سایر منابع:
سایر خبرها
اظهارات علی مطهری درباره FATF، مرگ آیت الله هاشمی، حجاب و...
قانون اساسی است. این طور نیست و چنین چیزی نمی توان گفت. دارید چیزی به قانون اساسی اضافه می کنید. این کار به تغییر قانون اساسی و تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی نیاز دارد. معنی ندارد با زرنگی این را جا بیندازیم. اخیرا در مطلبی که در جواب آقای مصباحی مقدم نوشتم گفتم اصلا فرض کنید رهبری این وظیفه را تفویض نمی کرد و خودشان می خواستند این نظارت را انجام دهند، هیچ گاه نمی گفتند که مصوبات مجلس ...
راننده سرویس با جسد همسرش سرکار رفت
زندگی قبلی اش داشت قرص اعصاب مصرف می کرد. آن روز هم ابراز ناراحتی کرد و من سراغ یخچال رفتم تا به او دارو بدهم. اما داروهای آرامبخش او تمام شده بود و من دو تا قرص متادون را داخل کپسول ریختم و به عنوان قرص آرامبخش به او دادم. بعد چه اتفاقی افتاد؟ همسرم قرص ها را خورد و خوابید. من راننده سرویس مدرسه هستم چون سرویس داشتم از خانه خارج شدم. قرار شد همسرم کمی استراحت کند و بعد از آن به ...
اسیدپاشی مرگبار دختر عاشق پیشه
جوان ماموران به تحقیق از او پرداختند که اظهار کرد: برادرم با دختری به نام مینا دوست بود، اما از مدتی قبل با هم اختلاف پیدا کرده بودند. روز حادثه مینا مقابل خانه مان آمد و شروع به فحاشی کرد. او به پدر و مادرم فحش می داد. از این رفتارش عصبانی شدم و گفتم، خودت دوست داشتی با برادرم باشی و حق نداری به کسی توهین کنی. از داخل کیفش ظرفی بیرون آورد و محتویات آن را روی من ریخت که تمام بدنم سوخت. در ...
بررسی رمان های پرفروش 50 سال اخیر
محمود خودش درباره این کتاب می گوید: وقتی خبر کشته شدن برادرم را در جنگ شنیدم، از تهران راه افتادم رفتم جنوب. رفتم سوسنگرد، رفتم هویزه. تمام این مناطق را رفتم. تقریبا نزدیک جبهه بودم. وقتی برگشتم، واقعا دلم تلنبار شده بود. دیدم چه مصیبتی را تحمل می کنم. اما مردم چه آرامند. چون تا تهران موشک نخورد، جنگ را حس نکرد. دلم می خواست لااقل مردم مناطق دیگر هم بفهمند که چه اتفاقی افتاده است. همین فکر وادارم ...
گفت و گو با مادری که در یک شب داغدار 4 عزیزش شد/سیروس را برای قتل دخترانم نمی توانند قصاص کنند
. التماس می کردند که کاری برایشان انجام دهم، اما بی فایده بود. مجبور شدم با پلیس تماس بگیرم. مأمور که آمد گفت پدر است و می تواند بچه ها را با خود ببرد. اما بچه ها مخالفت کردند و اصرارهای من نیز باعث شد تا مأمور پلیس او را از خانه بیرون کند. فردای آن روز به دادگاه خانواده رفتم و درخواست طلاق دادم و سیروس هم وقتی من دادگاه بودم به سراغ بچه ها آمده و آنها را به خانه برده بود. توافق ناعادلانه ...
سایه، روشنِ ؛ جشنواره ی فیلم کوتاه سپری شده
هدیه که در سی و پنجمین جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور داشته نیز بیان کرد: این اولین تجربه من برای کارگردانی فیلم کوتاه بود اما به عنوان مخاطب در جشنواره های سال های گذشته شرکت کرده بودم، با این اوصاف وقتی شنیدم که امسال قرار است این جشنواره در پردیس ملت برگزار شود مقداری نگران شدم. او ادامه داد: فضای داخلی پردیس ملت و همچنین امکانات سالن ها و دیگر شرایط رفاهی اش مانند وجود پارکینگ و ...
محقق داماد: کتاب وحدت هستی و هستی واحد اثر خوبی است به شرط نخواندن دیگر کتاب های دینانی!
امتحان دهد باید وجود رابط را بفهمد. به هر حال اگر من به جای ایشان بودم اجازه انتشار نمی دادم چون ایشان چهار سال است حرفایی در فلسفه می زند که غربی ها در فهرست شان هم نیست! این در حالی است که قاعده واحده در این کتاب درباره آن سخن گفته شده خیلی جاها هست. استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی همچنین درباره کتاب اندیشیدن به باور یا باور به یک اندیشه سخن گفت و یادآور شد: این کتاب سال پیش ایشان نیز حرف ...
سکوت محمد بنا پس از سال ها شکست
. آیا در این خصوص صحبتی با بنی تمیم داشته اید؟ بنا: همواره گفته ام که برای تمام بزرگان و پیشکسوتان کشتی احترام قائل هستم. زمانی هم که از کشتی رفتم با وجود تمام انتقاداتی که به من شد و حتی گاهی بی احترامی ها، هیچ جوابی ندادم چون برای همه احترام قائل هستم. با احترام به تمام بزرگان کشتی با روش خودم تیمم را انتخاب می کنم. بعد از 4-5 سال می بینیم که حال و روز کشتی ما با فرایندی که خادم گذاشت و ...
در روزنامه اعلام کردم که هیچ نسبتی با مسلک بطلانی بهاییت ندارم/سران فرقه با شنیدن تصمیم من برآشفتند/ با ...
تصمیمم قاطع و اراده ام پابرجا بود. برای همین با سران فرقه تماس گرفتم و گفتم می خواهم از این فرقه خارج شوم. آنها نیز برآشفتند و گفتند حیف است، این کار را نکنید. اگر به حرف ما گوش کنید، می توانید به درجات به اصطلاح روحانی بالایی ارتقاء پیدا کنید. گام اول تشرف شما به دین مبین اسلام چگونه اتفاق افتاد؟ من که تصمیمم را گرفته بودم و می دانستم که تهدیدها شدت خواهد گرفت، دیگر درنگ ...
مدیران استقلال با هواداران شفاف باشند/ 2 توصیه به فتحی کردم
یک میلیارد بودجه به آکادمی تخصیص بده تا طی دو سال 20 میلیارد از آن برداشت کنید. گفتم این کار را بکن تا دو سال بعد چند تا نورافکن و محسن کریمی و مجید حسینی و رضا آذری داشته باشید. این درست نیست که به مدیران آکادمی گفته شود خودتان پول در بیاورید و خودتان خرج کنید. این منشاء فساد در آکادمی ها می شود چون مدیران و مربیان باید به سراغ بازیکنانی بروند که پول بدهند. برخورد فتحی با هادی ...
اعتراف به قتل همسر به دلیل اختلافات خانوادگی
مدرسه بودم، بچه ها را به مدرسه بردم. در تمام مدت فکر می کردم چه باید بکنم؛ برای همین نقشه ای طراحی کردم و به محل کار همسرم رفتم و وانمود کردم که چند ساعت است از او بی خبرم؛ اما آنها گفتند همسرت امروز سر کار نیامده است. در ادامه مراحل نقشه به زن برادر همسرم زنگ زدم و او هم گفت از مریم خبر ندارد. بعد با برادر همسرم به خانه پدر و مادرش رفتیم. در راه هم با یکی از خط های همسرم به گوشی خودم پیامک دادم. در ...
داستان زندگی زنی که دو دختر و والدینش را شوهرش کُشت: قربانی عشق شدم!
کاری برایشان انجام دهم، اما بی فایده بود. مجبور شدم با پلیس تماس بگیرم. مأمور که آمد گفت پدر است و می تواند بچه ها را با خود ببرد. اما بچه ها مخالفت کردند و اصرارهای من نیز باعث شد تا مأمور پلیس او را از خانه بیرون کند. فردای آن روز به دادگاه خانواده رفتم و درخواست طلاق دادم و سیروس هم وقتی من دادگاه بودم به سراغ بچه ها آمده و آنها را به خانه برده بود. توافق ناعادلانه قرار شد که ...
مدیران استقلال با هواداران شفاف باشند/ 2 توصیه به فتحی کردم
دادن به کمیته پیشکسوتان بود. کاپیتان سابق آبی پوشان تصریح کرد: هزینه کردن در آکادمی و تیم های پایه نوعی سرمایه گذاری است. به فتحی گفتم یک میلیارد بودجه به آکادمی تخصیص بده تا طی دو سال 20 میلیارد از آن برداشت کنید. گفتم این کار را بکن تا دو سال بعد چند تا نورافکن و محسن کریمی و مجید حسینی و رضا آذری داشته باشید. این درست نیست که به مدیران آکادمی گفته شود خودتان پول در بیاورید و خودتان ...
سایه، روشنِ ؛ جشنواره ی فیلم کوتاه سپری شده
را جلب کنیم، کار به درستی انجام شده است. این فیلمساز ادامه داد: اگر قصد ما ایجاد فرصتی برای نمایش آثار کوتاه است، انجمن سینمای جوان می تواند با امکاناتی که در اختیار دارند به طریقی دیگری به این هدف دست پیدا کند. حضور تعداد آثار زیاد و با سطح کیفی متفاوت باعث ایجاد توقع در فیلمسازانی می شود که قصد دارند تا در سال آینده در این جشنواره شرکت کنند. بنابراین اگر اثرشان پذیرفته نشود می گویند ...
یک دل و 2 دل بر!/ گفت وگو با شاگرد خلف محمدرضا شجریان
، نام من در بین پذیرفته شدگان نبود. همان دوستان و همکلاسی ها دوباره به من فشار آوردند که قضیه را پیگیری کنم، چون به زعم آن ها من باید پذیرفته می شدم. به هر حال به اداره رادیو رفتم و پس از پرس و جو معلوم شد که دور نوار ریل که من تحویل داده بودم با دستگاه های پخش صوت رادیو سازگار نبوده است. پرسیدم چه باید کرد؟ گفتند می توانی الان بخوانی؟ گفتم بله. به داخل استودیو راهنمایی شدم و آواز همایون ظلی را ...
درد و رنج های بانوی بهایی که به اسلام پناه آورد
می آمد. همچنین چرا ما باید بهایی باشیم که نتوانیم هیچ کجا از جمله در مدرسه، محل کار، ادارات و ... دین خود را همچون دیگران آزادانه بیان کنیم. نوجوانی سن پرسش و دوره سئوالات بی شمار است. گویا شما هم در همین ایام، گرفتار ذهن کنجکاو و پرسشگر شده اید. بله و این سئوالات، مدام بیش تر و بیش تر می شد. بعد از 16 سالگی وارد کلاس های دیگری شدم و هرچه جلوتر می رفتم سوالاتم درباره بهاییت ...
حزب اعتدال و توسعه در مقابل احزاب دیگر عددی نیست/وقتی در اجتماع می روم از حمایت روحانی خجالت می کشم/بعد ...
در مجلس بحث اقتصادی بود. من سال گذشته و در آذر ماه قبل از آن که حوادث دی ماه اتفاق بیفتد، شاید تندترین نطق ضد دولتی خود در مبحث اقتصادی را داشتم که واقعا در آن جا گفتم که ما انتظار داریم که دولت بجنبد و زمان دارد به سرعت از دست می رود. مردم انتظار دارند که در تیم اقتصادی تغییراتی ایجاد شود و این ها را اگر شما دیده باشید، حتما من در مجلس بحث های اقتصادی را نسبت به بحث های سیاسی و جناحی و ...
محمد بنا: با روش خودم تیمم را انتخاب می کنم
باوفا که تیمش 2 سال قهرمانان جوانان جهان می شود یا جمشید خیرآبادی که برای تیم امید این همه زحمت کشید؛ کدام عقل سلیمی می گوید اینها را دست بزنید. برنامه من تنها این است که تمام این نفرات کنار هم بنشینند تا تعامل برقرار شود. زمانی که من سرمربی بزرگسالان بودم 2-3 شب به اردوی جوانان می رفتم و آنجا می خوابیدم؛ حتی به اسماعیل نژاد که آن موقع سرمربی تیم بود می گفتم که اگر این کشتی گیرانی را که مدنظر من است ...
راننده سرویس با جسد همسرش سرکار رفت
. همسرم به خاطر مشکلاتی که در زندگی قبلی اش داشت قرص اعصاب مصرف می کرد. آن روز هم ابراز ناراحتی کرد و من سراغ یخچال رفتم تا به او دارو بدهم. اما داروهای آرامبخش او تمام شده بود و من دو تا قرص متادون را داخل کپسول ریختم و به عنوان قرص آرامبخش به او دادم. بعد چه اتفاقی افتاد؟ همسرم قرص ها را خورد و خوابید. من راننده سرویس مدرسه هستم چون سرویس داشتم از خانه خارج شدم. قرار شد همسرم ...
هر جریان فرهنگی که حمایت دولتی داشت، پس از مدتی متوقف شد/تداوم 22 ساله نهفت به دلیل نبود حمایت دولتی است
شان چقدر عالی اند! و کلی تعریف کردند و پرسیدند تمرین هایتان چگونه است و من توضیح دادم. سوال کردند دولت از شما پشتیبانی می کند؟ گفتم خیر! گفتند هیچ؟! گفتم هیچ! گفتند این هیچ یعنی واقعا هیچ؟! یا چون کم است شما می گویید هیچ! گفتم نه! به معنی دقیق کلمه هیچ حمایتی نمی کنند! پرسیدند کجا تمرین می کنید؟! گفتم در خانه ام! سرشان را تکان دادند و گفتند شما اگر پایت را از ایران بیرون بگذاری، نه حتی ...
وقتی خادم نتیجه نگرفت به او گفتند مربی سنتی/ به جلالی کامپیوتر می گویند، اما نیمی از موفقیت های قلعه ...
شرایط کشتی من را برای بازگشت به تیم ملی دودل بودم. به همین خاطر همیشه می گفتم که کشتی برای من تمام شده است. ما در المپیک دو برنز کسب کردیم و حتی به خاطر این نتیجه گریه کردم اما گفتند که این دو برنز ارزشی ندارد. جالب است که پس از این دو برنزی که در المپیک کسب کردیم در مسابقات جهانی فقط یک برنز کسب می کنیم. به هر حال حدود 2 سال تا المپیک زمان داریم و باید با همه قدرت های کشتی فرنگی جهانی برای کسب مدال ...
ماجرای کتک خوردن مهران مدیری از حراست تالار وحدت
صدای داستان، رساترین صداها است
ششصد جلد کتابم قرار دارد. روزی که پا به کلاس داستان نویسی گذاشتم، انگار به بهشت رفته بودم و یک داستان هم با خود برده بودم که گفتند بخوانم و تمام هنرجویان در موردش حرف زدند و نقاط قوت و ضعفش را بیان کردند. پس از آن چطور شد که اولین نوشته از شما به چاپ رسید؟ پس از شرکت در کلاس ها، بعضی شبها تا نزدیک صبح بیدار می ماندم و داستانهایی را که در این مدت نوشته بودم بازنویسی و تایپ می ...
اظهارات علی مطهری درباره FATF، مرگ آیت الله هاشمی، حجاب و...
نظارت را انجام دهند، هیچ گاه نمی گفتند که مصوبات مجلس را بیاورید من ببینم که کدام مخالف سیاست های کلی است تا به مجلس ارجاع شود و کار شورای نگهبان دوم را انجام بدهم. حداکثر این بود که جایی که احساس می کردند این سیاست ها انجام نمی شود به دولت، مجلس و قوه قضائیه تذکر دهند. اما اینکه هیئتی مثل شورای نگهبان نظر دهد، آن هم بعد از تصویب و مصوبه را به مجلس برگردانند تا مطابق نظر آنها بعضی جاها را درست کنند ...
کتابخانه آقای کفاش
به گزارش دیار آفتاب ؛ به نقل از فارس پلاس؛ علی جواهری: زهوارش دررفته است. هرازگاهی باید می ایستادم. کلی با آن ورمی رفتم تا می توانستم چندم تری راه بروم. کلافه شده بودم. باید هرطوری شده درستش می کردم یا از شرش خلاص می شدم. بی حوصله و بدون توجه وارد مغازه شدم. آن ها را از پایم درآوردم و روی میز گذاشتم. گفتم: پایم را می زند. وقتی خریدم اندازه بودند ولی نمی دانم چرا اذیت می کنند. از شدت ناراحتی صحبت ...
مادرانگی با دست های تنها؛ این مادر چشم بچه هایش است
خیلی دور بود. آن روزها، علاوه بر رفت وآمد به بیمارستان بقیه روز را در اتوبوس های خط واحد می گذارندم! فرشید را به اتوبوس به مدرسه می بردم و می رفتم بیمارستان. دوباره او را از مدرسه به خانه می آوردم و باز برمی گشتم به بیمارستان. خود فرشید بود که باعث می شد همه جوره برایش تلاش کنم. با خودم می گفتم اگر این بچه به درسش نرسد حیف است. زمان کنکور هم وقتی کنکور آزمایشی شرکت می کرد باهم می رفتیم ...
زن جوان: همسرم آنقدر من را زد که بچه ام سقط شد
کاری ها و فحاشی های زننده همسرش دست به دامان قانون شده بود. او در حالی که دختر پنج ساله اش را در آغوش می فشرد و سرگذشت تلخ خود را نتیجه فقر فرهنگی خانواده اش می دانست، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: در یکی از روستاهای مرزی سرخس و در یک خانواده هفت نفره رشد کردم. من فرزند بزرگ خانواده بودم و به طور معمول همه امور مربوط به خانه داری را انجام می دادم و به پدرم نیز در ...
اسیدپاشی مرگبار دختر عاشق پیشه روی خواهر نامزدش
او پرداختند که اظهار کرد: برادرم با دختری به نام مینا دوست بود، اما از مدتی قبل با هم اختلاف پیدا کرده بودند. روز حادثه مینا مقابل خانه مان آمد و شروع به فحاشی کرد. او به پدر و مادرم فحش می داد. از این رفتارش عصبانی شدم و گفتم، خودت دوست داشتی با برادرم باشی و حق نداری به کسی توهین کنی. از داخل کیفش ظرفی بیرون آورد و محتویات آن را روی من ریخت که تمام بدنم سوخت. در ادامه مینا و خواهرش ...
یک روز با غسال ها!
مرا بوسید و گفت خجالت نکش خدا هر کسی را برای انجام این شغل خداپسندانه انتخاب نمی کند. مریم از اولین روز کاری اش می گوید که وقتی وارد اتاق شست و شوی غسالخانه شده چقدر ترسیده و نتوانسته به جنازه نزدیک شود ولی زن غسال کارکشته ای که از روحیه قوی برخوردار بوده به او عصبانی شده و گفته لایق این شغل نیستی برو در همان خانه ات بیکار بنشین ولی او به این شغل نیاز داشته و با تمام توانش با همان شستن ...
از استقلال رفتم فوتبالم تمام شد ؛ نمی خواستم بعد از استقلال پیراهن هیچ تیمی را بپوشم
بالاخره باید یک روز این اتفاق می افتاد. چهار، پنج روز بود که در این باره با خانمم بحث می کردیم و بالاخره به این جمع بندی رسیدیم که این کار را انجام دهم. بهتر است که آدم با خوش نامی از فوتبال برود. خوب نیست آدم به تیم های مختلف برود و وجهه اش بیشتر خراب شود.