سایر منابع:
سایر خبرها
کمرم را شکستید،من با کاپیتانی هادی نوروزی مشکلی نداشتم
...، امروز همان نان به نرخ روز خور ها می گفتند نوروزی تیمت رو بردار و بیا، چرا زنده بود تشویق نشد؟ مردم عزیز چه آبی چه قرمز بدانید سکوها دست مردم نیست، دست یه مشت ....، تو را به خدا قدر اینجور بازیکنان تان را بدانید، درست است توی چشم نیستند و محبوب سکوها نیستند ولی همه می دانند که لیاقتشان بیشتر از این است، هادی رفت ولی قدر امثال هادی که در این فوتبال زیادند را بدانید. حالا عباس ...
درد و دل اینستاگرامی علی مسعودی با مردم!
داشته اند: سلام دوستان عزیز .امروز میخوام یه کم دلی باهاتون حرف بزنم میگن هر آنچه از دل برآید،به دل هم نشید. بیست سالی میشه که خودم رو به هنر این مملکت بند کرده ام خیلی سختی کشیدم نه بچه پولدار بودم نه فک و فامیل گنده ای داشتم نه پارتی فقط یه خدا و یه امام رضا و دعای خیر پدر ومادر .امروز که به این توفیق رسیدم که مردم عزیز و شریف ایران این بنده حقیر رو مورد لطف خودشون قرار میدن مدیون ...
یک مصاحبه صمیمانه با ژوله، افشاریان و علی مسعودی!
مورد استقبال رامبد عزیز قرار گرفت و اجرایی شد که خب باعث روند صعودی در جذب مخاطب با توجه به رو به پایان بودن برنامه شد؛ البته که خودم هیچ وقت فکر نمی کردم مجبور شوم جزو این 16نفر قرار بگیرم. در طول پخش از طرف خود رامبد و بچه های گروه بهم پیشنهاد شده بود ولی واقعا کار سختی است. زمین و زمان دست به دست هم داد و من هم به جمع خندانندگان پیوستم. امیرمهدی ژوله: من جزوآن 16 نفر بودم؟ چون می ...
قرارداد هادی نوروزی را یکسال دیگر تمدید کنند
باعث شد همه دلشان بسوزد و در تشییع جنازه و مراسم های دیگر شرکت کنند. پیروانی گفت : کاپیتان پرسپولیس بزرگترین افتخار است که نصیب همه نمی شود فکر کنم هادی چشم خورد . آرزوم این است که بقیه بچه ها تلاش کنند تا یاد هادی را زنده نگاه دارند . هانی پسر هادی باید جام قهرمانی را بالا ببرد. مدیر تیم ملی بیان کرد: من خودم منقلب شدم . چند وقت پیش به هادی گفتم کاپیتان پرسپولیس باید یک مقدار ...
جانبازی که در خیابان کفاشی می کند
...: بیست و هفت سال از جنگ گذشته است. اما هنوز خاطراتش کنج خانه هایمان پیدا می شود. هنوز در همسایگی و بین دوست های خود کسی را پیدا می کنیم که زندگی روزمره اش با یادگاری هایی که ازهشت سال دفاع مقدس می گذرد. هنوز هستند کسانی که با سرفه های پدرشان بند دلشان پاره می شود. آقای کمالی یکی از همان آدم هاست. چند سالی است که دیگر راحت نفس نمی کشد و نیاز به اسپری دارد. هروقت حال پدر بد می شود ...
بررسی مجسمه شهری از 3 دیدگاه
مصرف کننده اثر هنری به موقعیتی فعال ارتقا می دهد و مخاطب می تواند ادامه دهنده یا کامل کننده اثر هنری باشد. وی ادامه داد: این عرصه مبادله نقشی فعال را از طرف مخاطب طلب می کند به همین دلیل است که بعد سرگرم کننده هنر تعاملی گاه بیشتر از عرصه های دیگر هنرهای تجسمی است. شاید ساده ترین تعریف برای هنر تعاملی این است که هنر تعاملی با مخاطب کامل می شود و به مخاطب اجازه بروز و تغییر می دهد. هنر تعاملی ...
زاکانی: قشقاوی تماس گرفت و به شوخی گفت تو خیلی موضوع را جدی گرفته ای و مسأله برجام حل شده
گذشت از ارائه روش کار از طرف آقای پزشکیان خبری نشد. لذا من خودم روش کار را نوشتم و در تاریخ سوم شهریور، آن را پس از بحث در کمیسیون به تصویب رساندیم. در جلسه آخر (شنبه یازدهم مهر) هم من این مورد را به هر یک از اعضایی که اعتراض می کردند یادآوری کردم که قرار بود فلان کار را انجام دهید که انجام ندادید. رئیس کمیسیون ویژه بررسی برجام با بیان اینکه در این سند همه جزئیات و موارد از جمله اینکه در ...
حکومت جهانی مهدوی و رهایی بشریت از آتش فتنه های شیطانی
این باره می فرماید: (و نزعنا ما فی صدورهم من غلّ اخوانا علی سرر متقابلین) . "کینه ها و حسادت ها را از دل های آنان می زداییم درنتیجه آنان در بهشت برتخت هایی رو در روی یک دیگر می آرمند". همه پیامبران الهی پیام آوران و پرچمداران محبت و دوستی خالصانه و بی شائبه بودند و توانستند در زمان خود با توجه به شرایط موجود به صورت نسبی به این هدف دست یازند، اما شکل ایده آل و همه ...
زندگی مشترک یا میدان جنگ؟
گفته بود تو باید هر روز زنگ بزنی و حال مادرم را بپرسی. من هم گفتم اول تو باید بزنی و اگر زدی من هم می زنم، نزنی نمی زنم. هیچ وقت هم این اتفاق نیفتاد و هر دو منتظر بودیم تا اولین تماس توسط طرف مقابل باشد. جالب این که همیشه می گوید من کار خودم را می کنم و با حرف و خواست بقیه هم نظرم را عوض نمی کنم حتی تو که زنم هستی. می گوید اگر اخلاق و رفتارت را عوض کنی من هم عوض می شوم. تصمیم گرفتم علیرضا را ادب ...
90/ آقای گودرزی لطفا به جای درست کردن ابرو چشم والیبال را کور نکن!
بازیکنان تیم ملی بود او که به خوش اخلاق ترین فرد والیبال معروف است شاید این روزها دارد چوب همین خوش اخلاقی اش را هم می خورد. به او می گویند تو باعث بازیکن سالاری در تیم ملی شده ای! چرا باید چنین چیزی را به خوش خبر وصله کرد؟ بخاطر اینکه همیشه سعی کرد با بازیکنان رفتار پدرانه ای داشته باشد؟ بخاطر اینکه هیچ گاه با صدای بلند با آنها حرف نزد؟ بخاطر اینکه همه جا کنارشان بود و تنها نقش حمایتی داشت؟ بخاطر ...
سناریوی عجیب مرد اسیدپاش در دادگاه
زندگی مشترک اختلافات زیادی داشتیم. او چند سال آخر زندگی مان معتاد به موادمخدر و شیشه شده بود و زندگی را برای هر دویمان جهنم کرده بود. برای همین تصمیم به جدایی گرفتم ولی علی همیشه مرا تهدید می کرد. او می گفت کاری می کنم که هربار به آینه نگاه کنی از زندگی سیر شوی. با این حال، روز حادثه وقتی در شهرداری بودم، او به من پیام داد که منتظرتم. من حتی به حراست شهرداری هم موضوع را گفتم و او هم گفت برو بیرون ...
شلواری که به درد دستگیره می خورد/ دیپلماسی دستشویی در جنگ تحمیلی/آغوش گرم آمریکا بوی سیلی می دهد
شوید بار دیگر دوستان، دلسوزِ سروستان شوید می شود با وحدت و با همدلی اعجاز کرد راه های روشن آیندگان را باز کرد گر کسی هم این میان، شاد از شکستِ جمع ماست دوستان، دست خدا، بالاترین دست هاست! این زمستان بگذرد، امسال هم چون پارسال رو سیاهی باز می ماند به رخسار زغال بچه های ما همه دارند از ما انتظار پس تو ...
اندوه ماندگار منا به روایت شاهدان عینی
گذاشتن دمپایی و بیرون آوردن حوله بالاتنه احرام، خودم را به نرده ها رساندم، همه تلاشم بر این بود که زیر دست و پا له نشوم چون یک لحظه غفلت برابر بود با له شدن زیر پای مردم. اما کنار نرده ها وضعیت به مراتب بدتر بود و سیاهپوست های آفریقایی با هیکل های درشت از نرده ها آویزان شده بودند. فشار کشنده بود، حال خودم را نمی دانستم، فقط یادم مانده با صدای بلند یک یاحسین و چند ذکر دیگر سردادم و مردی تنومند دست من را ...
خاطرات یک عاقد از ازدواج های عجیب
.... عده ای به خاطراتم می خندیدند، عده ای هم تعجب می کردند و برخی هم ناراحت می شدند. این واکنش ها باعث شد که یک روز به خودم بگویم حالا که این همه دیگران از این تعریف ها استقبال می کنند. چرا این خاطرات را ننویسم؟ برای همین بلافاصله یک وبلاگ به اسم خاطرات یک عاقد راه انداختم. آرام آرام بازدیدها بالا رفتند و تعداد کامنت ها زیاد شد. من هم دنبال این بودم که کوچکترین اتفاقات دفتر را در وبلاگم بگذارم ...
محاکمه دوباره مرد اعدامی به اتهام قتل
مغازه ام حمله کرد دو شیشه نوشابه دستش بود. من هم برای دفاع از خودم تی که دستم بود را سپر قرار دادم و البته چند ضربه هم با همان تی زدم؛ اما دو ضربه ای که مقتول به سرم زد، باعث شد خون ریزی شدیدی کنم و از حال بروم. وقتی به هوش آمدم در بیمارستان بودم. فقط یادم هست زمانی که سرم خون می آمد و روی زمین افتادم، مقتول هم با من درگیر بود و به زمین برخورد کرد . در این هنگام قاضی گفت: ضربه ای که به ...
بی بی حاضر برای بچه ها عروسک می سازد
آشنا بخشیدم. به آنها می گفتم شما عروسک های گران دارید. ولی اینها را هم بدهید بچه هایتان بازی کنند. می گفتند عروسک های تو را بیشتر دوست داریم چون با دست و پنجه خودت ساخته شده است. تا جان دارم برای بچه ها عروسک می سازم آقای عباسپور می گوید تا چند وقت پیش بی بی حاضر باور نمی کرد که کسی عروسک هایش را دوست داشته باشد و هرچه می گفتیم دوست دارند می گفت پس چرا نمی خرند: یک روز گفتم ...
تا فیلم تمام شود کتاب را خواندم/ خانواده ام آرزو داشتند دکتر شوم
شهر آورده و روانه دانشگاه کردم، آن ها را پزشک کردم تا دست از سرم بردارند. رسا افزون بر دروس حوزوی ، در مقاطع و مراکز دیگری نیز مشغول به تحصیل بوده اید؟ چه شد به مباحث دینی علاقه مند شدید؟ بله؛ بنده افزون بر دروس حوزوی، سال دوم تجربی را نیز می خواندم. در خاطرم هست، پیش از انقلاب در اصفهان بودم و هنوز تظاهرات قوت نگرفته بود که یکی از بستگان پولی به بنده داد و گفت: فرزندان مرا به ...
در "کافه سینما" بخوانید/ یک خاطره از نیلز آرستروپ هنرپیشۀ فرانسوی از بازی در فیلم شانتال آکرمن، به ...
کار تئاتر می کردم؛ تا اینکه شبی زن جوانی آمد تا به من پیشنهاد بازی در فیلم اش را دهد. این زن شانتال آکرمن بود. نمی شناختم اش. نه پول و پله ای داشت و نه فیلمنامه ای. اما صاحب اراده ای قوی بود و چشم هایش درخشش خاصی داشت. به خودم گفتم که چیزی برای از دست دادن ندارم. پس راجع به تاریخ فیلمبرداری ازش پرسیدم و او در جواب گفت: به زودی . با هم به سمت بزرگراه حرکت کردیم و نرسیده به مقصد، یک کامیون و چند زن ...
متن کامل سخنان علیرضا مختارپور در رونمایی کتاب ره، رهرو، رهبر
.... برای بنده هم در چند مورد اّتفاق افتاد می خواهیم مثلاً اگر اجازه بدهید ... ایشان می گفتند: من از همه ی شما اولی به خسته شدن هستم. راست هم می گفتند. (در آغاز دوره ی جدید درس خارج فقه (29/6/1371)) 34. عدم ترس از شکوه ظاهری و مادی و اقتدار و امپراتوری های مجهز استکبار؛ من یادم نمی رود، آن زمان که جوانان لانه جاسوسی را گرفته بودند و جنجال بلند شده بود ... بخصوص که ...
عده ای برای خودشیرینی جلوی دوربین می روند | هادی جان، راحت بخواب، مردم قَدرت را می دانند | متاسفانه ...
های ماست! آقاکریم، چند روزی می شد که سکوت کرده و حرف نمی زدید. دلیلش چه بود؟ متأسفانه همه ما غافلگیر شدیم. درگذشت ناگهانی هادی خدابیامرز، بسیار تلخ و غافلگیرکننده بود. اصلاً شوکه شدیم. ما هم شوکه شدیم، واقعاً ناباورانه بود... خدا رحمتش کند. تازه 30 ساله شده بود و هنوز خیلی جوان بود که این طوری از دنیا برود، روحش شاد... به نوبه خودم از تمام کسانی که در مراسم ختم و ...
پیروانی: نوروزی چشم خورد
هادی نوروزی را تمدید کنند و انگار که او برای تیم هنوز بازی می کند. می دانم که کار سختی است اما ارزش انجام شدن دارد. نباید فقط وقتی ورزشکاران زنده هستند به آنها بها داد. کسی که این کار را انجام دهد قطعا یک کار به یاد ماندنی و ماندگار انجام داده است. پیروانی تصریح کرد: خودم از شنیدن خبر درگذشت هادی منقلب شدم و امیدوارم روح او شاد باشد و بازماندگانش هم تسلی خاطر بیابند. همین چند وقت پیش هادی ...
آزادی 4 پاسدار پس از 10 روز اسارت
! دنیا دور سرم چرخید. تازه آن موقع بود که خبر شهادت دوستانم، خصوصا بیژن و نادر را شنیدم. احوال متناقضی در وجودم موج می زد. شادمان بودم که به طرف ایران می روم و اندوهگین بودم که بهترین دوستانم را از دست داده ام. *** فرازی از وصیت نامه شهید نادر مهدوی: برادرانم! اسلام عزیز احتیاج به جانبازی دارد بیایید تا خودمان را آماده جانفشانی کنیم. پدر و مادر ...
زاکانی: اگربخواهند دیکتاتوری راه بیاندازند،پیراهنم را در می آورم و این رادر خیابان به مردم خواهم گفت
. *”از یک طرف هم آقای لاریجانی اصرار داشتند که گزارش سریعتر تهیه شود چند شب تا صبح من کار کردم تا گزارش به شکلی اصولی و تنظیم شده با توجه به موارد مصوب شده در دستور کار تهیه شود”، هیچ کس در این کمیسیون ما نیامد بگوید که این برجام ما سایه جنگ را برداشت، کسی جرات نمی کرد و هرکسی اظهار نظر می کرد می گفت عمق منطقه ای ما. هم آقای عراقچی و هم آقای جلیلی همه این گزارش را خواندند، این گفته که می ...
اسطوره نادر؛ کابوس متجاوزین آمریکایی
تاریخ ایران و اسلام، پر از اسطوره ها و قهرمانان بزرگ و شگفت انگیز است. برخی از این اسطوره ها، رنگی از خیال یافته اند و واقعی بودن آنها محل شک و تردید است. امثال رستم و آرش کمانگیر و ... اما در سال های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه در دوران دفاع مقدس، اسوه هایی بزرگ تر و والاتر از همه قهرمانان و اسطوره های تاریخی ما ظهور کردند. تعداد قهرمانان ملی ما در 37 سال گذشته از تمام طول تاریخ چند هزار ساله ما بیشتر است. ...
خانه وفایی
عرق سردی کردم که چطور آبرومندانه سکته کنم و از حال رفتم. پسر لاغر عینکی که سنجاب پشمالویی در دستش گرفته بود بالای سرم ایستاده بود. سرش را نزدیک تر آورد و گفت: سنجابم بود! مامانم رفت قند بگیره برات. از جایم بلند شدم و با انگشتم اشاره دادم سنجابش را عقب بگیرد. عجیب بود که تا آن روز نفهمیده بودم پسری در فاصله نیم متری خانه مان زندگی می کند، آن هم آن قدر آدم حسابی. پسری که موهایش را از این طرف سرش به ...
تحلیل غلط تاریخ، گرای اشتباه به جامعه
بیمناکم که اموالم مصادره گردد. امام فرمود: أَنَا أُخْلِفُ عَلَیْکَ خَیْراً مِنْها مِنْ مالِی بِالْحِجاز؛ من از مال خودم در حجاز، بهتر از آن را به تو می دهم. ابن سعد گفت: من از جان خانواده ام بیمناکم [می ترسم ابن زیاد بر آنان خشم گیرد و همه را از دم شمشیر بگذراند. امام حسین(ع) هنگامی که مشاهده کرد ابن سعد از تصمیم خود باز نمی گردد، سکوت کرد و پاسخی نداد و از وی رو ...
چرا تخصص داخلی را انتخاب کردم؟
دشواری زندگی روزمره را برای بسیاری از مردم. در عین حال، چیزهای مثبت هم می بینم، که علیرغم همه سختی ها، مردم چشم انداز مثبتی درباره سرزمینشان دارند. علیرغم همه اتفاق ها، هنوز علاقمند هستند قسمتی از راه حل باشند. تو تمایل به نوشتن درباره روابط پیچیده بین اشخاص داری. چه چیزی تو را به این سمت جذب می کند؟ هیچ رابطه ای ساده نیست. فقط روابطی هستند که ساده به نظر می آیند، اما اگر عمیق ...
نقشه مقایسه ای حملات هوایی روسیه و آمریکا در سوریه/ ارزان ترین و گران ترین زمان برای سفر خارجی/ اسم میز ...
.... سپس به طرف عکاسان خیره شد و رفت. 7- آموزش ترکی در اینستاگرام صفه آموزش زبان ترکی آذربایجانی در اینستاگرام هم از صفحاتی است که علاقه مندان خاص خودش را دارد: 8 - ردپای خدا علی حیدری خبرنگار در اینستاگرامش این متن را آورده است: من آدمهای قوی و خود محور را دیده ام که به وقت درماندگی و عجز کامل به سمت منبعی مافوق طبیعه روی اورده اند ...
منصوریان: پدرم گفت حق نداری مقابل استقلال از نیمکت تکان بخوری
؟ دیدید گفتم برای شما هم سوءتفاهم شده... برگشتن من به استقلال دست خودم نبود که بروم یا نروم. اتفاقاً نکته ای هم که باعث ناراحتی ام شده، همین است. الان بعضی ها طوری وانمود می کنند که انگار من نخواستم به استقلال بروم. وقتی افشارزاده به من زنگ زد، یک ساعت بعد دفترش بودم. باور کنید هر تیمی غیر از استقلال بود امکان نداشت چنین کاری کنم. هر تیم دیگری بود، می گفتم ببخشید من با نفت قرارداد دارم و نمی ...
از حضور رایگان ستاره ها تا بازسازی حادثه منا در پارک اندیشه
توانند یک سالن 400 نفری را پر کنند، حال که همه این افراد با هم یک جا جمع هستند چه اتفاقی قرار است رخ دهد. به خصوص که ورود به این جلسه رایگان و آزاد است. قضاوتی نکردم تا زمان برنامه برسد. ساعت 4 بعد از ظهر، روز موعود به پارک اندیشه تهران رسیدم. جمعیت آن قدر زیاد بود که حتا از تصور من که بارها مراسم های این چنینی برگزار کرده بودم، به دور بود. با روابط عمومی برنامه که یکی از خبرنگاران خوب ...