سایر منابع:
سایر خبرها
خانه ای که فقط عروس و داماد به خودش می بیند
حال خوبشان، حال کسی است که رویای شب ها و روزهایش رنگ واقعیت به خود گرفته. قصه، قصه عروس و دامادهایی است که داشتن یک سقف برای شروع زندگی مشترک، شده بود آرزوی دور و درازشان اما به لطف خانه آرزوها، حالا خود را زیر سقفی از جنس مهربانی می بینند.
نوزدهمین محفل شعر قرار |قاسم صرافان : شعر باید حال خوبی برای مخاطب رقم بزند+فیلم
. بیشتر برای سرگرمی سراغ آن رفتم. به یاد دارم با آقای برقعه ای که صحبت می کردیم که چرا تا الان شعرهای عاشقانه خود را منتشر نکردند می گفتند آنها را برای بعد از 40 سالگی گذاشته ام که قدری جا بیفتم و کسی خرده ای نگیرد و حرفی نزد. پس شما شجاعت به خرج دادید؟ خود ایشان هم به من گفت کمک کردید چرا که همه منتظر بودند نفر اول شعرهای خود را چاپ کند و بقیه پشت سر او این کار را انجام دهند. ...
زیارت امام معصوم، امری فراتر از حج/ زیارت رضا(ع) فرار الی الله است
خواسته و به سوی او توجّه نموده و در راه او گام برمی دارم، و بر شریعت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم می باشم، بر خدا توکّل داشته و به سویش بازمی گردم، خدائی که آفریننده آسمان های هفت گانه و طبقات هفت گانه زمین و پروردگار عرش عظیم می باشد . فقر انسان در برابر خداوند متعال، فقر مطلق است. انسان، فقیر کامل؛ و خداوند، غنی به تمام معناست؛ لذاست که هر آغازی بدون نام و یاد او، ابتر خواهد ماند. اگر ...
وقتی خادم قدیمی امام رضا(ع) از دست اربابش شفا گرفت
. من هم به خاطر عشق و علاقه ای که نسبت به حرم علی بن موسی الرضا داشتم از پدرم خواهش کردم به دلیل اینکه او امکان حضور در کشیک شب را نداشت من به جایش خدمت کنم و بعد از کش و قوس هایی بالاخره پدر پذیرفت و بنده از سال 1350 تا به امروز افتخار خادمی حرم را به عهده دارم. یعنی از آن زمان تا به امروز بطر مستمر خدمتگزار آستان هستید؟ البته به غیر ماه های خدت سربازی و حضور سه ماهه در جبهه ...
خانه ای که فقط عروس و داماد به خودش می بیند
...> سلیمه که گزارش لحظه به لحظه مراسم را از طریق تلفن همراه برای خانواده نگرانش در مشهد مخابره می کند، ادامه می دهد: در شرایط فعلی، بسیاری از جوانان به دلیل هزینه های سنگینی مانند اجاره مسکن برای ازدواج پیش قدم نمی شوند. به همین دلیل، کار حاج آقا بختیاری که با ساخت این خانه هرسال شرایط را برای ازدواج چند زوج جوان آسان می کند، خیلی ارزشمند است. من هم اگر به لحاظ مالی در شرایط مناسبی بودم، دوست داشتم به ...
اینجا سرسلامتی در سرسپردن است؛ هرکه می خواهد سرش سلامت باشد باید عاشق شود، سر بسپارد و مدافع حرم شود، ...
بداند حججی همچنان حجت خداست و دلیل رفتنش چیزی نیست جز ماندن ما. تو و همرزمانت سر بر زمین نهادید تا اسلام در فراز بماند، پیکرتان قطعه قطعه شد تا ایرانمان یکپارچه باشد و اسلام امروز غریب شده، غربتش بیشتر نشود. هرچه می خواهم بروم سر اصل مطلب انگار که زینب(س) اجازه نمی دهد، دوست دارم از او بنویسم و از داستانش با سرهای بریده، از او بگویم از حنجره های زخمی، اصلا همین حال و هوا و اجازه ...
گره هایی که با طالع بینی کورتر می شوند
را در گوشه ای از ذهن خود نگه می دارند و در غالب پیشگویی حواله مراجعین می کنند. قبرها منبع درآمد رمال ها احمدرضا پسری 34 ساله یکی از مال باختگان ساکن آبادان است که به هوای ثروت و رفتن راه صد ساله در یک شب به فکر مراجعه به رمال ها جهت نوشتن دعا و به ثروت رسیدن خود می افتد، بی خبر از اینکه این تصمیم او باعث عقب رفتن صد ساله احمد رضا در یک شب می شود. او چنین واقعه را تعریف می کند ...
زیارتنامه امام رضا (ع)
... الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا رَحْمَانُ. خدایا به سوی تو تقرب می جویم با دوستی و ولایت ایشان،آخرین آن ها را دوست دارم،آنگونه که دوست داشتم اولین آنها را،و بیزاری می جویم از هر یاری غیر ایشان.خدایا لعنت کن کسانی را که نعمتت را دگرگون کردند،و پیامبرت را متهمّ نمودند،و آیاتت را منکر شدند،و امام برگزیده ات را ریشخند زدند،و مردم را علیه خاندان محمّد مسلط کردند،خدایا من با لعنت بر آنان و ...
متن پیامک و تبریک برای تولد امام رضا (ع)
می نشست... آسمانی تر از شما مگر پیدا می شود؟ سلام آسمان هشتم امام رضا جان متن تبریک تولد امام رضا (ع) میلاد عالم آل محمد، هشتمین حجت سرمد، نگین درخشان وطن، السلطان ابا الحسن، حضرت رضا (ع) مبارک باد متن تبریک تولد امام رضا (ع) ای آستان قدس تو تنها پناه من ای چلچراغ چشم تو خورشید راه من ای مظهر عنایت حق هشتمین امام ای ...
فرزندان شهید ذورقی سنگر اسلام و انقلاب می شوند/ برای دفاع از اسلام کفن پوش خواهیم شد
می کرد؛ برای اینکه چند نفر از همکارانش از جمله شهید حتم لو عازم سوریه شده بودند تقریبا دو سال قبل از آنکه خودش عازم سوریه شود به عنوان داوطلب ثبت نام کرده بود. همیشه می گفت اگر شرایطی پیش بیاید، دوست دارد که به سوریه برود، مدتی گذشت تا اینکه دوباره موضوع رفتن به سوریه را مطرح کرد و گفت که اگر در جنگ یمن و سوریه نیرو بخواهند من می روم که آن موقع اصلا راضی نبودم و به ایشان گفتم که همین جا ...
مظلوم جنوب شرقی
درست است. اما من یک هدف دیگر هم دارم که به نظرم خیلی مهم تر از این دوتای دیگر است. درآمدزایی از توریست برای جامعه محلی. مطمئن بودم و هستم که اگر گردشگری در استان ما تقویت شود و سالانه چندین هزار نفر گردشگر به اینجا وارد شود، همه مردم بلوچستان را درگیر خواهد کرد و یک درآمد پایدار و خوب ایجاد خواهد شد. همین الآن چابهار بعد از دوسال فعالیت من و دوستانم تا حدودی به مردم ایران و حتی دنیا معرفی شده و خیلی ...
زندگی نامه حضرت امام رضا (علیه السلام)
.... ای اباصلت، وقتی قبر من ظاهر شد، رطوبتی پیدا می شود. من دعایی به تو تعلیم می کنم. آن را بخوان. قبر پر از آب می شود. در آن آب ، ماهی های کوچکی ظاهر می شوند. این نان را که به تو می دهم برای آنها خرد کن. آنها نان را می خورند. سپس ماهی بزرگی ظاهر می شود و تمام آن ماهی های کوچک را می بلعد و بعد غایب می شود. در آن هنگام دست خود را روی آب بگذار و این دعا را که به تو میآموزم بخوان. همه آبها فرو می روند ...
من مرگ را سرودی کردم
گرفتند و گفتند شاملو به فردوسی بی احترامی کرده. خودش هم ناراحت شد. گفت من اگر از فردوسی اسمی بردم برای این بود که مثالی زده باشم. بحث من فردوسی نبود... شاملو آدم بی محابایی بود، حرفش را صریح می زد... با بعضی تعبیراتی که شاملو در آن سخنرانی به کار برد موافق نبودم. الان هم موافق نیستم. ولی پیام اصلی اش درست بود. بعد از این سخنرانی بود که عده ای از شاملو عصبانی شدند و گفتند او حاضر است برای کسب شهرت دست ...
وقتی طولانی ترین سجده شکرم را به جا آوردم/ نجات در شانه خاکی
سلمی نچ می گفت و برای رفتن به مشهد دلتنگی می کرد، نچ بعدی را او می گفت و تأییدش می کرد. خیلی هم کم پیش می آمد توی اتاقش نباشد. از همه بدتر اینکه حسینی کلی اعوان و انصار دارد که مثل بچه مرشد، با اویند. نبض همه اتفاق های خوابگاه و دانشگاه هم دست شان است.سلمی گفت: فکر کن حسینی نفهمه؟! فقط می توانستم دعا کنم بلیت نباشد که قطعاً اواخر آبان این دعا برآورده نمی شود. نیم ساعت گذشت. این بار در هم ...
آزمون اصولگرایی
تصمیمی عجولانه اعلام کرد او هم مانند قوچان نژاد خداحافظی می کند. واکنش رسانه ها به این دو خداحافظی متفاوت بود؛ آنها از قوچان نژاد تشکر کردند و برایش آرزوی موفقیت در عرصه باشگاهی داشتند اما نسبت به تصمیم عجولانه سردار موضع منفی گرفتند و اعلام کردند حالا وقتش است کی روش همان صابونی را به تن او بزند که پیش از این امثال رحمتی تجربه اش کردند. 3- فعلا ماندن یا رفتن کی روش در فوتبال ایران مشخص ...
خانه ای به وسعت یک قبرستان
.... در مسجد محله هم کلی دوست و آشنا دارم. روایت دوم؛ داستان جن ها در قبرستان سنگ تراش کنار قبرستان آشوری ها می گوید از من می شنوی سراغ محمد آقا نرو. زیاد حال و حوصله ندارد. از وقتی زنش مرده روبه راه نیست. جرئت می کنیم و در قبرستان آشوری ها را می زنیم. محمد آقا با اخم و تخم در را باز می کند. بدون آنکه حرف بزنیم می گوید: غریبه راه نمی دهم در را می بندد. دوباره در می زنیم و ...
دومین "شهید زنده ایران" در اوج گمنامی
نمی شوم و تا زمانی که توان جسمانی داشته باشم از او مراقبت می کنم. همسرم خیلی آدم قوی بود و همیشه من زیر چتر حمایت او بودم و هیچ وقت باور نمی کردم روزی من از او پرستاری کنم، دو فرزند سالم و سربه راه دارم و هیچ وقت ناشکر نبوده ام و همیشه این حس را دارم که اگر خدمتی به همسرم می کنم مزد این زحماتم را از وجود بچه هایم می گیریم و خوبی فرزندانم را از دعای همسرم دارم. عاشقانه های 8 سال ...
از سلام آیت الله یک دختر بچه تا مشتری لس آنجلسی
صحبت های شیرینش ادامه دهد. آخر سر هم راه کار خواست که چطور می شود دختر خوبی باشم و وقتی عصبانی می شم داد وبیداد نکنم و سر مادرم فریاد نکشم؟! پرسیدم دختر خوب می دونی چرا خدا تو لب های آدما استخون نذاشته؟ لبخند زنان پرسید: چرا؟ گفتم : برای اینکه وقتی عصبانی میشی راحت بتونی اونا رو روی هم فشار بدی و دردت نگیره شما هم تنها کاری که لازمه موقع عصبانیتت انجام بدی همینه که لبهاتو محکم ...
پایان نامه های شفیعی کدکنی و معین کجا، پایان نامه های حالا کجا؟
. از من پرسید منم به ایشان گفتم بله حقیقتا گولپینارلی اوقات شان تلخ بود، گفت بیا بنشینیم صحبت کنیم ببینیم جریان چیست؟ قرار ملاقات دارم و این دیدار هم بسیار وحشتناک است. دکتر موحد آدم شوخی برداری نیست، یعنی علاوه بر علمی که دارد انسان بسیار متدینی است و این را من بارها که در مسافرت بوده ایم، دیده ام، یک وقتی که با دکتر موحد استانبول بودیم کسی ما را دعوت کرد، من آمدم دیدم آقای دکتر موحد جلوی هتل قدم ...
نقشه پسربچه 12 ساله جواب داد
روستا و روستاهای اطراف که حدود 30 نفر بودند با لباس رزم، جقه و زناره و با اسلحه هایی که عموما "برنو" و "ام یک" بود، با کس و کارشان خداحافظی کرده و سوار بر کامیون روستا را ترک کردند. زن ها و بازماندگان روستا شیون و زاری راه انداختند. بعضی ها هم دعا می کردند.دیدم مادرم آرام آرام گریه می کرد و زیر لب دعا می خواند. سوال کردم که این ها کجا رفتند. جواب داد: رفتند جبهه جنگ. چون به کشور حمله شده. ...