سایر منابع:
سایر خبرها
زنان و مردانی که در 18 ماه گذشته همسران خود را به قتل رسانده اند/ بررسی انگیزه های قتل+ جدول
رهسپار کردم و در پایان جسد شوهرم را با خودروی مرد مورد علاقه ام به حاشیه شهر انتقال داده و همان جا رهایش کردیم. 7. تیر 93 یزد قتل هولناک همسر و فرزند در یزد مردی در یزد همسر و فرزندش را به قتل رساند و خودش به پلیس اطلاع داد. او به پلیس گفت: همسرم یک سال است با من ازدواج کرده و از او فرزندی ندارم و پسرم از همسر دومم بود که از او جدا شدم. همسرم به دلیل ...
اخبار ویژه روزنامه های دوشنبه 20 مهر
...، گفت: او تا آخرین روز در جبهه های جنگ تحمیلی ماند و در سوریه نیز یک تنه از حرم اهل بیت دفاع کرد و بارها تا آستانه شهادت پیش رفت. وی همدانی را یار دوم سردار جاویدالاثر احمد متوسلیان دانست و افزود: حاج احمد حزب الله را در لبنان بنا کرد و سردار همدانی نیز دفاع وطنی را که مشابه حزب الله است در سوریه شکل داد و ده ها هزار جوان سوری را در این قالب سازماندهی کرد. به گزارش فارس، در زمان تشییع سردار ...
تهدید به قتل مقامات ارشد نظام در مجلس؛ ادبیاتی که زورگیرها هم به کار نمی گیرند!
، ولیک با خون جگر و با حاشیه های بی سابقه و پر رنگ تر از متن. حال و احوال عده ای در مقام مخالفت با برجام روز گذشته خوش نبود و این ناخوشی صحنه های تاسف برانگیز و گاه حیرت آوری را از نمایندگانی ثبت و ضبط کرد که در مهد قانونگذاری همه مرزهای قانونمداری را درنوردیدند. از همان ابتدای صبح مشخص بود که جلسه بررسی طرح اقدام متناسب دولت در اجرای برجام با چالش ها و حاشیه هایی روبه رو باشد اما آنچه در عمل رخ ...
علی مشهدی از درآمد خوب و زندگی عجیبش می گوید
. گفتم بیا اتفاقا خوشحال می شوم. سعید خیلی بچه توداری است و اصلا مثل من نیست. خیلی کم صحبت و کم حاشیه است. وقتی وارد شد شوکه شد. یک نفر از دستشویی آمد، دونفر تو آشپزخانه و سه نفر جلوی تلویزیون بودند. سعید به من گفت علی اصلا جا داری من بنشینم، بنویسم. گفتم آره برو تو اتاق خواب راحت باش و سعید هم رفت و تا عصر کلی کار کرد و ما هم همگی کار خودمان را کردیم. خلاصه من سال هاست در چنین فضایی ...
شرح احوال علامه ذوابعاد سید محمدباقر درچه ای
بازگشت و تا پایان عمر همانجا ماند. هفته ای دو روز به درچه و نزد زن و بچه اش می رفت و الباقی ایام حتی دوران تدریس و مرجعیت در مدرسه و حجره طلبگی ساکن بود. مقام علمی: علامه سید محمدباقر درچه ای دانشمندی ذوابعاد بود. سرعت پیشرفت او در هر یک از رشته های تحصیلی بگونه ای بود که بعضی گمان می کردند وی می خواهد فقط در همان رشته متخصص و استاد شود؛ درحالی که علامه پس از تعمق در هر رشته به ...
تهدید به قتل در مجلس؛ ادبیاتی که زورگیرها هم به کار نمی گیرند!
غلبه یافت و کلیات طرح برجام از تصویب گذشت، ولیک با خون جگر و با حاشیه های بی سابقه و پر رنگ تر از متن. حال و احوال عده ای در مقام مخالفت با برجام روز گذشته خوش نبود و این ناخوشی صحنه های تاسف برانگیز و گاه حیرت آوری را از نمایندگانی ثبت و ضبط کرد که در مهد قانونگذاری همه مرزهای قانونمداری را درنوردیدند. از همان ابتدای صبح مشخص بود که جلسه بررسی طرح اقدام متناسب دولت در اجرای برجام با چالش ها و ...
بدرود سردار جغرافیای مقاومت اسلامی
باکانه و شجاعانه در فضای غبارآلود فتنه های 87 و 88 عزم مبارزه به فتنه گران نمودی. و حقا که پس از این همه سال تلاش و مجاهدت و فداکاری مخلصانه ردای زیبای شهادت آراسته سرو قامتی چون تو بود... و به حق خسران و زیان بود که مردی با این همه سابقه مجاهدت و مبارزه در بستر مرگ آرام بگیرد، لذت شهادت و همجواری با سالار شهیدان گوارای وجودت باد. آن پرچم سه رنگی که بعد از شهادت یارانی چون محسن وزوایی و حاج محمود ...
قُرص ماه حرم، به تماشای بَزم خون نشست
نشانم دادند. زیر نور رنگ پریده مهتاب، قیفِ انفجارِ به جا مانده و زمینِ سوخته و زیر و زِبَر شده اطرافش را دیدم، کاملا مشخص بود که موشک کاتیوشا، با چه ضربِ مهیبی آنجا فرود آمده، چند قدمی کنارتر، در یک گودالِ کوچک، خون زیادی جمع شده بود، به زحمت خم شدم، کفِ دست راستم را جلو بردم و زدم به لُجه خونِ سرخ محمود شهبازی و بعد، دستِ خون آلودم را، با تمامی عشقی که به این برادر سفر کرده داشتم، کشیدم ...
پیوسته روان است...
ایران آنلاین /تو رهرو دیرینه سرمنزل عشقی/ بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است / رودی که بر آسود زمینش بخورد زود / دریا شود آن رود که پیوسته روان است / با دوستی سخن از ایرج افشار می رفت. سخن از زندگی سرشار و عمر پر برکت و کارنامه خیره کننده ایرج افشار می رفت؛ سخن از خردمندی و هشیاری و میانه روی و کفایت و فروتنی و نجابت و نظم و همت و پشتکار ایرج افشار می رفت؛ سخن از ایران دوستی و ایران مداری ایرج ...
تصوف در آسیای صغیر و بالکان (2)
تکیه فعال بودند. پنج سال بعد (1309 ش / 1930)، در نتیجه ی کشته شدن یک افسر به دست منسوبان به تصوف در شهر منه من (7) برخوردهایی صورت گرفت و صدها تن بازداشت و 28 تن نیز اعدام شدند. امروزه نیز همان قانون باقی است و فعالیت طریقه ها در کشور جمهوری ترکیه از لحاظ حقوقی جرم است. با وجود این ممنوعیت قانونی، از جراید برمی آید که اینان عملاً از بین نرفته اند و به صورت مخفی به فعالیت های خود ادامه می دهند و ...
دومین شب از شب های شعر آئینی" بر آستان اشک" برگزار شد + متن اشعار و گزارش تصویری
مداحی کرد. مراسم شب دوم هم با تلاوت حدیث شریف کساء شروع شد و محمود حبیبی کسبی به عنوان مجری برنامه شب شعر آئینی، غزلی از حافظ شیرازی را خواند که: دل سراپرده محبت اوست دیده آیینه دار طلعت اوست من که سر درنیاورم به دو کون گردنم زیر بار منت اوست تو و طوبی و ما و قامت یار فکر هر کس به قدر همت اوست گر من آلوده ...
یادی از سردار رشید اسلام به قلم دکتر بهداروند
سردار حاج حسین همدانی/ سرویس منتظران بی همگان به سر شود یادبود پرواز شهید سردار حسین همدانی سلام حاج حسین! سوریه دو روز پیش غوغا بود. صدای شلیک خنده از قلع و قمع شدن داعش تمام مقرهایمان را گرفته بود.بعد از نماز ظهر در حالی که جوراب هایت را بالا میکشیدی گفتی ابوعلی [...] سردار حاج حسین همدانی/ سرویس منتظران بی همگان به سر شود یادبود پرواز شهید سردار حسین همدانی سلام حاج حسین! سوریه دو روز پیش غوغا بود. صدای شلیک خنده از قلع و قمع شدن داعش تمام مقرهایمان را گرفته بود. بعد از نماز ظهر در حالی که جوراب هایت را بالا میکشیدی گفتی ابوعلی والله به لطف خدا، کار این تکفیری ها تمام است. به سمت حرم وگنبدعقیله بنی هاشم اشاره کردی و گفتی به این خواهر بی برادر قسم. خبرت; بی خبر تمام سپاه را عزادار کرد. امروز صبح روی تمام صفحه تلفن ها این عبارت نقش بسته بود: سردار عاشق; حسین همدانی ،راهی کربلا شد. تااین خبر را شنیدم اول گفتم شاید بازهم راهی کربلا شدی ولی وقتی از حاج حسین کاجی سراغ گرفتم گفت نه آقا، این دفعه واقعا سردار رفت کربلای آسمان. اصلا باورم نمی شد .باورم شد که مزد حمایت از دختر غریب رسول الله چیزی غیر از شهادت نیست. آخرین بار که در قرارگاه فرماندهی ات باهم حرف زدیم تابلویی را در گوشه اتاقت نشانم دادی و گفتی این عبارت یا سیدتی زینب کلنا عباسک (یا حضرت زینب(س)، همه ما عباس تو هستیم) عجیب با دل من بازی می کند. آن روز من و تو با دیدین این عبارت خیلی گریه کردیم. یک بارتو جمله را می خواندی یک بار من، شاید سی بار این جمله را خواندیم و گریه کردیم، عجب روزی بود حاج حسین. باورم نمی شود این قدر زود رفته باشی. آخر رفتن مقدمه می خواهد، علامت می خواهد، بهانه می خواهد. یادش سبز احمد سوداگر که وقتی قرار شد جایش را در فرماندهی لشکر 27 رسول الله به تو بدهد، من، تو، عزیز، احمد، سعیدسلیمانی، قبل از جلسه در محوطه لشکر باهم حرف میزدیم. احمد از دست خیلی ها عصبانی بودولی به رویش نمی آورد. تو آرام گفتی دکتر، احمد را بدزدیم و ببریم، خندیدم و گفتم بدزدیم؟ چطور؟ - احمد متوجه من و تو شد و گفت چه خبره؟ شما با هم چه میگویید؟ - تو با خنده گفتی احمد جان خبری نیست. من و دکتر کارت داریم - با من، چه کاری؟ آقا عزیز مشغول حرف زدن بود و اصلا متوجه ما نشد. همراه هم به کناری رفتیم، تو دست احمد را گرفتی و گفتی احمد آقا ! برادر خوبم، دنیا مال دنیایی هاست. بخدا من ساک سفرم را بسته ام، کار من و تودر آن دنیاست. دلت دریا باشد. دنیا; چشم هم بگذاری تمام میشود. حرف های دیگری هم زدی که آنها را نمی گویم. یکمرتبه احمد چهره اش رنگ و حال و هوایی دیگری پیدا کرد و گفت حاج حسین زنده ام کردی. قول میدهم همینطور فکر کنم. من که شاهد حرف های تو بودم خم شدم و دست تو را بوسیدم و گفتم احمدآقا،بخدای لاشریک له دوست یعنی سردار همدانی و بس. البته مدتی بعد تو هم ازفرماندهی لشکر رفتی و دو روز بعد در دفتر احمد با خنده گفتی دیدی احمد منم رفتم. خنده هایت دیدنی بود. دنیا را به بازی گرفته بودی. سردار عزیز روزها مثل برق و باد آمدند و رفتند. احمد یک روز عصر به سادگی یک کلام ناب بی هیچ گفت و شنودی راهی شد و او را بدرقه بهشت کردیم. در اولین برخورد بعد از شهادت احمد وقتی همدیگر را دیدیم در حالیکه گریه کردی گفتی احمد راحت شد. نمیدانم الآن در بهشت با بچه ها چه می گوید نمی دانم. چقدر گریه کردی و از دیوار گلایه پایین نمی آمدی. من محو حرف های تو شده بودم و اصلا حرفم نمی آمد که بگویم. درب منزل احمد وقتی داشتی خداحافظی میکردی گفتی:دکتر جان! بعد از حاج احمد من دیگر شورای راهبردی نمیایم. من هم گفتم تو نیایی غلامپور، اسدی، فضلی، قربانی هم نمی آیند و جلسه تعطیل می شود، راضی هستی؟ تا این حرف را زدم،انگار از حرفت پشیمان شده ای دست راستت را روی سینه ات گذاشتی و گفتی باشد باشد به احترام حاج احمد می آیم. آن روزها چه زود گذشت وتنها خاطراتش در دل و جانمان مانده است و بس. حاج حسین! دیروز اصلا باورم نمی شد که سردار ما بی هوا به بهشت برود. وقتی مطمئن شدم خبر درست است در گروه های اجتماعی خبرت را منتشر کردم و از قضا بچه های ناب و دوست داشتنی بسیجی اندیمشک برایت چهارده هزار صلوات نذر کردند. شنیدم قراراست بدن مطهرت را بیاورند. گفتند اول به طواف عقیله بنی هاشم میبرند .بهترین کار تا آمدن جسد مطهرت پناه بردن به آلبوم عکس های جلسات شورای راهبردی بود. یادش بخیر آن روزها در جلسات وقتی خیلی با هم حرف می زدیم حاج احمد می گفت حاج آقای بهداروند، سردار همدانی اگر حرفی هست بما بگویید ماهم بدانیم. من میخندیدم و می گفتم نه سردار ، خبر خاصی نیست فقط حرفهای خصوصی است. بی شما دیگر آن جلسات اصلا صفایی ندارد. صندلی خالی تو و احمد روزگار مرا بی سامان می کند. عاقبت ساعت ده شب جمعه پرواز دمشق تهران تو را همراهش آورد.. تمام فرودگاه را قدم زدم تا وقتی آمدی اولین کسی باشم که بتو تبریک شهادت را بگویم. چه غوغایی بود. آقا عزیز ، رشید و خیلی دیگر از فرماندهان آمده بودند. تا تابوتت وارد سالن فرودگاه شد هر کس تلاش می کرد دستش را به مرکب چوبی برساند. تمام فرودگاه مهرآباد غرق در گریه و فریاد یا حسین بود. هر کس تابوت را می دید دست به سینه با ادب می ایستاد و احترام می کرد. شاید آنها هم میگفتند سردار ما خوش امدی. در گوشه کنار فرودگاه من خانم های کم حجابی را دیدم که با آمدن تابوتت برایت گریه می کردند. تمام سربازها و هر کسی درجه ای داشت تا چشمانشان به تابوت تو افتاد احترام نظامی می دادند. جرات نکردم نزدیک بیایم. در حالی که به عکس جلسه راهبردی نگاه می کردم گفتم حاج حسین خوش آمدی. وهب که نام او کنیه تو در دمشق بود (ابو وهب) چه حالی داشت. تمام بچه های تو آمده بودند. از لشکر 27 تا لشکر 10 تا قرارگاه تا خانواده ات تا.... برای لحظه ای تو را روی زمین نهادند تا کمی استراحت کنی. می دانستم که خسته هستی، من از شب نخوابیدن های تو خوب خبر داشتم. همه دور تو مثل آن روزها جمع شدند.هر کس باتو حرفی می زد . یکی گفت حاج حسین دست مریزاد. دیگری می گفت حالا اول آرامش توست. یکی میگفت سلام مارو به شهدا برسان. وهب هیچ حرفی نزد . جای حاج صادق آهنگران خالی بود. یاد دیدار با رهبری افتادم که وقتی حاج صادق می خواند ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش تو وحاج قاسم سلیمانی چقدر شانه هایتان از شدت گریه تکان می خورد. با سلام و صلوات تو را به معراج الشهدا بردند. همان جایی که بارها برای بیعت با شهیدان نیمه شب ها می رفتی و ساعت ها کنار تابوت های بی نام و نشان می نشستی و می گفتی مادر شما کجاست؟ خانه ات محل آمد و رفت فرماندهان شد. همه آمدند از عزیز تا محسن تا رحیم... هرکس از مردی تو میگفت و از نبودنت که چقدر نفس گیر است. همسرت گفت حسین بمن قول شفاعت داده و من منتظرم درب بهشت به سراغم بیاید. من اصلا دل تنگ نیستم، حسین آرزوی رفتن داشت و من دعایش کردم. دیدن چهره محسن وعزیز دیدنی بود.وهب می گفت تو گفتی که این آخرین ماموریت من است. من اگر شهید شدم، مرا در همدان دفن کنید. حاج حسین! چطور دلت آمد این حرفها را به وهب بزنی؟ هیچ پدری خبر یتیمی را جلو جلو به فرزندش می دهد؟ فدای رفتنت سلام ما را به همه شهدا برسان و بگو سید علی محتاج دعای شماست؛ دعا کنید حاج قاسم تنها نماند. دعا کنید حرم حضرت زینب(س) همیشه باز بماند. دعا کنید مملکت ما عاری از فرهنگ شهادت نشود. تا صبح معراج الشهدا با آمدن تو چه حالی داشت. تمام محوطه را بوی حرم عقیله العرب گرفته بود. مثل همیشه آرام گوشه ای خوابیده بودی و حرف نمی زدی. عروج تو را به آقا سید علی این مرد میدان حماسه و شرف تبریک می گویم. تا تو و امثال تو هستند او مقتدر است و دانا. ختم کلام حاج حسین! برای ما هم دعا کن. درج شده توسط : بهزاد باقری / دبیر سرویس شهدا و منتظران " میرملاس نیوز "bagheri1348@yahoo. ...
ازدواج ما الهی و عاشقانه بود
می شوم و حالت های تازه ای به من دست داده بود! بعد از عقد که خود حاج آقا وارد اتاق شدند، انگار ورق برگشت... فقط می توانم این جمله را بگویم! ازدواجی بود الهی. همه این را تا همین اواخر عمر حاج آقا هم مشاهده کردند و به آن اذعان دارند. می دانند که در زندگی ما عاشقی بود. صحبت یک زندگی عادی نبود [به گریه می افتد] به یکباره ورقم برگشت! نمی دانم حاج آقا از کجا فهمیده بودند که چندان میلی به ازدواج ندارم، به ...
حضرت داوود (علیه السلام)
را کنار گذاشتند و به دنبال آن، درباره ی اثرهای تابوت، که آیت و نشانه ی الهی بود، به شک و تردید افتادند و همه ی پیروزی ها را از آن خود دانستند. بدین گونه، دوران بدبختی، ذلت، خواری و سرافکندگی بنی اسرائیل آغاز شد. آنها در یورش و حمله ی کنعانی ها چنان شکستی خوردند که مجبور شدند خانه و کاشانه و دیار خود را رها کنند و آواره دشت و بیابان شوند. آنها در این جنگ فرزندان خود را از دست دادند و خود نیز ...
آیا بعد از فاجعه منا، می توان حج را تعطیل کرد؟
حتی شیعیان می توانند عمره و حج مستحبی خویش را تبدیل به زیارت حرم امام حسین(ع) کنند و بی شک ثوابی مضاعف دریافت خواهند کرد و از جانب شخص نازنین پیامبر اکرم(ص) نیز، بی جواب نخواهد ماند. زیرا در چنین حالتی که آل سعود و پیروان آنان (داعش)، به نابودی شیعیان امیرالمومنین، کمر همت بسته اند، شیعه نیز به تاسی از مولاو سرور خویش، امام حسین، که در روز هشت ذی الحجه حج مستحبی و عمره مفرده خویش را تمام کرد و ...
دیروز در مجلس، صالحی به دفن در سیمان و ظریف به اعدام در اراک تهدید شدند
با کسانی که قصد خدمت دارند این است ؟ البته شرافت و اخلاق و نجابت دکتر صالحی بر خلاف تهدیدکنندگان و حمله کنندگانش به او اجازه افشای اسامی آنها را نداد اما بعد از نطق وی کمال الدین پیرموذن، عضو فراکسیون رهروان ولایت، در گفتگو با ایسنا اعلام کرد: در جلسه علنی دیروز آقای. .. پیش آقای صالحی رفت و با کمال تاسف گفت که اگر برجام به فرجام برسد تو را می کشیم و سیمان رویت می ریزیم. در واقع. .. صالحی را تهدید ...
داستان موسی و هارون در قرآن
...، هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود. صبحگاهان در شهر، بیمناک و در انتظار [حادثه ای] بود. ناگاه همان کسی که دیروز از وی یاری خواسته بود [باز] با فریاد از او یاری خواست. موسی به او گفت: به راستی که تو آشکارا در گمراهی هستی. و چون خواست به سوی آن دشمن هر دوشان بود حمله آورد، گفت: ای موسی! آیا می خواهی مرا بکشی، چنانکه دیروز شخصی را کشتی؟ تو می خواهی در این سرزمین فقط زورگو باشی و نمی ...
ناگفته ها و جزئیات نحوه شهادت سردار حسین همدانی
...: علی ثابت از همرزمان شهید سردار حسین همدانی از فرماندهان خبره نظامی کشورمان در جنگ تحمیلی از رشادت ها و خاطرات ابو وهب اطلاعات کلیدی از شهادت و ناگفته هایی از این سردار شهید گفت. سردار حسین همدانی یکی از فرماندهان قدیمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنگ تحمیلی و از بنیانگذاران سپاه همدان بود و مدتی نیز فرماندهی لشکر 27 محمدرسول الله را ...
ساخت مصلّی ضرورتی برای یزد(2نظر)
می پرداختند و نباید اقدام به ساخت می نمودند، امّا مقاومت در مقابل برخی نگرش ها، الآن شاهد بناهای ملااسماعیل، مسجد ریگ و حظیره و ده ها مسجد دیگر هستیم که همه از باب عمق اندیشی بانیان آن است. آیت ا... حاج شیخ غلامرضا یزدی (فقیه خراسانی)، به مرحوم حاج حسین برخوردار و مرحوم رسولیان پیشنهاد می دهند در دو نقطة مهم شهر در آن مقطع زمانی، مسجد بنا کنند که دوست جناب سلطانزاده (مهندس مهدی بازرگان ...
متن کامل سخنرانی جنجالی روح الله حسینیان درباره قتل های زنجیره ای
. البته وقتی دقت می کنیم می فهمیم که آن دست خط نیست. اما تلاش کردند که نزدیک هم باشد که خطاب به سردار رحیم صفوی، که سردار رحیم صفوی این دگراندیشان و نویسندگان روشنفکر، معاند و مرتد هستند؛ شما این ها را از بین ببرید. یعنی همان کاری را که قرار بوده در ماجرای این قتل ها انجام بدهند. خوشبختانه این فرد دستگیر شده، یکی از وابستگان سیدمهدی هاشمی است که دستگیر شده و اعتراف هم کرده است به جعل این نامه. باز ...
غبار کفش تو ای پاسدار...
.... و شما با خون سرختان که بر لباس سبزتان ریخت به همه ثابت کردید که برحقید و یاوه گویان ناحقند که شما مرد معرکه بودید و دیگران مرد معرکه گیری. لباس پاسداری همان است که گذشتگان ما و پدران و مادران شهدا از آن خاطراتی خوش دارند و شنیدنی و برایش ارزشی قائلند که ما نمی دانیم. شهادت می دهیم دیگران بهتر از ما شما را شناختند که شما مرد نبرد بودید و عمل. و فرماندهی که در صف مقدم جهاد حضور یابد قبل ...
روایت ندیمی از تهدید به مرگ صالحی/خاطره تاثیرگذار حاج محمود از سردار شهید همدانی/وقتی امام جمعه تالش ...
اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا بسته خبری ویژه از گوشه و کنار سیاست گیلان جایی است که خبرهایی رسمی و غیررسمی استان گیلان بدون توجه به ملاحظه جناح های سیاسی برای مخاطبان آماده شده است. در این بسته خبری دیارمیرزا بخشی از مهم ترین اخباری که کمتر بدان ها توجه شده است در اختیار مخاطبین قرار می گیرد. خاطره تاثیرگذار حاج محمود سردار شهید همدانی به گزارش دیارمیرزا محمود باقری ...
همه حواشی جلسه علنی امروز مجلس
نشان داد که مخالف این طرح بود. لاریجانی در پاسخ به زاکانی تصریح کرد: دوست عزیز شما همان دست خط ها را به آقای شمخانی نیز داده بود و آقای شمخانی شب گذشته با بنده در این زمینه به صورت مفصل صحبت کرد و ما همه بررسی ها را انجام دادیم. زاکانی در ادامه اضافه کرد: آقای لاریجانی شما نماینده هستید ما هم نماینده هستیم شما این طرح را دو بار برای رهبری فرستادید ولی ایشان مخالفت کردند. ...
طاعون، از خط قرمزها گذشت
، البته آنجا در هر دره 100 لاشه به چشم می خورده، کل های 14، 12، 10 ساله ما این بار کل ها بالای 4سال نبوده است: زمان قدیم می گفتند بیماری شش است الان هم شش های حیوانات سیاه می شود بیشتر هم می گیرند.. احتمال دارد که همان طاعون بوده که می گفتند شش. بخشدار 20روز بعد اعلام کرد که همه دام ها واکسینه شود. سمت ما دیگه خداروشکر لاشه دیگه ای پیدا نشده. دام های دیگر هم واکسینه شدند. دست به تفنگ بودن ...
رقص و آواز تا نیمه های شب و بی حجابی دختران در مقابل پسران + تصاویر
مقصد برسیم. چند دقیقه ای از اذان ظهر گذشته بود که به روستای همت آباد رسیدیم مهمان منزل یکی از اهالی روستا به نام غضنفری شدیم. نماز خواندیم ، ناهار هم چندساعتی طول کشید تا آماده شود و حسابی گرسنه شده بودیم. اما خبری از غذای محلی نبود و همان پلو و مرغ سلف دانشگاه، با مزه ای بهتر نصیبمان شد. بعد از ناهار و استراحت، برای رفتن به کویر آماده شدیم تمام کوله ها و وسایلمان را پشت ماشین میراث ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (168)
خداوند در رگ های رضا توکلی در کنار خون، کمی "هایپ" نیز تزریق کرده است! این همه انرژی در یک مرد میانسال واقعاً طبیعی نیست! کتایون خانم ریاحی در حال تشکر از ابراز لطف و تشویق حضار در جشن خیریه کامرانی. عکس یادگاری نجمه جودکی مجری صدا و سیما با سردار آزمون. شهرام عبدلی و خانواده در جوار طبیعت. عمو مجید قناد در مراسم مربوط به روز جهانی کودک در کاخ سعد آباد. خیلی ...
حواشی تصویب کلیات طرح برجام در مجلس
ویژه برجام مجلس در ادامه مطلب فوق اضافه کرد: اینکه وندی شرمن دیروز اعلام کرده است این طرح تمام خواسته های آمریکا را تأمین می کند در حقیقت مجلس ایران زیر بار این حرف نخواهد رفت. شما در صحن از دو فراکسیون هزینه کردید. از دفتر و دبیرخانه هزینه کردید در حالیکه دست خط های دبیرخانه دست بنده هست که اشکالات جدی را به این طرح جنابعالی گرفته اند . وی عنوان کرد که ما باز هم سکوت کردیم و این گزارش ...
معرفی جاذبه های گردشگری و تاریخی اصفهان + عکس
تاریخ جلال منجم به شاه عباس اول منسوب شده و آن ماده تاریخ چنین است: کلبه ای را که من شدم بانی مطلبم تکیه سگان علی است زین سبب فیض یافتم ز اله که مرا مهر با علی ازلی است خانه دلگشا شدش تاریخ چونکه از کلب آستان علی است و از طرفی اللهوردیخانه در سال (1004 ه.ق) از طرف شاه عباس اول به ایالت فارس منسوب گردید و در آنجا به اداره امور و تمشیت می پرداخت تا اینکه ...
روز پر هیاهو در بهارستان/بررسی طرح برجام در نیمه راه
تصمیم مجلس دخالت نمی کنم، بنده هم همین حرف را زدم. رئیس مجلس شورای اسلامی همچنین تصریح کرد: اما در حل این مسئله رهبری فرمودند مجلس تصمیم بگیرد. آیا مجلس فقط همان مطلبی است که کمیسیون برجام ارائه داد؟ آیا مقصود رهبر معظم انقلاب همان بود که کمیسیون برجام گزارشی دهد و تمام شود، ظاهراً این نیست. لاریجانی در ادامه مطلب خود متذکر شد: مجلس باید تصمیم بگیرد، ما در مشاوره ای که داشتیم ...
نسخه معاون احمدی نژاد برای ظریف - نظر هاشمی درباره جنگ با عربستان - حمله بی سابقه عضو جبهه پایداری
.... وارد اتاق شدم، امام (س) نشسته بودند، خدمت امام (س) شرفیاب شدم، دست ایشان را بوسیدم.بسیار لحظه شیرینی در زندگی من بود که هرگز آن را فراموش نمی کنم.دقایق اول، آقای اشراقی، داماد امام (س) هم بودند، ولی بعدا رفتند و من تنها خدمت ایشان بودم. خیلی به من لطف و محبت کردند. از وضع من سوال کردند.تقریبا به طور مفصل شرایط خودم را خدمت شان عرض کردم. سپس راجع به اوضاع ایران مطالبی که در نظرم بود گفتم و در ...