سایر خبرها
نقویان: روحانیت دچار سردرگمی بزرگ شده است
نسبت به حضرت اباعبدالله و اصحابش نباشد، مثل اینکه یک آقایی فقط مدام به خانمش از نظر فکری بگوید من به شما علاقه دارم ولی این زن دوست دارد مرد به او ابراز محبت کند و او را نوازش کند. گاهی او را ببوسد یا برایش دسته گلی بخرد یا او را تحسین کند. یعنی زندگی هم با احساس همراه است هم با عقل و تدبیر. هر کدام را بگیری زندگی لنگ می زند. ما در مساله عاشورا هم به هر دو نیاز داریم. اما هر جا گرفتار افراط شدیم ...
پیرامون مصاحبه ی تکان دهنده ی سعید کنگرانی
بودم و هرزگی را نمی شناختم و اصالتاً برای اینکه مرد خانواده باشم تربیت شده بودم. یکجور یکه شناسی که پدرم داشت و برادرهای دیگرم نیز دنبال کردند و متاسفانه من به خاطر این شیوه زندگی از آن ها عقب افتادم و وارد این وادی خطرناک شدم. از اینجا به بعد لحن حرف زدنم تغییر خواهد کرد، چون امروز حال و وضعیتی را پیدا کرده ام که حتی برایشان دعا می کنم که از آن وضعیت نکبت رها شوند، چه رسد به اینکه ...
شقایق شوهر داشت اما به احمد گفت مجردم !
...: پس از مدتی به او علاقه مند شدم برای همین روزی به احمد گفتم خانواده ام به اجبار مرا برای پسردایی ام عقد کرده اند و من هم که او را دوست ندارم نزد برادرم مانده ام و به او اطمینان دادم که طی چند ماه آینده از پسر دایی ام طلاق می گیرم و می توانیم با هم ازدواج کنیم. شقایق بیان کرد: روز بعد به دادگاه رفتم و تقاضای طلاق دادم. اگر چه نادر از این کارم شوکه شده بود اما وقتی فهمید من کس دیگری را ...
سرنوشت عمارت زادگاه مصدق در هاله ای از ابهام
سرم را بالا گرفتم و به صورتش زل زدم. باورم نمی شد که مصدق را دیده ام. او از چند و چون خانه پرسید و به من گفت که در دوران کودکی، خاله و خواهرش او را در همین حمام می شستند و از همین در کوچک حمام بیرون می دادند. به او گفتم که این خانه اکنون در دست مالکانش است و کسانی آن را خریده اند. به او گفتم که می توانم به مالکان بگویم تا درون خانه را ببیند. اما مصدق قبول نکرد و گفت نمی خواهد برایشان مزاحمت ایجاد کند. یک اسکانس 100 تومانی تانخورده به من دستخوش داد و رفت. ...
سعید کنگرانی: در امتداد شب دار مکافات بود/ شهره آغداشلو معتاد و قماربازم کرد
کنگرانی با اشرف پهلوی رابطه دارد... بله، این خانم هایی که گفتم از طرف اشرف به چند بچه لات جنوب شهر پول می دادند که برای او پسرهای زیبا پیدا کنند و بیاورند. دوره من می خورد به زمانی که اسم طلا بر سر زبان ها بود. من در بعضی از جشنواره ها، کوکتل ها و مهمانی ها این قبیل افراد را می دیدم. یک خانم بسیار زیبایی را که زن یک سبزی فروش بود همین ها آوردند. همان زنی که در پستچی نقش زن آقای نصیریان ...
چابکسوار پایبند به اسناد نیست
در سریال مختارنامه دیدند، با ناصری مطرح کنیم. البته این نویسنده دغدغه چندانی درباره این موضوع ندارد و بر تفاوت هایی که متن تاریخ و سریال مختارنامه با یکدیگر دارند، واقف است. اما این گفتگو و کتاب ناصری بهانه ای است تا در این مقدمه و پیش از شروع متن گفتگو، اشاره ای به تفاوت های مهم سریال مختارنامه و متن تاریخ داشته باشیم تا راهی برای مطالعه علاقه مندان به تاریخ اسلام و قیام مختار باز کنیم و به این ...
سعیدکنگرانی درگذشت + بیوگرافی و مصاحبه افشاگرانه
... با شهره آغداشلو چطور آشنا شدید؟ چند سال بعد از دایره مینا، با مهرجویی منزل دوستش بودیم و زنده یاد علی حاتمی و خانمش هم بودند، شمیم بهار هم بود. سیامک پورزند نبود؟ نه، آنجا نبود، ولی من معلم انگلیسی دخترش بودم. کدام یک از زن های او؟ مهرانگیز کار؟ نه، مهرانگیز کار همسر دوم سیامک پورزند است. زنی که الان در واشنگتن زندگی می کند. ...
نقویان: روحانیت دچار سردرگمی بزرگ شده است
طرف حق را بگیرند؟ این سوال باز هم به آن پیش فرض ربط دارد که واقعا الان یک بحثی باید مشخص شود که واقعا حاکمیت با تعمد یا یک رویکرد غیر عدالت آمیز دارد مملکت را اداره می کند یا روی یک ناچاری و گرفتاری و اضطرار بین بد و بدتر کار می کنند. ما اینجا یک گپ دیگر هم داریم. اختلاف بین آنچه که دارد اتفاق می افتد و آنچه که واقعیت قصه است. من چند روز پیش جایی بودم، پیش یکی از این آقایانی که در مسائل ...
اشک بر سیدالشهدا(ع)؛ نشانه ایمان و نور مومنان در قیامت/ اهل بیت(ع) قرآن عینی هستند
دنبالش از اسب پیاده شدی، کس دیگر بود سر او را می برید و پرتش می کرد، در دنیا همین رسم است، پیاده شدی، بالای سرش آمدی، با یک دنیا محبت گفتی، ببرمت در خیمه های خودم بگویم پایت را ببندند؟ شما مرد و زن با چنین نور هایی سر و کار دارید، این ها نگاهشان به دشمن این است نگاهشان به شما چیست، دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمنان نظر داری ، گفت: ای فرزند رسول خدا من را به خیمه ها نبر، برو قوم و خویشان ...
درد ما این است بعضی بچه های حزب اللهی جزیره ای عمل می کنند
جمع شد. بعد مثلا چه جوری؟ من لیستی که گرفتم فاکتوری که گرفتم شاید مثلا سی متر بود. چون همه سه هزار تومان دوهزارتومان این جوری ریخته بودند. باورمان نمی شد. لطف امام حسین علیه السلام را واقعا دیدیم. مردم خوب آمدند پای کار و ما هم سریع رفتیم، رسیدیم و این ها را تهیه کردیم، همان جا خرید کردیم . همه هم مستند. هرجا رفتیم فیلمش را گرفتیم، کارتش را کشیدیم پول مردم را دقیق با فاکتور (من همه ی کارهایم را ...
گوشت و خونش را در سوریه گذاشت و استخوانش را برای ما آورد+عکس
برایت وصلش کنند. می گفت: من خودم سنجاق می زنم تو آن را بدوز نمی خواهم کسی ببیند چه درجه ای گرفته ام. همیشه می گویم خدا او را به من در آسمان ها نشان داد. اوایل که خبر شهادتش آمد خیلی بیقرار بودم چون عروسی پسرم بود و لباس دامادی او را خریده بودیم، می گفتم پیکر را که آوردند پسرم را کنار جنازه پدرش داماد کنید. نمی دانستم پیکر ندارد. با حرف من همه گریه می کردند اما چیزی نمی گفتند. 17 روز بعد متوجه شدیم ...
بهاره 18 ساله هر شب به حجله یک مرد می رود!
با برداشتن مقداری طلا و پول از منزل فرار Escape کردم. این زن بیان کرد: به آن شهرستان آمدم و یکسره سراغ آرمان رفتم. او که از دیدن من تعجب کرده بود، چند روزی مرا به خانه مجردی خود برد و به من گفت برای اینکه جفتمان در دام گناه نیفتیم باید صیغه کنیم من نیز قبول کردم، پس از گذشت چند روز پلیس به خانه آرمان آمد و ما را در وضعیت خیلی بدی دستگیر کردند. اکنون متوجه شدم که بخاطر ارتباط هایی که داشتم حامله شده ام اما نمی دانم این بچه مربوط به کیست! بازپرس پرونده در ادامه دستور داد که خانواده این دختر به دادسرا بیایند. ...
پریا ناخواسته خودش را در خانه مجردی به متین باخت / دختر جوان اعدام شد!
...> پریا ادامه داد: زمانی که وارد خانه شدم سراغ مادرش را گرفتم، متین از من خواست تا دقایقی منتظر بمانم، پس از چند دقیقه متین با دو لیوان آبمیوه بازگشت و به من گفت که مادرش حمام است و تا من آبمیوه را بخورم آمده است. وی بیان کرد: پس از آنکه آبمیوه را خوردم دیگر چیزی به یاد ندارم تا اینکه دیدم روی تخت خواب متین در حالی که هیچ لباسی در تن ندارم روی ملافه های خونین قرار دارم، همان موقع بود که ...
شوهر بی غیرتم کارگرش را برای اقدام شوم به اتاقم فرستاد!
...: می گوید سایه سرش بود اما دفتر زندگی اش را خط خطی و مثل آتش دار و ندارش را به خاکستر تبدیل کرد. می گوید شوهرم به خاطر این که مواد صنعتی مصرف می کرد توهم می زد. زن غمگین می افزاید: ازدواج ما تحمیلی و نوعی معاوضه بود در واقع خانواده ها یک دختر دادند و یکی گرفتند. هنوز سیکل ام را نگرفته بودم که پدرم من را وارد زندگی مشترک کرد. پدرم مرد متمول و سرمایه داری بود برای همین ...
من از کودکی عاشقت بوده ام !
های چادر به صورت کشیده تبدیل می شدند به حجم های سیاهی که چون رشته کوه هایی بلند و کشیده از روضه پسر ابوتراب در تلاطم اند و من نظاره گر این ولوله کوهستانی بودم. کوه هایی که با صدایی زنانه گریه می کردند و حسین می گفتند. دروغ چرا دلم خنج می افتاد از گریه شان گریه ام می گرفت و حسین حسین می گفتم و زنجیر سه شاخه را بر کتف هایم می کوبیدم . هلال محرم که طلوع می کند، شب اول توی مشامم بوی نفتالین می پیچد و بعد همان تصویر کوه های متلاطم سیاه توی کله ام نقش می بندد. بعد هم دهنم مزه چایی خانه خوشروها را می گیرد ... حامد عسکری شاعر و نویسنده ...
خاطرات طهران و محله سنگلج به روایت مرحوم اسماعیل دمیرچی در آخرین گفت و گو با ایران
عمری برای من باقی نمانده و به نظرم نبایستی این اطلاعات را با خودم نگه دارم. من عمری را با شما روزنامه نگاران و هرکس که به نوعی با قلم و نشر سر و کار دارد گذرانده ام و این کارم را دوست دارم و اگر یکبار دیگر به دنیا می آمدم همین حرفه را انتخاب می کردم! من در این حرفه سختی زیادی کشیده ام، گرچه پول یا ثروتی برایم نیاورد ولی این علاقه همیشه با من بود؛ من با مقامات بسیاری کار کردم ولی به لحاظ مالی چیزی ...
چگونه عاشورا در رویدادهای سیاسی-فرهنگی قرن نخست هجری تأثیر گذاشت؟
...، یزید علی بن الحسین را طلبید و گفت: خدا لعنت کند پسر مرجانه را. اگر من با حسین بودم هر چه از من می خواست می دادم و به هر صورت بود مرگ را از او باز می داشتم هر چند به بهای نابودی بعض فرزندانم باشد. لیکن چنانکه می بینی قضای خدا چنین خواست! به من نامه بنویس هر چه می خواهی انجام می شود. (14) از این پس چندان که امام در شام بود به هنگام ناهار و شام او را نزد خود می خواند. (15) بلاذری نوشته است به ...
این مرد فراری را می شناسید؟ او چاقو را در قلب زنش فرو کرد +عکس بدون پوشش قاتل
از حضور کارآگاهان در صحنه جنایت به آنها گفت : " طبق روال هر روز برای بردن دخترم به محل کارش ، به دنبال او رفتم اما او از خانه اش بیرون نیامد ؛ چندین بار زنگ خانه را زدم اما او در را باز نکرد ؛ چندین بار با گوشی تلفن همراهش تماس گرفتم اما باز هم پاسخگو نبود ؛ به دامادمان زنگ زدم اما او نیز تلفن همراهش را پاسخگو نبود ؛ سریعا به نشانی مدرسه ی نوه ام هلیا رفتم و کلید خانه شان را گرفتم که نوه ام ادعا ...
یادکردی از شهید آمر به معروف و ناهی از منکر ناصر ابدام/در امر به معروف با کسی تعارف نداشت
و می بیند که چند پسر اراذل در حال اذیت کردن یک دختر هستند، غلام عباس تذکر می دهد. آن چند نفر به پسرم حمله می کنند و با 7 بار ضرب چاقو به قلب و ناحیه شکم، او را به شهادت می رسانند. کسانی که پسرم را به بیمارستان امام خمینی(ره) منتقل کردند، نحوه شهادت را تعریف کردند. زمانی که به بیمارستان رسیدیم پسرم شهید شده بود. پرستار حاضر روی آن را باز کرد و برای آخرین بار پسر 15 ساله ام را دیدم. ...
به رسم عاشق پیشگی دختر مورد علاقه ام را ربودم
مخفیگاه او را شناسایی کنند و صحت حرف های پدر دختر مشخص شد. مأموران موفق شدند شیرین را از خانه دوست یاشار بیرون بیاورند. بعد از دستگیری یاشار او گفت: من عاشق شیرین بودم و او را خیلی دوست داشتم. شیرین به ازدواج با من راضی بود اما می گفت رضایت باید از سوی پدرش باشد. وقتی پدرش مخالفت کرد، شیرین هم دیگر حاضر نشد با من حرف بزند و گفت وقتی پدرش راضی نیست، با من ازدواج نمی کند. من بارها با پدر ...
حجت الاسلام بی آزار: درد ما این است بعضی بچه های حزب اللهی جزیره ای عمل می کنند
حوزه است شهریه را که می گرفتم می دادم به طلبه هایی که یک مقداری ضعیف بودند چون پدرم متمولند و حمایت می کردند. در فامیل اولین نفری که کامپیوتر داشت من بودم. اولین دوچرخه و کلا اولین چیزها را برای من تهیه کردند. کاملا در رفاه بودم. نیازی نداشتم از همان موقع تقریبا لقمه ام را با بچه ها می خوردم بعد دیگر کم کم به لطفا خدا چند تا تبلیغ خارج از کشور رفتم. عمارات و دبی و بحرین و کشورهای عربی. دوستان خیلی ...
گفتگو با سه خنداننده شوی برتر تلویزیون
برایمان می گویید؟ واقعأ در پشت صحنه برنامه چه رخ داد؟ رحیمیان: من اصولأ آدم حساسی هستم. در آن لحظاتی که در پشت صحنه تنها بودم، دوست داشتم آقای جوان من را هم بغل کند و با من صحبت کند. البته تقصیر آقای جوان هم نبود؛ چون در آن لحظه حواسش نبود. ته دلم دعا می کردم که بعد از اجرای خوب آیت، بتوانم مردم را بخندانم. رفتم شوخی هایم را گفتم و دیدم که مردم نمی خندند. در اجرایم قرار بود کتم را دربیاورم ...
کمک های مرحوم حجازی را هیچ وقت فراموش نمی کنم/ 9 سال در نساجی بازی کردم اما رضایت نامه ام را صادر نکردند
آغاز کردم و بعد از چند سال در تیم امیدهای مازندران با مربیگری مرحوم سورتیچی و مرحوم متولی در لیگ کشوری بازی می کردیم. در همین حین به خدمت سربازی رفتم و در زمان خدمت ابتدا در تیم فجر گرگان که در لیگ دسته سه کشور حضور داشت بازی کردم و در آنجا دیده شدم و با اینکه در خدمت سربازی بودم به تیم همای تهران انتقال پیدا کردم. بعد از خدمت در تیم بهپاک بهشهر با مربیگری رحیم دست نشان در لیگ ...
خاطره بازی با ابوالفضل پور عرب؛ سوپراستار دهه 70
کریمی است. شاهد بودم چقدر تلاش کرد و چقدر خوب جلو آمد. یا مثلا وقتی نامم را برای دریافت سیمرغ بلورین اعلام کردند، رفتم از خسرو شکیبایی اجازه گرفتم. چون ایشان را هم می شناختم و از روزگار تئاتر شاهد بودم چقدر سختی کشید تا به این درجه برسد. این نگرانی هایی که گفتید، برایم عجیب است. تا زمان نمایش فیلم قرمز در جشنواره هرگز زن و مرد اصلی یک فیلم با هم سیمرغ نگرفته بودند. به نظر می ...
نامه ای از حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای قرائتی به عزاداران و هیئت های عزاداری
حمایت آنان برخاسته. (این بود نمونه حمایت از مظلوم، گرچه مسلمان نباشد.) و اما حمایت از مظلومان مؤمن. در سوره بروج می خوانیم مرده باد اصحاب اخدود که با ریختن مؤمن به دره ای و سوزاندن آنان تماشاگر این جنایت خود بودند. و تنها گناه آنان ایمان به خدای عزیزِ حمید بود. بنابراین گفتن مرگ بر ظالم یک سنت قرآنی است. و اما سیره نبوی. بعد از آن که هفتاد و دو نفر از یاران پیامبر در احد کشته ...
پیشنهاد اجتماعی، نقطه قابل دفاع در پشت دیوار سکوت
تر داشتیم روز به روز آن را از دست می دهیم و این قضیه هر روز شدیدتر می شود. آمار بالای طلاق، آمار پایین ازدواج و ... . NGOها می توانند جایگزین مناسبی باشند اگر به اندازه کافی از آنها استقبال بشود و به آنها بپیوندیم و با آنها همکاری بکنیم. یک جایگزینی برای بخشی از خانواده بزرگتری که از دست دادیم، آن هم به خاطر وضعیت خاص زمانی و مکانی که در آن زندگی می کنیم. از راهنمایی های دلسوزانه آقای ...
9 فیلم جدید سینمای ایران برای سال 98
آن شدند، تعداد آثار تولیدی کاهش داشته باشد و حتی فیلم هایی هم که مجوز ساخت گرفته اند بعد از چند ماه، هنوز خبری از پیش تولید فیلم های شان هم نداده اند. گزارش پیش رو در مورد کارگردان هایی است که فیلم های جدیدشان در حال ساخت است و احتمالا به جشنواره فجر امسال می رسد. برای اینکه بدانیم این فیلم ها در چه مرحله ای هستند از صفحه های شبکه اجتماعی اینستاگرام، بازیگران و کارگردانان استفاده کردیم ...
ما با دعوت شهدا آمده ایم/ نقش موثر شهدا در استمرار انقلاب اسلامی
دفاع مقدس آمده بودم که ناگهان با تابوت شهدا روبرو شدم. با دیدن تابوت ها خاطرات دوران تشییع شهدا در دوران دفاع مقدس برایم زنده شد. وی در پایان خاطرنشان کرد: امنیت امروز کشورمان را مدیون خون شهدا هستیم ولی متاسفانه برخی این ازخودگذشتگی را فراموش کردند. پس از خداحافظی، به سمت تابوت شهدا برگشتم. چشمم به پیرزنی افتاد که سوژه عکاسی عکاس ها شده بود. آن پیرزن بدون توجه به اطرافش آرام ...
مرد همسرکُش را شناسایی کنید +عکس
کارآگاهان در صحنه جنایت به آنها گفت: طبق روال هر روز برای بردن دخترم به محل کارش به دنبال او رفتم اما او از خانه اش بیرون نیامد. چندین بار زنگ خانه را زدم اما او در را باز نکرد؛ چندین بار با گوشی تلفن همراهش تماس گرفتم اما باز هم پاسخگو نبود؛ به همسرش ( دامادم ) زنگ زدم اما او نیز تلفن همراهش را پاسخگو نبود. سریعا به نشانی مدرسه نوه ام هلیا رفتم و کلید منزلشان را تحویل گرفتم؛ هلیا ...
اکبر گلپایگان معروف به گلپا این روزها چه کار می کند؟
مردم جای گرفتم و با همین نام روی دوش مردم خداحافظی می کنم، تنها امیدوارم تا زنده هستم بتوانم کارهایی انجام بدهم که مردم کشورم علاقه مند هستند و از من انتظار دارند. تاریخ تولد او به سال 1312 می رسد. او10 بهمن ماه درمحله تکیه زرگرهای تهران به دنیا آمد و درخانواده ای هنرمند رشد کرد و پرورش یافت. ازهمان دوران نوجوانی صوت هنرش به گوش می رسید ودر دبستانی که فرهنگ نام داشت و بستری برای فرهنگ و ...