارد ایران شدیم آزادگان در این لحظه حس خرسندی بسیار را داشتند و با پیاده شدن از اتوبوس خاک وطن را بوسیده و بسیار خوشحال بودند. آزاده ...
خاطرات زندگی آزاده قاسم سیفی نژاد در روزهای اسارت
سزای آنها مرگ است . عراقی ها گاهی بچه ها را تا دم اتوبوس ها می برند و بعد از طریق بلندگو اعلام می کنند: کسی حق برگشت ندارد رژیم ایران از بازگرداندن شما منصرف شد . این گونه بازی ها برای قاسم و دوستانش رفته رفته عادی می شود و می دانند که دشمن به دلیل اینکه در مقابل تحمل و ایستادگی اسرا کم می آورد خودشان را گول می زنند و ته دل شان به کارهای ابلهانه آنها می خندند. چند ماه که از اسارت شان می ...
شکنجه و شرایط سخت 72 نفر از اسرا را شهید کرد/ بنیاد شهید هیچ امتیازی برای آزادگان قائل نیست
دادند حتی یکبار به خاطر خواندن زیارت عاشورا اسرا را یک ماه در انفرادی حبس کردند. شاهین نا: روز آزادی از اسارت چه احساسی داشتید؟ در همه چهار سال اسارت مفقودالاثر بودیم و تنها روز آخر ساعت 8 صبح صلیب سرخ آمد و ثبت نام کرد و 8 شب در مرز خسروی وارد میهن اسلامی شدیم که اگر سخت ترین لحظات زندکی لحضه اسارت باشد شیرین ترین لحظه نیز لحظه آزادی بود. طوری بود که برخی از اسرا از خوشحالی ...
آزادگان؛ پرستوهایی که عقاب وار بازگشتند
از سلول را هم به ما ندادند اما ما ناراحت نبودیم. احساس غرور داشتیم، چرا که در واقع آنها اسیر ما بودند نه ما اسیر آنها. یکبار دیگر هم افسر عراقی به چند نفر از افسرها گفت جلویش ادای احترام کنند اما آنها نپذیرفتند. ما همه معتقد بودیم افسر ایرانی به هیچ وجه به افسر عراقی تعظیم نمی کند. برای تنبیه آن 3 افسر سر همه آنها را تراشیدند. فردای آن روز که وارد اردوگاه شدند دیدند همه ما سرهای مان را تراشیده ...
آزاده در اندیشه آزادی/ می خواستند به امام اهانت کنیم/ وقتی آمدم مادرم رفته بود
"رمادیه" به اردوگاه "موصل" انتقال دادند. خوش آمد گویی به سبک و سیاق موصلی ها! وارد محوطه اردوگاه موصل که شدیم برای استقبال از ما تونل مرگی آماده کرده بودند و بچه ها را تا جایی که توانستند با هر چه دستشان بود می زدند. همگی به شدت زخمی شده بودیم. بعد از عبور از تونل مرگ، همه ی ما را در اتاق کوچکی روی یکدیگر ریختند. بعد از چند روز برای آنکه با بچه های اردوگاه ادغام شویم ...