سایر خبرها
عیدانه تلویزیون برای عید سعید قربان/پخش بیش از 60 فیلم سینمایی در تعطیلات آخر هفته
مرداد ماه ساعت 17:30 از شبکه دو سیما پخش خواهد شد. در این فیلم با بازی آروید فریز، جاستاس وان دونایی و آکسیل رال آمده است: تیم تالر پسری ضعیف است، اما او بسیار بامزه و جذاب و دارای خنده ای اعجاب انگیز است که باعث شده همه او را دوست داشته باشند. اما فردی خبیث قصد دارد این خنده را از او بگیرد و ... ************************************* فیلم سینمایی به سوی مقصد به ...
ننگ غنمی بودن
زیر خنده. شاید در جلسه خواستگاری، لیلی داستان پرسیده غنمی یعنی چه و مجنون ماجرا از خجالت سرخ شده و رویش نشده بگوید یعنی گوسفندی. شاید همسر گرامی با خودش فکر کرده حالا شوهرم به جهنم ولی واقعا بچه هایم هم بشوند گوسفندی ؟ شاید هم خیلی آریایی بودند و اصلا از فامیلی عربی بدشان می آمده. هرچه که بود، دیگر کسی در روستانی ما غنمی نماند. حتی پیرمرد! نه اینکه مثل بچه ها فامیلی اش را عوض کند، نه! ولی پیر که شد ...
حسرت بزرگ عزت الله انتظامی در نوجوانی
جواد موفقیان، دوست دوران هنرستان عزت الله انتظامی، مرا روبه روی بازیگری نشانده بود که نه از سینما و تئاتر و به طور کلی، مقوله هنر که می خواست از عهد شباب بگوید و رفاقت دیرین با مردی که حالا در کانادا زندگی می کند و در آن جا بنیادی برای حمایت از کودکان سرطانی دنیا تأسیس کرده است به نام بنیاد نیکوکاری موفقیان . موفقیان، یک مهندس زبده و نام آور ایرانی است که هنرستان های بزرگ و مجهزی در تهران ...
تمرین شاخ بودن از کودکی
بیش و پیش از دانستن زبان دوم و سوم و تسلط به موسیقی و مهارت در ورزش و هنر، به بازی و تفریح و تجربه بی قید زندگی نیاز دارند؛ نیازی که هیچ وقتِ دیگر، فرصت پاسخ دادن به آن را نخواهندداشت. بچه ها اما الان متخصصانِ کوچکی هستند که خیلی زود فشار و استرسِ یادگیری و رقابت و به نمایش گذاشتن خود و مورد آزمون قرارگرفتن را تجربه می کنند چون والدین شان دوست دارند همه بدانیم که به چندین هنر آراسته اند . فضای ...
نیازهای زنان در زندگی، استراحت مادران
شوهرم می فهمد من زمانی را هم برای خودم لازم دارم. زمانی برای اینکه از خانه به مدت چند ساعت بیرون بروم. مثلا می توانم چند ساعت به سینما بروم یا در رستوران بشینم. بعد از آن خیلی احساس راحت بودن می کنم و برای وقت گذراندن با دخترانم هم آمادگی بیشتری دارم. فکر کنم این حالت برای خیلی از مادران پیش بیاید. همه مادرانی که درخانه هستند، زمانی را تنها برای خود نیاز دارند. چه در خانه کار کنیم چه به طور تمام وقت ...
معجزه قرآن در نجات مرد اعدامی از چوبه دار
، من هم به پیشنهاد آن ها برای اولین بار مصرف مواد مخدر Drugs را امتحان کردم، اگر چه اولین مصرفم، سبب خراب شدن حالم شد اما این امتحان آغازی بود برای نابودی زندگی ام. او ادامه می دهد: پس از چند سال کار در شهرستان به خانه برگشتم و با یکی از اقوام مادرم ازدواج کردم. در این مدت به صورت مخفیانه و به دور از چشم همسرم مواد مخدر استفاده می کردم. تولد دو فرزند دو قلو اگر چه همسرم را شادمان کرد ...
دولت، زنان کارآفرین عروسک ساز را ببیند
.... ملیحه هم به این نکته اشاره می کند که دوست دارد جایگاه اصلی هنر را میان مردم ببیند نه به عنوان پُز روشنفکری یا الگویی برای رسیدن منافع کپی برداران. ملیحه 35 ساله، در شیراز زندگی می کند و در دانشگاه طراحی فرش خوانده، او صاحب برند عروسک ساقی آرت است و عروسک هایی با عنوان ملیحه ، ساقی ، بهار ، برنا ، وروجک ، یلدا وغیره... را طراحی کرده و به مشتریان اش عرضه می کند. از ملیحه درباره شروع ...
گفتگوی منتشر نشده ای از عزت الله انتظامی
درباره ماجرا صحبت کردم. بعد هم در جلسه ای عمومی اعلام کرد سینمای آزادی را برا ی تان درست می کنم، من در دلم گفتم چاخان می کند، چون که هر چه می گویند نشده ولی بعد از هشت، نه ماه داشتم از مقابل سینما آزادی می گذشتم، دیدم که نوشته 450 روز دیگر افتتاح می شود. در خیابان همین جور اشکم سرازیر شد، یا خدا، اگر آدم بخواهد کار کند، مرد کار باشد این است. کسانی که بخواهند کوشش کنند و کار کنند، مهندس کرباسچی ...
پیرشدن پای دیوار گالری
افتتاح شد؟من که باز کردم همه خیلی مخالف بودند. دوستانم که اصلا می گفتند گالری چیست. ولی شد؛ برای اینکه خوب شروع کردیم. کارهای سهراب را در خانه خودمان شروع کردیم و مردم آمدند و دیدند و بعد ادامه پیدا کرد. چرا تصمیم گرفتید که کتابفروشی را جمع کنید؟ برای اینکه از کتابفروشی پول درنمی آوردم. هیچی. کتابفروشی همین جا بود؟ بله. خیلی هم به من خوش گذشت چون با آدم ...
فرزند 4 ساله ام به 5 کودک دیگر جان دوباره بخشید/ دو دخترم را در یک سال از دست دادم
نمی دادند به دلیل اینکه این مباحث در استان سیستان و بلوچستان هنوز فرهنگ سازی نشده بود و ممکن بود به ما تهمت های ناروایی زده و اینگونه القا شود که به خاطر پول این کار را انجام داده ایم. در مقابل مخالفت همسرم گفتم من برای مردم زندگی نمی کنم و با اسرار زیاد او را متقاعد کردم و سپس با هماهنگی هم اقدامات لازم را جهت اهدا عضو انجام دادیم. اعضای بدن الیسا شامل کلیه ها، کبد، قلب و ...
مرکز پاسخگویی به سوالات دینی انوارطاها
بر آنان وارد شد، بر خلاف آنچه قبلا از آن حضرت مشاهده کرده بودند. میهمانان گفتند: وقتی که ما وارد شدیم و حال مضطرب شما را دیدیم، ما نیز نگران وضع و حال شما شدیم! امام (علیه السّلام) فرمود: ما دوست داریم که عزیزانمان سالم و بی رنج و درد باشند، ولی زمانی که امر الهی سر رسید و تقدیر خداوندی محقق شد، خواست خداوند را می پذیریم و در برابر مشیت او تسلیم و راضی هستیم. (17) ...
میترا با پای خودش به لانه مجردی رفت !
4 سال بعد از پایان دوره متوسطه پسر یکی از آشنایان پدرم از من خواستگاری کرد و خیلی زود مراسم عقدکنان ما برگزار شد چرا که پدر ومادرم معتقد بودند مرتضی می تواند مرا خوشبخت کند. این در حالی بود که پدرم هیچ گونه شناختی از مرتضی نداشت . با این وجود من همه تلاشم را به کار گرفتم تا زندگی خوبی را در کنار همسرم تجربه کنم. مدتی بعد، وقتی زندگی مشترک ما آغاز شد سعی می کردم با رفتار و گفتار عاشقانه به همسرم ...
زن شوهردار با مرد غریبه حرف های خجالت آور می زد که همسرش سر رسید !
با کیان، مرا به منزل برد و حدود یک هفته زندانی ام کرد. اختلافات ما شدت گرفت و از حمید خواستم تا مرا طلاق بدهد، اما او که مرا خیلی دوست داشت نسبت به من مهربانی کرد و تصمیم گرفت از این موضوع به کسی چیزی نگوید. با این وجود نمی دانم چگونه هوس های شیطانی بر من غلبه کرد و با آن که زندگی بر وفق مرادم بود دوباره وارد تلگرام شدم و این بار نیز با مرد دیگری که از سوی دوستانم پیشنهاد شده بود، رابطه برقرار کردم ...
رضا صادقی ازعلت پشیمانی اش در رأی دادن به روحانی گفت
فرزند مردم محترم بیایند و محترم بروند، جایشان راحت باشد و در امنیت باشند. این خواننده در پاسخ به سؤالی درباره دلخوری از محمد علیزاده به خاطر خواندن آهنگی از او تأکید کرد: من محمد علیزاده را خیلی دوست دارم و پیش از این ماجراها، او به طور عجیب غریبی کنار من بود. من از اینکه او آهنگ مرا خواند ناراحت نشدم، ماجرا این بود که وقتی از او پرسیدند "چرا خواندی؟"، گفت "این آهنگ صادقی نیست و فولکلور است ...
نگاهی به خاطرات مسافر واشنگتن
مبادا حاج آقا را ببینم از منزل خارج نشدم تا اینکه یک روز اتفاقی مرا دید و بعد از اینکه مقداری خوراکی برایم خرید دوباره من را دعوت کرد مسجد بروم و طوری شد که برخی کارهایش را انجام می دادم و به نوعی بعدها همه من را معاون حاج آقا طاهری می شناختند. جنگ شروع شده بود؟ نه هنوز انقلاب نشده بود و من پسر بچه شش - هفت ساله بودم. آن زمان پس از تعطیلی مدرسه با بچه ها به مردم ملحق می شدیم و تا دیر وقت ...
مروری بر درخشان ترین آثار استاد عزت الله انتظامی
سفره هفت سین نشستم، عیدی دادم و خندیدم. در تمام دوران زندگی ام روزهای خوبی در نوروز نداشتم و معمولا در خانه با همسرم تنها بوده و کتاب می خوانم اما اوایل دهه 60 که کمال الملک را کار کردیم و نقش ناصر الدین شاه را بازی می کردم نوروز بسیار باشکوهی بود. نوع تلفظ دیالوگ های حاتمی در این فیلم فرم شنیداری مخصوصی ایجاد کرده است که هیچ گاه از خاطر تماشاگران این فیلم ماندگار پاک نمی شود . اجاره ...
کار در شالیزار؛ جهاد در سوریه
شهدا مرز انسانیت و دوست داشتن در راه خدا را معنا کردند و در اوج توانمندی و قدرت و اقتدار و بهره مندی از همه مواهب و امکانات مادی به جهاد در راه خدا پرداختند. همانند حامد کوچک زاده شهید مدافع حرم که با وجود 2 دختر خردسال برای بقای انسانیت و حفظ حریم اسلام در راه دفاع از حریم حضرت زینب (س) شتابان می رود. در این خصوص با سمیه روز افزای همسر شهید گفت وگویی انجام داده ایم که در ادامه می ...
مردم فراموش نمی کنند
اس من نوشته بودم که از دست همه شما خسته شدم و می خواهم خودم را بکشم!این اس ام اس اشتباها به جای اینکه برای یکی از دوستانم به اسم آقای انتظاری ارسال شود به آقای عزت الله انتظامی بازیگر مطرح سینما ارسال شده بود.البته من موقع ارسال متوجه این اشتباه نشده بودم .فردای این موضوع ،دیدم تلفن من زنگ خورد.دیدم یک آقای پیرمردی است و وقتی که سلام علیک مختصری کرد شروع کرد با لحن دلسوزانه ای با من صحبت کردن ...
مردم فراموش نمی کنند
پاسخی از آنان دریافت نکنید اما یک پیامک اشتباهی آقای بازیگر را نگران یک جوان کرد. محمد تاجیک خبرنگار سینمایی در این باره می نویسد: چند سال پیش بود که یک بار یک اس ام اسی را برای چند تن از دوستانم به شکل سند تو آل فرستادم .اس ام اسی که اصلا جدی نبود و دوستانم بر اساس شناختی که از من داشتند طبیعی بود که چندان قصیه را جدی نگیرند.دراین اس ام اس من نوشته بودم که از دست همه شما خسته شدم و می خواهم ...
کار شرم آور شوهر عمه معتاد با دختر 17 ساله در نیمه شب !
متوجه شدم همسرم معتاد است و زمانی که به دست و پایش برای ترک مواد افتادم او با ترفندی خاص مرا به مواد دستبند زد تا دیگر حرفی برای گفتن نداشته باشم. اوایل به صورت تفننی مصرف مواد را شروع کردم. همسرم به خاطر اعتیاد زیاد از محل کارش اخراج شد و به عنوان نگهبان مجبور به اسکان در یک گورستان شدیم. مرد تن پرور که به عنوان نگهبان در گورستان مشغول کار می شود بعد از مدتی آن را هم رها می کند و زن دل شکسته برای ...
اگر بگو بخند های شوهرتان با زنان غریبه تمامی ندارد بخوانید
تلگرام را پاک می کنی؟ رابطه من با دختران طبیعی است افشین یکی از دست هایش را بالا می آورد و می گوید: دوباره این بحث شروع شد. من صد بار گفتم، برای من دختر و پسر فرقی نمی کند. با همه راحتم و رابطه ام با دختران طبیعی است. این چیز عجیبی است؟ من دوست دارم در شب نشینی ها با دوستانم باشم. ما کنار هم لحظات شادی را سپری می کنیم و تمام. هیچ اتفاق خاصی هم نمی افتد که دلیلی برای پنهان کردنش ...
فال اینترنتی، زن و شوهر را به جان هم انداخت
راه می روند . با اینکه چند سال است از ازدواج مان می گذرد اما این حساسیت ها، ابراز نفرت و گلایه مندی ها نه تنها ذره ای کم نشده بلکه بغرنج تر هم شده است . آنها از حدود یک ماه قبل به خاطر نظرهای مادرم درباره نوع چیدمان وسایل خانه با همدیگر کدورت پیدا کردند. در این چند روز نه همسرم به خانه پدرم آمد و نه مادرم به خانه ما پا می گذاشت . اعصابم به خاطر این رفتارهای کودکانه ...
آقای انتظامی؛ غم این جمعه هرگز از یادمان نمی رود
حسرت های زندگی انتظامی این بود که نتوانست با بهرام بیضایی کار کند: آقای بیضایی استاد من بوده و به کارش علاقمند هستم. با بیضایی کار نکردم، ولی شاگردش بودم. در دانشگاه که تئاتر چین را درس می داد و من بلد نبودم جواب بدم. یاد بهرام به خیر. همیشه برایش احترام قائل هستم . این خبرگزاری همچنین در فراخوانی از مخاطبانش خواسته فیلمی از عزت الله انتظامی که بیشتر از همه می پسندند و با آن خاطره دارند و نقش از او که در یادشان ماندگار شده را در فایلی صوتی ارسال کنند. اشتراک گذاری در: ...
فال لعنتی و خط و نشان های عروس و مادر شوهر
از ازدواج مان می گذرد اما این حساسیت ها، ابراز نفرت و گلایه مندی ها نه تنها ذره ای کم نشده بلکه بغرنج تر هم شده است. آنها از حدود یک ماه قبل به خاطر نظرهای مادرم درباره نوع چیدمان وسایل خانه با همدیگر کدورت پیدا کردند. در این چند روز نه همسرم به خانه پدرم آمد و نه مادرم به خانه ما پا می گذاشت. اعصابم به خاطر این رفتارهای کودکانه به هم ریخته بود و برای همین هم سعی می کردم قاطی ...
کسب و کار در هاوایی | اطلاعات جالب کسب و کار در هاوایی
ها در هاوایی خوش شانس هستم." او چطورش کارش را در این زمینه شروع کرد؟ "من صرفا به این کار مشغول شدم. من خیلی جوان بودم در آن زمان فقط 17 سال داشتم و پسری بود که در زمانی که من در ساحل Coco زندگی می کردم و بورد می ساختم، دوست خوب و واقعی من شد. من نمی توانستم تخته موج سواری بخرم به همین خاطر ما شروع کردیم به ساختن چند تا تخته در یک گاراژ. این کار فقط یک سال یا بیشتر طول کشید ولی دوستانم از ...
خیابانی: من محبوب نیستم عادل محبوب است
...؛ زیرا نیستم، اما دست کم می دانم که به خاطر شرمنده نشدن در مقابل مردم، تمام سعی خودم را می کنم. * خیلی ها در زندگی شان به دنبال اتفاقی هستند که زندگی خود را به قبل و بعد از آن تقسیم کنند. آیا بازی ایران و استرالیا این نقطه در زندگی حرفه ای شماست؟ مسلماً این طور نیست؛ همه کارهایم را دوست دارم. آن مسابقه خاص بود، اما اینکه خط کشی کنم و قبل و بعد از آن را متفاوت جلوه بدهم ...
بیگ لایک خامنه ای، دیس لایک سلمان!/ یادداشت های یک زائر حج
عربستان از حجاج خواسته برای نماز جمعه به مسجدالحرام نیایند. با توجه به جمعیت حداکثری حاضر در مکه گفته ازدحام ظهر جمعه احتمال هر حادثه ای را ایجاد می کند. کاروان هم به ما همین را گفته و خواسته نرویم. استراحت کردم و حرم نرفتم تا شب. الان ساعت شش و نیم صبح شنبه است. از دیشب آمده ام حرم. دوست داشتم ساعات آخر روز تولدم را هم، مثل ساعات اولش کنار بیت الله باشم. خوابم می آید. خسته ام. بعد از نماز صبح ...
روز های اسارت از زبان همسر محمد مترجم / از 11 ماه بی خبری تا رسیدن نگران خبر
که با دست و پای بسته روی زمین افتاده بودم، سه آمپول از روی لباس غواصی به من زدند؛ چشم هایم بسته بود؛ نمی دانم به دیگران نیز آمپول زدند یا خیر. هنگامی که ما را به اردوگاه منتقل کردند، در اتاقی همه اسیران جمع بودند. دو سه نفر از دوستانم را شناختم که پس از من دستگیر شده بودند. با آن ها قرار گذاشتم که هیچکدام یکدیگر را نمی شناسیم و اگر بازجویی شدند، اطلاعاتی از من ندهند. در قرارگاه سوم سپاه ...
هیچ چیز جز شهادت نمی توانست ما را از هم جدا کند
. شهید سلطان مرادی هم از شهادت زیاد سخن می گفتند؟ - از آنجا که ایشان بیشتر در مناطق جنگی بود و در تماس های تلفنی که با من داشتند وقتی می پرسیدم که چه زمانی بر می گردید در جواب به من با لحنی معنادار می گفت که اگر عمری باشد بر می گردم همه این مسائل باعث می شد که من ایشان را همیشه در خیل شهدا ببینم. چند روز قبل از شهادتشان با ایشان تماس تلفنی داشتید؟ من شنبه ...
شهید محمدرضا شفیعی
و مرا در این جهاد اصغر پیروز و به جهاد دیگر که همان جهاد اکبر است غالب گرداند که در همه احوالم، همه وجودم با او باشد. خدا را به تمام مقربان درگاهش قسم می دهم که مرا جزو شهدای درجه یک خودش محسوب بدارد. سپس از خدای بزرگ می خواهم تا امام زمان را یاری دهد و فرج او را نزدیک گرداند و عمر رهبر عزیزمان امام امت، خمینی کبیر را تا قیام مهدی (عج) طولانی بگرداند و این انقلاب بزرگ اسلامی ...