سایر منابع:
سایر خبرها
نصیری: مطهری فاتح قله خلوص، بله اما کدام خلوص؟/ نمی توان از برخی مواضع انفعالی استاد در برابر برخی پدیده ...
گروه معارف-رجانیوز: در یک برنامه تلویزیونی درباره ی التقاطی بودنِ علامه مطهری، سخن ها گفته شد و ادّعا شد که وی متأثّر از نظریه ی غربی و غیردینیِ پیشرفتِ خطیِ تاریخ بوده و این نظریه، بر استدلال هایش سایه افکنده است! مدتی قبل رجانیوز برای اولین بار جوابیه ی مهدی جمشیدی را به این ادعا، که توسط مهدی نصیری در صداوسیما بیان شده بود، منتشر کرد. متن این جوابیه را می توانید در اینجا بخوانید. ...
معرفی قدرتمندترین زنان تاریخ | از ملکه ویکتوریا تا خرم سلطان
سوءاستفاده های دیگری نیز از قدرت خود کرد و نواختن پیانو را ممنوع اعلام کرد. جالب است بدانید خدمتکاران جیانگ چینگ وادار بودند در حالیکه دست های خودرا در هوا نگه داشته اند راه بروند تا حتی صدای راه رفتن آن ها اوقات خوش جیانگ چینگ را آزرده نکند. جیانگ چینگ چندین مرد جوان و با انرژی را انتخاب کرده بود تا با انتقال خون آن ها به بدن خود، به انرژی و شور و نشاط جوانی دست پیدا کند. در نهایت مائو ...
بازداشت کوروش به خاطر بی آبرو کردن زن بیوه با شال بنفش
زن جوان که از سر لجبازی با پسرخاله اش به عقد مردی معتاد درآمده بود نمی دانست این تصمیم اشتباه چه فرجام شومی خواهد داشت.
تیر خلاص به پرونده دیپلمات های ایرانی/ حاج احمد شهید شده است!
منتشر شده است. داودآبادی که پیش تر، طی سال های گذشته بارها در فضای مجازی و مطبوعات (حتی با انتشار کتاب کمین جولای 82 ) درباره این مساله صحبت کرده، این بار با این کتاب تصمیم گرفته حرف های اول و آخر را بزند و پرونده را برای خودش ببندد. او می گوید هرآنچه را در این باره می خواسته یافته و از این به بعد دیگر نه درباره اش چیزی خواهد گفت نه در فضای مجازی خواهد نوشت. همچنین در سطور پایانی کتاب مورد ...
دهه هفتادی ها؛ عشق، ازدواج و طلاقشان!
زندگی شان است و نه زندگی آنقدر رؤیایی و فانتزی، می زنند زیر میز بازی و پای شان را در یک کفش می کنند که طلاق بگیرند. می گویند: بچه های دهه هفتادن دیگه! همینن. حرف هایی که روی اعصاب جوان های این دوره و زمانه می رود و باعث می شود بگویند که نسل سوخته اند. ادعایی که دهه پنجاهی ها و دهه شصتی ها هم داشتند. جوان های این دوره و زمانه می گویند قدیمی تر ها عشق و عاشقی و ازدواج های آن ها را درست ...
کالابرگ، دستبندی بر دستان دلالان ارزی
گذاشت تا دلالان سود کلان را از جیب مردم داشته باشند، با اجرای این طرح مردم می توانند به صورت سهمیه ای کالا های اساسی را ارزان تر خریداری کنند. لزوم ورود کالابرگ های هوشمند در بازار داخلی حسن مرادی، کارشناس اقتصادی در گفت وگو با خبرنگار گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان، با اشاره به تأثیر طرح مصوب مجلس (کالابرگ های الکترونیکی) در بهبود وضع اقتصادی و معیشت مردم، اظهار کرد: در ...
احتمال وقوع "یک فاجعه علمی و حرفه ای" در جامعه پرستاری کشور
جمع کثیری از خادمان نظام سلامت و جامعه بزرگ پرستاری کشور بود. حضرتعالی خود شاهد هستید که قدم اول و عملی در همین ایام، ابتدا و بسیار مصرانه توسط مشاور عالی محترم جناب دکتر اکبری برداشته شده و این نامه ما در پاسخ به آن مکتوبات و جلسات پیدا و پنهان ایشان در این زمینه خاص می باشد. اگرچه از مدت ها قبل که این خبر را شنیدیم در سکوت کامل و از طرق مختلف و از طریق واسطه هایی نظراتی ...
آمارهای جالب از نمایشگاه کتاب تهران/ "ملت عشق" محبوب ترین شد
یکدیگر سبقت بگیرند و اکنون چند ترجمه از آن با فاصله اندکی به بازار آمده است. “وقتی نیچه گریست” به قلم اروین یالوم رتبه دهم را دراختیار دارد. رمانی تاریخی که در مرز ادبیات و روانشناسی قدم می زند. “وقتی نیچه گریست” از کتاب هایی است که به مرور مخاطبانش زیادشده اند. توصیه کتاب در کارگاه ها و کلاس های روانشناسی یکی از دلایل اقبال به این کتاب است. یک جوان در میان پیشکسوت ها ...
انتقام از زن فالگیر به خاطر طلسم بخت گشایی
گفت می تواند کاری کند تا کامران، پسر مورد علاقه ام در کمتر از یک ماه با من ازدواج کند. حمیده گفت من طلسم شده ام و برای شکستن این طلسم باید یکسری کار ها انجام دهم. وعده های دروغین دختر جوان ادامه داد: زن فالگیر آنقدر گفت و گفت تا اینکه راضی شدم برای شکستن این طلسم 3 میلیون تومان به عنوان پیش پرداخت به او دهم. بعد هم دستوراتی داد و من همه را مو به مو اجرا کردم. اما به جای اینکه ...
قتل آتشین پس از شنیدن پاسخ منفی
ما را بالا کشیده است. به اداره پلیس رفتیم و از مرد کلاهبردار شکایت کردیم، اما او را پیدا نکردیم تا پولمان را پس بگیریم. زندگی برای ما در کشور بیگانه سخت شده بود که تصمیم گرفتیم برای ادامه زندگی به ایران برگشتیم. من بیکار بودم و شقایق دوباره در بنگاه املاکی شروع به کار کرد. از آن روز به بعد در خانه شقایق زندگی می کردم تا اینکه اختلاف پیدا کردیم که فهمیدم او مرا دوست ندارد و به همین خاطر از او جدا ...
قاتل: مقتول نیت شوم داشت
برداشتم و به دست و بازوی مقتول ضربه زدم. سپس او را به در ماشینش کوبیدم که مقتول خم شد تا از ماشینش وسیله بردارد که با چاقو یک ضربه به پهلوی او زدم. آنجا بود که سوار موتور شدم و او هم سوار ماشین شد و رفت تا اینکه چند روز بعد دستگیر شدم. متهم در ادامه در پاسخ به سؤال ریاست دادگاه مبنی بر اینکه آیا با سارا رابطه داشته است یا خیر؟ گفت: خیر ما با هم رابطه خانوادگی داشتیم و شوهرش مرا می شناخت. متهم در آخرین دفاعش گفت: حاضرم همه دارایی ام را بفروشم و پول دیه را به خانواده مقتول بپردازم. در پایان هیئت قضایی وارد شور شد. ...
بابک زن مدیرعامل شرکت را دزدید
. این زن به افسر پرونده گفت: در یک لحظه توانستم از خودرو پیاده شده و با کمک خواستن از مردم خودم را نجات دهم. وی درباره چگونگی گروگان شدن خود گفت: ساعت 6 عصر با ماشینم قصد ورود به داخل پارکینگ را داشتم که 2 جوان 30 ساله اسلحه به دست با تهدید سوار خودرویم شدند و مرا به صندلی عقب برده و با بستن چشمانم شروع به حرکت کردند، پس از چند ساعت در تماسی به همسرم گفتند باید پول پرداخت شود و برای اینکه ...
نام عشق را با خط خون نوشت
خبرنگار کیهان در همدان: سیده لیلا آقامیری ظهر هفتم اردیبهشت ماه در حادثه ای دلخراش، مصطفی قاسمی طلبه جوان 46 ساله در مقابل حوزه علمیه آخوند ملاعلی معصومی همدانی از سوی یک شرور مورد حمله مسلحانه قرار گرفت و در حالی که روزه دار بود شربت شهادت را نوشید و جرعه نوشان حقیقت را تا ابد در حسرت دیدار خود باقی گذاشت. او بعد از اخذ دیپلم وارد حوزه علمیه شد و چندی بعد با درآمد پایین ازدواج کرد که ثمره ...
ماجرای حضور عضو یونسکو در شلمچه
اولین روزمان را رفتیم به سمت شلمچه و وقتی وارد منطقه شلمچه شدیم و پیاده شدیم، ناگهان اتفاق عجیبی افتاد! دیدم که پروفسور نگاهی به اطراف کرد، و بعد چند لحظه پاهای این مرد شروع کرد به لرزیدن. من با خودم فکر کردم که ایشان ضعف کرده لذا می خواستم بروم که برایشان آب قندی تهیه کنم که دیدم نشست و شروع کرد به گریه کردن. من هم که از این حال ایشان شوکه شده بودم با اضطراب به او گفتم: چی شده پروفسور؟ ...
با عشق ممکن می شود
ترک کردم. *من با عشق ممکن شدم سمانه و سعید با وجود این که ترک کرده اند اما قرار است ارتباط خود را با طلوع حفظ کنند. سمانه می گوید: من خودم از خدمتگزاران این مجموعه هستم و تصمیم دارم بعد از ازدواج از صبح تا غروب کار کنم و پس از آن به خانه خودم بروم. سعید هم در تکمیل صحبت های همسرش می گوید: من باوری که برای خودم درست کردم این است که بدون اینجا نمی تونم زندگی کنم و اگر جدا شوم ...
داستان دکتر سوکراتس؛ فیلسوف فوتبال
به وجود بیاورد. می گفت ده سال داشتم که کودتا شد. یادم هست که پدرم کتاب های بلشویکها را می سوزاند. خودش سواد را یاد گرفته بود و یک کتابخانه جمع کرده بود. از همانجا به سیاست علاقه مند شدم. فوتبال اتفاقی از راه آمد. کودکی در قلب دیکتاتوری بودم. همیشه نگاهم به بی عدالتی های اجتماعی بود. دوستانی را می شناختم که مخفی زندگی می کردند یا از کشور فراری بودند. به طور اتفاقی فهمیدم که می توانم ...
عکس/ زن هواپیماربایی که رهبر انقلاب از او سخن گفتند کیست؟
قتل رسید و دوتن دیگر براثر مشکلات غیرمنتظره عملیات را به تاخیر انداختند. لیلا خالد در پایان گفت: من به دست پلیس بریتانیا (اسکاتلندیارد) اسیر شدم و پس از آن همرزمان من با ربودن هواپیمای پان آمریکن آزادی مرا از زندان به عنوان پیش شرط مذاکره برای آزادی گروگان های هواپیمای آمریکایی و حکومت بریتانیا مطرح کردند و بریتانیا سرانجام مجبور شد مرا پس از تنها یک ماه آزاد کند. یک سال پس از آزادی من جبهه خلق برای آزادی فلسطین که من عضو فعال آن بودم تاکتیک هواپیماربایی را تغییر داد و به روش های دیگری برای مقاومت روی آورد. ...
یادنامه مجاهد شهید آیت الله سید محمدرضا سعیدی
عالم فداکار و مجتهد بیدار آیت الله سعیدی، که خانواده او در کناری منتظر ملاقات ایستاده اند. آن روز همه ناامید برگشتند ولی فکر آمبولانس همه را آزار می داد، ما هم به خانه برگشتیم هنوز کاملاً خستگی راه بر طرف نشده بود که درب خانه را زدند، پیکانی بود با چند سرنشین، می گفتند، ما از ساواک هستیم یک نفر از شماها با شناسنامه سعیدی به ملاقات بیاید، مادرم ناگهان پی به حقیقتی برد، ولی آن وقت جای ...
شوهرم گفت اگر یک کرشمه بیایی صاحبخانه اجاره اش را نمی گیرد
وی گفت: بعد از آن که تحصیل در مقطع راهنمایی را به پایان رساندم دیگر به مدرسه نرفتم و مشغول امور خانه داری شدم چرا که علاقه زیادی به درس و مشق نداشتم و می خواستم در خانه به مادرم کمک کنم تا این که خودم زندگی مستقلی را تشکیل بدهم. در حالی که 21 ساله بودم یکی از همسایگانمان مرا برای پسرش خواستگاری کرد. اگرچه آن خانواده را از سال ها قبل می شناختیم اما هیچ اطلاعی از وضعیت درون خانواده آن ها ...
نجفقلی حبیبی: روحانی خیلی دارد زحمت می کشد
پاره نکنید و بماند. الحمدالله همین طور شد و همه این ها اسناد کشور است. قرار بود روز 7 تیر در سرچشمه باشید؟ بله. قرار بود، ولی نمی دانم چرا گفتم نمی آیم. به من زنگ زدند و آن زمان رئیس کتابخانه در مجلس بودم. کسی به من زنگ زد که مرحوم شهید بهشتی می خواهند امروز درباره تورم صحبت کنند و دوستان به جلسه می روند، شما نمی آیید؟ گفتم من قدری کار دارم و انجام می دهم و می آیم. بعد هم ...
مادر شدن دیگر آرزو نیست
مدتی را در آنجا بگذرانند: بعد از گذراندن دوران آزمایشی و انجام یک سری مراحل اداری موافقت شد که سه روز در هفته در شیرخوارگاه حضور داشته باشم، بعد این سه روز شد چهار روز و بیشتر، کم کم به آنها وابستگی پیدا کردم به شکلی که بعضی روزها از صبح تا 9 شب کنار بچه ها بودم. روزهایی که حال او را از همیشه بهتر می کردند آن قدر که بگوید: من 37 سال از خدا عمر گرفته ام، اما در تمام زندگی ام هیچ وقت به اندازه این ...
سنگ نوردی که با یک پا زیباتر است
به گزارش عصرامروز، الهام یک پا ندارد، از چند سال پیش هم تصمیم گرفت بدون استفاده از پای مصنوعی و با همان یک پا در جامعه حاضر شود. این روز ها مردم شهر بیرجند دیگر با دیدن الهام پدید دختر سی و یک ساله شهرشان که یک پا ندارد و از ورزشکاران موفق شهرشان است تعجب نمی کنند. الهام می گوید: چهارساله بودم که مادرم مرا به استخر برد، هیچ وقت آن روز را فراموش نمی کنم. بچه ها از من می ترسیدند، انگار ...
حیات سیاسی نیما و صادق هدایت به روایت زنده یاد انور خامه ای
های او مناصب مهمی در دوره قاجار داشتند. اما او به هیچ یک از این افتخارات اهمیتی نمی داد. من هم از طرف خانواده مادری قاجاری بودم و پدر من با دختری از یک خانواده سلطنتی ازدواج کرده بود؛ او از شاهزاده های خیلی خوب و معروف قاجار بود و بالاخره من هم از همان خانواده بودم و کنار همین خانواده بزرگ شدم و رشد کردم. بعضی قاجاری ها بودند که به نسب قجری خودشان اهمیت نمی دادند و سرشان در کار خودشان بود که پولی ...
مادر فداکار اماراتی پس از 27 سال از کما خارج شد
ها پس از معاینه وضعیت او را نرمال اعلام می کردند. عمر در مورد زمان به هوش آمدن مادرش از کما افزود: سه روز پس از آن ماجرا، من با شنیدن صدای کسی که نام مرا صدا می زد از خواب بیدار شدم. او مادرم بود که نام مرا صدا می زد. سال ها منتظر این لحظه بودم و رویای آن را در سر می پروراندم که مادرم نام مرا صدا بزند. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم. مادرم پس از سال ها به هوش آمد و اولین ...
ماجرای فرار یک ایرانی از دست قاچاقچیان انسان در آلمان
دائما در تلاش بودند او را در گودال خود فرو کشند، اما گویا این رفتارشان صدای زنگوله اقدامات شک برانگیزشان را بلند تر می کرده است امیر گفت: بعد از چند روز اقامت در یکی از بهترین هتل های آلمان تصمیشان برای ماندم در آنجا عوض شد و این آغاز راه گروگان گیری بود.بو بردن من از داستان شوم شان شروع تهدید های همه جانبه این گروه برای من و خانواده ام بود. تماس های روزانه آن ها به اعضای خانواده و شناسایی ...
قتل به خاطر یک نگاه
آسیب جدی دیده، اما رو به بهبود است. در ادامه مأموران به بازجویی از مهران پرداختند. او گفت: شب هنگام من برای گذاشتن زباله سر خیابان رفتم. دو پسر و یک دختر در خیابان بودند. من چندان متوجه آن ها نبودم، اما یکی از آن ها که بعد ها متوجه شدم نامش حامد است، به سمت من آمد و من را هل داد و گفت: چرا به دختر مورد علاقه ام نگاه کردی. من گفتم اصلا متوجه شما نشدم. برو و درگیری درست نکن. نمی دانم پسر ...
اعدامی و جلاد هردوجانی اند/زمانیکه دلار چندمیلیارد مارک آلمان بود
او بود که توانسته بودم وارد ارتش شوم. و آن روز و روزهای بعد از آن، از اینکه مرگش چندان اثری درم نکرد سخت متعجب بودم. (صفحه 129) اشاره کوتاه آن که، شخصیت ریت مایستر گونتر که مردی بی دین و آلمان پرست است، تاثیر زیادی روی بی دین شدن رودلف دارد. در جای دیگری هم که مربوط به وقایع و اتفاقات بین دو جنگ جهانی است، همسنگر رودلف به نام شرادر کشته می شود و واکنش احساسی او چنین است: اما با همه این ها از این که ...
حاشیه زیر پای شهر
...، همین که سایه مردی بالای سرش مانده، راضی است. صولت : شویم روی دختر ها تعصب دارد صولت داغش از همه سنگین تر است. 7 سر عائله دارد. پسرش 4 سال است که گوشه خانه نشسته، نه کاری دارد و نه عاری! صبح به صبح که می شود، لای کوچه پس کوچه های عیش آباد وول می خورد. چند باری برای کار به شهر رفته، آن وقت ها که پول کرایه داشته اند. اما هرجا فهمیده اند که از عیش آباد امده، جواب سلامش را ...
کارگر زن نمونه عشایر: نباید بیکار بنشینیم
خوشحال است که در این جمع حضور دارد. در همان مراسم شماره تماسی از او گرفتم تا در اولین فرصت با هم گفت و گو کنیم. امروز وقتی با او تماس گرفتم بلافاصله مرا شناخت و با صدای مهربانی از خودش و فعالیت اقتصادیش گفت. او گفت: 31 سال پیش ازدواج کردم. سه دختر و 2 پسر دارم. یکی از پسرهایم متخصص فیزیولوژی و مهماندار هواپیماست و دیگری فوق لیسانس مدیریت ورزش است. دخترم مهندس آب از دانشگاه فردوسی مشهد ...
ماجرای زیور و انگشتر برلیان زن آمریکایی
کردند راحت تر می شد سرقت کرد. اگر در خانه دزدی می کردم به راحتی مرا شناسایی می کردند. اولین بار است که دستگیر می شوی؟ بله، من هیچ وقت خلاف نکرده بودم. از چند نفر با همین روش دزدی کردی؟ یادم نیست. ولی تعدادشان زیاد نبود. چرا انگشتر برلیان را بلعیدی؟ آن روز در بیمارستان به سراغ کیف بیمارانم رفتم. ساعت و طلا و پول نقد پیدا کردم. این انگشتر متعلق به ...